شکایت از دولت بایدن برای جلوگیری از افشای جزییات مربوط به تعلیق رابرت مالی
مرکز پیشبرد امنیت در آمریکا، شکایتی را علیه دولت بایدن تنظیم و کاخ سفید را به جلوگیری از تلاشها برای افشای جزییات مربوط به تعلیق رابرت مالی، فرستاده سابق ایالات متحده در امور ایران، متهم کرده است.
به گزارش واشینگتن فریبیکن، این شکایت به تنشهای فزاینده در مورد نبود شفافیت در رسیدگی به پرونده مالی در بحبوحه تحقیقات افبیآی در مورد سوءاستفاده احتمالی او از اطلاعات طبقهبندی شده اشاره دارد.
مالی که در سال ۲۰۲۳ به حالت تعلیق درآمد، بهدلیل سوءاستفاده از اطلاعات طبقهبندی شده تحت تحقیقات افبیآی قرار دارد.
ایراناینترنشنال حدود یک سال پیش به نقل از منابعی گزارش کرده بود که افبیآی در حال تحقیق درباره این پرونده است.
وبسایت پولیتیکو روز جمعه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ به نقل از یک فرد مطلع از پرونده مالی که نامش فاش نشد و بر اساس نامه نمایندگان جمهوریخواه آمریکا، نوشت افبیآی در حال بررسی این موضوع است که آیا مالی اطلاعات طبقهبندی شده را به ایمیل شخصی خود منتقل کرده یا خیر؛ جایی که ممکن است این اطلاعات به دست یک عامل خارجی افتاده باشد.
پولیتیکو گزارش داد بازرسان افبیآی، اداره تحقیقات فدرال آمریکا، در حال بررسی این موضوع هستند که آیا رابرت مالی، نماینده ویژه وزارت امور خارجه آمریکا در امور ایران، در زمینه اطلاعات محرمانهای که در دسترس او بوده، مرتکب جرمی شده است یا نه.
گزارش بازرس کل وزارت امور خارجه آمریکا، که در ۲۹ شهریور ماه امسال منتشر شد، نشان میدهد مقامات این وزارتخانه در گزارش اتهامات علیه راب مالی، نماینده ویژه تعلیق شده آمریکا در امور ایران، به بازرسی وزارتخانه، مرتکب تخلف شدهاند و در اطلاعرسانی به موقع درباره تعلیق مجوز امنیتی مالی به همکاران و مدیرانش کوتاهی کردهاند.
در گزارش بازرس کل همچنین به نگرانیها درباره استفاده رابرت مالی از ایمیلهای شخصی برای امور دولتی اشاره شده بود.
مرکز پیشبرد امنیت در آمریکا میگوید ادعا می کند که وزارت امور خارجه درخواستهای مبتنی بر قانون آزادی اطلاعات برای اسناد مرتبط را نادیده گرفته است.
به گزارش واشینگتن فریبیکن، «وزارت امور خارجه نزدیک به هفت ماه است که تحقیقات مرکز پیشبرد امنیت در آمریکا را مسدود کرده است و مجموعهای از درخواستهای مبتنی بر قانون آزادی اطلاعات را با هدف کشف جزییات در مورد شرایط تعلیق رابرت مالی و تلاشهای بعدی برای پنهان کردن اعمال نادرست او از کنگره را نادیده گرفته است.»
دادخواست مرکز پیشبر امنیت در آمریکا پس از آن ارائه شد که اطلاعاتی درباره ارتباطاتی داخلی به دست آمد که جزییات مربوط به تعلیق مالی، لغو مجوز امنیتی او و نقضهای احتمالی را نشان میدهد.
این مرکز همچنین خواهان دریافت اسنادی از آرشیو ملی شده که به نقشهای قبلی مالی در دولت مربوط میشود و گمان میرود که میتواند تعاملات طولانی مدت او را با مقامات جمهوری اسلامی آشکار کند.
رابرت مالی از سال گذشته به مرخصی بدون حقوق فرستاده شد و مجوز امنیتی او در آوریل ۲۰۲۳ به حالت تعلیق درآمد. ایران اینترنشنال برای اولین بار این حادثه را در ماه ژوئن گزارش کرد، اما وزارت امور خارجه آمریکا از آن زمان تاکنون تمام تلاشها برای به دست آوردن اطلاعات بیشتر در مورد این پرونده را متوقف کرده است.
در ماه مه، دو نماینده بانفوذ کنگره اظهار داشتند که مجوز امنیتی مالی به دلیل انتقال اسناد طبقهبندیشده به ایمیل شخصی و تلفن همراه او لغو شده است. گفته میشود یک بازیگر سایبری متخاصم این اطلاعات را به سرقت برده است.
در ماه سپتامبر، والاستریت ژورنال در گزارشی نوشت: «مالی روی یک لینک فیشینگ کلیک کرده است و یک حساب ایمیل شخصی را به خطر انداخته است.»
این گزارش به نقل از منابع آشنا با این موضوع همچنین فاش کرد که بازرسان شواهدی پیدا کرده اند که نشان میدهد مالی مطالب طبقهبندی شده، از جمله یادداشتهای جلسات، را به یک حساب شخصی منتقل میکرده است.
جیمز فیتزپاتریک، مدیر مرکز پیشبرد امنیت در آمریکا، گفت که مردم این کشور حق دارند از خطرات امنیتی بالقوه مرتبط با اقدامات منسوب به رابرت مالی آگاه شوند.
تعدادی از مخاطبان ایراناینترنشنال با ارسال پیامهایی ضمن ابراز خشنودی از پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا گفتند ورود مجدد او به کاخ سفید میتواند فشار را بر جمهوری اسلامی افزایش دهد، اما این مردم ایران هستند که باید زمینه را برای سرنگونی حکومت فراهم کنند.
یک مخاطب در همین زمینه نوشت پیروزی ترامپ «خیلی کمککننده است به مردم ایران ولی در نهایت این خود ما مردم هستیم که باید جمهوری اسلامی را سرنگون کنیم؛ هیچ دولت و هیچ کشوری در دنیا منافع خودش را بر ما ترجیح نمیدهد».
مخاطب دیگری هم گفت با کنار رفتن دموکراتها از عرصه سیاسی ایالات متحده، «عرصه بر حکومت ایران تنگتر خواهد شد و شاید این فرصتی برای مردم ایران به وجود بیاورد تا تکانی به خود بدهند».
او افزود: «در عین حال، با وخیمتر شدن اوضاع ممکن است حکومت در راستای حفظ وضع موجود، تصمیم به نرمش قهرمانانه دیگری بگیرد که آن وقت باید منتظر معامله دیگری با ترامپ باشیم که اصلا به سود مردم ایران نخواهد بود.»
