محمد دهقان، معاون حقوقی ریاست جمهوری، درباره پرونده بابک زنجانی به نقل از قوه قضاییه گفت زنجانی بیش از حکم صادره، اموال را بازگردانده است و فعلا در قالب کالا در اختیار بانک مرکزی قرار گرفته است. او اما به نوع کالا و میزان آن اشاره نکرد.
به گفته این مقام دولتی، این کالا «میتواند پشتوانه پول ملی باشد». ضمن آنکه بر اساس اعلام او، اگر بانک مرکزی طبق ملاحظاتی تمایلی نداشت که این کالا را پشتوانه پول ملی قرار دهد، میتواند آن را فروخته و پولش را بپردازد.
هرچند دهقان به نوع «کالا» اشاره نکرده، با توجه به سوابق و اخبار گذشته میتوان احتمال داد این کالا طلاهای بابک زنجانی است که بانک مرکزی توانسته از آن به عنوان «پشتوانه پول ملی» استفاده کند.
اطلاعرسانی درباره پرونده زنجانی چه در قوه قضاییه، چه سایر مراجع مثل وزارت نفت و بانک مرکزی، بسیار پراکنده و مبهم بوده است. هر کدام از این دستگاهها در سالهای گذشته اعدادی را درباره بدهیهای زنجانی و بازگردانده شدن مبالغی اعلام کردند.
اکنون نیز معاون حقوقی ریاست جمهوری صراحتا نمیگوید منظورش از کالایی که میتواند «پشتوانه پول ملی باشدـ، طلاست.
در نتیجه ایرانیان با انبوهی از مصاحبهها و نشستهای خبری درباره زنجانی مواجه هستند که در هر کدام عددی اعلام میشود.
طلاهای بابک زنجانی
آذرماه سال ۱۳۹۴، «طلا» موضوع چهاردهمین دادگاه زنجانی بود.
در آن جلسه، قاضی دادگاه از زنجانی درباره خرید ۱/۵ تن طلا از آفریقا توضیح خواست. و در پاسخ به قاضی گفت با هماهنگی رییس کل وقت بانک مرکزی قرار بود ۱/۵ تن طلا از دو نفر به نامهای «آقای میم» و «آقای الف» خریداری و به کشور وارد شود.
زنجانی افزود طلاهای خریداریشده در ترکیه توقیف شده و پس از رفع توقیف به دبی منتقل شده اما در دبی متوجه شدند روی شمشها اکریل پاشیده شده و طلاها تقلبی بودند.
پیش از این دادگاه، در اسفند ۱۳۹۲، روزنامه شرق با روحالله غلامی، وکیل دو نفر که نامشان منتشر نشد، گفتوگویی انجام داد. در آن گفتوگو غلامی به نقل از موکلانش گفت زنجانی سال ۱۳۹۱ خورشیدی ۱/۵ تن طلا از آنها خریداری کرده و پولش را پس نداده است.
در همین مصاحبه، غلامی تاکید میکند این طلاها هیچ ارتباطی با محموله ۲۰ تنی طلا در سال ۱۳۸۷ نداشته است.
یکی از موضوعات چهاردهمین دادگاه بابک زنجانی، خرید ۱/۵ تن طلا از کشور آفریقایی بود. او گفت در جریان این خرید، فروشنده سر او را کلاه گذاشته و روی شمشهای سربی، اکریل پاشیده است
محموله طلای ۲۰ تنی
سال ۱۳۸۷ رجب طیب اردوغان، رییس جمهور ترکیه گفت محمولهای ۲۰ تنی از طلا به ترکیه وارد شده و این سرمایه هنگفت را خدا برای ترکیه فرستاده است.
محمود احمدینژاد، رییس جمهوری وقت و مقامات جمهوری اسلامی در آن زمان موضوع را به کلی تکذیب کردند. وبسایت «بازتاب امروز» در سال ۱۳۹۱، حدود سه سال پس از افشای ماجرا، نوشت محموله متعلق به زنجانی بوده است.
سه سال بعد از افشای ماجرای محوله ۲۰ تنی طلا در ترکیه، وبسایت بازتاب امروز با انتشار این تصویر از محموله نوشت طلاها متعلق به بابک زنجانی بودند
گمانه دیگر درباره این ۲۰ تن طلا، این بود که این محموله برای تاسیس بانکی مشترک بین جمهوری اسلامی و لبنان برای حمایت از حزبالله لبنان در ترکیه بوده است. تاکنون هیچ مدرک مشخصی درباره ارتباط این محموله طلا با زنجانی منتشر نشده است.
