برخی مخاطبان در پیامهای خود گفتهاند افزایش قیمت بنزین، حتی قبل از اجرا، اثر خودش را گذاشته و به کاهش شدید قدرت خریدشان منجر شده است.
بسیاری از بالا رفتن زنجیرهوار قیمتها از جمله، هزینه رفتوآمد، خوراک، اجاره مسکن، درمان و خدمات روزمره خبر دادند و تاکید کردند که دستمزدهای فعلی، بهویژه برای کارگران، معلمان و کارمندان، با هزینههای رفتوآمد و دیگر مخارج زندگی همخوانی ندارد.
برخی نیز گفتند دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند و زندگی را نه زیستن که تنها دوام آوردن توصیف کردند.
گروهی هم به تجربه سالهای گذشته اشاره کردند و گفتند افزایش قیمت بنزین، تکراری فرساینده است که هر بار، سفرهها را کوچکتر و جمعیت درگیر با فقر اقتصادی را بیشتر میکند.
فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت، ۱۷ آذر اعلام کرد طرح عرضه بنزین پنج هزار تومانی از بامداد ۲۲ آذر اجرا میشود.
مسعود پزشکیان نیز ۱۶ آذر در مراسم روز دانشجو در دانشگاه بهشتی تهران، در پاسخ به سوالی درباره وعده انتخاباتی گران نکردن بنزین و عمل بر خلاف آن، گفت: «توزیع بنزین با شرایط کنونی ضد عدالت است و محرومان را تحت فشار قرار میدهد.»
این تصمیم، در شرایطی اعلام شده که نگرانیها درباره موج تازه گرانی کالاها افزایش یافته است.
فشار بر معیشت و رفتوآمد
برخی مخاطبان از اثر فوری گرانی بنزین بر رفتوآمد روزانه نوشتند. معلمی توضیح داد که با حقوق ۱۴ میلیون تومانی و افزایش کرایهها، حتی رفتن به محل کار برایش سخت شده است.
فرد دیگری که گفته تنها یک موتورسیکلت دارد، گفت کارت سوخت ندارد و اگر مجبور شود بنزین آزاد بزند، باید روزانه هزینه سنگینی بابت سوخت بپردازد که با درآمدش همخوانی ندارد.
در روایت دیگری از استان سیستان و بلوچستان، یکی از شهروندان توضیح داد که حذف سهمیه بنزین آزاد و محدودیت برای خودروهای پلاک منطقه، هم هزینه زندگی مردم را بالا برده و هم ارزش خودروهایشان را پایین آورده است.
بخش بزرگی از پاسخها به اثر «دومینووار» گرانی بنزین اشاره داشت و مخاطبان نوشتهاند با بالا رفتن قیمت سوخت، قیمت خوراکیها، نان، لبنیات، میوه و حتی آب و برق و گاز هم بالا میرود.
یکی از شهروندان نوشت برنج کمیاب و بسیار گران شده و پیرمردها و پیرزنها ناچارند برای تامین هزینهها در سن و سال بالا کار کنند.
مادری که سرپرست دو فرزند است، توضیح داد که پس از هر موج گرانی، لرزش و اضطراب به جانش میافتد؛ از رفتن به بازار میترسد چون میداند با پولش فقط چند قلم محدود میتواند بخرد.
او نوشت فشار اقتصادی، ناامیدی و بحرانهای روحی را تشدید کرده و حرف از افزایش خودکشیها زد؛ نشانهای تلخ از فرسودگی روانی جامعه.
شهروندی نیز در پیامی گفت: «برای من هیچ فرقی نمیکند بنزین چه قیمتی داشته باشد؛ چون وقتی آب از سر گذشت، چه یک وجب چه صد وجب، فرقی نمیکند. شرایط برایم آنقدر سخت شده که اگر یک روز بچهها از من بخواهند بیرون برویم و گشتی در بازار بزنیم، تن و بدنم میلرزد.»
او به افزایش پیاپی قیمتها اشاره کرد و افزود: «میترسم بیرون بروم و اعتراض کنم، چون مانند خیلیهای دیگر کشته خواهم شد.»
ناامیدی، خشم و حس بنبست
در بخش دیگری از واکنشها، مردم تاکید کردند که گرانی بنزین هر سال تکرار میشود و هر بار زندگی مردم در ایران را یک پله دیگر به زیر خط فقر میکشاند.
گروهی دیگر از خشم انباشته و فرسودگی عمومی سخن گفتند و نوشتند دیگر امیدی به اصلاح ندارند و زندگی را فقط کار کردن شبانهروزی تا فرسودگی کامل توصیف کردند.
حتی کسانی که خودروی شخصی ندارند، اعلام کردند ترکشهای تورمی گرانی بنزین، دیر یا زود به آنها هم میرسد و شیرازه زندگیشان را از هم میپاشد.
برخی مخاطبان هم به نشانههای عینی این اضطراب اشاره کردند. یکی از شهروندان در تنکابن نوشت پمپبنزینها شلوغ شده و مردم با گالنهای ۲۰ لیتری برای ذخیره سوخت هجوم آوردهاند.
در مجموع، پاسخهای مخاطبان ایراناینترنشنال نشان میدهد افزایش قیمت بنزین برای بخش بزرگی از جامعه، فقط یک تصمیم اقتصادی نیست، بلکه ضربهای همزمان به معیشت و روان آنهاست.
آنها از سالهایی گفتهاند که زیر بار گرانی کمرشان خم شده و حالا، با موج تازه گرانی، تنها تلاش میکنند دوام بیاورند؛ نه اینکه زندگی کنند.