در آستانه انتخابات در جمهوری اسلامی برای تعیین جانشین ابراهیم رئیسی، روزنامه فایننشال تایمز با انتشار گزارشی درباره وضعیت اقتصادی شهروندان و تاثیر عوامل اقتصادی بر مشارکت و رای مردم، خودرو پراید را به عنوان نماد و شاخصی برای اندازهگیری میزان توان مالی ایرانیان معرفی کرد.
نویسنده این گزارش، مطلب خود را با معرفی پراید از منظر ایرانیان به عنوان ارزانترین خودرو تولید (مونتاژ) داخل آغاز میکند و میگوید ایرانیان بهخاطر کیفیت نامناسب و عیوب ایمنی به این خودرو، لقب «تابوت متحرک» دادهاند، اما در عینحال بهای این اتوموبیل در بازار و ارزشگذاری مالی آن را به عنوان نمادی از وضعیت مالی خود و ناکامیهایشان در بعد اقتصادی ارزیابی میکنند.
فایننشال تایمز با بیان اینکه «ایرانیان اغلب قیمت پراید را، که یک خودرو بودجهای است ...با حقوق حداقلی مقایسه میکنند تا نشان دهند که وضعیت مالی آنها بهبود نیافته است.»
نویسنده این گزارش با اشاره به اینکه در دهه گذشته، یک کارگر با حقوق حداقلی و خانوادهای چهار نفره میتوانست با ۱.۶ برابر درآمد سالیانه خود یک دستگاه خودرو پراید بخرد، درحالی که اکنون او باید سه برابر درآمد سالیانه خود را برای خرید یک دستگاه پراید هزینه کند»، میزان تورم در بازار ایران را به رخ مخاطب میکشد و تشریح میکند چگونه یک خودرو تقریبا شش هزار دلاری در بازار آزاد، برای بسیاری از شهروندان به کالایی لوکس و دور از دسترس تبدیل شده است.
این روزنامه بهرغم معرفی اجمالی کاندیداها، با اشاره تلویحی به سردی تنور انتخابات پیشاز موعد ریاستجمهوری در ایران به دلیل مرگ ابراهیم رئیسی در سانحه سقوط بالگرد، به این نکته کلیدی اشاره میکند که برنده این رقابت با مشکلات اقتصادی متعددی روبرو خواهد بود که از سال ۲۰۱۸ و پس از آن که رییسجمهوری وقت آمریکا، دونالد ترامپ، از توافق هستهای کنار کشید، تشدید شده است. این مقاله از مجموع این مقدمات، نتیجهگیری کرده است که سکاندار دولت بعدی با معضلات عدیده اقتصادی از جمله «کمبود کالا، فقر فزاینده و همچنین تورم فراگیر و ریزش ارزش پول ملی دست به گریبان خواهد بود.»
نویسنده این گزارش سعی کرده است تا بر پایه نمودارهای مقایسهای در زمینههای مختلف، تمکن اقتصادی و توان مالی ایرانیان را برای مخاطب تشریح کند و علاوه بر توصیف شرایط حاکم بر ایران، اتفاقات و رویدادهای مختلف در حوزه سیاست و اقتصاد و تاثیر متقابل این دو بر یکدیگر را در سپهر سیاسی ایران امروز، به صورتی اجمالی به تصویر بکشد.
سرکوب مخالفان پس از موجهای اعتراضات در سالهای اخیر، وجود تورم ۴۰درصدی یا بالاتر برای سالها و کاهش فزاینده ارزش ریال علاوه بر کوتاه ماندن دست تهران از فروش نفت خود در بازارهای جهانی به دلیل تحریمها، از جمله مواردی است که نویسنده در تشریح شرایط ایران امروز برای مخاطب غیرفارسی زبان خود برمیشمرد.
ذخیره سازی طلا به عنوان پشتوانه مالی در میان ایرانیان و همچنین نگهداری ۲۰ تا ۶۰ میلیارد دلار ارز خارجی به صورت نقد در خانهها، دیگر موضوع جالبی است که از نظر نویسنده این مطلب دور نمانده و مخاطب جهانی خود را با این جنبه از اقتصاد ایران آشنا کرده است.
به دنبال لغو نشست مشترک آمریکا و اسرائیل درباره ایران از سوی کاخ سفید در هفته گذشته، پنج مقام اسرائیلی و آمریکایی که نامشان اعلام نشده، به وبسایت آکسیوس گفتند که اسرائیل و ایالات متحده برای برگزاری مجدد نشست مشترک خود درباره ایران در ماه ژوئیه توافق کردهاند.
هفته گذشته انتشار ویدیویی از بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل خشم کاخ سفید را برانگیخت و با آنکه مقامهای اسرائیلی برای شرکت در نشست مشترکی برای تبادل اطلاعات و ارزیابی فعالیتهای جمهوری اسلامی راهی آمریکا شده بودند، مقامهای ارشد دولت جو بایدن این نشست را لغو کردند. این دومین بار بود که برگزاری چنین نشستی لغو میشد.
نتانیاهو در آن ویدیو دولت بایدن را متهم کرد که در ماههای اخیر از ارسال تسلیحات به اسرائیل جلوگیری کرده است.
مقامهای کاخ سفید این اظهارات را به منزله ناسپاسی نتانیاهو قلمداد کردند و گفتند که سخنان نخستوزیر اسرائیل حقیقت ندارد.
جان کربی، سخنگوی کاخ سفید روز پنجشنبه در یک نشست خبری گفت: «ویدیو نتانیاهو بسیار ناامید کننده، گیج کننده و آزاردهنده بود. ما نگرانی خود را در سطوح مختلف به دولت اسرائیل ابراز کردیم.»
با این همه، نتانیاهو بار دیگر در اظهاراتی علنی از انتشار آن ویدیو و سخنانی که گفته بود دفاع کرد.
