گزارشها از هدف قرار گرفتن محموله تسلیحاتی جمهوری اسلامی در حمله اسرائیل به حومه دمشق

یک رسانه اسرائیلی گزارش داد نیروی هوایی این کشور یک محموله تسلیحاتی جمهوری اسلامی را در سوریه هدف قرار داده است. بنا بر گزارشها، مقصد این محموله لبنان بوده است.

یک رسانه اسرائیلی گزارش داد نیروی هوایی این کشور یک محموله تسلیحاتی جمهوری اسلامی را در سوریه هدف قرار داده است. بنا بر گزارشها، مقصد این محموله لبنان بوده است.
تایمز اسرائیل روز یکشنبه نهم مهرماه به نقل از منابع خبری وابسته به مخالفان حکومت سوریه نوشت این حمله هوایی نیمه شب گذشته در منطقه دیماس در غرب دمشق، پایتخت سوریه، انجام شد و در جریان آن، پایگاههای ارتش سوریه و شبهنظامیان وابسته به جمهوری اسلامی، هدف قرار گرفتند.
این گزارشها هنوز از سوی مقامهای دولت اسرائیل تایید نشدهاند. تلآویو به ندرت درباره این حملات به صورت موردی اظهار نظر میکند اما میگوید که از استقرار نیروهای جمهوری اسلامی در نزدیکی مرزهای خود جلوگیری میکند.
هنوز از تلفات احتمالی این حمله گزارشی منتشر نشده است.
رسانهها همچنین نوشتند جمهوری اسلامی قصد داشت این محموله را به دست نیروهای حزبالله لبنان برساند.
این در حالی است که هفته گذشته، حمله اسرائیل به فرودگاه نظامی حلب موجب کشته شدن یک نفر و مجروح شدن هشت نفر دیگر شد.
پیش از این، سازمان دیدهبان حقوق بشر سوریه روز ۳۱ مرداد سال جاری اعلام کرد اسرائیل انبارهای تسلیحاتی و مواضع شبهنظامیان حزبالله لبنان و دیگر شبهنظامیان وابسته به جمهوری اسلامی را در استان ریف دمشق هدف قرار داد.
از زمان شروع جنگ داخلی در سوریه در ۱۲ سال پیش، اسرائیل صدها حمله هوایی علیه مواضع رژیم بشار اسد و همچنین نیروهای جمهوری اسلامی و حزبالله لبنان، متحدان دمشق، انجام داده است.
موسسه تحقیقاتی آلما در اسرائیل در مردادماه سال جاری گزارش داد جمهوری اسلامی به دنبال در اختیار گرفتن بخشهای مهم صنعت سلاحهای شیمیایی سوریه است و از این مراکز برای تولید سلاحهای پیشرفته و ارائه آن به حزبالله لبنان استفاده میکند.
همچنین در بهمنماه ۱۴۰۱، ایراناینترنشنال به اطلاعاتی اختصاصی از تیم سپاه پاسداران برای ایجاد سامانه پدافند هوایی در خاک سوریه دست یافت که نشان میداد جمهوری اسلامی، میلیونها دلار از بودجه عمومی ایران را خرج دیکتاتور سوریه برای محافظت از آسمان این کشور میکند.

مجله فوربس در مطلبی به تاریخ پنجم مهر به تحلیل جدال ژئوپلیتیک عمیقی پرداخت که در پس مناقشه قرهباغ و درگیری میان جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان وجود دارد. در این مناقشه تهران کجا ایستاده است؟
در تازهترین خبرها از قرهباغ، ارمنستان در دیوان کیفری بینالمللی از جمهوری آذربایجان شکایت کرد. وجه شکایت ارمنستان اعمال «تبعیض نژادی» است. وزارت امور خارجه جمهوری آذربایجان اما پرونده تشکیل شده از سوی ایروان علیه باکو با محوریت تبعیض نژادی را «بیاساس و مضحک» خواند.
