در سالگرد کارزار گسترده و فراگیر «سهشنبههای نه به اعدام» که از سوی زندانیان سیاسی در زندان قزلحصار و با همراهی بند زنان اوین آغاز شد و هماکنون به بسیاری از زندانهای سراسر کشور رسیده است، دهها نفر از زندانیان، در خطر اجرای حکم قتل حکومتی به اتهام «بغی» هستند.
مهدی حسنی و بهروز احسانی، دو تن از زندانیان محکوم به اعدام از زندان اوین به زندان قزلحصار کرج منتقل شدهاند و در شرایطی نامعلوم بهسر میبرند.
پخشان عزیزی و وریشه مرادی نیز با وجود اعتصابات گسترده و افتخارآمیز کردستان با هدف «لغو حکم اعدام» و ایجاد کمپین آزادی آنها، هنوز تحت اجرای حکم اعدام قرار دارند و جان عزیزشان در خطر است.
«باغی» در فقه شیعه و قانون قضایی جمهوری اسلامی به فرد یا افرادی اطلاق میشود که در برابر «اساس» جمهوری اسلامی شورش کنند و موجب «ترساندن» و «ارعاب» مردم و «سلب امنیت» آنها شوند.
استنباط اصلی و بنیادین اتهام «بغی» از آیه معروف سوره حجرات است که مفهوم و تفسیر آن نیست و اتفاقا متشابه است؛ بدین معنا که اولا خطاب آیه به «مومنین» است، ثانیا حکم متقن و محکم در خصوص «بغی» یا پرداخت بیشتر در مورد معنی آن داده شده است.
بحث فقهی در مورد حقوق شهروندی یک کشور، مسالهای مهم است که همکاری نواندیشان دینی و روحانیون معترض و مخالف با نظام را میطلبد اما استناد به آیهای پرابهام از یک کتاب مقدس هزار و ۴۰۰ ساله که بر اساس «وضعیت» و «اقتضای» انسانها و نه «طبیعت» آنها در زمانه «محمد» نازل شد، برای وضع و توضیح و تبیین قانونی جهت سلب راحتتر حیات افراد، آن هم صرفا با تشخیص و «استنباط» قاضی و فقیه بر مبنای نیتخوانی و کیفرخواستهایی که حتی اصول ابتدایی حقوقی و قانونی را در روندهای امنیتی بازجویی و بازپرسی طی نکردهاند، با مفهوم «قسط» و «عدالت» که در انتهای آیه مذکور بیان شده، در تضاد و تناقض آشکار است.
مردمی که از سرکوب و خشونت سیستماتیک روزافزون در ساحتهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی رنج میبرند و از خشم بیامان، در برابر «اساس» جمهوری اسلامی قد علم میکنند، مرتکب بغی نشدهاند.
هنگامی که خبر ترور آن دو قاضی شرع [علی رازینی و محمد مقیسه] منتشر شد، افسوس خوردم که دریغا که باید در دادگاهی عادل و منصف محاکمه میشدند و چه بسا مرگ برایشان سهلترین مجازات بود.
آنها که بیمحابا سالها حکم قتل صدها انسان را با افتخار امضا کردند، امروز با سیل خشم و انباشت خشونتی مواجه شدند که جمهوری اسلامی، آن را با سرکوب و کشتار و اعدام بازتولید کرده است؛ غافل از آنکه روز محاکمه به اراده و خواست مردم سرانجام فرا خواهد رسید.
از قضا «باغی»، همین حکومت جائر و مستبد دینی است که در مقابل اعتراض و مطالبه بهحق مردم جان به لب رسیده، آتش خشم و کینه و انتقام میگشاید و برای بقای سیاسی خود، با صفآرایی نیروهای سرکوبگر و آتشبهاختیار «فضای رعب و وحشت و ناامنی» را در جامعه استیلا میبخشد و برای مقابله با تهدید و تضعیف بنیان پوشالی خود، از به کار بردن هر دستاویز غیرانسانی برآمده از «اسلام فقاهتی شیعی» و به نام «مصلحت امت اسلامی» هیچ ابایی ندارد.
