تا زمانیکه جمهوری اسلامی حکومت ظالمانه خود را در این سرزمین ادامه میدهد، هر شهروند ایرانی ممکن است بهخاطر هر شکلی از فعالیت (سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، شرکت در اعتراضات)، با خطر بازداشت و زندان روبهرو شود.
در سرزمینی که حکومت آن جمهوری اسلامی است، هر عملی، حتی انسانی زیستن و نفس کشیدن نیز میتواند از سمت حاکمان مجرمانه تلقی شود. بنابراین، مهم است آگاه باشیم که ممکن است با چه چیزهایی روبهرو شویم.
بازداشت
اگر بهدلیل فعالیت سیاسی، اجتماعی، هنری یا فعالیتهای مرتبط با فضای مجازی بازداشت شویم، بازداشت ما میتواند از سوی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، اطلاعات سپاه پاسداران، اطلاعات سپاه ثارالله یا پلیس امنیت صورت گیرد.
ماموران این نهادها از همان لحظه بازداشت، با ایجاد فضای ارعاب، سعی میکنند شخص بازداشتشده را مرعوب کنند. بازداشت ممکن است با خشونت و ضربوشتم همراه باشد و در برخی موارد، با توهین و تحقیر، سعی میکنند شخص را خرد کنند.
حسین رونقی در آذر ماه با لبان دوخته در شهرک اکباتان برای اعتراض به احکام «بچههای اکباتان» تحصن کرد
اگر در اعتراضات خیابانی یا تظاهرات بازداشت شویم، بازداشت ما میتواند به وسیله ماموران یگان ویژه (دسته اراذل و اوباش و متجاوزان)، ماموران عملیات میدانی نهادهای امنیتی (وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه)، نیروهای بسیج یا ماموران کلانتری و نیروی انتظامی صورت بگیرد.
این بازداشتها عموما با خشونت بیشتر و توهین و فحاشی همراه هستند.
نکته: مامور بازداشتکننده پیش از تحویل شخص بازداشتشده به بازداشتگاه، سعی میکند با ضربوشتم، فحاشی و رفتارهای غیراخلاقی و غیرانسانی، او را مرعوب و مطیع کند و بیشترین آسیبها به شخص بازداشتی، اغلب در این مرحله وارد میشود.
بازداشتگاه پس از بازداشت، شخص به وسیله ماموران امنیتی، انتظامی یا اطلاعاتی، به بازداشتگاه تحویل داده میشود.
عموما برای شکنجه، ایجاد فشار روانی و محدود کردن ارتباط فرد با دنیای بیرون، شخص در بازداشتگاه در سلول انفرادی نگهداری میشود.
در سلول انفرادی، بازجویان تعیین میکنند که متهم به چه چیزی دسترسی داشته باشد. ممکن است به شخص بازداشتی فقط یک پتو داده شود یا ممکن است او را در سلولی نگه دارند که دسترسی به امکانات بیشتری از جمله یخچال کوچک و تلویزیون کوچک داشته باشد.
امکان تماس یا ملاقات با خانواده و حتی اجازه سیگار کشیدن در بازداشتگاهها به وسیله بازجویان مشخص میشود. آن گونه که خودشان میگویند، خدای بازداشتگاههای امنیتی بازجویان هستند.
این محدودیتهای عمدی، برای کنترل و شکستن فرد است. در بازداشتگاه، اتاقهای بزرگتری وجود دارد که «به آنها سوئیت میگویند» و عمدتا چند بازداشتی که امکانات بیشتری دارند (یخچال کوچک، تلویزیون کوچک، امکان ثبت درخواست خرید) در آنها نگهداری میشوند.