اکنون آکسیوس گزارش میدهد که دوطرف بار دیگر به توافق رسیدهاند که این نشست را در ماه میلادی آینده در واشینگتن برگزار کنند.
در گزارش آکسیوس به زمان دقیق برگزاری نشست مشترک اسرائیل و آمریکا درباره ایران اشارهای نشده اما به نقل از مقامهای دو کشور احتمال داده شده که این نشست قبل از سخنرانی نتانیاهو در نشست مشترک کنگره در تاریخ ۲۴ ژوییه برگزار شود.
این وبسایت به نقل از مقامهای اسرائیلی نوشت که رهبران اسرائیل بهطور فزایندهای نگران تحولات برنامه هستهای جمهوری اسلامی شدهاند.
گروه مشورتی استراتژیک آمریکا و اسرائیل (SCG) که در سال ۲۰۰۹ در دوران دولت باراک اوباما تشکیل شد، یک انجمن کلیدی برای گفتگوهای آمریکا و اسرائیل درباره برنامه هستهای ایران است.
مشاوران امنیت ملی ایالات متحده و اسرائیل این گروه را رهبری میکنند و نمایندگانی از شورای امنیت ملی، وزارت امور خارجه و آژانسهای اطلاعاتی هر دو کشور در آن حضور دارند.
این گروه از ماه مارس سال گذشته جلسهای تشکیل نداده است. به نوشته آکسیوس، مقامهای آمریکایی و اسرائیلی میگویند که از آن زمان، برنامه هستهای جمهوری اسلامی بهطور قابل توجهی گستردهتر شده است.
با وجود تیره شدن روابط دولت نتانیاهو و بایدن، یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل که به واشینگتن سفر کرده است، نگرانیهای اسرائیل درباره برنامه هستهای جمهوری اسلامی را با مقامهای کاخ سفید در میان گذاشت.
لوید آستین، وزیر دفاع ایالات متحده، روز سهشنبه ۵ تیر، در نشستی با گالانت در پنتاگون گفت که ایالات متحده با اسرائیل بر سر اطیمنان یافتن از اینکه ایران نمیتواند و نباید به سلاح هستهای دست پیدا کند، همنظر است.
گالانت نیز در پاسخ به وزیر دفاع آمریکا گفت: «ایران بزرگترین تهدید برای آینده جهان و آینده منطقه ما است و زمان در حال سپری شدن است. اکنون زمان تحقق تعهدی است که دولتهای مختلف آمریکا در طول سالهای گذشته برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای مطرح کردهاند.»
«تحریم این انتخابات نمایشی-فرمایشی هم خود کنشی مدنی و موثر است و هم بسترساز کنشگریهای آینده. فروریختن اقتدار پوشالین سیاست وحشتافکنی، با مقاومت مدنی مردم ایران دور نخواهد بود.»
این، پیشبینی و پایانبندی جسورانه یادداشت ابوالفضل قدیانی، زندانی سیاسی پیشین و فعال سیاسی مخالف جمهوری اسلامی از درون مرزهای ایران و مستقیما از زیر سایه تهدید نهادهای امنیتی و قضایی است.
به شهادت ناظران و نظرسنجیهای دولتی و مستقل، از جمله موسسه «گمان» در خارج کشور و «ایسپا» در داخل کشور، بخش غالب جامعه هنوز انگیزهای برای مشارکت انتخاباتی از خود بروز نمیدهد، تا جایی که نماینده خامنهای در اصفهان از طلاب حوزههای علمیه وابسته به حکومت میخواهد که «منتظر مردم نمانند» و برای جلب آرا «خودشان به سراغ آنها بروند».
اگرچه هیچیک از نامزدها هنوز موفق نشدهاند چهرههای پرنفوذ از جمله هنرمندان و ورزشکاران را مثل ادوار گذشته فعال کرده و موج ایجاد کنند، اما شرکت کردن یا نکردن در انتخابات، این روزها بحثهایی را بین جبهههایی از نظرات مخالف و متضاد در شبکههای اجتماعی به وجود آورده است.
در یک سو، تحریمکنندگان انتخابات، علاوه بر اقشار متنوع جامعه از کارگران و بازنشستگان تا معلمان، طیف متنوعی از مخالفان جمهوری اسلامی را در برمیگیرند: از تحولخواهان شاخص داخل ایران گرفته تا براندازان خارج کشور، از طیف نزدیک به «جنبش سبز» میرحسین موسوی تا پادشاهیخواهان حامی شاهزاده رضاپهلوی و همچنین طیفی از نیروهای راست تا سیاسیون چپگرا.
این شاید نخستینبار در تاریخ جمهوری اسلامی است که جبهه اپوزیسیون طیفی متنوع شامل نیروهای مختلف را همچون قبل از انقلاب سال ۱۳۵۷ در بر میگیرد. حالا در آستانه این انتخابات برای تعیین جانشین رئیسی، تحریم، نهتنها فعالان سیاسی که زندانیان از درون حبس به خصوص زنان را نیز به شکل موثر با خود همراه کرده است.
تحریمکنندگان، انتخابات را در جمهوری اسلامی را پس از آزمون چندباره آن بیثمر و نمایشی میدانند و امید به تغییر از طریق صندوق را در خوشبینانهترین حالت «سراب» و در بدبینانهترین حالت «خیانت» میدانند.
صدیقه وسمقی، محقق و اسلامپژوه مقبول جریان موسوم به «روشنفکری دینی»، در صفحه اینستاگرام خود نوشته است «حکومت برای مقابله با تغییرخواهی، چارهای جز اتحاد با اصلاحطلبان ندارد». او از همه فعالان سیاسی میخواهد که بههوش باشند و در دام استبداد نیفتند.
گلرخ ایرایی، زندانی سیاسی نیز در نامهای پیرامون تحریم انتخابات خطاب به اصلاحطلبان مینویسد: «شما، نه برای پیروزی در انتخابات بلکه برای شکست مردم به میدان آمدهاید». ایرایی همچنین اصلاحطلبان را به خیانت متهم میکند.
