با تصویب دولت، ایرانیانی که بیش از پنج سفر خارجی بروند، از دریافت یارانه محروم میشوند
در پی بحثها در خصوص حذف بخشی از ایرانیان از فهرست دریافتکنندگان یارانه، با مصوبه هیات دولت، ایرانیان مقیم خارج از کشور بر اساس اعلام وزارت امور خارجه و همچنین خانوارهایی که بیش از پنج سفر خارجی در بازه یکساله داشته باشند، مشمول شرایط قطع یارانه خواهند بود.
در روند مبارزه برای آزادی پوشش در ایران، «دختر دانشگاه علوم تحقیقات» با درآوردن لباسهایش به یک نماد بدل شد. شهروندان زیادی از این حرکت با عنوان کنش اعتراضی نام بردند اما روایت رسمی حکومت میکوشد این زن را «بیمار» و «دیوانه» بخواند تا وجه اعتراض را از رفتار او بگیرد و سرکوبش کند.
حسین قاضیان، جامعهشناس مقیم آمریکا و زهرا باقریشاد، پژوهشگر مطالعات جنسیت مقیم سوئد، در گفتوگو با ایراناینترنشنال به این موضوع پرداختهاند که حتی اگر احتمال بیماری دختر علوم تحقیقات پذیرفته شود، آیا حرکت نمادین او کماکان میتواند پدیدهای اجتماعی و کنشی اعتراض تلقی شود؟
اطلاعات درباره هویت دختر دانشجو در دانشگاه علوم و تحقیقات و حتی انگیزه اصلی او از درآوردن لباسهایش در محوطه دانشگاه در روز شنبه ۱۲ آبان هنوز نامعلوم است.
برخی منابع در روز وقوع این ماجرا گفتند ماموران حراست دانشگاه در راستای تلاش برای تحمیل حجاب اجباری با این دانشجو برخورد و در جریان درگیری فیزیکی، بخشی از لباسش را پاره کردند. این دختر نیز در اقدامی اعتراضی برهنه شد.
گزارشها حاکی از آن بود که ماموران حراست با ضرب و جرح شدید، این دانشجو را بازداشت کردند و تحویل نیروهای انتظامی دادند تا به «بیمارستان روانی» منتقل شود.
فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت مسعود پزشکیان به روزنامه هممیهن گفت این دختر با اورژانس اجتماعی از کلانتری مستقیم به «مراکزی برای درمان» منتقل شده است.
مهاجرانی افزود این دختر در بازداشت نبوده و پرونده قضایی هم برایش تشکیل نشده است.
در روزهای گذشته نیز با وجود حمایتهای قابل توجه داخلی و جهانی از این دختر، برخی همسو با حکومت نوشتند که این دانشجو دچار «اختلال روانی» است و برای همین کنش او حرکتی فردی است که در قالب «اعتراض» نمیگنجد.
رویا ذاکری معروف به دختر تبریز، مهر ۱۴۰۲ به دلیل اعتراض به حجاب اجباری و شعار دادن علیه علی خامنهای بازداشت شد و مقامهای جمهوری اسلامی گفتند او مبتلا به «بیماری روانی» است
شکل اجرای حرکت دختر علوم تحقیقات جنبه اجتماعی دارد
جمهوری اسلامی ید طولایی در سوءاستفاده از روانپزشکی و بیمارانگاری معترضان و مخالفان خود دارد. با وجود این، ایراناینترنشنال با در نظر گرفتن این فرض احتمالی که دختر دانشگاه علوم و تحقیقات ممکن است مبتلا به نوعی بیماری اعصاب و روان باشد، به بررسی این مساله پرداخته است که شکل بروز رفتار این دانشجو، با دغدغههای اجتماعی تشدید شده چند سال اخیر ایرانیان مانند حجاب اجباری، آزادی پوشش و حق زن بر بدن خود، همپوشانی دارد.
حسین قاضیان در پاسخ به این پرسش که آیا با پیشفرض احتمالی وجود مشکلات عصبی، کماکان میتوان رفتار دختر علوم تحقیقات را امر و پدیدهای اجتماعی نامید، گفت برای این که پدیدهای امر اجتماعی دانسته شود باید دستکم دو جنبه در آن حضور داشته باشد: «جنبه نخست دربرگیری آن است. یعنی آن کار با تکرار زیاد در جامعه رخ دهد و مثلا تعداد زیادی از زنان در زمانهای مختلف لخت شوند که چون در سالهای اخیر تعداد موارد اعتراضی برهنه شدن اندک بوده، این وجه را نمیتوانیم در نظر بگیریم.»
به گفته این جامعهشناس، جنبهای دیگر در این مورد صادق است: «این برهنگی، اگرچه ممکن است ناشی از ویژگیهای فردی شخص باشد اما تحت تاثیر اوضاع و احوال اجتماعی رخ داده است و شکل اجرای آن جنبه اجتماعی دارد.»
مقامهای قضایی جمهوری اسلامی پس از خودسوزی اعتراضی سحر خدایاری، مشهور به دختر آبی در شهریور ۱۳۹۸ گفتند او مبتلا به اختلال «دو قطبی» بود
قاضیان در ادامه گفت: «اصلا بیاید فرض کنیم بنا به گفته عدهای، دختر علوم و تحقیقات دچار مشکلات شخصیتی یا رفتاری بوده باشد. با در نظر گرفتن این فرض، باید در نظر داشت که دیگرانی هم در گذشته با مشکلاتی مشابه مواجه بودهاند اما آن دیگران در موارد پیشین، به شیوهها و فرمهای دیگری عمل میکردند. چرا اینجا اتفاق در این شکل و فرم رخ داده و اجرا شده؟»
به گفته او، این رفتار تحت تاثیر فشاری است که جامعه بر بدن زن وارد میکند.