بازداشتگاهها بر اساس نهاد بازداشتکننده تفاوت داشته و طبقهبندی میشوند:
-بازداشتگاههای وزارت اطلاعات
تعدادی از بازداشتگاههایی که زیر نظر وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی هستند، عبارتند از:
- بازداشتگاه ۲۰۹ زندان اوین - بازداشتگاه پلاک ۱۰۰ شیراز - بازداشتگاه الف طا اصفهان - بازداشتگاههای ادارههای اطلاعات شهرها
- بازداشتگاههای سپاه پاسداران
تعدادی از بازداشتگاههایی که زیر نظر واحدهای اطلاعاتی و امنیتی سپاه پاسداران هستند، از این قرارند:
- بازداشتگاه ۲-الف زندان اوین متعلق به اطلاعات سپاه (محل کشته شدن کاووس سیدامامی) - بازداشتگاه ۱-الف (بند ۵۰۲) متعلق به اطلاعات سپاه ثارالله - بازداشتگاه ۵۹ (عشرتآباد) متعلق به سازمان حفاظت اطلاعات سپاه - بازداشتگاههای سپاه پاسداران در شهرهای مختلف
- بازداشتگاههای نیروی انتظامی
تعدادی از بازداشتگاههایی که زیر نظر نیروی انتظامی جمهوری اسلامی هستند، این مواردند:
- بازداشتگاه کهریزک (که سال ۸۸ پس از جنایات هولناک با تغییر نام به سروش ۱۱۱ مدتی فعالیت کرد و پس از آن تغییر کاربری داده شد) - بازداشتگاه آگاهی شاپور (از غیرانسانیترین بازداشتگاههای موجود در ایران، بازداشتشدگان اعتراضات دراویش و اعتراضات آبان ۹۸، در این مکان شکنجه شدند) - بازداشتگاه پلیس فتا (محلی که ستار بهشتی بر اثر شکنجه در آنجا کشته شد)
علاوه بر این موارد، کلانتریها و نیروی انتظامی هر شهر، بهصورت جداگانه بازداشتگاههایی دارند (عمدتا با نام سروش شناخته میشوند) که غیرانسانیترین رفتارها با شهروندان در این بازداشتگاهها صورت میگیرد.
نمایی از اعتراضات در ایران
زندان فرد بازداشتشده پس از اتمام مراحل بازجویی و آزار و اذیت از سوی نهادهای امنیتی، به دادگاه ارجاع داده میشود و اگر دادگاه شخص را محکوم به حبس کند، او برای تحمل کیفر حبس به زندان فرستاده میشود.
در زندان، شخص مانند دوران بازداشت و بازداشتگاه، با شکنجه و آزار و اذیت مستقیم بازجویان مواجه نیست. زندانی، عموما در اتاقهای بزرگ و بندهای عمومی در کنار دیگر زندانیان میماند.
امکانات زندانها و بندهای مختلف، با یکدیگر تفاوت دارند.
برخی بندهای عمومی با مشکلاتی مانند کفخوابی (روی زمین خوابیدن) و حشرات موذی چون ساس مواجه هستند.
گاهی زندانیان سیاسی را در بندهای اراذل و اوباش یا قاتلان قرار میدهند و این، مشکلات جدی برای امنیت و آرامش آنها ایجاد میکند. قتل علیرضا شیرمحمدعلی در زندان فشافویه، از نمونه جنایتهای آشکاری بود که در زندان رخ داد.
در زندان، زندانیان عادی به امکانات بیشتری از جمله حیاط هواخوری، تلویزیون، آشپزخانه کوچک، کتابخانه محدود، فروشگاه و امکانات ورزشی دسترسی دارند اما این امکانات در همه بندها بهطور یکسان وجود ندارد و برخی زندانیان از حداقل امکانات محروماند.
امکانات زندانها اغلب به وسیله خود زندانیان و با بودجه شخصی آنها فراهم میشود و زندانیان سعی میکنند با فراهم کردن امکانات و خلق روشهایی، دوران زندان را آسانتر کنند. آنها مراسمهایی چون عید نوروز را بهصورت عمومی و در کنار هم برگزار میکنند.
گاهی همین امکانات حداقلی نیز به واسطه نفوذ بازجویان یا رفتارهای غیرانسانی مسئولان زندان، از زندانیان سیاسی دریغ میشود.
ایجاد محدودیت در تماسهای تلفنی، ممنوعیت ملاقاتهای هفتگی و اجازه مرخصی ندادن به زندانیان، از مواردی هستند که میتوان برشمرد؛ همانند آنچه سالها پیش در بند ۳۵۰ زندان اوین برای زندانیان سیاسی رخ داد.