یک شهروند هم تاکید کرد: «ترامپ، بایدن و غیره همه فکر مردم کشور خود هستند. نمیدانم مردم چرا فکر میکنند ترامپ بیاید وضع ایران خوب میشود».
فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت مسعود پزشکیان، هم به پیروزی ترامپ در انتخابات ایالات متحده واکنش نشان داد.
او روز چهارشنبه ۱۶ آبان گفت جمهوری اسلامی تفاوتی میان ترامپ و جو بایدن نمیبیند.
مهاجرانی اضافه کرد: «با توجه به تحریمهای کشور طی بیش از چهار دهه گذشته، ایران آبدیده شده و نگران رای آوردن مجدد ترامپ نیستیم.»
ترامپ در دوران پیشین حضور خود در کاخ سفید بین سالهای ۲۰۱۷ و ۲۰۲۱، سیاست فشار حداکثری را در برابر جمهوری اسلامی در پیش گرفت و از توافق بر سر برنامه هستهای حکومت ایران، موسوم به برجام، خارج شد.
این سیاست با کاهش قابل توجه صادرات نفتی جمهوری اسلامی همراه بود و اقتصاد ایران را بهشدت تحت تاثیر قرار داد.
با این حال از زمان روی کار آمدن بایدن و پایان یافتن سیاست فشار حداکثری، درآمدهای نفتی ایران رشد قابل ملاحظهای داشته است.
هرچند سخنگوی دولت پزشکیان آمدن ترامپ را بیاثر خوانده، اما یک شهروند در پیامی به ایراناینترنشنال از احتمال شدت گرفتن تحریمها و فشار مضاعف به مردم ایران پس از آغاز به کار ترامپ در ژانویه ۲۰۲۵ ابراز نگرانی کرد.
او گفت: «در ایران وضعیت اقتصادی بهشدت خرابتر خواهد شد، ارزش پول ملی بیش از پیش سقوط خواهد کرد و احتمال شورشهای اجتماعی-سیاسی بیشتر خواهد شد.»
در سوی مقابل، یک مخاطب هم از احتمال توافق میان تهران و دولت ترامپ و تاثیر آن بر زندگی مردم ایران استقبال کرد: «ترامپ اقتصاددان خوبی است؛ اگر که با جمهوری اسلامی مناقشه نکند، تاثیرات خوبی بر زندگی ما میگذارد.»
شهروند دیگری هم ابراز امیدواری کرد ترامپ «تحریمهایی که منافع ملت را تهدید میکند، اتخاذ نکند».
بخش دیگری از پیامهای مخاطبان ایراناینترنشنال به موضوع مناقشه خاورمیانه و رویکرد ترامپ در برابر حکومت ایران و نقش آن در درگیریها منطقهای اختصاص داشت.
یک مخاطب گفت: «بهنظرم ترامپ دست اسرائیل را در مواجهه با گروههای نیابتی کمی بیشتر باز خواهد گذاشت».
یک شهروند دیگر نوشت: «کمابیش با سیاست ترامپ در مقابل جمهوری اسلامی آشنا هستیم ولی در حال حاضر، باید منتظر رویکرد جدید جنگی نسبت به منطقه باشیم. ما مردم ایران قطعا از انتخاب ترامپ خوشحال هستیم، به هر حال سیاست ضد آخوندی و تروریسم دارد. با توجه به پیشینه کشتن قاسم سلیمانی، آب این دو با هم به یک جوی نمیرود.»
ترامپ در دوران کارزار انتخاباتی خود بارها تاکید کرد در صورت پیروزی در انتخابات، مانع از توسعه برنامه هستهای حکومت ایران خواهد شد و به تهران اجازه نخواهد داد به سلاح اتمی دست پیدا کند.
محمد اسلامی، رییس سازمان انرژی اتمی جمهوری اسلامی، در واکنش به پیروزی ترامپ گفت تهران «در اهداف راهبردی و صنعت هستهای، منافع خودش را دنبال میکند».
او تاکید کرد: «برنامه ما تحت تاثیر هیچ آمد و شدی در آمریکا قرار ندارد و تغییر نمیکند.»
بر اساس آخرین گزارشهای محرمانه آژانس بینالمللی انرژی اتمی، جمهوری اسلامی همچنان برنامه تولید اورانیوم با غنای بالای خود را که میتواند برای ساخت سلاح هستهای به کار گرفته شود، ادامه میدهد.
خبرگزاری رویترز ضمن انتشار نظرات گروهی از مردم ایران درباره نتایج انتخابات آمریکا نوشت پیروزی ترامپ واکنشهای متفاوتی را در میان مردم ایران به دنبال داشته، زیرا برخی از افزایش خطر جنگ و مشکلات اقتصادی بیم دارند اما تعدادی دیگر امیدوارند اقدامات او باعث ایجاد تغییرات سیاسی در کشور شود.
امیدواری به کمک احتمالی ترامپ برای سرنگونی حکومت ایران در پیامهای مخاطبان ایراناینترنشنال نیز انعکاس یافته است.
یک شهروند در همین رابطه نوشت پس از پیروزی ترامپ، «آخوندها ضیعف و بنیه مالی آنها ضعیفتر میشود و جهت سرکوب مردم پول نخواهند داشت و سرنگونی خیلی زود اتفاق میافتد».
یک مخاطب هم انتخاب مجدد ترامپ را «بزرگترین تهدید برای جمهوری اسلامی» خواند.
شهروند دیگری هم گفت: « با آمدن ترامپ ۱۰۰ قدم به پیروزی علیه جمهوری آخوندی نزدیکتر میشویم.»
در اولین واکنش اقتصاد ایران به پیروزی ترامپ، بازار در ایران صبح چهارشنبه ۱۶ آبان با دلار ۷۰ هزار تومانی گشایش یافت. نرخ گشایش دلار در روز ۱۵ آبان، ۶۸ هزار و ۹۶۰ تومان بود.
دونالد ترامپ رییسجمهوری جدید آمریکا برای سالها یکی از سوژههای مورد علاقه علی خامنهای بوده است. خامنهای که در اولین دوره ریاستجمهوری ترامپ سعی میکرد از او با عناوینی مانند «این آقایی که آمده» و «این بابایی که تازه آمده آمریکا» یاد کند، حالا باید به فکر سالهای پیش رو باشد.
