علی خامنهای از ابتدای رهبری خود در سال ۱۳۶۸ تاکنون طی حدود ۳۵ سال، دستکم ۲۲ نماز میت خوانده است. تا پیش از مرگ قاسم سلیمانی، طی حدود ۳۰ سال، خامنهای فقط هشت نماز میت خوانده بود اما بعد از مرگ سلیمانی، طی حدود پنج سال، او ۱۴ نماز میت خوانده است.
در نمازهای میتی که رهبر جمهوری اسلامی بر جنازهها خوانده، گاهی حاشیه بر متن غلبه کرده است؛ درست مثل نگاههای ترسیده رهبر جمهوری اسلامی در جریان نماز میت امروز، پنجشنبه ۱۱ مرداد اسماعیل هنیه.
تا قاسم سلیمانی
خامنهای اولین نماز میتش را در دوره رهبری، بر جنازه احمد خمینی، پسر روحالله خمینی و در سال ۱۳۷۳ خواند.
دومین نفر همسر خمینی بود. فروردین سال ۱۳۸۸، خامنهای نماز میت را بر جنازه خدیجه ثقفی خواند.
دی ماه ۱۳۹۱، مجتبی طهرانی، استاد مشهور حوزه علمیه درگذشت و خامنهای سومین نماز میت را برای او خواند.
اسفند همان سال عزیزالله خوشوقت، از صادرکنندگان فتوای قتلهای زنجیرهای درگذشت و به این بهانه، خامنهای چهارمین نمازش را بر جنازه خوشوقت خواند.
اسفند ۱۳۷۳، خامنهای اولین نماز میت دوران رهبریاش را بر جسد احمد خمینی اقامه کرد
دو سال بعد و در مهر ماه ۱۳۹۳، رهبر جمهوری اسلامی با خواندن نماز بر جنازه محمدرضا مهدوی کنی، پنجمین نماز میتش را خواند.
سال بعد و در اسفند ۱۳۹۴، عباس واعظ طبسی، تولیت آستان قدس درگذشت و ششمین نماز میت خامنهای بر سر جنازه او اقامه شد.
دی ماه ۱۳۹۵، اکبر هاشمی رفسنجانی به طرز مشکوکی در یک استخر مُرد و خامنهای هفتمین نماز میتش را بر جنازه هاشمی رفسنجانی گذاشت. نمازی پرحاشیه که به خاطر نخواندن بخشی مرسوم در آن با این معنی که «خدایا ما جز خوبی از او ندیدیم»، مورد توجه قرار گرفت.
دی ۱۳۹۷، نوبت محمود هاشمی شاهرودی، رییس وقت مجمع تشخیص مصلحت نظام رسید.
نماز میت بر جنازه هاشمی شاهرودی هشتمین نماز میت خامنهای بود.
دیماه ۱۳۹۵، خامنهای هفتمین نماز میت خود را بر جنازه اکبر هاشمی رفسنجانی اقامه کرد
بعد از قاسم سلیمانی
دی ماه ۱۳۹۸، قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس به همراه ابومهدی مهندس، رهبر گردانهای کتائب حزبالله عراق کشته شدند. گریههای بیامان خامنهای در نماز میت این دو نفر مورد توجه رسانهها قرار گرفت. نقطه عطفی در نمازهای میت رهبر جمهوری اسلامی.
یک سال بعد و در دی ماه ۱۳۹۹، تقی مصباح، مشهور به محمدتقی مصباح یزدی، پدرخوانده اعتقادی جریان پایداری درگذشت و خامنهای دهمین نماز میتش را بر جنازه مصباح یزدی خواند.
یازدهمین نماز میت خامنهای در مهر ماه سال ۱۴۰۰ بر جنازه حسن حسنزاده آملی، از اساتید حوزه علمیه اقامه شد.
فروردین سال ۱۴۰۱، محمد محمدی نیک، مشهور به محمد محمدی ریشهری، وزیر اطلاعات پیشین درگذشت و خامنهای دوازدهمین نماز میتش را بر جنازه او اقامه کرد.
گریههای خامنهای در نماز میت قاسم سلیمانی مورد توجه کاربران قرار گرفت
یک ماه بعد و در اردیبهشت ۱۴۰۱، عبدالله فاطمینیا، خطیب مشهور درگذشت و این بهانهای برای سیزدهمین نماز میت خامنهای شد.
ماه بعد و خرداد ۱۴۰۱، محمود دعائی، نماینده خامنهای در روزنامه اطلاعات درگذشت و خامنهای چهاردهمین نماز میتش را بر جنازه دعائی خواند.
