آژانس از نصب صدها سانتریفیوژ جدید در تاسیسات فردو خبر داد
رویترز با استناد به گزارش محرمانه آژانس بینالمللی انرژی اتمی که به رویت این خبرگزاری رسیده، نوشت جمهوری اسلامی در روزهای ۲۰ و ۲۱ خرداد به آژانس اطلاع داده هشت آبشار را که هر کدام شامل ۱۷۴ سانتریفیوژ آیآر-۶ هستند، در عرض سه تا چهار هفته در تاسیسات فردو نصب خواهد کرد.
بر اساس این گزارش، آژانس روز ۲۲ خرداد تایید کرد جمهوری اسلامی فرآیند نصب سانتریفیوژهای آیآر-۶ را در دو آبشار فردو کامل کرده و نصب آنها در چهار آبشار دیگر در حال انجام بوده است.
گزارش محرمانه آژانس در خصوص برنامه هستهای جمهوری اسلامی به اعضای این سازمان ارسال شده است.
این گزارش همچنین حاکی از آن است که ایران روز ۲۱ خرداد در نامهای به آژانس، از قصد خود برای نصب ۱۸ آبشار سانتریفیوژ آیآر-۲ام در تاسیسات غنیسازی زیرزمینی نطنز خبر داد.
به گفته رویترز، جمهوری اسلامی زمان انجام این فعالیت را در نطنز اعلام نکرده است.
تاسیسات هستهای فردو
اقدام جدید تهران چند روز پس از آن صورت میگیرد که شورای حکام قطعنامه پیشنهادی بریتانیا، فرانسه و آلمان، موسوم به تروئیکا، را درباره برنامه هستهای حمهوری اسلامی با ۲۰ رای موافق، ۱۲ رای ممتنع و دو رای مخالف به تصویب رساند.
در این قطعنامه از حکومت ایران خواسته شده تا همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را بهبود بخشد و ممنوعیت ورود «بازرسان مجرب» آژانس را لغو کند.
جمهوری اسلامی روز ۲۶ شهریور ۱۴۰۲ مجوز فعالیت گروهی از بازرسان آژانس در ایران را باطل کرد.
محمد اسلامی، رییس سازمان انرژی اتمی ایران در مهرماه سال گذشته با دفاع از تصمیم تهران اعلام کرد دلیل این اقدام، سیاسیکاری این بازرسان بوده است.
پیشتر و در روز ۲۳ خرداد، رویترز به نقل از پنج دیپلمات آژانس بینالمللی گزارش داده بود جمهوری اسلامی در واکنش به قطعنامه شورای حکام، ظرفیت غنیسازی اورانیوم خود را در فردو و نطنز افزایش داده است.
امیر سعید ایروانی، سفیر و نماینده دائم جمهوری اسلامی در سازمان ملل، روز ۱۷ خرداد از اقدام شورای حکام انتقاد کرد و گفت تهران به تعهدات خود در چارچوب پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای پایبند بوده است.
امیر سعید ایروانی، سفیر و نماینده دائم جمهوری اسلامی در سازمان ملل
ایروانی در نامهای به شورای امنیت نوشت: «این ادعا که برنامه هستهای ایران به نقطه بحرانی و غیرقابل برگشت رسیده است، همراه با ادعاهایی مبنی بر اینکه فعالیتهای هستهای صلحآمیز ایران تهدیدی برای صلح و امنیت بینالمللی است، کاملا نادرست و بیاساس است.»
علی شمخانی، مشاور سیاسی رهبر جمهوری اسلامی و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، هم روز ۱۲ خرداد بریتانیا، فرانسه و آلمان را «کجفهم» خوانده و تهدید کرده بود تهران به قطعنامه پیشنهادی آنها «پاسخ جدی و موثر» خواهد داد.
برخی رسانهها در ایران پیش از این گزارش داده بودند مسوولیت مذاکرات هستهای جمهوری اسلامی به شمخانی محول شده است.
پرونده ۱۱ فعال حقوق زنان در استان گیلان که به بیش از ۶۰ سال و شش ماه حبس محکوم شدهاند، به شعبه اجرای احکام دادسرای رشت ارجاع شد.
سایت حقوق بشری هرانا در گزارشی با اعلام این خبر نوشت این فعالان حقوق زنان اکنون در انتظار دریافت ابلاغیه برای اجرای احکام حبس صادره هستند.
فروغ سمیعنیا، سارا جهانی، یاسمین حشدری، شیوا شاهسیاه، نگین رضایی، آزاده چاوشیان، زهرا دادرس، متین یزدانی، زهره دادرس، هومن طاهری و جلوه جواهری اسامی این ۱۱ نفر است.