این رویه به مرور زمان و با قرار گرفتن ترامپ در جایگاه یک رهبر سیاسی مقتدر در آمریکا، جای خود را به مجموعهای از صفات منفی و تحقیر آمیز داد تا جایی که پس از صدور فرمان کشتن قاسم سلیمانی، خامنهای گفت جای او در «زبالهدان تاریخ» است.
آخرین خبرها از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و نتایج آن را درصفحه ویژه ایراناینترنشنالدنبال کنید. در این صفحه لحظه به لحظه همراه با نقشهها، تصاویر و تحلیلها از نتایج انتخابات و پیامدهای آن مطلع میشوید.
اولین اظهار نظر خامنهای درباره ترامپ به سال ۱۳۹۵ باز میگردد، زمانی که از صحبتهای او در مناظرههای انتخاباتی با هیلاری کلینتون بهعنوان سندی بر حقانیت گفتههای خود استفاده کرد.
آن روزها که چهره سیاسی ترامپ چندان برای همگان شناخته نشده بود خامنهای گفت: «آن مرد در تبلیغات انتخاباتیاش ایستاد و گفت شما اگر رنگینپوست هستید، اگر سیاهپوست و سرخپوست هستید، در خیابانهای نیویورک و شیکاگو و واشینگتن و کالیفرنیا و غیر ذلک وقتی راه میروید، نمیتوانید مطمئن باشید که تا چند دقیقه دیگر زندهاید.»
تشکر از ترامپ
خامنهای در اولین ماههای حضور ترامپ در کاخ سفید در سال ۲۰۱۷ در اقدامی تمسخرآمیز از او بهخاطر نشان دادن چهره واقعی آمریکا و اثبات ادعاهای جمهوری اسلامی در دهههای گذشته تشکر کرد و گفت: «آنچه که ما در سی و چندسال میگفتیم فساد سیاسی، اقتصادی و اخلاقی و اجتماعی در دستگاه حاکمه آمریکا. این آقا آمد در دوره انتخابات و بعد از انتخابات این را علنی و عریان کرد.»
نگران اقتدار آمریکایی
رهبر جمهوری اسلامی در سالهای گذشته چندین بار در نقش دایه مهربانتر از مادر ظاهر شده و نگرانیهای خود از شرایط سیاسی اجتماعی در آمریکا را به گردن ترامپ انداخته و گفته است: «در عرصهی سیاسی اقتدار آمریکا افول کرده و انتخاب فردی با مختصات ترامپ، واضحترین و بهترین نشانه برای افول سیاست آمریکا است.»
تحقیر در کلام
یکی از عادات علی خامنهای در مواجهه با آنچه دشمن مینامد، استفاده از مجموعه واژگان و صفاتی است که جز به قصد تحقیر و توهین استفاده دیگری ندارند، او در این سالها و در مناسبتهای مختلف از هر فرصت برای تبیین نظرات خود علیه ترامپ بیشترین استفاده را کرده است.
شارلاتان و بیچاکدهن
در ۲۶ تیرماه ۱۳۹۶ خامنه ای در دیدار با گروهی از جوانان ایرانی ترامپ را «رییسجمهور شارلاتان و بیچاکدهن آمریکا» نامید و گفت نمیخواهد وقتش را صرف پاسخگویی به «اباطیل و یاوهگوییهای» او بکند.
عقبمانده، ابله و سبکمغز
خامنهای همان سال به اولین سخنرانی ترامپ در سازمان ملل واکنش نشان داد و گفت: «او از ادبیات بسیار زشت و سخیفی استفاده کرد؛ ادبیات گانگستری، ادبیات کابویی و تهدیدهای بیمعنی و غلط و تحلیلهای صددرصد غلطتر؛ یک نطق پُر از خلاف، پُر از دروغ! شاید بیست دروغ واضح در این سخنرانی وجود داشت؛ یک صحبت آشفته، که نشاندهنده این است که هم عصبانیاند، هم درماندهاند، هم از لحاظ فکری دچار مشکل و عقبماندگی هستند، دچار سبُکمغزیاند.»
ناباب و آبرو بر
رهبر جمهوذی اسلامی عدم موفقیت ترامپ در انتخابات سال ۲۰۲۰ را به «سقوط» او در یک شرایط «مفتضح» تعبیر کرد و گفت: «این افول یک رییسجمهور ناباب نبود؛ افول آبروی آمریکا بود، افول قدرت آمریکا بود، افول انتظام اجتماعی آمریکا بود؛ این را من نمیگویم، این را خودهایشان گفتند.»
یاوهگو
در ۱۹ دی ماه ۱۳۹۹ خامنهای یک بار دیگر زبان تند خود را متوجه ترامپ کرد و او را «یک یاوهگوی آمریکایی» توصیف کرد که میگوید «ایران موجب بیثباتی در منطقه است.»
عدم تفاوت میان بایدن و ترامپ
با وجود تمام خشمی که در ادبیات خامنهای نسبت به ترامپ مشهود است او در شهریور ۱۴۰۰ گفت دولت بایدن هیچ فرقی با دولت ترامپ ندارد و چیزی که در مسائل هستهای از ایران مطالبه میکند، همان چیزی است که ترامپ مطالبه میکرد.
ترامپ غلط میکند
در اردیبهشت ۹۷ پس از تهدید ترامپ به خروج از برجام خامنهای او را به گفتن حرفهای سخیف و سبُک متهم کرد و گفت: «شاید بیش از ده دروغ در حرفهای او بود؛ هم درباره مساله خروجشان از برجام حرف زد و هم ملت ایران را و نظام جمهوری اسلامی را تهدید کرد که چنین میکنیم و چنان میکنیم، که بنده از طرف ملّت ایران عرض میکنم آقای ترامپ! شما غلط میکنید.»
در سال ۹۸ رهبر جمهوری اسلامی با اشاره به صحبتهای ترامپ درباره نقش جمهوری اسلامی در به هم ریختن امنیت منطقه و عراق گفته بود: «باز آن جناب توئیت کرده که ما این را از چشم ایران میبینیم، دست ایران است و ما به ایران پاسخ خواهیم داد. اوّلا غلط میکنید! ربطی به ایران ندارد؛ ثانیا منطقی باشید، که نیستید.»
او در ۱۴ خرداد ۹۸ در حالی که آمریکا اعلام کرده بود که حاضر است «بدون پیششرط» با ایران مذاکره کند گفته بود: «زرنگبازی سیاسی ترامپ مسئولان جمهوری اسلامی را فریب نمیدهد.»
