دولت ترامپ: تهدید ایران کاهش یافته و ما تنگه هرمز را همیشه باز نگه میداریم
در تازهترین سند راهبرد امنیت ملی آمریکا، دولت دونالد ترامپ اعلام کرد که واشینگتن همچنان متعهد به باز نگهداشتن تنگه هرمز و جلوگیری از سلطه «دشمنان آشکار» بر انرژی خلیج فارس است؛ در حالی که تهدید ایران در این سند کماهمیتتر از گذشته توصیف شده است.
سند «راهبرد امنیت ملی ۲۰۲۵» که شامگاه پنجشنبه ۱۳ آذر منتشر شد، ارزیابی تازهای از نقش ایران، امنیت انرژی خلیج فارس و جایگاه خاورمیانه در سیاست خارجی آمریکا ارائه میدهد.
دولت آمریکا، در این سند تاکید کرده است که جلوگیری از تسلط «دشمنانی آشکار» بر منابع انرژی خلیج فارس و تضمین باز ماندن تنگه هرمز، همچنان از منافع اصلی ایالات متحده است.
با این حال، در این سند، سطح تهدید ناشی از ایران کوچکتر از سالهای گذشته ترسیم شده است.
در بخشی از متن آمده است: «ایران، که نیروی اصلی بیثباتکننده در منطقه است، پس از اقدامات اسرائیل از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و عملیات «چکش نیمهشب» در ژوئن ۲۰۲۵، بهشدت تضعیف شده و توان هستهای آن بهطور قابل توجهی کاهش یافته است.»
در سالهای گذشته، مقامهای نظامی جمهوری اسلامی بارها تهدید کردهاند که در صورت تقابل با غرب میتوانند تنگه هرمز را ببندند. ارتش و سپاه پاسداران نیز رزمایشهای مکرری در خلیج فارس برگزار کردهاند.
با وجود این، در سند جدید، جزییات چندانی درباره تواناییها یا نیتهای تهران ارائه نشده است و روشن نیست واشینگتن در صورت بروز بحران چه سطحی از مداخله را مدنظر دارد.
فصل خاورمیانه؛ منطقهای که دیگر محور سیاست خارجی آمریکا نیست
در فصل مربوط به خاورمیانه، سند راهبردی ۲۰۲۵ تلاش میکند این منطقه را «کماهمیتتر» از گذشته ترسیم کند و مینویسد دو پایه سنتی سیاست آمریکا—وابستگی به انرژی و رقابت ابرقدرتها—دیگر شرایط پیشین را ندارند.
•
•
در متن آمده است: «این تصور که بحرانهای خاورمیانه همواره در آستانه انفجار هستند، برخلاف تیترها، کمتر از گذشته واقعیت دارد.»
سند، ضعف کنونی ایران را یکی از دلایل کاهش بیثباتی منطقه معرفی میکند.
یکی از بخشهای برجسته سند، رد سیاستهای فشار بر حکومتهای غیردموکراتیک عرب است. در این سند تقابل با امیرنشینهای منطقه را «آزمایشی ناکام» میخواند و میگوید باید این حکومتها را «همانگونه که هستند» پذیرفت و بر مبنای منافع مشترک با آنها همکاری کرد.
در پایان سند آمده است که خاورمیانه «دیگر آن محرک دائمی نگرانی و منبع بالقوه فاجعه نیست» و این وضعیت با تلاشهای ترامپ برای «متحد کردن جهان عرب» بهوجود آمده است.
سند میافزاید این تغییر رویکرد به واشینگتن اجازه داده است «اولویت را به منافع آمریکایی بدهد».
ریچارد بلومنتال، سناتور دموکرات آمریکا در گفتوگو با ایران اینترنشنال، گفت «اسرائیل در کنار ایالات متحده به عنوان سد دفاعی در برابر تهدیدات ایران عمل میکند و واشینگتن باید حمایت کامل خود را از اسرائیل حفظ کند.» او ایران را «عنصری سمی» در منطقه توصیف کرد.