•
•
بنابراین امروزه شعار «نه به اعدام» به منزله مخالفت و «نه» به تمامیت ساختار و «اساس» جمهوری اسلامی است که باید نقطه ثقل و اتکا برای اشتراک فکری گروههای مختلف و متکثر و جامعه مدنی در راستای همبستگی هر چه بیشتر شود.
اکنون اعتصاب عمومی و گسترده و منسجم مردم کردستان در هفته گذشته به عنوان ایستادگی و مقاومتی ستودنی و شکلی از نافرمانی مدنی باید سرلوحه همه گروههای حقوقبشری و سیاسی مخالف اعدام قرار گیرد.
حمایتهای بینالمللی نیز میتواند همدلی و روحیه فعالان مدنی را تقویت کند اما در نهایت این اراده و مقاومت مردم است که سرانجام به ثمر خواهد نشست.
به امید ایران آگاه، آزاد و آباد و به امید «زن، زندگی، آزادی» ...
.
مطهره گونهای، دانشجوی رشته دندانپزشکی و دبیر سیاسی سابق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران است که در ارتباط با خیزش «زن، زندگی، آزادی» در سال ۱۴۰۱ به دست نیروهای امنیتی بازداشت شد.
این فعال دانشجویی بار دیگر در ۱۲ اردیبهشت سال جاری پس از احضار به سازمان اطلاعات سپاه در تهران بازداشت و پس از چند روز با تودیع وثیقه از زندان اوین آزاد شد.
او نهایتا در تیر سال جاری از سوی شعبه ۲۹ دادگاه انقلاب تهران به یک سال حبس محکوم شد و از مهر ماه دوران محکومیت خود را در زندان اوین سپری میکند.
وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی در گفتوگو با اسکاینیوز، ضمن اشاره به احتمال انجام مذاکرات جدید با ایالات متحده گفت که اگرچه ایران آماده شنیدن پیشنهادهای دونالد ترامپ است اما برای قانع شدن به شروع مذاکرات جدید، شرایط «بسیار متفاوت و دشوارتر از گذشته» است.
عباس عراقچی در مصاحبه با اسکاینیوز بریتانیا که سهشنبه ۹ بهمن منتشر شد، در پاسخ به صحبتهای ترامپ، رییسجمهوری آمریکا که گفته است «توافق جدید با ایران خوب خواهد بود»، این پیام را ناکافی دانست و گفت: «با توجه به آنچه در مورد توافق قبلی [برجام] اتفاق افتاد، برای متقاعد شدن ایران به منظور شروع مذاکره با آمریکا به منظور رسیدن به یک توافق دیگر، خیلی بیشتر از این زمان لازم است.»
به گفته عراقچی اکنون وضعیت متفاوت و بسیار دشوارتر از دفعه قبل [مذاکرات برای توافق برجام] است: «کارهای زیادی باید به وسیله طرف مقابل انجام شود تا اعتماد ما را بخرد ... ما چیزی جز کلمه خوب نشنیدهایم و واضح است که این کافی نیست.»
دوشنبه هشتم بهمن، مجید تختروانچی، معاون سیاسی وزیر امور خارجه، از «تعامل و مشورت با دوستان» درباره آغاز به کار دولت ترامپ خبر داد و گفت تهران ایدههایی دارد اما باید برای «بدترین حالت» آماده شود.
تختروانچی در مصاحبه با خبرگزاری ایسنا، گفت: «وقتی سیاستهای طرف مقابل اعلام شد، ما هم متناسب با آن سیاستها عمل میکنیم.»
عراقچی نیز به اسکاینیوز گفت: «جمهوری اسلامی لزوما با تمام پیشنهادهای آمریکا مخالفت نخواهد کرد.»
پس از پیروزی ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، منابع نزدیک به او از احتمال بازگشت سیاست فشار حداکثری واشینگتن علیه تهران سخن گفتند و حتی احتمال حمله نظامی به تاسیسات اتمی جمهوری اسلامی مطرح شده است.
گزارشهایی نیز درباره هراس مقامهای جمهوری اسلامی از اقدامات ترامپ منتشر شده است. از جمله روزنامه بریتانیایی تلگراف به نقل از منابع آگاه گزارش داد جمهوری اسلامی از بیم سیاستهای دولت ترامپ در آمریکا، به نیروهای نیابتی خود در سراسر خاورمیانه دستور داده است محتاطانه عمل کنند.
