روزنامه شرق: بسیاری از موارد خودکشی رزیدنتها رسانهای نمیشوند
یک هفته پس از خودکشی یاسمن شیرانی، رزیدنت جوان رشته زنان در دانشگاه علوم پزشکی تهران، جامعه پزشکی ایران همچنان در شوک و اندوه به سر میبرد. یاسمن که بیشتر دوران کاری خود را در بیمارستان ضیائیان گذرانده بود، اول آبان به زندگی خود پایان داد.
روزنامه شرق شنبه ۱۰ آبان نوشت در حالی که دوستان و همکاران یاسمن هنوز با غیبتش کنار نیامدهاند، بحثهای جدیتری درباره بحران روانی، فشار سیستماتیک و روند فرسایشی دوره رزیدنتی در ایران شکل گرفته است.
دوستان یاسمن در مصاحبه با شرق گفتند او عاشق رشتهاش بود و در انتظار روزی بود که مطب خودش را داشته باشد. اما به گفته یکی از همکارانش، «فشاری که یک رزیدنت تحمل میکند به توان فوقالعادهای نیاز دارد؛ و وقتی نمیتوانی آن را تاب بیاوری، مرز فروپاشی نزدیک میشود.»
فشارهای روانی، کار طاقتفرسا، شیفتهای بیوقفه، رفتارهای تحقیرآمیز برخی پزشکان ارشد و حقوق ناچیز از جمله دلایلی هستند که به گفته بسیاری از رزیدنتها، زمینه را برای افسردگی و خودکشی فراهم میکنند.
کارشناسان توصیه میکنند اگر با فرد یا افرادی روبهرو شدید که از جملات یا عباراتی حاکی از افسردگی یا تمایل به پایان دادن به زندگی استفاده میکنند، از آنها بخواهید با پزشک معتمد، مراکز تخصصی حمایت روانی یا فردی مورد اعتماد درباره نگرانیهای خود گفتوگو کنند. اگر خودتان به خودکشی فکر میکنید، در ایران میتوانید با اورژانس اجتماعی به شماره ۱۲۳ تماس بگیرید.
شرق در ادامه گزارش خود نوشت ماجرای خودکشی رزیدنتها تنها محدود به مواردی نیست که رسانهای میشود؛ موارد متعددی از اقدام به خودکشی وجود دارد که یا نافرجام میماند یا هیچگاه علنی نمیشود.
یکی از پزشکان در گفتوگو با این رسانه، نسبت به گسترش «فوبیای رزیدنتی» در میان دانشجویان هشدار داد، ترسی که باعث میشود بسیاری از پزشکان مستعد مسیر مهاجرت را انتخاب کنند.
او تاکید کرد: «سیستم بیمارستانی ایران بر بیگاری کشیدن از رزیدنتها استوار است، نه بر آموزش.»
یکی از دوستان یاسمن هم گفت: «ما کسانی را میشناسیم که چند بار تلاش به خودکشی کردهاند. این مساله یک بحران جدی است که نباید فقط در چارچوب نظام درمانی بررسی شود؛ این یک آسیب اجتماعی است.»
پژوهشهای داخلی نشان میدهد ۳۴ درصد رزیدنتهای ایرانی را تجربه کردهاند. به گزارش نشریه پزشکی لنست، سالانه حدود ۱۳ رزیدنت در ایران بر اثر خودکشی جان خود را از دست میدهند.
رضا سپهوند، دبیر کمیسیون انرژی مجلس، از بررسی طرحی در دولت خبر داد که براساس آن نرخ سومی برای بنزین تعیین میشود، رقم پیشنهادی هفت هزار و ۵۰۰ تومان است اما هنوز نهایی نشده است.
سپهوند گفت: «در لایحه بودجه ۱۴۰۴ برنامهای برای افزایش قیمت بنزین وجود ندارد و طرح جدید در صورت تصویب از سال ۱۴۰۵ اجرا میشود.»
او افزود: «سهمیههای هزار و ۵۰۰ و سه هزار تومانی حفظ میشود و نرخ سوم برای مصرف مازاد در نظر گرفته خواهد شد.»
