تهران امروز در موقعیتی ایستاده که بسیاری از شاخصهایش یادآور شرایط کیپتاون، پایتخت آفریقای جنوبی، در آستانه «روز صفر آبی» است؛ شهری که در سال ۲۰۱۸ با خطر خشکشدن کامل روبهرو شد اما با مدیریت علمی، تصمیمگیری قاطع و همکاری گسترده شهروندان، از فاجعه گریخت.
مسعود پزشکیان، رییسجمهوری ایران، در روزهای اخیر در سخنرانیای که بازتاب وسیعی در رسانهها داشت، گفت: «اگر بارش نداشته باشیم، باید تهران را تخلیه کنیم. وضعیت آب کشور، بهویژه در پایتخت، به حالتی رسیده که ادامه این روند ممکن نیست.»
تهران؛ پاییزی خشک و چشماندازی مبهم
رییس موسسه تحقیقات آب در گفتوگو با خبرگزاری ایرنا وضعیت بارشها را «بیسابقه» توصیف کرد: «معمولا مهر و آبان حدود ۵۰ تا ۶۰ میلیمتر باران برای تهران به همراه دارد اما امسال هیچ بارشی نداشتهایم و پیشبینیها تا پایان پاییز نیز امیدی نمیدهد».
دبیرکل فدراسیون صنعت آب کشور نیز در مصاحبه با رکنا تاکید کرد: «تهران دیگر آبی برای مصرف اضافی ندارد. هشدار رییسجمهوری جدی است. نباید منتظر باران ماند. باید برای شرایط بحرانی آماده شد.»
این اظهارات تصویری روشن از واقعیت امروز پایتخت ترسیم میکنند؛ شهری با حدود ۱۰ میلیون ساکن، بدون بارش موثر، با منابع زیرزمینی رو به اتمام و الگویی از مصرف که هنوز با شرایط اقلیمیاش همخوانی ندارد.
مصرف لجامگسیخته و سیاستهای فرسوده
در حالی که میانگین مصرف آب خانگی در کشورهای توسعهیافته حدود ۱۰۰ تا ۱۵۰ لیتر در شبانە روز است، در تهران این رقم به ۲۵۰ تا ۳۰۰ لیتر میرسد.
همزمان، نزدیک به یک سوم آب در شبکه فرسوده و نشتدار شهر هدر میرود. با این حال، سیاستهای رسمی همچنان بر پروژههای انتقال آب تکیه میکنند؛ ولی این پروژهها راهحل پایدار نیستند و تنها بحران را به آینده موکول میکنند.
فرونشست زمین؛ زنگ خطر زیر پای پایتخت
منابع اصلی آب تهران به شدت به سفرههای زیرزمینی وابستهاند؛ در شرایط بحرانی، فشار بر آبخوانها افزایش یافته و افت شدید سطح آب زیرزمینی را به دنبال داشته است. این مسئله در مناطق جنوبی و جنوب غربی شهر به اوج رسیده و فرونشست زمین را شدت بخشیده است.
سازمان زمینشناسی کشور این پدیده را «تهدیدی مستقیم برای پایداری زیرساختهای شهری تهران» توصیف کرده است.
علت اصلی، برداشت بیرویه از سفرههای زیرزمینی است؛ منابعی که دههها بدون نظارت مصرف شدهاند و کسری سالانه ۱۳۰ میلیون مترمکعبی مخازن آب زیرزمینی تهران را در پی داشته که برخی از گزارشها نیز حکایت از کسری تجمعی حدود پنج میلیارد متر مکعب آب در طی ٤٠ سال اخیر دارند.
کیپتاون؛ از ترس تا اعتماد
در سال ۲۰۱۸، کیپتاون، شهری با چهار میلیون نفر جمعیت و اقلیمی مدیترانهای، با شدیدترین خشکسالی چهار قرن گذشته روبهرو بود.
بارندگیهای زمستانی که منبع اصلی شش سد بزرگ شهر بودند، برای سه سال پیاپی به کمتر از نصف میانگین بلند مدت خود رسیدند.
مقامات محلی کابوسی را بر زبان آوردند: «روز صفر». یعنی روزی که ذخیره آب آنقدر کم شود که شبکه توزیع شهری مجبور به قطع کامل یا سهمیهبندی شدید شود.
دولت محلی ابتدا با وحشت عمومی روبهرو بود؛ صفهای طولانی برای بطری آب، افزایش قیمت تانکرهای خصوصی و حتی درگیریهای اجتماعی. اما به جای تسلیم، استراتژی دوجانبهای اجرا کرد: فشار بر مصرفکنندگان و شفافیت کامل.
محدودیت مصرف برای هر نفر ۵۰ لیتر در روز تعیین شد. معادل کمتر از یک دوش کوتاه و شستوشوی محدود لباس.
تعرفهها بهصورت تصاعدی افزایش یافت؛ خانوادههای پرمصرف گاهی تا ۱۰ برابر بیشتر پرداختند.
در کنار اینها، کمپین رسانهای وسیع با شعار «هر قطره حساب دارد» راه افتاد؛ از بیلبوردهای شهری و پیامهای رادیویی تا اپلیکیشن موبایل که مصرف روزانه هر خانوار را نشان میداد.
شهرداری کیپتاون وبسایتی راهاندازی کرد که هر روز سطح سدها، مصرف کل شهر و پیشبینی «روز صفر» را بهروزرسانی میکرد.
این شفافیت که ابتدا انتقادهایی به همراه داشت، به تدریج اعتماد عمومی را به همراه آورد.
شهرداری کیپتاون علاوه بر مدیریت تقاضا، به سمت منابع مکمل رفتند؛ واحدهای کوچک شیرینسازی آب دریا نصب شد، بازچرخانی پساب شهری افزایش یافت و چاههای زیرزمینی با مجوز محدود فعال شدند.
نکته کلیدی، توجه به عدالت بود؛ خانوادههای کمدرآمد که پیشتر مصرف کمتری داشتند، از یارانههای اضافی بهرهمند شدند تا فشار بر ایشان نامتناسب نباشد.
نتیجه چشمگیر بود. مصرف آب شهری در کمتر از دو سال بیش از ۵۵ درصد کاهش یافت و از ۱.۲ میلیارد لیتر در شبانهروز به حدود ۵۰۰ میلیون لیتر رسید.
بارانهای بهاری ۲۰۱۸ آمد و سدها پر شدند اما درس اصلی ماندگار شد و کیپتاون از «روز صفر» عبور کرد، بدون آنکه حتی یک روز آب خانهها بهطور کامل قطع شود.
این شهر نه تنها بحران را مهار کرد، بلکه الگویی جهانی شد برای اینکه چگونه ترس میتواند به اعتماد و همکاری جمعی تبدیل شود.
در کیپتاون، «روز صفر» ابتدا نماد وحشت بود اما در نهایت به فرصتی طلایی برای اصلاح الگوها و بازسازی اعتماد عمومی بدل شد.
در تهران اما هنوز گفتوگوی صادقانهای میان دولت و جامعه شکل نگرفته است. رفتارهای حاکمیت با شهروندان، اعتماد مردم به کارگزاران را بهشدت مخدوش کرده و راه مشارکت عمومی را پیچیده و ناهموار ساخته است.
با این حال، تهران هنوز فرصت دارد از تجربه کیپتاون بیاموزد. اگر این هشدارها به برنامههای عملی و ملموس تبدیل نشود، «روز صفر» ممکن است نه از جنوب آفریقا، بلکه از قلب ایران و در تهران آغاز شود.