لارنس هاس: حمله اسرائیل به رهبران حماس در قطر سزاوار حمایت جهانی است

لارنس جی. هاس، تحلیلگر آمریکایی، در یادداشتی در وبسایت «نشنال سکوریتی ژورنال» نوشت حمله اخیر اسرائیل به رهبران حماس در قطر اقدامی مشروع و ضروری است که جهان باید از آن استقبال کند.
لارنس جی. هاس، تحلیلگر آمریکایی، در یادداشتی در وبسایت «نشنال سکوریتی ژورنال» نوشت حمله اخیر اسرائیل به رهبران حماس در قطر اقدامی مشروع و ضروری است که جهان باید از آن استقبال کند.
او میگوید واکنشهای اولیه جهانی به حمله اسرائیل علیه رهبران حماس در قطر ظاهری فریبنده دارد. اگرچه واشینگتن ناخشنودی خود را ابراز کرده، رهبران اروپایی تهدید به واکنش کردهاند، دولتهای عربی نشست اضطراری در دوحه برگزار کردهاند و شورای حقوق بشر سازمان ملل نیز بحث فوری را به دستور کار گذاشته است، اما واقعیت این است که بسیاری از کشورها باید در عمل از این اقدام اسرائیل حمایت کنند.
به باور هاس، حمله اسرائیل در قطر در چارچوب هنجارهای پس از ۱۱ سپتامبر قرار میگیرد. او یادآوری میکند که جورج بوش، رییسجمهوری وقت آمریکا، پس از حملات ۲۰۰۱ اعلام کرد طالبان بهخاطر میزبانی از القاعده مسئول است و همه دولتهایی که «تروریستها را پناه دهند یا از آنها حمایت کنند» باید پاسخگو باشند.
او همچنین به جشنهای مردمی در آمریکا پس از کشته شدن اسامه بنلادن در پاکستان اشاره میکند؛ رویدادی که بدون اطلاع اسلامآباد صورت گرفت و از نظر افکار عمومی توجیهپذیر بود.
هاس نتیجه میگیرد قطر نیز با میزبانی رهبران حماس و حمایت مالی از این گروه در شرایط مشابهی قرار دارد و جامعه جهانی باید همانگونه که از اقدام آمریکا علیه القاعده حمایت کرد، از حمله اسرائیل نیز پشتیبانی کند.
هاس مینویسد حماس از سال ۲۰۰۷ و پس از کودتای خونین علیه تشکیلات خودگردان، با مشت آهنین بر غزه حکومت کرده است.
او این گروه را متهم میکند که مردم بیگناه را سرکوب کرده و آنان را عمداً در معرض خطر قرار داده تا در واکنشهای اسرائیل، با افزایش تلفات غیرنظامی، وجهه این کشور را تخریب کند.
به گفته او، همانطور که اسرائیل با هدف قرار دادن حزبالله در لبنان فرصت خلع سلاح این گروه را برای لبنانیها فراهم کرده، اکنون نیز با تضعیف رهبری حماس میتواند شرایطی مشابه برای مردم غزه ایجاد کند.
این تحلیلگر یادآور میشود که تقریباً همه بازیگران بینالمللی، از جمله اتحادیه اروپا و حتی اتحادیه عرب، خواستار خلع سلاح حماس شدهاند.
اما او تاکید میکند که این گروه هرگز داوطلبانه سلاحهای خود را زمین نخواهد گذاشت و هیچ کشوری جز اسرائیل برای تحقق این هدف وارد عمل نشده است. از این رو، نابودی رهبران حماس گامی اساسی در مسیر تحقق مطالبه جهانی برای خلع سلاح این گروه به شمار میرود.
ضربه به محور مقاومت ایران
هاس در ادامه به نقش ایران و محور مقاومت اشاره میکند و مینویسد پس از حملات هفتم اکتبر ۲۰۲۳، اسرائیل با کمک آمریکا تاسیسات هستهای ایران را هدف قرار داده، توان واقعی جمهوری اسلامی را در رویارویی مستقیم بیپایه نشان داده، بسیاری از رهبران حزبالله و نیروهای عملیاتی آن را کشته و حماس را نیز بهشدت تضعیف کرده است.
او همچنین سقوط بشار اسد را عاملی میداند که مسیر ارسال تسلیحات ایران به لبنان را مسدود کرده و به محدود شدن بیشتر تهران انجامیده است.
به باور او، نابودی رهبری حماس تنها یک اقدام تاکتیکی نیست، بلکه بخشی از راهبردی بزرگتر برای تضعیف محور مقاومت ایران و فراهم کردن بستر صلح بلندمدت در خاورمیانه است.
این تحلیلگر آمریکایی در بخش دیگری از یادداشت خود سیاست سازش با نیروهای متخاصم را خطرناک توصیف میکند. او به واکنش ناتو در برابر تجاوز روسیه به اوکراین اشاره میکند و مینویسد که غرب با حمایت قاطع از کییف و پرهیز از سازش با ولادیمیر پوتین، مانع گسترش تجاوزگری شد.
هاس میافزاید همانگونه که در اروپا، ضعف و مماشات میتواند به دستاویزی برای تجاوز بیشتر روسیه بدل شود، در خاورمیانه نیز تنها راه مهار ایران و گروههای نیابتی آن حفظ فشار و ادامه مقابله است.
هاس نتیجه میگیرد که اگر دولتها و نهادهای بینالمللی در مواضع خود درباره مقابله با تروریسم و اجبار سیاسی صادق هستند، باید از اقدام اسرائیل در قطر استقبال کنند.
به گفته او، همانطور که ایالات متحده در افغانستان و پاکستان برای مقابله با تروریسم اقدام کرد و حمایت جهانی دریافت نمود، امروز نیز اسرائیل برای حفاظت از شهروندانش و تضعیف تهدیدهای منطقهای حق دارد رهبران حماس را هدف قرار دهد.
او هشدار میدهد که محکوم کردن اسرائیل در حالی که همه در گفتار از خلع سلاح حماس و مقابله با محور مقاومت سخن میگویند، تنها تناقضی آشکار در سیاست جهانی خواهد بود و در نهایت به سود نیروهای متخاصم تمام میشود.