دادگاه بینالمللی لاهه در بیانیهای اعلام کرد ارمنستان بر اساس کنوانسیون تبعیض نژادی به دلیل وضعیت قرهباغ کوهستانی شکایتی را علیه جمهوری آذربایجان تسلیم کرده و از این مقام خواسته است علیه باکو اقدام شود.
از سوی دیگر سازمان ملل متحد اعلام کرد بیش از ۱۰۰ هزار ارمنیتبار از قرهباغ گریختهاند.
سقوط سریع دولت خودخوانده در منطقه قرهباغ کوهستانی با اکثریت ارمنینشین به دست باکو در حالی اتفاق افتاد که رژیم جمهوری اسلامی با سیاستی دو سویه، هم بر حاکمیت قانونی جمهوری آذربایجان بر منطقه قرهباغ و هم بر حقوق تاریخی ارامنه ساکن در این منطقه تاکید دارد.
سقوط آرتساخ و سیل مهاجران ارمنی، دیاسپورای (جوامع دور از میهن) ارمنیان سراسر جهان را مبهوت کرد.
فیلیپو گراندی، کمیسر عالی امور پناهندگان سازمان ملل خبر داد که بسیاری از پناهجویان قرهباغ گرسنه و خسته هستند و به کمکهای فوری نیاز دارند.
به گفته این مقام، کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان و سایر سازمانهای امدادی به مسوولان ارمنستان مراجعه کردهاند تا کمکهای خود را ارائه دهند.
گراندی تاکید کرد ارائه حمایتهای بینالمللی فوریت دارد.
ارمنستان، جمهوری آذربایجان را به اخراج اجباری جمعیت ارمنی پس از فتح قرهباغ کوهستانی متهم میکند و آن را «پاکسازی قومی» میداند.
ارامنه که حدود یک قرن پیش یک نسلکشی گسترده را تجربه کردند، اکنون از پاک شدن آنچه بخش مرکزی و محبوب سرزمین تاریخی خود میدانند، هراس دارند.
دولت خودخوانده آرتساخ در قرهباغ کوهستانی روز پنجشنبه ششم مهر اعلام کرد در حال انحلال است و به نظر میرسد ناقوس مرگ برای استقلال ۳۰ ساله این دولت خودخوانده به صدا درآمده است.
در مناقشه قرهباغ، جمهوری اسلامی ایران بارها بر موضع خود در حمایت از ارامنه تاکید کرده است.
روز شنبه ۱۸ شهریور، ابراهیم رئیسی در گفتوگوی تلفنی با نیکول پاشینیان، نخستوزیر ارمنستان، تغییر در مرزهای تاریخی این منطقه را خط قرمز تهران اعلام و بر آمادگی جمهوری اسلامی برای ایفای نقش موثر در جلوگیری از درگیری جدید و هر گونه تغییر در وضعیت ژئوپلیتیک منطقه تاکید کرد.
مجله فوربس در تحلیل وضعیت قرهباغ با نگاهی به نقشه این منطقه یادآور شد که کوههای قفقاز در داخل آذربایجان از جنوب تا نزدیکی مرز ایران کشیده شدهاند. بر همین اساس، از نظر لجستیکی هر دولتی که ارتفاعات قرهباغ را کنترل کند، به طور بالقوه بر آن گستره حساس مرزی نیز تسلط خواهد داشت.
فوربس در ادامه با اشاره به اهمیت دو کریدور «میانی» و «زنگزور» نوشت که «کریدور زنگزور» به طور بالقوه آخرین گام از یک مسیر بسیار طولانیتر شمال به جنوب به نام «کریدور میانی» است که جمهوریهای تُرک آسیای مرکزی را از طریق آذربایجان به ترکیه متصل میکند. مسیری که شامل راهآهن، جاده و خطوط لوله سوخت است و میتواند مسیر تجاری جاده باستانی ابریشم را احیا کند که مسکو دو قرن پیش و در زمان تزارها آن را قطع کرد.