این جامعهشناس تاکید کرد این فشارها آنچنان در سالهای اخیر بیشتر شده و جنبه نمادین، بیانی و اظهاری پیدا کرده که توانسته است به فرم یا قالب واکنشی که حتی ممکن است از سر اختلال شخصیتی یا رفتاری باشد، شکل و فرم دهد: «از این منظر، میتوان تاثیر جامعه را در عمل فردی این دختر دید و گفت که با یک پدیده اجتماعی روبهرو هستیم.»
بیماری اعصاب و روان «انگ» نیست
در روزهای گذشته شماری از فعالان سیاسی، مدنی و حقوق بشری به استفاده جمهوری اسلامی از «تکنیک نخنمای مجنونانگاری معترضان» در مواجهه با ماجرای دختر علوم تحقیقات اشاره کردهاند.
صدیقه وسمقی، نویسنده و اسلامپژوه، روز ۱۵ آبان با اشاره به این رخداد تاکید کرد رفتارهای خشونتبار با زنان بر سر مساله حجاب همچنان فاجعه میآفریند و افزود که فرستادن این زن به بیمارستان روانی، اقدامی «مجرمانه و غیرانسانی» است.
روز پیش از آن نیز شیرین عبادی، برنده جایزه نوبل صلح، بیمارانگاری معترضان را روش دیرینه حکومت برای سرکوب مخالفان خواند و در اینستاگرام خود نوشت: «اگر دانشجوی معترض علوم تحقیقات بیمار بود، چرا بازداشتش کردید؟ آیا دستگاه امنیتی مسئول رسیدگی به وضعیت پزشکی شهروندان است؟»
به گفته او، هر بار که زنان تلاش کردهاند مقاومت مستمرشان را علیه نظام دیکتاتوری در ایران یا کشورهای دیگر و بهطور ویژه از طریق بدنهای ستیزهجوی عصیانگر خود نشان دهند، برچسبهایی مانند «فاحشه» و «دیوانه» خوردهاند چون جامعه مردسالار و نظامی که آپارتاید جنسیتی را پیاده میکند، به هیچوجه پذیرای چنین عصیانگریهایی از سوی زنان، در این اندازه نیست.
این پژوهشگر مطالعات جنسیت با تاکید بر سابقه طولانی جمهوری اسلامی در سرکوب مبارزان سیاسی با برچسب «اختلال روان»، به ایراناینترنشنال گفت: «پیش از هر چیز باید از برچسبزنی به افراد دارای مشکلات اعصاب و روان و همراهی با گفتمان حکومت در این زمینه خودداری کرد.»
به گفته او، این برچسبها برآمده از نگاهی است که بیمار اعصاب و روان را فردی ناقص میداند که شایسته برخورداری از زندگی عادی نیست و بنابراین گمان میکند چنین انسانی، لیاقت این را ندارد که حتی در یک جنبش اجتماعی و سیاسی سهیم باشد.
پس از اعتراض نمادین ویدا موحد، معروف به اولین دختر خیابان انقلاب در دی ۱۳۹۶ به حجاب اجباری، قوه قضاییه رفتار او را به بیماری روانی و افسردگی نسبت داد
باقریشاد یادآوری کرد که این نگاه حتی در میان اپوزیسیون و مخالفان نظام نیز ریشه دوانده و آنها نیز اغلب میکوشند فرد مبارزی را که حکومت به او برچسب مشکل اعصاب و روان زده از این بیماریها بری کنند و بگویند او «سالم» است: «گویی فرد دارای هر شکلی از مشکلات اعصاب و روان، شایسته عناوین فعال سیاسی، فمنیست و مبارز اجتماعی نیست.»
او تاکید کرد این «نگاه خطرناکی است» که جمهوری اسلامی از آن بهره میبرد.
بیماریهای روان از جمله افسردگی و اضطراب بر اثر مشکلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در ایران افزایش یافتهاند و به گفته باقریشاد، بر همین اساس، نمیتوان مبارزان سیاسی و اجتماعی یا کسانی که مقاومت روزمره علیه ساختارهای سیاسی سرکوبگر را شکل میدهند از چنین مشکلاتی بری دانست: «باید باور داشت ابتلا به هر شکلی از بیماری اعصاب و روان نه از اعتبار جنبش سیاسی و اجتماعی میکاهد و نه موضوعی نامتعارف به شمار میرود.»
در همین راستا، چهار انجمن روانشناسی و روانپزشکی ایران سال گذشته از اقدامات جمهوری اسلامی در «سوءاستفاده از روانپزشکی و روانشناسی» برای سرکوب مخالفان حجاب اجباری انتقاد کردند.
کنش دختر علوم تحقیقات حتی اگر خود نداند، یک اعتراض سیاسی بود
مساله حجاب اجباری و نافرمانی مدنی گسترده زنان در مقابل آن، در سالهای اخیر به جریانی مهم در جامعه ایران تبدیل شده است. این دغدغهها پس از اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» در اواخر شهریور ۱۴۰۱ که با قتل حکومتی مهسا ژینا امینی در بازداشت گشت ارشاد آغاز شد، شدت بیشتری گرفت.
در دو سال گذشته هزاران زن در ایران به دلیل بر سر نداشتن روسری یا انتخاب پوششی که مطابق خواست حکومت نیست، بازداشت، احضار یا جریمه شدند و تحت پیگرد قرار گرفتند.
