شورش در شورای شهر تهران؛ مدیران قالیباف در مقابل زاکانی
علیرضا زاکانی، شهردار تهران، در دو هفته اخیر روزهای خوبی نداشته و از دو طرف مورد حمله قرار گرفته است. در خارج از شورای شهر، اصلاحطلبان فاتح پاستور خواهان برکناری او هستند و در داخل شورای شهر، اصولگرایان حامی قالیباف به همراه دختر قاسم سلیمانی، میخواهند او را کنار بزنند.
اصلاح طلبان حکومتی از کارزاری حمایت میکنند که در فضای مجازی ایجاد شد و با درخواست برکناری شهردار تهران، حدود ۲۰۰ هزار امضا دارد.
کارزار طبق قانون نمیتواند شهردار تهران را برکنار کند اما موضوعی که احتمالا میتواند برای نامزد پوششی اصولگرایان در انتخابات ۱۴۰۳ دردسر ساز شود مخالفت گروهی از اعضای شورای شهر تهران است؛ گروهی از اصولگرایان که تقریبا همه آنها از یاران محمدباقر قالیباف در سپاه، نیروی انتظامی و دوران شهرداری هستند.
نرجس سلیمانی، دختر قاسم سلیمانی هم به این گروه اضافه شده و حالا ۱۰ نفر از ۲۱ نفر عضو شورا مخالف حضور زاکانی در شهرداری هستند؛ اگر چهار نفر هم به این گروه اضافه شود، دو-سوم اعضای شورا مخالف زاکانی هستند و در این صورت کار او در ساختمان خیابان بهشت تمام خواهد شد.
دعوا بر سر چیست؟
اخیرا ویدیویی منتشر شده که در آن، شخصی روند دریافت پست معاونت شهرسازی منطقه یک تهران را شرح میدهد. شخص حاضر در این ویدیو توضیح میدهد که مشاور زاکانی، شهردار تهران از او ۴۰۰ سکه طلا و ۴۵۰ هزار دلار برای انتصاب در این پست تقاضا کرده است.
این عدد به قیمتهای امروز یعنی چیزی حدود ۴۰ میلیارد تومان. این تنها قیمت یک پست از دهها پست در یک منطقه از ۲۲ منطقه تهران، پایتخت کشور است که بودجه شهرداری آن ۱۵۰ هزار میلیارد تومان است و حدود ۷۰ هزار کارمند دارد.
در جریان دعوای خودیها، هواداران قالیباف که در انتخابات ۱۴۰۳ بدترین شکست عمر سیاسی خود را متحمل شد، سعید جلیلی و حامیان مستقیم و غیر مستقیم او را ملامت میکنند. همین حالا هم شورشیان علیه زاکانی در شورای شهر، عموما از راههای مختلف به قالیباف میرسند.
۹ به علاوه ۱ و صف آرایی شورای شهر
شورای شهر تهران ۲۱ عضو دارد. تمامی آنها از جناح اصولگرای جمهوری اسلامی هستند. در سال ۱۴۰۰، زاکانی با ۱۸ رای به عنوان شهردار تهران انتخاب شد. برای برکنار شهردار تهران باید دو سوم از ۲۱ عضو شورای شهر رای عدم اعتماد بدهند، این یعنی ۱۴ رای. در حال حاضر ۱۰ نفر از اعضای شورای شهر تهران مخالف زاکانی و عمدتا از هواداران محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس فعلی، شهردار سابق تهران و یکی از دو نامزد اصلی جریان اصولگرا در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳، هستند.
یک- ناصر امانی، از نزدیکان قدیمی قالیباف است. او پیشتر رییس گزینش کل سپاه پاسداران و معاون نیروی انسانی نیروی زمینی سپاه بوده است. سال ۱۳۸۰، قالیباف که در آن زمان فرمانده نیروی انتظامی بود، امانی را به سمت معاون نیروی انسانی نیروی انتظامی منصوب کرد. امانی در دوران شهرداری قالیباف، قائم مقام، معاون اداری مالی و برنامهریزی و امور شورای شهر او بود. حالا امانی در صندلی شورای شهر، یکی از مخالفان جدی زاکانی است.
دو- جعفر تشکری هاشمی همشهری قالیباف است. او هم مثل امانی سابقه دیرینه آشنایی با قالیباف را در کارنامه دارد. تشکری هاشمی در سپاه پاسداران و نیروی انتظامی خدمت کرده است. در دوران شهرداری قالیباف، او معاون حمل و نقل و ترافیک قالیباف بود.
