استرالیا ۵ ایرانی فعال در برنامه موشکی جمهوری اسلامی را تحریم کرد
وزارت امور خارجه استرالیا روز سهشنبه ۲۴ مهر در بیانیهای برنامه موشکی جمهوری اسلامی را تهدیدی جدی برای امنیت منطقهای و بینالمللی خواند و از اعمال تحریمهای هدفمند علیه پنج ایرانی فعال در برنامه موشکی جمهوری اسلامی به دلیل «اقدامات بیملاحظه و بیثباتکننده» خبر داد.
دولت آنتونی آلبانیزی، نخستوزیر استرالیا، تاکنون ۲۰۰ فرد و نهاد مرتبط با جمهوری اسلامی را در چارچوبهای مختلف تحریم کرده است که تقریبا نیمی از آنها وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هستند.
نادر خون سیاوش، مدیر سازمان صنایع هوافضا که بر برنامه موشکی بالستیک جمهوری اسلامی نظارت دارد، سید میراحمد نوشین، مدیرعامل سازمان هوافضا، سید جواد موسوی، مدیر تجاری گروه صنعتی «شهید همت»، محمد غلامی، یکی از مقامات ارشد سازمان صنایع هوافضا و امیر رادفر، مدیر گروه صنعتی «شهید باقری»، پنج فردی هستند که روز سهشنبه در فهرست تحریمهای استرالیا قرار گرفتند.
روز دوشنبه دولت بریتانیا و اتحادیه اروپا نیز تعدادی از افراد و نهادهای وابسته به برنامههای تسلیحاتی جمهوری اسلامی را به دلیل تهدیدات علیه اسرائیل تحریم کردند.
تحریمهای اتحادیه اروپا
بر اساس اطلاعیه شورای اتحادیه اروپا در روز دوشنبه ۲۳ مهر، هواپیمایی ایرانایر، ساها و ماهانایر، شرکت مهندسی بسامد الکترونیک پویا، شرکت آلومینای ایران، مرکز تحقیقات «شهید حاج علی موحد» و شرکت مهندسی طیف تدبیر، به لیست تحریمها اضافه شدند.
در کنار این شرکتها، نام بهنام شهریاری، مقام ارشد نیروی قدس سپاه پاسداران، علی شادمان، معاون هماهنگکننده قرارگاه خاتمالانبیا، علی جعفرآبادی، فرمانده بخش فضایی نیروی هوافضای سپاه پاسداران، مهدی گوگردچیان، مدیرعامل صنایع هواپیماسازی (هسا)، سید حمزه قلندری، معاون وزیر دفاع جمهوری اسلامی، رضا خسروی مقدم، وابسته نظامی جمهوری اسلامی در روسیه و سید میراحمد نوشین، مدیرعامل سازمان صنایع هوافضا نیز به چشم میخورد.
تحریمهای بریتانیا
در بریتانیا، علاوه بر سازمان فضایی ایران (سافا) و دفتر طراحی سامانههای قوای محرکه فرزانگان، نام محمدحسین دادرس، سرتیپ ارتش، محمد کاظمی، رییس سازمان اطلاعات سپاه پاسداران، عبدالرحیم موسوی، فرمانده ارتش، علیمحمد نائینی، سخنگوی سپاه پاسداران، حسین پورفرزانه، مدیر دفتر طراحی سامانههای محرکه فرزانگان، حبیبالله سیاری، رییس ستاد مشترک ارتش و حمید واحدی، فرمانده نیروی هوایی ارتش، به فهرست تحریمها افزوده شد.
آبان سال گذشته، وزیران امور خارجه کشورهای عضو «گروه هفت» در بیانیهای مشترک از جمهوری اسلامی خواستند از اقدامات بیثباتکننده در منطقه و حمایت از گروههای مسلح متحد تهران مانند حماس و حزبالله لبنان دست بردارد.
از سوی دیگر، با آغاز تهاجم روسیه به اوکراین در بیش از دو سال پیش، جمهوری اسلامی همکاری نظامی خود را با مسکو افزایش داد و گزارشهایی از ارسال پهپادهای انفجاری شاهد، ساخت جمهوری اسلامی، به روسیه برای استفاده در جنگ اوکراین منتشر شد.
سیمای جمهوری اسلامی بامداد سهشنبه، ۲۴ مهر، هنگام گزارش ورود جنازه عباس نیلفروشان، معاون عملیات سپاه پاسداران، برای دقایقی چهره اسماعیل قاآنی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، را نشان داد.
