با رد اعاده دادرسی، حکم ۱۰ سال حبس در تبعید حسین محمدی، بازیگر تئاتر، همچنان پابرجاست
وکیل حسین محمدی، بازیگر تئاتر و یکی از متهمان پرونده مرگ یک نیروی بسیجی به نام روحالله عجمیان، اعلام کرد که پس از پذیرش اعاده دادرسی موکلش در دیوان عالی کشور، دادگاه انقلاب کرج، اعاده را نپدیرفته و محکومیت ۱۰ سال حبس در تبعید برای این زندانی سیاسی همچنان قابلیت اجرا دارد.
علی شریفزاده اردکانی، وکیل دادگستری، پنجشنبه ۲۷ آذر در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «پس از پذیرش اعاده دادرسی برای محمدی در شعبه ۹ دیوان عالی کشور و صدور توقف و تجویز رسیدگی مجدد، متاسفانه شعبه چهار دادگاه انقلاب کرج، اعاده را نپدیرفته است.»
این وکیل دادگستری اضافه کرد که با رد اعاده، همچنان ۱۰ سال حبس در تبعید در کرمان برای موکلش قابل اجرا خواهد بود.
پذیرش اعاده دادرسی در دیوان عالی کشور به معنای توقف اجرای حکم و بررسی دوباره پرونده است، اما رد آن از سوی دادگاه بدوی، اجرای حکم را همچنان ممکن میکند.
علی شادمان، بازیگر سینما، در شهریورماه پس از دریافت جایزه ویژه هیات داوران در جشن «نگاه»، این جایزه را به محمدی تقدیم کرده بود.
محمدی که بیش از سه سال است در زندان بهسر میبرد، یکی از بازداشتشدگان مراسم چهلم حدیث نجفی، یکی از معترضان کشتهشده جنبش «زن، زندگی، آزادی» است.
او آبان ۱۴۰۱ به همراه ۱۵ شهروند معترض دیگر در ارتباط با پرونده مرگ عجمیان بازداشت و سال ۱۴۰۲ در شعبه اول دادگاه انقلاب کرج به ۱۰ سال حبس در زندان کرمان محکوم شد.
این حکم نهایتا در مرداد ۱۴۰۲ در شعبه ۲۹ دیوان عالی کشور تایید و شهریور همان سال از زندان کرج به زندان کرمان تبعید شد.
پرونده حسین محمدی یکی از پروندههای مرتبط با سرکوب اعتراضات جنبش «زن، زندگی، آزادی» است که در آن، احکام سنگین حبس، تبعید و اعدام برای بسیاری از معترضان صادر شد.
در این پرونده، محمدمهدی کرمی و محمد حسینی، در ۱۷ دی ۱۴۰۱ با حکم قوه قضاییه جمهوری اسلامی اعدام شدند و دیگر متهمان از جمله فرزانه قرهحسنلو، حمید قرهحسنلو، رضا آریا، مهدی محمدی، محمدامین اخلاقی ساوجبلاغی، امینمهدی شکراللهی و علی معظمی گودرزی نیز به احکام طولانیمدت زندان و تبعید محکوم شدند.
حسین محمدی، متولد ۲۴ بهمن ۱۳۷۵، بازیگر تئاتر است و از سال ۱۳۹۴ بهطور جدی فعالیت حرفهایاش را آغاز کرد و در چند فیلم کوتاه و نمایشهایی در تهران بهعنوان بازیگر حضور داشته است.
نقض حقوق زندانیهای سیاسی محبوس در بند زنان زندان اوین پس از جنگ ۱۲ روزه، با تغییرات ساختاری و انتصاب افراد امنیتی در سمتهای کلیدی، شدت گرفته است.
بر اساس گزارش اختصاصی رسیده به ایراناینترنشنال، در واکنش به این شرایط حدود ۲۰ تن از زندانیان سیاسی بند زنان اوین، طی هفته گذشته با تجمعهای پی در پی در دفتر رییس بند، خواستار پایان کارشکنیهای مقامهای زندان، توقف خشونت زندانبانها و رسیدگی به وضعیت درمانی بیماها شدند. زندانیها همچنین خواستار رسیدگی به وضع بهداشت و غذا در زندان هستند.
با وجود پیگیریهای مداوم این افراد، تاکنون هیج یک از درخواستها انجام نشده و این افراد از حق قانونی خود که دیدار با بازرسانی از سازمان زندانها برای طرح مشکلاتشان است، بهدلیل مخالفت رییس بند محروم شدهاند.