ایراناینترنشنال با اشاره به واکنشهای گسترده جمعی به رفتار دختر علوم تحقیقات در راستای همین دغدغههای همگانی، از قاضیان پرسید که آیا این واکنشها میتوانند کنش این دختر را تبدیل به موضوعی اجتماعی و پدیدهای اعتراضی کنند؟
این جامعهشناس در پاسخ گفت در عمده واکنشهای تاییدکننده رفتار این دختر، یک پیشفرض وجود دارد مبنی بر این که عمل او «اعتراضی سیاسی» است با آن که حقیقت ماجرا تا این لحظه هنوز نامشخص است: «یا دستکم با توجه به سه روایت اصلی و متفاوتی که از موضوع در دست داریم، برای من مشخص نیست.»
افسانه بایگان و آزاده صمدی دو بازیگری بودند که به دلیل اعتراض به حجاب اجباری در جریان خیزش انقلابی، حکومت به آنها «بیماری روحی و شخصیت ضد اجتماعی» نسبت داد
به گفته این جامعهشناس، افرادی که چنین واکنش جمعی حمایتآمیزی را با مضمون حرکت اعتراضی سیاسی از این ماجرا فرض گرفتهاند، یکی از روایتهای مطرح شده درباره رویداد را اصل قرار دادهاند و میگویند این دختر در اعتراض به مداخله حراست دانشگاه برای تحمیل حجاب اجباری، چنین رفتاری داشته است.
اما نکته اصلی از نظر قاضیان این است که اساسا اهمیتی ندارد این دختر چرا چنین کاری انجام داده است: «وقتی آدمهای زیادی درستی چنین فرضی را میپذیرند، انگار که چنین اتفاقی هم افتاده است. یعنی رویداد، حتی بدون آن که بدانیم اصل ماجرا و واقعیت چیست، از طریق مفروضات جمعی، ساخته میشود و اثر اجتماعی خود را میگذارد.»
بنابراین به گفته این جامعهشناس، در اینجا یک واکنش جمعی به امری که جنبه بیانی پیدا کرده است، جای خود حقیقت ماجرا مینشیند: «چون ما در امور اجتماعی یا حتی علم، مصرفکننده روایاتی هستیم که از واقعیت بیان میشوند.»
قاضیان تاکید کرد در روایتهای اجتماعی، مبارزه و قدرت نیروهای اجتماعی تعیین میکنند که کدام روایت غالب شود: «اکنون چون رژیم سیاسی و خرده فرهنگش در جامعه مغلوبند، در نتیجه روایتهایی که ضد مواضع آن هستند بیشتر مورد قبول قرار میگیرند و غالب میشوند و برای همین، بسیاری پذیرفتهاند که این رفتار، یک عمل سیاسی در اعتراض به مقوله حجاب بوده است.»
باقریشاد نیز در همین زمینه به ایراناینترنشنال گفت: «جدای از این که بدانیم دختر دانشگاه علوم و تحقیقات کیست، واکنشش بر اثر چه اتفاقاتی بوده یا حتی دارای مشکلات اعصاب و روان باشد، حرکت او میتواند یک الگو برای به هم پیوستگی و قدرت زنان باشد.»
این پژوهشگر از ویدا موحد، نخستین دختر خیابان انقلاب یاد کرد و گفت وقتی او روی پُست برق رفت، از ابعاد حرکت خویش آگاه بود اما اکنون نمیدانیم زنی که از او با نام آهو دریایی یاد میشود، چقدر درباره رفتارش آگاهی داشته است: «این زن حتی اگر خودش این را نخواسته باشد هم گام مهمی در راستای جنبش زنان برداشته است. در این بستر، خودآگاهی او اهمیتی ندارد چرا که اثرش را گذاشته است.»
به گفته باقریشاد، در جریان اعتراضات دهها ساله زنان برای آزادی پوشش، گامهای مهمی برداشته شده است و واکنشها به برهنه شدن دختر دانشگاه علوم و تحقیقات نشان میدهند یک در دیگر هم به روی این جنبش باز شده است: «در نتیجه، این رویداد، فارغ از نیتی که این دختر داشته، یک پدیده اجتماعی محسوب میشود چرا که اثرش را روی تلاش زنان نسل جدید برای تغییر الگوهای حجاب و پوشش میگذارد.»
او تاکید کرد در شرایطی که نوع پوشش زنان را حکومت تعیین میکند، در آوردن لباس از تن یک حرکت اعتراضی محسوب میشود.
بهنام محجوبی، از دراویش و زندانیان سیاسی بود که در دورهای از حبس خود به بیمارستان روانی امینآباد منتقل شد و در نهایت بهمن سال ۹۹ تحت شکنجه جان باخت
همزمان با انتشار گزارشهای پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات آمریکا، بازار در ایران صبح چهارشنبه ۱۶ آبان با دلار ۷۰ هزار تومانی گشایش یافت. نرخ گشایش دلار در روز ۱۵ آبان، ۶۸ هزار و ۹۶۰ تومان بود. این اولین واکنش اقتصاد ایران به پیروزی ترامپ است.
۲۴ مهر ۱۴۰۳، ترامپ که هنوز رییسجمهوری ایالات متحده نشده بود، در گفتوگویی با شبکه فاکس نیوز، درباره دوران ریاستجمهوریاش و روابط با جمهوری اسلامی گفت: «من به چینیها گفتم این کار را نکنید و گوش کردند؛ به آنها گفتم که اگر به خرید نفت ایران ادامه دهید دیگر نمیتوانید با آمریکا تجارت کنید.»
