در حالی که هشدارها درباره جیرهبندی و حتی «تخلیه تهران» در صورت تداوم خشکسالی، نگرانیها از تشدید بحران آب را دوچندان کرده است، ایراناینترنشنال از مخاطبان خود پرسید در شهر یا محله خود، کمبود آب را چطور تجربه میکنند.
پیامهای مردمی دریافتی از نقاط مختلف ایران در چهارشنبه ۲۱ آبان نشان میدهد کمبود آب گسترهای چشمگیر یافته است.
یکی از مخاطبان از استان یزد نوشت «فشار آب دستکم ۵۰ درصد کم شده است» و شهروندی از خراسان جنوبی گفت در بیرجند آب «به طور پیوسته» قطع میشود.
یکی دیگر از ساکنان ایران از آسیب به تجهیزات ساختمانی و پکیج خانگی در پی نوسان فشار آب خبر داد: «چند روز اخیر سیستم پکیج ما آسیب دیده و برنامه عادی زندگیمان به هم ریخته است.»
در روزهای اخیر، ابعاد تازهای از بحران کمآبی در ایران آشکار شده و این وضعیت زنگ خطر جدی را برای زندگی روزمره مردم و تداوم فعالیت بسیاری از صنایع به صدا درآورده است.
شرایط بحرانی جنوب
بر اساس پیامهای مخاطبان ایراناینترنشنال، در جنوب کشور نیز شرایط بحرانی است.
یک شهروند ساکن اهواز گفت: «اینجا آب آنقدر املاح و ناخالصی دارد که شامپو و صابون دیگر کف نمیکنند.»
دیگری افزود: «فشار آب در کارون اهواز کم شده. بعدازظهر تا غروب و بعضی وقتها تا آخر شب آب قطع است.»
شهروندی ساکن شهرستانی مرزی در اردبیل نیز یادآوری کرد مشکل تامین آب شرب برای آنها بسیار قدیمیتر بوده و چندین سال است که آب را شش ماه تمام از کوهسار و رودخانههای اطراف آن تهیه میکنند.
او توضیح داد که از صبح تا ظهر برای «دو دبه ۳۰ لیتری» در صف میایستند و هزینه کلانی برای حمل آب میدهند؛ در حالی که لولهکشی این منطقه در گذشته به گفته او «به لطف شهبانو فرح پهلوی» انجام شده بود و آب شیرین همیشه در دسترس بود.
پیشتر نیز شهروندان به ایراناینترنشنال گفته بودند در بسیاری از شهرهای ایران، با قطع شبانه و افت شدید فشار آب روبهرو هستند.
تهران آب ندارد
گزارشهای جدید حاکی از تداوم کمبود و قطع آب در مناطق مختلف تهران است.
یکی از شهروندان ساکن منطقه پیروزی گفت: «هفتهای چهار روز آب نداریم.»
مخاطبی از لواسان نیز گفت از زمان جنگ ۱۲ روزه، هر شب از ساعت ۱۱ تا پنج صبح آب قطع میشود.
دیگران از آلودگی آب و ناچار بودن به جوشاندن آن برای آشامیدن گفتند.
اما از جنوب و غرب کشور نیز وضعیت مشابهی گزارش میشود.
شهروندی از برازجان استان بوشهر نوشت: «دو روز آب نداریم، روز بعد که میآید فقط مخزنمان پر میشود و دوباره قطع میشود.»
در میان این پیامها، برخی نوشتند که چون از «منبع» استفاده میکنند، متوجه قطع آب نمیشوند اما اغلب از قطع و افت فشار مکرر گلایه داشتند.
واکنشها به هشدار پزشکیان برای تخلیه تهران
بحران آب در هفتههای اخیر، در سطح سیاستگذاری کشور نیز به موضوعی جنجالی تبدیل شده است.
محمدجعفر قائمپناه، معاون اجرایی مسعود پزشکیان، چهارشنبه ۲۱ آبان در حاشیه جلسه هیات دولت گفت هدف از سخنان اخیر رییسجمهوری درباره «تخلیه تهران» هشدار دادن در مورد «اهمیت تامین آب» پایتخت بوده است.
پزشکیان ۱۵ آبان گفت اگر در آذرماه باران نبارد، آب در تهران جیرهبندی خواهد شد و اگر باز هم باران نبارد، باید برای تخلیه تهران اقدام کرد.
این اظهارات با واکنش منفی برخی نمایندگان مجلس روبهرو شد.
محمد جلالی، عضو کمیسیون کشاورزی مجلس، ۲۱ آبان با تایید خشکسالی و کمآبی، هشدار پزشکیان را «نامناسب» دانست و گفت مسئولان نباید «دل مردم را خالی و تنش ایجاد کنند».
او افزود: «راهی جز باریدن باران برای حل بحران آب نداریم؛ تا زمانی که بارندگی موثر در کشور نباشد، چارهای جز کاهش مصرف و کاهش فشار آب در ساعاتی از شبانهروز نیست.»
این نماینده مجلس راهکار رفع بحران بیآبی را «فرهنگسازی برای کاهش مصرف آب» از سوی مردم خواند تا دولت بتواند به «شرایط بهتری در زمینه منابع آبی در دسترس» برسد.
مقامهای جمهوری اسلامی بارها مسئولیت ناکارآمدی حکومت در مدیریت بحران آب را گردن مردم انداختهاند و خواهان صرفهجویی شدهاند.
وزیر نیرو شهروندان را به قطع برق تهدید کرد
وزیر نیرو ۲۱ آبان با تهدید گروهی از شهروندان با مصرف «زیاد» آب، گفت: «من نقشه دارم اگر اینها حرف گوش نکنند برقشان را قطع کنیم.»
علیآبادی وعده داد با استفاده از چاههای شهرداری و «بارورسازی ابرها» کمبود آب شرب تهران را مدیریت کند.
او گفت: «شهرداری تهران تعدادی چاه در اختیار دارد که برخی از آنها برای شرب مناسب است و در حال در اختیار گرفتن آنها هستیم. اگر همه مردم پایینتر از الگوی مصرف، مصرف کنند اوضاع سامان مییابد.»
تقلیل بحران خشکسالی و فقدان مدیریت منابع به «کاهش مصرف» از سوی مقامها در شرایطی است که گزارشهای منابع رسمی نشان میدهند ورودی آب به سدهای کشور ۴۳ درصد کاهش یافته و ذخایر حیاتی در پایینترین سطح سالهای اخیر قرار دارد.
تحلیل کارشناسان و پیامهای مردمی از سراسر کشور نشان میدهد مساله دیگر فقط «مصرف زیاد» نیست؛ بلکه بحرانی عمیق در مدیریت منابع، فرسودگی زیرساختها و بیاعتمادی عمومی نسبت به وعدههای حکومتی در حال گسترش است.