آژانس بینالمللی انرژی اتمی اعلام کرد که تحقیقات درباره فعالیتهای احتمالی مرتبط با تسلیحات هستهای سوریه با سقوط حکومت بشار اسد متوقف شده است.
رافائل گروسی، مدیرکل آژانس، گفت که بشار اسد اخیرا اجازه بازدید و نمونهبرداری محیطی از سایتهای مشکوک را داده بود.


گفتن دروغهای مصلحتی والدین به کودکان، چه درباره پنهان کردن شکلات در کابینت چه داستانهای خیالی در مورد «قدرت هویج»، رفتاری آشنا در بسیاری از خانوادههاست اما آیا این دروغهای به ظاهر بیضرر، در بلندمدت به اعتماد و رشد عاطفی فرزندان آسیب نمیزنند؟
ربکا براون، پژوهشگر ارشد موسسه یوهیرو دانشگاه آکسفورد، در مقالهای در کانورسیشن به این موضوع میپردازد که دروغهای کوچک والدین اگرچه در لحظه، ممکن است کار را برای آنها راحتتر کند اما میتواند پیامدهای نگرانکنندهای داشته باشد.
به گفته او، حتی وقتی والدین با نیت خوب به کودکان میگویند خوردن هویج باعث دید بهتر در تاریکی میشود تا آنها را به خوردن سبزیجات تشویق کنند، باز هم باید درباره تاثیر این دروغهای به ظاهر بیضرر بر کودکان بیشتر فکر کرد.
این پژوهشگر که در زمینه اخلاق کاربردی و فلسفه پزشکی تخصص دارد، با اشاره به نمونههای دیگری از دروغهای والدین مینویسد که گاهی والدین با نیت مثبت به کودکان وعده میدهند که با خوردن غذای سالم قدرتهای ویژهای به دست میآورند اما: «اگرچه این وعدههای شیرین ممکن است در کوتاهمدت به شکلگیری عادتهای خوب در کودک کمک کند ولی پیامدهای بلندمدت آن چندان روشن نیست.»
به باور براون، در مواجهه با موضوعات دشوارتر مانند مرگ یا بیماری نیز والدین اغلب ترجیح میدهند با پنهان کردن حقیقت، فرزندان خود را از غصه خوردن دور نگه دارند. هر چند گفتوگو با کودکان درباره چنین مسائلی دشوار است و شاید پنهان کردن واقعیت راهحل سادهتری به نظر برسد اما پیش از آن که دروغ گفتن به عادتی همیشگی در تربیت فرزندان تبدیل شود، باید به دنبال راههای بهتری برای گفتوگو با آنها بود.
انواع دروغگویی
دروغ به معنای گفتن چیزی است که میدانیم درست نیست و هدف از آن گمراه کردن دیگران است اما همه موارد به این سادگی نیستند.
وقتی میگوییم «از آسمان سیل میبارد» یا «آنقدر گرسنهام که میتوانم یک اسب را بخورم»، قصدمان فریب کسی نیست بلکه میخواهیم شدت بارش باران یا گرسنگی خود را نشان دهیم.
دروغ سفید و دروغ مصلحتی
گاهی دروغها نیت مثبت دارند، مانند دروغهای سفید که برای حفظ روابط اجتماعی گفته میشوند. مثل تعریف از لباس کسی برای دلخور نشدنش یا دروغهای مصلحتی که در خدمت اهداف بزرگتری مانند حفظ آرامش جامعه هستند.
همه دروغها به قصد فریب نیستند: گاهی برای این که کسی حقیقت را باور کند، مجبوریم خلاف واقع بگوییم. مانند داستان بِن که همیشه دارچین و جوز هندی را اشتباه میگیرد. او عاشق دارچین است اما فکر میکند از آن متنفر است.
سالی که این را میداند، وقتی نان دارچینی به بن تعارف میکند، میگوید: «حتما از این خوشت میآید. پر از جوز هندی است.»
