ابهامات جدید در پرونده قتل الهه حسیننژاد؛ متهمی که نیاز به سرقت نداشته و «عاشق آقا»ست

ابهامات در انگیزه قتل الهه حسینزاده در حال افزایش است. پنج ابهام اصلی در این پرونده وجود دارد. انتشار فیلم نسبتا کاملتری از بازجویی متهم که در آن او میگوید اصلا نیازی به سرقت گوشی نداشته و آن را به بیرون خودرو پرتاب کرده، میتواند تمام روایتهای قبلی را زیر سوال ببرد.
پس از آنکه چهره و نام متهم به قتل حسیننژاد منتشر شد، ابهامهای جدیدی درباره این پرونده مطرح شده است. تاکنون دستکم پنج موضوع مبهم وجود دارد.
حسیننژاد چهارم خرداد پس از سوار شدن به یک خودرو در میدان آزادی تهران ناپدید شد. تا ۱۴ خرداد، هیچ ویدیویی از لحظه سوار شدن او به خودرو یا پیش و پس از آن در دسترس نبود؛ عموی او نیز تا یک روز پیش از اعلام خبر پیدا شدن جسد، در گفتوگویی اعلام کرد هیچ ویدیویی از او در دسترس نیست.
از ۱۵ خرداد که خبر بازداشت متهم این پرونده رسانهای شد، هر خبر یا اظهار نظر تازه ابهام دیگری را به ماجرا اضافه کرده است.
در این بین شهروندان سرنخهایی از متهم یافتند که نشان میدهد او از حامیان حکومت است.
انتشار یک ویدیو نسبتا کاملتر از یکی از بازجوییهای متهم، تمام روایتهای پیشین را تحت تاثیر قرار میدهد. در این ویدیوی بازجویی از بهمن فرزانه، متهم به قتل حسیننژاد، بازجو از او درباره گوشی سوال میکند و او صراحتا میگوید که «هیچ نیازی به سرقت گوشی نداشته» است.
انتشار این ویدیو و اظهارات متهم، در کنار صفحات اینستاگرام او و بستگان نزدیکش که نشانگر وضع مالی نسبتا خوب آنهاست، نشان میدهد فرضیهها راجع به انگیزه سرقت که از سوی پلیس اعلام شده است، چندان قوی نیست.
بهویژه آن که در بخشی از بازجویی که با ترفندهای رایج آگاهی، بازجو وانمود میکند با متهم همدل است، در پاسخ به اظهاراتی که تقطیع شده است، به متهم میگوید: «حقش بوده ... زنی که ...».
مجموعه این اطلاعات جدید، در کنار گزارشهای متعدد از درگیریهای رانندگان اسنپ و تپسی با مسافران زن بر سر حجاب، فرضیه جدیدی را مطرح کرده است.
بر این اساس شاید متهم مانند موارد مشابه گذشته، با مقتول بر سر تذکر حجاب درگیری پیدا کرده و قصد داشته گوشی قربانی را (که شاید ویدیویی از درگیری با متهم در آن بوده) از او بگیرد و این درگیری به قتل منجر شده است.
پنهانکاری ۱۰ روزه پلیس و ابهاماتی که در ادامه میآیند، همگی سبب شدهاند شهروندان با تردید گزارشهای رسمی را نظاره کنند.
ابهام اول: هیچ دوربینی او را ثبت نکرد
میدان آزادی تهران یکی از پر رفتوآمدترین میدانهای پایتخت است و نبود هیچ تصویری از او برای ۱۰ روز، نخستین ابهام در پرونده او بود.
دستگاههای پلیسی و امنیتی جمهوری اسلامی، بهویژه در سالهای اخیر، برای سرکوب اعتراضات و همچنین کنترل پوشش زنان، بهطور گسترده معابر و حتی اماکن خصوصی را با دوربینهای تشخیص چهره و کنترل ترافیک کنترل میکنند.
در چنین شرایطی، نبود حتی یک ویدیو از این دختر ۲۴ ساله، بر حجم ابهامات و پرسشهای افکار عمومی افزود.