دبیر کمیسیون انرژی اضافه کرد که ایران سالانه ۱۶۳ میلیارد دلار یارانه انرژی میدهد و دولت در پرداخت بدهیهای خود به صندوق توسعه ملی با مشکل روبهرو است.
سپهوند در عین حال اشاره کرد که «دولت یک طرح سهمرحلهای هم دارد که برای همه حاملهای انرژی است» و افزود که طبق این طرح، «یک بازه مصرف برای برق، گاز، بنزین و... در نظر گرفته میشود و اگر کسی بیش از آن بازه، مصرف کند، باید آن را به قیمت بازار خریداری کند.»
پیشتر حمید رسایی، نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی، ۲۶ مهر در شبکه اجتماعی ایکس با انتشار تصویری از مصوبه هیئت دولت، از تصمیم جدید قوه مجریه برای افزایش هزینههای مرتبط با سوخت بنزین خبر داده بود.
او نوشته بود: «در حالی که اعضای دولت همواره افزایش قیمت بنزین را تکذیب میکنند، بر اساس این مصوبه، هزینه حمل سوخت تا جایگاهها و حقالعمل جایگاهداران به قیمت بنزین افزوده خواهد شد.»
وی افزود که با اجرای این مصوبه، قیمت بنزین از هزار و ۵۰۰ تومان به حدود پنج هزار و ۵۰۰ تومان افزایش مییابد.
پس از آن هم در اول آبان، مسعود پزشکیان، رییس دولت جمهوری اسلامی، اعلام کرد در اصل افزایش قیمت بنزین هیچ تردیدی وجود ندارد.
همچنین رییس مجلس شورای اسلامی پنجم آبان در همایشی در دانشگاه «علامه طباطبایی» تهران گفت: «بدون اصلاحات در حوزه انرژی، اصلاح اقتصادی ممکن نیست. ابتدا باید ساختار انرژی کشور اصلاح شود تا بقیه اصلاحات نتیجه دهد.»
محمدباقر قالیباف خواستار «واقعیسازی» قیمت حاملهای انرژی شد و افزود این موضوع «به معنای افزایش بیضابطه نرخها نیست؛ بلکه باید مسیر اصلاح به گونهای باشد که نخستین منفعت آن مستقیما به مردم برسد، نه دولت.»
در ادبیات مقامات جمهوری اسلامی، «واقعیسازی» قیمتها به معنای افزایش بهای کالاها و اقلام مصرفی و نیز حاملهای انرژی است. در ماههای اخیر، قیمت بسیاری از کالاها و اقلام با مجوز دولت پزشکیان افزایش یافته است.
در این حال، آخرین موضع رسمی از سوی حسن پاکنژاد، وزیر نفت، در هفتم آبان اعلام شد که گفت در مورد قیمت حاملهای انرژی «تا این لحظه هیچ تصمیمی درباره افزایش قیمت» گرفته نشده است.
در این ارتباط، مجید رضا حریری، رییس اتاق بازرگانی مشترک ایران و چین، جمعه نهم آبان در گفتوگو با سایت خبرآنلاین ضمن اشاره به بازگشت تحریمها و نیز شرایط جنگی گفت که گران کردن بنزین به سود کشور نیست و این بحثهای تکراری در شرایط جنگی به زیان ایران تمام میشود.
افزایش قیمت بنزین در ایران در آبان ۱۳۹۸ موجی از اعتراضات گسترده و سراسری را به دنبال داشت.
این اعتراضها با سرکوب خونین نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی روبهرو شد. بنا بر گزارشها دستکم هزار و ۵۰۰ نفر در این تجمعات کشته و هزاران نفر دیگر بازداشت شدند.
روابط عمومی قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه پاسداران در بیانیهای اعلام کرد «دو بسیجی بومی» در حمله افراد مسلح در محور زاهدان-خاش کشته شدند.
بر اساس این بیانیه، «افراد مسلح گروهکهای تروریستی» جمعه ۹ آبان به سوی خودروی محمدرضا شاهوزهی که سپاه از او با عنوان «سرطایفه ایل شاهوزهی» یاد کرده، آتش گشودند.