با اینکه به نظر میرسد منظور دهقان، از کالایی که زنجانی بازپس داده و به عنوان پشتوانه در اختیار بانک مرکزی قرار گرفته، طلاست، منبع و ارزش آن مشخص نیست.
آیا این «کالا» مربوط به همان ۱/۵ تن طلایی است که زنجانی گفته بود تقلبی بوده و وکیل فروشندگان گفته بود زنجانی پولشان را پرداخت نکرده است، یا موضوع همان محوله ۲۰ تنی طلا در ترکیه است که بازتاب امروز گزارش داده بود متعلق به زنجانی است، اما مقامات دولت وقت آن را تکذیب کرده بودند؟
پاسخ این سوالات با شفافیت پرونده زنجانی مشخص میشود؛ شفافیتی که تاکنون وجود نداشته است.
با وجود مصاحبهها و نشستهای خبری پرشمار، حقیقت با اعداد و اطلاعات متفاوت مخفی شده است. حتی معاون حقوقی ریاست جمهوری و مقامات قوه قضاییه از بردن نام «کالایی که میتواند پشتوانه پول ملی باشد» خودداری میکنند.
جواد اوجی، وزیر نفت ایران، از قراردادی با روسیه برای واردات گاز طبیعی خبر داد که آن را «شاهکار دیپلماسی انرژی» دولت ابراهیم رئیسی خواند، اما بررسی شرایط و پیامدهای آن نشان میدهد که این قرارداد زمینهای برای افزایش نقش و اثرگذاری انرژی در حوزه امنیت انرژی ایران فراهم خواهد کرد.
در سالهای اخیر، افزایش ناترازی در تولید و مصرف گاز طبیعی، بنزین و برق یکی از چالشهای اصلی دولتها در ایران بوده است.
بهرغم تلاش ظاهری دولتها فعلا مشکل ناترازی در بخش انرژی رفع نشده است. باید اشاره کرد که واردات و سوآپ گاز طبیعی یکی از برنامههای دولت رئیسی برای جبران بخشی از ناترازی در بخش گاز طبیعی بود.
تداوم وضعیت بحرانی صنعت انرژی ایران موجب شده تا نگرانیها در مورد چالشهای امنیتی بحران انرژی در سالهای آینده در بین کارشناسان انرژی و دستاندرکاران صنعت انرژی افزایش یابد.
بنا بر برخی محاسبات کارشناسان مستقل انرژی، در افق سال ۱۴۱۰ اگر روند فعلی مصرف انرژی مدیریت نشود، در بخشهای مختلف انرژی دامنه بحران یعنی کسری افزایش خواهد یافت. عبدالله باباخانی، از سرمایهگذاران این حوزه اشاره کرده که تا سال ۱۴۱۰ در بخش گاز طبیعی، ایران روزانه با حدود ۵۰۰ میلیون متر مکعب کسری روبهرو خواهد بود که این میران در پیک زمستان به ۸۰۰ میلیون متر مکعب هم خواهد رسید.
با همین ملاحظات، کسری بنزین روزانه به ۷۰ تا ۸۰ میلیون لیتر و کسری برق هم به بین ۶۰ تا ۸۰ گیگاوات خواهد رسید. در بخش نفت نیز شرایط بحرانی خواهد بود، یعنی ایران با تداوم روند فعلی مجبور به واردات ۵۰۰ هزار بشکه در روز خواهد شد.
تابستان سال ۱۴۰۱ خبرگزاری فارس از تمایل جمهوری اسلامی برای واردات ۵۰ تا ۶۰ میلیون متر مکعب گاز طبیعی از روسیه خبر داد. این در حالی است که همان موقع تفاهمنامه ۴۰ میلیارد دلاری شرکت ملی نفت ایران و گازپروم روسیه به امضا رسید تا گازپروم در پروژه های نفت و گاز ایران سرمایهگذاری کند.
ایران و مرکزیت تجارت گاز روسیه
برای سالها، ایران به عنوان دومین دارنده بزرگ منابع گاز طبیعی، رویای تبدیل شدن به هاب تجارت گازی منطقه را دنبال کرده است. هر چند در سالهای اخیر این هدف با چالشهای متعددی مواجه بوده، اما خرداد ۱۴۰۲ با آغاز واردات گاز از ترکمنستان، برخی رسانههای دولتی ایرانمدعی شدند این رویا به تحقق نزدیکتر شده است.