نبود رسیدگی پزشکی
برای زندانیان بیمار، مشکلات بسیاری وجود دارد؛ از جمله کمبود داروهای ضروری و دسترسی محدود به پزشک. مشکلاتی مانند تهیه عینک و تاخیر در ارائه خدمات درمانی نیز وضعیت را برای این افراد بسیار دشوارتر میکند.
اگر شما زندانی سیاسی بیمار باشید، این شرایط با توجیه امنیتی سختتر میشود. مثلا در خصوص زندانیان سیاسی-عقیدتی، سازمان زندانها با توجیه اینکه دادستان و دستگاه امنیتی باید تصمیم بگیرند، قوانین در خصوص زندانیان سیاسی بیمار از جمله عدم تحمل کیفر و توقف حکم را اجرا نمیکند یا مانع اعزام آنها به مراکز درمانی میشود.
با این عملکرد، علیه جان زندانیانی چون ابوالفضل قدیانی، مهوش ثابت، فاطمه سپهری، منوچهر بختیاری و دیگر زندانیان سیاسی اقدام کرده و میکنند.
از سوی دیگر در بسیاری از زندانهای ایران، غذای زندان بهدلیل کیفیت بد قابل خوردن نیست و زندانیان مجبور میشوند با هزینه شخصی اقدام به تهیه غذا کنند.
زندانیانی که توان مالی ندارند، با مشکلات تغذیه مواجه میشوند.
توجه داشته باشیم:
زندان، تنبیهی برای مجرمان است. این در حالی است که زندانیان سیاسی و عقیدتی، انگیزه مجرمانه ندارند و برای خیر جمعی و با انگیزههای شرافتمندانه فعالیت کردهاند.
زندان حق هیچ یک از زندانیان سیاسی و عقیدتی نیست چرا که منجر به گرفتن آزادی، محدود کردن ارتباطات اجتماعی و فرصتهای شغلی و اقتصادی آنها میشود.
زندان به سلامت جسمی و روانی، ارتباطات خانوادگی، احترام و موقعیت اجتماعی، اعتماد به نفس و استقلال افراد آسیبهای جدی و گاه جبران نشدنی وارد میکند. بنابراین ما باید یکصدا، فارغ از تفاوت در گرایشهای سیاسی، خواهان آزادی همه زندانیان سیاسی و عقیدتی باشیم.
.
حسین رونقی، فعال سیاسی و مدنی مخالف جمهوری اسلامی، برای آگاهبخشی درباره روند بازداشت احتمالی شهروندان و خطرات موجود در بازداشتگاهها و زندانها در ایران، یادداشتی در اختیار ایراناینترنشنال قرار داده است.
جنبش فتح، بزرگترین گروه سیاسی فلسطینی در کرانه باختری رود اردن، در بیانیهای اعلام کرد حماس با «گرو گذاشتن» خود به نفع جمهوری اسلامی، منافع و منابع فلسطینیها را به خطر انداخته و باعث ویرانی نوار غزه شده است.
جنبش فتح در این بیانیه که شنبه ۲۲ دی منتشر شد، تاکید کرد اجازه نخواهد داد حماس «ماجراجوییهای خود را در کرانه باختری تکرار کند».
جبنش فتح با اشاره به حمله هفتم اکتبر حماس، این گروه را مسئول «شرایط فاجعهبار» کنونی در نوار غزه دانست و افزود ساکنان این باریکه به دلیل اقدامات حماس، از تامین «ابتداییترین نیازهای انسانی» محروم شدهاند و با فقر، گرسنگی و فروپاشی سیستم آموزش، بهداشت و درمان دست و پنجه نرم میکنند.
اعضای حماس ۱۵ مهر سال گذشته (هفتم اکتبر ۲۰۲۳) با حمله به جنوب اسرائیل حدود هزار و ۲۰۰ نفر را کُشتند و بیش از ۲۵۰ تن را به گروگان گرفتند.
