در این نامه که سهشنبه ۲۵ شهریور منتشر شد، تاکید شده که مقامهای جمهوری اسلامی با وجود علائم بیماری تهدیدکننده جان این زندانی سیاسی، از ارائه مراقبت کافی خودداری کرده و حتی درمان او را به امضای «توبهنامه» مشروط کردهاند.
رویکردی که نویسندگان این نامه آن را بخشی از «الگوی گسترده» مشروطکردن درمان به سکوت یا ابراز پشیمانی سیاسی توصیف کرده و گفتهاند جلالیان در برابر این ترفندها مقاومت کرده است.
جلالیان که هجدهمین سال از حبس ابد خود را در زندان یزد بدون رعایت اصل تفکیک جرائم میگذراند، ۲۲ شهریور در پیامی صوتی گفت بهزودی هجدهمین سال زندانش تمام میشود اما هیچگاه از مسیر خود پشیمان نیست.
او که طی این سالها بدون حتی یک روز مرخصی در زندان به سر میبرد، تاکید کرده بود مهم نیست مبارز کجا باشد، مهم این است که در راهی که انتخاب کرده ایستادگی کند و او همچنان بر همین مسیر پایدار مانده است.
۳۵ سازمان و چهره حقوقبشری در نامه خود با اشاره به اینکه جلالیان با مشکلات کلیوی و گوارشی، ناخنک چشم، درد دستوپا،اختلال بینایی و عفونتهای دندانی دستوپنجه نرم میکند، نوشتهاند که او از ژوئن ۲۰۲۴ دچار درد شدید شکمی و و دستکم ۱۰ میومِ رحمی (فیبرومهای رحم) دارد که برایش خونریزیهای شدید ایجاد کرده است.
آنها با بیان اینکه یکی از معدود پزشکانی که جلالیان را معاینه کرده، نسبت به احتمال ابتلا به سرطان رحم و ضرورت جراحی هشدار داده، اعلام کردهاند با این حال امکان انجام آزمایشهای تکمیلی برای تشخیص دقیق فراهم نشده و «معاینه، تشخیص و درمان فوری» برای جلوگیری از آسیب جبرانناپذیر ضروری است.
بنیاد عبدالرحمن برومند، سازمان حقوق بشر اهواز، کمپین فعالین بلوچ، سازمان حقوق بشر ایران، مرکز اسناد حقوق بشر ایران، سازمان جهانی مقابله با شکنجه، محمود امیریمقدم، نازنین بنیادی، لادن برومند، رویا برومند، شیرین عبادی، کارین کارلکر، ریچارد رتکلیف و نازنین زاغری-رتکلیف برخی از سازمانها و چهرههای حقوقبشری امضاکننده این نامه هستند.
جلالیان هفتم اسفند ۱۳۸۶ بازداشت و در سال ۱۳۸۸ به اتهام «محاربه از طریق عضویت در گروه پژاک» از سوی دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شد. این حکم در سال ۱۳۹۰ با یک درجه تخفیف به حبس ابد تبدیل شد.
جلالیان در این سالها بارها با رد اتهام خود تاکید کرده در زمان بازداشت به شیوههای مختلفی مانند شلاق زدن به کف پا، مشت به شکم، کوبیدن سر به دیوار و تهدید به تجاوز، مورد آزار و شکنجه قرار گرفته است.
او در دوران حبس خود با وجود مشکلات جسمی، بارها میان زندانهای خوی، قرچک ورامین، اوین، کرمان، دیزلآباد کرمانشاه و یزد جابهجا شده است.