حضور مداوم در تجمعها، پیگیری پروندههای قضایی، مستندسازی رویدادها و بیان شجاعانه خواستهها، این مادران را به صدای رسای خانوادههای قربانیان تبدیل کرد. صدایی که به واسطه رسانهها و شبکههای اجتماعی، به جامعه ایران و افکار عمومی جهان رسید.
از خاوران تا لاله؛ میراثی که به نسل آبان رسید
تجربه مادران دادخواه آبان ۹۸ را نمیتوان بدون اشاره به پیشینهای که مادران خاوران و مادران پارک لاله بنا کردند، تحلیل کرد.
مادران خاوران که فرزندانشان در کشتارهای دهه ۶۰ اعدام و بینامونشان دفن شدند، دههها در برابر سرکوب، تهدید و حذف ایستادند. آنها در زمانی حرکت کردند که نه رسانه مستقلی وجود داشت و نه امکان طرح مطالبهای عمومی.
با این حال، آنان سنگبنای دادخواهی مدرن ایران را گذاشتند و بسیاری از آنها تا پایان عمر هزینههای سنگین این مقاومت را پرداختند.
در دهه ۸۰، مادران پارک لاله که فرزندانشان را در اعتراضات سال ۱۳۸۸ از دست داده بودند، گام دوم این مسیر را برداشتند. با وجود تلاشهای گسترده، محدودیتهای سیاسی و نبود شبکههای اطلاعرسانی مدرن، اجازه نداد همبستگی فراگیر امروزه شکل بگیرد و بخشهایی از جامعه نیز بهدلیل فضای امنیتی یا خطکشیهای سیاسی، همراهی با آنان را دشوار میدانستند.
در مقابل، مادران آبان در جامعهای متفاوت ظهور کردند. جامعهای که رسانههای اجتماعی، امکان دسترسی به روایتهای مستقل و افق تازهای از همدلی را میان لایههای مختلف مردم ایجاد کرد.
این تفاوت تاریخی باعث شد مطالبه دادخواهی در سال ۹۸ از حلقههای محدود پیشین فراتر برود و به مطالبهای ملی تبدیل شود.
مادران آبان ۹۸؛ پلی میان نسلهای دادخواه و جامعه
ظهور مادران آبان مصادف با گسترش رسانههای اجتماعی و امکان مستندسازی مستقل بود. آنها توانستند با بهرهگیری از تجربه مادران خاوران و مادران لاله و با استفاده از ابزارهای ارتباطی نوین، شبکهای گسترده از خانوادهها، کنشگران حقوق بشر و روزنامهنگاران ایجاد کنند.
به همین دلیل، مادران آبان به پلی میان نسلهای دادخواه و جامعه تبدیل شدند؛ پلی که مطالبه عدالت را از دایره خانواده قربانیان بیرون آورد و آن را به سطح افکار عمومی رساند.
مادران خاوران، بهدلیل فضای بسته دهه ۶۰، فقط در میان خانوادهها و شمار اندکی از دگراندیشان و روزنامهنگاران همراهی شدند. در جامعهای که برای مادران کشتهشدگان جنگ احترام ویژه قائل بود، مادری که فرزندش تنها بهدلیل باور سیاسی متفاوت اعدام شده بود حتی حق برگزاری مراسم ساده نیز نداشت.
در سال ۱۳۸۸ نیز همراهی اجتماعی عمدتا از بدنهای شکل گرفت که از حاکمیت فاصله گرفته بود یا در مرزهای اصلاحطلبی حرکت میکرد اما در ۱۳۹۸، همراهی و همدلی عمومی، از اوضاع اقتصادی تا نارضایتیهای سیاسی، بسیار گستردهتر و آشکارتر شده بود.
مقاومت در برابر سرکوب؛ هزینههایی که هرگز مانع نشدند
مادران آبان، درست مانند نسلهای پیش از خود، بهای سنگینی برای مقاومت و دادخواهی پرداختند:
• بازداشت و زندانی شدن
• اخراج از کار
• اجبار به ترک محل سکونت
• تهدید به مرگ
• فشار بر اعضای خانواده
با وجود این فشارها، این مادران هرگز عقب ننشستند. آنها یکدیگر را یافتند، با مادران خاوران و مادران لاله پیوند برقرار کردند، تجربهها را منتقل کردند و مبارزه را ادامه دادند.
تاثیر بینالمللی؛ رسوایی بیش از پیش جمهوری اسلامی
مستندسازی دقیق مادران آبان درباره آنچه بر فرزندانشان گذشت، جمهوری اسلامی را بار دیگر در معرض بیاعتباری گسترده در سطح بینالمللی قرار داد و این بار، به دلیل حجم و دقت مستندات، جامعه جهانی و نهادهای حقوق بشری نتوانستند از کنار این وقایع عبور کنند.
واکنش دولتهای اروپایی، گزارشهای سازمانهای حقوق بشری و پوشش رسانهای گسترده، نشان میدهد که دادخواهی این مادران پژواکی جهانی یافته است.
دادخواهی؛ مسیری که نسلها را به هم پیوند میدهد
با وجود تفاوتهای زمانی، ابزارهای ارتباطی و شرایط سیاسی، سه نسل از مادران دادخواه - خاوران، پارک لاله و آبان - در یک ویژگی مشترکاند: ایستادگی صلحآمیز برای عدالت.
مادران آبان با الهام از مسیر مادران خاوران و لاله، مفهوم دادخواهی را وارد مرحلهای تازه کردهاند. مرحلهای که در آن مستندسازی، رسانههای اجتماعی، شبکهسازی اجتماعی و همکاری جمعی نقش اساسی دارد.
جنبش «زن، زندگی، آزادی» و موج تازه اعتراضات نیز ادامه همین مسیر است. مسیری که زنان و مادران ایرانی دهههاست آن را میسازند.
درخواست مادران دادخواه: همراه بمانید
مادران آبان باور دارند که دادخواهی بدون همراهی مردم و استمرار مطالبه عدالت ممکن نیست.
آنان از جامعه میخواهند که:
• صدای آنان را بازتاب دهد
• روایتها را زنده نگه دارد
• در این مسیر طولانی برای حقیقت و عدالت، همراه بماند
آنها تاکید میکنند که دادخواهی یک مطالبه شخصی نیست بلکه مطالبهای اجتماعی است که با حضور جمعی امکان تحقق پیدا میکند.