فوربس در ادامه نوشت که آسیای مرکزی از نظر ژئواستراتژیکی اهمیت فراوانی دارد.
از آنجایی که قرهباغ دیگر یک تهدید تاکتیکی برای کریدور زنگزور محسوب نمیشود، «شریان تُرک» در یک قدمی تکمیل است.
با اتصال «کریدور میانی» به «کریدور زنگزور» کشورهای تُرکتبار ترکمنستان، ازبکستان، قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان با دور زدن ابرقدرتهای منطقه و دسترسی به جهان آزاد، امکان فروش مواد خام خود را به دست میآورند که شامل مقادیر زیادی طلا، گاز، نفت و ... است.
از دست رفتن قرهباغ؛ ضربهای تاریخی به ارامنه
خبرگزاری آسوشیتدپرس روز هفتم مهر در گزارشی به واکنش ارامنه سراسر جهان به رخدادهای اخیر منطقه قرهباغ پرداخت.
این رسانه نوشت که دیاسپورای ارمنیان و بسیاری از ساکنان ارمنستان بیم آن دارند که جامعه چند صد ساله آرتساخ، در آنچه به گفته آنها موج جدیدی از «پاکسازی قومی» است، ناپدید شود.
ارمنیها معتقدند از دست دادن این سرزمین به عنوان «مهد فرهنگ» ارامنه، یک ضربه تاریخی است.
نارود سروجیان، مدرس دانشگاه لبنانی-ارمنی در بیروت به آسوشیتدپرس گفت که قرهباغ کوهستانی «صفحهای از امید در تاریخ ارمنستان» بود.
به گزارش این خبرگزاری، صدها تن از ارامنه لبنان روز شش مهر مقابل سفارت جمهوری آذربایجان در بیروت تظاهرات کردند.
آنها پرچم ارمنستان و قرهباغ کوهستانی را به اهتزاز درآوردند و تصاویر روسای جمهوری آذربایجان و ترکیه را سوزاندند.
پلیس ضد شورش پس از پرتاب ترقه از سوی تظاهر کنندگان، از گاز اشکآور استفاده کرد.
آسوشیتدپرس در ادامه با اشاره به جمعیت ارامنه ساکن لبنان نوشت که حدود ۱۲۰ هزار ارمنی در لبنان زندگی میکنند و چهار درصد از جمعیت این کشور را تشکیل میدهند.
اکثر این افراد نوادگان کسانی هستند که از کشتار سال ۱۹۱۵ به دست ترکان عثمانی گریختهاند؛ کشتاری که طی آن حدود ۱/۵ میلیون ارمنی جان باختند.
این نسلکشی، بسیاری از مناطق شرق ترکیه امروزی را از جمعیت ارامنه خالی کرد.
آسوشیتدپرس با اشاره به حال و هوای محله برج حمود، محله اصلی ارامنه در بیروت نوشت که گرافیتیهایی با محتوای ضد ترکیه روی دیوارها به چشم میخورد و پرچم قرمز، آبی و نارنجی ارمنستان بر فراز بسیاری از ساختمانها به اهتزاز درآمده است.
هاروت بشیدیکیان ۵۵ ساله که مقابل پرچم ارمنستان در یک کافه در برج حمود نشسته، به آسوشیتدپرس میگوید: «این آخرین مهاجرت ارامنه است. دیگر جایی برای مهاجرت ما باقی نمانده است.»
با این حال باکو با اشاره به اینکه حتی نخستوزیر ارمنستان نیز قرهباغ کوهستانی را بهعنوان بخشی از آذربایجان به رسمیت شناخته، اعلام کرد که در حال یکپارچه کردن مجدد قلمرو خود است.
اگرچه جمعیت قرهباغ عمدتا مسیحی ارمنی است اما آذربایجانیهای مسلمان نیز پیوندهای فرهنگی عمیقی با این سرزمین، به ویژه شهر شوشا بهعنوان مهد شعر آذری دارند.