سناتور دموکرات آمریکا گفت جمهوری اسلامی یک تهدید واقعی و فوری برای خاورمیانه است و با حمایت از گروههای نیابتی مانند حزبالله، حماس و حوثیها، به بیثباتی در منطقه دامن میزند.
او افزود: «حملاتی که علیه حزبالله در لبنان انجام میشود، در واقع به مردم لبنان کمک میکند تا بتوانند آیندهای مسالمتآمیزتر داشته باشند. حزبالله نیرویی نیابتی از سوی ایران است و باید نسبت به تهدید مستمر ایران هوشیار بود.»
این سناتور آمریکا اضافه کرد: «اسرائیل در کنار ایالات متحده به عنوان سد دفاعی در برابر تهدیدات ایران عمل میکند و واشنگتن باید حمایت کامل خود را از اسرائیل حفظ کند. سناتور بلومنتال ایران را «عنصری سمی» در منطقه توصیف کرد که با دخالت در امور گروههای نیابتی، امنیت و ثبات خاورمیانه را تهدید میکند.»
محمد خاتمی به سخنان عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، روحانی شیعه، به دلیل تشکیک در صحت روایات مذهبی مربوط به کشته شدن فاطمه زهرا، دختر پیامبر اسلام، و نیز امام نهم شیعیان، اعتراض کرد. این اعتراض رییسجمهور سابق همزمان با حملات چهرههای حکومت و مداحان به این روحانی منتقد صورت گرفت.
اردستانی پیشتر در مناظرهای با حامد کاشانی، روحانی نزدیک به حکومت، با اشاره به روایات شیعی درباره نحوه «شهادت» فاطمه زهرا گفته بود اگر «امام علی» بهعنوان همسر او تنها نظارهگر بوده و اقدامی نکرده باشد، در آن صورت «شریک در قتل» به شمار میآید و «عدالت» او به چالش کشیده میشود. سلیمانی اردستانی همچنین علت کشته شدن جواد، امام نهم شیعیان، را «حسادت» همسرش پس از ازدواج مجدد او دانست و تاکید کرد که عزاداری برای چنین رویدادی پس از گذشت ۱۳۰۰ سال، فاقد معناست.
محمدعلی ابطحی، معاون خاتمی در دولت اصلاحات، در اینستاگرام نوشت خاتمی اعتراض کرده که چرا اردستانی «این مباحث و این ادبیات را در این شرایط به کار گرفته است.»
او اشاره کرد جمعی که خاتمی در آن این سخنان را مطرح کرد نیز انتقاد کردهاند که سخنان اردستانی «به تفکر آرام نواندیشی دینی» آسیب میزند.
مقامات محلی در چندین استان ایران از جمله استان تهران از تعطیلی مدارس به دلیل آلودگی هوا و شیوع کرونا و آنفلوانزا خبر دادهاند.
حسن عباسنژاد، دبیر کارگروه اضطرار آلودگی هوای استان تهران، جمعه ۱۴ آذر اعلام کرد که بهدلیل وضعیت اضطراری آلودگی هوا مدارس ابتدایی در شهر و استان تهران به استثنای فیروزکوه، ملارد، رباط کریم و قرچک طی روزهای شنبه و یکشنبه ۱۵ و ۱۶ آذر تعطیل است و آموزش دانشآموزان به طور «مجازی» ارائه میشود.
او افزود که دستگاههای دولتی با نظر مدیران میتوانند برای مادران شاغلی که فرزند خردسال پیشدبستانی و دبستانی دارند دورکاری اعمال کنند.
همچنین بهگفته این مقام استانداری تهران، تردد کامیونها در سطح پایتخت به صورت شبانهروز به جز مواردی که مواد فاسدشدنی و سوخت را حمل میکنند، ممنوع است.