اسرائیل در واکنش به این تهاجم، عملیات نظامی گستردهای را در نوار غزه آغاز کرد که بنا بر اعلام وزارت بهداشت حماس، تاکنون بیش از ۴۶ هزار کشته و ۱۰۹ هزار زخمی بر جای گذاشته است.
با کاهش قدرت حماس در نوار غزه، بیم آن میرود که این گروه مورد حمایت جمهوری اسلامی اکنون به دنبال افزایش نفوذ خود در کرانه باختری باشد.
جنبش فتح در ادامه بیانیه خود حماس را به تلاش برای «راه انداختن بینظمیهای امنیتی و هرج و مرج از طریق حمایت علنی از گروههای قانونشکن» متهم کرد و هشدار داد این گروه همچنان به سیاستهای خود که «جز فاجعه، مرگ و ویرانی برای مردم فلسطین چیزی به همراه نداشته است»، ادامه میدهد.
فتح اضافه کرد حماس طی این سالها در «اعدامهای میدانی، آدمربایی، سیاست شکستن استخوانها، تهدید به نام دین و مقاومت، و حتی سرقت کمکهای بشردوستانه و مشروعیت بخشیدن به جرایم سازمانیافته» دست داشته است.
در بیانیه این سازمان آمده است: «نهادهای امنیتی فلسطین با فداکاری، از پروژه ملی فلسطین حفاظت میکنند و مانع تسلط گروههای وابسته به ایران خواهند شد که در پی بهرهبرداری از مساله فلسطین برای منافع خود هستند.»
نیروهای امنیتی تشکیلات خودگردان در هفتههای اخیر کوشیدهاند با افزایش حضور خود در کرانه باختری، نفوذ خود را در این منطقه، بهویژه شهر جنین، تثبیت کنند. جنین از دیرباز یکی از مراکز اصلی گروههای مسلح فلسطینی در کرانه باختری بوده است.
مقامهای تشکیلات خودگردان میگویند نمیخواهند حماس و جهاد اسلامی فلسطین دست بالا را در کرانه باختری داشته باشند و حکومتی مانند حکومت حماس در غزه، در این منطقه به وجود آورند، زیرا چنین رویدادی میتواند بار دیگر به رویارویی با اسرائیل منجر شود.
انور رجب، سخنگوی نیروهای امنیتی تشکیلات خودگردان، ۲۰ دی در یک نشست خبری اعلام کرد از زمان آغاز عملیات این نهاد در جنین، ۲۴۷ نفر بازداشت شدهاند که از این تعداد، هشت تن به تامین مالی گروههای مسلح فلسطینی در شمال کرانه باختری متهم هستند.
تجمع زبالهها در نزدیکی یک مدرسه تحت نظارت سازمان ملل در جنین همزمان با افزایش درگیریها میان نیروهای امنیتی تشکیلات خودگردان و گروههای مسلح فلسطینی، ۱۹ دی
یک مقام اسرائیلی شهریورماه در گفتوگو با ایراناینترنشنال اعلام کرد «تروریستها» با حمایت جمهوری اسلامی، در شهرها و اردوگاههای پناهندگان در کرانه باختری پایگاههای نظامی ساختهاند.
پیشتر در مردادماه نیز یسرائیل کاتز، وزیر امور خارجه وقت اسرائیل، هشدار داد جمهوری اسلامی میکوشد جبهه شرقی جدیدی در جنگ نیابتی خود علیه اسرائیل ایجاد کند.
به گفته او، این جبهه با حمایت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی علیه کرانه باختری و اردن هدفگذاری شده است.
احمد بیگدلی، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس، با انتقاد از مخالفتها با افزایش حقوق کارگران و ارتباط دادن آن به رشد نرخ تورم تاکید کرد با توجه به فشارهای اقتصادی موجود در کشور، افزایش ۳۰ درصدی حقوق کارگران تغییرات مثبتی در وضعیت آنان به وجود نخواهد آورد.
