حمله در پالمیرا؛ چرا کشتهشدن دو سرباز آمریکایی اهمیت دارد

صبح شنبه ۱۳ دسامبر ۲۰۲۵، یک حمله در نزدیکی شهر پالمیرا (تدمر) در مرکز سوریه، به کشتهشدن دو سرباز ارتش ایالات متحده و یک مترجم غیرنظامی آمریکایی انجامید.

صبح شنبه ۱۳ دسامبر ۲۰۲۵، یک حمله در نزدیکی شهر پالمیرا (تدمر) در مرکز سوریه، به کشتهشدن دو سرباز ارتش ایالات متحده و یک مترجم غیرنظامی آمریکایی انجامید.
بنا بر اعلام مقامهای آمریکایی، سه نظامی دیگر نیز در این حمله زخمی شدند و برای درمان با بالگرد به پایگاه التنف، در نزدیکی مرزهای سوریه با عراق و اردن، منتقل شدند.
پنتاگون تایید کرده است که نیروهای آمریکایی در زمان حمله در حال انجام ماموریتی موسوم به «دیدار کلیدی با رهبران محلی» بودهاند؛ ماموریتی که در چارچوب عملیات جاری آمریکا برای مقابله با داعش در سوریه انجام میشود. فرماندهی مرکزی ایالات متحده (سنتکام) اعلام کرد عامل این حمله یک مهاجم مسلح تکنفره وابسته به داعش بوده که در جریان درگیری کشته شده است.
وزیر جنگ آمریکا، پیت هگست، در واکنشی شدید اعلام کرد مهاجم توسط «نیروهای شریک» از پا درآمده و هشدار داد که هدف قرار دادن نیروهای آمریکایی در هر نقطهای از جهان با پاسخ سخت روبهرو خواهد شد. پنتاگون همچنین اعلام کرده است که تحقیقات درباره این حادثه ادامه دارد و اسامی کشتهشدگان پس از اطلاعرسانی رسمی به خانوادهها منتشر خواهد شد.
چرا آمریکا از سوریه خارج نشد؟
ایالات متحده حضور نظامی خود در سوریه را از سال ۲۰۱۴ و در دوران ریاستجمهوری باراک اوباما آغاز کرد؛ حضوری که در چارچوب ائتلاف بینالمللی عملیات «عزم راسخ» (Operation Inherent Resolve) و با هدف مقابله با گسترش سریع داعش در سوریه و عراق شکل گرفت. در آن مقطع، داعش بخشهای وسیعی از خاک سوریه و عراق را در کنترل داشت و واشینگتن، بدون استقرار گسترده نیروهای زمینی، ابتدا به حملات هوایی و سپس به اعزام نیروهای ویژه و مستشاران نظامی روی آورد. این نیروها مموریت داشتند از بازیگران محلی، بهویژه نیروهای دموکراتیک سوریه که تحت رهبری کردها قرار داشتند، پشتیبانی کنند و ظرفیتهای نظامی آنها را برای مقابله با داعش افزایش دهند.
با پیشروی این ائتلاف و فروپاشی تدریجی ساختار سرزمینی داعش، آمریکا نقش مهمی در بازپسگیری شهرهای کلیدی مانند رقه ایفا کرد و تا سال ۲۰۱۹، داعش تقریباً تمام قلمرو تحت کنترل خود را از دست داد. با این حال، برخلاف انتظار برخی در واشینگتن، آمریکا بهطور کامل از سوریه خارج نشد. مقامهای آمریکایی استدلال کردند که شکست سرزمینی داعش به معنای پایان تهدید این گروه نیست و خروج کامل میتواند زمینه را برای احیای دوباره داعش یا گسترش نفوذ بازیگران رقیب، از جمله ایران و روسیه، فراهم کند. از این رو، واشینگتن تصمیم گرفت شمار محدودی از نیروهای خود را در سوریه حفظ کند.
از آن زمان، حضور نظامی آمریکا در سوریه عمدتاً در قالب ماموریتهای ضدتروریسم، آموزشی، مشاورهای و اطلاعاتی ادامه یافته است؛ حضوری که همواره با بحث و جدل در داخل آمریکا همراه بوده و میان تمایل به کاهش تعهدات نظامی در خاورمیانه و نگرانی از خلأ امنیتی در نوسان بوده است. این پیشینه نشان میدهد که حضور کنونی آمریکا در سوریه نه نتیجه یک تصمیم مقطعی، بلکه حاصل سالها درگیری تدریجی و تلاش برای مدیریت تهدیدی است که واشینگتن معتقد است هنوز بهطور کامل از میان نرفته است.
در نگاه نخست، این حادثه ممکن است یکی از حملات پراکنده در سوریه تلقی شود؛ کشوری که طی بیش از یک دهه گذشته شاهد درگیریهای متعدد، حضور گروههای مسلح گوناگون و مداخلات خارجی بوده است. اما بررسی جزئیات این حمله نشان میدهد که این رویداد از چند جهت اهمیتی فراتر از یک حادثه امنیتی دارد.
تلفات آمریکایی؛ حضور محدود، اما همچنان پرهزینه
کشتهشدن دو سرباز ارتش آمریکا و یک مترجم غیرنظامی، بار دیگر هزینه انسانی حضور نظامی ایالات متحده در سوریه و بهطور کلی در خاورمیانه را برجسته کرده است. آمریکا سالهاست تاکید میکند که ماموریتش در سوریه محدود، غیررزمی و صرفاً در چارچوب مقابله با داعش تعریف شده است. بر اساس برآوردهای رسمی پنتاگون، شمار نیروهای آمریکایی در سوریه در حال حاضر حدود دو هزار نفر است؛ رقمی که در مقایسه با سالهای اوج جنگ داخلی سوریه و دوران مبارزه سرزمینی با داعش، بهمراتب کاهش یافته است. این نیروها عمدتاً در قالب ماموریتهای آموزشی، مشاورهای، اطلاعاتی و پشتیبانی از نیروهای محلی و متحد فعالیت میکنند.