فشار روانی بر زندانیهای سیاسی زن
یک منبع آگاه به ایراناینترنشنال گفت از زمان استقرار تیم امنیتی منتقل شده از زندان قرچک به بند زنان زندان اوین، زندانیها به هر بهانهای به انفرادی فرستاده میشوند و یا ملاقاتها و حق تماسهای تلفنی قطع میشود.
این منبع آگاه افزود پس از جنگ ۱۲ روزه با ورود تیم امنیتی جدید، گویی انتقامگیری از زندانیان پایانی ندارد و یک « اوین قرچکی» ساخته شده بهطوری که توهین و تحقیر و بدرفتاری افسر نگهبانها و زندانبانها شدت گرفته و برای تحقیر زندانیها، ملاقات یا خروج از زندان فقط با پوشیدن دمپایی ممکن است.
بهگفته او، همچنین برای بیماران معدودی که برای درمان به خارج از زندان فرستاده شدند استفاده از دستبند و پابند اجباری شده است.
مخالفت با مرخصی درمانی و محرومیت از دسترسی به پزشک
این منبع آگاه به ایراناینترنشنال گفت در فقدان رسیدگی پزشکی، نمازخانه بند زنان، به محل نگهداری زندانیهای بیمار تبدیل شده است و مسئولان زندان دراجرای قانون مرخصی درمانی و آزادی با وثیقه افراد دارای بیماریهای حاد، کارشکنی میکنند.
بر اساس این گزارش آیدا نجفلو که به دلیل شکستگی مهره تحت عمل جراحی قرار گرفته بود، پیش از پایان مراحل درمان به زندان بازگردانده شد و با عفونت شدید و شرایط حاد جسمی مواجه است.
این درحالی است که پزشک این زندانی درباره احتمال فلجشدن او هشدار داده و درخواست مراقبت تخصصی داشته اما رییس بند با مرخصی او مخالفت کرده است.
همزمان با وجود شرایط وخیم جسمی این نوکیش مسیحی، دستگاه قضایی حکم ۱۷ سال زندان او را صادر کرده است.
این منبع آگاه درباره وضعیت معصومه صدر اشکوری زندانی دچار بیماری ریوی، تنفسی، قلبی و حرکتی نیز گفت این زندانی با وجود تنفس با دستگاه اکسیژن و تاکید پزشک، از مرخصی درمانی محروم شده است. این در حالی است که بر اساس قانون، او از حق قانونی آزادی با وثیقه هم برخوردار است. در این شرایط رسیدگی به امور شخصی این افراد بیمار، از جمله جابه جایی با ویلچر و استفاده از حمام و دستشویی این زندانیها با کمک همبندیان آنها انجام میشود.
به گفته این منبع آگاه، یک زندانی سیاسی در بند زنان زندان اوین بهدلیل ممانعت مسئولان زندان از اجرای قانون و جلوگیری از آزادیاش ، اقدام به خودکشی کرد اما با کمک دیگر زندانیان از مرگ نجات یافت.
همبندان این زندانی پس از اطلاع از اقدام او به خودکشی از افسر نگهبان زندان کمک خواستند اما افسر نگهبان با کمکرسانی به او مخالفت کرد. این زندانی سیاسی که نامش نزد ایراناینترنشنال محفوظ است، در شرایط وخیم روحی به سر میبرد و با وجود اعتراضهای مکرر همبندان به رد درخواست آزادی او، مقامهای زندان به بهانههای مختلف مانع آزادی این زندانی میشوند.
افزایش ورودیهای زندان و نگهداری زندانیان در فضاهای کوچک
براساس این گزارش طی یک ماه گذشته شمار محبوسان در بند زنان اوین افزایش چشمگیری داشته و روزانه تعدادی بازداشتی به محبوسان بند اضافه می شوند.
بازداشتشدگان در محدوده سنی ۲۰ تا ۳۰ سال و از طرفداران نظام پادشاهی در ایران هستند.
در این شرایط، در فضای اتاقهای چهار نفره بیش از هفت زندانی نگهداری میشوند و برخی ناچار به کفخوابی شدهاند. تعدادی از زندانیها هم به نمازخانه و اتاقی به نام باشگاه منتقل شدهاند.
این منبع آگاه به ایراناینترنشنال گفت که مسئولان از این طریق فضای اتاقها را متشنج میکنند تا زمینه درگیری میان زندانیان و در نتیجه فشار روانی بر آنان را افزایش دهند.