دستکاری حقیقت
براون مینویسد نوع دیگری از فریب وجود دارد که در آن دروغی گفته نمیشود بلکه بخشی از واقعیت در آن پنهان میماند.
برای نمونه وقتی کسی میپرسد آیا آن پنیر کپکزدهای را که نگه داشته بودم خوردی و ما در جواب میگوییم که من پنیر خامهای را بیشتر دوست دارم، با گفتن یک حقیقت بیربط، از پاسخ مستقیم طفره رفتهایم.
به این شیوه فریب که با حذف بخشی از واقعیت یا گفتن حقیقتی نامربوط انجام میشود، «دستکاری حقیقت» میگویند.
به باور براون، دروغهایی که والدین به فرزندانشان میگویند، معمولا از این جنس نیست.
دروغ گفتن میان بزرگسالان امری رایج است و گاه ناگزیر به نظر میرسد. هر چند فیلسوفانی مانند امانوئل کانت با گفتن هر گونه دروغی، حتی در شرایط بحرانی مخالفاند اما حتی اگر چنین سختگیر نباشیم، باز هم دروغ گفتن به کودکان موضوع نگرانکنندهای است.
بزرگسالان معمولا در تعامل با یکدیگر، آگاهانه و با سنجیدن شرایط دروغ میگویند اما وقتی پای کودکان در میان است، این دروغها بیمحابا و بدون توجه به پیامدهای آن گفته میشود.
مشکل اینجاست که بزرگترها نه فقط در شرایط بحرانی، بلکه برای مسائل پیش پا افتاده هم به کودکان دروغ میگویند. گاهی برای فرار از توضیح دادن، گاهی برای جلوگیری از گریه و بیتابی و گاهی فقط برای این که کارها سریعتر پیش برود یا بچهها حرفشنوی داشته باشند.
برخی از این دروغها میتوانند آسیبزا باشند. برای مثال وقتی به کودک میگویند اگر حرف گوش نکند، پلیس میآید و او را میبرد. بچههای کوچک هنوز قدرت تشخیص درستی و نادرستی چنین حرفهایی را ندارند و نمیتوانند بفهمند این تهدیدها واقعی نیستند.
چرا نباید به کودکان دروغ بگوییم؟
شاید به نظر برسد گفتن دروغهای کوچک به کودکان مشکلی ندارد اما پیامدهای مهمی برای این ماجرا وجود دارد:
- خدشهدار شدن اعتماد
کودکان دیر یا زود متوجه دروغهای ما میشوند. وقتی این اتفاق میافتد، اعتمادشان به ما، بهویژه به عنوان والدین، آسیب میبیند. این بیاعتمادی میتواند در آینده به مشکلات روانی و اجتماعی منجر شود.
- اختلال در رشد طبیعی
گاهی برای این که کودک ناراحت نشود یا گریه نکند به او دروغ میگوییم اما این دروغهای به ظاهر مهربانانه، فرصت یادگیری را از او میگیرند. کودک باید بیاموزد چطور با ناامیدی و ناکامی کنار بیاید و احساساتش را مدیریت کند.
- بیاحترامی به شخصیت کودک
کودکان هم انسان هستند. همانطور که به بزرگسالان احترام میگذاریم و به آنها دروغ نمیگوییم، باید به کودکان هم احترام بگذاریم. نمیتوانیم طوری رفتار کنیم که انگار درک و باورهای آنها اهمیتی ندارد.
بازنگری در رفتار
وقتی تصمیم میگیریم به کودک راست بگوییم، ناچار میشویم درباره رفتارهایمان فکر کنیم. برای مثال چرا واقعا نمیخواهیم کودک کارتون ببیند یا به زمین بازی برود؟
والدین قدرت زیادی بر فرزندانشان دارند و باید مسئولانه از آن استفاده کنند.