اما این حادثه نشان میدهد که حتی چنین حضور محدودی نیز از ریسک و هزینه مصون نیست. تجربه سالهای اخیر نشان داده است که نیروهای آمریکایی در سوریه و عراق، اغلب در پایگاههای کوچک، مناطق دورافتاده و مناطقی از نظر امنیتی شکننده مستقر هستند؛ بخشهایی که نه کنترل کامل دولتهای مرکزی را دارند و نه از پوشش امنیتی پایدار برخوردارند. در چنین شرایطی، ماموریتهایی مانند دیدار با رهبران محلی—که بخشی از راهبرد آمریکا برای حفظ نفوذ میدانی و جلوگیری از بازگشت داعش است—نیروها را در معرض تماس مستقیم با محیطی قرار میدهد که خطر کمین، حملات تکنفره و عملیات غافلگیرانه در آن بالاست.
در سطحی وسیعتر، این حادثه یادآور تناقضی است که سالهاست حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه با آن روبهروست: واشینگتن تلاش میکند حضورش را «کوچک، کمهزینه و محدود» نشان دهد، اما واقعیت میدانی نشان میدهد که حتی حضور حداقلی نیز در منطقهای با ساختارهای امنیتی شکننده، گروههای مسلح فعال و مرزهای سیال، میتواند به بهای جان نیروها تمام شود. این مساله بار دیگر پرسش قدیمی اما حلنشدهای را زنده میکند: آیا ایالات متحده میتواند بدون پرداخت هزینههای انسانی مستمر، حضور نظامی خود را در خاورمیانه حفظ کند؟
بادیه سوریه؛ تهدیدی که پایان نیافته است
آزمون همکاری امنیتی در سوریه پس از این حادثه، لایه دیگری از اهمیت این موضوع است که به چارچوب جدید روابط میان ایالات متحده و دولت تازهتشکیلشده سوریه بازمیگردد؛ روابطی که پس از سقوط بشار اسد در سال ۲۰۲۴، بهتدریج و با احتیاط در حال بازتعریف است. واشینگتن در ماههای گذشته کوشیده است با دولت انتقالی سوریه و بهویژه با احمد الشرع، رئیسجمهوری موقت این کشور، مسیر محدودی از تعامل سیاسی و امنیتی را باز کند؛ مسیری که نقطه کانونی آن، همکاری در مبارزه با داعش، جلوگیری از بیثباتی دوباره سوریه و کاهش نیاز به حضور مستقیم نیروهای آمریکایی عنوان شده است.
در همین چارچوب، دولت آمریکا بخشی از تحریمهای موسوم به «قانون سزار» را بهصورت مرحلهای تعلیق کرده است؛ تحریمهایی که طی سالهای گذشته، ستون اصلی فشار اقتصادی بر حکومت اسد بودند. مقامهای آمریکایی گفتهاند این تعلیقها مشروط و قابل بازگشت است و هدف آن، ایجاد مشوق برای دولت جدید سوریه بهمنظور همکاری امنیتی، کنترل مرزها و مقابله با گروههای افراطی است. همزمان، شرع طی ماههای گذشته سه نوبت بهطور مستقیم یا غیرمستقیم با دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا، دیدار یا گفتوگو داشته است؛ دیدارهایی که به گفته منابع آگاه، بیشتر بر مسائل امنیتی، آینده حضور نظامی آمریکا و نقش سوریه در مهار داعش متمرکز بودهاند.
با این حال، حمله مرگبار در نزدیکی پالمیرا نشان میدهد که این روند تعامل تا چه اندازه شکننده است. مقامهای آمریکایی اذعان کردهاند که حمله در منطقهای رخ داده که دولت شرع هنوز کنترل امنیتی مؤثری بر آن اعمال نمیکند. این موضوع تردیدهایی جدی درباره توان دولت جدید سوریه برای اجرای تعهدات امنیتی خود ایجاد کرده و این پرسش را پیش میکشد که آیا رفع تدریجی تحریمها و گشایش سیاسی، واقعاً به تقویت حاکمیت دولت مرکزی منجر شده است یا نه.
برای واشینگتن، این حادثه تنها یک چالش امنیتی نیست، بلکه آزمونی برای سیاست جدیدش در قبال سوریه است: اینکه آیا میتوان با کاهش فشار تحریمی و اتکا به همکاری با دولت جدید، تهدید داعش را مهار کرد، یا اینکه خلأهای امنیتی همچنان آنقدر عمیقاند که حضور نظامی آمریکا را—با همه هزینههایش—ناگزیر میسازند.
کمین مرگبار در نزدیکی پالمیرا، بیش از یک حادثه امنیتی پراکنده است. این رویداد همزمان هزینه انسانی حضور آمریکا در سوریه، تداوم تهدید داعش و دشواریهای گذار سیاسی این کشور را برجسته میکند. برای واشینگتن، این حمله یادآور آن است که حتی حضور محدود و هدفمند نیز در محیطی مانند سوریه با خطرات جدی همراه است.
در شرایطی که آمریکا تلاش میکند نقش خود در خاورمیانه را کاهش دهد و تمرکز راهبردیاش را به مناطق دیگر منتقل کند، حوادثی از این دست نشان میدهد که سوریه—و بهطور کلی منطقه—همچنان میتواند بهسرعت به کانونی برای چالشهای امنیتی آمریکا تبدیل شود.