همچنین مهدی محمودیان از فعالان حقوق بشر و زندانی سیاسی پیشین در پستی با عنوان «چیزی عوض نشده» دلایلی چندگانه را برای تحریم انتخابات عنوان میکند. او در واکنش به فعال شدن محمدجواد ظریف، وزیر خارجه دولت روحانی و به میان آمدن اصلاحطلبان نیز نوشت «محصول امید بستن به سراب، ناامیدی و استیصال بیشتر است.»
از میان شاخصترین چهرههای اپوزیسیون خارج کشور نیز شاهزاده رضا پهلوی در مصاحبه با کانال پنج ایتالیا، انتخابات ریاستجمهوری ایران را نمایش خوانده و اذعان میکند «خامنهای عروسک دیگری را جایگزین رئیسی میکند.»
در طیف دیگری از چهرههای برجسته مخالف حکومت، حامد اسماعیلیون در مصاحبهای که آن را در کانال یوتیوب خود قرار داده است، رایگیری در نظام اسلامی را «نمایشی از ابتذال حکومت» و «تلاشی برای بهره گرفتن از استیصال آوارشده بر مردم» میخواند.
چهرههای مطرح اپوزیسیون با وجود نداشتن ائتلاف، همگی در تحریم انتخابات صدای واحد دارند
به این ترتیب، مخالفان به یک اتحاد فکری و آگاهی مشترک درباره غیرواقعی و نمایشی بودن انتخابات رسیدهاند و آن را ابراز کردهاند.
اما از آنسو، معتقدان به آزمودن دوباره مشارکت در انتخابات نیز چند دستهاند:
اول، بدنه اجتماعی اصولگرایان، بسیج و سپاه که رای دادن را نه حق، که «تکلیف» میدانند و در هر انتخاباتی سبد رای سازمانی حکومت هستند و شرکت میکنند. هرچند در این بدنه نیز در سالهای اخیر با تشدید وخامت اوضاع اقتصادی و سی، رایهای اعتراضی چون «رای سفید» یا رای به «امامزمان» نیز بسیار رونق یافته است.
دوم، بدنه اجتماعی اصلاحطلبان صندوقگرا که پراکندگی آنها در طیفی بین خامنهای و خاتمی تعریف میشود. بنیان نظری این دسته از اصلاحطلبان را میتوان در بیانیه موسوم به «روزنهگشایی» در انتخابات اخیر مجلس خلاصه کرد، کسانی که ایده آنها اگرچه در انتخابات پیش با استقبال مواجه نشد، اینبار با ایده «راهگشایی» وارد صحنه شدهاند.
سوم، اقشار غیرسیاسی جامعه که بنا به اذعان ناظران سیاسی، عموما از سر استیصال و یافتن راه نجات در انتخابات شرکت میکنند. این دسته راه دیگری را پیش روی خود نمیبینند و حتی با علم به «سراب» بودن امیدهایشان، وارد عرصه انتخابات میشوند.
طیف روزنهگشا، که این روزها فعالانه در صحنه حضور دارد، با اتکا به این فرض که جمهوری اسلامی یک «رژیم مرکب» است راهکار شرکت در انتخابات را تجویز میکند. نظام مرکب یا هیبریدی، به رژیم سیاسی شامل خصوصیات هردو نظام اقتدارگرا و دموکراسی اطلاق میشود که غالبا در نتیجه «گذار دموکراتیک ناقص» از یک رژیم استبدادی به یک رژیم دموکراتیک ایجاد میشود و خصوصیات هر دو نظام را دارد.
منتقدان طیف «روزنهگشا» و رویکرد مشارکت در انتخابات، صراحتا تاکید میکنند که جمهوری اسلامی نه یک نظام هیبریدی، که نظامی اقتدارگراست.
برای راستیآزمایی ادعای بیانیه روزنهگشایی و منتقدانش، میتوان به آخرین آمار جهانی پیرامون شاخص دیکتاتوری-دموکراسی مراجعه کرد. طبق آمار سال ۲۰۲۴، ایران از ۱۰ نمره، تنها ۱.۹۶ نمره کسب کرده و از میان ۱۶۵ کشور مورد مطالعه، جایگاه ۱۵۲ را به خود اختصاص داده است. بنا بر این، آمار میتوان گفت که نظر منتقدان «روزنهگشایی» به واقعیت نزدیکتر بوده و جمهوری اسلامی در زمره اقتدارگراترین رژیمهای جهان قرار دارد.
از سوی دیگر، مساله مهم در ایده این طیف آنجاست که پیچیدگیهای ساختاری و نهادی نظامهایی مثل جمهوری اسلامی را نادیده میگیرد و تبحر رهبران چنین نظامی در بهکارگیری و بازی گرفتن همزمان از نیروهای متعهد و مخالف برای بقا را مورد غفلت قرار میدهد.
از حیث استراتژی نیز اصلاحطلبان «روزنهگشا» وضعیت مناسبی ندارند. نامزد آنها بر خلاف انتظارات ابتدایی بیبرنامه، تقریبا بدون وعده و مطیع رهبر ظاهر شده و کارزار انتخاباتی آنان نیز برخلاف سالهای ۱۳۸۸ و ۱۳۹۲، بیرمق و آشفته بهنظر میرسد.
میدان نزاع میان تحریمکنندگان و مشارکتکنندگان را میتوان در دسته سوم دانست. اصلاحطلبان تلاش میکنند آنان را به مشارکت در انتخابات ترغیب کنند اما تحریمکنندگان سعی دارند فواید تحریم انتخابات را به آنان یادآوری کنند.