تا دی ماه ۱۴۰۱، خامنهای نماز میت جدیدی نداشت تا اینکه عباس شیبانی، موسس نهضت آزادی درگذشت و پانزدهمین نماز میت خامنهای، بر جنازه او اقامه شد.
جمعه پنجم اسفند ۱۴۰۱، شانزدهمین نماز میت خامنهای بر جنازه عالیه روحانی، همسر مرتضی مطهری و مادر زن علی لاریجانی، اقامه شد.
دو هفته بعد و در روز جمعه ۱۹ اسفند ۱۴۰۱، حسن غفوریفرد، عضو سابق حزب موتلفه اسلامی و عضو منصوب خامنهای در شورای عالی انقلاب فرهنگی درگذشت.
خامنهای هفدهمین نماز میتش را بر جنازه غفوریفرد خواند.
خامنهای بلافاصله پس از اتمام نماز میت ابراهیم رئیسی و همراهانش، با عجله و در میان حلقه محافظان محل را ترک کرد
بعد از هفتم اکتبر
هفتم اکتبر ۲۰۲۳ برابر ۱۵ مهر ۱۴۰۲، حماس به اسرائیل حمله نظامی کرد.
چهارم دی ماه ۱۴۰۲، رضی موسوی، مشهور به سیدرضی که مسئول لجستیک و پشتیبانی نیروی قدس سپاه پاسداران بود، در حمله هوایی اسرائیل به سوریه کشته شد.
خامنهای هجدهمین نماز میتش را بر جنازه سیدرضی خواند. این دومین نماز میت خامنهای بر جنازه نیروهای نظامی تحت امرش بود.
اسفند ۱۴۰۲، محمد امامی کاشانی، امام جمعه موقت سابق و عضو مجلس خبرگان درگذشت. نوزدهمین نماز میت خامنهای بر جسد امامی کاشانی اقامه شد.
سه ماه بعد از سیدرضی، این بار در روز ۱۳ فروردین ۱۴۰۳، محمدرضا زاهدی به همراه شش نفر دیگر از اعضای سپاه قدس در حمله هوایی اسرائیل به ساختمان کنسولگری جمهوری اسلامی در سوریه کشته شدند.
خامنهای بیستمین نماز میتش را بر اجساد آنان اقامه کرد.
این سومین نماز میت خامنهای بر جنازه نظامیان بود.
حدود یکماه و نیم بعد و در تاریخ دوم خرداد ۱۴۰۳، بیستویکمین نماز میت خامنهای بر جنازه ابراهیم رئیسی و همراهانش اقامه شد که در حادثه سقوط بالگرد در ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ کشته شدند. نمازی که خامنهای خیلی سریع پس از اتمام آن، محل را ترک کرد.
این عجله برای ترک محل اقامه نماز مورد توجه رسانهها قرار گرفت؛ بهخصوص اینکه یکی از فرضیات جدی درباره سقوط بالگرد، دست داشتن اسرائیل در آن بود.
بامداد چهارشنبه دهم مرداد ۱۴۰۳، در حالی که میهمانان خارجی برای مراسم تحلیف مسعود پزشکیان، جانشین ابراهیم رئیسی به تهران آمده بودند، اسماعیل هنیه، از رهبران اصلی حماس در تهران هدف قرار گرفت.
خامنهای صبح پنجشنبه یازدهم دی ماه ۱۴۰۳، شخصا بر جنازه میهمان کشتهشدهاش بیستودومین نماز میتش را اقامه کرد. نمازی که حاشیه آن یعنی نگاههای ترسیده او به آسمان، بر متنش غلبه کرد.
سپاه پاسداران اعلام کرد هنیه با «پرتابهای از هوا» کشته شده و این نگاههای خامنهای از سوی بسیاری از کاربران، نشانهای از ترس او از آسمان توصیف شد. هر چند خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران، اعلام کرد خامنهای در حال نگاه کردن به جایگاه در حال بازسازی نماز جمعه بوده اما به نظر میرسد توضیح این خبرگزاری کاربران را قانع نکرده است.
خامنهای حدودا دو ماه قبل هم محل اقامه نماز میت رئیسی و همراهانش را با عجله ترک کرده بود.
کشتن اسماعیل هنیه، رییس دفتر سیاسی حماس در تهران، درخواستهایی برای پاسخ و انتقام را در بالاترین سطوح رهبری جمهوری اسلامی برانگیخته است. مقامات حکومت ایران، اسرائیل را عامل حمله به هنیه میدانند. نشریه نیوزویک در گزارشی به سه گزینه پیش روی جمهوری اسلامی در این زمینه پرداخته است.