سه- دیگر مخالف زاکانی اصغر قائمی است. قائمی هم اصالتا مشهدی است، او رییس مرکز کامپیوتر سپاه پاسداران استان خراسان بود و در نیروی انتظامی، رییس مرکز اطلاعات و ارتباطات ناجا شد و سیستم ۱۱۰ را برای قالیباف راه اندازی کرد. در دوره شهرداری قالیباف هم رییس هیات مدیره شرکت رایانه شهر و موسسه فناوران شهر و مدیرعامل سازمان فناوری اطلاعات و ارتباطات شهرداری تهران بود.
چهار- مهدی عباسی از جمله شهرداران جوانی بود که قالیباف منصوب کرد. او تا پایان دوران شهرداری قالیباف شهردار منطقه ۱۷ تهران بود. او مسئول جذب ۲۲ نفر در شهرداری منطقه ۱۷ در دوره انتقال شهرداری از قالیباف به محمدعلی نجفی در سال ۱۳۹۶ بود. موضوعی که به استخدام دقیقه نودی مشهور شد و دستور آن را تشکری هاشمی- معاون وقت منابع انسانی شهرداری، صادر کرده بود.
پنج- دیگر مخالف زاکانی در شورای شهر، حبیب کاشانی است. کاشانی در سال ۱۳۸۴، رییس ستاد انتخاباتی محمود احمدینژاد در تهران بود، در انتخابات اخیر او به عنوان رییس ستاد انتخابات قالیباف منصوب شد. علاوه بر اینها کاشانی سابقه مدیرعاملی تیم فوتبال پرسپولیس را هم در کارنامه دارد.
شش- جعفر بندی شربیانی، در انتخابات ریاست جمهوری، رییس شورای هماهنگی ستادهای مردمی قالیباف بود، او از جمله مخالفان زاکانی است.
هفت- مهدی اقراریان که سخنرانیهای پرشوری در حمایت از قاسم سلیمانی و دخترش، همچنین در مخالفت با زاکانی انجام میدهد، سابقه مدیریتی چندانی ندارد. با این حال او عضو هیات مدیره موسسهای به نام «مرکز مطالعات فرهنگی و ارتباطات راهبردی آفاق جهان» بوده است. عضو دیگر این موسسه محمدحسن شیخ الاسلامی، از مدیران وزارت امور خارجه و عضو هیات ممیز و مدرس «دانشگاه امام باقر» وابسته به وزارت اطلاعات است. او در هیات امناء دانشگاه دفاع ملی هم به نمایندگی از وزارت امورخارجه حضور داشته است.
هشت و نه- سوده نجفی و زهرا شمس احسان، دو عضوی هستند که سابقه مدیریت یا ارتباط خاصی تا پیش از عضویت در شورای شهر تهران نداشتند. نجفی خودش را عضو اندیشکده حکمرانی تهران معرفی میکند، اما چنین موسسهای ثبت نشده است. شمس احسان هم سابقه مشاورت رییس فراکسیون مجلس را در کارنامه دارد.
به علاوه نرجس سلیمانی- تمام مخالفان زاکانی اقداماتی داشتند، اما مخالفت نرجس، دختر قاسم سلیمانی بیشتر مورد توجه رسانهها قرار گرفته است. حامیان زاکانی در جریان اصولگرا نمیتوانند پاسخ او را مثل سایر اعضای شورای شهر بدهند. روز ۲۴ تیر ۱۴۰۳، وقتی سلیمانی از شهردار تهران انتقاد کرد، محمد آقامیری، عضو حامی زاکانی در پاسخ به او گفت: «اینکه چشمان خود را ببندیم و دهان خود را باز کنیم در شأن فرزند شهید سلیمانی نیست.» همین یک جمله کافی بود تا امانی و اقراریان، به آقامیری به خاطر توهین به «حاج قاسم» حمله کنند و جلسه شورا به تنش کشیده شود.
پدر نرجس سلیمانی، دوست قدیمی قالیباف بود و سپاه هم در انتخابات از قالیباف حمایت کرد. بنابراین درگیریهای اخیر شورای شهر معنای دیگری هم میتواند داشته باشد؛ انتخابات ریاست جمهوری تمام شده، اما حساب اصولگرایان هنوز با هم تسویه نشده است.
هیات وزیران دولت سیزدهم در مصوبه ویژهای وزارت ارتباطات و فنآوری اطلاعات را موظف کرد تا با ارائه طرحی به کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه، برای شرکتهای حاضر در پارک فنآوری پردیس، «اینترنت طبقاتی» و بدون فیلتر فراهم کند.
ایده طبقاتی کردن دسترسی به اینترنت اولین بار در زمان دولت حسن روحانی مطرح شد.
محمدجواد آذری جهرمی، وزیر ارتباطات دولت دوازدهم در میانه دوره وزارتش بارها ایده سطحبندی اینترنت را در مراجع رسمی و رسانهها مطرح کرد.