این حرف ترامپ را آمارها هم تایید میکنند.
فروش و صادرات نفت اصلیترین راه تامین منابع خارجی جمهوری اسلامی است. در واقع از این راه دلار به دست جمهوری اسلامی میرسد.
فروش نفت جمهوری اسلامی که پاییز ۱۳۹۵، پس از توافق برجام به حدود سه میلیون و ۲۰۰ هزار بشکه در روز رسیده بود، در دولت ترامپ و زمستان ۱۳۹۸ به حدود ۱۹۰ هزار بشکه رسید. یعنی در واقع یک-هفدهم شد.
صادرات نفت جمهوری اسلامی با آغاز دولت جو بایدن دوباره رونق گرفت تا جایی که به بالای دو میلیون بشکه در مرداد ۱۴۰۲ نیز رسید. علاوه بر این، بایدن کمکهای دیگری هم به جمهوری اسلامی کرد. مثل اجازه آزادسازی پولهای بلوکه شده جمهوری اسلامی در کره جنوبی.
محمدجواد ظریف که مشاور و همراه مسعود پزشکیان در انتخابات زودهنگام ریاستجمهوری ۱۴۰۳ در ایران بود، در مناظرهای فاش کرد که دولت بایدن «پیچ» تحریمها را «شل» کرده بود.
به این ترتیب در سایه دولت دموکرات آمریکا، جمهوری اسلامی با چشمپوشی کاخ سفید، توانست دوباره درآمدهای ارزی خود را افزایش دهد.
حالا ترامپ بازگشته و اگر به همان راهی برود که در دور قبل ریاستجمهوری خود رفت، وضعیت درآمدهای ارزی جمهوری اسلامی و به تبع آن، قیمت دلار، دوباره مثل سالهای ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۰ خواهد شد.
از سوی دیگر اوضاع جهان و خاورمیانه نسبت به سالهای دوره اول ریاستجمهوری ترامپ تفاوت کرده و حالا جمهوری اسلامی و اسرائیل مستقیما با هم وارد درگیری نظامی شدهاند.
زمستان سال ۱۳۹۵ ترامپ کارش را به عنوان رییسجمهوری آغاز کرد.
در آن زمان قیمت دلار در بازار آزاد ایران حدود سه هزار و ۶۵۰ تومان بود. سال ۱۳۹۶ قیمت دلار به بیش از چهار هزار تومان رسید و پس از آن که در بهار ۱۳۹۷ ترامپ از برجام خارج شد، قیمت دلار به حدود ۱۲ هزار تومان رسید.
به گفته بسیاری از تحلیلگران، اکنون و در آستانه زمستان ۱۴۰۳، جمهوری اسلامی با چشمی نگران به آمریکا نگاه میکند. در حالی که دولت چهاردهم بودجه سال ۱۴۰۴ را بسیار خوشبینانه پیشبینی کرده است، باید دید چقدر از سه میلیون و ۷۵۰ هزار بشکه تولید روزانه نفت را که در بودجه پیشبینی شده است، میتواند به فروش برساند.
آیا شبکه فروش نفت جمهوری اسلامی که با چشمپوشی دولت بایدن میتوانست مقادیری ارز به کشور وارد کند، همچنان کارایی سابق را خواهد داشت؟
محسن رنانی، اقتصاددان حامی پزشکیان، هفته گذشته گفت نرسیدن قیمت دلار به ۲۰۰ هزار تومان «معجزه» است.
با بازگشت ترامپ به کاخ سفید، ممکن است عمر این معجزه به پایان برسد.
با راه یافتن مجدد دونالد ترامپ به کاخ سفید، او احتمالا سیاستهای سختگیرانهتری در قبال جمهوری اسلامی اتخاذ خواهد کرد. ترامپ قصد دارد به جنگ روسیه و اوکراین پایان داده و بسیاری از سیاستهای جو بایدن، رییسجمهوری فعلی آمریکا را در حوزه مهاجرت، محیط زیست، تجارت و آموزش، لغو کند.
انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در پنجم نوامبر ۲۰۲۴ با رقابت تنگاتنگ میان کاندیداهای جمهوریخواه و دموکرات پیش رفت.
آخرین خبرها از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و نتایج آن را در صفحه ویژه ایراناینترنشنال دنبال کنید. در این صفحه لحظه به لحظه همراه با نقشهها، تصاویر و تحلیلها از نتایج انتخابات و پیامدهای آن مطلع میشوید.
با پیروزی ترامپ در رقابت با کامالا هریس و به قدرت رسیدن دوباره او به عنوان رییسجمهوری آمریکا، باید منتظر تغییرات گستردهای در سیاستهای خارجی و داخلی این کشور در چهار سال آینده بود.
برخورد ترامپ با تهران
ترامپ در جدیدترین اظهاراتش با بیان این که نمیخواهد جمهوری اسلامی به بمب هستهای دست پیدا کند، در پاسخ به این سوال که آیا ترجیح میدهد ایران به دوران شاه (دوره پهلوی) برگردد یا خیر، گفت: «ما نمیتوانیم به طور کامل در همه امور دخالت کنیم. باید صادق باشیم. ما حتی نمیتوانیم به صورت کامل خودمان را اداره کنیم.»
ترامپ معتقد است در دولت بایدن، تهران به یک تهدید بزرگتر تبدیل شده. او بارها از سیاستهای فعلی آمریکا در قبال جمهوری اسلامی به دلیل افزایش درآمدهای تهران و تنشها در خاورمیانه، انتقاد کرده است.
