جعفر پناهی: با وجود صدور حکم جدید زندان، به ایران بازخواهم گشت
جعفر پناهی، فیلمساز سرشناس ایرانی، اعلام کرد که باوجود صدور حکم یکسال زندان بهصورت غیابی، قصد دارد پس از پایان کارزاری که برای حضور فیلم آخرش در اسکار در جریان است به ایران بازگردد. او طی بیش از یک دهه با محدودیتها و بازداشتهای متعدد روبهرو بوده است.
پناهی در گفتوگو با نشریه ورایتی در حاشیه جشنواره فیلم مراکش تایید کرد که حکم اخیر مانع از بازگشت او به ایران نخواهد شد.
او گفت: «این حکم وسط این کارزار صادر شد، اما من پس از اتمام آن، در اولین فرصت به ایران برمیگردم.»
این فیلمساز منتقد با تاکید بر اینکه «من فقط یک گذرنامه دارم؛ گذرنامه کشور خودم و میخواهم آن را حفظ کنم» گفت: «حتی در سختترین سالها هم هرگز به ترک کشور و پناهندگی فکر نکردم.»
حکم غیابی و محدودیتهای تازه
این موضعگیری پس از آن صورت میگیرد که وکیل او، مصطفی نیلی، اعلام کرد پناهی این هفته به اتهام «تبلیغ علیه نظام» بهصورت غیابی به یک سال زندان محکوم شده است. این حکم شامل دو سال ممنوعیت خروج از کشور و ممنوعیت عضویت در گروههای سیاسی و اجتماعی نیز میشود. نیلی گفت که آنها قصد دارند به این حکم اعتراض کنند.
بازگشت با وجود خطرات
پناهی که آثارش بارها او را در تقابل با مقامات جمهوری اسلامی قرار داده است، میگوید از پیامدهای بازگشت آگاه است: «میدانم فیلمهایم خوشایند حکومت نیست، اما این [موضوع] دلیل نمیشود که به کشورم برنگردم.»
•
•
فیلمی که مخفیانه ساخته شد
فیلم تازه او با عنوان «یک تصادف ساده»، که از تجربه شخصیاش بهعنوان زندانی سیاسی الهام گرفته، نماینده فرانسه در رقابت اسکار است و روز پنجشنبه ۱۳ آذر در جشنواره مراکش اکران شد. این اثر که بهصورت مخفیانه در ایران ساخته شده، داستان گروهی از زندانیان سیاسی سابق را روایت میکند که باور دارند شکنجهگر خود را پیدا کردهاند و در این جستوجو با چالشهای اخلاقی پیچیدهای روبهرو میشوند.
پناهی در ماه مه گذشته برای این فیلم نخل طلای جشنواره کن را دریافت کرد.
او که تاکنون جایزه خرس طلایی برلین را برای فیلم تاکسی و شیر طلایی ونیز را برای فیلم دایره دریافت کرده است، پس از کسب نخل طلای جشنواره کن برای آخرین ساختهاش، به یکی از معدود فیلمسازانی تبدیل شد که موفق به کسب این سهگانه معتبر سینمایی شدهاند.
بیش از یک دهه فشار و پیگرد
پناهی طی سالهای اخیر همواره تحت فشار بوده است. او در سال ۱۳۸۸ به شش سال زندان و ۲۰ سال ممنوعیت فیلمسازی، سفر و مصاحبه محکوم شد، اما با وجود این محدودیتها، آثار خود را بهطور مخفیانه تولید کرد. در تیر ماه سال ۱۴۰۱ نیز بازداشت شد و پس از هفت ماه زندان، در پی اعتصاب غذا در بهمن همان سال آزاد شد.
کانون نویسندگان ایران در بیانیهای به مناسبت بیستوهفتمین سالگرد قتلهای زنجیرهای، تاکید کرد پروژه سرکوب حاکمیتی برای طرد، حذف و کشتار آزادیخواهان، هنوز ادامه دارد و افزود در مقابل، دادخواهان نیز از تلاش برای روشن شدن نقش و عملکرد همه عاملان و آمران این جنایات دست برنمیدارند.