سپاه افزود در پی این حمله که در جاده خاش به زاهدان در منطقه اسکل آباد نزدیک دهپابید به وقوع پیوست، دو تن از همراهان شاهوزهی به نامهای اسماعیل شاورزی و مختار احمد شاهوزهی بهشدت مجروح شدند.
این دو بسیجی سرانجام شنبه ۱۰ آبان در اثر شدت جراحات جان خود را از دست دادند.
تا لحظه تنظیم خبر، هیچ فرد یا گروهی مسئولیت این حمله را بر عهده نگرفته است.
پس از جمعه خونین زاهدان در پاییز سال ۱۴۰۱ و سرکوب اعتراضات مردمی در نمازهای جمعه پیاپی در شهرهای مختلف استان سیستان و بلوچستان، برخی عوامل امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی به دست افراد مسلح کشته شدهاند.
حال وش: محمد شاهوزهی از عوامل اصلی سرکوب جمعه خونین زاهدان بود
پایگاه خبری حال وش ۱۰ آبان در گزارشی به جزییات حمله به خودروی حامل محمد شاهوزهی در محور زاهدان-خاش پرداخت و نوشت این خودرو شامگاه پنجشنبه هشتم آبان به همراه «سه خودروی اسکورت نیروهای امنیتی» در حال تردد بود که از فاصله نزدیک هدف رگبار گلوله «افراد مسلح ناشناس» قرار گرفت.
بر اساس این گزارش، یکی دیگر از همراهان او به نام یعقوب شاهوزهی نیز در این حمله بهشدت زخمی شد که حال او اکنون وخیم است.
حال وش در گزارش خود محمد شاهوزهی را «از فرماندهان بومی سپاه پاسداران و همکاران اداره اطلاعات سیستان و بلوچستان» معرفی کرد و نوشت او از این سوءقصد جان سالم به در برده و با انتشار ویدیویی کوتاه از زنده ماندن خود خبر داده است.
این رسانه افزود: «او در سالهای اخیر در مقام فرمانده پایگاه بسیج کریمآباد زاهدان یکی از چهرههای اصلی در سرکوب اعتراضات زاهدان و بلوچستان، تهدید خانوادههای دادخواه، و تلاش برای تطمیع خانوادههای قربانیان فاجعه جمعه خونین زاهدان بوده است.»
پس از برگزاری نماز جمعه هشتم مهر ۱۴۰۱، نیروهای امنیتی و نظامی مستقر در کلانتری ۱۶ زاهدان به سوی مردم معترض بهصورت مستقیم تیراندازی کردند و دستکم ۱۰۰ شهروند را کُشتند. این حادثه از آن زمان با عنوان «جمعه خونین» شناخته میشود.
علی موحدیراد، رییس کل دادگستری سیستان و بلوچستان، دیماه ۱۴۰۳ اعلام کرد ماموران دخیل در تیراندازی به مردم در جمعه خونین زاهدان از اتهام قتل عمد تبرئه شدهاند و برای آنان تنها حکم ۱۰ سال زندان صادر شده است.
حال وش در ادامه گزارش خود به نقش محمد شاهوزهی در جمعه خونین اشاره کرد و نوشت نیروهای تحت امر او در آن زمان، ضمن «مشارکت مستقیم در سرکوب نمازگزاران، دهها مغازه و پاساژ متعلق به شهروندان بلوچ در چهارراه رسولی زاهدان را به آتش کشیدند».
بر اساس این گزارش، احمدرضا رادان، فرمانده انتظامی جمهوری اسلامی، در ماههای اخیر محمد شاهوزهی را مامور کرده بود «تا با مراجعه به خانوادههای جانباختگان جمعه خونین و ارائه پیشنهاد دریافت دیه، آنان را از ادامه شکایت و دادخواهی منصرف کند».
حال وش افزود پس از سوءقصد به جان این فرمانده بومی سپاه پاسداران، نیروهای امنیتی تدابیر خود را در محور خاش-اسکلآباد افزایش دادهاند و چند ایست بازرسی موقت در منطقه برپا کردهاند.
کانون صنفی معلمان ایران در بیانیهای در اعتراض به بازداشت جهانگیر رستمی، معلم بازنشسته و عضو انجمن فرهنگیان هرسین نوشت بازداشت او در ادامه روند سرکوبگرانه علیه مطالبات مدنی معلمان است.