رییسجمهوری سابق آمریکا و کاندیدای جمهوریخواهان برای رقابت با کامالا هریس، معاون بایدن و نامزد دموکراتها، در دوره اول ریاستجمهوریاش با اقداماتی مانند بازگرداندن یا افزایش تحریمها و اعمال محدودیتها بر صادرات نفت ایران، فشار اقتصادی را بر جمهوری اسلامی افزایش داد و احتمال دارد اگر باز به قدرت برسد، این اقدامات را تشدید کند.
پایان جنگ اوکراین، بازنگری در ناتو و فشار بر تایوان
به گزارش نشریه تایمز، ترامپ بر این باور است که میتواند جنگ اوکراین را با استفاده از مهارتهای خود در مذاکره پایان دهد. او گفته قصد دارد ولادیمیر پوتین و ولودیمیر زلنسکی، روسای جمهوری روسیه و اوکراین را به اتاق مذاکره ببرد تا به یک توافق دست یابند.
او خواستار بازنگری اساسی در هدف و ماموریت سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) است و در گذشته نیز تهدید کرده اگر سایر کشورها سهم بیشتری در هزینههای دفاعی نپردازند، آمریکا را از ناتو خارج میکند.
ترامپ از تایوان خواسته برای دفاع آمریکا از این جزیره، هزینهای پرداخت کند و از وابستگی کشورش به تولید میکروچیپها در تایوان انتقاد کرده است.
عملیات گسترده اخراج مهاجران غیرقانونی
ترامپ قصد دارد عملیات اخراج گستردهای را در مورد بیش از ۱۱ میلیون مهاجر غیرقانونی که در آمریکا زندگی میکنند آغاز و از گارد ملی و حتی در صورت نیاز، از ارتش برای اجرای این برنامه استفاده کند.
او به دنبال احیای سیاست «در مکزیک بمانید» است که طی آن، پناهجویان باید خارج از مرزهای آمریکا منتظر بررسی پروندههای خود باشند.
نامزد جمهوریخواهان در انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده در نظر دارد ممنوعیت ورود شهروندان چند کشور عمدتا مسلمان را که از سوی بایدن لغو شده بود، دوباره برقرار کند و ویزای دانشجویان خارجی را که در اعتراضات ضد اسرائیلی یا در حمایت از فلسطین شرکت کردهاند، لغو کند.
پایان دادن به حق «شهروندی به دلیل تولد» برای کودکانی که از «والدین با اقامت غیرقانونی در خاک آمریکا» متولد میشوند، یکی دیگر از برنامههای ترامپ است که احتمالا به دیوان عالی ارجاع خواهد شد.
او قصد دارد از قوانین مربوط به سلامت عمومی برای رد پناهجویان استفاده کند و اعلام کرده ورود افرادی که از بیماریهای مسری رنج میبرند، ممنوع خواهد شد.
اقتصاد و تجارت: اولویت انرژی فسیلی و افزایش تعرفهها
ترامپ وعده داده تمامی محدودیتهای اعمال شده بر تولید نفت، گاز و زغالسنگ را لغو کند تا با افزایش عرضه انرژی، هزینهها کاهش یابند.
به گفته مشاوران اقتصادی او، ترامپ به دنبال ایجاد مشوقهای مالیاتی برای شرکتهای سوخت فسیلی و باز کردن اراضی عمومی به منظور استخراج انرژی است.
در زمینه تجارت، او برنامهای برای اعمال تعرفههای جهانی تا ۲۰ درصد بر تمامی واردات و حتی تعرفهای ۶۰ درصدی بر کالاهای چینی دارد.
ترامپ قصد دارد امتیازات خاصی را که چین در تجارت با آمریکا دارد لغو کرده و واردات کالاهای ضروری از چین را طی یک برنامه چهار ساله به حداقل برساند.
بازگشت به سوختهای فسیلی و لغو مقررات زیستمحیطی
ترامپ با شعار «حفاری کن عزیز، حفاری کن» وعده داده که مالیاتها و حمایتهای جدیدی برای شرکتهای نفت، گاز و زغالسنگ اعمال خواهد کرد و طرحهای محیط زیستی بایدن را لغو و آمریکا را مجددا از «توافق پاریس» خارج میکند.
او وعده داده که طرح کاهش تورم بایدن را که شامل حمایت از پروژههای انرژی پاک و خودروهای برقی است، لغو خواهد کرد.
حذف وزارت آموزش و تمرکز بر «ارزشهای میهنپرستانه»
ترامپ قصد دارد با بستن وزارت آموزش، اختیار کامل سیستم آموزشی را به ایالات واگذار کند و از آنها بخواهد که به جای ارائه مطالب مرتبط با نژاد، جنسیت و سیاست، تمرکز بیشتری بر آمادهسازی دانشآموزان برای بازار کار داشته باشند.
او قول داده که با صدور دستور اجرایی، تمامی برنامههای مرتبط با آموزش تغییر جنسیت را در سازمانهای فدرال متوقف کند.
ترامپ قصد دارد نهادی برای اعتبارسنجی معلمان بر اساس «ارزشهای میهنپرستانه و سبک زندگی آمریکایی» ایجاد کند و وعده داده بودجهای برای استخدام افسران بازنشسته و دارندگان مجوز اسلحه بهعنوان نگهبان مسلح مدارس اختصاص دهد تا از امنیت کودکان محافظت شود.