کانون نویسندگان ایران چهارشنبه ۱۲ آذر در فراخوانی از گلباران مزار محمد مختاری و محمدجعفر پوینده، از اعضای کشتهشده این کانون، در ساعت سه بعدازظهر جمعه ۱۴ آذر خبر داد.
مختاری، شاعر، نویسنده، مترجم و منتقدی بود که ۱۲ آذر سال ۷۷ کشته شد. پوینده نیز مترجم، نویسنده و جامعهشناسی بود که ۱۸ آذر همان سال به قتل رسید.
مزار این دو نفر در آرامستان «امامزاده طاهر» کرج واقع شده است.
کانون نویسندگان در بیانیه خود تاکید کرد از پاییز ۷۷ که «طناب جلادان گردن یاوران آزادی اندیشه و نویسندگان آزادیخواه ایران را فشرد» بیش از ربع قرن میگذرد و با وجود گذشت سالها، پروژه «سرکوب حاکمیتی هنوز و تا امروز در فضای این مرز و بوم جولان میدهد».
این بیانیه یادآوری کرد سیاست طرد، حذف و کشتار آزادیخواهان و دگراندیشان از دهه ۶۰ آغاز شد و قتلهای زنجیرهای پاییز ۷۷ به پاییزهای دیگری پیوست که در آنها بیشمار مردم آزادیخواه و عدالتطلب «به خاک و خون کشیده شدند».
قتلهای زنجیرهای دهه ۷۰ بخشی از سلسله قتلهای سیاسی بود که در آن نیروهای وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، شماری از نویسندگان، روشنفکران و فعالان سیاسی را ربودند و کشتند.
وزارت اطلاعات مسئولیت قتل این دو نویسنده و داریوش و پروانه فروهر را بر عهده گرفت اما اعلام کرد «گروهی از عوامل خودسر» در قتل آنها دست داشتند.
کانون نویسندگان که همچون خانوادهها انتساب قتلها به «عوامل خودسر» را رد کرده، در این بیانیه اعلام کرد آمران و عاملان قتلها قصد خاموش کردن صدای «مخالفت با شبانرمهگی» و «به سکوت کشاندن سودای آزادی» را داشتند.
به گفته کانون، این تلاش با آشکار شدن حقایقی از قتل احمد میرعلایی، غفار حسینی، پیروز دوانی، مجید شریف، پروانه و داریوش فروهر و حمید حاجیزاده و فرزند خردسالش، کارون، شکست خورد.
در بخش دیگری از این بیانیه آمده است: «فریاد آزادیخواهی با به خاک افتادن پیکر آزادیخواهان هرگز خاموش نخواهد شد .... دوام اندیشه آزادیخواهی به درازای بیش از ربع قرن و حضور نسل جوان نشان میدهد مسیر مخالفت با خفقان و استبداد نهادینه شده، همچنان ادامه دارد.»
کانون نویسندگان ایران ضمن فراخوان گلباران مزار پوینده و مختاری، اعلام کرد بر ادامه راه دادخواهی تا روشن شدن نقش و عملکرد «همه عاملان و آمران این جنایات پافشاری میکند».
جمهوری اسلامی از زمان افشای قتلهای زنجیرهای تاکنون اجازه برگزاری مراسم سالگرد مختاری و پوینده را بر مزارشان نداده است و نهادهای امنیتی در جریان برخی برنامهها که بهصورت مستقل برای این دو برگزار شده، اقدام به بازداشت شماری از حاضران کردهاند.
آذر ۱۴۰۳ و پیش از آن در سال ۱۴۰۲، ماموران امنیتی مانع برگزاری مراسم بزرگداشت قربانیان قتلهای سیاسی-زنجیرهای شدند، از شرکتکنندگان در مراسم تصویربرداری کردند و گلهای روی مزار پوینده و مختاری را زیر پا گذاشتند.
در پی یورش ماموران به یک جشن و بازداشت چند بازیگر و هنرمند مشهور در ایران، انجمن بازیگران سینمای ایران با انتشار بیانیهای این شیوه برخورد را «نقض اصول انسانی و قانونی و هتک حرمت هنرمندان» خواند. همزمان پژمان بازغی، بازیگر سینما و تلویزیون، از ریاست این انجمن کنارهگیری کرد.