بر اساس اطلاعات کانال صنفی معلمان رستمی ۲۵ مهرماه ۱۴۰۴ با حمله ماموران به منزل شخصیاش بازداشت و به زندان اوین در تهران منتقل شده است. به گفته خانواده او، بیخبری از وضعیت حقوقی و محل نگهداری این معلم بازنشسته موجب نگرانی گسترده در میان فرهنگیان شده است.
در بیانیه کانون صنفی آمده است که پیگیری مطالبات صنفی نباید با «پروندهسازی و خشونت» پاسخ داده شود و چنین برخوردهایی تنها بیاعتمادی اجتماعی را گسترش میدهد.
این بیانیه هشدار داده است که خاموش کردن صدای معلمان به زیان جامعه و آینده آموزش کشور است: «صدای معلم، صدای مدرسه و آینده دانشآموزان است؛ خاموش کردن این صدا نه ممکن است و نه به صلاح جامعه.»
ماههاست شاخص کیفیت هوا در هویزه در استان خوزستان میان وضعیت «ناسالم» و «بسیار ناسالم» در نوسان است و سلامت دهها هزار شهروند با خطرات جدی مواجه شده است. این سطح از آلودگی هوا در هویزه از کجا ناشی میشود؟ در این گزارش تیم راستیآزمایی ایراناینترنشنال به این پرسش پاسخ میدهد.
به گزارش رسانههای داخلی، شاخص کیفی هوا در ساعت هفت صبح شنبه ۱۰ آبان در پنج شهر استان خوزستان بهدلیل آلودگی بالا در وضعیت «قرمز» قرار گرفت.
در هویزه این شاخص به ۱۷۹ رسید و لقب یکی از آلودهترین شهرهای ایران را برای هفتهها و ماههای متوالی به خود اختصاص داد.
تاکنون از صنایع، آتشسوزی بخش عراقی هورالعظیم، آتش زدن کاه و کلش مزارع کشاورزی، آتشسوزی مزارع برنجکاری، آتش زدن مزارع نیشکر، آتشسوزی در محل قدیمی پسماند و آلایندههای خودروها بهعنوان عوامل آلودگی هوای خوزستان یاد شده است.
محمد جواد اشرفی، مدیرکل حفاظت محیط زیست خوزستان، ششم آبان با اشاره به آلودگی هوای ناشی از خودسوزی بخش عراقی تالاب هورالعظیم گفت: «شهرستان هویزه بهشدت تحت تاثیر انتشار دود ناشی از آتشسوزی در بخش عراقی تالاب هورالعظیم قرار دارد.»
او علت اصلی این وضعیت را تامین نشدن حقآبه تالاب از سوی کشور عراق برشمرد.
خودسوزی تالاب به چه معناست؟
تالابها، بهویژه آنهایی که خاک آلی عمیق دارند، میتوانند در شرایط خشکسالی طولانیمدت، خود به خود مشتعل شوند و آتشسوزیهای مداوم و کمدما را تجربه کنند.
این پدیده خودگرمایی از ترکیبی از فعالیتهای بیولوژیکی و اکسیداسیون شیمیایی ناشی میشود.
عامل اصلی که به تالابها اجازه میدهد خود به خود مشتعل شوند، کاهش قابل توجه رطوبت آنها در پی خشکسالی است.
بهطور معمول سطح بالای آب از آتشسوزی جلوگیری میکند، اما هنگامی که مواد آلی به اندازه کافی خشک میشوند، بهشدت قابلیت اشتعال دارند.
تیم راستیآزمایی ایراناینترنشنال با بررسی دادههای ماهوارهای سامانه کنترل و نظارت بر آتشسوزیهای ناسا، دامنه آتشسوزیهای پنج ماه گذشته در تالاب هورالعظیم را به تصویر کشیده است.
بر اساس این تصاویر، میتوان وقوع آتشسوزیهای گسترده و مداوم در ماههای گذشته در این تالاب را تایید کرد.