در حالی که تهران در حال بررسی دامنه و مقیاس برنامههای خود برای گرفتن انتقام کشته شدن هنیه در خاک ایران است، امیرحسین وزیریان، تحلیلگر مقیم تهران، به نیوزویک گفت ایران «سه گزینه» برای پاسخ به این حمله دارد.
در این زمان، عملیاتی موسوم به «وعده صادق» علیه اسرائیل انجام شد که دستور آن در واکنش به قتل مقامات نیروی قدس سپاه پاسداران در حمله به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق صادر شد.
بنا بر گزارشها، اسرائیل با حمله به یک پایگاه هوایی در اصفهان، در جنوب تاسیسات هستهای نطنز، پاسخ این حمله موشکی و پهپادی جمهوری اسلامی را داد؛ هر چند هیچ یک از طرفین رسما نقش اسرائیل را در این حمله تایید نکردند.
گزینه دوم که وزیریان از آن به عنوان یک «عملیات غیرمستقیم» برای جمهوری اسلامی یاد کرد، استفاده از «نیروهای نیابتی، بهویژه حزبالله و حوثیها» است.
این دو گروه تحت حمایت جمهوری اسلامی در ماههای اخیر به طور مرتب علیه اسرائیل حملاتی را انجام دادهاند. تبادل تقریبا روزانه آتش میان اسرائیل و حزبالله بیم یک جنگ گستردهتر را به وجود آورده و حملات حوثیها علیه کشتیرانی تجاری در دریای سرخ، تردد کشتیها در این آبراه حیاتی را مختل کرده است.
گزینه سومی که وزیریان توصیف کرد، یک «عملیات ترکیبی» است که هم شامل حمله مستقیم جمهوری اسلامی به اسرائیل میشود و هم حملات همزمان گروههای محور مقاومت.
وزیریان گفت: «به نظر من ایران و سایر اعضای محور مقاومت میتوانند به بزرگترین شهر اسرائیل، تلآویو و حتی حیفا حمله کنند. حمله نمادین به اسرائیل و بندر این کشور در این زمینه مهم است.»
در نهایت، او استدلال کرد که یکی از تعیینکنندهترین عوامل در تعیین سطح واکنش جمهوری اسلامی، مشخص شدن روشهای مورد استفاده اسرائیل در ترور هنیه است.
او گفت که اگر قتل هنیه از راه دور یا با وسیلهای مانند کوادکوپتر انجام شده باشد، «شاید ایران تصمیم بگیرد غیرمستقیم پاسخ دهد».
از سوی دیگر، اگر این حمله از داخل خاک ایران انجام شده باشد، همانطور که گزارشهای اولیه نشان میدهند، «ایران احتمالا مستقیما به اسرائیل حمله خواهد کرد».
با این حال، این تحلیلگر معتقد است هیچ یک از طرفین به طور مستقیم به دنبال جنگ کامل نیستند.
وزیریان گفت: «من معتقد نیستم که ایران با یک جنگ همه جانبه علیه اسرائیل همراه شود و اسرائیل نیز به تنهایی جنگ تمام عیار را علیه ایران دنبال نخواهد کرد.»
او افزود: «فکر میکنم این بازی شبیه یک بازی شطرنج است و هم ایران و هم اسرائیل در تلاش هستند تا بر اصل بازی مسلط شوند تا تعادل قوا در منطقه و در جنگ کنونی در منطقه ادامه یابد.»
وضعیت پیچیده ایران
جواد حیراننیا، مدیر گروه مطالعات خلیج فارس در مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه مستقر در تهران، «وضعیت پیچیده» را برای ایران توصیف کرد.
او گفت: «نتانیاهو میخواهد جنگ را گسترش دهد تا ایران را به یک جنگ منطقهای بکشاند و متعاقبا آمریکا را وارد درگیری کند.»
حیراننیا به نیوزویک گفت: «از یک طرف ایران باید به اسرائیل پاسخ بازدارنده بدهد. از سوی دیگر، یک پاسخ قوی میتواند جنگ را گسترش دهد که به نفع نتانیاهو خواهد بود.»
حیراننیا در ادامه تاکید کرد: «این موضوع می تواند مذاکرات هستهای ایران و آمریکا را تحتالشعاع قرار دهد؛ موضوعی که مسعود پزشکیان برای رفع تحریمها تاکید زیادی بر آن داشته است.»
کشتن هنیه همزمان با آغاز کار پزشکیان
نیوزویک نوشت که قتل هنیه تنها چند ساعت پس از شرکت در مراسم تحلیف مسعود پزشکیان، «آغازی شوم» را برای رییسجمهوری جدید جمهوری اسلامی رقم زد.