انجمن بازیگران سینمای ایران، سهشنبه ۱۱ آذر در بیانیه خود نوشت انتشار جزییات این بازداشتها در رسانهها، اقدامی مغایر با «منشور حقوق شهروندی» و اصل «محرمانه بودن تحقیقات مقدماتی» است و هدفی جز «ترور شخصیت هنرمندان» ندارد.
در این بیانیه اقدام ماموران در آستانه برگزاری جشنواره جهانی فیلم فجر «قهری و پرهزینه» توصیف و تاکید شد که رقم زدن «چنین حواشی تلخی» به هیچوجه «زیبنده نام ایران و فرهنگ آن» نبود: «این اقدامات، جز ارائه تصویری ناصواب از وضعیت هنرمندان به جهانیان و تلخ کردن کام اهالی سینما که برای برپایی این رویداد کوشیدهاند، حاصلی ندارد.»
این بیانیه در پایان هشدار داد: «حرمت و حریم خصوصی شهروندان، چه هنرمند و چه غیرهنرمند، خط قرمزی است که عبور از آن، پایههای اعتماد عمومی را سست خواهد کرد.»
کنارهگیری بازغی
ساعاتی پس از انتشار بیانیه انجمن بازیگران سینمای ایران، پژمان بازغی با انتشار متنی در اینستاگرام از ریاست این انجمن به دلایل «شخصی و کاری» کنارهگیری کرد.
این بازیگر سینما در اطلاعیه خود نوشت: «در طول این دوران، تمام تلاشم را به کار گرفتم تا در مسیر ارتقای کیفیت انجمن و حفظ شأن و شخصیت اعضا قدم بردارم. همواره بهعنوان عضوی از خانواده سینما در کنار این انجمن خواهم ایستاد.»
ایراناینترنشنال هشتم آذر در گزارشی نوشت علی شادمان، بازیگر سینما، به همراه بیش از ۲۰ نفر از جمله پارسا پیروزفر، ستاره پسیانی، سحر دولتشاهی، مهران میری، احمد سلگی، آیدا پناهنده و نهال دشتی، در مهمانی تولد او که ششم آذر برگزار شد، بازداشت شدند.
در این گزارش آمده است که برای شادمان و شش نفر دیگر در دادسرای ارشاد پرونده تشکیل شده و اتهامهای مطرح شده شامل «جریحهدار کردن عفت عمومی»، «اشاعه فحشا»، «شرب خمر» و «نگهداری مشروبات الکلی» عنوان شده است.
برای دیگر بازداشتشدگان که بیشتر آنان از هنرمندان عرصه تئاتر هستند، پروندههای جداگانه با اتهامهای مختلف در دادسرای ارشاد گشوده شده است.
شادمان در شهریور ماه پس از دریافت جایزه ویژه هیات داوران در جشن «نگاه»، این جایزه را به حسین محمدی، بازیگر تئاتر و از بازداشتشدگان اعتراضات ۱۴۰۱ که بیش از سه سال است در زندان بهسر میبرد، تقدیم کرد.
به گفته منابع مطلع، این اقدام باعث شد او تحت فشار نهادهای امنیتی قرار بگیرد.
خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه پاسداران، هشتم آذر گزارش داد در یک مهمانی در منزل یکی از بازیگران، ۳۸ لیتر مشروبات الکلی دستساز کشف و هفت بازیگر سرشناس بازداشت شدند.
انتشار این خبر با واکنش گسترده کاربران شبکههای اجتماعی روبهرو شد.
نعیمه دوستدار، روزنامهنگار و فعال حقوق زنان، در گفتوگو با ایراناینترنشنال گفت: «موضع حکومت در این مورد از سر ضعف و نگرانی است.»
در هفتههای گذشته، مجموعهای از برخوردهای امنیتی و قضایی نشان میدهد حکومت همچنان با شیوههای مختلف بر هنرمندان فشار میآورد؛ بیش از سه سال پس از آغاز جنبش «زن، زندگی، آزادی»، بسیاری از هنرمندانی که از اعتراضات مردمی حمایت کردهاند هنوز در معرض خطر پیگرد قرار دارند.