مصوبه دولت سیزدهم که به امضای محمد مخبر، کفیل ریاست جمهوری رسیده است، به تشریح مقررات ایجاد «منطقه بینالمللی نوآوری ایران» پرداخته است.
بر اساس ماده ۳۷ این سند دولتی که تاریخ امضای آن ۲۴ تیر ماه ۱۴۰۳ است، وزارت ارتباطات موظف است تا پایان امسال با تدوین و ارائه پیشنهاد به کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه (معروف به کمیته فیلترینگ)، مجوز لازم را به منظور «رفع یا تغییر دسترسیهای موجود و دسترسی به اینترنت پرسرعت و تامین اینترنت پایدار» برای شرکتهای حاضر در پارک پردیس دریافت کند.
پارک فنآوری پردیس به عنوان سازمانی زیرمجموعه معاونت علمی و فنآوری ریاست جمهوری در ۲۰ کیلومتری شمال شرق تهران واقع است.
مصوبه اخیر دولت سایر دستگاههای اجرایی را نیز به تحقق اهدافی مانند استقرار سرمایهگذاران خارجی، صادرات محصولات تولیدی پارک پردیس به حداقل ۶۰ کشور جهان، بهکارگیری اساتید ایرانی دارای تابعیت کشور دیگر و تاسیس شعبه دانشگاهها و بانکهای خارجی در منطقه یاد شده، موظف کرده است.
آذر سال ۱۴۰۱، کارگروه ویژه اقتصاد دیجیتال دولت ابراهیم رئیسی با تصویب آییننامهای به فریلنسرهای مورد تایید حکومت وعده داد تا به آنها اینترنت طبقاتی ارائه دهد.
بر اساس این طرح که «آییننامه حمایت از آزادکاران فعال در حوزه اقتصاد دیجیتال کشور» نام دارد، سازمان نظام صنفی رایانهای وظیفه دارد با ایجاد پایگاهی، فرایند ثبت اطلاعات فریلنسرها و اعتبارسنجی فعالیت آنها را انجام دهد.
با وجود گذشت بیش از یکسال و نیم از این مصوبه، تاکنون هیچ گزارشی درباره خروجی این طرح منتشر نشده است.
آذری جهرمی که از چهرههای نزدیک مسعود پزشکیان در دوره تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری زودهنگام ۱۴۰۳ بود، یکی از حامیان اصلی ایده طبقاتی کردن دسترسی به اینترنت است.
این طرح اولین بار در دوره ریاست جمهوری روحانی با ارائه اینترنت بدون فیلتر روی خطوط تلفن همراه خبرنگاران مورد تایید حکومت، اجرایی شد.
هفت تن از شهروندان بازداشت شده خیزش انقلابی «زن، زندگی آزادی» از ۹ روز پیش در اعتراض به ادامه بلاتکلیفی خود در زندان شیبان اهواز در اعتصاب غذا هستند. در همین زندان، عبدالامیر زرگانی، زندانی سیاسی، با وجود ابتلا به بیماری آب مروارید چشم از رسیدگی پزشکی مناسب محروم مانده است.
فواد چوبین، از اعضای خانوادههای دادخواه خبر داد که روحالله خسروی، رامین محمدی، اشکان محمدی، فرشید کاظمی، مازیار نکویی، رضا کریمنژاد و هومان الماسی، در اعتراض به وضعیت بلاتکلیف خود در زندان شیبان اهواز، اعتصاب غذا کردهاند.
چوبین با انتشار مطلبی در حساب ایکس خود شرایط این زندانیان را در ادامه اعتصاب غذا بسیار نگرانکننده خواند.
بسیاری از زندانیان در ایران به ناچار از اعتصاب غذا به عنوان آخرین راه برای رسیدن به خواستههایشان استفاده میکنند و جان خود را به خطر میاندازند. آنها اغلب در اعتراض به رسیدگی نشدن به پروندهشان، مراعات نشدن حقوقشان به عنوان زندانی یا بازداشت ماندن و بلاتکلیفیهای بلندمدت در زندان، اعتصاب میکنند.
در دهههای اخیر زندانیان سیاسی زیادی به دلیل اعتصاب غذای اعتراضیشان در زندان دچار بیماریهای مختلف و آسیبهای جدی شدند و برخی نیز جان خود را از دست دادند.
نگرانیها در مورد از دست رفتن بینایی عبدالامیر زرگانی
سازمان حقوق بشری «کارون» در گزارشی نوشت عبدالامیر زرگانی، زندانی سیاسی محبوس در بند پنج زندان شیبان اهواز، به بیماری چشمی شدید آب مروارید دچار شده و در خطر از دست دادن بینایی قرار دارد.