بیگدلی شنبه ۲۲ دی در مصاحبه با خبرگزاری ایلنا، با اشاره به مخالفتها با افزایش حقوق کارگران بهمیزان بیش از ۳۰ درصد در سال آینده گفت: «اگر بهانه این است که افزایش حقوق کارگران تورمزا است، دادن سبد کالا که تورمزا نیست. ماهانه سه الی پنج میلیون به کسانی که حقوق کارگری میگیرند، سبد کالا بدهند.»
او هشدار داد: «اینکه فقط بخواهند با این ۳۰ درصد افزایش حقوق را انجام دهند، به نظر من افزایش ندهند بهتر است.»
این نماینده مجلس با بیان اینکه تاثیر افزایش حقوقها بر بالا رفتن تورم «آنچنان چشمگیر نیست»، اضافه کرد دادن کالاهای اساسی به کارگران باعث رونق تولید میشود و کارفرمایان و شرکتها میتوانند با حداقل قیمت، کالاها را تهیه کنند و در اختیار کارگران قرار دهند.
پیش از این در ۱۸ دی، فرامرز توفیقی، از دست اندرکاران تعیین سبد معیشت خانوار در شورای عالی کار، اعلام کرد بر اساس محاسبات او، حداقل هزینه خانوار در شهرهای بزرگ ۳۲ میلیون و در شهرهای کوچک ۲۸ میلیون تومان است.
آیت اسدی، یکی دیگر از اعضای این شورا، نیز ۱۰ دی گفت: «حداقل مزد در ابتدای سال قادر بود یکدوم سبد معیشت را تامین کند، اما اکنون بهخاطر تورم و کاهش ارزش پول، این رقم به یکچهارم کاهش یافت.»
او درباره برگزار نشدن جلسات شورای عالی کار افزود انتظار میرود این جلسات بهمنظور بررسی وضعیت معیشتی کارگران و تعیین مزد سال ۱۴۰۴ در «شرایط واقعیتر»، هر چه سریعتر تشکیل شود.
عضو کمیسیون اجتماعی مجلس در ادامه مصاحبه خود با ایلنا، در پاسخ به پرسشی درباره اینکه آیا افزایش ۳۰ درصدی حقوق کارگران کفاف زندگی آنها را خواهد داد، گفت: «خیر، اگر ۱۰۰ درصد هم بخواهید افزایش دهید، کفاف نمیدهد.»
بیگدلی با بیان اینکه حتی در صورت افزایش ۱۰۰ درصدی حقوق یک کارگر، میزان دریافتی او نهایتا از هفت یا هشت میلیون تومان به ۱۴ میلیون تومان میرسد، افزود: «با این ۱۴ میلیون تومان الان نمیشود زندگی را چرخاند.»
بر اساس قانون کار جمهوری اسلامی، حداقل دستمزد باید متناسب با نرخ تورم و هزینه «زندگی شرافتمندانه» تعیین شود.
این موضوع همواره از سوی نمایندگان دولت و کارفرمایان نادیده گرفته شده و اعتراض کارگران، نمایندگان کارگران و تشکلهای کارگری مستقل را در پی داشته است.
روزنامه اعتماد در آذرماه در گزارشی از سقوط ارزش دلاری حداقل دستمزد کارگران در ایران از ۱۱۳ دلار به ۱۰۰ دلار خبر داد و نوشت ارزش واقعی دستمزد کارگران همزمان با شوکهای ارزی و کاهش ارزش ریال، در طول یک سال «آب رفته است».
فریدون شهبازیان، آهنگساز برجسته و رهبر پیشین ارکستر ملی ایران، شنبه ۲۲ دی در اثر بیماری ریوی در بیمارستانی در تهران درگذشت. او ساخت موسیقی متن فیلمها و سریالهای متفاوتی را بر عهده داشت و برای خوانندگانی از جمله شجریان، عهدیه، سیمین غانم و سراج آهنگسازی کرده بود.
فریدون شهبازیان ۲۱ خرداد ۱۳۲۱ در تهران متولد شد و با تشویق و راهنمایی پدرش، حسین شهبازیان، به موسیقی گرایش پیدا کرد.