در آخرین نمونه و در ۱۰ آذر، دادگاه انقلاب تهران، جعفر پناهی، کارگردان سرشناس ایرانی را بابت اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به یک سال حبس و دو سال ممنوعیت خروج از کشور و ممنوعیت عضویت در گروههای سیاسی و اجتماعی محکوم کرد.
امیرحسین بریمانی، شاعر، نویسنده، کارگردان و بازیگر تئاتر نیز هشت آذر خبر داد با حکم دادسرای فرهنگ و رسانه تهران به مدت شش ماه از «هرگونه مديريت، نقشآفرینی و بازی در تئاتر و نمایشهای هنری» منع شده است.
بریمانی با انتشار حکم دادسرای فرهنگ و رسانه نوشت: «نه خروش میکنم و نه فراموش.»
در این حکم علاوه بر نام بریمانی، اسامی پنج نفر دیگر، فرناز مویدی، علیرضا فرد مقدم، محمد چیتسازی، حسین مهدوی و هلیا ساداتهاشمی دیده میشود.
با وجود اعتراضها و واکنشهای گسترده در جامعه هنری، نهادهای امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی سیاست اعمال فشار بر هنرمندان را ادامه میدهند. رویکردی که فعالان فرهنگی آن را تهدیدی جدی برای آزادی بیان و فعالیت حرفهای هنرمندان در ایران میدانند.
دادگاه انقلاب تهران، جعفر پناهی، کارگردان سرشناس ایرانی را بابت اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به یک سال حبس و دو سال ممنوعیت خروج از کشور و ممنوعیت عضویت در گروههای سیاسی و اجتماعی محکوم کرد.
مصطفی نیلی، وکیل دادگستری، دوشنبه ۱۰ آذر در شبکه ایکس نوشت که این حکم از سوی شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب اسلامی تهران و بهصورت غیابی صادر شده است.
نیلی در ادامه نوشت: «در فرصت قانونی اقدامات لازم جهت اعتراض به این حکم را انجام خواهیم داد.»
پناهی در حال حاضر در خارج از کشور بهسر میبرد.
فیلم «یک تصادف ساده»، ساخته این فیلمساز، شهریور ماه به نمایندگی از فرانسه برای رقابت در اسکار بهترین فیلم بینالمللی در سال ۲۰۲۶ انتخاب شد.
این فیلم داخل ایران و بدون دریافت مجوز رسمی و با نافرمانی در برابر سیاست حجاب اجباری جمهوری اسلامی ساخته شده است.
این فیلمساز منتقد، ۲۷ شهریور در نشست خبری جشنواره بینالمللی فیلم بوسان، به مناسبت نمایش فیلم تازهاش تاکید کرد که «هیچکس نمیتواند جلوی فیلمسازی را بگیرد» و فیلمسازان همواره راهی برای خلق اثر پیدا میکنند.
او ۱۷ شهریور نیز هنگام دریافت جایزه ویژه جشنواره بینالمللی فیلم تورنتو نسبت به نشانههای فزاینده اقتدارگرایی و سرکوب سیاسی در جهان هشدار داد و گفت :«همه باید این نشانهها را جدی بگیریم.»
پناهی که تاکنون جایزه خرس طلایی برلین را برای فیلم تاکسی و شیر طلایی ونیز را برای فیلم دایره دریافت کرده است، پس از کسب نخل طلای جشنواره کن برای آخرین ساختهاش، به یکی از معدود فیلمسازانی تبدیل شد که موفق به کسب این سهگانه معتبر سینمایی شدهاند.
چهارم خرداد، ۱۴۳ فعال سیاسی، مدنی، فرهنگی و هنری با انتشار بیانیهای مشترک کسب نخل طلای پناهی را افتخاری بزرگ برای سینما و جامعه مدنی ایران خواندند و او را نمونهای از هنرمند متعهد به «ارزشهای والای انسانی» توصیف کردند.
پناهی از جمله هنرمندان معترض به جمهوری اسلامی است که در سالهای گذشته بارها بهدلیل ساخت فیلم و فعالیتهای مدنی خود در ایران با برخورد نهادهای امنیتی مواجه شده و از سوی دستگاه قضایی جمهوری اسلامی محاکمه و زندانی شده است.