پرونده سازیهای جدید علیه زندانیان
قرار آزادی فریبا کمالآبادی و نرگس منصوری، دو زندانی سیاسی، با کارشکنی مسئولان زندان از ۱۹ مهرماه تاکنون اجرا نشده و این دو زندانی با پروندهسازی جدید مواجه شدهاند.
بر اساس این اطلاعات، این دو زندانی به همراه پنج تن دیگر بهدلیل اعتراض به نقش مسئولان زندان در مرگ سمیه رشیدی در زندان به دلیل نارسایی پزشکی، با پروندهسازی جدید و اتهامهای توهین به رهبری و اخلال در نظم روبهرو شدند.
در پی این پروندهسازی برای هر هفت نفر قرار کفالت ۸۰ میلیون تومانی صادر شده است. تعدادی از این افراد هم تحت فشارهای روانی، هفتهها ممنوع الملاقات یا ممنوعالتماس بودند.
نگهداری کودک در بند زنان اوین
این منبع آگاه همچنین از نگهداری یک کودک خردسال ۲۰ ماهه در این بند خبر داد. این دختر خردسال فرزند نسیم اسلام زهی زندانی سیاسی است که در زندان به دنیا آمده و در فضایی بهشدت نامناسب در بند زنان نگهداری میشود. نسیم اسلام زهی که یک فرزند دیگر هم دارد پس از بازداشت از فرزند نخست خود جدا شده و در شرایط روحی نامناسبی به سر میبرد.
بر اساس اطلاعات دریافتی، پس از جنگ ۱۲ روزه و بازگشت زندانیان منتقل شده در این دوره به زندان، مسئولان، وسایل زندانیهای بند زنان را که با هزینه شخصی تهیه کردند پس نمی دهند؛ از لوازم شخصی کوچک گرفته تا لوازمی مانند یخچال و ماشین لباسشویی. پیگیریها در این زمینه هم بینتجه مانده است.
انتقال تیم آزار و شکنجه زندانیان از قرچک به اوین
این منبع آگاه گفت رییس بند زنان اوین فردی امنیتی است که در زندان به نام یگانه شناخته میشود. او، معاونش اکرم حسینی ، فرزانه کریمی روزبهانی افسر نگهبان و چند تن دیگر پس ازجنگ ۱۲ روزه از زندان قرچک به اوین منتقل شدند تا قوانین زندان قرچک را در اوین پیاده کنند.
بهگفته این منبع آگاه، پاسیاری به نام سپیده خوشرفتار در قرچک بهشدت زنان زندانی را مورد ضربوجرح قرار میداد و با وجود اعتراض زندانیها به رفتار او، به اوین منتقل شد و به توهین و بدرفتاری با زندانیان ادامه می دهد.
از دیگر افرادی که در اوین زندانیان را بهشدت آزار می دهد پاسیار زینب نوریانی است.
بر اساس این اطلاعات، همچنین فردی به نام حبیبان، مسئول بهداشت قرچک و اکرم الله قلی زندانبان، در جریان بیماری سمیه رشیدی، زندانی سیاسی که در اثر نارسایی پزشکی در زندان قرچک جان باخت، از جمله کسانی بودند که با ممانعت مداوم از رسیدگی پزشکی به او، شرایط مرگش را فراهم کردند.
این منبع آگاه که نامش نزد ایراناینترنشنال محفوظ است درخواست کرد که نهادهای حقوق بشری و مجامع بینالمللی، برای حمایت از زندانیان این وضعیت را پیگیری کنند و جمهوریاسلامی را بهدلیل شکنجه روانی و جسمی زندانیان تحت فشار قرار دهند.
مریم اکبریمنفرد، رضا خندان و شهریار براتینیا، زندانیان سیاسی محبوس در زندانهای قرچک ورامین و اوین، از رسیدگی پزشکی و اعزام به مراکز درمانی خارج از زندان محروم ماندهاند. ناظم بریهی، زندانی سیاسی نیز هفتمین روز اعتصاب غذا در زندان شیبان اهواز با وخامت شدید جسمانی مواجه شده است.
سایت حقوقبشری هرانا، پنجشنبه ۲۷ آذر گزارش داد مسئولان زندان قرچک ورامین دو روز پیش به اکبریمنفرد اطلاع دادند که برای ادامه درمان به یکی از «مراکز درمانی دولتی» مراجعه کند.