راستگویی ما را وادار میکند درباره شیوههای کنترل فرزندانمان و درست یا نادرست بودن آنها بیشتر فکر کنیم.
پرورش فرزندان کار آسانی نیست و گاهی دروغ گفتن سادهترین راهحل به نظر میرسد اما اگر میخواهیم فرزندانمان در مسیر درست رشد کنند، باید با آنها صادق باشیم.
پس دفعه بعد که کودک سهسالهتان شکلات خواست، به جای این که بگویید شکلات تمام شده، با مهربانی توضیح دهید که چرا نمیتواند همه شکلاتها را یکجا بخورد.
این گفتوگوی صادقانه هر چند دشوارتر است اما به رشد و تربیت بهتر فرزندان کمک میکند.
سفارت جمهوری اسلامی در دمشق اعلام کرد که خبر منتشر شده در مورد سرقت ۴۲ میلیون دلار از این سفارتخانه در جریان تحولات اخیر در سوریه، شایعه است.
این سفارتخانه افزود: «هیچ امکانات و اموالی در ساختمان سفارت حین هجوم وجود نداشته و پیش از تخلیه، همه امور به شکل دقیق پیشبینی شده بود.»

دادستانی کل کشور تهدید کرد که «با افرادی که ضمن اظهارات غیرمسئولانه با انتشار محتوای خلاف واقع، نشر اکاذیب و توهین اقدام به بر هم زدن امنیت روانی جامعه کنند و باعث ترس مردم شوند، براساس قانون برخورد مقتضی صورت خواهد گرفت.»
این تهدید پس از شکست بشار اسد در سوریه و سخنرانی خامنهای در این زمینه اعلام شد.
علی خامنهای در سخنرانی چهارشنبه خود گفت رسانههای فارسی زبان خارج از کشور «قضایا را طوری تصویر میکنند که مردم را بترسانند و توی دل مردم را خالی کنند. تکلیف آن جور دیگری است و جور دیگری باید با آن برخورد کرد. اما در داخل کسی نباید این کار بکند.»
او افزود: «در داخل اگر کسی در تحلیل یا بیان طوری حرف بزند که معنای آن خالی کردن دل مردم باشد، این جرم است.»

مقامهای دولتی میگویند ۶۰ درصد آلودگی هوا در ایران که سالانه ۲۵ هزار نفر را میکشد ناشی از حمل و نقل موتوری است. از میان اجرا نشدن قانون هوای پاک، نقش خودروسازان، عدم اسقاط خودروهای فرسوده یا «بنزین پتروشیمی»، کدام یک میتواند عامل اصلی آلودگی هوا باشد؟
شهرهای مختلف در ایران از جمله تهران، بار دیگر درگیر آلودگی هوا شدهاند. طبق آمارها، پایتخت از سال ۱۳۹۵ تاکنون، تنها ۱۵ درصد روزهای سال آلوده نبوده است و مردم تقریبا هر هفته شش روز در هوای آلوده تنفس کردهاند.
تعداد مرگ و میر سالانه منتسب به آلودگی هوا در کل کشور ۲۰ تا ۳۰ هزار نفر و در تهران سالانه هفت هزار نفر اعلام شده است.
خسارت مالی سالانه آلودگی هوا در ایران ۱۲ میلیارد دلار، برابر ۵۹۷ هزار میلیارد تومان، برآورد میشود.
جمهوری اسلامی که این روزها درگیر انواع کمبودها در اکثر حوزههاست و آنها را «ناترازی» مینامد، با یک ابربحران هم روبهروست: بحران محیط زیست که آلودگی هوا تنها بخشی از آن است.
اکثر شهرهای بزرگ در نیمه نخست هر سال درگیر ریزگرد هستند و در نیمه دوم سال، همزمان با سرد شدن هوا، درگیر «وارونگی دما» میشوند.