پنجره فرصتی رو به بسته شدن
دوره برگزاری انتخابات، همانطور که برای حامیان مشارکت در آن در داخل کشور و با حمایت حکومت فرصتی مغتنم برای ادامه تنفس سیاسی به شمار میرود، برای تحریمکنندگان نیز فرصتی برای اقدام سیاسی است. اپوزیسیون جمهوری اسلامی، به خصوص نیروها و چهرههای خارج کشور که سیاست تحریم انتخابات را پیش گرفتهاند، میتوانستند و میتوانند از این فرصت برای مهیا کردن زمینه احیای اعتراضات بهره بگیرند.
نباید از یاد برد که تحریم توانسته اکنون به سیاست مقبول برای شهروندان در قبال انتخابات نمایشی جمهوری اسلامی تبدیل شود. همین تحریم است که تنها ابزار موثر برای به چالش کشیدن مقامهای حکومت حتی برای طیف اصلاحطلب و چهرههای درون نظام به شمار میرود؛ آنجا که محسن هاشمی در صداوسیما در مقابل نماینده مجلس حامی سعید جلیلی، مهمترین فراز انتقادش را به «شش درصدی» بودن فرد حاضر اختصاص داد تا آرای پایین او را یادآوری کند. این دستاورد تحریم است که مشروعیت را از مقامهای نظام گرفته است.
اما اکنون برای ادامه این مسیر، فراتر از انتشار پستهای مجازی، صدور بیانیهها و مصاحبههای رسانهای انتظار میرفت چهرههای برجسته اپوزیسیون از آزادی عمل و بیانی که در خارج کشور از آن بهرهمندند، بسیار بهتر از آنچه هست، استفاده کنند.
تجربه نشان داده اپوزوسیون از ابزارهای لابیگری برای تغییر افکار عمومی جوامع غیرایرانی و تغییر مسیر گزارشگری در رسانههای جریان اصلی و مسلط درباره واقعیت انتخابات جمهوری اسلامی برخوردار است و در صورت اقدام میتواند مهندسی انتخابات را علنی کنند.
از لحاظ حضور خیابانی، ابزار تجمع مقابل سفارتخانههای جمهوری اسلامی و مراکز کنسولگری آن در روزهای مانده به انتخابات و روز انتخابات قابلیت به زیر سوال بردن نمایش انتخابات جمهوری اسلامی در خارج کشور را داشته است.
در حالی که جمهوری اسلامی سعی دارد رسما آنطور که این روزها مقامهای حکومت میگویند رای مردم را «رای به نظام» تبلیغ کنند، اپوزیسیون میتواند این نمایش را در کشورهای اروپایی و آمریکا و کانادا به نفع خود تغییر دهد و حتی از کارزار شرمگینسازی برای حامیان حکومت در هنگام رای دادن در خارج استفاده کند.
از سوی دیگر این فرصت وجود داشت که نهادها و احزاب و چهرههای اپوزیسیون همانطور که کانادا چنین تصمیمی گرفت، با مقامهای کشورهای دیگر نیز وارد لابی شوند تا از استقرار صندوق و برگزاری انتخابات حکومت ایران در کشورهای دیگر جلوگیری کنند.
به نظر میرسد افول همبستگی و کاهش هماهنگی اپوزیسیون در چنین پنجرههای فرصتی خود را بیش از پیش نشان میدهد.
قطعا شکاف و خشم در جامعه ایران با انگیزه معیشتی و سیاسی همچنان فعال است، و زمینه عمل همچنان وجود دارد، اما این اپوزیسیون و چهرهها و نهادهای آن هستند که در شناسایی این فرصتها و طراحی اقدام مناسب برای بهرهگیری از آن تعلل کردهاند.
آمریکا روز سهشنبه پنجم تیر حدود ۵۰ شخص و نهاد را به دلیل دست داشتن در انتقال میلیاردها دلار به نفع نیروهای نظامی جمهوری اسلامی تحریم کرد.
وزارت خزانهداری ایالات متحده در بیانیهای اعلام کرد این افراد و نهادها «یک شبکه بانکداری در سایه» را شکل داده بودند که از سوی سپاه پاسداران و وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی مورد استفاده قرار میگرفت.
این دو نهاد نظامی حکومت ایران در فهرست تحریمهای آمریکا هستند.
وزارت خزانهداری آمریکا گفته که این شبکه بانکی امکان دسترسی سپاه و وزارت دفاع به نظام مالی بینالمللی را فراهم میآوردند و به انتقال میلیاردها دلار که این دو نهاد از طریق فروش نفت و محصولات پتروشیمی از سال ۲۰۲۰ کسب کرده بودند، کمک میکردند.
به گفته وزارت خزانهداری آمریکا، سپاه پاسداران و وزارت دفاع درآمدهای خود را از طریق شبکههای صرافی ایرانی و شرکتهای پوششی خارجی، برای پشتیبانی مالی و تسلیحاتی از گروههای نیابتی جمهوری اسلامی در منطقه، از جمله حوثیهای یمن هزینه میکردند.
علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، روز ۱۰ آبان ۱۴۰۲ بر ضرورت توقف صدور نفت و ارزاق به اسرائیل تاکید کرد و از دولتهای اسلامی خواست با اسرائیل همکاری اقتصادی نکنند.
در پی اظهارات خامنهای، حوثیها حملات خود را به کشتیهای بینالمللی در دریای سرخ، تنگه بابالمندب و خلیج عدن آغاز کردند و امنیت دریانوردی را در منطقه به خطر انداختند.
واشینگتن روز ۲۱ خرداد ۱۰ فرد، نهاد و کشتی را به دلیل نقش آنها در انتقال غیرقانونی نفت و سایر کالاها برای حوثیهای یمن تحت تحریم قرار داد.
تظاهرات حوثیهای یمن در حمایت از فلسطین، صنعا، ۱۸ خرداد
وزارت خزانهداری آمریکا در ادامه بیانیه خود در روز پنجم تیر نوشت سپاه پاسداران و وزارت دفاع جمهوری اسلامی همچنین از درآمدهای خود برای انتقال پهپاد به روسیه استفاده کردهاند.