جو تروزمن، محقق ارشد بنیاد دفاع از دموکراسیها گفت که نمایش آسیبپذیری جمهوری اسلامی احتمالا پاسخ تهران به قتل هنیه را تقویت میکند.
تروزمن به نیوزویک گفت: «اسرائیل یک بار دیگر حفرههای امنیتی ایران را نشان داد و رژیم تصمیم گرفته که برای بازگرداندن قدرت بازدارندگی خود علیه دولت اسرائیل اقدام کند.»
او افزود که ممکن است گروههای نیابتی جمهوری اسلامی از تهران چراغ سبز دریافت کنند تا حملاتی را علیه پرسنل آمریکایی در منطقه، کشتیهای تجاری در دریای سرخ و اراضی اسرائیل انجام دهند.
به گفته تروزمن، هدف این حملات، «تحت فشار قرار دادن آمریکا و اسرائیل برای دستیابی به آتشبس با حماس» خواهد بود.
نیوزویک نوشت که کشتن هنیه و واکنش متعاقب آن از سوی جمهوری اسلامی میتواند تاثیری معکوس بر مذاکرات به بنبست رسیده برای تحقق آتشبس غزه و توافق آزادی گروگانها داشته باشد.
به نوشته این نشریه آمریکایی، این حمله پتانسیل این را دارد که این مذاکرات را از بین ببرد.
مصریها نیز به عنوان یکی از میانجیهای مذاکرات آتشبس غزه، قبلا درباره اینکه آیا نتانیاهو واقعا به چنین مذاکرهای علاقه دارد یا نه، ابراز تردید کردهاند.
زنان بازنشسته کارگر در ایران با وجود اینکه در ایام کار یکسوم حقوق ماهانه خود را به عنوان حق بیمه پرداخت میکنند، در زمان بازنشستگی از دریافت حق عائلهمندی و حق اولاد محروماند. این در حالی است که این حقوق شامل مردان کارگر بازنشسته میشود و نشانهای از وجود تبعیض علیه زنان است.
خبرگزاری ایلنا در گزارشی با اشاره به اینکه کارگران در ایران دستمزدی بسیار ناچیز میگیرند و مزایا و امکاناتشان بسیار پایین است، نوشت که در این میان، وضع زنان کارگر چه در زمان اشتغال و چه بعد از بازنشستگی، وخیمتر است.
این گزارش با بیان اینکه در بسیاری از کارگاههای کوچک و متوسط و به شیوهای حادتر در کارگاههای زیرپلهای و خانگی، دستمزد دریافتی زنان به نسبت مردان پایینتر است، تاکید کرد که زنان و مردان، در کار مشابه حقوق یکسان دریافت نمیکنند.
سیمین یعقوبیان، فعال صنفی زنان کارگر با بیان اینکه این بیعدالتی در زمان بازنشستگی نیز استمرار دارد، به ایلنا گفت سازمان تامین اجتماعی، حقوق قانونی و مزدی زنان مستمریبگیر را به رسمیت نمیشناسد.
او با بیان اینکه تبعیض و بیعدالتی، موجب بروز آسیبهای اجتماعی میشود و نرخ مشارکتهای اجتماعی را پایین میآورد، به نمونهای برجسته از بیعدالتیها در حق زنان کارگر اشاره کرد و گفت: «دستورالعملهای مختص زنان بازنشسته در سازمان تامین اجتماعی اجرا نمیشود. زنان کارگر در زمان بازنشستگی از حق عائلهمندی و حق اولاد محروماند و رایزنیهایی که تا امروز در این زمینه صورت گرفته، نتیجهای نداده است.»
زنان کارگر در ایران با مشکلات و نابرابریهای بسیاری از جمله محدودیت در انتخاب شغل، دستمزد پایین، تعدیل نیروی کار و محیط کار نامناسب مواجه هستند.
با گذشت ۴۲ سال از تصویب و اجرای «کنوانسیون رفع هر گونه تبعیض علیه زنان» و حدود ۱۰ سال پس از تصویب «دستور کار جهانی سند ۲۰۳۰ برای توسعه پایدار»، جمهوری اسلامی از پیوستن به این دو پیماننامه جهانی خودداری کرده است.
نصرالله پژمانفر، رییس کمیسیون اصل ۹۰ مجلس یازدهم، ۱۲ تیر ماه امسال در نامهای به میرهاشم موسوی، مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی، خواستار پرداخت حق عائلهمندی به زنان مستمریبگیرِ این صندوق شد.