عراقچی درباره احتمال هدف قرار گرفتن تاسیسات اتمی ایران به اسکاینیوز گفت: «اسرائیل و آمریکا دست به چنین اقدامی نخواهند زد و در صورت این اشتباه، پاسخی سریع و مقتدرانه دریافت میکنند که به بروز فاجعه در خاورمیانه منجر خواهد شد.»
او با پذیرفتن این که متحدان جمهوری اسلامی ضعیف شدهاند، گفت که حماس و حزبالله آسیب دیدهاند اما در عین حال خودشان را بازسازی میکنند.
مقامهای نظامی اسرائیل ۲۲ آذر اعلام کردند پس از تضعیف گروههای نیابتی تهران در خاورمیانه و سقوط رژیم بشار اسد در سوریه، فرصتی برای حمله به تاسیسات هستهای جمهوری اسلامی به وجود آمده است.
پیمان جبلی، رییس سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی از بازداشت یکی از خبرنگاران این سازمان به دست اسرائیل خبر داد.
جبلی سهشنبه نهم بهمن گفت که یک خبرنگار صداوسیما در اسرائیل «زندانی شده است» و هنوز هم «در داخل سرزمینهای اشغالی در اسارت است و در غزه نیست».
رییس سازمان صداوسیما بدون اشاره به نام و هویت این خبرنگار یا زمان بازداشتش، اظهار امیدواری کرد که او هرچه زودتر از «اسارت رهایی یابد».
به گفته جبلی، خانواده این خبرنگار «تمایل نداشتهاند موضوع مطرح شود».
دولت یا ارتش اسرائیل تاکنون درباره بازداشت یک خبرنگار ایرانی اظهارنظری نکردهاند.
اسرائیل از آغاز جنگ غزه محدودیتهایی را برای ورود خبرنگاران خارجی به این منطقه اعمال کرده است.
در حدود ۱۶ ماه گذشته آمار متفاوتی از تعداد خبرنگاران کشته شده در جنگ غزه که با حمله حماس در ۱۵ مهر سال گذشته آغاز شد، منتشر شده است.
منابع فلسطینی میگویند اسرائیل تاکنون ۲۰۵ روزنامهنگار و خبرنگار را کشته است.
سازمان گزارشگران بدون مرز در گزارش سالانه خود تعداد روزنامهنگاران کشته شده در غزه تا پایان سال ۲۰۲۴ میلادی (اواسط دی) را ۱۴۵ نفر اعلام و از این منطقه بهعنوان «قتلگاه خبرنگاران» یاد کرده بود.
بر اساس گزارش کمیته حفاظت از خبرنگاران (CPJ)، دستکم ۱۶۶ خبرنگار فلسطینی در این جنگ کشته شدهاند.
اسرائیل شبکه الجزیره را به پخش بیانیههای حماس بهطور مستقیم و «تحریک به ترور» متهم کرد و اعلام کرد که برخی از خبرنگاران این شبکه با گروههای مسلح مرتبط هستند.
طی ماههای گذشته، نیروهای اسرائیلی دفاتر الجزیره را در کرانه باختری تعطیل و در ماه می، تجهیزات الجزیره را در اورشلیم شرقی ضبط کردند و مانع پخش برنامههای این شبکه در اسرائیل شدند.
کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» با اعتصاب غذای زندانیان سیاسی و جرایم عمومی در ۳۴ زندان سراسر ایران به اولین سالگرد خود رسید. وریشه مرادی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام، این کارزار را بخشی از «پیکاری ارزشمند» برای دستیابی به حیاتی انسانی خواند.
وریشه مرادی، سهشنبه در بیانیهای به مناسبت سالگرد این کارزار نوشت: «یا باید زندگی را نزیست و یا باید با معنا و متعالی زیست ... هر گام در راه آزادی میتواند یک آزمون باشد و ما با فدا کردن جانمان در راه آزادی از این آزمون سربلند بیرون میآییم.»
کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» که با هدف اعتراض به اعدامهای گسترده در ایران شکل گرفته، اکنون به پنجاه و سومین هفته خود رسیده است.
زندانیان در این کارزار، سهشنبه هر هفته دست به اعتصاب غذا میزنند تا صدای خود را در دفاع از حقوق بشر و ضرورت برچیدن اعدامها، به گوش مردم ایران و نهادهای بینالمللی برسانند.
مرادی در بیانیه خود تاکید کرد که به جای تمرکز بر حکم اعدام خود، «به مبارزه، خلقها و روزهای پیش روی منطقه» میاندیشد.
او حمایت از زندانیان سیاسی و مخالفت با حکم اعدام را بخشی از «پیکاری ارزشمند» خواند که «انسانیت برای دستیابی به حیاتی انسانی، صحیح، آزاد، زیبا و نیک» انجام میدهد.
پنجاه و سومین هفته کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» در شرایطی آغاز شد که از شروع سال ۱۴۰۳ تاکنون، ۹۵۰ نفر از محکومان زندانی با حکم اعدام در زندانهای مختلف ایران، به دار آویخته شدند.
فعالان کارزار با انتشار بیانیهای یادآوری کردند که تنها در ماه دی، بیش از ۱۱۰ نفر در ایران به دار آویخته شدهاند.
در این بیانیه آمده است که بهروز احسانی و مهدی حسنی، دو زندانی سیاسی محکوم به اعدام، هفتم بهمن و در آستانه دومین سالگرد کارزار، «با خشونت از زندان اوین ربوده» و به زندان قزلحصار منتقل شدند.
این دو زندانی هماکنون در سلولهای «بند امن» زندان قزلحصار محبوس هستند که محل نگهداری زندانیان در آستانه اجرای حکم اعدام است.
این بیانیه به حمایتهای داخلی از جمله حمایت دانشجویان، معلمان، کارگران و زنان از کارزار اشاره و از اعتصاب عمومی در کردستان بهعنوان نقطه عطفی یاد کرد که باید به تمام ایران گسترش یابد.
گرافیتی در اعتراض به صدور و اجرای احکام اعدام
مغازهداران و بازاریان چندین شهر کردنشین ایران، سوم بهمن در پی فراخوان احزاب کرد برای اعتراض به صدور احکام اعدام وریشه مرادی و پخشان عزیزی، اعتصاب کردند و مغازههای خود را بسته نگه داشتند.
فعالان کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» تاکید کردند در ایران تحت حاکمیت دیکتاتوری دینی، اعدام به ابعاد غیر قابل باوری رسیده و به «ابزاری برای ارعاب مردم» بدل شده است و عموم شهروندان را به این وسیله، گروگان گرفتهاند.
به گفته آنها، جمهوری اسلامی از حکم اعدام نه بهعنوان مجازاتی قانونی، بلکه به شکل ابزاری سیاسی برای «سرکوب و گرفتن انتقام از مردم ایران» استفاده میکند.
کارزار چگونه شکل گرفت؟
اعتصاب غذای زندانیان عضو کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» از نهم بهمن ۱۴۰۲ با شدت گرفتن موج اعدامها در ایران، با درخواست توقف صدور و اجرای این احکام، از سوی زندانیان سیاسی محبوس در زندان قزلحصار آغاز شد.
در ابتدای موج اعدامها، نامهای تظلمخواهانه از زندانیان عادی زیر حکم اعدام منتشر شد که خواهان کمک همه زندانیان و مردم ایران برای نجات جان خود و انبوه محکومان در صف اعدام شدند.
شروع کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» با هفتمین روز اعدام محمد قبادلو و فرهاد سلیمی، زندانیان سیاسی و عقیدتی قزلحصار مصادف شد.
اعضای اولیه کارزار به این دلیل سهشنبه را برای اعتصاب غذا انتخاب کردند که محکومان به اعدام را معمولا روزهای دوشنبه به سلول انفرادی منتقل کرده و در سحرگاه چهارشنبه اعدام میکنند.
در هفتههای پیدرپی بعدی، زندانهای دیگری نیز به این کارزار پیوستند و اکنون در آغاز دومین سال «سهشنبههای نه به اعدام»، زندانیان محبوس در ۳۴ زندان سراسر ایران دست به اعتصاب غذا زدهاند.