این فیلمساز ۶۵ ساله آخرین بار در ۲۰ تیر ۱۴۰۱ برای اجرای حکم حبس پیشین خود به زندان اوین منتقل شد و پس از هفت ماه، در ۱۴ بهمن همان سال از زندان آزاد شد.
او پس از خروج از زندان، با کارزارهایی مثل «نه به اعدام» همراهی و در تجمعات فعالان مدنی مقابل زندان اوین شرکت کرد.
نوری بیلگه جیلان، فیلمساز سرشناس ترک، در واکنش به موج انتقادها از حضورش در جشنواره دولتی فیلم فجر در ایران گفت که شرکت او در این رویداد نباید بهعنوان حمایت از حکومت جمهوری اسلامی تفسیر شود.
نشریه ورایتی، در گزارشی به نقل از جیلان که ریاست هیات داوران جشنواره جهانی فیلم فجر در سال ۱۴۰۴ را برعهده دارد، نوشت که تحریم جشنوارهها میتواند «نوعی مقاومت» باشد اما او محروم کردن مردمی که در ایران زندگی میکنند از فیلمها و فرصت گفتوگوهای سینمایی را «نوعی مجازات» آنها دانست.
بیلگه جیلان گفت: «جشنواره فجر دستکم ۴۰ سال قدمت دارد. من بارها به ایران آمدهام. اینجا با تئو آنجلوپولوس دیدار کردم و جایزهای را از هیات داورانی به ریاست بلا تار دریافت کردم. چند ماه پیش هم یک مسترکلاس در تهران برگزار کردم و از نزدیک دیدم که این دیدارها برای فیلمسازان جوان ایرانی چقدر ارزشمند است.»
این اظهارات در حالی بیان شد که در سالهای گذشته و بهخصوص پس از شکلگیری جنبش «زن، زندگی، آزادی» در سال ۱۴۰۱، بسیاری از هنرمندان حضور در جشنواره فجر را تحریم کردهاند.
جشنواره حکومتی فجر در رشتههای مختلف از جمله سینما، معمولا در سالگرد انقلاب سال ۵۷ و برای گرامیداشت آن برگزار میشده است.
بیلگه جیلان با اشاره به دشواری شرایط کار فیلمسازان داخل ایران گفت آنها بیش از هر جای دیگری به «امید و فرصتهای اینچنینی» نیاز دارند.
او تاکید کرد: «تحریم جشنوارهها هنر را فدای سیاست میکند. اگر قرار باشد جشنوارهها را بهخاطر سیاستهای دولتها تحریم کنیم، شاید هیچ جشنوارهای در دنیا از این امر مستثنی نماند.»
این کارگردان ترک گفت شرکت در جشنوارهها نباید نشانه حمایت از حکومتها تلقی شود، بلکه باید بهعنوان تلاش برای عبور از مرزهایی ارزیابی شود که رژیمهای سیاسی میان مردم ایجاد میکنند و همچنین باید بهعنوان «کوشش برای تقویت گفتوگو و فرهنگ» دیده شود.
بیلگه جیلان که در سال ۲۰۱۴ برای فیلم «خواب زمستانی» نخل طلای کن را دریافت کرد، این هفته پس از انتشار نامهای از سوی «انجمن فیلمسازان مستقل ایران» با انتقادهای گسترده روبهرو شد.
این انجمن که مدیریت آن را کاوه فرنام، تهیهکننده معترض مقیم دبی، بر عهده دارد از بیلگه جیلان خواست تا حضورش را در جشنواره فجر که امسال در شیراز برگزار میشود، بار دیگر بررسی کند.
انجمن فیلمسازان مستقل ایران در این نامه نوشت که حضور این کارگردان «عملا تصویری را تقویت میکند که حکومت تلاش دارد از وضعیت فرهنگی کشور ارائه دهد؛ تصویری که با واقعیت سانسور، سرکوب و محدودیت هنرمندان ایرانی همخوانی ندارد».
این انجمن همچنین یادآوری کرد که نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی طی سالهای اخیر صدها معترض را، بهویژه در جریان جنبش «زن، زندگی، آزادی»، کشتهاند.
ناصر مسعودی، خواننده پیشکسوت موسیقی گیلان پس از چند ماه بیماری در ۹۰ سالگی در بیمارستان آریای رشت درگذشت.