ابهام دوم: عدم نمایش چهره متهم
۱۵ خرداد با اعلام پیدا شدن جسد حسیننژاد، خبر دستگیری متهم به قتل او به همراه تصاویری منتشر شد.
در تصاویر، چهره متهم با دو ماسک بهطور کامل پوشانده شده بود. دستگاه قضایی و پلیس جمهوری اسلامی سابقهای طولانی در نمایش چهره متهمان حتی پیش از صدور رای اولیه در دادگاه دارند.
پوشاندن چهره متهم ابهام دیگری بود که مورد توجه قرار گرفت.
ابهام سوم: انگیزه قتل
اختلاف بین روایت پلیس و قوه قضاییه ابهام دیگر در این پرونده است.
پلیس پس از اعلام یافتن جسد حسیننژاد گفت قاتل پس از دیدن گوشی این جوان، با چاقو او را به قتل رسانده و جسدش را در بیابانهای اطراف تهران رها کرده است.
اما میزان، خبرگزاری قوه قضاییه، نوشت قاتل «نیت شوم» داشته است، اصطلاحی که در ادبیات رسانههای جمهوری اسلامی در اشاره به موضوع تجاوز و تعرض به کار میرود.
۲۴ ساعت پس از اعلام خبر بازداشت، روایت غالب در رسانهها و اظهارات رسمی، سرقت گوشی عنوان شده است.
تصاویر حساب اینستاگرام متهم و برادرانش نشان میدهد، اگرچه او از اقشار ثروتمند جامعه نیست، اما به سرقت گوشی نیز نیازی ندارد.
در یکی از ویدیوهای منتشر شده، بازجوی آگاهی مدام به متهم - ظاهرا در رابطه با نوع برخورد او با حسیننژاد- میگوید: «حقش بود، عیبی ندارد.» گفته میشود این یکی از تکنیکهای بازجویی پلیس برای کسب اعتماد متهم به منظور گرفتن اطلاعات بیشتر از اوست.
با توجه به محتوای حسابهای اینستاگرام متهم و بستگان نزدیکش، شاید درگیری آنها بر سر مساله حجاب اجباری بوده باشد.
در سالهای اخیر، بارها گزارشهایی از درگیری برخی رانندگان اسنپ و تپسی با مسافران زن بر سر حجاب اجباری منتشر شده است.

ابهام چهارم: جسد کجا بوده؟
در اولین گفتوگو پس از انتشار خبر پیدا شدن جسد حسننژاد، علی ولیپور گودرزی، رییس پلیس آگاهی تهران، گفت جسد او در «بیابانهای اطراف فرودگاه مهرآباد» پیدا شده است؛ این موقعیت در گزارشهای دیگر به «بیابانهای اطراف تهران» تغییر یافته است.
فرودگاه مهرآباد سالهاست که اطراف تهران نیست و از جنوب با یافتآباد، از شمال با اکباتان، از شرق با سیمتری جی و شمشیری و از غرب با تهرانسر احاطه شده است؛ منطقهای نسبتا پر رفت و آمد که بیابانی بهمعنای منطقهای دورافتاده در آن وجود ندارد.
زمینهای خالی فرودگاه نیز با دیوار و فنس از مناطق شهری جدا شده است.