تعطیلی مدارس در دیگر استانها
بر اساس گزارش رسانههای ایران، مدارس استان البرز شنبه ۱۵ آذر بهدلیل آلودگی هوا، مدارس و دانشگاههای استان چهارمحال و بختیاری شنبه بهدلیل شیوع آنفولانزا، تمامی مدارس، دانشگاهها و مراکز آموزشی استان کردستان شنبه بهدلیل گسترش شیوع آنفلوانزا، مهدکودکها و پیشدبستانیها و مدارس استان هرمزگان و حتی جزیره کیش شنبه و یکشنبه بهدلیل شیوع آنفلوانزا تعطیل است.
وضعیت در تعداد دیگری از استانها و شهرهای دیگر ایران نیز مثل استان اصفهان مشابه است و مدارس تعطیل شده است.
علت تعطیلیها در برخی شهرها مثل شهر اصفهان «ترکیبی از آنفلوانزا و آلودگی هوا» اعلام شده است.
پیشتر مقامات بهداشتی ایران گفته بودند که همزمان با شیوع آنفلوانزا، کرونا نیز شیوع یافته است.
قباد مرادی، رییس مرکز مدیریت بیماریهای واگیر وزارت بهداشت، ۲۸ آبان از شیوع ویروس کرونا خبر داده و گفته بود: «اگرچه سهم کرونا پایین است اما رصد مداوم آن و سایر علل ادامه دارد زیرا هر عامل تنفسی میتواند دچار جهش شود و بیماری شدیدتری ایجاد کند.»
ششم آذر، یک منبع آگاه به ایراناینترنشنال گفت موج جدیدی از بیماریهای تنفسی از جمله کرونا و آنفلوانزا، مراجعه به بیمارستانهای تهران را افزایش داده است.
فصل شیوع آنفلوانزا در ایران از آبانماه آغاز میشود و تا اسفندماه ادامه دارد.
این اولین بار نیست که مدارس ایران به دلایل مختلف از جمله آلودگی هوا، بحران انرژی یا شیوع کرونا تعطیل اعلام میشود.
افت تحصیلی دانشآموزان به دلیل تعطیلیها
پیشتر علی فرهادی، سخنگوی وزارت آموزش و پرورش، هشدار داده بود تعطیلیهای مکرر مدارس در ایران بر کیفیت یادگیری دانشآموزان تاثیر منفی گذاشته است.
فرهادی دوم فروردین در مصاحبه با خبرگزاری دولت جمهوری اسلامی گفت یک روز تعطیلی مدارس حدود هزار میلیارد تومان هزینه دارد و آموزش مجازی نمیتواند جایگزین موثری برای آموزش حضوری باشد.
در سالهای اخیر، کارشناسان نسبت به افت تحصیلی دانشآموزان ایرانی بارها هشدار دادهاند.
مسعود کبیری، عضو هیات علمی پژوهشگاه آموزش و پرورش، دیماه ۱۴۰۳ هشدار داد از هر پنج دانشآموز ایرانی، دو نفر فاقد یادگیری موثر هستند و ۷۰ درصد دانشآموزان مدارس روستایی پسرانه به حداقل سطح مورد انتظار یادگیری دست نمییابند.
رضوان حکیمزاده، معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش، آذرماه ۱۴۰۳ با بیان اینکه ۴۰ درصد دانشآموزان فقر یادگیری دارند، گفت این موضوع شانس موفقیت تحصیلی و شغلی آنها را در آینده بهطور چشمگیری کاهش میدهد.
او از فقر یادگیری بهعنوان وضعیتی یاد کرد که در آن، برخی دانشآموزان با وجود حضور در مدرسه، موفق به فراگیری صحیح مهارتهای پایه سواد، از جمله خواندن، نوشتن، محاسبه و سخنگفتن نمیشوند.