پژمانفر در این نامه با یادآوری اینکه طبق تبصره چهارم ماده ۶۸ قانون مدیریت خدمات کشوری مصوب ۱۳۸۶، «زنان شاغل و بازنشسته و وظیفهبگیر که دارای همسر نبوده یا همسر آنان معلول یا از کار افتاده کلی است، مشمول دریافت حق عائلهمندی میشوند»، نوشت که این مزایا به زنان مشمول قانون کار تعلق نمیگیرد.
او در نامهاش از مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی خواست تا چگونگی اعطای حکم مشابه به زنان مشمول قانون کار را بررسی کرده و نتیجه آن را به کمیسیون اصل ۹۰ مجلس با پیشنهاد کاربردی یا تهیه لایحه اصلاحی، اعلام کند.
ایلنا با بیان اینکه موسوی در مقام مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی، تا به امروز به این نامه پاسخی نداده، پرسید که آیا صدای محرومیت زنان کارگر که حتی در زمان بازنشستگی ادامه دارد، شنیده نمیشود؟
بر اساس آمار اعلامی موسسههای مالی سازمان پژوهشی تامین اجتماعی، زنان ۸۰ درصد شاغلان بدون بیمه در سال ۱۳۹۶ را به خود اختصاص داده بودند.
مرکز آمار ایران، روز سوم خرداد امسال چکیده طرح آمارگیری نیروی کار در سال ۱۴۰۲ را منتشر کرد و نوشت که در این بازه زمانی تنها سه میلیون و ۹۰۷ هزار و ۳۶ زن شاغل بودند.
یعقوبیان در گفتوگوی خود با ایلنا رویکردهای تبعیضآمیز در قبال زنان را مغایر با قوانین حمایتی خانواده دانست و تاکید کرد که اگر مشکلات اقتصادی و معیشتی نبود، زنان به این سختی در کارگاههای سراسر کشور کار نمیکردند و تن به ناعدالتی نمیدانند.
این فعال صنفی زنان کارگر در پایان تاکید کرد توقع زنان کارگر این است که حقوقشان زیر پا گذاشته نشود و تامین اجتماعی حق عائلهمندی را برایشان برقرار کند.
بازنشستگان از سالهای گذشته تا امروز بارها در اعتراض به محقق نشدن مطالباتشان در شهرهای مختلف ایران تجمع و راهپیمایی کردهاند.
لیندزی گراهام، سناتور جمهوریخواه، از معرفی دو طرح به سنای آمریکا برای پاسخگو کردن جمهوری اسلامی خبر داد.
گراهام گفت یکی از این طرحها در واکنش به حمله حزبالله به مجدل شمس و طرح دیگر در ارتباط با ارزیابیهای اطلاعاتی در مورد ادامه تلاش تهران برای غنیسازی اورانیوم در حد استفاده تسلیحاتی است.
او روز چهارشنبه در واکنش به حملات اسرائیل به رهبران حزبالله و حماس در بیروت و تهران، با اشاره به طرحهای تازهای که برای بررسی به سنا ارائه داده، گفت: «اسرائیل حق دارد در هر زمان و هر مکانی که میتواند به رهبران و طراحان سازمانهای تروریستی که به نابودی دولت یهود متعهدند، حمله کند.»
گراهام افزود در تلاش است تا بر دشمنان اسرائیل، به ویژه جمهوری اسلامی فشار بیشتری وارد کند؛ زیرا تنشها در خاورمیانه در حال افزایش است.
گراهام اعلام کرد یکی از این دو طرح میگویند: «هر گونه تشدید اقدامات حزبالله علیه اسرائیل که منجر به یک درگیری عمده شود، باید به عنوان حملهای از سمت ایران تلقی شود.»
به گفته این سناتور جمهوریخواه، نه تنها اسرائیل باید ایران را برای هر گونه تشدید اقدامات از سمت حزبالله مسئول بداند، «بلکه ایالات متحده نیز باید همین کار را انجام دهد و در واکنش تاسیساتی که برای تامین مالی تروریسم حیاتی هستند، شامل پالایشگاهها را هدف بگیرد».
به گفته گراهام، زمان آن رسیده است که «دنیا بازیای را که در مورد حماس، حزبالله و ایران انجام میدهد متوقف کند».
به گفته سناتور گراهام، یکی دیگر از این طرحها در ارتباط با ارزیابیهای اطلاعاتی درباره ادامه تلاشهای تهران برای تولید اورانیوم غنیشده در حد استفاده تسلیحاتی است.
گراهام میگوید این قانون زمانی فعال میشود که رییسجمهوری تشخیص دهد ایران به میزانی از اورانیوم غنیشده رسیده که بتواند سلاح هستهای بسازد تا علیه اسرائیل یا سایر متحدان ایالات متحده از آن استفاده کند.