حکومت ایران متهم است که پهپادهای انتحاری شاهد ۱۳۱ و شاهد ۱۳۶ را به روسیه ارسال کرده تا در جریان عملیات نظامی در اوکراین مورد استفاده قرار گیرند.
روسیه عملیات نظامی خود را علیه اوکراین روز پنجم اسفند ۱۴۰۰ کلید زد و از آن زمان تاکنون، درگیریهای مرگبار میان دو کشور ادامه داشته است.
ایالات متحده، بریتانیا و کانادا روز ششم اردیبهشت در اقدامی هماهنگ، تحریمهای جدیدی را علیه صنعت پهپادی جمهوری اسلامی وضع کردند.
والی آدیمو، معاون وزیر خزانهداری آمریکا روز پنجم تیر گفت واشینگتن همکاری با «متحدان، شرکا و صنعت مالی جهانی» را ادامه خواهد داد تا «هوشیاری» جامعه بینالمللی را در ارتباط با تامین مالی تروریسم افزایش دهد.
بسته تحریمی جدید واشینگتن دهها شرکت را در ایران، ترکیه، امارات متحده عربی، هنگکنگ و جزایر مارشال هدف قرار میدهد. این شرکتها در فرآیند پولشویی به نفع نهادهای نظامی جمهوری اسلامی دست داشتند.
اموال اشخاص و نهادهای تحریم شده در آمریکا مسدود خواهد شد و شهروندان ایالات متحده از معامله با آنها منع میشوند.
پنجمین و آخرین مناظره انتخاباتی شش نامزد مورد تایید نظام برای جانشینی ابراهیم رئیسی روز پنجم تیر با بحث بر سر موضوعاتی مانند عملکرد دولت روحانی، قطع اینترنت در آبان ۹۸ و جمعه خونین زاهدان برگزار شد. در این برنامه، تقابل اصلی میان پزشکیان و قاضیزاده هاشمی بود.
ظهر روز سهشنبه پنجم تیر آخرین مناظره انتخاباتی مسعود پزشکیان، مصطفی پورمحمدی، سعید جلیلی، علیرضا زاکانی، امیرحسین قاضیزاده هاشمی و محمدباقر قالیباف با موضوع «کارآمدسازی دولت» برگزار شد.
ساعتی پیش از آغاز مناظره، علی خامنهای در یک سخنرانی «نامزد اصلح» را کسی دانست که به سیاست سازشناپذیری با آمریکا کمک کند و گفت بر «مشارکت بالا» در این انتخابات اصرار دارد.
نقش دولت روحانی در کشتار ۹۸
قاضیزاده هاشمی در بخش نخست مناظره به ماجراهای آبان خونین ۹۸ و اعتراضاتی اشاره کرد که پس از افزایش قیمت بنزین در سراسر ایران شکل گرفت.
او با تاکید بر اینکه «اجازه نمیدهیم دوباره آبان ۹۸ تکرار شود»، گفت ستاد مسعود پزشکیان در اختیار افراد دولتی است که «همان ماجرای بنزین را رقم زدند».
حسن روحانی، رییسجمهوری اسبق، اوایل فروردین امسال بدون اشاره به قطع حدود یک هفتهای اینترنت، از مسئولیت کشتار تعداد زیادی از شهروندان به دست ماموران حکومتی شانه خالی کرد و گفت که «تمام ماجرا جمعا ۴۸ ساعت بود».
اعتراضات آبان ۱۳۹۸ در ایران در واکنش به افزایش ناگهانی و شدید قیمت سوخت آغاز شد اما خیلی زود ماهیت ضدحکومتی به خود گرفت و طی یک هفته به ۲۹ استان و صدها شهر گسترش یافت.
شدت سرکوب اعتراضات باعث شد این اتفاقات به «آبان خونین ۹۸» مشهور شود.
در جریان این اعتراضات هزار و ۵۰۰ نفر از سوی ماموران حکومتی کشته شدند.
زاکانی در مناظره آخر بدون اشاره به این رویدادها وعده داد قیمت بنزین را از سه هزار تومان به همان هزار و ۵۰۰ تومان برگرداند.
قطع اینترنت در اعتراضات ۱۴۰۱ و ۱۳۹۸
قاضیزاده هاشمی در بخشهای دیگر مناظره نیز انتقاد از عملکرد حامیان پزشکیان را رها نکرد.
او محمدجواد آذری جهرمی، قائممقام ستاد تبلیغات پزشکیان و وزیر ارتباطات و فنآوری اطلاعات دولت روحانی را «عامل اصلی فیلترینگ» و «فرمانده شاتداون اینترنت» نامید.
این نامزد انتخابات گفت: «بزرگترین سلاخی اینترنت به اسم دولت روحانی ثبت شده است.»
پزشکیان در پاسخ به این موضوع گفت آذری جهرمی به او زنگ زده و گفته است زمانی که وزیر بوده، «قالیباف و جلیلی هم در شورای عالی امنیت ملی بودند و دستور قطع اینترنت از آنجا آمد».
او بدون اشاره به وقایع آبان ۹۸ ادامه داد: «او را دادگاهی هم کردند.»
دقایقی پس از این سخنان، آذری جهرمی در رسانه اجتماعی ایکس سخنان پزشکیان را اصلاح کرد و نوشت آن زمان قالیباف عضو شورای عالی امنیت ملی نبود.
آذری جهرمی در ادامه تاکید کرد که در زمان فیلترینگ رسانههای اجتماعی پس از اعتراضات سراسری سال ۱۴۰۱، قالیباف و جلیلی هر دو عضو این شورا بودند.
فیلترینگ و قطع اینترنت به شکل کلی نیز موضوع مورد بحث برخی نامزدها در این مناظره بود.
قاضیزاده هاشمی در مناظره آخر به صراحت گفت «اساسا چیزی به اسم فیلترینگ در کشور نداریم» اما همزمان وعده داد «توسعه اینترنت و تغییر مبنای فیلترینگ» را در دولت خود دنبال کند.
