در تغییر فضای سیاسی ایران پس از مرگ ابراهیم رئیسی و جانشینی مسعود پزشکیان میتوان اجرای دومین پروژه مهندسی جمهوری اسلامی برای بازسازی خود را مشاهده کرد؛ پروژهای با دو هدف: ترمیم پایههای مشروعیت و بازسازی سیستم اقتدار.
سقوط رئیسی، فارغ از دلایل و عوامل حادثه بالگرد، فرصتی بود برای هسته سخت قدرت تا در پی موجهای عظیم اعتراضات مردمی، به ویژه در سالهای اخیر، نمایشی از یک چرخش ظاهری با هدف بازسازی وجهه سیاسی خود در داخل کشور را به راه اندازد؛ نمایشی برگرفته از تجربه پیشین نظام در زمینه «اقتدارگرایی ارتقایافته» در سال ۱۳۷۶.
ارتقای اقتدارگرایی در پایان قرن بیستم
در دهههای پایانی قرن بیستم، شماری از حکومتهای اقتدارگرا در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، از جمله در کشورهای الجزایر، مصر، سوریه و لیبی، نسخهای مشابه از نوعی دموکراتیزاسیون از بالا را اجرا کردند.
این نسخه رهبران اقتدارگرا که عمدتا در پاسخ به فشارهای حقوق بشری غرب و نهادهای بینالمللی مانند سازمان ملل اجرا شد، از کانال انتخابات و چرخش قدرت مهندسیشده بین جناحهای درون حکومتی میگذشت.
تحولات اجتماعی و سیاسی پس از اجرای چنین نسخه سیاسی، اصلاحاتی حکومتی شامل ظهور نهادهای جامعه مدنی تحت نظارت دولت، آزادی محدود رسانهها و خصوصیسازی اقتصادی برای خواص وفادار به حکومتهای اقتدارگرا بود.
جمهوری اسلامی نیز در دوران «اصلاحات» محمد خاتمی، با پیروی از همین الگوی مشابه تلاش کرد اصلاحاتی سیاسی را بهگونهای مهندسیشده و در راستای بقای نظام پیاده کند.
با این حال، مطالعات سیاسی نشان داد تجربه اینگونه چرخش قدرت در سطح دولت این کشورها، بهرغم ظاهر دموکراتیک و دادن حس تغییر به عموم مردم، در عمل به تثبیت بیشتر ساختار قدرت و خلق نهادهایی انجامید که نهایتا در خدمت بقای نظام قرار گرفتند.
شواهد آماری، مانند افزایش تعداد مطبوعات یا تشکلهای جامعه مدنی ساختگی در آن دوره در همه این کشورها، بهعنوان نمونه تغییرات اصلاحات حکومتی در مطالعات سیاسی مورد بررسی قرار گرفته است.
تکرار تاریخ؛ از تراژدی به کمدی
کارل مارکس زمانی گفت: «تاریخ یک بار به صورت تراژدی و بار دیگر به شکل کمدی تکرار میشود.»
این توصیف شاید بهترین تصویر از گذار از دولت رئیسی به دولت پزشکیان با نسخه تکرار دولتی مشابه دولت خاتمی باشد؛ بازسازی چهره نظام از طریق چهرهای با ظاهر مدرنتر اما با باطنی وفادار به همان اصول اقتدارگرایانه.
در این یک سال پس از مرگ رئیسی و بعد از آغاز به کار دولت پزشکیان، چندین گام در عرصههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی برداشته شده که اراده نظام سیاسی برای مستحکمسازی مشروعیت سیاسی خود تحت یک دولت اصلاحطلب را نشان میدهد.
در دوره دولت خاتمی بهعنوان نخستین تجربه جمهوری اسلامی از این دست اصلاحات نیمبند و کنترلشده، دستکم فضایی موقت و محدود برای تنفس سیاسی پدید آمد اما دولت پزشکیان حتی نشانی از آن حداقلیترین اصلاحات نیز ندارد و تنها به عنوان ابزار تثبیت سازوکارهای امنیتی و دینی عمل میکند.
دولت وفاق؛ نمایش وحدت برای تثبیت اقتدار
دولت پزشکیان با شعار «وفاق ملی» کوشید شکاف مدیریتشده اصولگرا-اصلاحطلب را که سالها ماشین گردش مهندسیشده قدرت را میگرداند، بهکلی مستحیل کند. به این ترتیب، جمهوری اسلامی برای گذار به دوران جدید مد نظر خود که در آن دیگر دوگانگی داخلی کمرنگ میشود، آماده شد.