به گفته او، این قانون سنا را موظف میکند تا استفاده از نیروی نظامی ایالات متحده را برای «متوقف کردن پیشرفت هستهای ایران» تایید کند.
سناتور گراهام مدتهاست استدلال میکند یکی از موثرترین راهها برای مقابله با افزایش حملات جمهوری اسلامی به منافع ایالات متحده، انزوای اقتصادی تهران است.
اوایل مرداد، این سناتور جمهوریخواه گفت که پس از بحثهای فراوان و مشورت با دونالد ترامپ، رییسجمهوری سابق، طرحی قانونی را ارائه داده که به موجب آن ایالات متحده باید علیه کشورهایی که از جمهوری اسلامی فراوردههای نفتی میخرند، تعرفه گمرکی اعمال کند.
گراهام در شبکه اجتماعی ایکس گفت: «مدتهاست باید کسانی که این رژیم تروریست را تقویت میکنند، هزینه کار خود را بدهند و هیچ هزینهای بهتر از اعمال تعرفه بر کالاهایی که وارد آمریکا میشود، نیست».
این سناتور جمهوریخواه آمریکا، با انتقاد از پاسخ دولت بایدن به حملات شبهنظامیان وابسته به جمهوری اسلامی گفت باید هدفی در نظر گرفته شود که برای حکومت ایران «ارزش» دارد.
او افزود: «برای ضربه زدن به تجارت نفت آنها به هواپیماهای سرنشیندار نیاز نداریم. آنها چهار پالایشگاه دارند که از فضا دیده میشوند. اگر یکی از آنها را نابود کنیم، این کارها تمام میشود.»
کشته شدن اسماعیل هنیه، رییس دفتر سیاسی حماس در تهران، آن هم پس از حضور او در مراسم تحلیف و دیدار با خامنهای، پیام مهمی برای جمهوری اسلامی داشت که نگرانیها را از وقوع یک جنگ بزرگ منطقهای بیش از هر زمان دیگری دوباره افزایش داده است.
اگر جمهوری اسلامی پاسخ اسرائیل در هدف قراردادن پدافند هوایی در نزدیکی سایت هستهای در اصفهان را لاپوشانی کرد، حالا اما پاسخ اسرائیل به حمایت تهران از شبهنظامیان علنی و کوبندهتر داده شده است.
در این شرایط بحرانی، وقوع یک جنگ گسترده در منطقه چه تبعاتی برای جمهوری اسلامی و اسرائیل خواهد داشت؟
گسترش جنگ غزه، شکست مذاکرات صلح
طی ۱۰ ماه جنگ ویرانگر غزه، حمایت گسترده جمهوری اسلامی از گروههای شبهنظامی موسوم به «محور مقاومت» و دست نیافتن به توافق در مذاکرات صلح، فشار داخلی و بینالمللی مضاعفی را بر مقامهای اسرائیل قرار داده است.
در روزهای اخیر، حمله موشکی حزبالله لبنان به مجدل شمس و کشته شدن ۱۲ کودک در شمال اسرائیل، دولت نتانیاهو را ناچار به استفاده از پاسخی قدرتمند و دقیق کرد.
به نظر میرسد حمله دقیق به شورای حزبالله در بیروت و کشته شدن عضو ارشد حزبالله در روز نهم مرداد کافی نبود و اسرائیل در یک عملیات موفق و بسیار دقیق محل اقامت مسئول دفتر سیاسی حماس را در محلهای حساس در تهران هدف قرار داد.
پیام این عملیات بسیار واضح بود؛ شکست اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی، که پس از ترور محسن فخریزاده، مقام دخیل در برنامه اتمی ایران و قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس آشکار بود. اما این ترور آن هم در ساعاتی پس از مراسم تحلیف نفر دوم حکومت، به این معناست که اسرائیل اگر میخواست میتوانست مراسم تنفیذ و تحلیف را هم هدف قرار دهد.
اگر سقوط بالگرد ابراهیم رئیسی و همراهانش را بر اثر حادثه در نظر بگیریم، کشتن هنیه در تهران را هم میتوانیم پاسخ قاطع اسرائیل به عملیات وعده صادق جمهوری اسلامی در نظر بگیریم.
اسماعیل هنیه در قطر سکونت داشت و بارها در سال اخیر به لبنان و سوریه سفر کرده بود. اشراف اطلاعاتی اسرائیل نشان میدهد این کشور دستکم تا قبل از ترور هنیه در تهران، قصد ترور او را نداشته و به مذاکرات صلح امیدوار بوده است.
مقامهای جمهوری اسلامی از رهبر گرفته تا روسای قوای سه گانه و مقامهای لشکری و کشوری همگی بارها وعده انتقام و «مجازات سخت» اسرائیل را دادهاند.