زاکانی نیز در بخشی از سخنانش، «صیانت از آزادی، امنیت و حریم خصوصی» شهروندان را در کنار ایجاد زمینه فراوان برای «دسترسی به اینترنت و اشتغال» از اهداف دولت مدنظرش برشمرد.
روز یکم تیر و در جریان مناظره فرهنگی نیز نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری به دفاع از قطع اینترنت، فیلترینگ و راهاندازی شبکه ملی اطلاعات و پیامرسانهای داخلی پرداختند.
جلیلی در آن مناظره از پیامرسانهای داخلی و «شبکه ملی اطلاعات» یا همان اینترنت ملی که دسترسی به وبسایتهای خارجی را محدود میکند، حمایت کرد.
پزشکیان نیز با استفاده از عبارت «مداخله» حکومت در دسترسی مردم به اینترنت، از قطع آن در زمان بحران در کشور دفاع کرد.
کنایههایی درباره قتل همسر محمدعلی نجفی و تقلب در انتخابات ۸۸
قاضیزاده هاشمی در بخش دیگری از مناظره، پزشکیان و جریان اصلاحطلب حامی او را خطاب قرار داد و گفت آنها ادعای حمایت از حقوق زنان دارند اما وقتی سرپرست وزارت علوم دولت روحانی «با آن وضعیت فجیع زنش را کشت»، رفتند برایش رضایت گرفتند و حکم دادگاه را برگرداندند.
او در ادامه افزود: «همینها حالا طرفدار حقوق زن شدهاند؛ آیا او (مقتول) زن نبود؟»
اشاره قاضیزاده به پرونده قتل میترا استاد، همسر محمدعلی نجفی در خرداد سال ۱۳۹۸ با شلیک گلوله است.
نجفی که به قتل همسر دومش به دلیل «مشکلات خانوادگی و فشار روانی» اعتراف کرد و در دادگاه بدوی به قصاص محکوم شد، با رضایت خانواده مقتول حکمش شکست و «اواخر سال ۱۴۰۱» بعد از نزدیک به چهار سال حبس با عفو علی خامنهای از زندان آزاد شد.
قاضیزاده هاشمی همچنین به اتهام پزشکیان به او در خصوص به راه انداختن دعوا پرداخت و گفت: «چه کسی بساط دعوا را در کشور شروع کرد و وقتی به قدرت نرسید، مردم را به کف خیابان دعوت کرد؟»
این نامزد انتخابات ریاستجمهوری گفت: «نگرانم اگر پزشکیان رای نیاورد، حامیانش دوباره ادعای تقلب کنند و مردم را به خیابان بخوانند.»
اشاره او به انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۸۸ با حضور نامزدهایی چون میرحسین موسوی، مهدی کروبی و محمود احمدینژاد است که شواهدی مبنی بر تقلب و دستکاری گسترده آرای در آن وجود دارد.
موسوی، همسرش زهرا رهنورد و کروبی به دلیل تاکید بر تقلب در انتخابات و شکلگیری اعتراضهای مردمی پس از آن، از اوایل اسفند ۱۳۸۹ در حصر خانگی قرار گرفتند.
اشاره به کشتههای جمعه خونین زاهدان در بحث میان پزشکیان و قاضیزاده هاشمی
مسعود پزشکیان در بخشی از سخنانش در مناظره به کشتههای جمعه خونین زاهدان اشاره کرد و خطاب به قاضیزاده هاشمی که ریاست بنیاد شهید را بر عهده دارد، گفت که چرا کشتهشدگان در فهرست «شهدا» قرار نگرفتهاند.
قاضیزاده هاشمی در پاسخ به او گفت در رابطه با این ماجرا، بین ۱۴ تا ۱۷ نفر از «شهدای زاهدان احراز شدند و تحت پوشش بنیاد شهید قرار گرفتند».
هشتم مهر ۱۴۰۱ که به جمعه خونین زاهدان مشهور است، تجمعی از سوی نمازگزاران در اعتراض به تجاوز فرمانده نیروی انتظامی به یک دختر ۱۵ ساله بلوچ در چابهار شکل گرفت.
ماموران نظامی و عوامل جمهوری اسلامی، از جمله تکتیراندازهای مستقر بر پشتبامها با گلولههای جنگی شهروندان را هدف قرار دادند.
در این حمله، بیش از ۱۰۰ نفر شامل ١٧ کودک و نوجوان کشته و دستکم ۳۰۰ تن دیگر قطع نخاع، نابینا، مجروح و نقص عضو شدند.
چهاردهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری در حالی روز جمعه برگزار میشود که در هفتههای گذشته صدها شهروند، فعالان سیاسی و مدنی و خانوادههای دادخواه از تحریم آن سخن گفتهاند.
نتایج نظرسنجی اخیر گروه مطالعات افکارسنجی ایرانیان (گمان) نشان میدهد که بیش از ۶۵ درصد مردم ایران در این انتخابات شرکت نخواهند کرد.
سه گروه شبهنظامی شیعی عراقی جنبش النجباء، کتائب حزبالله و کتائب سیدالشهدا روز یکشنبه سوم تیر ماه اعلام کردند آمادهاند نیروهای خود را به لبنان بفرستند تا در جنگ احتمالی حزبالله و اسرائیل شرکت کنند.
فرمانده نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی هم گفته نیروهای موسوم به جبهه مقاومت در قبال جنگ احتمالی سکوت نخواهند کرد. به نظر میرسد تهران فعلا تصمیم گرفته با استفاده از گروههای شبهنظامی عراقی، امکانات لازم را به لبنان بفرستد.
اما این گروهها کیستند و چه نسبتی با ایران دارند؟
جنبش نجباء، گروه نیابتی یا شاخهای از نیروی قدس سپاه؟
جنبش نجباء، کتائب حزبالله و کتائب سیدالشهدا، سه رکن از چهار رکن شورای هماهنگی گروههای مقاومت هستند که در عراق قدرت را در اختیار دارند. انصار الافیا رکن چهارم این شوراست.