او در هنرستان عالی موسیقی به تحصیل موسیقی و فراگیری ساز ویولن پرداخت. نخستین معلم او عطاالله خادم میثاق بود که پس از چندی او را به معلم روسی خود، سرژ خوتسیف، معرفی کرد. او تا پایان دوره ابتدایی نزد خوتسیف آموزش دید.
شهبازیان پس از آن، فراگیری ویولن را تا اخذ دیپلم نوازندگی این ساز، در کلاسهای شبانه لوئیجی پاساناری که در آن زمان کنسرتمایستر ارکستر سمفونیک تهران بود، ادامه داد.
او در ۱۷ سالگی به عضویت ارکستر سمفونیک تهران به رهبری حشمت سنجری درآمد و پس از آن همکاری خود را با ارکستر گلهای رادیو آغاز کرد.
در آن هنگام، ارکستر گلها به رهبری روحالله خالقی و پس از او، جواد معروفی فعالیت میکرد. شهبازیان در سال ۱۳۴۵ رهبر گروه کر و ارکستر سمفونیک رادیو شد.
او با خوانندگانی چون «ایرج»، «عهدیه»، «اکبر گلپایگانی»، «مهستی» و «الهه» همکاری کرده بود و آهنگهای «پُر کن پیاله را» با صدای محمدرضا شجریان و «گریز» با صدای نادر گلچین از معروفترین آثار او به شمار میرود.
شهبازیان در زمینه ساخت موسیقی فیلم نیز فعالیت داشت و در دهه ۵۰ خورشیدی آهنگسازی برای فیلم را آغاز کرد.
موسیقی متن فیلمهای «آوار» به کارگردانی سیروس الوند، «شیر سنگی» به کارگردانی مسعود جعفری جوزانی، «پاییزان» به کارگردانی رسول صدر عاملی، «هیوا» به کارگردانی رسول ملاقلیپور، «اخراجیها» به کارگردانی مسعود دهنمکی و «خاموشی دریا» به کارگردانی وحید موساییان و سریال «باغ گیلاس» به کارگردانی مجید بهشتی از جمله آثار اوست.
شهبازیان همچنین در ساخت موسیقی برای دکلمهها نیز فعال بود که در این زمینه میتوان به «رباعیات خیام» و «کاشفان فروتن شوکران» با صدای احمد شاملو اشاره کرد. او در مجموعه «صدای شاعر» با شاعران دیگری از جمله مهدی اخوان ثالث و امیرهوشنگ ابتهاج همکاری کرد.
در حوزه موسیقی پاپ نیز میتوان به کارهای مشترک او با محمد اصفهانی اشاره کرد.
شهبازیان که فارغالتحصیل دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود، از مهر ۱۳۹۵ تا فروردین ۱۳۹۸ رهبری ارکستر ملی ایران را بر عهده داشت.
او درباره دلیل استعفا از این سمت گفت: «دسیسه کردند. نامه نوشتند که بازنشستهام، در حالی که پارهوقت با ارکستر همکاری میکردم.»
شهبازیان در خصوص وضعیت موسیقی ایران نیز گفت: «وقتی محمدرضا گلزار ویولن میزند و مهران مدیری میخواند، وضعیت همین میشود.»
او پس از استعفا از مدیریت هنری و رهبری دائم ارکستر ملی ایران، بهعنوان مشاور موسیقی بنیاد رودکی منصوب شد که در اردیبهشت ۱۳۹۸ از این سمت نیز کنارهگیری کرد.
شهبازیان در حرفههای دیگر نیز نقشآفرینی کرد و بهعنوان بازیگر در سینما و تلویزیون فعالیت داشت؛ مهمترین آثاری که او در آنها بازی کرده، دو فیلم «بنبست» و «زندگی» هستند.
شهبازیان بارها در جشنواره موسیقی فجر نامزد دریافت سیمرغ بلورین شد.
سازمان دفاع از جریان آزاد اطلاعات در گزارش جدید خود درباره سرکوب رسانهها و روزنامهنگاران در ایران نوشت در سال ۲۰۲۴، جمهوری اسلامی در ۳۸۵ مورد برخورد قضایی و امنیتی، دستکم ۲۵۶ روزنامهنگار و رسانه را هدف قرار داد.