اگر در نظر بگیریم جمهوری اسلامی عملیات وعده صادق دومی را علیه اسرائیل اجرا میکند، ابعاد گستردهتری بر آن متحمل خواهد بود. احتمال دارد این پاسخ در سطح حملات سنگین نظیر آنچه در هفتم اکتبر روی داد و صدها شهروندش قتل عام شدند یا در سطح حمله موشکی و پهپادی مستقیم از ایران باشد.
در عین حال آمریکا و متحدان غربی اسرائیل هم نشان دادند که در برابر حملات جمهوری اسلامی، از اسرائیل دفاع خواهند کرد.
پس از ترور هنیه و تهدیدهای مقامات جمهوری اسلامی و گروههای نیابتی، لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا، گفت: «اگر به اسرائیل حمله شود، ما در دفاع از اسرائیل کمک خواهیم کرد.» در آن حمله، متحدان اسرائیل و غرب در منطقه نیز به حمایت از اسرائیل برخاستند.
این روند در صورت تکرار ممکن است به درگیری گستردهتر در منطقه علیه اسرائیل و پایگاههای آمریکا و ناتو و ورود مستقیم آمریکا به جنگ، هر چند با احتمال بسیار پایینتر، منجر شود.
پر واضح است در صورت وقوع چنین جنگی، جمهوری اسلامی و شبه نظامیان مورد حمایتش شاید بتوانند به اسرائیل ضربه بزنند، اما احتمالا با پاسخ بسیار سختتری مواجه میشوند.
کشتن هنیه در منطقه سعدآباد و شکست امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی نشان میدهد آن همه اقتداری که حکومت از آن سخن میگوید، قرینهای با واقعیت ندارد.
تبعات جنگ احتمالی برای ایران
گسترش ابعاد جنگ در منطقه، با در نظر گرفتن برتری تکنولوژیک و امکانات متعدد نظامی اسرائیل و متحدان غربی، برای جمهوری اسلامی قطعا چیزی جز شکستی سخت، انزوای جهانی و بدتر شدن وضعیت مردم ایران در پی نخواهد داشت.
در صورت وقوع جنگ گسترده منطقهای، آنها که امیدوار بودند مسعود پزشکیان مسیر جمهوری اسلامی را تغییر دهد، حالا با نتیجه عملی سیاستهای کلان نظام مواجه میشوند که کشور را در آستانه جنگی ویرانگر کشانده است.
در صورت وقوع جنگ، بحران اقتصادی جمهوری اسلامی گسترش مییابد و دولت پزشکیان ناگزیر است هزینههای دولت را بر دوش مردم بیاندازد. احتمالا قیمت بنزین افزایش مییابد، ریال و بورس سقوط میکنند و نارضایتی مردم گریبان حکومت را خواهد گرفت.
نتیجه عملی هر چه باشد، یک سوی آن به ضرر منافع ملی ایران و وضعیت مردم تمام میشود.
کسانی که به تغییر مسیر با پزشکیان امیدوار بودند، اکنون با نتیجه عملی سیاستهای حکومت مواجه شدهاند
تبعات جنگ برای اسرائیل
با وجود برتری نظامی و تسلیحاتی اسرائیل بر جمهوری اسلامی، در صورت وقوع جنگ منطقهای، اسرائیل نیز ممکن است دچار لطمات شدیدی شود.
مرگ هنیه ممکن است با پاسخ حماس در مورد گروگانها همراه شود و فشار داخلی بر نتانیاهو بیش از پیش افزایش یابد.
از طرفی موشکهای دوربرد ایران با تکنولوژی چین و کره شمالی و روسیه، پهپادهای انتحاری و نیروی انسانی تربیتیافته با ایدئولوژی رادیکال اسلامی، قطعا کار را در جنگ احتمالی برای اسرائیل سخت خواهند کرد.
با این حال اسرائیل یکی از بزرگترین دارندگان سلاحهای هستهای است و در صورت بروز جنگ، برای حفظ خود ممکن است دست به هر اقدامی بزند.
استراتژی اسرائیل در غزه بار دیگر نشان داد که در صورت حمله به این کشور، پاسخی نابرابر و با مقیاسی بزرگتر داده میشود. در عین حال با اشراف امنیتی اسرائیل و ائتلافهای بینالمللی پشتیبان این کشور، کار برای ضربه زدن به این کشور بسیار دشوار است.