در این گزارش، اشارهای به محل اقامت قاآنی در دو هفته اخیر نشد، اما چنین وانمود شد که او به همراه جنازه عباس نیلفروشان به تهران بازگشته است.
آخرین باری که اسماعیل قاآنی در رسانهها مشاهده شد، ۹ مهرماه، دو روز پس از کشته شدن حسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان در حمله هوایی اسرائیل به ستاد فرماندهی این گروه در ضاحیه در حومه جنوبی بیروت بود. قاآنی در آن زمان به دفتر نماینده حزبالله در تهران رفت.
در جریان حمله روز هفتم مهرماه اسرائیل به ستاد فرماندهی حزبالله در جنوب بیروت، عباس نیلفروشان، معاون عملیات سپاه پاسداران که گفته میشود ئس از کشته شدن محمد رضا زاهدی در حمله به ساختمان کنسولگری جمهوری اسلامی در دمشق مسئولیت لبنان را برعهده گرفته بود، به همراه حسن نصرالله و شماری از چهرههای ارشد حزبالله کشته شد.
پس از آن هیچ خبر، عکس یا فیلمی از اسماعیل قاآنی منتشر نشد. غیبت او در نماز جمعهای که به امامت علی خامنهای برگزار شد، و نیز غیبت در مراسم اهدای نشان به امیرعلی حاجیزاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران، بر دامنه سوالات درباره سرنوشت قاآنی افزود.
در حالی که برخی رسانهها ابتدا احتمال کشته شدن او در کنار هاشم صفیالدین، اصلیترین نامزد جانشینی حسن نصرالله در حمله بامداد جمعه ۱۳ مهر را منتشر کردند، میدل ایست آی، رسانه نزدیک به حکومت قطر، هفته گذشته خبر داد که قاآنی در بازداشت و بازجویی به سر میبرد و در جریان بازجویی دچار حمله قلبی شده و به بیمارستان منتقل شده است.
براساس این گزارش، رهبران جمهوری اسلامی در پی یافتن منشاء نفوذ عمیق اسرائیل به دستگاههای نظامی و امنیتی خود و دلایلی که به کشته شدن حسن نصرالله و عباس نیلفروشان انجامید، هستند و احتمال میدهند که وسایل ارتباطی اسماعیل قاآنی هک شده باشد.
میدل ایست آی همچنین خبر داده بود که رییس دفتر قاآنی نیز به اتهام جاسوسی برای اسرائیل بازداشت شده است.
خبرگزاری تسنیم، وابسته به سپاه گزارشها درباره تحت بازجویی بودن قاآنی را تکذیب کرد، اما با وجود همه شایعات و گمانهزنیها، هیچ یک از مقامات و رسانههای جمهوری اسلامی توضیحی درباره قاآنی و علت غیبت ناگهانی او منتشر نکردند.
حسین دقیقی، مشاور عالی فرمانده کل سپاه، روز جمعه ۲۰ مهر، غیبت و بیخبری از اسماعیل قاآنی در صحنههای عمومی نظیر نماز جمعه را «نشان از تمرکز بر وظیفهشناسی و مسئولیتپذیری نیروهای مسلح نظام» خواند.
حسین شریعتمداری، نماینده خامنهای در روزنامه کیهان، نیز روز یکشنبه ۲۲ مهر، پاسخ ندادن سپاه پاسداران به شایعهها درباره غیبت اسماعیل قاآنی را «موفقیتی چشمگیر» خواند و افزود که سپاه «در حالی که هیچ نکتهای از نگاهش پنهان نیست، به هیچیک از شایعات پاسخ نداد و دشمن را در حالتی از گیجی و منگی تنها گذاشت.»
جنازه عباس نیلفروشان بیش از دو هفته پس از کشته شدن، بامداد سهشنبه ۲۴ مهر از طریق بغداد به تهران رسید. پیشتر فرمانده سپاه استان اصفهان اعلام کرده بود علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، برای او نماز میت خواهد خواند.
نشریه واشینگتن فریبیکن، روز دوشنبه ۲۳ مهر، در گزارشی درباره افزایش بسیار قابل توجه فروش نفت ایران از سوی جمهوری اسلامی در دولت جو بایدن خبر داد و نوشت بر اساس آخرین ارقام دولت و برآوردهای کارشناسان، درآمد نفتی غیرقانونی حکومت ایران در دولت بایدن به حدود ۲۰۰ میلیارد دلار رسید.