این گزارش بر پایه ۳۴۴ پرونده مستند شده از سوی پژوهشگران سازمان دفاع از جریان آزاد اطلاعات تهیه شده است.
بر اساس این گزارش که شنبه ۲۲ دی منتشر شد، در سال ۲۰۲۴ احکام زندان صادر شده علیه ۱۱ روزنامهنگار به اجرا درآمد و دستکم ۳۶ روزنامهنگار و فعال رسانهای در ایران بازداشت شدند.
دستگاه قضایی جمهوری اسلامی همچنین در سال گذشته میلادی با صدور احکامی در مجموع ۶۹ سال و ۱۰ ماه زندان، ۱۱۰ ضربه شلاق و بیش از ۲۰۰ میلیون تومان جزای نقدی علیه روزنامهنگاران و فعالان رسانهای در نظر گرفت.
اتهام «نشر اکاذیب» با ۲۰۵ مورد، پرتکرارترین اتهام علیه روزنامهنگاران و رسانهها در ایران بود و نهادهای قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی دستکم در ۴۱۰ مورد حقوق قانونی آنها را نقض کردند.
پیشتر در ۱۸ آبان، سازمان دفاع از جریان آزاد اطلاعات با اشاره به توسعه الگوهای سرکوب آزادی بیان در ایران در ۱۰۰ روز نخست ریاستجمهوری مسعود پزشکیان، گزارش داده بود ۷۸ رسانه و روزنامهنگار در این بازه زمانی، برخوردهای قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی را تجربه کردند.
طبق این گزارش، از زمان روی کار آمدن پزشکیان بهعنوان رییس دولت، نهتنها تغییری معنادار در شاخصهای آزادی مطبوعات در ایران مشاهده نشده، بلکه اختلال سازمانیافته در جریان اطلاعرسانی آزاد ادامه پیدا کرده است.
سازمان دفاع از جریان آزاد اطلاعات در جدیدترین گزارش خود، سال ۲۰۲۴ را سالی پر از رویدادهای چالشبرانگیز و دشوار برای روزنامهنگاران و رسانهها در ایران توصیف کرد و نوشت رویدادهای تاریخی در ایران و خاورمیانه در این سال، تاثیری معنادار بر اختلال در جریان اطلاعرسانی آزاد در کشور داشتند.
در این گزارش با اشاره به توسعه الگوهای سرکوب آزادی بیان از سوی جمهوری اسلامی در سال ۲۰۲۴ آمده برخوردهای قضایی و امنیتی با روزنامهنگاران و رسانهها در ایران بیوقفه ادامه پیدا کرد و تهدیدات فرامرزی علیه روزنامهنگاران ایرانی، ابعادی نگرانکننده به خود گرفت.
این سازمان ضمن اشاره به سخنرانیهای علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی و دستور او برای «برخورد» با روزنامهنگاران، رسانهها و کاربران شبکههای اجتماعی تاکید کرد این اظهارات نقشی پررنگ در تشدید سرکوب آزادی بیان در سال ۲۰۲۴ ایفا کرد.
به گفته سازمان دفاع از جریان آزاد اطلاعات، روزنامهنگاران زن در ایران در سال ۲۰۲۴، سطحی کمسابقه از سرکوب را تجربه کردند و برای ماههای متوالی، تعداد زنان روزنامهنگاری که بهدلیل انجام وظایف حرفهای خود در زندان بودند، بیشتر از مردان روزنامهنگار بود.
در سال ۲۰۲۴، در تمامی استانهای ایران برخوردهای قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی با روزنامهنگاران و رسانهها به ثبت رسید. تنها در استان تهران، بیش از ۶۳ درصد از برخوردهای قضایی و امنیتی در سال گذشته میلادی علیه روزنامهنگاران و رسانهها اعمال شد.
جمهوری اسلامی از زمان روی کار آمدن خود همواره روزنامهنگاران، نویسندگان و فعالان مدنی و سیاسی منتقد حکومت را بازداشت، شکنجه و زندانی کرده است.