پاسخ به میانجیگری شنیزو آبه
رهبر جمهوری اسلامی سال ۱۳۹۸ در ملاقاتی که با شینزو آبه نخستوزیر وقت ژاپن در تهران در واکنش به پیامی که او از ترامپ برای جمهوری اسلامی آورده بود، گفت: «من شخص ترامپ را شایسته مبادله هیچ پیامی نمیدانم و هیچ پاسخی هم به او ندارم و نخواهم داد.»
در این دیدار، آبه تاکید کرد که ترامپ گفته قصدی برای تغییر رژیم در تهران ندارد اما خامنهای ترامپ را دروغگو خطاب کرد و گفت: «ما این حرف را اصلا باور نمی کنیم زیرا مذاکرات صادقانه از جانب شخصی همچون ترامپ، صادر نمیشود.»
تفسیر شعار مرگ بر آمریکا
خامنهای در سال ۹۷ در واکنش به برخی اعتراضات نسبت به شعارهایی مانند «مرگ بر آمریکا» گفت: «مرگ بر آمریکا یعنی مرگ بر ترامپ و جان بولتون و پمپئو! مرگ بر اینها یعنی مرگ بر سردمداران؛ ما به مردم آمریکا کاری نداریم؛ مرگ بر آمریکا یعنی مرگ بر شما چند نفر.»
زبالهدان تاریخ
خامنهای تا امروز حداقل در سه سخنرانی خود بر پیوستن ترامپ به زباله دان تاریخ تاکید کرده است.
او اولین بار چند هفته بعد از شروع کار دولت بایدن در بهمن ۱۳۹۹ گفت: «امیدشان این بود که در عید ژانویهی ۲۰۱۹ بساط [جمهوری اسلامی] جمع شده و آنها میآیند اینجا جشن میگیرند. حالا خود آن شخص (مارک پمپئو) به زبالهدان تاریخ رفت و رییسش (ترامپ) هم با لگد و با افتضاح از کاخ سفید اخراج شد و هر دو به زبالهدان تاریخ رفتند اما جمهوری اسلامی بحمدالله سربلند ایستاده است.»
ترامپ با صدور دستور کشتن قاسم سلیمانی در دوره ریاست جمهوری ضربه سنگینی به نیروهای «محور مقاومت»، به ویژه سپاه قدس وارد کرد، تا جایی که رهبر جمهوری اسلامی در دیداری با نزدیکان سلیمانی با تاکید بر این که آنها تقاص دنیوی این عمل را داده و بعد «گمگور خواهند شد» گفت: «به هر حال سلیمانی ماندنی است، تا ابد زنده است؛ آنهایی که او را کشتند؛ ترامپ و امثال او، جایشان زبالهدان تاریخ است و جزو فراموششدگان تاریخ خواهند بود.»
حالا باید منتظر ماند و دید خامنهای به انتخاب دوباره کسی که از «زبالهدان تاریخ» برگشته چگونه واکنش نشان خواهد داد.
ترامپ برنده انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شد؛ خبری کوتاه که برای جمهوری اسلامی خاطره سالهای ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۰ را زنده کرد؛ سالهایی که در آن صادرات نفت از بیش از سه میلیون بشکه در روز به زیر ۱۹۰ هزار بشکه در روز رسیده بود و نرخ تورم سه برابر و قیمت دلار دو برابر شده بود.
حالا او در روزگاری برگشته که وضعیت جمهوری اسلامی بهمراتب متزلزلتر از سالهای دوره اول ریاست جمهوری اوست. ترامپ به بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل در حال جنگ گفته «هر کار که لازم است انجام بده.»
مردی به کاخ سفید برگشته که رهبر جمهوری اسلامی معتقد بود به «زبالهدان تاریخ» پیوسته است. ترامپ کسی بود که قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس جمهوری اسلامی را بهطور مستقیم هدف قرار داد. رییس جمهوری قاطع که دست راست علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی را قطع کرد.
جمهوری اسلامی سالها در زمان ریاست جمهوری باراک اوباما برای ساختن برندی از قاسم سلیمانی تلاش کرده بود. سلیمانی که به گفته جواد ظریف، وزیر سابق امور خارجه، تصمیمات «میدان» او بر عملکرد «دیپلماسی» دولت روحانی ارجحیت داشت.
پایان ریاست جمهوری اول ترامپ در سال ۲۰۲۰ میلادی، برای جمهوری اسلامی مثل یک معجزه بود. خامنهای در سخنرانیهای رسمی خود به ترامپ حمله میکرد و قوه قضائیه، کیفرخواستی علیه ترامپ تنظیم کرد.
در چندین مورد تلاش جمهوری اسلامی برای ترور ترامپ ثبت شده است. حالا شخصی که جمهوری اسلامی در اسناد رسمی او را متهم ردیف اول مرگ سلیمانی میداند به کاخ سفید برگشته است.
وضع ایران با نگاهی به سالهای دور اول ریاست جمهوری ترامپ به کدام سو خواهد رفت؟
نفت
دولت مسعود پزشکیان پیش از برگزاری انتخابات آمریکا لایحه بودجه خود را تقدیم مجلس کرد. پیشبینی خوشبینانه پزشکیان در لایحه ۱۴۰۴ این است که حدود ۴۰ درصد منابع بودجه را از محل «واگذاری داراییهای سرمایهای» تامین کند و ۹۰ درصد این واگذاری داراییهای سرمایهای هم منابع حاصل از نفت، گاز و فرآوردههای نفتی است.
دولت چهاردهم پیشبینی کرده است که در سال آینده روزانه یک میلیون و ۷۸۰ هزار بشکه نفت خواهد فروخت و بر اساس همین پیشبینی هم بودجه سال آینده را برنامه ریزی کرده است. کلیات این لایحه که شامل این ارقام هم هست، در مجلس شورای اسلامی تصویب شده است.
جمهوری اسلامی در دوره دولت جو بایدن بود که میتوانست به صورت مویرگی و با چشمپوشی دولت مستقر ایالات متحده نفت بفروشد، اما اگر سابقه ترامپ مبنایی برای پیشبینی رویکرد او در دور دوم ریاست جمهوری باشد، باید گفت که میزان صادرات نفت ایران از سوی جمهوری اسلامی بهطور چشمگیری کاهش خواهد یافت.
آمارهای رسمی نشان میدهد صادرات نفت جمهوری اسلامی در دوره ریاست جمهوری اول ترامپ به ۱۹۰ هزار بشکه در روز رسیده بود.