این گزارش با بیان اینکه زرگانی نیاز به معالجه فوری از سوی پزشک متخصص دارد تا از وخامت بیشتر وضعیت سلامت او جلوگیری شود، تاکید کرد مسئولان زندان شیبان از ورود داروی این زندانی بیمار که به سرطان نیز مبتلاست جلوگیری کردهاند.
این سازمان حقوق بشری از مقامات قضایی و زندان خواست تا فورا نسبت به فراهم کردن مراقبتهای پزشکی و بهداشتی لازم در داخل و خارج از زندان برای زرگانی اقدام شود.
عبدالامیر زرگانی، ۲۸ ساله، اهل منطقه «گرانه» شهر اهواز است که از سوی ماموران اداره اطلاعات این شهر بازداشت و با حکم دادگاه انقلاب بابت اتهاماتی از جمله «تبلیغ علیه نظام» به دو سال حبس محکوم شده است.
سایت هرانا روز ۲۲ تیر خبر داد جابر صخراوی، زندانی سیاسی محبوس در زندان شیبان اهواز با وجود حال نامساعد جسمانی، از رسیدگی مناسب پزشکی و اعزام به مراکز درمانی خارج از زندان محروم مانده است.
پیش از آن در روز ۱۱ تیر، سازمان حقوق بشری کارون از مرگ چهار زندانی در بند سه زندان شیبان به دلایل نامشخص و انتقال ۱۵ زندانی به بیمارستان خبر داد و نوشت که ممکن است به زندانیان داروهای اشتباهی داده باشند.
فروردین امسال، ایراناینترنشنال در گزارشی نوشت که دستکم ۱۷ زندانی سیاسی در زندان شیبان اهواز که سالهای طولانی در حبس بودهاند، با وجود وضع نامناسب جسمی از اعزام به مراکز درمانی خارج از زندان محروماند.
در این گزارش تاکید شد مخالفت نهادهای امنیتی با اعزام این زندانیان به بیمارستان در حالی ادامه دارد که زندان شیبان اهواز فاقد بسیاری از تجهیزات و امکانات برای رسیدگی پزشکی مناسب به محبوسان در آن است.
در سالهای گذشته گزارشهای متعددی درباره عدم رسیدگی پزشکی به زندانیان سیاسی در ایران و زیر پا گذاشته شدن حق دسترسی آنان به درمان مناسب از سوی مسوولان زندانها، با کارشکنی نهادهای امنیتی منتشر شده است.
طی این سالها زندانیان سیاسی زیادی از جمله ساسان نیکنفس، فعال مدنی، بهنام محجوبی، درویش گنابادی، بکتاش آبتین، شاعر و فیلمساز و جواد روحی، شهروند معترض، در زندان جان خود را از دست دادند.
جمهوری اسلامی هیچ مسوولیتی در قبال مرگ این افراد که به دلیل اعمال فشار، شکنجه و ارائه ندادن خدمات پزشکی بود، نپذیرفته است.
اصلاحطلبان این روزها روی «محمدمهدی میرباقری» حساس شدهاند که از او با عنوان پدر معنوی جدید جریان پایداری و جانشین محمدتقی مصباح یزدی یاد میشود. از عباس عبدی گرفته تا روزنامه هممیهن، همه درباره حضور او در قدرت هشدار میدهند.
عبدالرضا داوری، از نزدیکان سابق محمود احمدینژاد، صحبتهای او را مغایر نظرات علی خامنهای میداند و محمدحسین خوشوقت، برادر زن مصطفی، فرزند ارشد خامنهای، نسبت به نظرات ارتجاعی او هشدار میدهد.
میرباقری کیست؟
محمدمهدی میرباقری، روحانی ۶۳ ساله، اصالتا اهل قم است که هشت سال پیش پایش به مجلس خبرگان باز شد. او که از سال ۱۳۷۹ رییس فرهنگستان علوم اسلامی قم شده است، سابقه مدیریت خاص یا فعالیت سیاسی چندانی ندارد.
تلاش برای برجسته کردن نام او در رسانههای رسمی جمهوری اسلامی از جمله صدا و سیما، مورد توجه اصلاحطلبان قرار گرفته است.
آنها اعتقاد دارند میرباقری قرار است جای مصباح یزدی را بگیرد و پدرخوانده جدید جبهه پایداری شود.
گمانهزنیهای جسته و گریختهای هم از احتمال جانشینی او بعد از مرگ خامنهای مطرح میشود که با توجه به اینکه او هیچ سمت اجرایی یا رتبه حوزوی خاصی نداشته، به نظر زیاد جدی نمیرسد.
در این فضا، به نظر میرسد اصلاحطلبان جمهوری اسلامی او را برای پروژه دوقطبیسازی جدید، چهره ایدهآلی یافتهاند.