بندهای زنان، چهار و هشت زندان اوین، واحدهای دو و چهار قزلحصار، مرکزی کرج، تهران بزرگ، خورین ورامین، اراک، خرمآباد، اسدآباد اصفهان، دستگرد اصفهان، شیبان اهواز، سپیدار اهواز، نظام شیراز، بندهای زنان و مردان عادلآباد شیراز، برازجان، رامهرمز، بم، کهنوج، طبس، جوین، وکیلآباد مشهد، قائمشهر، بندهای مردان و زنان لاکان رشت، رودسر، حویق تالش، اردبیل، تبریز، ارومیه، سلماس، خوی، نقده، سقز، بانه، مریوان و کامیاران، ۳۴ زندانی هستند که به این کارزار پیوستهاند.
این حرکت اعتراضی با حمایت نهادهای حقوق بشری، فعالان حقوق بشر و سازمانهای بینالمللی روبهرو شده است.
در ماههای گذشته جاوید رحمان، گزارشگر ویژه پیشین سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران، از این کارزار تقدیر کرد و مای ساتو، گزارشگر ویژه فعلی، آن را «تعهدی تزلزلناپذیر به عدالت و حقوق بشر» دانست.
ایالات متحده آمریکا در جریان چهل و هشتمین نشست بررسی دورهای جهانی شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در ژنو، برای اولین بار از انتقاد از کارنامه حقوق بشری جمهوری اسلامی خودداری کرد.
این اقدام بیسابقه از سوی فعالان حقوق بشر بسیار مهم و بهعنوان نشانهای از بیتوجهی دولت جدید آمریکا به نقض گسترده حقوق بشر در ایران قلمداد شده است.
بر اساس سوابق ثبتشده، ایالات متحده از سال ۲۰۱۰ همواره با انتقاد از نقض حقوق بشر در ایران، در خصوص جمهوری اسلامی ایران توصیههایی ارائه داده بود، اما امسال از انجام چنین کاری خودداری کرد.
در حالی که حکومت ایران از سوی ایالات متحده مورد انتقاد قرار نگرفت، دیگر کشورهای عضو مانند بریتانیا، سوئد، سوئیس و پاراگوئه رفتار ایران با زنان، آمار بالای اعدامها و سرکوب مخالفان را محکوم کردند. اوکراین نیز جمهوری اسلامی را بهدلیل ارسال پهپاد و موشک به روسیه برای جنگ در اوکراین مورد انتقاد قرار داد. آلمان هم با محکوم کردن تبعیض جنسیتی و سرکوب آزادیهای اساسی در ایران، خواستار لغو مجازات اعدام شد.
بررسی دورهای جهانی چیست؟
بررسی دورهای جهانی ( Universal Periodic Review -UPR) یکی از سازوکارهای مهم شورای حقوق بشر سازمان ملل است که با هدف بهبود وضعیت حقوق بشر در کشورهای عضو عمل میکند. ایران یکی از ۱۴ کشوری بود که در این نشست تحت بررسی قرار گرفت.
فعالان حقوق بشر از بررسی دورهای جهانی برای جلب توجه بینالمللی به نقض حقوق بشر در ایران استفاده میکنند.
به گفته نازنین افشین جم، فعال حقوق بشر ایرانی- کانادایی، خودداری ایالات متحده از انتقاد از نقض گسترده حقوق بشر در ایران از سوی جمهوری اسلامی، ضربهای به تلاشهای حقوق بشری است.
او به ایراناینترنشنال گفت: «از شنیدن این خبر شوکه و ناراحت شدم. ما به کشورهای دموکراتیک غربی، بهویژه ایالات متحده که همواره از حقوق بشر و آزادیها دفاع میکند، بهعنوان یک قطب اخلاقی برای پاسخگو کردن رژیمها وابسته هستیم.»
افشینجم که بنیانگذار «جنبش عدالت برای ایران» است، پیشتر در سازمانی به نام «توقف اعدام کودکان» فعالیت داشت و یافتههای خود را به نشستهای بررسی دورهای جهانی ارائه میداد.