باید اشاره کرد که با آغاز به کار دولت رئیسی، سوآپ گاز ترکمنستان در چارچوب قراردادی با جمهوری آذربایجان با حجم سالانه ۱.۵ تا ۲ میلیارد مترمکعب شروع شد و حدود یک سال پیش با توافق طرفین، حجم سوآپ گاز تقریبا به دو برابر افزایش یافت.
از سویی، اسفند سال گذشته، پس از فقدان توافق آذربایجان و ترکمنستان در مورد قیمت گاز، پرونده سوآپ گاز ترکمنستان پس از دو ماه توقف بسته و مذاکرات دوجانبهای میان ایران و ترکمنستان برای واردات گاز آغاز شد.
روز چهارشنبه ۲۷ تیرماه نیز جواد اوجی، وزیر نفت در گفتوگو با خبرنگاران گفت که امضای سند انتقال گاز طبیعی روسیه به ایران «شاهکار دیپلماسی انرژی دولت سیزدهم» بوده و امضای این قرارداد می تواند موجب «انقلاب اقتصادی و تامین امنیت انرژی کشورهای همسایه از طریق ایران» شود.
به گفته اوجی، این قرارداد ۳۰ ساله است و چند وجه خواهد داشت. اولا، روسیه خط لوله مورد نیاز را در زیر دریا خواهد ساخت و هزینه ساخت این خط لوله را پرداخت خواهد کرد. دوما، از طریق این خط لوله روزانه ۳۰۰ میلیون متر مکعب گاز روسیه به ایران صادر خواهد شد و با این حجم واردات، پایداری گاز در شبکه گاز کشور تقویت خواهد شد و ظرفیت صادرات گاز ایران نیز افزایش خواهد یافت. سوما، در ضمن اجرایی شدن این قرارداد سالیانه ۱۰ تا ۱۲ میلیارد دلار تبادلات مالی عاید ایران میشود.
وزیر نفت قرارداد گازی با روسیه را شاهکار دیپلماسی دولت رئیسی خواند
بر اساس گزارش خبرگزاری دولتی ایرنا، روسیه که مرز مشترکی با ایران ندارد، قصد دارد یک خط لوله از بستر دریای خزر احداث کند تا گاز طبیعی را به ایران منتقل کند.
با این حال، برخی کارشناسان انرژی بر این باورند که اگر روسیه قصد دارد این گاز را از طریق ایران به کشور دیگری مثل عراق یا ترکیه ترانزیت کند، باید خط لوله را تا مرز ایران با آن کشور سوم ادامه دهد. در غیر این صورت، اگر هدف تحویل گاز به ایران باشد، خط لوله باید به نقطهای در ساحل جنوبی دریای خزر متصل شود که به شبکه گاز ایران وصل باشد. از آنجا، ایران میتواند گاز را برداشت کند و بخشی از آن را از طریق شبکه خطوط لوله خود به کشورهای دیگر صادر کند.
این پروژه نیازمند ساخت یک خط لوله دریایی به طول حدود هزار کیلومتر است که صرفنظر از مسائل حقوقی دریای خزر، سرمایهگذاری عظیمی از سوی روسیه میطلبد. با توجه به سوابق، اینکه اجرای چنین سرمایهگذاری چهقدر قابل تحقق است، مورد سوال قرار میگیرد.
مساله تجارت گاز و دولت پزشکیان
تبدیل شدن ایران به مرکز تجارت گاز در منطقه در حالی مطرح میشود که هنوز دولت چهاردهم آغاز بهکار نکرده است. بهتر بود چنین قراردادی در دولت جدید به امضا میرسید. پس از حمله روسیه به اوکراین و اعمال تحریمهای غرب، شرایط برای حضور روسیه در بازار انرژی اروپا سختتر شد و مسکو تصمیم گرفت بازار صادراتی گاز طبیعی خود را بر روی شرق آسیا و جنوب غرب آسیا متمرکز کند.
افزایش صادرات گاز ایران به کشورهای همسایه نیز اولویت اول وزارت نفت در سالهای اخیر بود. هرچند تداوم تحریمها، افزایش میزان مصرف و استراتژی اشتباه جمهوری اسلامی در بخش گاز طبیعی موجب شد تا ایران هیچ وقت نتواند در بازار جهانی گاز نقش مهمی ایفا کند.
قرارداد ۳۰ ساله واردات گاز روسیه به بهانه تبدیل شدن ایران به مرکز تجارت گاز در تضاد با دینامیکهای بازار جهانی انرژی است. ایران شاید بتواند گاز طبیعی ترکمنستان و عراق را سواپ کند، اما واردات گاز طبیعی روسیه فقط برای جبران بخشی از کمبود گاز طبیعی صورت میگیرد.