اگر بنا بر روایت پلیس که در خبرگزاریها منتشر شده، حسیننژاد چهارم خرداد به قتل رسیده و جسدش در همان منطقه رها شده است، پیدا نشدن جسد طی حدود ۱۰ روز، آن هم در هوای نسبتا گرم این روزهای تهران، پرسشبرانگیز و تا حدی غیرعادی به نظر میرسد.
اگر جسد پیش از این بازه ۱۰ روزه کشف شده بود، این پرسش مطرح میشود که چرا هیچگونه اطلاعرسانی در اینباره صورت نگرفته است؟
این بیخبری تنها به رسانهها محدود نمیشود؛ چرا که تا ۱۴ خرداد، تنها یک روز پیش از اعلام رسمی کشف جسد، عموی الهه در مصاحبهها همچنان از سرنوشت او اظهار بیاطلاعی میکرد.
پلیس ویدیویی از عملیات کشف جسد حسیننژاد منتشر کرده که در قسمتی از آن، تابلوی شهرک صنعتی شمسآباد دیده میشود.
این منطقه واقع در بزرگراه تهران - قم، با فرودگاه مهرآباد و میدان آزادی تهران ۵۶ کیلومتر فاصله دارد. اگر جسد در این منطقه بوده، چرا رییس پلیس آگاهی تهران، محل کشف جسد را اطراف فرودگاه مهرآباد اعلام کرده است؟
چندین وبسایت و خبرگزاری از قول پلیس آگاهی به بیابانهای اطراف فرودگاه مهرآباد اشاره کردند؛ با اینحال، شمسآباد بیشتر به فرودگاه «امام خمینی» نزدیک است تا مهرآباد.
ابهام پنجم: آیا متهم راننده اسنپ بوده؟
پلیس از ابتدا در گزارشهای خود تاکید داشت حسیننژاد سوار «خودروی عبوری» شده است. در سالهای اخیر، با توسعه تاکسیهای اینترنتی نظیر اسنپ و تپسی، اکثر شهروندان بهخصوص نسل جوان، برای سفرهای درون شهری از این سرویسها استفاده میکنند.
پس از انتشار تصویر فرزانه، متهم به قتل حسیننژاد، یکی از کاربران اینستاگرام با انتشار تصویری از اپلیکیشن اسنپ نوشت چند ماه قبل با همین راننده که خودروی سمند نقرهای داشته، سفر کرده است.
علاوه بر این کاربر، کاربر دیگری نیز در شبکه ایکس با انتشار تصویری از سابقه سفرهای خود، نوشت ۲۸ اردیبهشت با همین خودرو و راننده سفر کرده است، حدودا یک هفته پیش از چهارم خرداد و قتل حسیننژاد.
به خودروی سمند نقرهای که در این تصاویر دیده میشود، در گزارشهای رسانههای رسمی نیز اشاره شده است.
علاوه بر این، شماره پلاک «ایران ۹۱» متعلق به اردبیل در تصاویر اینستاگرام متهم به چشم میخورد.

اکنون ابهام این است که اگر این فرد واقعا راننده اسنپ است، چرا در گزارشهای پلیس بر «عبوری بودن» خودروی او تاکید شده است؟
از سوی دیگر، اگر حسیننژاد در این سفر از اسنپ استفاده کرده باشد، با توجه به اطلاعاتی که در سامانه اسنپ ثبت میشود، ردگیری مسیر او از همان روز نخست امکانپذیر بود.
اسنپ ۱۶ خرداد با انتشار بیانیهای اعلام کرد قتل حسیننژاد هیچ ارتباطی به این شرکت ندارد. با این وجود، اسنپ مشخص نکرد که آیا متهم از رانندگان این شرکت بوده یا خیر.

متهم هوادار علی خامنهای است
حاشیههای این پرونده به ابهامات ختم نمیشود. پس از انتشار نام و تصویر متهم، کاربران فضای مجازی دو حساب اینستاگرام بهمن فرزانه را یافتند.
حساب اینستاگرام او نشان میدهد او در گذشته بهشدت از جمهوری اسلامی و شخص علی خامنهای حمایت کرده است.
او ششم دی ۱۳۹۸، تصویری از خامنهای منتشر کرد و نوشت: «عشق یعنی رهبرم.»
در پست دیگری در همین تاریخ، تصویری با لبخند از خامنهای منتشر کرد و نوشت: «آقا؛ چقدر لبخند به تو میآید.»

