گوگوش: روزی به صحنه بازمیگردم که جمهوری اسلامی دیگر وجود نداشته باشد
گوگوش، خواننده سرشناس ایرانی، با اشاره به احتمال ادامه فعالیتهای هنری پس از پایان تور خداحافظی خود گفت ترجیح میدهد بازگشت به صحنه و ادامه کار هنری را به زمانی موکول کند که جمهوری اسلامی دیگر در ایران بر سر کار نباشد.
این خواننده در مصاحبهای با خبرگزاری آسوشیتدپرس که جمعه ۱۴ آذر منتشر شد، به پرسشهایی درباره آخرین تور هنری خود و همچنین انتشار کتاب خاطراتش با عنوان «گوگوش؛ صدای گناهآلود» پاسخ داد.
او در این گفتوگو از سیاستهای جمهوری اسلامی در چند دهه گذشته انتقاد کرد و گفت مردم ایران، بهویژه جوانان و زنان، برای دستیابی به «ابتداییترین حقوق» خود، از جمله حق انتخاب پوشش، آزادی در بیان هنری و برخورداری از یک زندگی عادی، در حال مبارزه هستند.
این خواننده افزود: «مردم کشور من برای فراهم کردن یک زندگی عادی برای خانوادههایشان در تلاش هستند. آنها برای دسترسی به آب سالم، هوای پاک و زمینی که بتوانند در آن زندگی کنند، مبارزه میکنند. جوانان ما بیآنکه طعم جوانی را بچشند، پیر شدند. مردم ما باید این چرخه دردناک را پایان دهند و آزادیهایی را به دست آورند که هر انسانی شایسته آن است.»
گوگوش همچنین احتمال بازگشت به صحنه پس از پایان تور خداحافظیاش را منتفی ندانست و ادامه داد: «بهمدت ۴۷ سال بر زندگی خود کنترل نداشتهایم. هرچه برنامهریزی کردیم، عملی نشد و هرچه اتفاق افتاد، برنامهریزی ما نبود. من هم استثنا نیستم. با این حال، ترجیح میدهم فعالیت هنریام را برای روزی بگذارم که جمهوری اسلامی دیگر در کشورم وجود نداشته باشد.»
گوگوش، با نام شناسنامهای فائقه آتشین، در سال ۱۳۲۹ در تهران متولد شد. او از دوران کودکی پا به دنیای هنر گذاشت و به یکی از محبوبترین خوانندگان تاریخ موسیقی ایران تبدیل شد.
آسوشیتدپرس در گزارش خود از گوگوش بهعنوان «معروفترین خواننده ایران» یاد کرد. او پس از انقلاب ۱۳۵۷ تحت فشار فزایندهای قرار گرفت و از فعالیت هنری منع شد.
در نهایت او در سال ۲۰۰۰ میلادی توانست ایران را ترک کند و فعالیت هنری خود را دور از وطن از سر بگیرد.
آسوشیتدپرس نوشت محافل تندرو اسلامی در ایران طی سالهای اخیر به حملات خود علیه گوگوش ادامه دادهاند؛ انتقاداتی که پس از انتشار ویدیوی آهنگ او در سال ۲۰۱۴ با محوریت عشق همجنسگرایانه شدت یافت.
این خبرگزاری با اشاره به کتاب جدید گوگوش افزود «صدای گناهآلود» روایتگر زندگی فردی است که سرنوشتش همزمان با تحولات سیاسی ایران در دوران معاصر و فراز و فرودهای زندگی شخصیاش رقم خورده است.
این کتاب با همکاری تارا دهلوی به زبان انگلیسی تهیه شده و هما سرشار آن را با عنوان «گوگوش، صدای قدغن» به فارسی ترجمه کرده است.
گوگوش در جریان خیزش «زن، زندگی، آزادی» در سال ۱۴۰۱ بارها از معترضان در ایران حمایت کرد.
او مردادماه در پیامی ویدیویی به همایش «همکاری ملی برای نجات ایران» در شهر مونیخ آلمان گفت: «ایران زخم خورده است. باید این مادر زخمخورده را دوباره شاداب کنیم.»