شامگاه دوشنبه ۲۱ خرداد دهها کاربر رسانههای اجتماعی با راهاندازی طوفانی توییتری اعتراض خود را به صدور احکام سنگین برای فعالان حوزه زنان از جمله این ۱۱ نفر نشان دادند.
این طوفان توییتری با هشتگ «نه به سرکوب زنان» به راه افتاد.
نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی روز ۲۵ مرداد ۱۴۰۲ این فعالان حقوق زنان را در شهرهای رشت، فومن، انزلی و لاهیجان بازداشت کردند.
یک روز پس از دستگیری این فعالان، اداره کل اطلاعات استان گیلان در اطلاعیهای نوشت که «بازداشتشدگان در حال برنامهریزی و اقدام برای دامن زدن به آشوب و خرابکاری در سالگرد خیزش انقلابی در گیلان و کردستان» بودند.
این افراد پس از گذراندن حدود دو ماه در فواصل زمانی متفاوت، با تودیع قرارهای وثیقه به صورت موقت از زندان لاکان رشت آزاد شدند.
آنها نهایتا فروردین ماه امسال در پروندهای مشترک از سوی مهدی راسخی، رییس شعبه سوم دادگاه انقلاب رشت محاکمه و مجموعا به بیش از ۶۰ سال و شش ماه حبس محکوم شدند.
بر اساس این حکم، زهره دادرس به ۹ سال و شش ماه و دو روز حبس، فروغ سمیعنیا، سارا جهانی، یاسمین حشدری، شیوا شاهسیاه، نگین رضایی، آزاده چاوشیان، زهرا دادرس و متین یزدانی هر کدام به شش سال و یک ماه و ۱۷ روز حبس و جلوه جواهری و هومن طاهری نیز هر کدام به یک سال زندان محکوم شدند.
حکم صادر شده برای این فعالان حقوق زنان در نهایت روز هشتم خرداد امسال در دادگاه تجدیدنظر تایید شد.
جمهوری اسلامی از آغاز روی کار آمدن خود همواره فعالان مدنی و سیاسی منتقد حکومت را بازداشت، شکنجه و زندانی کرده است.
از زمان آغاز خیزش سراسری ایرانیان علیه جمهوری اسلامی از شهریور ۱۴۰۱ تاکنون، سرکوب فعالان مدنی، سیاسی و معترضان از سوی حکومت شدت گرفته و همچنان ادامه دارد.
در ماههای آغازین سال جاری، جمهوری اسلامی با چالشی مواجه شد که در دهه اول حکمرانی خود چند باری تجربهاش کردهبود؛ برگزاری انتخابات زودهنگام.
مرتبه اول، در مرداد ۱۳۶۰، دومین دوره انتخابات ریاستجمهوری بهشکل زودرس و در پی برکناری ابوالحسن بنیصدر برگزار شد که با مشارکت ۶۴ درصدی واجدین شرایط و پیروزی محمدعلی رجایی خاتمه یافت.
در مهرماه همان سال در پی انفجار دفتر نخستوزیری، رجایی و بسیاری دیگر کشته شدند و جمهوری اسلامی دومین تجربه برگزاری انتخابات زودرس را پشتسر گذاشت. اینبار انتخابات با مشارکت ۷۵ درصدی و پیروزی علی خامنهای که تنها کاندیدای شاخص بود به اتمام رسید.
اما سومین انتخابات زودرس در تاریخ جمهوری اسلامی، شرایط متفاوتی دارد. انتخاباتی که در پی سقوط بالگرد ابراهیم رئیسی و همراهانش، باید در تیرماه برگزار شود.
این یکی با نمونههای دهه شصتی آن دو تفاوت برجسته دارد:
اول، دلیل برگزاری:
اگر علل برکناری بنیصدر تقریبا برای افکار عمومی شفاف بود و اگر عاملان انفجار دفتر نخستوزیری تقریبا مشخص بودند، در فقره سقوط بالگرد ابراهیم رئیسی هیچ تنویر افکاری صورت نگرفتهاست.
دوم، بیرغبتی به مشارکت:
اگر در انتخابات دوم و سوم ریاستجمهوری، مشارکت به بیش از ۷۰ درصد میرسید و اگر چهرههای سیاسی آنقدر مقبولیت داشتند که برگزاری انتخابات با یک کاندیدای شاخص و رد صلاحیت گسترده شورای نگهبان خدشهای در مشارکت مردمی ایجاد نکند، حالا نه هیچکس محبوبیت کافی دارد، نه جامعه انگیزهای برای مشارکت در انتخابات از خود نشانمیدهد.