توماس دی وال، یکی از اعضای ارشد اندیشکده کارنگی اروپا، به آسوشیتدپرس میگوید: «آرتساخ یک سرزمین ارمنی جدید در حال تولد بود. آنها امید زیادی به آن داشتند؛ البته امید غیرواقعی.»
به گفته دی وال، همین امر باعث شده است ارامنه قرهباغ با وجود به رسمیت شناخته نشدن دولت خودخواندهشان از سوی جامعه بینالمللی، در برابر آذربایجان مقاومت کنند.
طبق گزارش آسوشیتدپرس، یک گروه خارجنشین ارمنی به نام «اروپاییها برای آرتساخ» در نظر دارد هفته آینده در بروکسل مقابل ساختمان اتحادیه اروپا تجمعی برگزار کند.
آنها خواستار محکوم کردن باکو به پاکسازی قومی و نقض حقوق بشر و تحریم مقامات آذربایجان از سوی اتحادیه اروپا هستند.
این تظاهرات روز ۱۳ مهر و پیش از اجلاس سران اروپایی در اسپانیا برگزار میشود؛ جایی که قرار است نخستوزیر ارمنستان و رییسجمهوری آذربایجان با میانجیگری رهبران فرانسه و آلمان و رییس شورای اروپا، با یکدیگر گفتوگو کنند.

مرکز آمار ایران خبر داد خانوارهای شهری در استان سیستان و بلوچستان در سال ۱۴۰۱ پس از خراسان شمالی کمترین میزان درآمد سالانه را داشتهاند. خانوارهای روستایی این استان نیز سال گذشته پایینترین سطح درآمدی کشور را به خود اختصاص دادند.
بر اساس این گزارش مرکز آمار ایران، میانگین درآمد خانوارهای روستایی استان سیستان و بلوچستان اندکی بیش از ۴۴ میلیون تومان بوده است که ۵۵/۳ درصد کمتر از میانگین درآمد کل خانوارهای روستایی در ایران است.
میانگین سالانه درآمد خانوارهای شهری این استان نیز ۱۰۷ میلیون و ۷۳۷ هزار و ۳۰۰ تومان برآورد شده که در مقایسه با میانگین درآمد سالانه خانوارهای ایران در سال ۱۴۰۱ بیش از ۳۵/۴ درصد کمتر است.
پیش از این در یک نشست اقتصادی در دانشگاه «علامه طباطبایی»، پژوهشگران اعلام کرده بودند ۴۵ درصد جمعیت شهری و ۸۰ درصد جمعیت روستایی در استان سیستان و بلوچستان فقیر هستند.
گزارش مرکز آمار ایران از نحوه توزیع درآمدها نیز بیانگر آن است که نابرابرترین توزیع درآمد در مناطق شهری در سال ۱۴۰۱ مربوط به مناطق شهری استان سیستان بلوچستان بوده است.
رقم ضریب جینی برای مناطق شهری این استان در سال گذشته ۰/۴۶۴۷ گزارش شده است.
وضعیت بازار کار در استان سیستان و بلوچستان نیز اوضاع نامناسبی را تجربه میکند.
آخرین گزارش مرکز آمار ایران از وضعیت بازار کار در کشور مربوط به بهار سال ۱۴۰۱ است که بر اساس آن، نرخ بیکاری در استان سیستان و بلوچستان با ثبت عدد ۱۲/۵ درصد، بالاترین نرخ در میان ۳۱ استان ایران بوده است.
میانگین نرخ بیکاری در بهار امسال برای کل ایران ۸/۲ درصد گزارش شده که نشان میدهد این نرخ در استان سیستان و بلوچستان، ۴/۳ واحد درصد از متوسط کشوری بالاتر است.
نسبت اشتغال در استان سیستان و بلوچستان در بهار امسال ۳۰/۶ درصد گزارش شد که ۷/۲ درصد از نسبت اشتغال متوسط کشوری کمتر بود.