غلامعلی افروز، استاد دانشگاه تهران، هم آبانماه سال گذشته اعلام کرد تنها ۷۰ درصد دانشآموزان ایرانی که وارد دبستان میشوند، دوره دبیرستان را به پایان میرسانند.
یافتههای پژوهشی تازه درباره تجربیات کارکنان زن در یک دانشگاه دولتی ایران نشان میدهد زنان شاغل با وجود تحصیلات بالا، همچنان با پدیده «سقف شیشهای» و تبعیض پنهان در مسیر ارتقای شغلی خود روبهرو هستند.
حسنرضا یوسفوند و عظیمهالسادات عبدالهی، اعضای هیات علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه پیام نور تهران، در این پژوهش به بررسی پدیده سقف شیشهای و موانع ارتقای شغلی زنان در محیطهای آکادمیک علیرغم برخورداری از تجربه و مدارک تحصیلی مشابه با همکاران مرد پرداختند.
در این پژوهش سقف شیشهای بهعنوان مانعی نامرئی تعریف شده که مسیر ارتقای زنان را محدود میکند و در قالب معیارهای پنهان در انتصابها و شبکههای غیررسمی قدرت خود را نشان میدهد؛ فرآیندی که به شکل ساختاری و نامحسوس زنان را از رسیدن به موقعیتهای مدیریتی بازمیدارد.
این تحقیق که در آخرین شماره نشریه «پژوهشهای راهبردی مسائل اجتماعی» منتشر شد، بر پایه مصاحبه با کارکنان زن در ساختار اداری دانشگاه پیام نور اصفهان انجام گرفت.
معیارهای پنهان و شبکههای غیررسمی مردانه
زنان در این تحقیق از «معیارهای پنهان در انتصابها» بهعنوان یکی از نمودهای اصلی پدیده سقف شیشهای یاد کردند؛ شاخصهایی مثل انتظار ناگفته برای حضور بعد از ساعت اداری یا مشارکت در نشستهای غیررسمی که عملا به نفع مردان تمام میشود.
یکی از زنان مشارکتکننده در این تحقیق گفت هرچند «در ظاهر همه چیز بر اساس شایستگی است، اما در واقعیت، معیارهای دیگری هم هست که هیچجا نوشته نشده؛ مثلا توانایی حضور در جلسات بعد از ساعت اداری.»
کلیشههای جنسیتی و بیارزشسازی دستاوردها
یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که کلیشههای ریشهدار درباره «زنانه» و «مردانه» بودن شغلها هنوز در تقسیم کارهای اداری نقشی برجسته ایفا میکنند و زنان بیشتر برای کارهای مراقبتی و پشتیبانی در نظر گرفته میشوند.
به باور پژوهشگران، این رویکرد «کلیشههای جنسیتی را بازتولید کرده و زنان را به وظایف "زنانه" محدود میکند؛ در حالی که مردان از این انتظارات معاف هستند».
یکی از زنان شاغل از تجربه خود چنین گفت: «من کارمند روابط عمومی هستم؛ اما جالب است که هر وقت مهمانی یا جلسهای هست، انتظار میرود من پذیرایی کنم، اتاق را مرتب کنم؛ در حالی که از همکاران مرد همرتبهام چنین انتظاری نیست.»
در این مقاله آمده است زنان باید در محیط کار «حامی و مهربان» باشند، در حالی که از مردان «قاطعیت» و «ریسکپذیری» انتظار میرود؛ فرآیندی که به گفته پژوهشگران، خودبهخود زنان را از موقعیتهای رسمی رهبری کنار میزند.
در همین حال، دستاوردهای حرفهای زنان به شکل نامحسوسی بیارزش تلقی میشوند؛ موفقیتهای آنها اغلب به «شانس» و «رابطه» نسبت داده میشود، در حالی که عملکرد مشابه مردان نشانهای از «توانمندی» و «شایستگی» به حساب میآید.