تالاب مرزی هورالعظیم کجاست و چه اهمیتی دارد؟
تالاب مرزی هورالعظیم که در عراق به آن هورالحویزه گفته میشود، آخرین بازمانده تالابهای بینالنهرین با بیش از ۳۰۰ هزار هکتار مساحت است.
یکسوم این تالاب در ایران و دوسوم آن در عراق قرار دارد و بهویژه بهعنوان زیستگاه هزاران پرنده مهاجر از جمله فلامینگوها، از اهمیت اکولوژیک چشمگیری برخوردار است.
بخش ایرانی تالاب
هورالعظیم یک تالاب و منطقه حفاظتشده با مساحت حدود ۱۲۰ هزار و ۳۰۳ هکتار است که در غرب استان خوزستان در انتهای رود کرخه در منطقه مرزی دشت آزادگان واقع شده است.
این منطقه مرداد ۱۳۹۰ در فهرست مناطق تحت حفاظت سازمان حفاظت محیط زیست قرار گرفت.
سال ۱۳۸۷ وقتی بیش از هفت هزار هکتار از اراضی هور برای نخستین بار در اختیار وزارت نفت قرار گرفت، با مصوبه شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی بخشهای وسیعی از هور خشکانده شد تا چینیها نفت را ارزانتر استخراج کنند.
ناصر مهداوی، عضو شورای شهر اهواز، ۹ دی ۱۴۰۰ با انتقاد از «استعمار نوین» خوزستان از سوی حکومت گفت کشف میدانهای نفتی جدید برای مردم این استان «عزا» است و جز آلودگی و بیماری چیز دیگری ندارد.
او افزود: «مگر نگفتند و ننوشتند که با دستور بالا و برای خوشآمد چینیها تالاب هورالعظیم را خشک کردند؟»
مسدود کردن پل شط علی و خشکاندن حوضچههای سه، چهار و پنج در سال ۱۳۸۹ بخشی از آسیبهای جدی جمهوری اسلامی به تالاب هورالعظیم است، چرا که در پی این عملیات بستر تالاب به کانون گرد و غبار در خوزستان تبدیل شد.
میدانهای نفتی آزادگان و سهراب در این منطقه قرار دارند. میدان نفتی یاران (شمالی و جنوبی) نیز با مساحت حدود ۱۱۰ کیلومتر مربع در غرب میدان نفتی آزادگان در هورالعظیم واقع است.
میدان آزادگان علیرغم داشتن مجوز برای تنها ۷۵ حلقه چاه نفت، تاکنون بیش از ۳۰۰ حلقه چاه در هورالعظیم حفاری کرده است.
گزارشها حاکی از آن است که مدیران نفتی قصد دارند ۴۲۰ حلقه چاه دیگر در این منطقه احداث کنند.
بخش عراقی تالاب
مردابهای این تالاب در نزدیکی محل تلاقی رودخانههای دجله و فرات واقع شدهاند. از نظر تاریخی، مردابها پناهگاه مهمی برای جنبشهای مقاومت در زمان حکومت صدام حسین به شمار میرفتند.
در طول دهه ۱۹۹۰، حکومت صدام در تلاش برای سرکوب جمعیت عربهای تالابی و مهار مخالفتها، بخش قابل توجهی از تالابها را زهکشی کرد که به تخریب اکولوژیکی و آوارگی جوامع محلی انجامید.
پس از سقوط حکومت صدام حسین در سال ۲۰۰۳، تلاشها برای احیای مردابها آغاز شد.
با این حال، چالشهایی زیادی در این مسیر وجود دارد، از جمله کاهش جریان آب از رودخانههای دجله و فرات بهدلیل سدسازی در بالادست در ترکیه و سوریه که بر سطح و کیفیت آب مردابها تاثیر میگذارد.
فعالیتهای صنعتی، روانآبهای کشاورزی و نشت نفت از میدانهای اطراف نیز در تخریب محیط زیست این منطقه نقش دارند.
این تالابها در درجه اول به وسیله رودخانه دجله تغذیه میشوند، اما مدیریت آب در عراق و ایران بر جریان آب به منطقه تاثیر گذاشته است.