هاشم اورعی، عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شریف گفت: «پیشنهاد وزارت نیرو برای ذخیرهسازی انرژی از سوی مردم، مانند پر کردن آفتابهها و سطلها از زایندهرودی است که قبلا خشک شده است.»
او افزود: «وزیر نیرو صادقانه برخورد نمیکند و به حرفهای غیرمنطقی روی آورده است.»
او ادامه داد: «اگر به وضعیت عرضه و تقاضای برق در تابستانها بنگریم، به جز سه ساعت میان یک تا ۴ بامداد، در ۲۱ ساعت دیگر روز با بحران کمبود برق مواجهیم و امکانی برای ذخیرهسازی هم وجود ندارد.»
رسانهها در ایران گزارش دادند سازمان بهزیستی و حوزههای علمیه کشور با هدف «تقویت همکاریهای علمی و فرهنگی در زمینه مشاوره و خدمات روانشناختی»، تفاهمنامهای به امضا رساندند.
این تفاهمنامه در جریان سفر جواد حسینی، رییس سازمان بهزیستی، به قم و دیدار او با علیرضا اعرافی، مدیر حوزههای علمیه کشور، منعقد شد.
حسینی در سخنانی در قم گفت: «روانشناسی بهشدت حوزوی، جغرافیایی و بومی است. به همین دلیل، بهشدت به فرهنگ دینی مردم ایران وابسته است. حرکت حوزه علمیه به این سمت ما را خوشحال میکند و نشان از توجه ویژه به نیازهای جامعه دارد.»
او ابراز امیدواری کرد تفاهمنامه سازمان بهزیستی و حوزه علمیه «نقطه شروعی برای ارائه خدمات موثر و اثربخش در حوزه سلامت روان کشور باشد».
حسینی افزود سازمان بهزیستی بهویژه در زمینههایی مانند «فقه اوتیسم، فقه معلولان و روشهای برخورد با فرزندان در مراکز شبهخانواده»، نیازمند دستورالعملهای دقیق و محتوای مشاورهای مبتنی بر «فرهنگ دینی» است.
۱۵ آبان، مهدی رجایینیا، مسئول مرکز ارتباطات حوزه و نظام حوزههای علمیه، خبر داد تاکنون بیش از ۱۳۰ تفاهمنامه همکاری میان مرکز مدیریت حوزههای علمیه و سازمانهای مختلف کشوری به امضا رسیده است.
از جمله این موارد میتوان به تفاهمنامه با سازمان انرژی اتمی در اردیبهشت ۱۴۰۳ با هدف «همفکری و همافزایی»، تفاهمنامه با وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در خرداد ۱۴۰۱ با محوریت «سلامت معنوی و جمعیت» و تفاهمنامه با سازمان مدیریت بحران در آبان ۱۳۸۹ برای «کاهش بلایای طبیعی» اشاره کرد.
پیشتر و در سال ۱۴۰۱، رضا پورحسین، رییس دانشکده روانشناسی دانشگاه تهران، طرح مجلس شورای اسلامی برای واگذاری صدور مجوز فعالیت مشاوره و روانشناسی به حوزههای علمیه را «غیرمنطقی و ناپخته» توصیف کرده بود.
رییس سازمان بهزیستی در ادامه سخنان خود در قم گفت این نهاد در چارچوب «طرح سلام» که هدف آن «ایجاد سلامت اجتماعی محلهمحور» است، از طلاب حوزه علمیه برای «ارائه خدمات مشاورهای و اجتماعی» استفاده خواهد کرد تا «همکاریهای بیشتری در سطح جامعه شکل گیرد».
حسینی همچنین افزود در جامعه امروز «مدل کسالت فراگیر» و «نشاط غیرواقعی» حاکم شده، به گونهای که در زندگی فردی در ایران «هیجانات شاد» غلبه دارد، اما در روابط اجتماعی، «هیجانات غمگین» در ساختارهای اجتماعی نهادینه شده است.
رییس حوزههای علمیه نیز در این دیدار تاکید کرد: «دین و علم باید در کنار هم باشند و در این راستا از منظر اسلامی به روانشناسی و مشاوره نگاه کنیم. در حوزه مشاوره اسلامی باید به نظام مشاورهای مبتنی بر آموزههای قرآن و فلسفه اسلامی توجه کنیم و برای طراحی یک منظومه جامع در این زمینه گام برداریم.»