اگر ترامپ همانطور که در دور اول ریاست جمهوریاش در اجرای تحریمهای جمهوری اسلامی جدیت به خرج داد، اینبار هم جدیت به خرج بدهد، فروش نفت جمهوری اسلامی به یک نهم پیش بینی بودجه دولت فعلی جمهوری اسلامی برای سال آینده خواهد رسید؛ چنین سقوطی برنامهریزی مالی دولت برای سال آینده را با چالشی جدی روبهرو خواهد کرد.
دلار
در زمستان ۱۳۹۵ ترامپ وقتی رییسجمهوری شد که برجام همچنان برقرار بود، معافیتهای تحریمی در جریان بودند و هنوز آمریکا از برجام خارج نشده بود.
دولت مستقر جمهوری اسلامی، دولت حسن روحانی بود، دولتی که از نظر رای اعلام شده، به مراتب بالاتر از پزشکیان قرار داشت.
صرفنظر از ابهامات جدی درباره آمار اعلام شده از سوی جمهوری اسلامی، آمار رسمی نرخ مشارکت در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ حدود ۷۳ درصد بود؛ این آمار رسمی میگوید انتخابات سال ۱۴۰۳ که در آن پزشکیان پیروز شد در دور اول کمتر از ۴۰ و در دور دوم کمتر از ۵۰ درصد بوده است.
در آن شرایط و با وجود اعتماد جامعه به دولت، در همان سال اول ریاست جمهوری ترامپ، دلار با افزایش ۱۱ درصدی از ۳۶۴۴ تومان به ۴۰۴۵ تومان رسید.
اما در سال ۱۳۹۷ و بعد از آنکه در اردیبهشت آن سال ترامپ از برجام خارج شد، قیمت دلار با افزایش ۱۶۷ درصدی به ۱۰۷۸۳ تومان رسید.
در حالت عادی و افزایش ۱۱ درصدی، دلاری که در سال جاری در محدوده ۷۰ هزار تومان است، به ۷۷ هزار و ۷۰۰ تومان خواهد رسید، اما اگر شرایط چیزی شبیه به سال ۱۳۹۷ باشد، باید منتظر دلار ۱۶۸ هزار و ۶۰۳ تومانی بود.
تورم
تغییرات قیمت در نرخ تورم با کمی تاخیر خود را نشان میدهد. نرخ تورم که در روندی نزولی از ۲۴/۷ درصد سال ۱۳۹۲ به ۹ درصد در سال ۱۳۹۵ رسیده بود در سال ۱۳۹۶، دوباره صعود آرام خود را آغاز کرد و به ۹/۶ درصد رسید؛ سال ۱۳۹۷ اما روند صعودی با شدت ادامه یافت، بهطوری که نرخ تورم سالانه در اسفند ۱۳۹۷ به ۲۶/۹ درصد رسید.
یعنی سال ۱۳۹۷، نسبت به سال ۱۳۹۶، نرخ تورم ۱۷/۳ واحد درصد افزایش یافت. نرخ تورم کشور در پایان سال ۱۴۰۲ حدود ۵۲ درصد بود. نرخ تورم در دوازده ماه منتهی به مهر ۱۴۰۳ نیز طبق اطلاعات مرکز آمار ۳۳/۶ درصد بوده است.
اگر نرخ ۱۲ ماه منتهی به مهر ۱۴۰۳، با شیبی که در سال ۱۳۹۷ افزایش یافت افزایش پیدا کند، در سال ۱۴۰۴ مردم باید منتظر تورم ۸۰ تا ۹۰ درصدی باشند؛ این ارقام اگرچه کمی خارقالعاده به نظر میرسد، اما بروز «ابرتورم» در تابستان ۱۴۰۰ از سوی مسعود نیلی، از مسئولان اقتصادی بلندپایه و استاد اقتصاد پیش بینی شده بود. شرایطی که با سهلگیری تحریمها از سوی بایدن محقق نشد.
چه چیزی عوض شده است؟
شرایط جمهوری اسلامی سال ۱۴۰۴، با شرایط جمهوری اسلامی سال ۱۳۹۶ که ترامپ برای اولین بار رییسجمهوری آمریکا شد متفاوت است.
از نظر داخلی، سال ۱۳۹۶، با وجود ابهامات جدی درباره آمار اعلامی، هنوز نرخ مشارکت رسمی در انتخابات، که معیاری برای سنجش پایگاه اجتماعی حاکمیت به شمار میرود، طبق اعلام جمهوری اسلامی بالای ۷۰ درصد بود؛ مراجع رسمی جمهوری اسلامی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ رقم مشارکت را در دور اول کمتر از ۴۰ و در دور دوم کمتر از ۵۰ درصد اعلام کردند. اعدادی بی سابقه در جمهوری اسلامی. هرچند تردید جدی درباره همین ارقام هم از سوی ناظران مطرح شده است. اما با فرض پذیرش همین ارقام، پایگاه اجتماعی جمهوری اسلامی شدیدا متزلزل شده است.
از نظر خارجی، متحدان اروپایی ایالات متحده در سالهای دوره اول ریاست جمهوری ترامپ، لااقل در تریبونهای رسمی، در موضوع خروج او از برجام به طور کامل با آمریکا همراه نبودند، حالا در سال ۱۴۰۴، بحث تروریستی اعلام کردن سپاه پاسداران در اروپا مطرح است و پایگاههای جمهوری اسلامی مثل مسجد هامبورگ تعطیل شدهاند.
از سویی، اسرائیل که از مهر سال ۱۴۰۲ در جنگی بی سابقه با گروههای فلسطینی و شبه نظامیان جمهوری اسلامی در منطقه است. رهبر حزبالله را بهطور مستقیم هدف قرار داده و فرماندهان بلندپایه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را از جمله در کنسولگری جمهوری اسلامی مورد حمله قرار داده است. جمهوری اسلامی هم بهطور بیسابقهای از خاک ایران دوبار به اسرائیل حمله کرده است.
این شرایط در سال ۱۳۹۶ حتی در بدبینانهترین تحلیلها هم وجود نداشت.
حالا فردی قرار است به کاخ سفید برود که به نخست وزیر اسرائیل گفته «هر کاری که لازم است انجام بده.»
هرچند حامیان جمهوری اسلامی به نقل قولهایی از ترامپ که گفته میخواهد با جمهوری اسلامی گفتوگو کند دل خوش کردند، اما این گفتهها را همان کسی به زبان میآورد که در دور اول ریاست جمهوریاش هم میگفت میخواهد با جمهوری اسلامی به توافقی بهتر از برجام دست یابد، اما در همان زمان مایک پمپئو، وزیر امور خارجه وقت آمریک، ۱۲ پیششرط برای گفتوگو با تهران اعلام کرد که ماهیت جمهوری اسلامی را نشانه رفته بودند.