او تاکید کرد: «اینکه آمریکا یافتههای خود درباره نقض آشکار حقوق بشر از سوی جمهوری اسلامی را ارائه نکرده، اقدامی بیسابقه است. اکنون نه زمان عقبنشینی، بلکه زمان پیشروی برای تضمین پاسخگویی است.»
«نشانهای نگرانکننده»
تیمور الیاسی، نماینده انجمن حقوق بشر کردستان در شورای حقوق بشر سازمان ملل در ژنو، نیز به ایراناینترنشنال گفت که ایالات متحده با شکستن سنت دیرینه خود در حمایت از حقوق بشر، جامعه حقوق بشری را ناامید کرده است.
او گفت: «این اقدام نشانه خوبی برای حقوق بشر نیست. وضعیت حقوق بشر و حقوق اقلیتها در ایران بدتر شده و تعداد اعدامها بهطرز چشمگیری افزایش یافته است. ایالات متحده اگر واقعا قصد تعامل با ایران و حمایت از مردم ایران را دارد، باید این مسئله را در نظر بگیرد،»
پیش از نشست بررسی دورهای جهانی در ژنو، شادی امین، مدیر شبکه ششرنگ و فعال در حوزه حقوق افراد همجنسگرا و تراجنسیتی، از کشورهای عضو خواسته بود از حقوق جامعه الجیبیتیکیو در ایران حمایت کنند.
در حالی است که همجنسگرایی در ایران جرمی است که مجازات مرگ در پی دارد، ۹ کشور عضو از جمهوری اسلامی خواستند همجنسگرایی را جرمانگاری نکند.
امین گفت: «جامعه حقوق بشری ایران نباید دیگر روی دولت آمریکا حساب باز کند. جوامع مردمی باید خود دست به کار شوند، زیرا آنچه دولت آمریکا انجام داده غیرقابلقبول است.»
واکنش جمهوری اسلامی به انتقادها
هیئت نمایندگی ایران به سرپرستی کاظم غریبآبادی، معاون امور بینالملل و حقوقی وزارت امور خارجه، در این نشست گفت که پیشرفتهای قابل توجهی در بهبود زندگی ایرانیان انجام شده است.
غریبآبادی همچنین هرگونه انتقاد از وضعیت حقوق بشر در ایران را سیاسی قلمداد کرد.
در سال ۲۰۲۴، هیئت حقیقتیاب سازمان ملل متحد اعلام کرد شواهدی از قتل، شکنجه و تجاوز در ایران یافته و جمهوری اسلامی را به ارتکاب جنایت علیه بشریت متهم کرد.
مجید تخت روانچی، معاون سیاسی وزیر امور خارجه ایران، در مصاحبهای با خبرگزاری ایسنا، اعلام کرده است که جمهوری اسلامی باید خود را برای «بدترین حالت» در مواجهه با دونالد ترامپ آماده کند.
این اظهار نظر نشان میدهد که دولت ایران به خوبی آگاه است که مذاکره با ترامپ بهویژه با خواستههای دشواری که او ممکن است مطرح کند، مسیری آسان نخواهد بود و دورانی سخت پیش روی کشور قرار دارد.
احتمال شروط سختگیرانه ترامپ
ترامپ به احتمال زیاد پیشنهادهایی به جمهوری اسلامی ارائه خواهد داد که پذیرش آنها برای نظام دشوار باشد.
این شروط میتواند شامل توقف کامل برنامه هستهای، پایان توسعه برنامه موشکی، قطع حمایت از گروههای نیابتی و دست کشیدن از اقدامات بیثباتکننده در منطقه خاورمیانه باشد.
در واقع، این شرایط به معنای نوعی تسلیم تمامعیار جمهوری اسلامی خواهد بود، گرچه به نام «مذاکره» مطرح میشود.
برای رهبر جمهوری اسلامی، چنین شرایطی میتواند بهشدت دردناک باشد. اگر در دوره اوباما از «نرمش قهرمانانه» سخن گفته میشد، اکنون چنین مذاکراتی میتواند به گفته برخی تحلیلگران و کارشناسان داخلی«تسلیم آگاهانه» تعبیر شود؛ وضعیتی که پذیرش آن برای خامنهای، به دلیل تناقض با دیدگاهها و سیاستهای او، بسیار دشوار خواهد بود.
