این اندیشکده محافظهکار آمریکایی، در این مقاله که دهم شهریور منتشر شد، وجود سپاه بهعنوان ساختاری موازی با وزارت اطلاعات را «گواهی بر نقش دوگانه جمهوری اسلامی» میداند و مینویسد: «رژیم در تهران هم یک نهاد دولتی است و هم خود را مرکز یک جنبش جهانی انقلاب اسلامی تعریف میکند. وزارت اطلاعات بهطور کلی به نقش اول مربوط است؛ سپاه نماینده نقش دوم است.»
جاناتان اسپایر، روزنامهنگار و سردبیر فصلنامه خاورمیانه در این مقاله، «نقش محوری در نمایش قدرت جمهوری اسلامی» را متعلق به سپاه و این نهاد را «مسئول مهمترین دستآورد سیاست خارجی حکومت ایران در سالهای اخیر» میداند.
او موفقیت یادشده را اینطور توصیف میکند: «کاشتن گروههای سیاسی-نظامی نیابی در کشورهای همسایه ایران و استفاده از آنها به عنوان ابزارهای سیاست دولتی.»
سپاه در قیاس با وزارت اطلاعات و نهادهای معمول امنیتی
اسپایر در بخشی از این مقاله به مقایسه سپاه با نهادهای اطلاعاتی مرسوم در دنیا و همینطور با وزارت اطلاعات ایران پرداخته است.
به گفته او ترور و خرابکاری در خاک بیگانه برای تامین منافع کشورها یا نفوذ به نظامهای سیاسی کشورهای هدف به منظور کسب اطلاعات و بر هم زدن فرآیندهای سیاسی بخشی آشنا از عملکرد نهادهای اطلاعاتی و سازمانهای جنگ پنهان است، اما اقدامات سپاه خارج از مرزهای ایران در هیچ یک از این دستهها نمیگنجد.
اسپایر عملکرد برونمرزی سپاه انقلاب اسلامی را بیشتر به «عملکرد گروههای نفرتپراکن داخلی یا سازمانهای تروریستی نژادپرست بومی» شبیه میداند با این تفاوت که سپاه در راستای «پروژه ایدئولوژیک و مذهبی گستردهتری که رژیم حاکم بر ایران به آن متعهد است» فعالیت میکند.
او سپاه و وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی را در «انجام وظایف برونمرزی، مشارکت در فعالیتهای تروریستی و گزارشدهی مستقیم فرماندهان به علی خامنهای» شبیه هم میداند. با اینحال با اشاره به نمونههایی از عملیات برونمرزی وزارت اطلاعات مینویسد که این نهاد به سازمانهای امنیتی دیگر رژیمهای سرکوبگر شبیهتر است.
یک نهاد با دهها نقش
اسپایر در بخش دیگری از مقاله بازوهای متعدد سپاه و نفوذ این نهاد در ساحتهای گوناگون سیاستگذاری و ایفای نقش در ایران را بررسی میکند و مینویسد: «نیروی قدس سپاه مسئول مهمترین دستآورد سیاست خارجی جمهوری اسلامی، یعنی گروهای سیاسی-نظامی نیابتی در کشورهای همسایه است و در این زمینه از روشی منحصربهفرد در جنگ سیاسی نامتقارن استفاده میکند.»
این مقاله، کشته شدن قاسم سلیمانی در ژانویه ۲۰۲۰ در حملات آمریکا را «ضربهای سنگین به استراتژی منطقهای جمهوری اسلامی» میخواند و ادامه میدهد که با اینحال «سپاه و روشهایش همچنان ابزار قدرتمندی برای نمایش قدرت در سراسر خاورمیانه باقی ماندهاند و به رژیم امکان میدهند ضعفهای متعارف خود را دور بزند.»
«سرکوب مخالفتهای داخلی به خشنترین شکل ممکن با استفاده از نیروهای بسیج و اعضای گروههای نیابتی عرب»، و در اختیار داشتن «یک امپراتوری عظیم اقتصادی که تجارت، صنعت، انرژی، بانکداری، حملونقل، معدن، پزشکی، سرگرمی، ورزش و واردات و صادرات» را قبضه کردهاند، دیگر نقشهایی است که این مقاله برای سپاه برشمرده و آنها را از زوایای مختلف بررسی کرده است.
تروریست خواندن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به چه معنا است؟
اسپایر در بخش پایانی مقالهاش با اشاره به اینکه استرالیا و تعدادی دیگر از کشورها از جمله ایالات متحده، سوئد و کانادا سپاه را نهادی تروریستی خواندهاند، نوشته است: «این موضوع به مقامات استرالیا اجازه میدهد بهسرعت علیه هر فردی که از این گروه حمایت کند، اقدام کنند و امکان مسدود کردن فوری داراییهای نگهداریشده در حوزه قضایی استرالیا توسط هر فرد یا نهادی مرتبط یا حامی سپاه را فراهم میکند.»
به نقل از این مقاله، کشوری که سپاه را نهادی تروریستی اعلام کند، در واقع امکان «هدفگیری شدیدتر فعالیتهای اقتصادی سپاه و افراد یا نهادهایی که با کسبوکارهای مرتبط با سپاه همکاری دارند» را برای خود فراهم میکند و میتواند «علیه نهادهایی که در پی گسترش پیامهای ایدئولوژیک آن هستند» بهسرعت و باشدت بیشتر وارد عمل شود.