در روند مبارزه برای آزادی پوشش در ایران، «دختر دانشگاه علوم تحقیقات» با درآوردن لباسهایش به یک نماد بدل شد. شهروندان زیادی از این حرکت با عنوان کنش اعتراضی نام بردند اما روایت رسمی حکومت میکوشد این زن را «بیمار» و «دیوانه» بخواند تا وجه اعتراض را از رفتار او بگیرد و سرکوبش کند.
حسین قاضیان، جامعهشناس مقیم آمریکا و زهرا باقریشاد، پژوهشگر مطالعات جنسیت مقیم سوئد، در گفتوگو با ایراناینترنشنال به این موضوع پرداختهاند که حتی اگر احتمال بیماری دختر علوم تحقیقات پذیرفته شود، آیا حرکت نمادین او کماکان میتواند پدیدهای اجتماعی و کنشی اعتراض تلقی شود؟
اطلاعات درباره هویت دختر دانشجو در دانشگاه علوم و تحقیقات و حتی انگیزه اصلی او از درآوردن لباسهایش در محوطه دانشگاه در روز شنبه ۱۲ آبان هنوز نامعلوم است.
برخی منابع در روز وقوع این ماجرا گفتند ماموران حراست دانشگاه در راستای تلاش برای تحمیل حجاب اجباری با این دانشجو برخورد و در جریان درگیری فیزیکی، بخشی از لباسش را پاره کردند. این دختر نیز در اقدامی اعتراضی برهنه شد.
گزارشها حاکی از آن بود که ماموران حراست با ضرب و جرح شدید، این دانشجو را بازداشت کردند و تحویل نیروهای انتظامی دادند تا به «بیمارستان روانی» منتقل شود.
فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت مسعود پزشکیان به روزنامه هممیهن گفت این دختر با اورژانس اجتماعی از کلانتری مستقیم به «مراکزی برای درمان» منتقل شده است.
مهاجرانی افزود این دختر در بازداشت نبوده و پرونده قضایی هم برایش تشکیل نشده است.
در روزهای گذشته نیز با وجود حمایتهای قابل توجه داخلی و جهانی از این دختر، برخی همسو با حکومت نوشتند که این دانشجو دچار «اختلال روانی» است و برای همین کنش او حرکتی فردی است که در قالب «اعتراض» نمیگنجد.
رویا ذاکری معروف به دختر تبریز، مهر ۱۴۰۲ به دلیل اعتراض به حجاب اجباری و شعار دادن علیه علی خامنهای بازداشت شد و مقامهای جمهوری اسلامی گفتند او مبتلا به «بیماری روانی» است
شکل اجرای حرکت دختر علوم تحقیقات جنبه اجتماعی دارد
جمهوری اسلامی ید طولایی در سوءاستفاده از روانپزشکی و بیمارانگاری معترضان و مخالفان خود دارد. با وجود این، ایراناینترنشنال با در نظر گرفتن این فرض احتمالی که دختر دانشگاه علوم و تحقیقات ممکن است مبتلا به نوعی بیماری اعصاب و روان باشد، به بررسی این مساله پرداخته است که شکل بروز رفتار این دانشجو، با دغدغههای اجتماعی تشدید شده چند سال اخیر ایرانیان مانند حجاب اجباری، آزادی پوشش و حق زن بر بدن خود، همپوشانی دارد.
حسین قاضیان در پاسخ به این پرسش که آیا با پیشفرض احتمالی وجود مشکلات عصبی، کماکان میتوان رفتار دختر علوم تحقیقات را امر و پدیدهای اجتماعی نامید، گفت برای این که پدیدهای امر اجتماعی دانسته شود باید دستکم دو جنبه در آن حضور داشته باشد: «جنبه نخست دربرگیری آن است. یعنی آن کار با تکرار زیاد در جامعه رخ دهد و مثلا تعداد زیادی از زنان در زمانهای مختلف لخت شوند که چون در سالهای اخیر تعداد موارد اعتراضی برهنه شدن اندک بوده، این وجه را نمیتوانیم در نظر بگیریم.»
به گفته این جامعهشناس، جنبهای دیگر در این مورد صادق است: «این برهنگی، اگرچه ممکن است ناشی از ویژگیهای فردی شخص باشد اما تحت تاثیر اوضاع و احوال اجتماعی رخ داده است و شکل اجرای آن جنبه اجتماعی دارد.»
مقامهای قضایی جمهوری اسلامی پس از خودسوزی اعتراضی سحر خدایاری، مشهور به دختر آبی در شهریور ۱۳۹۸ گفتند او مبتلا به اختلال «دو قطبی» بود
قاضیان در ادامه گفت: «اصلا بیاید فرض کنیم بنا به گفته عدهای، دختر علوم و تحقیقات دچار مشکلات شخصیتی یا رفتاری بوده باشد. با در نظر گرفتن این فرض، باید در نظر داشت که دیگرانی هم در گذشته با مشکلاتی مشابه مواجه بودهاند اما آن دیگران در موارد پیشین، به شیوهها و فرمهای دیگری عمل میکردند. چرا اینجا اتفاق در این شکل و فرم رخ داده و اجرا شده؟»
به گفته او، این رفتار تحت تاثیر فشاری است که جامعه بر بدن زن وارد میکند.
این جامعهشناس تاکید کرد این فشارها آنچنان در سالهای اخیر بیشتر شده و جنبه نمادین، بیانی و اظهاری پیدا کرده که توانسته است به فرم یا قالب واکنشی که حتی ممکن است از سر اختلال شخصیتی یا رفتاری باشد، شکل و فرم دهد: «از این منظر، میتوان تاثیر جامعه را در عمل فردی این دختر دید و گفت که با یک پدیده اجتماعی روبهرو هستیم.»
بیماری اعصاب و روان «انگ» نیست
در روزهای گذشته شماری از فعالان سیاسی، مدنی و حقوق بشری به استفاده جمهوری اسلامی از «تکنیک نخنمای مجنونانگاری معترضان» در مواجهه با ماجرای دختر علوم تحقیقات اشاره کردهاند.
صدیقه وسمقی، نویسنده و اسلامپژوه، روز ۱۵ آبان با اشاره به این رخداد تاکید کرد رفتارهای خشونتبار با زنان بر سر مساله حجاب همچنان فاجعه میآفریند و افزود که فرستادن این زن به بیمارستان روانی، اقدامی «مجرمانه و غیرانسانی» است.