از زمان آغاز خیزش سراسری «زن، زندگی، آزادی» علیه جمهوری اسلامی در شهریور ۱۴۰۱، سیاستهای سرکوبگرانه حکومت علیه روزنامهنگاران شدت گرفته و همچنان ادامه دارد.
پس از افزایش ۱۶ درصدی مصرف گاز در روزهای گذشته و همچنین بالا رفتن میزان مصرف برق، مراکز دولتی و عمومی و عمده فعالیتها در دوم-سوم استانهای ایران روز شنبه ۲۲ دی، به دلیل کمبود انرژی برای چندمین بار تعطیل شدند.
ادارات استان تهران در روز شنبه تعطیل شده و مدارس نیز به صورت غیرحضوری فعالیت میکنند. همچنین مدارس آذربایجان شرقی غیرحضوری بوده و فعالیت ادارات به صورت دورکاری است.
ادارهها و مراکز آموزشی اصفهان، فارس، قم، خراسان رضوی، خراسان شمالی، خراسان جنوبی، آذربایجان غربی، اردبیل، مازندران، همدان، زنجان و مرکزی در روز شنبه تعطیل اعلام شده است.
ادارات و مراکز آموزشی استان گیلان نیز امروز یک ساعت زودتر به کار خود خاتمه میدهند.
ادارهها و مراکز آموزشی استانهای گلستان، چهارمحال و بختیاری، البرز، کرمان، کرمانشاه، قزوین، سمنان و کردستان روز شنبه تعطیل هستند.
تعطیلیها اثرگذارند یا بیثمر؟
در هفتههای گذشته ادارات و مراکز آموزشی تهران و چند استان دیگر چندین بار به دلیل آلودگی هوا یا کمبود انرژی تعطیل شدند.
محمدصادق معتمدیان، استاندار تهران، چهارشنبه ۲۸ آذر گفت تصمیم دولت برای تعطیلیها در تهران فقط «بحران را از یک نقطه به نقطه دیگر برده» و مصرف سوخت را افزایش داده است.
۲۹ آذر، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری اعلام کرد دانشگاههای کشور تا پایان ترم اول سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۴ میتوانند کلاسها را بهصورت غیرحضوری برگزار کنند.
همزمان دولت کمپینی با عنوان «دو درجه مصرف کمتر» راه انداخته است اما با این حال مصرف گاز افزایش یافته است.
در همین زمینه حسن موسوی، سخنگوی شرکت ملی گاز ایران، خبر داد مصرف گاز در ۱۹ دی نسبت به روز مشابه سال قبل، ۱۶ درصد افزایش داشته است.
غلامرضا کوشکی، رییس مرکز راهبری شرکت ملی گاز نیز روز ۱۹ دی از افزایش شدید مصرف گاز در مراکز استانها از جمله ایلام، لرستان، کرمان، فارس و یزد خبر داد.
تابستان بیبرق، زمستان بیگاز
شهروندان ایرانی تابستان ۱۴۰۳ را به دلیل ناتوانی شبکه تولید و توزیع برق کشور در تامین برق مورد نیاز، با خاموشیهای سراسری سپری کردند. اکنون و در زمستان نیز جمهوری اسلامی در تامین گاز شهروندان ناتوان شده است.
عباس علیآبادی، وزیر نیرو، یکشنبه ۱۶ دی در جلسه کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی با حضور محمدباقر قالیباف، رییس مجلس، صراحتا اعلام کرد: «کمبود گاز یک واقعیت است و وزارت نفت هم نمیتواند ظرف دو ماه آن را جبران کند.»
علیآبادی از کمبود ۲۰ هزار مگاوات برق و «تابستان سخت» سخن گفت و افزود: «خدا کند این اتفاق نیفتد چرا که سرمای زمستان با پوشیدن لباس گرم سپری میشود اما عبور از شرایط تابستان به این سادگی نیست.»
مسعود پزشکیان، رییس دولت چهاردهم، تا به حال چندین بار گفته است که ایران در برق، آب، گاز، محیط زیست و پول با کمبود مواجه است و در مورد برخی از این کمبودها، «در لبه پرتگاه» قرار دارد.