در این گزارش نوشته شده است: «علت افزایش شدید درآمد نفتی حکومت ایران، اجرای ضعیف تحریمهای ایالات متحده است که به رژیم تندرو تهران کمک کرده است تا پول نقد مورد نیاز برای تامین مالی یک جنگ وحشیانه یک ساله علیه اسرائیل را به دست آورد.»
به نوشته واشینگتن فریبیکن، جزییات کامل کاهش تاثیر تحریمها تنها در روزهای اخیر و پس از انتشار گزارش مورد انتظار دولت آمریکا در مورد تجارت نفت ایران آشکار شد.
اداره اطلاعات انرژی ایالات متحده، یک آژانس دولتی که بازارهای جهانی را زیر نظر دارد، بر اساس قانونی که در فروردین ماه امسال در کنگره تصویب شد، موظف است درآمد نفتی ایران را بهطور علنی محاسبه کند و گزارشی رسمی پس از چهار سال اجرای تحریمهای پراکنده در دولت بایدن را ارائه دهد.
این گزارش که اواخر هفته گذشته منتشر شد، نشان داد که ایران تنها در سه سال اول دولت بایدن ۱۴۴ میلیارد دلار از محل فروش نفتی که تحریم شده درآمد داشته است.
بر پایه این گزارش، تنها در سال۲۰۲۱، سال اول روی کار آمدن دولت بایدن، جمهوری اسلامی توانست ۳۷ میلیارد دلار از نفت ایران را به فروش برساند در حالی که این مبلغ، در سال ۲۰۲۰ آخرین سال دولت ترامپ تنها ۱۶ میلیارد دلار بود.
به گزارش اداره اطلاعات انرژی ایالات متحده، درآمد نفتی حکومت ایران در سال ۲۰۲۲ به ۵۴ میلیارد و در سال ۲۰۲۳ به ۵۳ میلیارد دلار رسید.
واشینگتن فریبیکن در ادامه گزارش خود به نقل از سازمان اتحاد علیه ایران هستهای، نوشته است که جمهوری اسلامی در سال ۲۰۲۴ هم به فروش بالا و تاریخی نفت تحریمشده ایران ادامه داده است.
این نشریه نوشته است: «این ارقام میتواند توضیح دهد که چرا دولت بایدن-هریس که با انتقاد از هرج و مرج فزاینده در خاورمیانه تحت نظارت خود مواجه است، اواخر روز جمعه بسته جدیدی از تحریمها را علیه صادرات نفت ایران اعلام کرد. به گفته وزارت امور خارجه، این اقدامات به دولت آمریکا اختیار گستردهای می دهد تا «تحریمهایی را علیه هر فردی که مصمم به فعالیت در بخشهای نفت یا پتروشیمی ایران باشد، اعمال کند.»
کلر یونگمن، مدیر برنامه ردیابی نفتکشهای ایران در سازمان اتحاد علیه ایران هستهای، به واشینگتن فریبیکن گفت که آخرین ارقام تهیه شده از سوی اداره اطلاعات انرژی ایالات متحده، و همچنین برآورد گروه او در سال ۲۰۲۴، باید به عنوان «کاتالیزوری برای دولت برای رویکردی تهاجمیتر در اعمال تحریمها علیه کشتیهای حامل نفت ایران» عمل کند.
یونگمن گفت: «فعالیتهای غیرقانونی که در این گزارش به تفصیل شرح داده شده است، بر نیاز به اقدام قاطع برای پاسخگو کردن این کشتیها و اطمینان از اجرای موثر تحریمها برای محدود کردن توانایی حکومت ایران برای صادرات نفت تاکید میکند.»
این نشریه در ادامه گزارش خود نوشته است: «پول بادآورده حاصل از فروش نفت ایران به رژیم تندرو جمهوری اسلامی کمک کرده است تا نیروهای نیابتی تروریستی خود، حماس و حزب الله، را مسلح کند.»
به نوشته واشینگتن فریبیکن، «اگرچه جمهوریخواهان مدتهاست که زنگ خطر را در مورد تجارت پرسود نفت تهران به صدا درآورده اند، اکنون قانونگذاران دموکرات هم از لایحه سنا برای تقویت و اجرای موثر تحریمها بر تجارت نفت ایران حمایت میکنند و این امر نشان دهنده نارضایتی فزاینده از سیاستهای دولت بایدن- هریس است.»