روز پیش از آن نیز شیرین عبادی، برنده جایزه نوبل صلح، بیمارانگاری معترضان را روش دیرینه حکومت برای سرکوب مخالفان خواند و در اینستاگرام خود نوشت: «اگر دانشجوی معترض علوم تحقیقات بیمار بود، چرا بازداشتش کردید؟ آیا دستگاه امنیتی مسئول رسیدگی به وضعیت پزشکی شهروندان است؟»
به گفته او، هر بار که زنان تلاش کردهاند مقاومت مستمرشان را علیه نظام دیکتاتوری در ایران یا کشورهای دیگر و بهطور ویژه از طریق بدنهای ستیزهجوی عصیانگر خود نشان دهند، برچسبهایی مانند «فاحشه» و «دیوانه» خوردهاند چون جامعه مردسالار و نظامی که آپارتاید جنسیتی را پیاده میکند، به هیچوجه پذیرای چنین عصیانگریهایی از سوی زنان، در این اندازه نیست.
این پژوهشگر مطالعات جنسیت با تاکید بر سابقه طولانی جمهوری اسلامی در سرکوب مبارزان سیاسی با برچسب «اختلال روان»، به ایراناینترنشنال گفت: «پیش از هر چیز باید از برچسبزنی به افراد دارای مشکلات اعصاب و روان و همراهی با گفتمان حکومت در این زمینه خودداری کرد.»
به گفته او، این برچسبها برآمده از نگاهی است که بیمار اعصاب و روان را فردی ناقص میداند که شایسته برخورداری از زندگی عادی نیست و بنابراین گمان میکند چنین انسانی، لیاقت این را ندارد که حتی در یک جنبش اجتماعی و سیاسی سهیم باشد.
پس از اعتراض نمادین ویدا موحد، معروف به اولین دختر خیابان انقلاب در دی ۱۳۹۶ به حجاب اجباری، قوه قضاییه رفتار او را به بیماری روانی و افسردگی نسبت داد
باقریشاد یادآوری کرد که این نگاه حتی در میان اپوزیسیون و مخالفان نظام نیز ریشه دوانده و آنها نیز اغلب میکوشند فرد مبارزی را که حکومت به او برچسب مشکل اعصاب و روان زده از این بیماریها بری کنند و بگویند او «سالم» است: «گویی فرد دارای هر شکلی از مشکلات اعصاب و روان، شایسته عناوین فعال سیاسی، فمنیست و مبارز اجتماعی نیست.»
او تاکید کرد این «نگاه خطرناکی است» که جمهوری اسلامی از آن بهره میبرد.
بیماریهای روان از جمله افسردگی و اضطراب بر اثر مشکلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در ایران افزایش یافتهاند و به گفته باقریشاد، بر همین اساس، نمیتوان مبارزان سیاسی و اجتماعی یا کسانی که مقاومت روزمره علیه ساختارهای سیاسی سرکوبگر را شکل میدهند از چنین مشکلاتی بری دانست: «باید باور داشت ابتلا به هر شکلی از بیماری اعصاب و روان نه از اعتبار جنبش سیاسی و اجتماعی میکاهد و نه موضوعی نامتعارف به شمار میرود.»
در همین راستا، چهار انجمن روانشناسی و روانپزشکی ایران سال گذشته از اقدامات جمهوری اسلامی در «سوءاستفاده از روانپزشکی و روانشناسی» برای سرکوب مخالفان حجاب اجباری انتقاد کردند.
کنش دختر علوم تحقیقات حتی اگر خود نداند، یک اعتراض سیاسی بود
مساله حجاب اجباری و نافرمانی مدنی گسترده زنان در مقابل آن، در سالهای اخیر به جریانی مهم در جامعه ایران تبدیل شده است. این دغدغهها پس از اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» در اواخر شهریور ۱۴۰۱ که با قتل حکومتی مهسا ژینا امینی در بازداشت گشت ارشاد آغاز شد، شدت بیشتری گرفت.
در دو سال گذشته هزاران زن در ایران به دلیل بر سر نداشتن روسری یا انتخاب پوششی که مطابق خواست حکومت نیست، بازداشت، احضار یا جریمه شدند و تحت پیگرد قرار گرفتند.
ایراناینترنشنال با اشاره به واکنشهای گسترده جمعی به رفتار دختر علوم تحقیقات در راستای همین دغدغههای همگانی، از قاضیان پرسید که آیا این واکنشها میتوانند کنش این دختر را تبدیل به موضوعی اجتماعی و پدیدهای اعتراضی کنند؟
این جامعهشناس در پاسخ گفت در عمده واکنشهای تاییدکننده رفتار این دختر، یک پیشفرض وجود دارد مبنی بر این که عمل او «اعتراضی سیاسی» است با آن که حقیقت ماجرا تا این لحظه هنوز نامشخص است: «یا دستکم با توجه به سه روایت اصلی و متفاوتی که از موضوع در دست داریم، برای من مشخص نیست.»
افسانه بایگان و آزاده صمدی دو بازیگری بودند که به دلیل اعتراض به حجاب اجباری در جریان خیزش انقلابی، حکومت به آنها «بیماری روحی و شخصیت ضد اجتماعی» نسبت داد
به گفته این جامعهشناس، افرادی که چنین واکنش جمعی حمایتآمیزی را با مضمون حرکت اعتراضی سیاسی از این ماجرا فرض گرفتهاند، یکی از روایتهای مطرح شده درباره رویداد را اصل قرار دادهاند و میگویند این دختر در اعتراض به مداخله حراست دانشگاه برای تحمیل حجاب اجباری، چنین رفتاری داشته است.
اما نکته اصلی از نظر قاضیان این است که اساسا اهمیتی ندارد این دختر چرا چنین کاری انجام داده است: «وقتی آدمهای زیادی درستی چنین فرضی را میپذیرند، انگار که چنین اتفاقی هم افتاده است. یعنی رویداد، حتی بدون آن که بدانیم اصل ماجرا و واقعیت چیست، از طریق مفروضات جمعی، ساخته میشود و اثر اجتماعی خود را میگذارد.»
بنابراین به گفته این جامعهشناس، در اینجا یک واکنش جمعی به امری که جنبه بیانی پیدا کرده است، جای خود حقیقت ماجرا مینشیند: «چون ما در امور اجتماعی یا حتی علم، مصرفکننده روایاتی هستیم که از واقعیت بیان میشوند.»