ریشه در «حزب برادران»
در دوران رضا شاه پهلوی، جمعیتی در شیراز دست به تاسیس حزبی به نام «حزب برادران» زد. حزبی که از به هم پیوستن هیاتهای مذهبی شیراز تشکیل شد.
در راس تشکیلات این حزب در آن زمان، نورالدین شیرازی، از مراجع شیعه شیراز قرار داشت.
یکی از شروط عضویت در حزب برادران مثبت بودن استخاره به قرآن بود.
این تشکیلات پس از تاسیس در شیراز در پی توسعه فعالیتهای خود بود.
در سال ۱۳۲۱، در جریان سرمای شدید شیراز، حزب برادران یک شرکت سوخت در این شهر تاسیس کرد و با تامین هیزم برای مردم، طرفدارانی به دست آورد.
نورالدین شیرازی یک کاروان زیارتی هم به سمت مشهد به راه انداخت و از این طریق با سخنرانی در شهرهای واقع در مسیر، هوادار جذب کرد. او از طرفداران محمد مصدق در جریان ملی کردن صنعت نفت بود و سخنرانی مصدق را از بلندگوهای مجلس پخش میکرد.
این شخص فرزندی به نام منیرالدین هاشمی داشت که از روحانیون انقلابی سال ۱۳۵۷ بود.
منیرالدین در تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی نقش داشت و موسس فرهنگستان علوم اسلامی قم بود. جایی که ریاستش پس از مرگ او، به میرباقری رسیده است.
هر چند میرباقری فهرستی بلند بالا از استادانش را در رزومههای خود آورده اما بیش از هر کس از بنیانگذار فرهنگستانی که از سال ۱۳۷۹ رییس آن شده تاثیر گرفته است.
او در تبلیغات شهری نوروز ۱۴۰۳، تهران را شهر نور و منیر نامید. روزنامه هممیهن این نکته را به عنوان نشانی از ارادت او به منیرالدین هاشمی توصیف کرد.
روایت بد و بدتر، این بار در جانشینی رهبری
عبدالرضا داوری، مشاور پیشین احمدینژاد و هوادار این روزهای اصلاحطلبان، ابتدا شنبه ۲۳ تیر در حساب شبکه ایکس (توییتر سابق) خود، در مطلبی به تمجید از مجتبی خامنهای، فرزند رهبر جمهوری اسلامی پرداخت.
او در نوشته کوتاه خود، مجتبی را عامل حفظ کشور از ایدههای ارتجاعی و پروژه کره شمالی کردن ایران معرفی کرد.
داوری به فاصله کمی از پست قبلی، بهطور سلسلهوار مطالبی درباره میرباقری و ایدههای ارتجاعیاش منتشر کرد.
اما داوری در این مسیر تنها نیست.
عباس عبدی، از چهرههای اصلاحطلب و محمدحسین خوشوقت، فرزند عزیزالله خوشوقت، از صادرکنندگان فتوای قتلهای سیاسی موسوم به زنجیرهای و مدیرکل مطبوعات و رسانههای خارجی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی هم از همراهان داوری در این مسیر هستند.
خوشوقت که برادر زن مصطفی، فرزند ارشد رهبر جمهوری اسلامی هم به شمار میرود، میرباقری را ادامهدهنده راه استادش، منیرالدین هاشمی میداند که مخالف علوم جدید بوده است.
میرباقری گفته است: «پایهریزی فرهنگی جدید بر مبنای اسلام سختی و گرسنگی را به دنبال دارد و مردم ما راه خود را انتخاب کردهاند. برخی میخواهند ایران را مانند ژاپن و آلمان کنند.»
همین گفتههای او را عبدی به طعنه نشانه رفته و نوشته که اگر ذرهای گرسنگی در این چهره دیدید، مردم را خبر کنید: «همین سخنان هم از روی سیری و آسایش است، چون انسان گرسنه و در حال سختی به این حرفها فکر هم نمیکند.»
خامنهای خوب، میرباقری بد
اصلاحطلبان برای رد ایدههای میرباقری دست به دامن نظرات علی خامنهای شدهاند. آنها با اشاره به سخنرانی میرباقری که در آن به مولانا تاخته، سخنرانی رهبر جمهوری اسلامی را در مدح مولانا پیش کشیدهاند.
آنها به قدردانی از مصباح یزدی، پدرخوانده سابق جریان پایداری هم پرداختهاند و یادآوری میکنند چون خامنهای هوادار نظرات علی شریعتی بوده، مصباح یزدی در سخنان عمومی خود علیه شریعتی حرفی نمیزد.
در مقابل میرباقری با اینکه خامنهای، مولانا را «اصل اصل اصول دین» دانسته است، به خود جرات میدهد آشکارا با مولانا مخالفت کند.