نسبت اشتغال استان سیستان بلوچستان به معنای اینکه چه نسبتی از جمعیت در سن کار شاغل بودهاند در بهار ۱۴۰۲ همراه با استان ایلام کمترین رقم در میان استانهای ایران بود.
نرخ مشارکت اقتصادی نیز دیگر شاخص مهم بازار کار در گزارشهای مرکز آمار ایران از تحولات کار و بیکاری است.
این نرخ در بهار ۱۴۰۲ در استان سیستان و بلوچستان ۳۵ درصد اعلام شد که پس از استانهای ایلام و کهگیلویه و بویراحمد، پایینترین رتبه را در میان استانهای ایران به خود اختصاص داد.
بر این اساس نرخ مشارکت اقتصادی استان سیستان و بلوچستان در نخستین فصل سال، ۶/۲ واحد درصد از میانگین کشوری پایینتر بود.
بررسی گزارشهای ماهانه نرخ تورم در یک سال گذشته بیانگر آن است که استان سیستان و بلوچستان در برخی ماهها جزو استانهایی با بالاترین نرخهای تورم بوده است.
در آخرین گزارش مرکز آمار ایران از تحولات شاخص بهای مصرفکننده در شهریور امسال، استان سیستان و بلوچستان رکورددار بالاترین نرخ تورم متوسط گروه عمده «خوراکیها و آشامیدنیها و دخانیات» در میان تمام استانهای کشور بود.
نرخ تورم سالانه این گروه عمده در شهریور امسال در استان سیستان بلوچستان ۶۸/۱ درصد گزارش شد که حدود ۱۰ واحد درصد بالاتر از میانگین کشوری است.

بر اساس تفاهمنامهای میان جمهوری اسلامی، ونزوئلا و سوریه، قرار است یک پالایشگاه جدید نفت در استان حمص سوریه ساخته شود.
وبسایت اویلپرایس که اخبار مربوط به حوزه نفت و انرژی را پوشش میدهد، روز جمعه هفتم مهر نوشت ظرفیت این پالایشگاه ۱۴۰ هزار بشکه در روز خواهد بود.
بر اساس این گزارش، نفت مورد نیاز این پالایشگاه به صورت مشترک از طرف جمهوری اسلامی و ونزوئلا تامین خواهد شد.
روز سوم مهر، جلیل سالاری، مدیرعامل شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی اعلام کرد «مطالعات و طراحی بنیادین» برای ساخت پالایشگاه جدید حمص انجام شده و این طرح هماکنون در مرحله «تامین مالی و احداث» است.
او همچنین تاکید کرد تعمیر پالایشگاه قدیمی حمص با ظرفیت ۱۱۰ هزار بشکه در دستور کار جمهوری اسلامی است.
به گفته سالاری، در صورت انجام تعمیرات اساسی در این پالایشگاه، جمهوری اسلامی میتواند روزانه ۱۰۰ هزار بشکه نفت به سوریه صادر کند.
او اضافه کرد طرحهای نفتی جمهوری اسلامی در سوریه از نظر سیاسی نیز حائز اهمیت است زیرا «با کمک به تامین سوخت جبهه مقاومت»، موجبات تقویت آن را فراهم میآورد.
جمهوری اسلامی از حامیان اصلی حکومت بشار اسد در طول جنگ داخلی ۱۲ ساله این کشور بوده است.
به گفته سازمان ملل متحد، جمهوری اسلامی برای فعالیتهای نظامیاش در سوریه سالانه شش میلیارد دلار هزینه میکند.
از سوی دیگر به گفته حشمتالله فلاحتپیشه، رییس پیشین کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی، حکومت ایران در جریان فعالیتهایش در سوریه در مجموع حدود ۳۰ میلیارد دلار هزینه کرده است.