از سویی، پیشبینی می شود که ایران سالیانه حدود ۲۷میلیارد دلار، به قیمت امروز ۲۵ سنت، باید به روسیه پرداخت کند. البته در تابستانها ایران میتواند با خط لوله صلح مقداری را به پاکستان و هند بفروشد.
باید یادآوری کرد که ساخت خط لوله به دست روسیه به معنای کنترل روسیه بر این خط لوله خواهد بود. همچنین این را نباید از یاد برد که تفاهمنامه ۴۰ میلیارد دلاری گازپروم با وزارت نفت عملیاتی نشد.
روسها در سالهای گذشته فقط در میادینی در ایران سرمایهگذاری کردند که تولید آن بازار صادراتی روسیه را تهدید نمیکرد، حال سوال اینجاست که چرا مسکو باید بخواهد به ایران اجازه دهد که گاز طبیعی وارداتی را به کشورهایی صادر کند که بازار هدف مسکو هستند.
در دوران بحران انرژی، اصولگرایان با شعار «زمستان سخت اروپا» مدعی بودند که گاز طبیعی ایران میتواند بحران انرژی اروپا را حل و فصل کند، اما امروز ایران به واردکننده گاز طبیعی روسیه تبدیل شده است. اگر این قرارداد اجرایی شود نفوذ روسیه در امنیت انرژی ایران افزایش خواهد یافت و ایران با دارا بودن دومین ذخیره گاز طبیعی به واردکننده گاز تبدیل خواهد شد و باید شاهد از دست رفتن فرصتها در بازار منطقهای و جهانی گاز طبیعی باشد.
وزارت نفت جمهوری اسلامی در واکنش به سانحه برخورد دو نفتکش و آتش گرفتن یکی از آنها در نزدیکی آبهای سنگاپور که گفته میشود یکی از آنها حامل نفت ایران بوده، اعلام کرد هیچکدام از نفتکشهای آسیبدیده یا محموله نفت خام آنها مرتبط با ایران نبودهاند.
این وزارتخانه روز شنبه ۳۰ تیر با انتشار اطلاعیهای گفت ارتباط نفتکشهای آسیبدیده با جمهوری اسلامی را رد کرد و گفت حامل نفت خام ایران نبودهاند.
روز جمعه ۲۹ تیر نفتکش چینی «سرس آی» با پرچم کشور کوچک آفریقایی سائوتومه و پرنسیپ با نفتکش سنگاپوری «هافنیه نایل» در نزدیکی بزرگترین بندر سوختگیری کشتیهای باری جهان در سنگاپور برخورد کرد و آتش گرفت.
شماری از رسانههای خارجی مانند بلومبرگ و رویترز بر اساس آخرین دادههای رهگیری کشتیها نوشتند این سوپر تانکر نزدیک به دو میلیون بشکه نفت خام ایران را حمل میکرده است.
گارد ساحلی مالزی روز شنبه اعلام کرد که احتمالا نفتکش سرس آی سیستم شناسایی خودکار خود را خاموش و محل حادثه را ترک کرده است.
مالزی افزود گمان میرود این نفتکش در آبهای مالزی باشد.
روز جمعه نیز مت استنلی، یکی از مدیران شرکت کپلر که در زمینه ردیابی نفتکشها نیز فعال است، با اشاره به اینکه بعضی وقتها کشتیها فرستندههای ردیابی خود را خاموش میکنند، گفت: «سرس آی یکی از کشتیهایی است که در طول سالها بارها از رادار خارج شده است.»
به گفته استنلی، آخرین سیگنال ردیابی که این نفتکش ارسال کرده بود مربوط به ماه مارس است که نشان میداد در حال حمل نفت خام ایران است.
او در ادامه گفت سرس آی روز جمعه در لنگرگاه بود و اطمینان داد: «این نفتکش، نفت خام ایران را حمل میکرد و در راه رفتن به چین بود.»
شماری از رسانههای داخلی ایران با نشر اطلاعیه این وزارت نفت، به شکل هماهنگ نوشتند: «مشخص نیست در شرایطی که ایران توانسته تولید و صادرات نفت خود را با وجود تحریمهای آمریکا افزایش دهد، انتساب محموله این نفتکش غولپیکر به ایران با چه هدف و نیتی از سوی رسانههای غربی مطرح میشود.»