ترامپ همچنین طرحی برای استفاده از سرمایههای کلان دانشگاههای خصوصی برای تاسیس یک آکادمی ملی با هدف ارائه آموزش رایگان و بدون تحمیل بدهی به دولت دارد.
او تاکید کرده که این موسسه عاری از «بیداری فرهنگی» و «افراطگرایی» خواهد بود و منابع آن بهطور رایگان در دسترس همگان قرار خواهد گرفت.
بیداری فرهنگی یا جنبش بیداری (Woke Culture) به جریانها و جنبشهایی اجتماعی اشاره دارد که بر آگاهی از مسائل عدالت اجتماعی، نابرابری، تبعیض نژادی، جنسیتی، حقوق اقلیتها و عدالت محیط زیستی تاکید میکنند.
اعدام قاچاقچیان و عفو متهمان حمله به کنگره
او وعده عفو تمامی محکومان در ارتباط با حمله به کنگره آمریکا در ششم ژانویه ۲۰۲۰ را داده و از آنها به عنوان «گروگانها» یاد کرده است.
ترامپ گفته از کنگره میخواهد که اعدام فوری برای هر فردی که در قاچاق کودکان به آمریکا دست داشته باشد، اجرا شود.
به گفته او، زنان در صدر قاچاقچیان کودکان قرار دارند و این درخواست شامل آنان هم میشود.
ترامپ از برنامه خود برای مبارزه با کارتلهای مواد مخدر از طریق محاصره دریایی و استفاده از نیروی نظامی به منظور تخریب زیرساختهای کارتلها خبر داده است.
او همچنین قصد دارد از کنگره بخواهد مجازات اعدام را برای قاچاقچیان مواد مخدر تصویب کند و به این ترتیب فشار حداکثری را بر جرائم مرتبط با مواد مخدر اعمال کند.
افزایش محدودیتهای سقط جنین و حمایت از لقاح مصنوعی
ترامپ در کمپین انتخاباتی خود از محدودیتهای سقط جنین در ماههای پایانی بارداری با استثنائات خاص حمایت کرده و وعده داده است ایالتها و بیمهگذاران را به تامین هزینههای درمان لقاح مصنوعی (IVF) ملزم کند.
این مواضع او همسو با برخی رویکردهای حزب جمهوریخواه است اما در برخی نظرسنجیها با مخالفت اکثریت آمریکاییها روبهروست.
مبارزه با «دولت پنهان» و تغییر ساختار دولت فدرال
ترامپ در کمپین انتخاباتی خود وعده داده در صورت پیروزی، با صدور یک دستور اجرایی، روند اخراج کارکنان دولت را آسانتر کرده و تمرکز خود را بر پاکسازی نهادهای امنیتی و انتقال بسیاری از سازمانهای دولتی از واشینگتن قرار دهد.
او همچنین قصد دارد پایتخت را تحت مدیریت فدرال قرار دهد و قدرت مقامات محلی منتخب را محدود کند.
باید تا روز پنجم نوامبر منتظر ماند و دید در نهایت آیا آمریکاییها از وعدههای ترامپ استقبال خواهند کرد یا خیر.
ساعاتی پس از آنکه اصغر جهانگیر، سخنگوی قوه قضاییه جمهوری اسلامی گفت که جمشید شارمهد، زندانی سیاسی ایرانی-آلمانی، پیش از اجرای حکم اعدام، دچار سکته شده و جان باخته است، رسانههای حکومتی با حذف علت مرگ نوشتند که شارمهد پیش از اعدام فوت کرد.
قوه قضاییه پیش از این در اطلاعیهای درباره شارمهد، نوشت که او روز هفتم آبان ماه «به سزای اعمالش رسید».
ایراناینترنشنال پیش از این و در تاریخ ۱۲ آبان، در گزارشی به بررسی اطلاعات مبهم درباره چگونگی مرگ شارمهد پرداخت و از قول غزاله شارمهد، دختر او نوشت که قوه قضاییه اعلام نکرده پدرش اعدام شده است.
او گفت مقامهای عالیرتبه آلمان به او اطلاع دادهاند جمهوری اسلامی به آنان گفته که جمشید شارمهد مرده است.
این مقامات هیچ توضیحی درباره علت مرگ این زندانی سیاسی ارائه نکردند.
استفاده از عبارت «به سزای اعمالش رسید»، در بسیاری از رسانهها به عنوان اعلام خبر اعدام شارمهد تلقی شد.
غزاله شارمهد با بیان این که در اغلب گزارشهای رسانههای حکومتی در ایران نیز ننوشتند پدرش اعدام شده، تاکید کرد: «اصلا معلوم نیست پیکر پدرم کجاست. آیا کسی پیکر او را دیده؟ ما سندی ندیدهام. دولتهای آلمان و آمریکا هم هیچ سند و مدرکی که نشان دهد پدرم زنده نیست ندیدهاند و دولت آلمان صرفا به این دلیل که حکومت تروریستی جمهوری اسلامی گفته است پدرم مُرد، حرف آنها را پذیرفته است.»
جمشید شارمهد، شهروند ۶۹ ساله متولد ایران با تابعیت آلمانی، دو دهه ساکن آمریکا بود (گرین کارت آمریکا داشت).
او ۱۱ مرداد ۱۳۹۹ در جریان سفری از آلمان به هند، پس از یک توقف سه روزه در امارات متحده عربی، به دست ماموران جمهوری اسلامی در دبی ربوده و به ایران منتقل شد.
این زندانی سیاسی پس از تحمل بیش از ۹۰۰ روز حبس در سلول انفرادی از سوی ابوالقاسم صلواتی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران و به اتهام «افساد فیالارض» به اعدام محکوم شد.