با اینکه در چنین شرایطی راه حل بسیار پیچیده به نظر میرسد، حالا جمهوری اسلامی یا باید تا پایان پای آرمانهایش بایستد و بجنگد یا برای حفظ نظام جمهوری اسلامی از سیاستهای منطقهای علیه اسرائیل و غرب عقبنشینی کند.
حدود یک ماه قبل، اسماعیل خطیب، وزیر اطلاعات در توجیه ۱۰ برابر شدن بودجه این وزارتخانه گفته بود، با این افزایش بودجه با اسرائیل به خوبی مقابله شده است. حالا در شب تحلیف مسعود پزشکیان، میهمان او اسماعیل هنیه در پایتخت کشته شده است.
پس از ترور اسماعیل هنیه، نگاهها به سمت ناکارآمدی دستگاه امنیتی و حفاظتی در جمهوری اسلامی نشانه رفتند.
حسینعلی حاجی دلیگانی، نماینده مجلس شورای اسلامی، در واکنش به ترور هنیه گفت: «در حادثه شهادت اسماعیل هنیه در تهران نمیتوان احتمال ایفای نقش افراد نفوذی را رد کرد، زیرا به هر حال، رژیم صهیونیستی ممکن است با پرداخت دلارهای آمریکایی به برخی افراد نادان یا خودفروخته، آنها را برای دریافت اطلاعات یا انجام عملیاتهای تروریستی، اجیر کند»
سپاه ولیامر
وظیفه حفاظت از جان میهمانان خارجی جمهوری اسلامی به عهده، سپاه حفاظت ولیامر است. خرداد ماه سال ۱۳۹۷، علی نصیری، فرمانده وقت سپاه حفاظت در گفتگویی با خبرگزاری تسنیم-وابسته به سپاه پاسداران نحوه حفاظت از مقامهای خارجی را که به ایران سفر میکنند تشریح کرد.
نصیری گفته بود قبل از اینکه مقامهای عالی خارجی به ایران سفر کنند، سپاه وضعیت داخلی آن کشورها را بررسی میکند. به گفته او «سپاه در این بررسی، میسنجد که چه تهدیدات داخلیای ممکن است از آن کشور، به ایران منتقل شده و آن مقام خارجی را در کشور ما تهدید کرده و یا هدف قرار دهد.»
فرمانده وقت سپاه حفاظت تاکید کرده بود که اگر سپاه به این نتیجه برسد که در ایران تهدیداتی ممکن است متوجه آن مقام خارجی شود، برای مقابله با آن تهدیدات، پیشبینیهای خاصی انجام میدهد تا از جان مقامهای خارجی محافظت شود.
یک سال پس از این مصاحبه و در سال ۱۳۹۸، شایعه شد نصیری بازداشت شده است. نیویورک تایمز نیز در گزارشی ضمن اشاره به بازداشت دهها نفر از کارکنان وزارت دفاع، موضوع را تایید کرد.
از فروردین سال ۱۳۹۸، همزمان با شایعه فرار نصیری، حسین سلامی فتحالله جمیری را به سمت فرماندهی سپاه حفاظت منصوب کرد.
هزینههای حفاظت
۳۱ تیرماه امسال، اسماعیل خطیب، وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی، گفت: «با یک بودجه ۱۰ برابری زیرساختی و با پیگیری رئیسی و مجلس و قانون بودجه، توانستیم زیرساختهای امنیتی را گسترش دهیم و با اسرائیل به خوبی مقابله کنیم.»
او روز چهارشنبه سوم مرداد ۱۴۰۳، یک هفته قبل از ترور هنیه در پایتخت گفته بود: «شبکه، دسترسی و توانمندیهای شبکه نفوذ موساد که شخصیتهای علمی ما را ترور میکرد یا در مراکز حیاتی خرابکاری میکرد، از بین رفت.»
بودجه وزارت اطلاعات در قانون بودجه سال ۱۴۰۲ بیش از ۱۶ هزار میلیارد تومان بود. در قانون بودجه سال ۱۴۰۲، بودجه سپاه حفاظت ۳۷۴/۵ میلیارد تومان در نظر گرفته شد. بودجه این دستگاه در سال ۱۴۰۱، حدود ۳۰۶ میلیارد و در سال ۱۴۰۰ حدود ۱۵۴ میلیارد تومان بود. در لایحه بودجه امسال هم بودجه سپاه حفاظت ۴۳۳ میلیارد تومان پیشبینی شده است.
با ترور اسماعیل هنیه در تهران، آن هم در محدوده سعدآباد تهران با بالاترین سطح امنیت همزمان با مراسم تحلیف پزشکیان، به نظر میرسد بودجههای ۱۰ برابری به طور مشخصی نتوانسته عملکرد مطلوبی برای جمهوری اسلامی داشته باشد.