اکبریمنفرد با اشاره به ماهیت تخصصی درمان موردنظر، از پذیرش این پیشنهاد خودداری کرده و اعلام کرده که امکان دریافت خدمات کایروپراکتیک در مراکز دولتی محدود است. او از مسئولان خواسته که مرکزی مناسب را یافته و با تقبل هزینهها، شرایط درمان را فراهم کنند.
این در حالی است که پزشکی قانونی و قاضی ناظر پرونده پیشتر با اعزام اکبریمنفرد به مراکز درمانی تخصصی موافقت کرده بودند و پزشک معالج او نیز نسبت به وخامت وضعیت جسمانی و پیامد توقف درمان هشدار داده و اعلام کرده است در صورت تداوم این روند، زانوی او ممکن است به جراحی نیاز پیدا کند.
مریم اکبریمنفرد
اکبریمنفرد پس از گذراندن ۱۵ سال محکومیت در تبعید، اول آبان ۱۴۰۳ از زندان سمنان به زندان قرچک ورامین منتقل شد تا حکم دو سال حبس جدیدش به اجرا درآید.
یک منبع مطلع از وضعیت خندان و براتینیا به هرانا گفت قرار بود آنها ۲۶ آذر برای دریافت خدمات دندانپزشکی به مراکز درمانی خارج از زندان اعزام شوند، اما در پی امتناع این دو زندانی سیاسی از پوشیدن لباس زندان، مسئولان زندان اوین از اعزامشان جلوگیری کردند.
در سالهای گذشته شماری از زندانیان در ایران جان باختهاند و جمهوری اسلامی مسئولیتی در قبال این مرگها که بهدلیل فشار، شکنجه یا عدم ارائه خدمات پزشکی رخ داده، نپذیرفته است.
بر اساس گزارش سالانه هرانا، محرومماندن زندانیان سیاسی و عقیدتی از درمان مناسب در پنجسال گذشته نسبت به دوره پنجساله پیش از آن هشت برابر شده و تنها در سال ۲۰۲۴، دستکم در ۴۱۲ مورد مقامهای زندان از ارائهٔ خدمات پزشکی مناسب به زندانیان خودداری کردهاند.
این گزارشها در حالی منتشر میشود که همزمان، وضعیت سلامت برخی دیگر از زندانیان سیاسی در زندانهای مختلف ایران نیز رو به وخامت گذاشته است.
سازمان حقوق بشر کارون، ۲۷ آذر گزارش داد که بریهی در هفتمین روز اعتصاب غذای خود در زندان شیبان اهواز با وخامت شدید جسمانی روبهرو شده است.
در این گزارش بهنقل از منابع آگاه وضعیت سلامت این زندانی سیاسی عرب محکوم به حبس ابد، «بحرانی» توصیف شده و آمده است: «او به دلیل افت شدید فشار خون و ضعف عمومی، چندین بار به بهداری زندان منتقل شده است. با این حال، رسیدگی موثر پزشکی به وضعیت او صورت نگرفته است.»
طبق این گزارش، مقامهای امنیتی ۲۶ آذر با اعمال فشار تلاش کردند بریهی را به پایان دادن به اعتصاب غذا وادار کنند، اما این تلاشها بینتیجه مانده و او در واکنش، خواستار گفتوگو با مسئولان امنیتی پرونده خود شده است.
این سازمان در ادامه نوشت بریهی در حال حاضر در سلول انفرادی و در شرایطی که از بیماریهای مزمن از جمله مشکلات کلیوی، التهاب مفاصل و دردهای مستمر رنج میبرد، به اعتصاب غذای خود ادامه میدهد.
ناظم بریهی
بسیاری از زندانیان در ایران بهناچار از اعتصاب غذا بهعنوان آخرین راه برای رسیدن به خواستههایشان استفاده میکنند و جان خود را به خطر میاندازند.
آنها اغلب در اعتراض به برآورده نشدن مطالبات خود، از جمله تاخیر در رسیدگی به پرونده و مراعات نشدن حقوقشان بهعنوان زندانی، دست به اعتصاب میزنند.
از میان چهار زندانی سیاسی نامبرده در این گزارش، خندان از آذر ۱۴۰۳، براتینیا از مرداد ۱۴۰۲، اکبریمنفرد از دی ۱۳۸۸ و بریهی از مهر ۱۳۸۴ با اتهامات سیاسی در زندان بهسر میبرند.
وزارت خزانهداری آمریکا ۲۹ شناور و همچنین شرکتهایی را که مدیریت این نفتکشها را بر عهده دارند، تحریم و اعلام کرد که این کشتیها، با دور زدن تحریمها علیه جمهوری اسلامی، نفت و محصولات نفتی ایران را صادر میکنند.