ترکیب ناهمگون کابینه با وزرایی از جبهه اصلاحطلب و حامیان رئیسی، انذار دادن مداوم رییسجمهور از منازعه سیاسی درون کشور و تاکید او بر عبارت مکرر «دعوا نکنید» را باید در این چارچوب تحلیل کرد.
این وحدت دستوری و ظاهری میان نیروهای متعهد نظام در خدمت کاهش تنشهای درونسیستمی و تقویت انحصار قدرت قرار گرفته است.
از سوی دیگر، اظهارات مکرر پزشکیان درباره وفاداریاش به رهبر، تاکید بر اینکه بدون هماهنگی با علی خامنهای تصمیمی نمیگیرد و ابراز «مدیون» بودن به او، همگی بیانگر جایگاه فرعی ریاستجمهوری در نسبت با راس هرم قدرتاند.
چنین نظمی در عصر فعلی جمهوری اسلامی با سیطره نیروهای نظامی و امنیتی، دیگر کمتر جایی برای نهادهای انتخابی مثل مجلس و ریاستجمهوری در ساختار قدرت باقی میگذارد و این در واقع حرکت از حکومتی نیمهدموکراتیک به کاملا اقتدارگرا در طول چهار دهه گذشته است.
فرمان دیپلماسی؛ ادامه حمایت از «مقاومت»
در سیاست خارجی، در این یک سال از مرگ رئیسی و ریاستجمهوری پزشکیان ادامه مسیر «امتیاز در برابر بقا» با چهرهای میانهروتر پیگیری شد.
در این دوره چهرهای بهنام عباس عراقچی از همان خط محمدجواد ظریف سر کار آمد اما دستور کارش همان بود: مذاکره محدود با غرب برای کاهش فشار و آزادسازی منابع مالی، «علاج» دردها و زخمهای حقوق بشری که حکومت ایجاد میکند، بدون تغییر در بنیادهای ایدئولوژیک و منطقهای سیاست جمهوری اسلامی.
در همین حال، حمایت بیقید و شرط دولت از نیروهای نیابتی همچنان ادامه دارد؛ پزشکیان خود از امضاکنندگان طرح دوفوریتی حمایت از نیروهای مقاومت در مجلس بود و بارها بر پایداری این خط مشی تاکید کرد. اکنون نیز که او رییسجمهور است، در تریبون رسمی هر چند وقت تکرار میکند که حمایت از «مقاومت» ادامه خواهد یافت.
این را نیز نباید از یاد برد که بهرغم زبان «صلحجو» نمایانه و ابراز تمایل نمایشی به «دیپلماسی تنشزدایی»، سایر تحرکات برونمرزی نیروهای اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی در دوره پزشکیان دستنخورده باقی مانده است؛ از تلاش برای ترور مخالفان در کشورهای اروپایی تا توطئه حمله به رسانههای فارسیزبان.
بازسازی فرهنگی-اجتماعی؛ تقویت کنترل ایدئولوژیک
در حوزه اجتماعی و فرهنگی، تمرکز دولت پزشکیان بر دو وزارتخانه آموزشوپرورش و ارشاد (فرهنگ و ارشاد اسلامی) که به چهرههایی امنیتی و مذهبی سپرده شدهاند، نشانگر ادامه سیاست اسلامیسازی و کنترل فرهنگی است.
امضای طرحهایی مانند حضور پلیس در مدارس برای کنترل حجاب، افزایش بودجه برنامههای قرآنی و ادامه اجرای طرح جذب طلاب بهعنوان معلم و کارمند در مدارس، بخشی از راهبرد وزارت آموزش و پرورش پزشکیان برای تحکیم ارزشهای حکومت در نسلهای آینده است.
پزشکیان بدون هیچ قید و شرطی همان برنامههای دولت رئیسی را در این عرصه پیش میبرد؛ از جمله اجرای سند دولت پیشین بهنام «مدارس تراز» جمهوری اسلامی.
علیرضا کاظمی، وزیر آموزشوپرورش پزشکیان نیز خود را سرباز احمدرضا رادان، فرمانده انتظامی کشور، مینامد و تاکیدش بر اجرای «نظام تعلیم و تربیت مورد دغدغه رهبری» است.
همزمان عباس صالحی، وزیر ارشاد پزشکیان، با سابقه حوزوی نیز تاکید دارد که: «هنر و رسانه باید متاثر از قرآن باشند.»