اعرافی از برنامه پنج ساله مشترک حوزه علمیه و سازمان بهزیستی خبر داد و اضافه کرد این طرح میتواند «به شکلی ملموس و عملی به تحول در خدمات مشاوره و سلامت روان» بینجامد.
خبرگزاری ایلنا ۱۳ آذر گزارش داد مراکز «مشاوره اسلامی سماح» وابسته به حوزههای علمیه در پنج سال گذشته از ۱۵ به ۳۰ مرکز افزایش یافتهاند و بهزودی ۱۵ مرکز دیگر نیز افتتاح خواهند شد.
بر اساس این گزارش، در سال ۱۴۰۳ در مجموع ۵۳ هزار و ۲۸۴ نفر در این مراکز «جلسه مشاوره» داشتهاند که بیشترین مراجعات مربوط به حوزه خانواده با ۱۳ هزار و ۶۹۴ نفر و حوزه روانشناسی با ۱۳ هزار و ۵۸۰ نفر بوده است.
راما حبیبی، مدیر دفتر حفاظت منابع آب منطقهای تهران گفت: «پنج سد تامین کننده نیاز آبی تهران ۱۷۰ متر مکعب آب دارند در حالی که این رقم سال گذشته ۳۸۰ میلیون متر مکعب بوده است و این نشان میدهد نسبت به میانگین بلندمدت یک سوم و نسبت به سال گذشته به نصف کاهش یافته است.»
او اضافه کرد: «میزان بارندگی نسبت به پارسال ۹۶ درصد و نسبت به بلندمدت ۹۷.۵ درصد کاهش داشته که بسیار چشمگیر بوده است.»
مجتبی ذوالنوری، عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس گفت: «مذاکره با آمریکا در شأن ما نیست، زیرا امروز گروهی مستکبر، زیادهخواه و عهدشکن بر این کشور مسلط هستند.»
او افزود: «شکل ما با خوی استبدادی دولتمردان آمریکاست. این خوی استبدادی نیز تغییری نکرده که بخواهیم وارد مذاکره شویم.»
او ادامه داد: «ملت و نظام ما با سابقه و هویت تاریخی خود نمیتوانند اجازه دهند با افراد زیادهخواه و دمدمیمزاجی که از موضع تحکم رفتار میکنند، وارد مذاکره شوند.»
امیرحسین مرادی و علی یونسی، دانشجویان محبوس در زندانهای اوین و قزلحصار، در یادداشتهایی در آستانه روز دانشجو، با اشاره به اعدامها، فقر و استبداد حاکم بر ایران، بر «ضرورت شکستن سکوت، مبارزه نسل جوان برای آزادی و نقش دانشگاه بهعنوان قلب تپنده اعتراض برابر استبداد» تاکید کردند.
آنها در این یادداشتها که جمعه ۱۴ آذر منتشر شد، ۱۶ آذر را نماد عهد میان نسلهای ایستاده علیه استبداد و نشانه تداوم مبارزه برای آزادی خواندند و گفتند دانشگاه، با وجود سرکوب و زندان، همچنان قلب تپنده این راه و سرچشمه امید به بهار آزادی در ایران است.
با ياد یاران دبستانی
مرادی نوشته خود را با یاد «یاران دبستانی»، احسان فریدی و احمد بالدی، آغاز کرده و سرنوشت این دو دانشجو را نمادی از تداوم سرکوب جنبش دانشجویی میداند؛ از خطر اعدام برای فریدی تا مرگ بالدی که در اعتراض به فشار اقتصادی و تخریب محل کار خانوادهاش دست به خودسوزی زد.
او با یادآوری گذشت ۷۲ سال از ۱۶ آذر ۱۳۳۲، از «حکومت اعدامی» نوشت که همچنان دانشجویان را هدف گرفته و در برابر بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و محیطزیستی، به «اعدامهای فزاینده و قتلعامگونه» پناه برده است.
بهباور او، همکاری قوای سهگانه و اجرای دستور رهبری جمهوری اسلامی، این چرخه سرکوب را تثبیت کرده است.