توسل ناگهانی اصلاحطلبان به خامنهای برای حمله به میرباقری و نامزد مورد حمایت او، سعید جلیلی، رویهای آشناست.
اصلاحطلبان سالها از اصولگرایان بابت پروندهسازیهای اینچنینی شکایت داشتند.
مردم کوچه و بازار برای توصیف این شکل از حملات حکایت مشهوری دارند با این مضمون که «عکس امام را پاره کرده»؛ کنایهای که نشانگر پروندهسازیهای اوایل انقلاب، با توسل به هاله تقدس تنیده شده به گرد رهبر جمهوری اسلامی است.
حالا ظاهرا با استناد به تضاد نظرات میرباقری درباره شریعتی و مولانا با نظرات خامنهای، این اعتقاد وجود دارد که او «عکس خامنهای را پاره کرده است».
سازمان دیدهبان حقوق بشر در بیانیهای خواستار لغو حکم اعدام و آزادی شریفه محمدی، فعال کارگری شد. این سازمان با بیان اینکه مقامهای جمهوری اسلامی بیوقفه زنان کنشگر را هدف گرفتهاند، تاکید کرد که آنها، زنان و اقلیتهای قومی و مذهبی را تحت سرکوب دائمی و حملات شدید قرار دادهاند.
دیدهبان حقوق بشر در تازهترین بیانیه خود با اشاره به گفتههای ناهید نقشبندی، سرپرست پژوهشگری ایران در این سازمان نوشت که اگر مسعود پزشکیان، رییسجمهوری جدید جمهوری اسلامی در تلاش است تا نماینده تغییرات واقعی در ایران باشد، باید سرکوبهای جاری از جمله صدور و اجرای احکام اعدام را متوقف کند.
این بیانیه، سرکوب اقلیتهای قومی و مذهبی از سوی مقامهای جمهوری اسلامی را در چند سال گذشته «بیرحمانه» توصیف و تاکید کرد که «کاربرد نیروی قهریه کشنده و بیش از حد علیه معترضان در مناطق با جمعیت قابل توجه بلوچ و کُرد و کاربرد تجاوز و شکنجه در بازداشتگاهها در مناطق کرد، بلوچ، و آذری» را مستند کرده است.
نقشبندی با بیان اینکه بازسازی اعتماد مردم ایران نیازمند چیزی بیش از وعدههایی است که برای سالها عملی نشدهاند، اضافه کرد: «این امر نیازمند اقدام فوری و محسوس برای بهبود وضعیت حقوق بشر مردم در سراسر کشور است.»
به گفته او، یک گام ابتدایی و معنادار برای پزشکیان، دادن دستور آزادی تمام فعالان بازداشتشده، معترضان مسالمتآمیز و مدافعان حقوق بشر است که از اساس نباید زندانی میشدند.
دیدهبان حقوق بشر در بخش دیگری از بیانیه خود صدور حکم اعدام برای شریفه محمدی، فعال حقوق کارگری در ایران را محکوم کرد و نوشت دادگاه انقلاب محمدی را «با ادعای عضویت در یک گروه اپوزیسیون (کومله)» و به اتهام «بغی» به مرگ محکوم کرده است.
این فعال کارگری محبوس در زندان لاکان رشت، مرکز استان گیلان، چهاردهم تیر امسال با حکم شعبه اول دادگاه انقلاب این شهر به اتهام «بغی» به اعدام محکوم شد.
قاضی برای انتساب این اتهام به محمدی، به مخالفتهای او با اعدام در جمهوری اسلامی و گزارش وزارت اطلاعات مبنی بر عضویتش در «کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری» استناد کرده است.
دیدهبان حقوق بشر در بیانیه خود با اشاره به نامه جمعی از زندانیان زن زندان اوین در محکوم کردن حکم اعدام برای محمدی، به هشدار آنها مبنی بر اینکه این حکم میتواند پیشدرآمدی برای صدور «احکام سنگین بعدی» برای سایر مخالفان جمهوری اسلامی باشد، اشاره کرد.
این بیانیه با یادآوری دیگر مخالفتها از سوی سازمانها و سندیکاهای کارگری و با اشاره به فعالیتهای محمدی و رد اتهامات وارد شده به این فعال کارگری، خواستار آزادی فوری و بدون فوت وقت او شد.
صدور حکم اعدام برای محمدی با واکنش گسترده فعالان کارگری، مدنی و سیاسی و شماری از تشکلهای مستقل صنفی مواجه شد.
پنجشنبه ۲۱ تیر ماه نیز ۸۵ زندانی سیاسی در زندان اوین در اعتراض به صدور «حکم ناعادلانه» اعدام محمدی و در همراهی با کمپین حمایت از او، اعتصاب غذا کردند.