لغو کنسرتها، تعطیلی مراسم فرهنگی مانند «جشنواره کوچه» در بوشهر و حمایت صریح پزشکیان از حجاب اجباری، ولو به قول خودش با روشی متفاوت، موید همین ادامه رویکرد دولت رئیسی و عدم تغییر روند است.
پزشکیان ابایی نداشت که حتی درباره حجاب اجباری از تریبون ریاست دولت صاف و روشن بگوید: «در مقابل ساختارشکنی و برهنگی بیتفاوت نخواهم بود و اقدام خواهم کرد.»
رئیسی تا پزشکیان؛ دو روی یک سکه
با وجود تفاوتهای ظاهری، گفتمان سیاسی، شخصیت و سبک رهبری پزشکیان با رئیسی تفاوت ماهوی چندانی برای سیاست ایران ندارد.
یکی تحصیلکرده حوزه علمیه بود و دیگری مبلغ آموزههای همان حوزه است؛ آیات و احادیث بخش اعظم سخنرانیهای هر دوی این نامهاست. اگر رئیسی به عنوان یک آخوند در تریبونها به آیات رجوع میکرد، پزشکیان نیز دستور کارش و علم حکومتداری و سخنرانیاش بر محور «نهجالبلاغه» است.
البته هر دو خطاهای کلامی و رفتاری متعدد داشتهاند که در سطح افکار عمومی زیر سوال رفتهاند. رفتارها و سخنانی که ویدیوهای آن در شبکههای اجتماعی بازنشر و دستبهدست میشود. ویدیوی پزشکیان از تقلید بحثبرانگیز صدای معلولان تا اشتباهات لفظی مانند اینکه نیروی هوایی ارتش را «هواداران» بخواند، نمونههایی از همین وجه شخصیت رییس دولت است. روندی که افکار عمومی را یاد گافهای رئیسی انداخته و اکنون میپرسد تفاوت این رییسجمهور «متخصص و باسواد» که در انتخابات تبلیغ میشد، با رئیسی «ششکلاسه» چیست.
حامیان این دو چهره، از جناح اصولگرا و اصلاحطلب، یکی چهره مطلوب خود را «قاضیالقضات» و دیگری چهره مورد علاقهاش را «طبیب ملت» معرفی کردند اما عملکرد هر دو، به تمسخر همین عناوین انجامید. پزشکیانی که در ایام انتخابات بهعنوان جراح نجاتبخش و متخصص قلب معرفی میشد، نتوانست در مناظرات وزن قلب را درست بگوید و حالا پس از یک سال نشستن بر مسند ریاست دولت اعتراف کرده است در پزشکی نیز موفق نبوده و در دورهای بیمارانش یکی در پی دیگری، پس از جراحی جان میباختند.
لباسی نو بر تن نظامی کهنه
آنچه در یک سال گذشته در سیاست ایران تحت حکومت جمهوری اسلامی رخ داده، انتقال مهندسیشده قدرت از چهرهای متعلق به هسته سخت قدرت به چهرهای با ظاهر مدرنتر اما در عمل وفادارتر به همان ساختارهاست. تغییری نمایشی که درصدد ترمیم مشروعیت فروپاشیده جمهوری اسلامی است.
در حالی که در دوره خاتمی، دستکم فضای محدودی برای مشارکت و تنفس سیاسی فراهم شده بود، امروز حتی آن میزان اندک تغییر نیز ضرورتی برای نظام ندارد و پزشکیان آمده است تا با استفاده از مفاهیم دموکراتیک، محتوای اقتدارگرایانه و میلیتاریستی را تزریق و تحکیم کند.
تجربه تاریخی جامعه؛ چالشی برای مهندسی قدرت
اگرچه حکومت سعی کرد با همان نسخه قدیمی و تکنیک مشابه دهه ۱۳۷۰ خود را پس از یک دوره بحران بازیابی و بازسازی کند اما تفاوت اکنون با آن دهه در سطح آگاهی و حافظه جمعی جامعه است.
خیزشهای دی ۹۶، آبان ۹۸ و انقلاب «زن، زندگی، آزادی» در ۱۴۰۱ نهتنها اعتماد عمومی را بهشدت فرسوده کردهاند بلکه مشروعیت حاکمیت را در سطح بیسابقهای زیر سوال بردهاند.
طبق نظرسنجیها از جمله افکارسنجیهای موسسه «گمان»، بیش از ۸۰ درصد مردم ایران خواهان گذار از جمهوری اسلامی هستند.