دفتر کنترل داراییهای خارجی وزارت خزانهداری ایالات متحده پنجشنبه فهرست خود از نهادهای تحریمشده و همچنین افرادی که تحریمهای آمریکا را دور میزنند، بهروزرسانی کرد.
بر اساس این بهروزرسانی حدود ۲۰ شرکت کشتیرانی مستقر در جزایر مارشال، پاناما، جزایر ویرجین بریتانیا، لیبریا، امارات متحده عربی و هند تحریم شدهاند.
همچنین نزدیک به ۲۹ شناور که این شرکتها آنها را مدیریت میکنند و با پرچمهایی از جمله پرچمهای پالائو، پاناما، جامائیکا و گامبیا که مواد شیمیایی را حمل میکنند، تحریم شدند.
این شرکتها و کشتیها بخشی از «ناوگان سایه» جمهوری اسلامی هستند که بهطور غیرقانونی نفت و محصولات پتروشیمی را صادر میکنند و تحریمها علیه تهران را دور میزنند.
وزارت خزانهداری آمریکا اعلام کرد این شناورها و شرکتها، صدها میلیون دلار از این محصولات را از طریق شیوههای فریبنده حمل کردهاند.
جان هارلی، معاون وزارت خزانهداری در امور ضدتروریسم و اطلاعات مالی، در بیانیهای گفت که این وزارتخانه «به محروم کردن حکومت ایران از درآمدهای نفتی که برای تامین برنامههای نظامی و تسلیحاتی خود استفاده میکند، ادامه خواهد داد.»
آمریکا همچنین حاتم السعید فرید ابراهیم سکر، تاجر مصری، را تحریم کرد که شرکتهای او با هفت شناور تحریمشده مرتبط هستند.
تداوم فشار حداکثری
با آغاز دور دوم ریاستجمهوری دونالد ترامپ، کارزار تازهای از سیاست «فشار حداکثری» آمریکا علیه جمهوری اسلامی به راه افتاد.
به عنوان نمونه، در صد روز نخست، دولت ترامپ در مجموع ۱۷ دور تحریم مرتبط با جمهوری اسلامی اعمال کرد که طی آن ۴۰ شخص، ۱۱۷ شرکت و نهاد و ۷۷ نفتکش هدف قرار گرفتند.
۷ آذر، لویدز لیست، نشریه بریتانیایی فعال در حوزه کشتیرانی و تجارت دریایی، گزارش داد که جمهوری اسلامی و ونزوئلا بزرگترین استفادهکنندگان نفتکشهای ناوگان سایه هستند.
هر دو این کشورها تحت تحریمهای بینالمللی گسترده از جمله تحریمهای اقتصادی و نفتی آمریکا قرار دارند و اخیر آمریکا فشارها علیه انتقال نفت ونزوئلا را نیز تشدید کرده است.
ایالات متحده در ۱۹ آذر نفتکشی به نام «اسکیپر» را در سواحل ونزوئلا توقیف کرد که نفت خام این کشور آمریکای جنوبی را حمل میکرد.
ناوگان سایه به شبکهای از نفتکشها، شرکتهای پوششی و عملیات لجستیکی مخفی گفته میشود که کشورهایی مثل ایران برای دور زدن تحریمهای بینالمللی علیه صادرات نفتشان، از آن استفاده میکنند.
به نوشته لویدز لیست، ناوگان سایه شامل هزار و ۴۲۳ نفتکش با مجموع ۱۵۲.۲ میلیون تن ظرفیت است که ۶۵ درصد این کشتیها تحت تحریمهای آمریکا، بریتانیا یا اتحادیه اروپا قرار دارند.
بر اساس اطلاعات رسیده به ایراناینترنشنال، عقیل کشاورز، دانشجوی اهل اصفهان و زندانی سیاسی محکوم به اعدام، برای اجرای حکم به یکی از سلولهای انفرادی زندان ارومیه منتقل شده است.
اطلاعاتی که پنجشنبه ۲۷ آذر به دست ایراناینترنشنال رسیده، نشان میدهد کشاورز پیشتر در خردادماه و همزمان با جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل بازداشت و از سوی دستگاه قضایی جمهوری اسلامی با اتهام «جاسوسی برای اسرائیل» به اعدام محکوم شده بود.
بر اساس این اطلاعات، او عصر ۲۶ آذر از بند عمومی زندان ارومیه به سلول انفرادی منتقل شده است.