روز ۲۲ تیر ماه، «کمپین دفاع از شریفه محمدی» با راهاندازی کارزاری اینترنتی از مردم خواست با امضای آن برای نجات جان او که «تنها گناهش ایستادن در کنار کارگران و زنان و کودکان این سرزمین است» تلاش کنند.
این کارزار که به زبانهای فارسی و انگلیسی منتشر شده، تا روز ۲۹ تیر از سوی حدود چهار هزار و ۶۰۰ تن امضا شده است.
محمدی ۱۴ آذر ۱۴۰۲ با اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» بازداشت و سپس با اتهام بغی مواجه شد.
۲۳ دی ۱۴۰۲، بیش از یک ماه پس از بازداشت او، شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان خبر داد بازجوهای وزارت اطلاعات محمدی را برای گرفتن اعتراف اجباری ضرب و جرح کردهاند.
جمهوری اسلامی از زمان روی کار آمدن، همواره فعالان مدنی، کارگری و سیاسی مستقل و منتقد حکومت را بازداشت، شکنجه و زندانی کرده است.
از آغاز خیزش سراسری ایرانیان علیه جمهوری اسلامی از شهریور ۱۴۰۱ تاکنون، سرکوب فعالان مدنی، صنفی، سیاسی و دیگر معترضان از سوی حکومت شدت گرفته است و کماکان ادامه دارد.
در آستانه دومین سالگرد آغاز خیزش انقلابی ایرانیان علیه جمهوری اسلامی، دادخواهی کشتهشدگان این خیزش همچنان ادامه دارد. در پرونده مربوط به قتل سیاوش محمودی، خود متهم را مسئول رسیدگی کردهاند. خانواده او در ۲۲ ماه گذشته، تمام راههای قضایی ممکن را بینتیجه پیمودهاند.
سیاوش محمودی، نوجوان ۱۷ سالهای بود که ۳۰ شهریور سال ۱۴۰۱ در جریان اعتراضات سراسری در تهران، با شلیک گلوله به سرش در محله نازیآباد کشته شد.
پرونده قضایی دادخواهی او تاکنون به نتیجه نرسیده است.
در گزارش پزشکی قانونی به صراحت عنوان شده که گلولهای از روبهرو به سیاوش شلیک شده است.
بر اساس اسناد قضایی پرونده رسیدگی به قتل این نوجوان که به دست ایراناینترنشنال رسیده، تحویل پیکر او به مقامات و صدور نظریه اولیه تیم بررسی در روز ۳۱ شهریور ۱۴۰۱ انجام شده است.
اولین دستور قضایی به فاصله ۱۲ روز و در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۱ صادر شده است و بازپرس شعبه اول دادسرای ناحیه ۲۷ (جنایی) تهران خطاب به ریاست شعبه ۱۰ آگاهی تهران نوشته است تا در این زمینه تحقیقات لازم انجام شود.
بنا بر اسناد قضایی، این دستور حدود ۷۰ روز بدون پاسخ مانده است.
۱۹ آذر ۱۴۰۱ بازپرس پرونده مجددا در نامهای از اداره آگاهی موضوع را پیگیری کرده اما این اداره باز هم پاسخی نداده یا دستکم در پرونده قضایی، پاسخی از اداره آگاهی وجود ندارد.
شعبه اول دادسرای ناحیه ۲۷ تهران در تاریخ ۲۱ دی ۱۴۰۱ با این توجیه که «متوفی در اغتشاشات کشته شده و اقدامات عوامل امنیتی در آن ایام برای انجام وظایف نظامی و نه قضایی بوده»، رسیدگی به پرونده را به دادسرای نظامی تهران ارجاع داده است.
متهم به قتل، مسئول رسیدگی به پرونده شد
با وجود اصرار خانواده محمودی مبنی بر تیراندازی از سوی ماموران سپاه پاسداران و اینکه «جنایت در مقابل پایگاه بسیج ثارالله محله نازیآباد رخ داده»، شعبه هفتم دادسرای نظامی تهران در تاریخ ۲۵ بهمن ۱۴۰۱ تحقیقات درباره این پرونده را به فرماندهی سپاه محمد رسولالله واگذار کرده است.
خانواده سیاوش، هم مادر و هم پدرش در شکایتهای قضایی خود، سپاه پاسداران را عامل قتل فرزندشان اعلام و از این ارگان نظامی شکایت کردهاند.
بازپرس شعبه هفتم دادسرای نظامی تهران، متن شکایت خانواده را عینا برای متهم، یعنی فرماندهی سپاه محمد رسولالله تهران ارسال کرده تا به آن رسیدگی کند.
به این ترتیب متهم اصلی این پرونده، مسئول انجام تحقیقات آن شده است.