علی مسعودینیا، نویسنده، منتقد ادبی و فرزند این هنرمند شناخته شده موسیقی گیلان، پنجشنبه ششم آذر خبر درگذشت پدر خود را اعلام کرد.
از صیقلان رشت تا کلاس علیاکبرخان شهنازی
مسعودی ششم فروردین ۱۳۱۴ در محله صیقلان رشت به دنیا آمد. سالهای کودکی را در کوچههای رشت گذراند و اواخر دهه ۱۳۲۰ همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد؛ جایی که در مکتب علیاکبرخان شهنازی، استاد برجسته تار و ردیفدان موسیقی ایران، آواز را بهطور جدی فرا گرفت.
او سال ۱۳۳۴ به گیلان بازگشت و فعالیت خود را در گروههای تئاتری آغاز کرد. سپس به رادیو گیلان پیوست و بهعنوان یکی از نخستین خوانندگان این شبکه در برنامههای موسیقی محلی به اجرا پرداخت و بهسرعت در میان مردم گیلان شناخته شد.
مسعودی در دهههای بعد با اجراهای فراموشنشدنی بسیاری شناخته شد و از نخستین هنرمندانی بود که بسیاری از ترانههای فولکلور گیلانی را از شکل شفاهی خارج و در قالب برنامههای رادیویی و ضبطهای رسمی حفظ و منتشر کرد.
او همچنین در سالهای حضور خود در برنامههای «گلها» در رادیو ایران، بیش از ۲۰۰ اثر در دستگاههای مختلف موسیقی ایرانی، ۱۵ برنامه در قالب «برگ سبز»، ۱۰ برنامه «شاخه گل» و بیش از ۲۵۰ ترانه محلی گیلکی را با همراهی ارکستر گلها و استادان دوران طلایی موسیقی ایران اجرا و ثبت کرد.
این آثار نقش مهمی در ماندگاری صدای او و معرفی موسیقی گیلان به مردم ایران داشتند.
این خواننده پیشکسوت، همچون بسیاری از هنرمندان فعال پیش از انقلاب، در سالهای نخست پس از ۱۳۵۷ با محدودیتهای جدی در فعالیت هنری روبهرو شد؛ اما در دهههای بعد و با باز شدن نسبی فضای موسیقی، بار دیگر به اجرای زنده در داخل و خارج از ایران پرداخت و آثار تازهای منتشر کرد.
آثار ماندگار و بازگشت دوباره به صحنه
از میان آثار پیش از انقلاب ۵۷ او میتوان به «بنفشهگول»، «دیوانهام»، «الله تیتی»، «نفرین بر مستی» و «مسافر» اشاره کرد و آلبومهای «قلندر»، «پرچین»، «کوراشیم» و آثاری دیگر از جمله کارهای او پس از انقلاب به شمار میروند.
ترانههای مسعودی مثل «گل پامچال» در حافظه جمعی ایرانیان ماندگار شد و صدای او را به بخشی از زندگی و خاطره موسیقایی مردم بدل کرد.
او پس از اجرای ترانه «میرزا کوچکخان» برای سریالی به همین نام در سال ۱۳۶۶، بار دیگر انتشار ترانههای گیلکی و فارسی خود را از سر گرفت؛ اجرایی که یاد و نام رهبر جنبش جنگل را زنده کرد و صدای او را دوباره به حافظه تاریخی گیلان پیوند داد.
مسعودی در سالهای بعد با برگزاری اجراهای صحنهای و تولید آثار تازه، همچنان فعال ماند و تا سالهای پایانی زندگی به معرفی و بازآفرینی موسیقی گیلانی وفادار بود.
حضور او در جشنوارههای موسیقی نواحی ایران و همکاری با آهنگسازان و ترانهسرایان گیلانی، نقش مهمی در حفظ و انتقال این میراث موسیقایی داشت.
او در ماههای اخیر به دلیل بیماری و کهولت سن بارها در بیمارستان بستری شد و سرانجام زندگیاش در شهری پایان یافت که با آن زیسته بود و برایش خوانده بود. مراسم تشییع و خاکسپاری او قرار است با اعلام خانواده و نهادهای فرهنگی در رشت برگزار شود.