شرکت رئیسی در دور دوم انتخابات مجلس که پایینترین نرخ مشارکت در تاریخ جمهوری اسلامی را داشت
در انتخابات اخیر مجلس در اسفند ۱۴۰۲، شاهد پایینترین نرخ مشارکت از بدو تاسیس جمهوری اسلامی بودیم. آمار رسمی حکومت از مشارکت بالای ۴۰ درصدی خبر داد. ادعایی که رسانههای غیررسمی و افکار عمومی باورش نکرده و آن را بیش از میزان واقعی مشارکت میپندارد. همین مراجع رسمی میزان مشارکت در دور دوم انتخابات مجلس در اردیبهشت سال جاری را تنها ۲۴ درصد اعلامکردند.
صداوسیما؛ بودجههای بسیار برای هیچ
مثل همیشه نظرسنجی و آمار قابل اعتنایی از میزان مخاطبان صداوسیما وجود ندارد. از سویی رییس صداوسیما از مخاطب ۸۷ میلیونی تلویزیون سخن میگوید، از سوی دیگر نظرسنجیها نشان میدهد که پربینندهترین برنامه تلویزیون در دیماه ۱۴۰۲ تنها ۱۷ درصد مخاطب داشته است.
با اینحال آمارهای بازدید وبسایت تلوبیون (وابسته به صداوسیمای جمهوری اسلامی) قابل دسترس است. بر این اساس میتوان دریافت که آمار غالب ویدیوهای مرتبط با انتخابات از مرز ۱۰۰۰ بازدید تجاوز نمیکند.
بالاترین آمار بازدید مربوط به ویدیوی اعلام نامزدهای تایید صلاحیت شده (۶۰۰۰ بازدید)، ثبتنام و اعلام برنامههای اسحاق جهانگیری، لاریجانی، عبدالناصر همتی، وحید حقانیان و سعید جلیلی (۲۰۰۰ بازدید) و ثبت نام محمود احمدینژاد (۸۰۰۰ بازدید) بوده است.
جالب اینجاست که از میان پر بازدیدترین کاندیداها، تنها سعید جلیلی تایید صلاحیت شده است.
به لحاظ محتوایی، صداوسیما به همان سنت قدیمی برای برنامههای انتخاباتی خود اکتفا کردهاست. تنها تفاوت این دوره با ادوار پیشین، هشدار جدی صداوسیماست که طی بیانیهای از نامزدها خواسته از هرگونه «سیاهنمایی» علیه وضعیت کشور پرهیز کنند. این یعنی سانسور شدیدتر از قبل. این بیانیه ناخواسته ضدمشارکت عمل میکند، چرا که شهروندان را به این نتیجه میرساند که جایگاه ریاستجمهوری تا حدی خفیف شده که حتی صداوسیما نیز برای او تعیین تکلیف میکند، در اینصورت سوال مطرح این است که رای دادن چه سودی خواهد داشت؟
شبکه ایکس؛ خیلی دور، خیلی نزدیک
مورد ویژه شبکه ایکس (توییتر سابق)، این شبکه اجتماعی را از سایر پلتفرمهای موجود جدا میکند. کارکرد بسیار موثر توییتر در وقایع مهم تاریخی نظیر بهار عربی، اعتراضات آمریکا، جنبش میتو، جنبش «زن، زندگی، آزادی» و موارد مشابه موجب شده تا جمهوری اسلامی توجهی ویژه به این شبکه اجتماعی که آن را فیلتر نیز کرده داشته باشد.
شبکه ایکس فارسی در ماههای اخیر به جولانگاه ارتشهای سایبری جمهوری اسلامی و هواداران جریانات و گروههای سیاسی از هرسو بدل شدهاست. از اصولگرا تا اصلاحطلب، از حکومت تا مخالفانش. در تقابل این ارتشهای سایبری، عمدتا تخریب و نفی دیگران به چشم میخورد و برخلاف دورههای گذشته دعوت به مشارکت عمومی چندان اولویت ندارد.
تخریب، توهین، نفی و جنگ علیه کاندیداهای رقیب در توییتر، به فضای فکری هواداران کاندیداها بسیار نزدیک و از فضای فکری کف خیابان بسیار دور است. تا جایی که یک نماینده مجلس نیز اعتراف میکند که لایههای مردم به سمت انتخابات نرفتهاند.
کلابهاوس در قبضه اصلاحطلبان
کلابهاوس این روزها به تصرف اصلاحطلبان صندوقگرا درآمدهاست. آنها علاوه بر تبلیغ برای مسعود پزشکیان، بهدنبال جلب مشارکت مردمی هستند. اصلاحطلبان از تکنیک مهندسی معکوس برای جذب مخاطب استفاده میکنند. در اتاقهایی با عنوان «رای بی رای» یا «چرا رای نمیدهم» به اصلاحطلبانی برمیخوریم که در حال اقناع افراد برای شرکت در انتخابات هستند.