تا پیش از این، هیچ خبر یا گزارشی درباره وضعیت این زندانی سیاسی منتشر نشده و نام او نیز در رسانهها و نهادهای حقوقبشری مطرح نشده بود.
همزمان، شبکه حقوق بشر کردستان در گزارشی، کشاورز را دانشجوی رشته معماری دانشگاه شاهرود و اهل اصفهان معرفی کرد و نوشت او در خرداد سال جاری، در جریان سفری به ارومیه، از سوی ماموران سازمان اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت شد.
در این گزارش، بهنقل از یک منبع مطلع آمده است که کشاورز بهمدت یک هفته در بازداشتگاه سازمان اطلاعات سپاه پاسداران در ارومیه، با هدف اخذ اعتراف اجباری به «جاسوسی برای اسرائیل»، تحت بازجویی و شکنجه قرار گرفت و سپس به زندان اوین منتقل شد.
به گفته این منبع، او در زمان بمباران زندان اوین از سوی اسرائیل در این زندان نگهداری میشد و پس از آن به یک بازداشتگاه دیگر منتقل شد.
این منبع مطلع که هویت او اعلام نشده، افزود که این زندانی پس از پایان دوره بازجویی به زندان مرکزی ارومیه منتقل شد و در اواخر تابستان، از سوی شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی ارومیه به ریاست سجاد دوستی، به اتهام «جاسوسی برای اسرائیل» به اعدام محکوم شد.
به گفته این منبع، بهدلیل تهدید بازجویان امنیتی، کشاورز و خانوادهاش از اطلاعرسانی درباره این پرونده خودداری کرده بودند.
او همچنین گفته است در روزهای اخیر به این زندانی اعلام شده که حکم صادره از سوی دادگاه ویژه جرایم جاسوسی تایید شده و همزمان با انتقال او به سلول انفرادی، خانوادهاش برای انجام آخرین ملاقات به زندان فراخوانده شدهاند.
جمهوری اسلامی پس از جنگ ۱۲ روزه، شمار زیادی از شهروندان را به اتهام «جاسوسی» یا «همکاری» با اسرائیل بازداشت، محاکمه و در مواردی اعدام کرده است.
مقامهای جمهوری اسلامی اعلام کردهاند پس از این درگیری، که با حملات هوایی آمریکا به تاسیسات هستهای ایران نیز همراه بود، بیش از ۷۰۰ نفر به ظن جاسوسی یا همکاری با اسرائیل بازداشت شدهاند.
سازمان اطلاعات سپاه پاسداران ۲۰ آبان اعلام کرد شبکههایی را که «شبکههای جاسوسی آمریکا و اسرائیل» میخواند، در داخل ایران متلاشی کرده است.
مجلس شورای اسلامی نیز ششم مهرماه با تصویب یک طرح اضطراری، امکان رسیدگی به پروندههای مرتبط با جاسوسی بر اساس مقررات زمان جنگ را فراهم کرد.
قوه قضاییه جمهوری اسلامی اعلام کرده افرادی که در ماههای اخیر اعدام شدهاند، با اتهامهایی مانند «محاربه» و «همکاری با دولتهای متخاصم» مواجه بودهاند.
مای ساتو، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران، و نهادهای حقوقبشری بینالمللی اعلام کردهاند دستکم ۱۲ نفر در سال جاری میلادی به اتهام «جاسوسی» در ایران اعدام شدهاند و نسبت به نبود دادرسی عادلانه در این پروندهها ابراز نگرانی کردهاند.
بر اساس گزارشهای حقوقبشری، در حال حاضر علاوه بر زندانیان جرایم عمومی، حدود ۷۰ زندانی با اتهامات سیاسی در زندانهای ایران در معرض تایید یا اجرای حکم اعدام قرار دارند و بیش از ۱۰۰ نفر دیگر نیز با اتهامات مشابه، با خطر صدور حکم مرگ روبهرو هستند.
تصمیم به مهاجرت برای بسیاری از ایرانیان تنها «رفتن یا نرفتن» نیست؛ ماندن در وضعیت «انتظاری» است که نه امکان ساختن زندگی در داخل را میدهد و نه اجازه رها کردن آن را. از نگاه جامعهشناسی، این وضعیت یک تعلیق اجتماعی مزمن است و از منظر روانشناختی، به فرسایش روانی میانجامد.