جونی ارنست، سناتور جمهوریخواه از ایالت آیووا، پس از حمله حماس در ۷ اکتبر، با هدف خفه کردن کانالهای مالی که به گسترش نیروهای نیابتی تروریستی تهران دامن میزند، شروع به تصویب قانونی برای تحریم تجارت نفت ایران کرد. این لایحه اکنون حمایت هفت قانونگذار دموکرات را نیز به دست آورده است.
ارنست با اشاره به موجی از حملات مورد حمایت جمهوری اسلامی به خطوط کشتیرانی بینالمللی در ماههای اخیر به واشینگتن فریبیکن گفت: «ما شاهد افزایش حملات به سربازانمان، حملات موشکی تاریخی به بزرگترین شریک ما در خاورمیانه، و اختلال در تجارت بینالمللی در دریای سرخ هستیم. جای تعجب نیست که لایحه من برای خارج کردن پول از دستان خونین حکومت ایران اکنون مورد حمایت قرار گرفته است.»
به نوشته این نشریه، «بر اساس قانون اجرای تحریمهای ایران، واحد تحقیقات وزارت امنیت داخلی ۱۵۰ میلیون دلار برای گسترش عملیات هدف قرار دادن ناوگان بزرگ نفتکشهای نفت خام غیرقانونی تهران دریافت خواهد کرد. با توقیف این کشتیها در حالی که نفت ایران را به رژیمهای متخاصمی مانند چین و ونزوئلا منتقل میکنند، میلیاردها دلار از ثروت ایران دزدیده می شود تا رژیم خود را سرپا نگه دارد و به نیروهای نیابتی تروریستی خود نیز کمک کند.»
به گفته ارنست، این قانون برای اطمینان یافتن از اینکه وزارت امنیت داخلی میتواند عملیات غیرقانونی کشتیرانی ایران را شناسایی کند و منابع مورد نیاز برای توقیف آنها در دریا را در اختیار داشته باشد، حیاتی است.
واشینگتن فریبیکن نوشته است که طرح ارنست در حال حاضر ۲۷ حامی در سنا دارد و حمایتهای اخیر از این لایحه نشان دهنده ناامیدی فزاینده در هر دو حزب از امتناع دولت بایدن- هریس از اعمال مجموعهای از تحریمها بر تجارت نفت ایران است. تهران یک «ناوگان ارواح» بزرگ متشکل از نزدیک به ۵۰۰ نفتکش دارد که نفت خام را اغلب با تخفیف فراوان به چین، سوریه، ونزوئلا و سایر کشورها حمل میکنند.
بر اساس گزارش اطلاعات انرژی ایالات متحده، «فرآوردههای نفتی ایران عموما با کشتیهای کوچکتر حمل میشوند و شناسایی آنها از کشتیهای حامل نفت خام دشوارتر است.»
حکومت ایران همچنین از چندین تکنیک مبهم سازی مانند خاموش کردن سیگنالهای شناسایی کشتی خود، استفاده از روش انتقال کشتی به کشتی، یا برچسبگذاری مجدد محمولهها و استفاده از نام کشورهای دیگر برای نفت خام و فرآوردههای نفتی ایران استفاده میکند. این اقدامات چالش ارائه دادههای دقیق را افزایش میدهد.
شبکه تلویزیونی اسبیاس نیوز استرالیا گزارش داد در حال حاضر دستکم دو شهروند استرالیایی در زندانهای جمهوری اسلامی به سر میبرند. فعالان حقوق بشر از دولت استرالیا خواستهاند تلاشهای خود را برای آزادی این افراد افزایش دهد.
این رسانه استرالیایی به نقل از منبعی که میخواست هویتش مخفی بماند، نوشت یکی از این زندانیان فردی دوتابعیتی است و پس از دستگیری در ژوییه سال ۲۰۲۲، به چند سال زندان محکوم شده است.
در گزارش اسبیاس نیوز در خصوص اتهامات و هویت این فرد و همچنین دیگر زندانی استرالیایی در ایران هیچ جزئیاتی ارائه نشده است.
سفارت جمهوری اسلامی در کانبرا از پاسخ به پرسش این رسانه در خصوص وضعیت زندانیان استرالیایی در ایران خودداری کرده است.
یک سخنگوی وزارت خارجه استرالیا هم به اسبیاس گفته این کشور در برابر «بازداشت و محکومیت خودسرانه» میایستد، بهویژه زمانی که از این اقدامات برای «فشار دیپلماتیک» استفاده میشود.