آمریکا با اعمال تحریم بر بندرها، کشتیها و پالایشگاههایی که در این تجارت دخیل هستند، میکوشد مانع صادرات نفت جمهوری اسلامی شود.
جمهوری اسلامی برای دور زدن تحریمهای آمریکا، محمولههای نفت خود را به شکل غیرقانونی و با استفاده از روش «کشتی به کشتی» به چین که خریدار عمده نفت ایران است منتقل کند.
این انتقال غیرقانونی عمدتا در آبهای مالزی و سنگاپور انجام میگیرد.
سنگاپور بزرگترین مرکز تجارت نفت آسیا و بزرگترین بندر سوختگیری کشتیهای باری جهان است و آبهای اطراف آن، مسیرهای تجاری حیاتی بین آسیا و اروپا و خاورمیانه و از پرترددترین مسیرهای دریایی جهانی به شمار میروند.
در ماه اردیبهشت آمریکا در مورد نقش ارائهدهندگان خدمات مستقر در مالزی در حمل و نقل محمولههای نفت تحریمشده جمهوری اسلامی ابراز نگرانی کرد اما مالزی روز ۱۹ اردیبهشت در پاسخ گفت که باید واکنش خود به تحریمهای اعمالشده یکجانبه را مورد ارزیابی قرار دهد.
در ادامه، مقامات مالزی به صورت رسمی و محترمانه درخواست آمریکا را برای مقابله با فروش غیرقانونی نفت جمهوری اسلامی در آبهای سرزمینی این کشور رد کردند و گفتند تنها تحریمهای مصوب شورای امنیت سازمان ملل متحد را به رسمیت میشناسند.
در دوران سیاست «فشار حداکثری» دولت ترامپ علیه جمهوری اسلامی، تهران یک دوره کاهش شدید درآمد نفتی را تجربه کرد. اما فروش نفت در اواخر دوره ریاستجمهوری ترامپ افزایش یافت و پس از روی کار آمدن جو بایدن در سال ۲۰۲۰ میلادی، این روند صعودی ادامه یافت.
اواسط بهمن سال گذشته نمایندگان کنگره آمریکا گفتند جمهوری اسلامی از سال ۲۰۲۱ تا پایان ۲۰۲۳، از فروش غیرقانونی نفت ایران دستکم ۸۸ میلیارد دلار درآمد داشته است.
شرکت تحلیل انرژی ورتکسا نیز اواخر فروردین امسال گزارش داد صادرات نفت ایران به بالاترین میزان خود طی شش سال اخیر رسیده و مشتری اصلی این محمولهها، چین بوده است.
دولت چین میگوید این کشور هیچ نفتی حتی به اندازه یک بشکه از ایران وارد نمیکند و منبع واردات نفت خامش از مالزی است، اما طبق دادههای رسمی گمرک چین، این کشور بیش از دو برابر تولید واقعی مالزی، نفت خام از این کشور خریداری میکند.
با تغییر نام نفت ایرانی به نفت مالزیایی، مالزی در سال گذشته پس از عربستان سعودی، روسیه و عراق به چهارمین تامین کننده بزرگ نفت چین تبدیل شد.
سرس آی که اکنون در آبهای سنگاپور دچار سانحه شده، بارها در انتقال یا حمل نفت ایران به چین و نقض تحریمهای آمریکا دخیل بوده است.
مالک نفتکش سرس آی که مقیم چین است تاکنون در مورد این حادثه و گزارشها درباره دخالتش در دورزدن تحریمها اظهارنظر نکرده است. دولت چین هم بارها گفته با تحریمهای یکجانبه مخالف است.
تخمین زده میشود نزدیک به ۸۵۰ نفتکش در ناوگان سایه برای تجارت حمل نفت از کشورهایی مانند ایران و روسیه که محدودیتهای متعددی بر صادرات نفتشان اعمال شده، فعالیت میکنند.
همزمان با انتشار خبرهای ضد و نقیض درباره شناسایی نخستین مورد تب دنگی در تهران، آمیتیس رمضانی، دبیر انجمن عفونی ایران، با هشدار درباره کمبود متخصصان بیماریهای عفونی و احتمال مواجهه با بحران، گفت اکنون کمتر از ۴۰۰ متخصص این حوزه در ایران مشغول به کارند.
بابک عشرتی، معاون فنی مرکز مدیریت بیماریهای واگیر وزارت بهداشت، روز شنبه ۳۰ تیر اعلام کرد نخستین مورد تب دنگی در تهران شناسایی شده که یک فرد مسافر بوده است. به گفته او، تا روز ۲۷ تیر ماه، ۱۵۱ بیمار مبتلا به تب دنگی در ایران شناسایی شده است.