سالهاست برای بسیاری از ایرانیانی که در مسیر مهاجرت گیر افتادهاند، زندگی نه با تصمیمهای قطعی، بلکه با «صبر کردن» پیش میرود؛ از آماده شدن مدارک تا تغییر اوضاع، پایان یک بحران یا شروع یک مسیر تازه.
حسین قاضیان، جامعهشناس، در گفتوگو با ایراناینترنشنال، این وضعیت را نوعی تعلیق اجتماعی و سیاسی چندین ساله توصیف میکند.
به گفته او، سالهاست مردم نمیدانند اوضاع تغییر میکند یا نه، این تغییر مثبت است یا منفی، باید بمانند یا بروند، بخرند یا بفروشند؛ مدام در وضعیت انتظار به سر میبرند و دست نگه داشتهاند تا ببینند «چی میشه» ...
همین انتظار ممتد، به گفته قاضیان، به روانشناسی اجتماعی امروز ایران معنا داده است.
او در کنار این تعلیق عمومی، به تعلیق اداری ناشی از تصمیمهای سیاسی و اداری برخی سفارتخانهها هم اشاره میکند. این تعلیق بهویژه برای کسانی که در فرایند مهاجرت هستند، تشدید شده است.
او تاکید میکند که ترکیب تعلیق اجتماعی-سیاسی و تعلیق اداری، وضعیت بلاتکلیفی را «عمیقتر و فراگیرتر» کرده است.
شیدا شاولیان، رواندرمانگر، نیز در گفتوگو با ایراناینترنشنال، تعلیق را از زاویه روانشناختی توضیح میدهد.
به گفته او، تعلیق کوتاهمدت حتی اگر اضطرابآور باشد، قابلتحملتر است، چون ذهن هنوز به پایان آن باور دارد؛ به اینکه تعطیلیهای ناخواسته سیاسی تمام میشود، سفارتها به روند قبلی برمیگردند و زندگی جلو میرود.
اما در تعلیق بلندمدت، پایان نامعلوم است و نتیجه آن فقط استرس نیست، بلکه فرسایش روانی به همراه دارد.
شاولیان توضیح میدهد که در این شرایط، فرد بهتدریج احساس میکند نمیتواند تصمیم قطعی بگیرد و هیچ تصمیمی معتبر نیست.
این وضعیت بر امید، برنامهریزی و حتی تحمل امور روزمره، اثر میگذارد.
به گفته این رواندرمانگر، یکی از پیامدهای مهم این فرسایش، اختلال در تصمیمگیری بلندمدت است: «همان چیزی که برای احساس ثبات در زندگی به آن نیاز داریم.»
وقتی آینده نامعلوم باشد، مغز وارد «حالت بقا» میشود و تصمیمهایی مثل ازدواج، بچهدار شدن، سرمایهگذاری اقتصادی یا تعهد شغلی به تعویق میافتد. فرد مدام میگوید «فعلا»؛ فعلا امروز بگذرد.
روایت اول: پنج سال انتظار
این توصیفها در روایتهای شهروندانی که با ایراناینترنشنال گفتوگو کردهاند، عینیت پیدا میکند.
«الی»، پرستاری که پنج سال است برای مهاجرت تلاش میکند، میگوید در مسیرش بارها به دلایل مختلف متوقف شده؛ از مدرک زبان که چند بار اعتبارش تمام شده تا مشکلات سفارت.
او میگوید اگر قرار بود در ایران بماند، میتوانست شغل دوم راه بیندازد و از کار فعلیاش خارج شود، اما تصمیم مهاجرت همه چیز را معلق کرده است.
به گفته این پرستار جوان، هر تصمیم مهمی به تعویق افتاده: «میگویی بگذار ببینم قضیه مهاجرتم چه میشود، بعد میبینی روزها و ماهها و سالها گذشته و هنوز هیچ کاری نکردهای.»
بزرگترین ترس او، بیثباتی اقتصادی و سیاسی ایران است؛ اینکه هر لحظه اتفاقی تازه بیفتد و کل مسیر را عوض کند.
او میگوید اگر این وضعیت ادامه پیدا کند، احتمالا مجبور میشود قید مهاجرت را بزند و به اجبار در ایران بماند.
شاولیان این وضعیت را «احساس زندگی موقت» مینامد؛ احساسی که زندگی واقعی هنوز شروع نشده و فرد فقط در حال انتظار است.
به گفته او، این حالت میتواند هم اضطرابزا باشد، چون آینده مبهم است، و هم افسردهکننده، چون زمان حال بیمعنا میشود.