قاضیان تاکید کرد در روایتهای اجتماعی، مبارزه و قدرت نیروهای اجتماعی تعیین میکنند که کدام روایت غالب شود: «اکنون چون رژیم سیاسی و خرده فرهنگش در جامعه مغلوبند، در نتیجه روایتهایی که ضد مواضع آن هستند بیشتر مورد قبول قرار میگیرند و غالب میشوند و برای همین، بسیاری پذیرفتهاند که این رفتار، یک عمل سیاسی در اعتراض به مقوله حجاب بوده است.»
باقریشاد نیز در همین زمینه به ایراناینترنشنال گفت: «جدای از این که بدانیم دختر دانشگاه علوم و تحقیقات کیست، واکنشش بر اثر چه اتفاقاتی بوده یا حتی دارای مشکلات اعصاب و روان باشد، حرکت او میتواند یک الگو برای به هم پیوستگی و قدرت زنان باشد.»
این پژوهشگر از ویدا موحد، نخستین دختر خیابان انقلاب یاد کرد و گفت وقتی او روی پُست برق رفت، از ابعاد حرکت خویش آگاه بود اما اکنون نمیدانیم زنی که از او با نام آهو دریایی یاد میشود، چقدر درباره رفتارش آگاهی داشته است: «این زن حتی اگر خودش این را نخواسته باشد هم گام مهمی در راستای جنبش زنان برداشته است. در این بستر، خودآگاهی او اهمیتی ندارد چرا که اثرش را گذاشته است.»
به گفته باقریشاد، در جریان اعتراضات دهها ساله زنان برای آزادی پوشش، گامهای مهمی برداشته شده است و واکنشها به برهنه شدن دختر دانشگاه علوم و تحقیقات نشان میدهند یک در دیگر هم به روی این جنبش باز شده است: «در نتیجه، این رویداد، فارغ از نیتی که این دختر داشته، یک پدیده اجتماعی محسوب میشود چرا که اثرش را روی تلاش زنان نسل جدید برای تغییر الگوهای حجاب و پوشش میگذارد.»
او تاکید کرد در شرایطی که نوع پوشش زنان را حکومت تعیین میکند، در آوردن لباس از تن یک حرکت اعتراضی محسوب میشود.
بهنام محجوبی، از دراویش و زندانیان سیاسی بود که در دورهای از حبس خود به بیمارستان روانی امینآباد منتقل شد و در نهایت بهمن سال ۹۹ تحت شکنجه جان باخت
همزمان با انتشار گزارشهای پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات آمریکا، بازار در ایران صبح چهارشنبه ۱۶ آبان با دلار ۷۰ هزار تومانی گشایش یافت. نرخ گشایش دلار در روز ۱۵ آبان، ۶۸ هزار و ۹۶۰ تومان بود. این اولین واکنش اقتصاد ایران به پیروزی ترامپ است.
۲۴ مهر ۱۴۰۳، ترامپ که هنوز رییسجمهوری ایالات متحده نشده بود، در گفتوگویی با شبکه فاکس نیوز، درباره دوران ریاستجمهوریاش و روابط با جمهوری اسلامی گفت: «من به چینیها گفتم این کار را نکنید و گوش کردند؛ به آنها گفتم که اگر به خرید نفت ایران ادامه دهید دیگر نمیتوانید با آمریکا تجارت کنید.»
این حرف ترامپ را آمارها هم تایید میکنند.
فروش و صادرات نفت اصلیترین راه تامین منابع خارجی جمهوری اسلامی است. در واقع از این راه دلار به دست جمهوری اسلامی میرسد.
فروش نفت جمهوری اسلامی که پاییز ۱۳۹۵، پس از توافق برجام به حدود سه میلیون و ۲۰۰ هزار بشکه در روز رسیده بود، در دولت ترامپ و زمستان ۱۳۹۸ به حدود ۱۹۰ هزار بشکه رسید. یعنی در واقع یک-هفدهم شد.
صادرات نفت جمهوری اسلامی با آغاز دولت جو بایدن دوباره رونق گرفت تا جایی که به بالای دو میلیون بشکه در مرداد ۱۴۰۲ نیز رسید. علاوه بر این، بایدن کمکهای دیگری هم به جمهوری اسلامی کرد. مثل اجازه آزادسازی پولهای بلوکه شده جمهوری اسلامی در کره جنوبی.
محمدجواد ظریف که مشاور و همراه مسعود پزشکیان در انتخابات زودهنگام ریاستجمهوری ۱۴۰۳ در ایران بود، در مناظرهای فاش کرد که دولت بایدن «پیچ» تحریمها را «شل» کرده بود.
به این ترتیب در سایه دولت دموکرات آمریکا، جمهوری اسلامی با چشمپوشی کاخ سفید، توانست دوباره درآمدهای ارزی خود را افزایش دهد.
حالا ترامپ بازگشته و اگر به همان راهی برود که در دور قبل ریاستجمهوری خود رفت، وضعیت درآمدهای ارزی جمهوری اسلامی و به تبع آن، قیمت دلار، دوباره مثل سالهای ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۰ خواهد شد.
از سوی دیگر اوضاع جهان و خاورمیانه نسبت به سالهای دوره اول ریاستجمهوری ترامپ تفاوت کرده و حالا جمهوری اسلامی و اسرائیل مستقیما با هم وارد درگیری نظامی شدهاند.
زمستان سال ۱۳۹۵ ترامپ کارش را به عنوان رییسجمهوری آغاز کرد.
در آن زمان قیمت دلار در بازار آزاد ایران حدود سه هزار و ۶۵۰ تومان بود. سال ۱۳۹۶ قیمت دلار به بیش از چهار هزار تومان رسید و پس از آن که در بهار ۱۳۹۷ ترامپ از برجام خارج شد، قیمت دلار به حدود ۱۲ هزار تومان رسید.
به گفته بسیاری از تحلیلگران، اکنون و در آستانه زمستان ۱۴۰۳، جمهوری اسلامی با چشمی نگران به آمریکا نگاه میکند. در حالی که دولت چهاردهم بودجه سال ۱۴۰۴ را بسیار خوشبینانه پیشبینی کرده است، باید دید چقدر از سه میلیون و ۷۵۰ هزار بشکه تولید روزانه نفت را که در بودجه پیشبینی شده است، میتواند به فروش برساند.
آیا شبکه فروش نفت جمهوری اسلامی که با چشمپوشی دولت بایدن میتوانست مقادیری ارز به کشور وارد کند، همچنان کارایی سابق را خواهد داشت؟
محسن رنانی، اقتصاددان حامی پزشکیان، هفته گذشته گفت نرسیدن قیمت دلار به ۲۰۰ هزار تومان «معجزه» است.
با بازگشت ترامپ به کاخ سفید، ممکن است عمر این معجزه به پایان برسد.