با این حال، شهنام عرشی، رییس مرکز مدیریت بیماریهای واگیر وزارت بهداشت، خبر ورود تب دنگی به تهران را رد کرد.
او گفت: «حدود یک ماه قبل، یک فرد که در امارات مبتلا به تب دنگی شده بود در تهران تشخیص داده شده است که این به معنای ورود تب دنگی به تهران نیست. بنابراین مورد ابتلای محلی در تهران نداشتهایم.»
همزمان با نگرانیها از احتمال شیوع گسترده تب دنگی در ایران، دبیر انجمن عفونی ایران روز شنبه در مصاحبه با سایت خبری رکنا گفت در حال حاضر حدود ۴۰ الی ۶۰ درصد ظرفیتهای پذیرش متخصصان عفونی تکمیل نمیشود و در بسیاری از مواقع رتبههای برتر، ظرفیت را تکمیل نکرده و رتبههای پایینتر این رشته را پر میکنند. به گفته، او هر لحظه احتمال طغیان یک بیماری عفونی مثل وبا و هپاتیت وجود دارد.
او افزود علاوه بر بازنشستگی قدیمیها، برخی از افراد که در حال گذراندن دوره تخصص بیماریهای عفونی هستند انصراف میدهند و نیروهای توانمند این حوزه نیز مهاجرت میکنند.
در سالهای گذشته گزارشهای متعددی درباره بحران کمبود پزشک متخصص در ایران به دلایلی مختلف مانند مهاجرتهای گسترده کادر درمان منتشر شده است.
اواسط اردیبهشت امسال ایرج فاضل، رییس جامعه جراحان و وزیر اسبق بهداشت هشدار داد که احتمالا تا یک دهه آینده به دلیل خالی ماندن رشتههای تخصصی، نیازمند واردات پزشک یا اعزام بیماران به خارج خواهیم بود.
رمضانی در ادامه اظهاراتش هشدار داد که ایران با این وضعیت، در آینده نه چندان دور دچار بحران کمبود متخصص بیماریهای عفونی و تبعات آن خواهد شد.
این هشدار وقتی مهمتر میشود که به گفته این پزشک متخصص، با رویدادهایی مانند تغییرات اقلیمی مثل گرم شدن زمین و بارندگیهای غیرمنتظره، جامعه بیشتر از قبل به سمت عوامل عفونی پیش میرود و هر لحظه «احتمال طغیان یک بیماری عفونی وجود دارد».
رمضانی در این زمینه به درگیری شهروندان ایرانی با تب دنگی اشاره کرد و گفت پس از آن هم باید منتظر احتمال طغیان بعدی بیماریهایی مثل «وبا، هپاتیت، آبله مرغون و آنفولانزا» باشیم.
رمضانی شیوع تب دنگی در ایران را نتیجه تغییرات اقلیمی خواند و گفت پشه آئدس بهعنوان عامل انتقال آن، چندین سال پیش در یکی از شهرهای استان هرمزگان شناسایی شده بود و در کشورهای همجوار ایران مثل افغانستان و پاکستان نیز پشه آلوده همواره وجود داشته است.
باوجود این فراگیری، آمیتیس رمضانی گفت افراد به دلیل عواملی چون سختی کار، نبود حمایتهای دولتی، درآمد کم، پر خطر بودن مریضها و احتمال مرگ انگیزهای برای تحصیل در رشتههای عفونی ندارند.
مهر سال گذشته هممیهن در گزارشی به موج جدید مهاجرت پزشکان پرداخت و نوشت که بعد از هشدارهای پی در پی درباره ترک ایران از سوی پرستاران، ماماها، داروسازان و پزشکان متخصص، مهاجرتها به استادان دانشگاه و مدیران این حوزه در سطوح مختلف رسیده است.
کیوان رحیمیان، شهروند بهائی زندانی، در نامهای از زندان اوین همزمان با آغاز دومین سال حبس خود، آنچه در یک سال گذشته بر او و خانوادهاش گذشت را بسیار دشوار توصیف کرد و نوشت وضعیت زندگی در زندان با افزایش تعداد زندانیها دشوارتر شده است.
رحیمیان در این نامه از تحمل ۴۵ روز حبس در سلول انفرادی، ۵۰ روز بیخبری خانواده، درگذشت مادرش آفاق خسرویزند و محکوم شدنش به ۹ سال حبس، به عنوان برخی از سختیهای متحمل شده در ۳۶۵ روز گذشته نام برد.