فعالان حقوق بشر، بازداشت شهروندان کشورهای غربی از سوی جمهوری اسلامی را «گروگانگیری حکومتی» میدانند و میگویند تهران از این حربه برای تحت فشار گذاشتن غرب و گرفتن امتیاز استفاده میکند.
پیش از این، توافق تهران و واشینگتن برای تبادل زندانیان خبرساز شده بود. مبادله پنج زندانی ایرانی در برابر پنج زندانی آمریکایی در شهریورماه ۱۴۰۲ انجام پذیرفت و در ازای آن شش میلیارد دلار از پولهای مسدود شده ایران در کره جنوبی به قطر منتقل شد.
واشینگتن میگوید تهران تنها برای خرید کالاهای بشردوستانه میتواند از این پول استفاده کند، اما بسیاری معتقدند نتیجه اقداماتی از این دست، تشویق جمهوری اسلامی به ادامه سیاست گروگانگیری است.
اسبیاس نیوز در ادامه گزارش خود نوشته کایلی مور-گیلبرت، زندانی سابق جمهوری اسلامی و مدیر «اتحادیه بازداشت غیرقانونی و خودسرانه استرالیا»، با خانوادههای زندانیان دوتابعیتی در ایران در تماس است و با آنها همکاری میکند.
این پژوهشگر استرالیایی-بریتانیایی در آذر ۱۳۹۹ و پس از سپری کردن بیش از دو سال در زندانهای جمهوری اسلامی به اتهام جاسوسی، آزاد شد. او همواره این اتهام را رد کرده است.
مور-گیلبرت در مصاحبه با اسبیاس نیوز به وضعیت شهروندان دو تابعیتی پرداخت و گفت: «این افراد هر چند شهروند استرالیا هستند، اما ممکن است اعضای نزدیک خانواده و داراییها و اموال دیگری در داخل ایران داشته باشند.»
او افزود: «ایران یکی از کشورهای فعال در استفاده از دیپلماسی گروگانگیری است، از جمله گروگانگیری شهروندان استرالیایی؛ همچنین بازداشتهای نادرست و با انگیزه سیاسی که معمولا هدف آنها دو تابعیتیها است، از جمله شهروندان ایرانی-استرالیایی.»
کایلی مور-گیلبرت، پژوهشگر استرالیایی-بریتانیایی و زندانی سابق جمهوری اسلامی
پیشتر و در اردیبهشتماه سال جاری، وزارت خارجه فرانسه در بیانیهای به مناسبت دومین سالگرد بازداشت سسیل کوهلر و ژاک پاری، دو شهروند فرانسوی در ایران، سیاست گروگانگیری حکومتی از سوی جمهوری اسلامی را محکوم کرد و گفت تهران به دنبال «باجخواهی مداوم» است.
کانادا نیز ۳۰ خرداد در واکنش به اقدامات جمهوری اسلامی اعلام کرد بازداشت خودسرانه اتباع خارجی از سوی حکومتها بهعنوان «یک اهرم سیاسی» غیرقابل قبول است و «نباید تحمل شود».
مور-گیلبرت در ادامه اظهارات خود هشدار داد حکومت ایران دیپلماسی گروگانگیری خود را به یک «مدل تجاری» تبدیل کرده و با استفاده از این روش در تعامل با تعدادی از کشورها، «بهطور گستردهای سود برده است.»
این پژوهشگر با اشاره به نحوه رهایی خود از بند جمهوری اسلامی گفت: «سه تروریست محکومشده در ازای آزادی من، از زندان تایلند رها شدند.»
به گزارش اسبیاس نیوز، سه مرد ایرانی که به دلیل دست داشتن در یک نقشه بمبگذاری در سال ۲۰۱۲ در تایلند زندانی بودند، پس از آزادی مور-گیلبرت به ایران بازگشتند.
با این حال، اسکات موریسون، نخستوزیر وقت استرالیا، موضوع مبادله زندانیان میان استرالیا و جمهوری اسلامی را تایید نکرد.
اسبیاس نیوز همچنین به آزادی حمید نوری، مقام قضایی سابق جمهوری اسلامی، بهعنوان یکی دیگر از نمونههای سیاست گروگانگیری حکومت ایران پرداخت.
در جریان مبادله زندانیان میان تهران و استکهلم، دو شهروند سوئدی زندانی در ایران با نامهای یوهان فلودروس و سعید عزیزی در ازای آزادی نوری اجازه یافتند ۲۶ خرداد خاک ایران را ترک کنند و به سوئد بازگردند.