این سطح از نارضایتی نشان میدهد که بازی با چهرهها، دیگر کارکرد سابق را ندارد.
خبرگزاری تسنیم، وابسته به سپاه پاسداران، با اشاره به گزارش شبکه سیانان درباره آمادهشدن اسرائیل برای حمله به ایران پس از سخنان خامنهای مبنی بر احتمال بینتیجه بودن مذاکرات، نوشت «تهدید به حمله نظامی» درست همان واکنش مورد انتظار از آمریکا و اسرائیل بود.
این سایت نوشت این تهدید به حمله «برای ما مسئله غریبی نیست.»
تسنیم اشاره کرد آمریکا پس از سه دور اول مذاکره «حالا که با دیوار سخت خط قرمز ایران در برچیدن تاسیسات غنیسازی هستهای مواجه شدهاند؛ رو به تهدید نظامی آوردند»
خبرگزاری وابسته به سپاه افزود: «آمریکا و اسرائیل هم به خوبی میدانند که جنگ با ایران یک طرف ندارد که بزند و برود بلکه نه تنها ضربه محکمتری خواهد خورد، علاوه بر آن نتیجه و پایان جنگ را هم ایران است که تعیین میکند.»
نمایندگان مجلس شورای اسلامی کلیات لایحه مشارکت جامع راهبردی بین جمهوری اسلامی و روسیه را تصویب کردند. برخی موافقان این قرارداد را «اتحاد با دشمن آمریکا» خواندند و چند نماینده مخالف، به «اشکالات اساسی» آن اشاره کردند.
این لایحه چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت با ۱۹۱ رای موافق، هشت رای مخالف و سه رای ممتنع به تصویب نمایندگان مجلس رسید.
وحید جلالزاده، معاون وزیر خارجه جمهوری اسلامی که به عنوان نماینده دولت چهاردهم در جلسه تصویب لایحه در مجلس حضور داشت، روسیه را «دوستان دوران سخت ایران» خواند.
او گفت مسکو در بسیاری از پیمانهای منطقهای و جهانی همراه تهران است و افزود جمهوری اسلامی به سفارش علی خامنهای، «دوستان روزهای سخت خود را فراموش نمیکند».
مسعود پزشکیان، رییس دولت چهاردهم، دی ۱۴۰۳ به روسیه سفر کرد و قرارداد استراتژیک ۲۰ ساله جامع تهران-مسکو به امضای او و ولادیمیر پوتین، رییسجمهوری روسیه، رسید.
جمهوری اسلامی جزییات این قرارداد را مانند قرارداد ۲۵ ساله چین اعلام نکرده و تنها به شکلی کلی گفته ۴۷ ماده دارد و همه زمینههای همکاری دوجانبه را در بر میگیرد.
نمایندگان قرارداد با روسیه را اتحاد مقابل آمریکا خواندند
محمدرضا احمدی، نماینده رشت در مجلس، معاهده با مسکو را «اتحاد با دشمنان آمریکا» توصیف کرد.
او گفت: «باید با کشورهایی مانند روسیه که با آمریکا مشکل دارند متحد شویم تا ارز و پول خود را تغییر دهیم... اگر [با مسکو] کارهای فرهنگی و اقتصادی هم انجام دهیم به نفعمان خواهد بود.»
حمید رسایی، نماینده تهران، نیز درباره این معاهده گفت: «هر دو کشور تهدیدات مشترکی در برابر ناتو و تروریسم دارند و این میتواند موجب تقویت امنیت ملی و نظامی و کاهش وابستگی به دلار شود.»
او افزود: «روسیه میتواند تسلیحات پیشرفتهای را در حوزه سیستم دفاعی، هوایی، جنگندهها و فناوری دریایی به ایران بفروشد و در اختیار ما بگذارد.»
پوتین اوایل فروردین امسال این قرارداد را به دوما ارائه داد و فرمان تصویب آن را صادر کرد.
پوتین و پزشکیان
انتقادها به برخی مفاد قرارداد در مجلس
کلیات لایحه این قرارداد مخالفان اندکی در مجلس داشت. از جمله آنها منصور علیمردانی، نماینده ابهر، بود که مفاد آن را «دارای اشکالات اساسی» توصیف کرد.
او در یک نمونه گفت: «در بخشی از متن معاهده آمده است که باید از حضور مداخلهگرایانه سایر کشورها جلوگیری شود که چنین عبارتی در منطقه حساسی مانند خاورمیانه، ممکن است بهعنوان مداخله در امور داخلی دیگر کشورها تلقی شود.»