این زندانی بهائی با بیان اینکه وضعیت زندگی در زندان با افزایش تعداد زندانیها دشوارتر شده، نوشت: «ملاقات حضوری از پنج هفته یکبار به دو ماه یکبار و کمی بیشتر تبدیل شده است.»
رحیمیان درباره وضعیت بهداشت و تغذیه زندانیان در اوین هم نوشت: «برای استفاده از سرویس بهداشتی که پنج سرویس برای ۱۱۰ نفر وجود دارد (تا امروز یکی از آنها دو هفته است که خراب است) معمولا لازم است دقایقی در انتظار بمانی یا وضعیت غذای دولتی که بدتر هم هست. مثلا برای خورشت قیمه به سالن ما که حدود ۲۰۰ نفر هستیم، شش عدد مرغ کامل میدهند و برای راگو که کمی هویج و سیب زمینی است دو مرغ برای ۲۰۰ نفر میدهند.»
این شهروند بهائی در تاریخ ۲۷ تیر ماه ۱۴۰۲ به اتهام «تبلیغ آئین بهایی از طریق کلاسهای روانشناسی» به دست نیروهای امنیتی در تهران بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
رحیمیان در بهمن ماه ۱۴۰۲ با حکم ابوالقاسم صلواتی، رییس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران، بابت اتهام «فعالیت آموزشی یا تبلیغی انحرافی مغایر یا مخل به شرع اسلام» به پنج سال حبس، شش سال محرومیت از حقوق اجتماعی و پرداخت ۵۰ میلیون تومان جریمه نقدی و برای اتهام «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت کشور» به تحمل چهار سال حبس محکوم شد.
این حکم روز ۱۸ فروردین امسال از سوی دادگاه تجدیدنظر استان تهران عینا تایید شد و پنج سال از میزان حبس صادره برای او قابل اجراست.
رحیمیان در نامهاش با اشاره به اینکه در این یک سال شرایط او و سایر زندانیان و کلیه فعالان اجتماعی بیرون از زندان اعم از بهائی و غیر بهائی تغییر چندانی نکرده، تاکید کرد: «کماکان در بر همان پاشنه میچرخد و نقض آزادیهای فردی و اجتماعی و تبعیض، مشکلات عدیده اجتماعی و اقتصادی گریبانگیر کل جامعه است.»
این شهروند بهائی روز هفتم فروردین هم در نامهای از زندان اوین که برای زادروز همسر درگذشتهاش نوشت، به گوشههایی از نقض حقوق خانوادهاش در دوران جمهوری اسلامی پرداخت.
او در این نامه از ممنوعالقلم شدن همسرش، اخراج دخترش از دانشگاه و ادامه محرومیت از تحصیل شهروندان بهائی در دانشگاههای ایران نوشت.
این زندانی بهائی در نامه تازه خود با طرح این پرسشها که آیا با روی کار آمدن مسعود پزشکیان، به عنوان رییسجمهور این امکان وجود دارد حاکمیت نسبت به رفتارش با جامعه تجدیدنظر کند، مردم از کلیه حقوق شهروندی بدون هرگونه تبعیضی برخوردار شوند و آزادیهای فردی و اجتماعی برای همه جلوه عینی پیدا کند، نوشت: «پاسخ تجربه چهل و پنج سالهام به این سوال در نهایت تاسف منفی است ولی قلبا امیدوارم و آرزو میکنم چنین اتفاقی بیفتد.»
رحیمیان، مترجم، روانشناس و از استادان دانشگاه مجازی بهائیان ایران است که در سال ۱۳۹۶ پس از تحمل پنچ سال حبس به اتهام تدریس به جوانان محروم از تحصیل بهائی، از زندان رجاییشهر کرج آزاد شد.
رحیم رحیمیان، پدر او در ۱۵ فروردین سال ۱۳۶۳ به دلیل بهائی بودن تیرباران شد. پیکر او هرگز به خانوادهاش تحویل داده نشد و احتمال میرود در آرامگاه خاوران به خاک سپرده شده باشد.
آفاق خسرویزند، مادر کیوان رحیمیان، روز ۳۰ آبان ۱۴۰۲ از دنیا رفت و پیکرش بدون اطلاع و اجازه خانواده، در گورستان خاوران به خاک سپرده شد.
همسر او، فرشته سبحانی نیز ۱۲ سال پیش درگذشت.
بهائیان بزرگترین اقلیت دینی غیرمسلمان ایران هستند که از زمان انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ به طور سیستماتیک هدف آزار و اذیت قرار گرفتهاند.