هفت زندانی سیاسی زن در نامهای به مناسبت اولین سالگرد «جمعه خونین» زاهدان، یاد کشتهشدگان این جنایت را گرامی داشتند و تاکید کردند این حادثه به «بزنگاهی بااهمیت و تاثیرگذار» در جنبش «زن، زندگی، آزادی» بدل شده است.
نرگس محمدی، گلرخ ایرایی، سپیده قلیان، فائزه هاشمی، شکیلا منفرد، محبوبه رضایی و آزاده عابدینی در این نامه نوشتند پس از آن جنایت خون بار، «فریاد آزادیخواهی و عدالتطلبی» مردم سیستان و بلوچستان به «کابوس استبداد» بدل شد و موجبات «دلگرمی معترضان در سراسر ایران» را فراهم آورد.
هشتم مهر ۱۴۰۱ که به جمعه خونین زاهدان مشهور است، تجمعی از سوی نمازگزاران در اعتراض به تجاوز یک فرمانده نیروی انتظامی به یک دختر ۱۵ ساله بلوچ شکل گرفت.
در واکنش، ماموران نظامی و عوامل جمهوری اسلامی با گلولههای جنگی تجمعکنندگان و البته شهروندان دیگر را در مصلای زاهدان هدف قرار دادند.
بر اساس جدیدترین آمار سایت حالوش که اخبار استان سیستان و بلوچستان را پوشش میدهد، در جریان این حمله وحشیانه دستکم ۱۰۵ شهروند شامل ١٧ کودک و نوجوان کشته و دهها تن دیگر قطع نخاع، نابینا، مجروح و نقص عضو شدند.
این هفت زندانی سیاسی زن اما ضمن اعلام همبستگی با مردم سیستان و بلوچستان، این استان را «پاره تن ایران» خواندند و از سایر ایرانیان خواستند در دفاع از ستمدیدگان بلوچ «همراه و همصدا» شوند.
در یک اعلام همبستگی دیگر اما بیبیسی گزارش داد جیکوب کوبا مسور، دوچرخهسوار آمریکایی، در اولین سالگرد «جمعه خونین» زاهدان، مسیری ۲۸ کیلومتری در شهر سانفرانسیسکو را رکاب زد تا بتواند نام زاهدان را با استفاده از نقشه مسیریاب ترسیم کند.
او پیش از این نیز بارها با ترسیم نام کشتهشدگان خیزش انقلابی در طول مسیرهای رکابزنی، حمایت خود را از مردم ایران اعلام کرده بود.
گروهی از ایرانیان هم در لندن و استکهلم در سالگرد کشتار زاهدان تجمع اعتراضی برپا کردند.
این در حالی است که بر اساس گزارشها، بازاریان در دو شهر زاهدان و چابهار در اولین سالگرد «جمعه خونین» زاهدان و یک روز پس از حمله مجدد عوامل جمهوری اسلامی به معترضان بلوچ، دست به اعتصاب گسترده زدند.
گزارشها همچنین حاکی از آن است که گروهی از معترضان در زاهدان با روشن کردن آتش، خیابانها را مسدود کردند.
جمعه هفتم مهر، مردم زاهدان، سوران، خاش، راسک و تفتان به خیابانها آمدند و با سر دادن شعارهایی علیه جمهوری اسلامی راهپیمایی کردند.
سایت حالوش گزارش داد در جریان حمله ماموران امنیتی به قصد سرکوب تظاهرات مسالمتآمیز مردم زاهدان در روز هفت مهر، دستکم ۲۹ نفر، از جمله هشت کودک با شلیک گلولههای ساچمهای زخمی شدند.
این منبع همچنین شمار بازداشتشدگان را دستکم ۵۱ نفر اعلام کرد.

کارتر ملکاسیان، مشاور پیشین وزارت دفاع آمریکا به افغانستاناینترنشنال گفت جمهوری اسلامی از سال ۲۰۱۲ میلادی به بعد، سالانه ۱۰۰ میلیون دلار به طالبان کمک کرده است.