مرادی سه راه پیش روی جامعه را برشمرد؛ انتظار مداخله خارجی، امید به اصلاح یا استحاله حکومت، و شکستن سکوت و بیعملی. او دو راه اول را بنبست دانست و تاکید کرد که «دموکراسی از آسمان نازل نمیشود» و تنها راه، تلاش جمعی برای تغییر است؛ تلاشی که نقش اصلی آن بر دوش جوانان و دانشجویان است.
او با اشاره به نقش دانشگاه در خیزش «زن، زندگی، آزادی» دانشگاه را ظرفیت اصلی مقابله با استبداد خواند و خطاب به دانشجویان نوشت: «فریادهای شما پاسخ این رنج بیپایان است! در زمستان وطن عزم بهار باید کرد! ۱۶ آذر عهدنامهای میان نسلهای ایستاده علیه استبداد در راه آزادی است و باید بر این عهد پای فشرد و تاریکی را عقب زد.»
مبارزه براى آزادى
یونسی یادداشت خود را با تصویر آغاز زمستان و تقویمی که پاییز را پشت سر میگذارد شروع کرد و نوشت هرچند پشت میلههای زندان قرار است «همیشه زمستان باشد»، اما این زمستان لزوما به معنای یاس نیست.
او که بیش از دو هزار روز بهدلیل زندانیبودن از دانشگاه و رویاهای علمی خود دور بوده، نوشته است که در این دوران به «درسهای زندان و زندانیان مقاوم» چشم دوخته است.
این دانشجوی زندانی این پرسش را طرح کرد که چگونه میتوان در «زمستانیترین جغرافیا» مغلوب سرما نشد و تاکید کرد این پرسش فقط برای زندانیان نیست، چرا که حکومتهای دیکتاتوری «زندانهایی به وسعت کشور» میسازند. او هشدار داد که فراموشکردن آزادی و امیدبستن به قدرتهای خارجی برای آوردن «زندانبان بهتر»، نوعی تحقیر اراده انسان است.
یونسی پاسخ را در «مبارزه» دیده است: «مبارزه، همان رهایی انسان مبارز، همان آتش سوزان تاریخ و همان گوهر استثنایی تاریخ معاصر ایران در منطقهای پر از استبداد است. مبارزه همان چیزی است که نگذاشته است در زمستان استبداد و در پشت میلههای زندان سرما چیره شود.»
او دانشگاه را «قلب تپنده مسیر پررنج آگاهی منتج به مبارزه» خواست و نوشت مشعل این مسیر در پیکر سوخته بالدی علیه فقر و ستم و ایستادگی فریدی زیر طناب مرگ، همچنان میدرخشد.
این دانشجوی زندانی خطاب به «یاران نادیده» خود در دانشگاه نوشت قلبهای آنها منبع اراده این مسئولیت تاریخی است و از آنها خواست «این آینهها را روبهروی هم بگذارند» تا از اراده تغییر، «توفانی از شورش و عصیان» برخیزد؛ پیامی که بهگفته او از روز دانشجو و خون سه یار دبستانی، همچنان میدرخشد و نوید «بهار آزادی و آبادی ایران» است.
یونسی، دارنده مدال طلای المپیاد جهانی نجوم و اخترفیزیک ۲۰۱۸ و مرادی، برنده مدال نقره المپیاد نجوم ایران در سال ۲۰۱۷، هر دو دانشجوی دانشگاه صنعتی شریفاند.
آنها سال ۱۳۹۹ و در ۱۹ سالگی بازداشت و حدود دو سال بعد در دادگاه انقلاب هر یک به ۱۶ سال زندان محکوم شدند و میزان حبس قابل اجرایشان اسفند ۱۴۰۳ به شش سال و هشت ماه کاهش یافت.
با این حال، دستگاه قضایی پروندههای تازهای علیه آنها گشود و ۱۸ مرداد، شعبه ۲۹ دادگاه انقلاب این دو دانشجو را به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به ۱۵ ماه حبس محکوم کرد و یونسی در پروندهای جداگانه نیز به اتهام «تایید و تقویت اسرائیل» به پنج سال زندان در کرمان محکوم شده است.