بار دوگانه کار و خانواده و فرسایش انگیزه زنان
زنان در این تحقیق از بار دوگانه وظایف شغلی و مسئولیتهای خانوادگی گفتند؛ از ساعت کاری سختگیرانه گرفته تا نبود امکان دورکاری و خدمات حمایتی مانند مهدکودک.
به گفته پژوهشگران، در برخی موارد مدیران با اشاره به نقش مادری کارمندان زن، مانع ارتقای شغلی آنان میشوند و این پیام را میدهند که خانواده باید «اولویت» او باشد.
بر اساس یافتههای پژوهش، نتیجه این وضعیت تنها کند شدن مسیر ارتقای شغلی زنان نیست؛ این موانع به «فرسایش تدریجی انگیزه و خودباوری» زنان منجر میشود و احساس نالایق بودن و تردید نسبت به تواناییها را در آنها تقویت میکند.
لزوم اصلاح ساختارهای سازمانی، فرهنگی و روانشناختی
پژوهشگران تاکید کردند راه برابری از تغییر رویههای ساختاری و فرهنگی میگذرد، نه فقط از تکیه بر تلاش فردی زنان.
اولین گام در این مسیر، شفاف کردن معیارهای انتصاب و ارتقای شغلی است؛ یعنی سازمانها باید بهروشنی اعلام کنند برای هر پست مدیریتی چه شرایط، امتیازها و سابقهای لازم است و این معیارها برای زنان و مردان بهصورت یکسان به اجرا درآیند.
این پژوهش بر ضرورت اصلاح فرایندهای انتصاب، حمایت از توازن مسئولیتهای شغلی-خانوادگی و آموزش آگاهی جنسیتی تاکید دارد.
به بیان دیگر، تا زمانی که انتصابها بر پایه روابط غیررسمی، سلیقه مدیران بالادستی یا حضور در جمعهای محدود انجام شود، نابرابری در ارتقای شغلی زنان ادامه پیدا خواهد کرد.
محققان همچنین بهکارگیری «سیاستهای انعطافپذیر» را ضروری دانستند؛ سیاستهایی مانند امکان دورکاری در شرایط خاص و فراهم کردن خدمات مراقبت از کودک در محیط کار یا نزدیک به آن.
محور مهم بعدی در این مسیر، آموزش «آگاهی جنسیتی» برای مدیران و کارکنان است. پژوهش نشان میدهد بسیاری از کلیشهها و قضاوتهای منفی درباره زنان و مادران شاغل، در ذهن مدیران و همکاران به شکل «باورهای عادی» جا افتاده و نهادینه شده است.
این نتایج بر پایه روایت ۱۳ زن شاغل در بخشهای مختلف اداری دانشگاه پیام نور اصفهان به دست آمد.
به گفته پژوهشگران، تجربه این زنان بازتابی از شرایطی است که در بخش بزرگی از نهادهای آکادمیک ایران وجود دارد؛ تا زمانی که سقف شیشهای و تبعیض پنهان در فرهنگ سازمانی پابرجا باشد، مسیر ارتقای شغلی برابر برای زنان مسدود خواهد ماند.
علی حدادی، نماینده شهرستانهای غرب استان البرز در مجلس شورای اسلامی، گفت: «کشاورزی ایران این روزها در نقطه حساسی قرار گرفته است و اگر مدیریت ناکارآمد و مشکلات ساختاری ادامه یابد، تهدیدی جدی برای امنیت غذایی کشور رقم خواهد خورد.»
او افزود: «در مدیریت جامع بخش کشاورزی و تأمین امنیت غذایی، مهمترین اقدام آن است که در حوزه تأمین کالاهای اساسی و بخشهای مختلف مرتبط، عملکرد مؤثر و هماهنگ وجود داشته باشد. امروز با مشکلات جدی در بخش کشاورزی مواجه هستیم و مسئولیتهای این حوزه بهصورت واقعی، اجرایی و عملیاتی انجام نمیشود.»