پروژههایی مانند ساخت سد در کشورهای بالادست، بهویژه پروژه آناتولی جنوب شرقی ترکیه، میزان آب ورودی به تالابها را کاهش داده و به تنش اکولوژیکی دامن زده است.
پروژه جنوب شرقی آناتولی (GAP) که از سوی ترکیه در دهه ۱۹۸۰ آغاز شد، تاثیر زیادی بر جریان رودخانه دجله داشته است.
این پروژه شامل ساخت سدها و نیروگاههای برقآبی در امتداد رودخانههای دجله و فرات است که مهمترین آنها سد آتاتورک در فرات و سد ایلیسو در دجله هستند.
این سدها بهطور قابل توجهی جریان طبیعی رودخانهها را تغییر میدهند و مقادیر زیادی از آب را برای آبیاری، تولید برق و کنترل سیلاب ذخیره میکنند.
سد ایلیسو بهویژه تاثیر مستقیمتری بر رودخانه دجله دارد و باعث کاهش میزان آبی میشود که به عراق، بهخصوص مناطق جنوبی آن، میرسد.
این کاهش جریان آب، بهویژه در فصلهای خشک، بحرانهای آبی در جنوب عراق و همچنین در هورالعظیم و استان بصره ایجاد کرده است.
آبپاشی ایران و عراق بر روی تالاب
رسانههای عراقی ۲۷ مهر نوشتند در پی بحرانهای زیستمحیطی و تغییرات اقلیمی که هورالعظیم را تهدید میکند، نشست مشترکی میان مقامات عراقی و ایرانی در وزارت امور خارجه عراق برگزار شده است.
پیش از آن، فرهاد قلینژاد، معاون اداره کل حفاظت محیط زیست خوزستان، ۲۷ تیر ۱۴۰۳ از سرایت آتش از بخش عراقی تالاب هورالعظیم به بخش ایرانی خبر داد.
او افزود: «نامهنگاریهای فراوانی با وزارت خارجه کشورمان و عراق برای کمک به مهار آتشسوزی کردهایم، اما مشکل وجود دارد.»
همچنین محمدرضا موالیزاده، استاندار خوزستان، تابستان گذشته از آغاز عملیات اطفای حریق در بخش عراقی تالاب هورالعظیم با هواپیماهای آبپاش خبر داد و گفت این عملیات با همکاری سپاه پاسداران در حال انجام است و تاکنون حدود ۱۶۰ هزار لیتر آب بهوسیله هواپیماهای آبپاش برای مهار آتش تخلیه شده است.
بحرانی که با گذشت زمان وخیمتر میشود
این نخستین بار نیست که شهرهایی در ایران قربانی آتشسوزی در بخش عراقی هورالعظیم میشوند.
مدیرکل اداره محیط زیست استان خوزستان ۳۱ شهریور ۱۴۰۲ گفته بود: «تنها در ماه جاری دستکم ۶۳۰ هکتار از نیزارهای بخش عراقی این تالاب در آتش سوخته و نابود شده است.»
او از «تغییرات اقلیم، خشکی تالابها و بارش کم» بهعنوان دلایل اصلی این آتشسوزیها نام برد و اعلام کرد مهار این پدیده و جلوگیری از آسیب دیدن محیط زیست ایران به پیگیریهای دیپلماتیک وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی نیاز دارد.
خوزستانی که هشت سال مورد هجوم ارتش صدام بود، حالا سالهاست در خط مقدم جبهه دیگری قرار گرفته است.
بیش از ۲۲ سال است که ریزگردهای حاصل از خشک شدن یا «خشک کردن» تالاب هورالعظیم، مهمان ناخوانده ریههای خوزستان است؛ تا جایی که شهرهای این استان بیشترین آمار روزهای آلوده در سال را به خود اختصاص میدهند و حالا دود ناشی از آتشسوزیهای هورالعظیم هم به آن اضافه شده است.
هورالعظیم آنقدر گسترده و روند خشکشدنش آنچنان سریع است که اگر برای تامین آب آن چارهای اندیشیده نشود، احتمال دارد آتشسوزیهای مکرر آن نیز همچون ریزگردها سالها ادامه یابد.