برجستهترین گروه در این بین، در حال حاضر جنبش یا حرکت نجباء است که در زمان جنگ داخلی سوریه تحت عنوان گردانهای امام کاظم فعالیت میکردند. هسته مرکزی این جنبش از سال ۲۰۰۴ در بغداد شکل گرفت و در سال ۲۰۱۳ بهطور علنی با انشعاب از گروه عصائب اهل حق اعلام موجودیت کرد.
عصائب اهل حق از این سال ترجیح داد وارد فعالیت سیاسی شود و برای به دست آوردن کرسیهای مجلس تلاش کند.
به رغم این انشعاب که نتیجه اختلاف اکرم الکعبی، دبیرکل نجباء با قیس خزعلی، رهبر عصائب اهل حق بود، این دو گروه همچنان روابط خوبی با یکدیگر دارند.
یک منبع نزدیک به حشدالشعبی به ایراناینترنشنال گفت جنبش نجباء زیر نظر مستقیم قاسم سلیمانی تشکیل شد. بودجه ابتدایی این گروه ۱۰ میلیون دلار بود که حزبالله لبنان تامین کرد. ساختارسازی این گروه هم بر عهده لبنانیها بود. سلیمانی در آن مقطع از عصائب اهل حق به دلیل رویگردانی از فعالیت نظامی و روی آوردن به فعالیت سیاسی، ناراحت بود و از نجباء خواست تنها بر فعالیتهای نظامی متمرکز شود.
نجباء با حمایت مالی گسترده سپاه توانست تعداد نیروهایش را افزایش دهد. در آن دوره که هر نیروی عراقی بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ دلار در ماه حقوق میگرفت، نجباء ماهانه حقوقی معادل هزار و ۴۰۰ دلار پرداخت میکرد. تعداد اعضای این گروه بیش از ۱۰ هزار نفر تخمین زده میشود.
نجباء آنقدر به نیروی قدس سپاه پاسداران وابسته است که حتی نمیتوان آن را گروهی نیابتی خواند. در واقع نجباء بخشی از نیروی قدس سپاه است که ارتباط ویژهای هم با علی خامنهای دارد. محسن قمی، معاون بینالملل دفتر خامنهای، رابط آنهاست.
مجموعه رسانهای این گروه که از طرف اتحادیه رادیو و تلویزیونهای اسلامی تامین مالی میشود، تشکیلات سازمانی گستردهای در ایران دارد. بخش فارسی وبسایت نجباء و حسابهای کاربری این گروه در شبکههای اجتماعی، بهروزتر و بهتر از بخش عربی آن است. نجباء ۱۲ دفتر در تهران، قم و مشهد دارد که یکیشان ساختمانی هشت طبقه در جنتآباد تهران است.
نیروهای نجباء در پادگان پازوکی تهران و قرارگاه تیپ ۸۳ امام صادق قم، تعلیم میبینند.
به گفته یک منبع نزدیک سپاه پاسداران، این نهاد برای نجباء هیاتی اقتصادی تاسیس کرده که در چین و امارات متحده عربی دفتر دارند و برای سپاه نفت میفروشند. در واقع سپاه، بخشی از مراودات مالیاش را که علاقهای به ثبتاش ندارد، از طریق نجباء انجام میدهد.
این منبع گفت نجباء پول نفت فروخته شده را به نیروی قدس برمیگرداند چون تمام هزینههای این گروه را سپاه میپردازد.
فعالیتهای نظامی نجباء زیر نظر سپاه انجام میشود و نیروهای ویژه سپاه بر پرتاب موشکهای این گروه علیه اهدافشان نظارت میکنند.
حمید فاضلی، رییس سابق سازمان فضایی ایران و رییس واحد ۳۴۰ نیروی قدس سپاه پاسداران، عملیات نظارت را هدایت میکند.
یک منبع نزدیک به حشدالشعبی به ایراناینترنشنال گفت که نیروی قدس سپاه برای نجباء در خاک عراق کارخانه تولید سلاح تاسیس کرده و بخش مهمی از این سلاحها به لبنان فرستاده میشوند.
اکرم الکعبی، دبیرکل نجباء مدتهاست در ایران زندگی میکند و با کارت میثاق و پاسپورت ایرانی به عراق میرود. کارت میثاق، کارتی است که به افراد برجسته خط مقدم جبهه موسوم به مقاومت داده میشود. این کارتها را گردانی به نام گردان میثاق صادر میکند و صاحبان کارت میتوانند به راحتی در فرودگاهها و محورهای مواصلاتی عبور و مرور کنند
به گفته منبع نزدیک به حشدالشعبی، اکرم الکعبی ۴۷ ساله، سه همسر و ۹ فرزند دارد که در دو خانه او در جنتآباد و شهرک دهکده المپیک زندگی میکنند.
او در محافل سیاسی ایران حاضر میشود و با بسیاری از سیاستمداران ایرانی، از ابراهیم رئیسی، رییسجمهوری سابق ایران گرفته تا احمد علمالهدی، امام جمعه مشهد و محسن رضایی، دبیر شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران قوا دیدار کرده است.
نجباء از چهار گروه کوچکتر تشکیل شده است. قاسم الجبارین که مسئول حمله به فرودگاه اربیل بود. سرایا ابابیل هم در بخش پهپادی قویاند و برخی از اعضایش در بلندیهای جولان ساکنند. اصحاب کهف و سرایا اولیاءالدم دو جزء دیگر نجبا هستند.
اصحاب کهف قبلا متعلق به عصائب اهل حق بود و عماد مغنیه، فرمانده ارشد پیشین حزبالله یکی از بنیانگذارانش به شمار میرفت. این گروه ابتدا در انجام عملیات علیه آمریکاییها با بمبهای جادهای تخصص داشت اما در سالهای اخیر عمدتا بر فعالیتهای اطلاعاتی و رصد اهداف متمرکز شده است.