در این پدیده، برخلاف حالت طبیعی، با افزایش ارتفاع، دما نیز زیاد و در این شرایط درجه حرارت پایین جو کمتر از طبقه فوقانی میشود. وارونگی دما معمولا باعث ماندن آلودگی هوا در ارتفاع نزدیک زمین میشود.
در حالی که تصویب و اجرای سریع قانون موسوم به «عفاف و حجاب» از ابتدای امسال در دستور کار سه قوه قرار گرفته است، قانون هوای پاک که سال ۱۳۹۶ تصویب شد، پس از گذشت حدود هفت سال، به حاشیه رفته است.
طبق قانون هوای پاک،۱۷۴ تکلیف به عهده ۲۳ دستگاه کشور گذاشته شده است اما تنها ۴۰ درصد تکالیف این قانون اجرا شده است.
نقش حمل و نقل عمومی فرسوده و خودروسازان
علیرضا رئیسی، معاون بهداشت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، ۱۹ آذر ۱۴۰۳ تصریح کرد ۶۰ درصد آلودگی هوای کشور مربوط به سامانه حمل و نقل موتوری است.
به گفته رئیسی، ۱۱ میلیون از ۱۲ میلیون موتور سیکلت و دو و نیم میلیون از ۱۴ میلیون خودروی موجود در کشور فرسوده هستند.
خودروهای غیرفرسوده کشور، عموما تولیدات دو خودروساز اصلی یعنی ایرانخودرو و سایپا هستند. دو خودروساز انحصاری بازار ایران که به گفته روحالله لک علیآبادی، نماینده دورود در مجلس شورای اسلامی، «نه جان مردم برایشان ارزش دارد نه محیط زیست و نه آلودگی هوا».
در دهه ۸۰ خورشیدی، قانونی موسوم به «قانون اسقاط» در کشور اجرا شد که با تعیین سن فرسودگی خودرو، خودروسازان را ملزم به تعویض خودروهای فرسوده میکرد. این قانون در دوران ریاست جمهوری حسن روحانی عملا به فراموشی سپرده شد.
اگرچه این روزها مقامات و برخی رسانهها همزمان با زمزمه افزایش قیمت سوخت، سهم خودروها در آلودگی هوا را میشمارند اما به نظر نمیرسد ابربحران محیط زیست در ایران یک سر به عهده حمل و نقل باشد.
در سالهای شیوع کرونا که حمل و نقل به دلیل محدودیتهای تردد، به طرز بیسابقهای در شهرها کاهش یافته بود، باز هم آلودگی هوا وجود داشت. سمت دیگر این بحران، نیروگاهها و صنایع هستند.
نفتایی به نام بنزین
روزنامه اصلاحطلب سازندگی، چاپ تهران، در شماره ۲۰ آذر ۱۴۰۳ خود به نقش تحریمها و «سیاست پایین نگه داشتن قیمت بنزین» به عنوان عوامل آلودگی هوای تهران پرداخت.
مشابه همین روایت در برخی رسانههای حامی دولت به چشم میخورد.
رسانههای داخلی اما اشاره چندانی به کیفیت بنزین توزیع شده در جایگاهها ندارند.
اردیبهشت ۱۴۰۳، پیش از مرگ ابراهیم رئیسی، دولت سرمایهگذاری سه میلیارد دلاری برای تولید نوعی نفتا موسوم به «بنزین پتروشیمی» انجام داد. محصولی که قیمت آن بسیار کمتر از بنزین واقعی و البته، آلودگی آن هم بسیار بیشتر از بنزین واقعی است.
از سهم نفتا در شبکه توزیع سوخت کشور هیچ آماری در دست نیست.
ابومحمد جولانی، رهبر مخالفان مسلح سوریه، از دیگر کشورها خواست فراریان وابسته به رژیم بشار اسد را تحویل دهند.
این اظهارات در حالی است که بشار اسد به روسیه فرار کرده است.
جولانی گفت: «ما کسانی را که فرار کردهاند در سوریه تعقیب خواهیم کرد.»