فرماندهی سپاه محمد رسولالله در پاسخ به بازپرس پرونده در تاریخ سوم اسفند ۱۴۰۱ نوشته است که سرگرد پاسدار مهدی عزتی، مسئول عملیات ناحیه، اساسا استفاده از سلاح جنگی از سوی عوامل آن یگان را تکذیب کرده و گفته است آنان صرفا از اسلحه پینتبال و لانچر استفاده کردهاند.
پس از چند مورد رفت و برگشت پرونده سیاوش محمودی بین دادسرای نظامی و سپاه پاسداران، این پرونده دوباره به شعبه اول بازپرسی دادسرای ناحیه ۲۷ (جنایی) تهران عودت داده شده است و این شعبه، در تاریخ ۲۰ اسفند ۱۴۰۲، حدود ۱۸ ماه پس از زمان جنایت، به اداره آگاهی تهران دستور داده است تا پرونده پزشکی سیاوش محمودی از «بیمارستان بهارلو» اخذ شود.
این در حالی است که سیاوش اساسا به بیمارستان بهارلو منتقل نشده و بعد اصابت گلوله، به بیمارستان کاشانی تهران انتقال یافته که بازپرس پرونده، نسبت به شرح اتفاقات رخ داده برای سیاوش محمودی، بیاطلاع بوده است.
همچنین بازپرس پرونده پس از ۱۸ ماه دستور داده تا فیلمهای دوربینهای مدار بسته محل وقوع جنایت بررسی شود.
روشن نیست که در صورت وجود چنین دوربینهایی، بعد از ۱۸ ماه تصویری از اتفاقات رخ داده برای سیاوش محمودی در آنها وجود داشته باشد.
بازپرس دستور تحقیق از شاهدان و کسبه محل را نیز پس از ۱۸ ماه صادر کرده است. شاهدانی که بعد این مدت طولانی مشخص نیست چه کسانی بودهاند و دسترسی به آنان عملا غیرممکن به نظر میرسد.
نتیجه چنین تحقیقاتی شاید از پیش مشخص باشد اما تا زمان تنظیم این گزارش، پاسخی درباره این تحقیقات در پرونده قید نشده است.
بر اساس اسناد قضایی، اکنون که حدود ۲۲ ماه از کشته شدن سیاوش محمودی گذشته، همچنان اثری از گلوله خارج شده از جمجمه او، نوع اسلحه شلیک کننده و محل نگهداری گلوله خارج شده از جمجمه در پرونده وجود ندارد.
دادخواهی بینتیجه و ادامه فشار به دادخواهان
در این حدود دو سال که پرونده رسیدگی به قتل سیاوش محمودی با اطاله دادرسی و تبرئه متهم از سوی خودش همچنان بینتیجه مانده است، فشارهای سیاسی و امنیتی بر لیلی مهدوی، مادر دادخواه او ادامه دارد.
بر اساس ویدیویی که اول تیر ماه منتشر شد، زنی حامی حکومت در متروی تهران در حال بحث با لیلی مهدوی، درباره قتل پسر او میگوید: «نباید به خیابان میآمد چون وظیفه مامور امنیتی این است که شلیک کند.»
شمار زیادی از کاربران رسانههای اجتماعی به این ویدیو واکنش نشان دادند و گفتند این زن به درستی تایید کرد که وظیفه حکومت و نیروهای امنیتیاش، «کشتن معترضان و مردم ایران» است.
اول شهریور ۱۴۰۲، ماموران امنیتی ضمن تفتیش منزل لیلی مهدوی، برخی لوازم شخصی از جمله تلفن همراه او را ضبط کردند و خودش به دادسرای اوین احضار شد.
بنا بر اطلاعات رسیده به ایراناینترنشنال، ماموران امنیتی و قضایی این مادر دادخواه را تحت فشار گذاشتهاند تا نه تنها از پیگیری قضایی پرونده فرزند خود دست بکشد بلکه از اطلاعرسانی درباره او نیز پرهیز کند.
لیلی مهدوی در اردیبهشت ۱۴۰۳ در اینستاگرامش از نوع دیگری از فشارهای امنیتی به خود و سایر خانوادههای دادخواه سخن گفت.
او تاکید کرد: «وقتی دنبال کار هستی، میگویند شما برای ما خطرناک هستید، ما دنبال دردسر نیستیم؛ ما دچار دردسر میشویم. چرا؟ چون بچههایمان بیگناه کف خیابان برای حق خودشان کشته شدند. نه، نمیشود، نمیتوانیم، شرایط پذیرش شما را نداریم.»
سنگ مزار سیاوش محمودی نیز در کمتر از دو سال گذشته دستکم دو بار به دست افراد ناشناس تخریب شده است.