خبرگزاری میزان، دوم اسفند ۱۴۰۲ به نقل از دادگستری استان تهران گزارش داد حکم اعدام شارمهد بر اساس اتهام «طراحی عملیات انفجار در حسینیه سیدالشهدای شیراز» علیه این زندانی سیاسی صادر شده است. اتهامی که بارها از سوی خانواده این زندانی سیاسی، نهادهای حقوق بشری و سازمان ملل رد شد و جمهوری اسلامی مدارک مستندی در این زمینه ارائه نکرد.
نماینده دادستان در جلسات دادگاه مستنداتی در توضیح اینکه اتهام ادعایی بر چه اساسی علیه شارمهد مطرح شده، ارائه نکرد و به غیر از آنچه اعترافات این زندانی سیاسی خوانده شد، سند و مدرک دیگری منتشر نشد.
غزاله شارمهد، همان زمان در گفتوگو با رادیو ایراناینترنشنال با اشاره به عادلانه نبودن روند دادرسی پرونده پدرش گفت: «مقامات جمهوری اسلامی خود در ابتدا اعلام کردند ماجرای حسینیه شیراز در پی انفجار در برخی وسایل در زمان برگزاری نمایشگاه جنگ ایران و عراق در این مکان رخ داد و حتی بابت این موضوع از مردم عذرخواهی کردند.»
شارمهد با بیان این که جمهوری اسلامی در ادامه این موضوع را به بمبگذاری ربط داد، افزود: «در این سالها چندین شهروند در ارتباط با این موضوع اعدام شدهاند اما باز سراغ دیگران رفتند و باز بحث بمبگذاری و محاکمه و مجازات دیگران را پیش کشیدند.»
حکم اعدام جمشید شارمهد در حالی که از رعایت حقوق اولیه شهروندی و داشتن وکیل انتخابی در فرایند دادرسی محروم بود و مدتها در سلول انفرادی و تحت شکنجه و بیخبری از خانواده به سر برد، طی سه ماه در دیوان عالی کشور تایید شد.
شارمهد از زمان بازداشت تا تاریخ هفتم آبان، به مدت چهار سال در سلولهای انفرادی یکی از خانههای امن نهادی امنیتی در تهران و بازداشتگاه اطلاعات سپاه موسوم به بند دو-الف سپاه پاسداران در زندان اوین به سر برد.
خبرگزاری میزان هفتم آبان در گزارشی درباره شارمهد نوشت: «با حکم دادگاه صالح محکوم و در تاریخ هفت آبان ۱۴۰۳ به سزای اعمالش رسید.»
انتشار اخبار مبهم با تیترهایی همچون «پایان جمشید شارمهد» که ظن اجرای حکم اعدام او را با همراه داشت، با واکنشهای گسترده داخلی و بینالمللی و محکومیتهای شدید روبهرو شد.
مسعود پزشکیان، رییس دولت جمهور ضمن دفاع از اجرای حکم اعدام جمشید شارمهد، از کشورهای غربی به دلیل موضعگیری در این خصوص انتقاد کرد.
از جمله این واکنشها فراخوانده شدن سفیر آلمان در تهران از سوی برلین بود و او به سرعت ایران را ترک کرد.
در پی افشاگری کمیسیون بهداشت مجلس درباره مرگ ۷۰ بیمار دیالیزی با محلول آلوده به آلومینیوم شرکت ثامن، عضو پیشین هیات مدیره انجمن بیماران کلیوی گفت آمار واقعی کشتهشدگان بیش از اینهاست. فرزند یکی از قربانیان نیز گفت بیمارستان برای تحویل اجساد، از خانوادهها رضایت محضری گرفتهاند.
محمدسعید الموسوی، عضو پیشین هیات مدیره انجمن بیماران کلیوی که خود نیز از بیماران دیالیزی است، روز سهشنبه ۱۵ آبان به سایت دیدهبان ایران گفت خبر داروهای آلوده دیالیز صفاقی تازه رسانهای شده است، اما در دی ۱۴۰۲ هم محلول کشنده، جان ۱۰ تا ۱۲ بیمار را گرفته بود و پس از اعتراض به این موضوع انجمن را به صورت موقت تعطیل کردند.
الموسوی همچنین تاکید کرد که آمار واقعی کشتهشدگان داروی آلوده دیالیز بیش از ۷۰ نفر است که شاید در آینده اعلام شود.
سلمان اسحاقی، سخنگوی کمیسیون بهداشت مجلس شورای اسلامی، روز ۱۲ آبان از مرگ دهها بیمار دیالیزی بر اثر استفاده از محلولهای مسموم خبر داد و گفت نه تنها در سه ماه گذشته با شرکت تولیدکننده آن برخورد قضایی جدی نشده است، بلکه دوباره به آن سفارش تولید دارو دادهاند.
اسحاقی از شرکت تولیدکننده نام نبرد، اما روز ۲۲ خرداد امسال برنامه تیتر اول ایراناینترنشنال در گزارشی اختصاصی، شرکت دارویی ثامن، وابسته به آستان قدس رضوی را تولیدکننده این محلولهای مسموم معرفی کرده بود.
یک روز پس از این اظهارات، حیدر محمدی، رییس سازمان غذا و دارو در گفتوگو با خبرگزاری مهر تایید کرد که خرداد امسال، در داروهای دیالیزی شرکت ثامن درصد کمی آلومینیوم وجود داشت و منجر به بروز «عوارض» شد.