منابع غیررسمی میگویند بیش از ۳۰۰ هزار شهروند بهائی در ایران زندگی میکنند.
قانون اساسی جمهوری اسلامی تنها ادیان اسلام، مسیحیت، یهودیت و زرتشتی را به رسمیت میشناسد.
مصطفی رجبیمشهدی، سخنگوی صنعت برق ایران، گفت پیشبینی میشود همزمان با افزایش دما در دو هفته آینده میزان مصرف برق از عدد ۷۷ هزار و ۵۱۴ مگاوات عبور و حدنصاب جدیدی ثبت کند. او افزود:در صورتی که نتوانیم برق را تامین کنیم «مشترکان بدمصرف» در اولویت قطع برق قرار خواهند گرفت.
رجبیمشهدی روز شنبه ۳۰ تیر با بیان اینکه مشترکان خانگی بسیار پرمصرف و بدمصرف که میزان مصرف آنها بیش از دو نیم برابر الگوست حتما باید مدیریت مصرف را رعایت کنند، گفت در صورت عدم رعایت، شرکت ناگزیر به قطع برق آنها خواهد شد.
سخنگوی صنعت برق با اشاره به اینکه به ازای هر یک درجه افزایش دما، هزار و ۸۰۰ مگاوات به میزان مصرف برق کشور افزوده میشود، افزود حتی اگر برق به میزان کافی هم وجود داشته باشد، احتمال بروز فشار بیش از حد بر شبکههای توزیع و عدم امکان تامین برق وجود دارد.
او تاکید کرد که در طول دو هفته پیشرو، ابتدا مشترکان بزرگ صنعتی، عمده مشترکان کشاورزی، سایر مشترکان اداری و بخش عمومی کشور باید برنامههای مدیریت مصرف را به طور کامل و دقیق رعایت کنند تا این دوره را پشت سر بگذاریم.
این مقام شرکت توانیر، روز ۲۲ تیر ماه دلیل افزایش مصرف در کشور را استفاده بیشتر از وسایل سرمایشی عنوان کرد.
سازمان هواشناسی کشور روز شنبه با گزارش این که گرما و کاهش کیفیت هوا در راه است، اعلام کرد که در نیمه شرقی کشور، بخشهایی از استانهای مرکزی، قم، سمنان، اصفهان، جنوب تهران، خوزستان و ایلام در برخی ساعات وزش باد شدید، گردوخاک و کاهش کیفیت هوا پیشبینی میشود.
حسنعلی تقیزاده، رییس سندیکای تولیدکنندگان برق، روز ۲۸ تیر اعلام کرده بود که کشور با ۱۸ هزار مگاوات ناترازی برق مواجه است و اگر این مشکل طی پنج تا هفت سال آینده حل نشود، باید منتظر بحرانهای اجتماعی و اقتصادی جدی در ایران بود.
تقیزاده در گفتوگو با روزنامه «هممیهن» دلیل این ناترازی را سیاستهای غلط وزارت نیرو اعلام کرد و گفت اگر این روند ادامه یابد، در ۱۰ سال آینده ناترازی به ۲۷ هزار مگاوات معادل «یکسوم برق مصرفی کشور» میرسد.
او هشدار داد که در صورت حل نشدن مشکل ناترازی برق، خاموشیها به بخش خانگی نیز سرایت خواهد کرد.
پیش از این و به دنبال افزایش بیسابقه دما و مصرف برق در ایران، فعالیتها در بخشهای صنعتی کشور به صورت اضطراری تعطیل شد.
کمبود برق باعث شده تا روز ۲۱ تیرماه در ۱۵ استان کشور تعطیلی اعلام شود تا با کاهش مصرف دچار خاموشی سراسری نشوند.
اصفهان، البرز، بوشهر، چهارمحال و بختیاری، خراسان جنوبی، خوزستان، زنجان، سمنان، سیستان و بلوچستان، قزوین، قم، کرمان، لرستان، مرکزی و یزد استانهاییاند که ادارات در آنها به دلیل کمبود برق تعطیل شد.
ناتوانی حکومت برای تامین برق در سالهای گذشته، چندین بار صدها شهر و روستا را در تابستان در خاموشی فرو برده است.
کارشناسان، توقف سرمایهگذاری در صنعت برق، توسعه نیافتن نیروگاهها و شبکه فرسوده را عامل اصلی ناترازی برق و کسری ۱۴ هزار مگاواتی آن دانستهاند.