به گفته این نماینده، در بخش حمل و نقل و توسعه کریدور شمال-جنوب، هماهنگی با کشورهای ذینفعی مانند هند و ارمنستان اقداماتی پیشبینی نشده و این ممکن است منجر به تعارض منافع و ایجاد محدودیت برای کشور شود.
مالک شریعتی، عضو کمیسیون انرژی مجلس، نیز در تذکری گفت درباره قرارداد میان جمهوری اسلامی برای خرید گاز از روسیه باید دقت کرد، چون به گفته او، «ممکن است بلایی که سر اروپا در وابستگی گازی به روسیه آمد، سر ایران هم بیاید».
او گفت در مسیر خط لوله، صحبت از کشور جمهوری آذربایجان شده اما تهران با مسکو طرف قرارداد است و نباید درباره تحویل گاز در نقطه مرزی «باعث خوشخیالی» و نادیده گرفتن اثر مناقشات مرزی کشورهای همجوار بر ترانزیت گاز ایران شود.
این نماینده مجلس تاکید کرد: «قرارداد باید به شکل خرید گاز طبیعی باشد نه ترانزیت گاز روسیه به جایی که این کشور میخواهد.»
جمهوری اسلامی و روسیه در سال ۱۳۸۰ و در دوره ریاستجمهوری محمد خاتمی، قرارداد استراتژیک ۲۰ ساله منعقد کردند.
با پایان مهلت آن در سال ۱۴۰۰، این قرارداد به طور خودکار برای پنج سال تمدید اما از دوره ریاستجمهوری ابراهیم رئیسی تلاش برای تدوین قراردادی جدید آغاز شد.
محمدرضا عارف، معاون اول پزشکیان، با بیان اینکه «خط قرمز نظام جمهوری اسلامی غنیسازی در خاک ایران است»، گفت: «اگر میخواستیم غنیسازی را به صفر برسانیم در دهههای گذشته هم نیازی به تحمل تحریمهای خشن و ظالمانه آمریکا نبود.»
او افزود اظهارات مقامهای آمریکایی متناقض است و ادامه داد که آنها در مذاکرات مطالبی در خصوص غنیسازی مطرح میکنند اما در بیرون از میز مذاکرات مطالب دیگری میگویند.
معاون اول پزشکیان اضافه کرد ما دنبال سلاح هستهای نیستیم اما از تمام ظرفیت هستهای کشور همانند سایر فناوریها و برای اهداف توسعه و پیشرفت بهره خواهیم برد.
پیشتر مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا، مسئله غنیسازی جمهوری اسلامی را «محوری و حیاتی» خواند و گفت تمرکز اصلی مذاکرات ایران و آمریکا بر مسئله غنیسازی است.
او با تاکید بر مواضع کاخ سفید مبنی بر توقف غنیسازی در ایران، اضافه کرد: «امیدواریم با تهران به توافق برسیم چون از نظر من، گزینه جایگزین بسیار بدتر خواهد بود، هرچند شاید لازم باشد.»
جعفر پناهی، فیلمساز معترض ایرانی و زندانی پیشین، در جشنواره کن از زندانیان سیاسی، معترضان جنبش «زن، زندگی، آزادی» و هنرمندانی یاد کرد که تحت فشار جمهوری اسلامی قرار دارند.
پناهی شامگاه سهشنبه ۳۰ اردیبهشت همراه با شماری از بازیگران و عوامل «یک تصادف ساده»، برای نمایش فیلم جدید خود وارد جشنواره کن شد.
او پیش از نمایش فیلم در یک سخنرانی کوتاه با اشاره به «حس عجیب» خود گفت: «وقتی آزاد شدم، از در زندان بیرون آمدم، برگشتم پشت سرم را نگاه کردم و دیوار بلندی را دیدم... نمیدانستم خوشحال باشم یا ناراحت، چون پشت آن دیوار، دوستان عزیز و زندانیانی هنوز حضور داشتند. با خودم گفتم من اینجا چه کار میکنم. الان دوباره آن حس سراغم آمده است.»
این فیلمساز و زندانی سیاسی پیشین سال ۱۳۹۷ برای فیلم «سه رخ» جایزه بهترین فیلمنامه بخش مسابقه اصلی کن را بهطور مشترک با فیلمی دیگر دریافت کرد، اما به دلیل ممنوعالخروجی نتوانست در جشنواره شرکت کند.
