کامبیز حسینی
ایراناینترنشنال

ایراناینترنشنال
بحران آب در ایران دیگر صرفاً یک چالش زیستمحیطی نیست. آنچه امروز میلیونها ایرانی را با قطع آب، تانکرهای اضطراری، صفهای دبه، نابودی کشاورزی و فرونشست زمین روبهرو کرده، تنها ناشی از کاهش بارندگی یا تغییرات اقلیمی نیست.
شواهد و قرائن دیپلماتیک حکایت از آن دارد که فعال شدن «مکانیسم ماشه» حالا دیگر نه یک احتمال دور، بلکه واقعیتی قریبالوقوع است.
با پایان جنگ ۱۲روزه، انتظار میرفت آرامشی نسبی بر فضای ایران حکمفرما شود. اما آنچه در عمل رخ داده، زنجیرهای از انفجارهای مهیب در نقاط مختلف کشور است.
جنگ، بازی قدرتها نیست؛ فاجعهای انسانی است. جنگ یعنی ویرانی، یعنی فروپاشی. اما صرف اعلام مخالفت با جنگ کافی نیست. پرسش بنیادین اینجاست: چه کسانی و با چه اقداماتی زمینهساز شروع دوباره جنگ میشوند؟
از سال ۲۰۱۷ که شبکه تلویزیونی «ایراناینترنشنال» در لندن آغاز بهکار کرد، رسانه فارسیزبان وارد مرحلهای تازه از استقلال، سرمایهگذاری حرفهای، و روایتگری بیواسطه شد.
جمهوری اسلامی از جنگ برای دفاع از کشور استفاده نمیکند، بلکه از آن سوءاستفاده میکند تا از خود دفاع کند؛ تا جامعه را خفه کند، و بماند. برای این بقا، نیازمند تداوم یک «وضعیت اضطراری دائمی» است.
صبحی در تهران. خیابانی شلوغ. دختربچهای با کیف مدرسه از کنار دیواری میگذرد که با اسپری روی آن نوشتهاند: «مرگ بر آمریکا». نه از سیاست چیزی میداند، نه تصویری از آمریکا در ذهن دارد. فقط چند پرسش بیپیرایه در ذهنش شکل میگیرد: چرا مرگ؟ مرگ یعنی چه؟ مردن به چه معناست؟
جمهوری اسلامی، در پی شکستهای سنگین امنیتی، موج جدیدی از اخراج، بازداشت و مصادرهٔ اموال مهاجران افغانستانی را آغاز کرده است؛ اقدامی که تنها به اخراج محدود نمیشود، بلکه با پلمب خانهها، ضبط تلفنهای همراه و پخش اعترافات تلویزیونیِ اجباری نیز همراه است.
جمهوری اسلامی، در طول بیش از چهار دهه حکومت، نه خود را نماینده ایران، بلکه مدعی رهبری «جهان اسلام» معرفی کرده است. داستان فلسطین، محور مقاومت، و حضور نیابتیها در منطقه، همه با این پیشفرض به مردم ایران عرضه شد که «ما ملت ایران نیستیم، بلکه امتی از مسلمانان جهانایم».
میلیونها زن، هر روز، با ترس، بیاعتمادی و بدون هیچ تضمینی برای امنیت شخصی، سوار تاکسیهای اینترنتی میشوند. این در حالی است که نه نظارتی موثر بر فعالیت این پلتفرمها وجود دارد، نه سازوکار پاسخگویی شفافی، و نه ارادهای برای اصلاح ساختارهای معیوب.
در بحث قتل الهه حسیننژاد از همان ابتدا، روایتها بوی انسجام نمیدادند. نه اعترافات متهم جور درمیآمد، نه روایت رسمی با شواهد.جلوتر هم که رفتیم، تصویر شفافتری شکل نگرفت؛ برعکس، ابهامات بیشتر شد.
الهه حسیننژاد، دختری ۲۴ساله، چهارم خرداد ۱۴۰۴ پس از پایان کار روزانهاش در یک سالن زیبایی سعادتآباد، ماشین گرفت که به خانه برود، ولی هرگز نرسید. ۱۱ روز بعد، پیکرش در بیابانهای اطراف تهران پیدا شد.