فشار داخلی و شکاف در حاکمیت
اظهارات تخت روانچی درباره آمادگی برای بدترین شرایط حاکی از آن است که فشارهای دولت ترامپ و پیشنهادهای سختگیرانهای که در راه است، حتی مقامات ارشد جمهوری اسلامی را دچار اختلافنظر کرده است. این شکافها در سطح افکار عمومی نیز بازتاب پیدا کرده و به نگرانیهای عمیقی در درون نظام دامن زده است.
در این میان، احمد زیدآبادی، روزنامهنگار و فعال سیاسی، نیز در توییتی نوشته که ترامپ در قبال امنیت اسرائیل هیچ نرمشی نشان نمیدهد و سیاست او در برابر جمهوری اسلامی نیز بر همین اصل استوار است. او تاکید کرده که ترامپ پیشنهادی ارائه نخواهد داد که باعث نارضایتی اسرائیل و نتانیاهو شود بنابر این پزشکیان به جای آنکه در این باره تصمیم بگیرد که به گفته او نوعی خودکشی سیاسی است، بهتر است این تصمیم را به رقیبان خود واگذار کند که البته معلوم است این تصمیم برخلاف نوشته احمد زیادآبادی با رقبای پزشکیان نیست، بلکه با خامنهای است و چنین توافق و تسلیمی بهمثابه جام زهری دیگر برای یک رهبر دیگر جمهوری اسلامی است.
بحران در تصمیمگیری و اختلافات درونی
جمهوری اسلامی اکنون در شرایطی نیست که بتواند ادعا کند مذاکرات را رد میکند و همچنان قادر است خود را از تحریمهای شدیدتر یا حتی جنگ احتمالی دور نگه دارد. دولت ترامپ به گونهای پیش میرود که جمهوری اسلامی را به سمت پذیرش حداکثری شرایط یا مواجهه با برخورد نظامی سوق دهد.
این وضعیت بهگونهای است که میان جناحهای مختلف نظام، جنگ قدرت و اختلاف نظر بر سر نحوه برخورد با آمریکا شدت گرفته است. مقامات ارشد از جمله محمد باقر قالیباف رییس مجلس، و غلامحسین محسنی اژهای رییس قوه قضاییه، آشکارا به محمد جواد ظریف، یکی از مهمترین چهرههای دولت، حمله کردهاند و این نشان میدهد که نهتنها وحدت داخلی در نظام از بین رفته، بلکه شکافهایی عمیق بر سر تصمیمگیری درباره مسائل کلان کشور ایجاد شده است.
اظهارات تخت روانچی نشاندهنده ضعف استراتژیک جمهوری اسلامی نیز هست.
از دست دادن ابزارهای گذشته، مانند اهرم گروههای نیابتی و تهدید به حمله به پایگاههای آمریکا، باعث شده که نظام در موضع ضعف قرار گیرد.
جمهوری اسلامی پیشتر با تکیه بر گروههایی مانند حماس و حزبالله لبنان و حشدالشعبی عراق، در صحنه بینالمللی مانور میداد، اما اکنون با شکستهای متوالی این گروهها و یا محدود شدن دایره مانور آنها، ابزارهای قدرت خود را از دست داده است.
فرماندهان سپاه که تا چندی پیش از حفظ بشار اسد به عنوان یک پیروزی بزرگ یاد میکردند، اکنون از فرو رویختن آنچه که خیمه محور مقاومت مینامیدند حرفی نمیزنند.
آنچه اکنون در برابر جمهوری اسلامی قرار دارد، نهتنها آزمونی برای تصمیمگیری درباره مذاکره یا تقابل با آمریکا، بلکه آزمونی برای بقای نظام است.
این اختلافات و جنگ قدرت درونی، بهویژه در شرایطی که کشور با بحرانهای متعدد داخلی و خارجی روبهروست، میتواند پایههای نظام را تضعیف کند و به بیثباتی بیشتری دامن بزند؛ ضمن آنکه در آن شرایط سخت، مردم ناراضی نیز پشت سر نظام قرار ندارند.