نوری، دادیار سابق زندان گوهردشت، به اتهام دست داشتن در اعدام زندانیان سیاسی دهه ۶۰، در آبان ۱۳۹۸ در سوئد بازداشت و پس از محاکمه، به حبس ابد محکوم شد. دیوان عالی سوئد روز ۱۶ اسفند ۱۴۰۲ فرجامخواهی نوری را رد کرده بود.
حمید نوری، مقام قضایی سابق جمهوری اسلامی
اسبیاس نیوز در گزارش خود به یکی دیگر از زندانیان ایرانی-استرالیایی با نام شکرالله جبلی پرداخت و نوشت او پس از سه دهه زندگی در استرالیا در سال ۲۰۰۷ به تهران بازگشت.
بر اساس این گزارش، جبلی در سال ۲۰۲۰ به اتهامات مالی بازداشت و راهی زندان اوین شد. او دو سال بعد در زندان جان خود را از دست داد.
خانواده جبلی که در زمان مرگ ۸۳ سال داشت، اتهامات علیه او را رد میکنند و میگویند مقامهای جمهوری اسلامی او را از دسترسی به دارو و مراقبتهای پزشکی لازم محروم کردند.
پیمان جبلی، پسر این زندانی فوت شده، گفت پس از بازداشت پدرش به وزارت خارجه استرالیا مراجعه کرد اما مسئولان مربوطه با این استدلال که حکومت ایران تابعیت دوگانه را به رسمیت نمیشناسد، اعلام کردند نمیتوانند کار زیادی انجام دهند.
سازمان عفو بینالملل نیز محاکمه جبلی را «ناعادلانه» خواند و افزود او در جریان دادرسی، از حق دسترسی به وکیل انتخابی خود محروم شده بود.
مسئولان یک مدرسه دولتی در شهر قدس تهران، مادر یک دانشآموز را مجبور کردند که برای ثبتنام فرزندش در مدرسه، تمامی کلاسهای درس را تمیز کند. آنها دلیل این کار را ناتوانی مالی مادر این دانشآموز برای پرداخت هزینه مطالبه شده از سوی مدرسه برای ثبتنام فرزندش اعلام کردهاند.
سعید یقینی، خبرنگار صداوسیمای جمهوری اسلامی، ۲۳ مهر ماه با اعلام این خبر در استوری اینستاگرام خود نوشت که یک مادر به او گفته چون پول نداشت پسرش را در یک مدرسه دولتی در شهر قدس واقع در غرب استان تهران ثبتنام کند، مسئولان مدرسه او را مجبور کردهاند تکتک کلاسهای درس را تمیز کند.
یقینی در این باره نوشت: «شکایت بیشکایت. دستش به جایی بند نبود. میگفت دو سال دوندگی کردم تا پسرم دوباره به مدرسه برگردد. نمیخواهم بچهام به خاطر من از مدرسه اخراج شود.»
مسعود بهرامی، مدیرکل آموزش و پرورش شهرستانهای استان تهران در واکنش به این خبر گفت: «در حال بررسی موضوع هستیم. انشاالله اطلاع رسانی کامل انجام خواهد شد.»
نقض قوانین داخلی و بینالمللی
ثبتنام نکردن بدون قید و شرط این کودک در مدرسه و درخواست وجه برای ثبتنام او درحالی صورت گرفته که حق تحصیل از جمله حقوق بنیادین کودکان است که در قوانین داخلی و بینالمللی به رسمیت شناخته شده است.
مطابق با ماده ۳۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای تمامی مردم تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد.
در اصل سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز بر دسترسی به آموزش و پرورش و تربیت بدنی رایگان برای همه شهروندان در تمام سطوح و تسهیل و تعمیم آموزش عالی تاکید شده است.
همچنین، طبق ماده ۲۸ کنوانسیون حقوق کودک که ایران نیز به آن پیوسته، کشورهای عضو موظف به فراهم کردن حق تحصیل برای همه کودکان هستند.
بازمانده از تحصیل
مرکز آمار ایران، ۱۱ مهر امسال از افزایش شمار بازماندگان از تحصیل در کشور خبر داد و نوشت که در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱، دستکم ۹۲۹ هزار و ۷۹۸ نفر از تحصیل بازماندند.
طبق این گزارش، آمارها نشان میدهد بازماندگی و ترک تحصیل با میزان توسعهیافتگی و نقشه فقر کشور هماهنگی دارد و استانهایی که از نظر اقتصادی توسعه کمتری را تجربه کردهاند، در صدر استانهای درگیر بازماندگی و ترک تحصیل هستند.