همچنین در حساب اینستاگرام فرزانه، تصویری دیگر مربوط به مهر ۱۳۹۸ منتشر شده که او را در یک هیات عزاداری در کنار نادر جوادی، مداح، نشان میدهد. جوادی از جمله مداحانی است که سابقه مداحی در حضور خامنهای را در کارنامه خود دارد.
کهنه زخم سما جهانباز
ناپدید شدن حسیننژاد، بار دیگر ماجرای سما جهانباز، دختر ۲۲ ساله را در کانون توجه کاربران ایرانی رسانههای اجتماعی قرار داده است.
جهانباز دانشجوی ساکن اصفهان بود که در تیرماه سال ۱۴۰۱ همراه خانوادهاش برای دیدار با اقوام به شیراز سفر کرد.
او ۲۵ تیرماه برای فروش مقداری طلا به منطقه معالیآباد رفت. در تماس تلفنی کوتاهی با مادرش گفت که تا ۱۰ دقیقه دیگر به خانه بازمیگردد. پس از آن تلفن همراهش خاموش شد و دیگر هیچ خبری از او به دست نیامد.
پدر او از آن زمان تاکنون، برای مدت حدود سه سال، با در دست گرفتن پلاکارهایی در حالی که اشک میریزد، از مردم تقاضا میکند خبری از دخترش به او بدهند.

امنیت شهروندان اولویت پلیس است؟
برای فرماندهی کل انتظامی جمهوری اسلامی، یا همان نیروی انتظامی، در سال ۱۴۰۴ بیش از ۱۱۵ هزار میلیارد تومان بودجه در نظر گرفته شده است.
این رقم نسبت به بودجه ۸۸ هزار میلیارد تومانی سال ۱۴۰۳، حدود ۳۱ درصد افزایش داشته است. سال ۱۴۰۳ نیز نسبت به سال ۱۴۰۲، بودجه پلیس حدود ۳۲ درصد افزایش داشت.
در واقع در سال جاری، به ازای هر شهروند ایرانی، از جمله حسیننژاد، یک میلیون و ۳۵۰ هزار تومان، صرف نیروی انتظامی شده است.
بررسی بودجه سالهای گذشته نشان میدهد اعتبارات این دستگاه به نسبت سایر بخشها هر سال افزایش زیادی داشته است.
با وجود بودجه بالا، اتفاقاتی چون پروندههای جهانباز و حسیننژاد بارها تکرار شده است.
حدود چهار ماه پیش، امیرمحمد خالقی، دانشجوی دانشگاه تهران، در پی سرقت لپتاپش به قتل رسید.
در آن زمان مشخص شد دانشجویان بارها نسبت به ناامن بودن کوچهای که خالقی در آن کشته شد، هشدار داده بودند. پس از قتل او نیز چندین مورد حمله و زورگیری به دانشجویان در مناطق دیگر گزارش شد.
در چنین فضای ناامنی، پلیس جمهوری اسلامی بهجای پاسخگویی به ضعفهای امنیتی، تمرکز خود را بر گسترش طرحهایی برای تقویت زیرساختهای سرکوب اعتراضات و تشدید برخوردهای پلیسی و قضایی با زنان دارای پوشش اختیاری گذاشته است.
این مجموعه که نزدیک به دو هفته از یافتن ردی از حسیننژاد که در یکی از میادین اصلی تهران ناپدید شده بود، ناتوان ماند، در عین حال طرحهای گستردهای برای شناسایی و ردیابی شهروندانی دارد که حیوانات خانگی نگهداری میکنند.
هربار پس از وقوع چنین مواردی، تنها توصیه پلیس خودمراقبتی است. در مورد قتل حسیننژاد، حتی یک گزارش مشخص از روند پرونده منتشر نشده است و هر اظهارنظر جدید، تناقضی تازه میسازد و ابهامی دیگر ایجاد میکند.

همه اینها در حالی است که نیروی انتظامی جمهوری اسلامی در حوزههای دیگر، از جمله شناسایی زنان بدون حجاب اجباری، شناسایی میهمانیهای جوانان، یافتن سگ و گربه شهروندان، پی بردن به مصرف نوشیدنیهای الکلی و … فعالیتهای گستردهای دارد.
اما همین نهاد پس از سه سال هنوز نتوانسته رد سما، دختر ۲۲ ساله اصفهانی را بیابد، و جسد الهه، دختر ۲۴ ساله تهرانی، نیز ۱۰ روز پس از ناپدید شدنش پیدا شد؛ آن هم در حالی که او در یکی از شلوغترین میادین پایتخت ناپدید شده بود.