۱۴ خرداد، سالگرد درگذشت خمینی، امسال نیز با همان تصاویر همیشگی تکرار شد:
چند روزی است که یک ویدیو قدیمی از دکتر رضا ملکزاده، وزیر پیشین بهداشت، در فضای مجازی می چرخد. در این ویدیو، دکتر ملکزاده ادعا میکند که «بیشترین مصرف تریاک در ایران مربوط به رفسنجان است؛ ۲۷ درصد مردم این شهر تریاک میکشند. گلستان نیز با ۱۸ درصد در رتبه بعدی قرار دارد.»
پذیرفتن پیشنهاد آمریکا و توافق در مذاکرات، معنایش این است که جمهوری اسلامی، باید شفاف و صادقانه بگوید دیگر در کدام «تورقوزآبادی» اورانیوم غنی شده دارد!
هشت روز است که ایران صحنه یکی از وسیعترین اعتصابهای صنفی سالهای اخیر است؛ اعتصابی که به توقف بخش قابلتوجهی از ناوگان حملونقل جادهای منجر شده. با این حال، غیبت محسوس و سکوت نسبی نسل زد بهوضوح احساس میشود.
علی خامنهای در دیدار وزیر کشور و استانداران، با تاکید بر اینکه در فضای عمومی کشور «فرصت» زیاد است، گفت «مشکلی در کشور نیست»! این نهتنها یک دروغ بزرگ از زبان فرد اول مملکت است، بلکه او در حالی از «فرصت» و «نبود مشکل» میگوید که گروهی از مردم در ۱۳۵ شهر کشور اعتصاب کردهاند.
کامیونداران ایرانی در اعتصاب بهسر میبرند. بنا بر اعلام «اتحادیه تشکلهای کامیونداران و رانندگان»، این اعتصاب در بیش از ۱۳۰ شهر کشور، از بندرعباس و تهران گرفته تا اهواز، سنندج، تبریز، شیراز، زاهدان، مشهد و اصفهان گسترش یافته است.
جعفر پناهی برای فیلم تازهاش به نام «یک تصادف ساده» نخل طلای جشنواره کن را برد؛ این، نهفقط برای پناهی، که برای سینمای مستقل و معترض ایران، یک دستاورد تاریخی محسوب میشود.
با افزایش تنش میان جمهوری اسلامی و اسرائیل، احتمال وقوع یک درگیری نظامی مستقیم بیش از پیش جدی شده است. منابع معتبر گزارش دادهاند که اسرائیل در حال آمادهسازی برای حملهای هدفمند به ۱۲ سایت هستهای ایران است؛ حملهای که در صورت شکست مذاکرات هستهای ممکن است آغاز شود.
یک سال پس از سقوط بالگرد حامل ابراهیم رئیسی، رییس پیشین دولت در جمهوری اسلامی، همچنان پرسشهایی جدی درباره ماهیت این سانحه، پیامدهای آن و تاثیرش بر معادلات قدرت در ساختار حاکم جمهوری اسلامی مطرح است.
علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، در تازهترین موضعگیری رسمی با لحنی همراه با بدبینی نسبت به نتیجهبخش بودن مذاکرات هستهای ابراز تردید کرد و گفت: «در دولت رئیسی مذاکرات غیرمستقیم بود ولی بینتیجه؛ حالا هم گمان نمیکنم به نتیجه برسد و نمیدانم چه خواهد شد.»
در روزهای گذشته، اظهارات دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا، درباره جمهوری اسلامی بار دیگر موضوع فساد ساختاری و فقدان شفافیت در ایران را به صدر اخبار بازگرداند. ترامپ در سفر خود به خاورمیانه، جمهوری اسلامی را «رژیمی فاسد»، «ویرانگر برای منطقه» و «درگیر در مافیای آب» توصیف کرد.
در ۲۵ فروردین ۱۴۰۴، وکیل امیرحسین مقصودلو، مشهور به تتلو، اعلام کرد که «با پذیرش درخواست اعاده دادرسی از سوی رییس قوه قضاییه، حکم اعدام موکلش فعلا متوقف شده و پرونده وارد مرحله بررسی مجدد شده است».
ابراهیم نبوی که ما او را «داور» صدا می کردیم، ۲۵ دی ماه خودش را در آمریکا کشت. او طنزپرداز و نویسندهای بود با قلمی تیز و جسورانه که سالها یکی از مهمترین صداهای انتقادی جامعه ایران در دوره اصلاحات شد.