مرکز پژوهشهای مجلس نیز با انتشار گزارشی اعلام کرد که پنج استان سیستان و بلوچستان، خراسان رضوی، تهران، خوزستان و آذربایجان غربی دارای بیشترین فراوانی مطلق بازماندگان از تحصیل هستند.
محمد مولوی، نایب رییس کمیسیون آموزش مجلس، روز چهارم مرداد امسال گفت: «۹۱۱ هزار دانشآموز در کشور از تحصیل بازماندهاند که ۴۰۰ هزار دانشآموز بازمانده از تحصیل مربوط به مقطع ابتدایی است.»
مولوی همان زمان خبر داد که ۲۷۹ هزار دانشآموز در کشور به دلیل مشکلات مالی ترک تحصیل کردهاند.
آخرین گزارش مرکز آمار ایران نشان میدهد که تعداد افراد بازمانده از تحصیل با رشدی ۲۶ درصدی از بیش از ۷۷۷ هزار نفر در سال تحصیلیِ ۱۳۹۵-۱۳۹۴ به مرز ۹۳۰ هزار نفر در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ رسید.
بیش از ۵۵۶ هزار نفر از بازماندگان از تحصیل در مقطع متوسطه دوم یعنی در رده سنی ۱۵ تا ۱۷ سال قرار دارند.
بیش از ۱۹۷ هزار نفر از کودکان بازمانده از تحصیل هم در مقطع متوسطه اول هستند یعنی بین ۱۲ تا ۱۴ سال سن دارند و بیش از ۱۷۵ هزار نفر نیز در رده سنی ۶ تا ۱۱ سال مدرسه را ترک کردهاند.
با گذشت سه هفته از جان باختن ۵۲ کارگر بر اثر انفجار یک معدن زغالسنگ در طبس، گزارشها از مرگ شمار دیگری از کارگران در شهرهای مختلف کشور حکایت دارند. شنبه و یکشنبه ۲۱ و ۲۲ مهر، دستکم پنج کارگر در ایران جان خود را از دست دادند و شمار دیگری نیز مصدوم و روانه بیمارستان شدند.
خبرگزاری ایلنا روز ۲۳ مهر در گزارشی با اشاره به کشته شدن ۵۲ کارگر معدن در طبس نوشت که بعد از این حادثه، مسئولان فریاد «وا کارگرا» سر دادند و به گونهای وانمود کردند که گویا معدن طبس «یک نمونه نادر» بوده است که از سر بدشانسی اتفاق افتاده و هیچ کس مقصر نبوده است.
این گزارش با بیان این که حرفهای کارگران لابهلای «اخبار بزرگان» گم شد، خاطرنشان کرد اخبار کارگری نشان میدهند معدنجوی طبس، «یک نمونه نادر نبوده» و این اتفاقات مرگبار، «هر روز» تکرار میشوند.
در همین زمینه، کلکتیو سندیکایی فرانسه شامل پنج اتحادیه کارگری، روز ۱۹ مهر با صدور بیانیهای «قتلعام» ۵۲ کارگر و زخمی شدن ۲۰ تن دیگر در جریان انفجار معدن طبس را محکوم کرد و جمهوری اسلامی را در قربانی شدن کارگران مسئول دانست.
مرگ کارگران
ایلنا در گزارش روز دوشنبه خود خبر داد که روز ۲۱ مهر، یکی از کارگران مجتمع مس سرچشمه به دلیل گاز گرفتگی جان خود را از دست داد.
طبق این گزارش، این مرگ، پنجمین حادثه طی دو ماه گذشته در این مجتمع بوده است.
به نوشته ایلنا، در همان روز، بر اثر گاز گرفتگی در چاهی در تهران، یک کارگر چاهکَن جان خود را از دست داد و کارگر دیگری با مصدومیت به بیمارستان منتقل شد.
همزمان، در جریان وقوع حادثه انفجار در یک معدن سنگ لاشه در محور هفتکل به باغملک، سه کارگر مصدوم شدند.
طی همان روز، یک کارگر فصلی بخش کشاورزی مجتمع کشت و صنعت هفتتپه که در محل کار خود اقدام به خودسوزی کرده بود، در بیمارستان جان باخت.
۲۲ مهر یک کارگر آرماتوربند شاغل در ایلام بر اثر سقوط از ارتفاع ساختمان، دچار حادثه شد و جان باخت و در همان روز، یکی دیگر از کارگران حادثه انفجار کارخانه کرمان جان خود را از دست داد.
