اما در واقع، این تصمیم چیزی فراتر از صرفهجویی مالی است؛ نشانهای از دگرگونی عمیق در معنای کار، مهارت، و حتی نقش انسان در اقتصاد آینده.
آمازون؛ از بزرگترین کارفرما تا آزمایشگاه خودکارسازی
شرکت آمازون، که تا ژوئن ۲۰۲۵ بیش از ۱.۵۵ میلیون نفر کارمند در سراسر جهان داشت، اعلام کرده است که ۱۴ هزار شغل اداری — معادل حدود ۴ درصد نیروی اداری خود — را حذف میکند. خبرگزاری رویترز میگوید این رقم ممکن است در نهایت به ۳۰ هزار نفر برسد.
اندی جَسی، مدیرعامل آمازون، در یادداشتی داخلی نوشت: «با گسترش هوش مصنوعی مولد و عوامل هوشمند، به افراد کمتری برای برخی مشاغل نیاز خواهیم داشت.»
او در همان یادداشت تاکید کرد که این تحول محدود به آمازون نخواهد بود و طی سالهای آینده، «میلیاردها عامل هوش مصنوعی در هر شرکت و هر حوزهای فعال خواهند بود».
این یعنی هوش مصنوعی دیگر صرفاً ابزاری برای کمک به کارمندان نیست؛ بلکه به یکی از اعضای تیم بدل میشود — عضوی که هیچ حقوقی نمیخواهد، مرخصی نمیگیرد، و شبانهروز کار میکند.
در نگاه جَسی، آمازون باید مانند «بزرگترین استارتآپ جهان» عمل کند: چابکتر، سادهتر، و کمهزینهتر.
به گفته تحلیلگران مؤسسه گلوبالدیتا، این تصمیم «نقطه عطفی است در گذار آمازون از اتکای انسانی به زیرساختهای فناورانه و خودکار».
مایکروسافت هم در همان مسیر
تقریباً همزمان، مایکروسافت نیز اعلام کرد که حدود ۹ هزار کارمند خود را اخراج میکند — باز هم نزدیک به ۴ درصد از کل نیروی کارش.
این شرکت، که میلیاردها دلار در توسعه مدلهای هوش مصنوعی مانند «کوپایلت» (Copilot) و همکاری با شرکت «اوپنایآی» (OpenAI) سرمایهگذاری کرده است، اکنون در پی آن است که بخشی از هزینهها را با کاهش نیرو جبران کند.
اما موضوع فقط مالی نیست. مدیران مایکروسافت در گفتوگو با رسانهها گفتهاند: «بسیاری از کارهای تکراری و تحلیلی را اکنون میتوان با دقتی بیشتر به هوش مصنوعی سپرد.»
درواقع، همان الگوریتمهایی که ایمیلها را مینویسند و کد مینویسند، حالا به استخدام مایکروسافت درآمدهاند — و شاید در آینده مدیر بخش منابع انسانی هم بشوند!
از یقهسفید تا یقهآبی؛ نوبت کیست؟
در گذشته، هرگاه صحبت از خودکارسازی میشد، کارگران کارخانهها نخستین قربانیان بودند. اما اکنون نوبت به «یقهسفیدها» رسیده است — حسابداران، تحلیلگران، و حتی خبرنگاران.
داریو آمودی، مدیرعامل شرکت «انتروپیک» (Anthropic)، در مصاحبهای با اکسیوس هشدار داده است: «در پنج سال آینده، هوش مصنوعی میتواند نیمی از مشاغل ابتداییِ یقهسفید را از بین ببرد.»
یعنی همان کسانی که صبحها با فنجان قهوه و لپتاپ به دفتر میرفتند، ممکن است بزودی خانهنشین شوند — چون هوش مصنوعی همان کار را بهتر و ارزانتر انجام میدهد.
انقلاب AGI؛ هوش مصنوعی همهفنحریف
هدف نهایی شرکتهای بزرگ، رسیدن به هوش مصنوعی عمومی (AGI) است — سیستمی که نهتنها یاد میگیرد، بلکه میتواند مانند انسان استدلال کند و در هر حوزهای از او پیشی بگیرد.
از سال ۲۰۲۳ تا امروز، میلیارد ها دلار سرمایهگذاری جهانی صرف رقابت برای ساخت ایجیآی شده است. یک هوش مصنوعی همه فن حریف که هم میتواند پزشک باشد و هم حسابدار.
کارشناسان معتقدند بازه زمانی ۲۰۲۶ تا ۲۰۳۵ میتواند سالهای تولد واقعی ایجیآی باشد — یعنی دورهای که انسان برای نخستین بار رقیبی هوشمندتر از خود در کنارش دارد.
بیکاری فناورانه
بانک جهانی و مؤسسه مککینزی برآورد کردهاند که تا سال ۲۰۳۰، ۲۰ تا ۳۰ درصد مشاغل جهانی ممکن است کاملاً خودکار شوند.
اقتصاددانان این پدیده را «بیکاری فناورانه» مینامند — موجی که ممکن است از کارمندان ساده شروع شود، اما به سطوح مدیریتی و حتی خلاقانه هم برسد.
بعضی از سیاستمداران و اندیشمندان راهحل را در درآمد پایه همگانی (UBI) میدانند؛ یعنی پرداخت ماهیانهای به همهٔ شهروندان، صرفنظر از شغلشان. اما منتقدان هشدار میدهند که این راه، انسان را از نقش اجتماعی و عزتنفس ناشی از کار جدا میکند.
اقتصاددانان حتی اصطلاحی تازه ساختهاند: «نفرین هوش» (The Intelligence Curse) — وضعیتی که در آن دولتها و شرکتها دیگر نیازی به نیروی انسانی ندارند و ثروت از ذهنِ مصنوعی میجوشد، نه از تلاش انسان.
دانشگاهها، مدرکها و مهارتهای بیاعتبار
اگر ماشینها بتوانند بنویسند، طراحی کنند و برنامهریزی کنند، پس تکلیف مدرک دانشگاهی چیست؟ کارشناسان آموزش عالی میگویند دوران تازهای در راه است که در آن «توانایی کار با هوش مصنوعی» جایگزین مدرک خواهد شد.
دانشگاهها در آمریکا و اروپا در حال بازنگریاند تا رشتههایی مانند مهندسی داده، اخلاق هوش مصنوعی، و طراحی تعامل انسانـماشین را به هسته آموزش تبدیل کنند. در غیر این صورت، میلیونها فارغالتحصیل ممکن است مهارتی داشته باشند که دیگر بازار به آن نیازی ندارد.
از «دوچرخه ذهن» تا «موتورسیکلت مغز»
استیو جابز روزی گفت: «کامپیوتر دوچرخهای برای ذهن انسان است.» امروز شاید بتوان گفت هوش مصنوعی موتورسیکلت مغز است — سریعتر، قدرتمندتر، اما خطرناکتر.
اگر یاد بگیریم سوارش شویم، میتواند ما را به آیندهای کارآمدتر و انسانیتر ببرد. اما اگر افسارش را رها کنیم، ممکن است به سمت اقتصادی بدون انسان شتاب بگیرد.