سرایا اولیاءالدم هم عمدتا برای فعالیت علیه پایگاههای آمریکا در کشورهای حوزه خلیج فارس تاسیس شد و چند عملیات هم در دریای عمان انجام داده. این گروه که بیشتر در بصره و فاو مستقر است در حال حاضر به حوثیها، شبهنظامیان شیعی یمنی مورد حمایت جمهوری اسلامی کمک میکنند.
نجبا هفت سال پیش از تشکیل سپاه آزادسازی جولان خبر داد. این گروه میگوید آماده است به درخواست سوریه، بلندیهای جولان را که در اختیار اسرائیل است پس بگیرد.
پس از حمله حماس به اسرائیل در هفتم اکتبر سال گذشته و آغاز جنگ غزه، جنبش نجباء تلاش کرده به خاک اسرائیل حمله کند.
آبان ماه گذشته، این گروه مدعی شد که به بندر ایلات در اسرائیل حمله موشکی کرده است.
کتائب حزبالله، ریشه در سپاه بدر
گروه دومی که برای جنگ با اسرائیل اعلام آمادگی کرده، کتائب حزبالله است. این گروه شبهنظامی را که یکی از قدرتمندترین اجزای گروههای مقاومت اسلامی عراق است، ابومهدی مهندس در سال ۲۰۰۳ تاسیس کرد.
این گروه در ابتدا هدفش را مبارزه با حضور نیروهای آمریکایی در عراق اعلام کرد اما پس از خروج این نیروها، وارد جنگ داخلی سوریه شد و به نفع بشار اسد، دیکتاتور سوریه، جنگید.
آمریکا سال ۲۰۰۹ این گروه را تروریستی اعلام کرد.
منبع نزدیک به حشدالشعبی به ایراناینترنشنال گفت عقبه این گروه به سپاه بدر عراق برمیگردد که نیروهایش در زمان جنگ عراق علیه ایران، در جبهه ایران جنگیدند.
ابومهندس، کتائب حزبالله را با استفاده از گروههای فامیلی سپاه بدر ساخت. به همین دلیل این گروه نیازی نداشت تا حزبالله لبنان برایش ساختارسازی کند.
این اولین گروهی بود که جمهوری اسلامی به سوریه فرستاد تا به بشار اسد در سرکوب خیابانی مخالفانش کمک کند.
ابومهدی مهندس، بنیانگذار این گروه در حمله ۱۳ دی ماه سال ۹۸ آمریکا به خودروی حامل او و قاسم سلیمانی، فرمانده پیشین نیروی قدس سپاه پاسداران کشته شد. پس از آن، احمد حمیداوی رهبری این گروه را برعهده گرفت.
جمهوری اسلامی به کتائب حزبالله هم کمک مالی میکند اما این گروه از طریق یک گردان، فعالیت اقتصادی گستردهای دارد. آنها در کشورهای اروپایی زمین میخرند، نفت میفروشند و به گفته یک منبع عراقی، حتی در ایران سهام چند پالایشگاه را خریداری کردهاند. این گروه از صادرات کود شیمیایی از ایران به عراق، نزدیک به ۱۰۰ میلیون دلار درآمد دارد.
بهمن ماه سال گذشته، آمریکا در حمله پهپادی، ابوباقر الساعدی، یکی از برجستهترین رهبران این گروه شبهنظامی را کشت. پس از آن بود که رهبر این گروه احمد حمیداوی و سه برادرش، اسعد، ارقد و اخلد به ایران گریختند و حالا در این کشور زندگی میکنند.
پیشتر فاش شده بود که ابومهدی مهندس هم با همسر ایرانیاش در خیابان گلستان یکم خیابان پاسداران تهران زندگی میکرد.
کتائب حزبالله از زمان آغاز جنگ غزه در هفتم اکتبر سال گذشته، مدعی شده که بیش از ۱۵۰ حمله علیه نیروهای آمریکایی انجام داده است.
کتائب سیدالشهدا، پیمانکاران سلیمانی
کتائب سیدالشهدا کوچکترین گروه از سه تشکل شبهنظامی است که برای انتقال نیروهایش به لبنان اعلام آمادگی کرده است.
این گروه در سال ۲۰۱۳ موجودیتش را اعلام کرد؛ وقتی سه عضوش در حومه دمشق کشته شدند.
کتائب سیدالشهدا بیشتر در سوریه فعال بوده و میگوید ۵۰۰ نیرو به این کشور اعزام کرده که عمدتا در دمشق و غوطه شرقی حضور دارند.
به گفته یک منبع نزدیک به حشد شعبی، آنها در جنگ سوریه به شکل پیمانکاری با قاسم سلیمانی همکاری میکردند. مثلا در ازای حفظ یک محور و پیشروی پنج کیلومتری، دو میلیون دلار میگرفتند.
این گروه اخیرا تلاش کرده با حمله به اهداف آمریکایی توجه بیشتری را به خود جلب کند.
رهبر این گروه ابوآلا الولائی، سه سال پیش، از به قدرت رسیدن رئیسی استقبال کرد و گفت پیروزی رئیسی باعث تقویت گروههای شبهنظامی مورد حمایت سپاه پاسداران میشود.
کتائب سیدالشهدا حدود سه هزار نیرو دارد. این گروه را هم نیروی قدس سپاه پاسداران تامین مالی میکند؛ اگرچه دولت عراق هم به کتائب سیدالشهدا که عضو حشدالشعبی است پول پرداخت میکند اما این گروه ارتباط بسیار تنگاتنگی با حزبالله لبنان دارد و از این گروه کمک مالی و اطلاعاتی میگیرد.
آمریکا، پاییز سال گذشته کتائب سیدالهشدا را گروهی تروریستی اعلام کرد.