ایلنا با اشاره به این گزارشها نوشت: «نتیجه کاملا واضح است که در هر روز حداقل دو یا سه کارگر در اثر بیصدایی، محکومیت به کار در هر شرایطی و فشار اقتصادی، جان خود را از دست میدهند.»
طبق این گزارش، هر روز دستکم سه تا پنج کارگر بر اثر کار در چنین شرایطی مصدوم و روانه بیمارستان میشوند که اخبار فوت آنها در روزهای بعد به تدریج به رسانهها میرسد.
محکوم به کار در هر شرایطی
ایلنا در بخشی از گزارش ۲۳ مهر خود نوشت: «محکومیت به کار در هر شرایطی، سرنوشت مشترک همه کارگرانی است که در محیطهای ناایمن، هر روز دوش به دوش مرگ میایستند و کار میکنند و خیلی اتفاقی، مرگ همدوش، آنها را میبلعد.»
حسین حبیبی، فعال کارگری با تاکید بر این که کارگر نمیتواند از کار کردن در شرایط ناایمن و مرگبار امتناع کند، به ایلنا گفت: «کارگران صنایع در مواردی حتی جرات رسانهای کردن حادثه را ندارند.»
حبیبی با بیان این که در رابطه استاد-شاگردی، «اوسا یا کارفرما در کلیه موارد حق حاکمیت دارد»، گفت: «ساعت کار، دستمزد، مرخصی و غیره را اوستا تعیین میکند و کارگر محکوم است بپذیرد.»
او این شرایط را حاصل وضعیت امروز جامعه کارگری دانست که در آن کارگران از حق داشتن تشکل کارگری آزاد و مستقل و قدرتمند بدون دخالت کارفرما و دولت محروماند و در نتیجه از حق ایمنی محروماند و هر روز چند کارگر کشته میشوند.
ما عدد نیستیم!
روزنامه شرق در شماره ۲۳ مهر خود در گزارشی با عنوان «ما عدد نیستیم» درباره کارگرانی که کشته میشوند، نوشت: «یکی-دو هفته اخیر بوی مرگ میدهد. بوی مرگ مفت و ارزان.»
نویسنده این گزارش با یادآوری این که این مرگها محصول جنگ و عملیات نظامی، نتیجه همهگیری یک بیماری ناشناخته یا سیلاب و زلزله نیستند، نوشت: «ما در اثر اهمال مردهایم. ما در این چند روز مرگ سهلانگارانه را تجربه کردهایم. پنج نفر از ما از درخت گردو در فصل گردوچینی همدان افتاده و مردهاند.»
شرق در گزارش خود به مرگ ۵۲ کارگر معدن طبس و مرگ ۴۷ نفر در گیلان، مازندران و همدان به دلیل نوشیدن الکل مسموم اشاره و تاکید کرد: «اینها همه غیر از آمار مرگومیر در اثر تصادفات جادهای و آمار مرگومیر آلودگی هواست.»
در بخشی از این گزارش آمده است: «نماینده مجلس آمار میدهد ۳۰ هزار نفر در یک سال بر اثر آلودگی هوا جان باختهاند. آماری قابل مقایسه با تلفات جنگ غزه!»
نویسنده گزارش شرق با تاکید بر این که همه اینها ورای مجروحان و مصدومان و بازماندههای نقص عضو بعد از این حوادث است، این پرسش را طرح کرد که آیا چیزی جز اهمال و بیاهمیتی جان انسانها در این فجایع سلسلهوار دیده میشود؟
در بخش پایانی این گزارش آمده است: «ما همان مردم شریف و با شعور به وقت انتخابات هستیم که حضورمان پای صندوق رای زینتبخش رخدادهای سیاسی است. کاش به وقت حوادثی که مسببش بیاعتنایی و بیتعهدی است، یادی از ما بکنید. کاش ما را عدد نبینید.»
رییس گروه بررسی صحنه جرم سازمان پزشکی قانونی کشور، اردیبهشت امسال از جان باختن دو هزار و ۱۱۵ کارگر و مصدوم شدن ۲۷ هزار کارگر به دلیل حوادث ناشی از کار در سال ۱۴۰۲ خبر داد.
ایلنا همان زمان در گزارشی با انتقاد از «لاپوشانی آماری وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی» نوشت که این آمار به معنای مرگ ۵/۷۹ کارگر در هر روز سال است.