در این شرایط، کرختی روانی اغلب یک مکانیسم دفاعی است: «روان برای اینکه زیر فشار، امیدش را از دست ندهد، احساسات را کمحجم میکند و فرد سعی میکند خیلی دلبسته چیزی نباشد.»
جنگ ۱۲ روزه نیز نمونهای از تعلیق بود؛ چون کسی نمیدانست چقدر طول میکشد یا چه اتفاقی رخ میدهد. اما ایرانیان سالهاست با شکلهای مختلف تعلیق زندگی میکنند؛ از سختتر شدن مهاجرت گرفته تا بلاتکلیفیهای مزمن.
حتی مهاجران ایرانی هم این احساس تعلیق را تجربه میکنند و به همین دلیل، اضطراب و افسردگی از اختلالات شایع در جامعه ایرانی است.
شهروند دیگری که سه سال است برای مهاجرت تحصیلی اقدام کرده، به ایراناینترنشنال میگوید مسائل سیاسی، قطع ارتباطها و جنگ، باعث شده هر بار با مانعی تازه روبهرو شود.
او میگوید بلاتکلیفی فقط تصمیمهای بزرگ مثل ترفیع شغلی، جابهجایی شهر یا ازدواج را معلق نکرده، بلکه حتی روی تصمیمهای کوچک مثل خرید لباس هم سایه انداخته است: «تمام کارهایی که میخواستم انجام بدهم عقب افتاد و کسانی که قبلا از من عقبتر بودند، حالا جلوترند.»
فشار روانی این وضعیت، به گفته او، آنقدر بالاست که به تراپی روی آورده و احساس ناکافی بودن و شکست دارد.
با این حال، این شهروند هنوز به تلاشش برای رفتن ادامه میدهد، هرچند میگوید زندگی برایش سختتر شده است.
افراد مختلف، واکنشهای متفاوتی به این احساس تعلیق و بلاتکلیفی دارند؛ برخی وارد انکار میشوند، برخی خشمگین میشوند و برخی بیتفاوت به نظر میآیند که اغلب ناشی از خستگی شدید روانی است.
گروهی نیز دائما بین امید و ناامیدی در نوسان هستند که این حالت به گفته شاولیان، اگر به تصمیمی قطعی ختم نشود، فرسایندهترین وضعیت روانی را ایجاد میکند.
شاولیان میگوید مساله فقط مهاجرت یا ویزا نیست: «ما نسلی داریم که سالهاست در انتظار زندگی میکند؛ چه در داخل ایران و چه در خارج از کشور. نسلی که نمیداند باید روی تصمیمهایش بایستد یا نه.»
این انتظار طولانی، به اعتقاد این رواندرمانگر، نه فقط برنامههای روزمره و آینده، بلکه احساس تعلق، امید و حتی رویاپردازی را هم فرسوده است.
روایت سوم: امید در دل نامطمئن بودن
شهروند دیگری که بعد از سرکوبهای ۱۴۰۱ تصمیم به مهاجرت گرفته، به ایراناینترنشنال میگوید این بلاتکلیفی اجازه نداده مسیر شغلیاش را در داخل گسترش دهد.
او میگوید احساس «رفتنی بودن» باعث شده از همنسلانش عقب بماند و حتی تصمیم بچهدار شدن را به تعویق بیندازد.
بیشترین فشار روانی برای او، مطمئن نبودن و آینده مبهمی است که بهویژه با عملکرد کند سفارتها تشدید شده است.
با این حال، او درباره نگاهش به آینده میگوید: «امید، امید و امید.»
این تجربههای فردی در خلأ رخ ندادهاند. در جریان جنگ ۱۲ روزه، فعالیت برخی سفارتخانههای خارجی در ایران تعطیل یا نیمهتعطیل شد و روند صدور ویزا برای بسیاری از ایرانیان نیمهکاره ماند.
هرچند در هفتههای بعد، فعالیت بعضی سفارتها به حالت عادی بازگشت، اما دایره عملکرد برخی دیگر، از جمله سفارت آلمان، همچنان محدودتر از قبل است.
سفارت آلمان در جریان جنگ بهطور موقت تعطیل شد و پس از آن با کاهش نیروی انسانی بازگشایی شد.
در ماههای اخیر، گروهی از متقاضیان ویزای آلمان بارها در اعتراض به خودداری سفارت از صدور ویزا دست به تجمع زدهاند.
آنها میگویند با وجود دریافت پیشتاییدیه، سفارت وقت جدیدی تعیین نمیکند.