ساعاتی بعد از مصاحبه محمدی، روابط عمومی سازمان غذا و دارو با انتشار بیانیهای از «خدشهدار شدن اعتماد عمومی» انتقاد کرد و افزود: «این تنها اظهار نظر رسمی سازمان غذا و دارو در این خصوص است.»
یک خبرنگار که حدس میزند پدرش بر اثر استفاده از محلول آلوده دیالیز جان خود را از دست داده باشد هم روز سهشنبه به دیدهبان ایران گفت: «بیمارستانها برای تحویل جسد از خانوادههای بیماران دیالیز صفاقی که بر اثر استفاده از سرمهای حاوی داروی آلوده جان خود را از دست داده بودند، رضایت محضری گرفتهاند.»
باوجود وعده رییس سازمان غذا و دارو برای پیگیری مراجع قضایی درباره این پرونده، خط تولید شرکت ثامن همچنان کار میکند.
با اینحال، کارشناس بخش دیالیز یک بیمارستان تهران به دیدهبان ایران گفت تا پیش از انتشار گزارش مرگ بیماران دیالیزی، آنها تا بیش از هفت هزار مراجعهکننده دیالیز صفاقی داشتند اما حالا تنها ۷۰۰ تا ۷۵۰ نفر مایل به استفاده از این روش هستند.
تولید داخلی محلول مورد نیاز در دیالیز صفاقی در ایران انحصاری و تنها در اختیار شرکت ثامن است.
همین انحصاری بودن باعث شده تا سازمان غذا و دارو در بیانیه روز ۱۳ آبان خود به شکل تلویحی، صدور مجوز برای ادامه روند تولیدات ثامن را حمایت از «استمرار» تولید این محلول بنامد.
اسحاقی، سخنگوی کمیسیون بهداشت مجلس، گفته بود از بررسی این موضوع در کمیسیون بیش از سه ماه میگذرد و دستگاه قضا باید برخوردهای جدی را اعمال میکرد اما دوباره از همین شرکت خواسته شده که تولید دارو را انجام دهد.
او در مصاحبه خود به قوه قضاییه هشدار داده بود که اگر به «اهمالکاری» ادامه دهد و تا ۱۰ روز آینده مستندات برخورد با این شرکت به کمیسیون ارائه نشود، آنها نسبت به «انتشار نام شرکت و پیگیری موضوع از مسیرهای دیگر» اقدام خواهند کرد.
سخنگوی کمیسیون بهداشت مجلس روز شنبه گفت ابتدا خبرهایی درباره مرگ ۱۰ تا ۱۲ بیمار دیالیزی در شهرهای مشهد و اصفهان منتشر شد، پس از مدتی آمار فوتیها به ۵۰ نفر رسید و اکنون مشخص است که ۷۰ نفر جان خود را از دست دادهاند.
به گفته اسحاقی، در ابتدا موضوع مرگ بیماران دیالیزی بهدلیل استفاده از «داروی بیکیفیت» مطرح بود اما بعدا گفته شد ممکن است دارو به عنصر آلومینیوم آلوده شده باشد و با بررسی موضوع مشخص شد که شرکتی در این رابطه «قصور داشته» است.
پیشتر و در روز ۲۳ خرداد، سازمان غذا و دارو اعلام کرد که «اولین گزارشها مبنی بر ایجاد برخی مشکلات و عوارض پس از مصرف محلول دیالیز صِفاقی شرکت دارویی ثامن» را دریافت کرده است.
بر اساس گزارش رسانههای ایران، این سازمان دستور توقف تولید، توزیع و مصرف تمامی سری ساخت تولیدی این محصول را تا زمان بررسی آزمایشات دقیقتر در سطح کشور صادر کرد.
شرکت دارویی ثامن بهعنوان تنها تولیدکننده محلولهای دیالیز صفاقی در ایران، سال ۱۳۶۳ با عنوان سرمسازی ثامن در مشهد ثبت شد و از سال ۱۳۷۱ تاکنون تولیدکننده تمام محلولهای استریل تزریقی و شستوشو، دیالیز صفاقی و خونی، فرآوردههای بیوتکنولوژی پپتیدهای طبیعی و نوترکیب لیوفلیزه و غیرلیوفلیزه است.
بر اساس گزارش هممیهن، سهامداران اصلی این شرکت به ترتیب درصد سهم، شامل آستان قدس رضوی با حدود ۷۰ درصد، صندوق بازنشستگی با حدود ۲۶ درصد و داروسازی حکیم با چهار درصد سهام است.
بیماران دیالیزی که از محلول آلوده به آلومینیوم این شرکت استفاده کرده بودند، با علائم مغزی، عفونتی، تشنجی و کما جان خود را از دست دادند.
طبق گفتههای سلمان اسحاقی، ۸۰۰ هزار بیمار در ایران از طریق دیالیز صفاقی درمان میشوند.
در دیالیز صفاقی (PD) از صفاق شکم شخص به عنوان غشایی استفاده میشود که از طریق آن مایعات و مواد محلول در خون را رد و بدل میکنند.
شرکت داروسازی ثامن روز ۳۰ خرداد و زمانی که خبرهایی درباره جان باختن تنها ۱۰ نفر منتشر شده بود، به خبرنگار پیگیر این موضوع گفته بود به دستور «سازمان بالادست» یعنی آستان قدس، اجازه صحبت را در این خصوص ندارند
آستان قدس رضوی از مجموعههای تحت نظر علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی است که در سالهای اخیر گزارشهایی درباره فساد در دیگر بخشهای آن نیز منتشر شده است.