خامنهای؛ یک سخنرانی ضدملی دیگر

سخنرانی جدید علی خامنهای از مخفیگاه را میتوان یکی از بدترین و ضدملیترین سخنرانیهای او توصیف کرد.
سخنرانی جدید علی خامنهای از مخفیگاه را میتوان یکی از بدترین و ضدملیترین سخنرانیهای او توصیف کرد.
اظهارنظرهای خامنهای در ۳۶ سال گذشته و در مقام رهبر جمهوری اسلامی، نه تنها نسبتی با مطالبات اکثر مردم ایران نداشته، بلکه آشکارا ضد منافع ملی بوده است. سخنرانی جدید حاکم خودکامه اما به دلایل مختلف، و ازجمله بحرانهای اقتصادی و وضع پرتنش با اسرائیل و آمریکا و حتی اروپا، از اظهارنظرهای پیشین او هم بدتر و ضدملیتر بود.
اصرار بر تداوم سیاستهای ضدملی
خامنهای در شرایط پساجنگ ۱۲ روزه و در وضعی که اکثریت جامعه زیر فشار تورم و گرانی فزاینده کالاهای اساسی و مشکلات اقتصادی، چشمانتظار و خواستار تغییرات بنیادی در نظام حکمرانی و بهویژه سیاست خارجی است، به تاکید از «بنبست» در مذاکرات اتمی با آمریکا گفت.
او در فاصله چهار روز تا بازگشت تحریمهای شورای امنیت علیه ایران و همزمان با آغاز مجمع عمومی سازمان ملل متحد، و سفر پزشکیان به نیویورک، آگاهانه هرگونه مذاکره با آمریکا را رد کرد.
خامنهای به این هم اکتفا نکرد؛ او تاکید کرد که غنیسازی اورانیوم در ایران ادامه خواهد داشت، بیآنکه بتواند درباره دلیل غنیسازی ۶۰ درصدی اورانیوم توجیهی ارائه دهد.
خامنهای همچنین بیتوجه به حساسیتهای نه فقط آمریکا، بلکه اروپا بر تولید موشکهای بالستیک در ایران، از ادامه فعالیتهای موشکی جمهوری اسلامی گفت؛ تاکیدی معنادار و قطعا حساسیتبرانگیز برای اروپا، همزمان با تقویت مناسبات تهران با مسکو، و تشدید تنش میان ناتو و روسیه.
پیش از رد هرگونه مذاکره با ایالات متحده و تاکید بر تداوم برنامههای اتمی و موشکی، خامنهای در همان ابتدای سخنرانیاش، حزبالله لبنان را «ثروتی مهم» و «داستان دنبالهدار» توصیف کرد. پیغامی معنادار به اروپا و آمریکا، که دیکتاتور از تعقیب سیاستهای ناامنساز خود در منطقه هم دستبردار نیست.
تشدید مشکلات معیشتی و تهدید زندگی ایرانیان
خروجی این همه تاکیدات ضدملی خامنهای، چیزی جز مصممشدن سه کشور اروپایی بر نهاییسازی فرآیند مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمها علیه ایران نخواهد بود.
خامنهای در مخفیگاهش بیاعتنا به عوارض تحریمها، و ازجمله کاهش شدید منابع ارزی کشور و افول بیشتر ارزش پول ملی، تنها به تعقیب توهمات خود میاندیشد و به مصالح ایرانیان و «منافع ملی ایران» بیاعتنایی نشان میدهد.
نتیجه محتوم تشدید تحریمها، تنها افزایش گرانی کالاهای اساسی و تشویش و نگرانی اکثریت مردم، و البته گسترش فقر و بیکاری نیست؛ بلکه بسط سایه ناامنی و تهدید زندگی ایرانیان و افزایش احتمال درگیری نظامی و جنگ مجدد هم خواهد بود.
طنز تلخ آنکه حاکم خودکامه با وجود رویکرد و مواضع ضدملیاش، باز هم از وحدت مردم ایران و اتحاد آنان با حکومت بهویژه در جنگ ۱۲روزه گفت؛ آنهم در شرایطی که او حاضر نیست اساسیترین مسائل کشور را به همهپرسی بگذارد و از شهروندان درباره موضوعاتی بنیادین و ملی، ازجمله مذاکره با آمریکا یا فعالیتهای اتمی، نظرخواهی کند.
جنبشهای اجتماعی، پاشنه آشیل استبداد
خامنهای در سخنرانیاش از مخفیگاه، یکبار دیگر مرکز ثقل هراس همیشگی خود را آشکار کرد: جنبشهای اجتماعی.
او با تکرار تحلیل مجعول و تحریفگری هفتههای اخیرش، از به خیابان نیامدن مردم در جریان جنگ با اسرائیل، بهویژه در تهران گفت؛ ادعایی یکسر بیارتباط با واقعیت؛ چرا که ارتش اسرائیل بارها بر تخلیه پایتخت و فاصلهگرفتن شهروندان از مراکز نظامی و امنیتی تاکید کرد، و جنگ هم بهگونهای غیرمترقبه به آتشبس ختم شد.
دلیل طرح ادعای مجدد خامنهای و تحریف شرایط کشور اما بهوضوح در سخنان خود او مشهود شد؛ آنجا که او از «فتنه» و «اغتشاش» و «شورش» گفت؛ کلیدواژههای مشهورش برای توصیف و البته ابراز هراس و بیزاری از جنبشهای اجتماعی، ازجمله جنبش سبز و جنبش زن، زندگی، آزادی.
معنادارتر آنکه او درباره امکان وقوع اعتراضهای خیابانی در آینده اظهارنظر، و به بیان دقیقتر، ابراز ترس کرد. اگرچه در اقدامی هدفمند و توام با مکر و فریب، از «گسلهای قومی» گفت و راهبرد ترساندن شهروندان ناراضی و معترض از موضوعی با مضمون تجزیه ایران را بازخوانی کرد؛ راهبردی که در هفتههای اخیر به نخ تسبیح اقدامات نهادهای امنیتی و رسانهای و تبلیغاتی رژیم تبدیل شده است: تلاش برای سوءاستفاده از ملیگرایی و ایراندوستی، و چنگزدن مکارانه به شبهناسیونالیسم برای بقای حکومت غیردموکراتیک و سرکوبگر.
نه تنها داستان جمهوری اسلامی و رهبرش، که حکایت ایران و ایرانیان، با جنگ ۱۲ روزه، وارد مدار جدیدی شده است. اصرار خامنهای بر خودکامگی و تعقیب سیاستهای ضدملی در فضای پساجنگ، هرچند به زیان مردم ایران و منافع ملی است، اما همزمان مجال کمسابقهای برای حامیان گذار به دموکراسی و دغدغهداران آزادی و توسعه ایران، فراهم کرده است.
با اطمینان میتوان گفت، خامنهای و البته همراهان نظامی و امنیتیاش، بیش از آنکه به نتیجه حملات هوایی و ترورهای اسرائیل بیندیشند، از فرجام نافرمانی مدنی و اعتراض خیابانی و اعتصاب اکثریت ناراضی، بیمناک هستند. این ترس به قدر لازم در سخنرانی جدید خامنهای مشهود بود و برای دغدغهداران گذار به دموکراسی پیغامها داشت.