حسین شریعتمداری، نماینده رهبر جمهوری اسلامی در روزنامه کیهان، از گسترش سرپیچی زنان از حجاب اجباری ابراز نگرانی کرد و نوشت «پدیده خانمانبرانداز و عفتسوز کشف حجاب» به «نیمهعریانی» کشیده شده است.
شریعتمداری شنبه دهم آبان با انتقاد از برخی از مقامات جمهوری اسلامی ادامه داد: «نکته در خور توجه و نگرانکننده، آن که برخی از آنها در تاکید بر مقابله با نیمهعریانی به ممنوعیت کشف حجاب اشارهای نمیکنند، انگار که پدیده کشف حجاب از ممنوعیت دینی و قانونی و انسانی خارج گردیده و پذیرفته شده است و فقط باید مراقب بود که این پدیده به عریانی و نیمهعریانی منجر نشود.»
محمدرضا باهنر، عضو مجمع تشخیص مصلحت، ۱۲ مهر در نشست با رسانهها گفت: «عدهای دنبال این بودند که حجاب باید اجباری باشد. من از روز اول اعتقادی به حجاب اجباری نداشته و ندارم.»
او همچنین از پایان الزام و جریمههای حجاب خبر داد.
در پی این اظهارات، محسن دهنوی، سخنگوی مجمع تشخیص مصلحت نظام، ۱۹ مهر در حساب خود در ایکس نوشت: «مواضع او ارتباطی با مواضع رسمی مجمع یا جایگاه حقوقی آنان ندارد.»
روزنامه کیهان هم به باهنر برای اظهاراتش درباره حجاب حمله کرد.
نبرد زنان با مدافعان حجاب اجباری که صاحب تریبونهای حکومتی و قدرتاند از یک سو و نیروهای امنیتی در خیابانها، کافهها و اماکن عمومی از سوی دیگر، از موی سر به اعضای بدن رسیده و مردان جمهوری اسلامی مدتی است به آنچه «نافنمایی» زنان میخوانند، حمله میکنند.
در یکی از جنجالیترین اظهارات، حسن رحیمپور ازغدی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، در نشستی درباره جنگ ۱۲ روزه جمهوری اسلامی و اسرائیل که اواخر مهرماه برگزار شد، بحث را به حجاب اجباری کشاند و گفت: «یک زمانی مشکل حجاب، موی سر بود الان که در خیابان هم داف میبینیم هم ناف!»
در هفتههای گذشته، گزارشهای متعددی از پلمب واحدهای صنفی از جمله کافهها و رستورانها در شهرهای مختلف به دلایلی مانند رعایت نکردن حجاب اجباری منتشر شده است.
نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ضمن تاکید بر اینکه تمامی واحدهای صنفی و اماکن عمومی در ایران ملزم به رعایت حجاب هستند، آنها را به تعطیلی یا پلمب تهدید کرد.
مرکز اطلاعرسانی پلیس نظارت بر اماکن عمومی پنجشنبه ۱۷ مهر در اطلاعیهای خطاب به تمامی واحدهای صنفی و اماکن عمومی در ایران تاکید کرد: «مشمول قوانین خاص، ملزم به رعایت مقررات، ضوابط و قوانین جاری کشور هستند.»
پرستاری که با یاسمن همکاری داشته، در همین رابطه گفت: «ما کسانی را میبینیم که در ظاهر همهچیز دارند؛ اما کمالگرایی افراطی، فشار اجتماعی و نگاه ابزاری به انسانها، آنها را تا مرز نابودی میبرد.»
پزشکی که دخترش نیز دانشجوی پزشکی است، در مصاحبه با شرق روایت کرد که پس از برخورد تند استادی با یک رزیدنت، آن فرد اقدام به خودکشی کرد، اما نجات یافت.
او اضافه کرد: «وقتی کسی ۳۶ ساعت بیوقفه در کشیک است، نه جسمش توان دارد نه ذهنش. اما سیستم درمانی ما روی تحقیر و فشار بنا شده و همین، زندگی را برای رزیدنتها به جهنم تبدیل میکند.»
پزشکی که روزی نماد افتخار و خدمت به مردم بود، حالا به دلیلی برای افسردگی، مهاجرت یا خودکشی تبدیل شده است.