به گفته او، کمکهای ایران به طالبان در دهه اول حضور آمریکا در افغانستان اندک بود اما پس از سال ۲۰۱۲ این کمکها افزایش قابل ملاحظهای پیدا کرد.
ملکاسیان یادآور شد که سپاه پاسداران کمکهای خود را به طالبان از ۱۰ سال پیش در سطوح مختلف و به شکل چشمگیری افزایش داد بهطوری که مجموع آنها در هر سال سالانه از ۱۰۰ میلیون دلار هم فراتر میرفت.
حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل به پرسش خبرنگار افغانستاناینترنشنال درباره این کمکهای مالی پاسخ نداد.
در سالهای گذشته اما گزارشهایی درباره کمکهای جمهوری اسلامی به طالبان از جمله در زمینه حمایتهای نظامی و آموزش «ساخت بمبهای کنار جادهای» منتشر شده است.
با اینحال جمهوری اسلامی پیشتر ارائه کمک نظامی به طالبان را رد کرده است.
ملکاسیان که تاریخنگار و تحلیلگر ارشد دفاعی در دانشگاه نیروی دریایی آمریکا در مونتهری کالیفرنیا است، به افغانستاناینترنشنال گفت کمکهای جمهوری اسلامی به طالبان حتی با پاکستان برابری میکرده است؛ در حالی که حتی روسیه نیز به اندازه تهران به این گروه کمک نکرده است.
به گفته او، با اینکه طالبان در سطح بینالمللی از حمایت بیسابقهای برخوردار بود اما ایران طی یک دهه اخیر به حامی بزرگ این گروه تبدیل شده و نفوذ پاکستانیها را در افغانستان به چالش کشیده است.
ارسال کمکهای نظامی و آموزش جنگجویان طالبان به وسیله سپاه
مقام سابق پنتاگون یادآوری کرد عمده کمکهای مالی جمهوری اسلامی به طالبان از سوی سپاه پاسداران مدیریت شده است.
بر همین اساس سپاه آموزشهای نظامی را به جنگجویان طالبان با هدف حمله به نیروهای امنیتی دولت مستقر افغانستان و نیروهای آمریکایی ارائه داده است.
سپاه همچنین دوربینهای دید در شب، ابزارهای نظارت و پهپادهایی را در اختیار نیروهای طالبان از جمله ملا منان در منطقه هلمند قرار داده است و به افراد این گروه، چگونگی استفاده از این تجهیزات را نیز آموزش داده است.
ملا عبدالمنان نیازی، معاون شبکه انشعابی گروه طالبان و والی هرات و بلخ در دوره قبلی حکومت این گروه بر افغانستان بود که در اواخر دهه ۷۰ خورشیدی به کشتار صدها غیرنظامی عمدتا شیعه و هزاره در ولایت بلخ متهم شد.
ملکاسیان همچنین یادآور شد که تهران از طالبان دعوت کرد تا دفتری در شهر مشهد باز کند.
به گفته این مقام پیشین آمریکایی، جمهوری اسلامی سعی کرده است در افغانستان یک «بازی دوگانه» داشته باشد: «از یک طرف نمیخواست دولت پیشین افغانستان را برنجاند و از سوی دیگر، میکوشید با حمایت از افزایش حملات طالبان علیه نیروهای امنیتی افغانستان، از فعالیت نظامی آمریکا بهویژه در مناطق نزدیک به مرز ایران جلوگیری کند.»
با وجود این حمایتهای همهجانبه، پس از به قدرت رسیدن دوباره طالبان، روابط جمهوری اسلامی با این گروه پر فراز و نشیب بوده و به سطح تنش و درگیری نظامی بین نیروهای مرزی دو کشور نیز رسیده است.
این در حالی است که بعضی مقامهای جمهوری اسلامی از طالبان با عنوان «جنبش اصیل منطقه» یاد کردهاند.