پناهی در سخنرانی خود افزود: «درست است من اینجایم، اما بسیاری از سینماگران و بازیگران بزرگ ایران ممنوعالکارند، به خصوص زنانی که در جنبش مهسا همراه [اعتراضات] مردم ایران بودند. نمایش امشب را به آنها و تمام هنرمندانی تقدیم میکنم که ناخواسته از ایران تبعید شدند و اکنون در سراسر جهان حضور دارند و میتوانند خیلی بهتر از من فیلم بسازند.»
پناهی برای رسیدن لحظهای آرزو کرد سینماگران مجبور نشوند مخفیانه فیلم بسازند، بلکه «همه به ایران برگردند و ایران را بسازند».
در ویدیوهای منتشر شده از این سخنرانی دیده میشود که زر ابراهیمی، بازیگر، با حرفهای پناهی اشک میریزد.
پناهی در سال ۱۳۸۸ و پس از اعتراضات «جنبش سبز» به مدت حدود ۱۵ سال ممنوعالفعالیت شد. گذرنامه او همان سال و هنگامی که قصد سفر به پاریس را داشت، توقیف شد.
این کارگردان ۶۴ ساله، اردیبهشت ۱۴۰۲ برای اولین بار اجازه یافت تا ایران را ترک و به خارج از کشور سفر کند.
او تیر سال ۱۴۰۱ هنگام مراجعه به دادسرای اوین برای پیگیری بازداشت محمد رسولاف و مصطفی آلاحمد، دو فیلمسازی که پیشتر بازداشت شده بودند، در مقابل این دادسرا دستگیر و به زندان اوین منتقل شد.
همان زمان قوه قضاییه جمهوری اسلامی اعلام کرد پناهی در پروندهای سیاسی-امنیتی که سال ۸۹ برایش گشوده شده بود، علاوه بر مجازات شش سال حبس، به ۲۰ سال محرومیت از فیلمسازی و همچنین منع خروج از کشور محکوم و این حکم عینا در دادگاه تجدیدنظر تایید شد.
نمایی از فیلم یک اتفاق ساده
دستگیری پناهی موجی از واکنشهای داخلی و بینالمللی را برانگیخت و علاوه بر دولت فرانسه، سه جشنواره معتبر برلین، کن و ونیز خواستار آزادی او و دیگر هنرمندان زندانی شدند.
او از هنرمندان معترض در ایران به شمار میرود که در فیلمهایش به نقد جامعه و حکومت میپردازد و بارها انتقادهایی را نیز علیه حکومت مطرح کرده است.
وبسایت رسمی جشنواره کن در معرفی این فیلم نوشته است: «یک تصادف ساده اثری است عاشقانه که مانند بسیاری از آثار پناهی، پرسشی دوباره درباره آزادی در ایران مطرح میکند.»
این فیلم در داخل ایران، بدون مجوز و بدون حجاب اجباری ساخته شده است.
محمد عبدی، نویسنده و منتقد فیلم، درباره یک اتفاق ساده برای ایراناینترنشنال نوشت پناهی این بار تندترین فیلمش را خلق میکند و ابایی ندارد که بخشهایی از آن را به یک مانیفست سیاسی بدل کند و بهطور مستقیم عوامل حکومت را مورد انتقاد قرار دهد.
یک روز پس از سخنان خامنهای درباره احتمال بینتیجه ماندن مذاکرات با آمریکا، عباس عراقچی، وزیر خارجه جمهوری اسلامی گفت: «در حال بررسی هستیم که دور بعدی مذاکرات را شرکت کنیم یا نه. در مقابل زیاده خواهی ها در پشت میز مذاکره مقابله میکنیم اما هیچگاه هم دیپلماسی را ترک نکردهایم.»
او افزود: «هنوز داریم بررسی میکنیم که در آن تاریخ و در آن محل میتواند مذاکرات سودمندی شکل بگیرد یا خیر.»
عراقچی پیشتر گفته بود که زمانی برای مذاکرات پیشنهاد شده اما تهران هنوز آن را نپذیرفته است.
وزیر خارجه ایران افزود: «پاسخ درخواستهای غیرمنطقی را قبلا دادیم و این صحبتهای غیرمعمول کمکی به گفتوگوها نمیکند. موضع ما کاملا روشن است غنیسازی چه با توافق چه بی توافق ادامه مییابد.»
نماینده ویژه دولت ترامپ و رییس هیئت مذاکرهکننده آمریکا گفته که واشینگتن حتی یک درصد غنیسازی در ایران را نمیپذیرد.