قابل توجه است که میزان تاثیرگذاری پلتفرم کلابهاوس در نگاه ناظران با ابهام و تردید مواجه است. چرا که در انتخابات ۱۴۰۰ نیز اصلاحطلبان با همین شدت مشغول تبلیغ برای عبدالناصر همتی بودند و دست آخر با اتاقهای کلابهاوسی چند هزار نفره سهم همتی تنها چهار درصد آرای واجدین شرایط بود.
اینستاگرام، تقریبا هیچ
این روزها شاید بتوان نزدیکترین فضا به کف جامعه و زندگی روزمره شهروندان را اینستاگرام دانست. شبکه اجتماعی که بیشترین کاربران ایرانی را داراست و در آنجا ارتش سایبری در مقابل خیل عظیم کاربران واقعی، موفقیت کمی بهدست میآورد. در اینستاگرام به طور خلاصه میتوان گفت که خبری از انتخابات نیست.
اگر در سال ۱۳۹۶ و ۱۴۰۰ کاربران مختلف بهشکل فعالانه به انتخابات واکنش نشان میدادند و بحثهای داغی پیرامون شرکت نکردن یا حمایت کردن از کاندیداها شکل میگرفت، حالا بهغیر از بخش نظرات صفحات اختصاصی رسانهها و نامزدهای انتخاباتی، خبری از انتخابات نیست.
رسانه رسمی دولت هم خود بر «رخوت و رکود» در این پلتفرم اذعان کرده و در تحلیلی اشاره کرده که با وجود ۳۱ میلیون کاربر ایرانی هنوز تحرکی برای انتخابات در اینستاگرام دیده نمیشود.
رسانه دولت هم رکود و رخوت انتخاباتی در اینستاگرام را تایید کرده است
روزنامهها، دکههای خالی
هرچند که با شرایط فعلی مطبوعات، میتوان آنها را کماثرترین رسانههای موجود در جریان انتخابات دانست، اما بررسی محتوایی آنها خالی از لطف نیست.
بعد از اعلام تایید صلاحیتها، آنچه بیش از همه توجه مخاطب را جلب میکند، حمایت تمامقد و یکپارچه همه روزنامههای اصلاحطلب و اعتدالی از پزشکیان، و در سوی دیگر سکوت و عدم حمایت عجیب رسانههای حکومتی و اصولگرا از کاندیداهاست.
به نظر میرسد تعدد کاندیداهای اصولگرا برخلاف جریان اصلاحات که به اجبار شورای نگهبان با یک کاندیدا وارد عرصه شدهاند، کار را برایشان سخت کرده است. باید منتظر بود و دید که جبهه اصولگرا چه سیاستی اتخاذ میکند و آیا میتواند از یک کاندیدای واحد حمایت کند یا نه.
خیابانهای آرام
واکنشهای خیابانی به انتخابات، حتی از آنچه در اینستاگرام میگذرد هم کمتر است. این را از خلال گفتوگوهای گروههای تلگرامی میتوان دریافت. به عنوان نمونه «ص»، پزشک عمومی، که مطبهایی در شمال و جنوب تهران دارد، در گروهی نوشته بسیاری حتی خبر ندارند قرار است انتخاباتی برگزار شود. به گفته او، آن دستهای که خبر دارند هم انگیزهای برای مشارکت ندارند، چرا که جایگاه ریاستجمهوری را در ساختار فعلی تعیینکننده نمیدانند.
«م»، وکیل دادگستری نیز چنین اظهاراتی را تایید و اضافه میکند: «وضعیت نابسامان اقتصادی و قتلعام ۱۵۰۰ ایرانی در دولت مورد حمایت اصلاحطلبان، تاثیر عمیق روحی و عاطفی بر مردم گذاشتهاست.»
آنچه در خیابانهای ایران میگذرد، بر خلاف نظرسنجیهای رسمی و حکومتی، فضایی سرد مانند انتخابات اخیر مجلس را نشان میدهد. هرچند که احتمالا «مناظرههای نامزدها» میتواند بر میزان مشارکت مردمی اثر بگذارد. بنابراین برای پیشبینی دقیقتر درباره میزان مشارکت باید تا پایان مناظرات صبر کرد.
تا این لحظه، مجید میراحمدی، رییس کمیته ستاد امنیت انتخابات کشور، به یک نظرسنجی وزارت ارشاد بدون جزییات اشاره کرده و گفته مشارکت حدود ۷۰ درصد پیشبینی میشود و مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) هم میزان مشارکت را افزایشی و در موج دوم ۴۴.۴ درصد عنوان کرده است.
این ارقام با آنچه در جامعه به چشم میآید، اختلاف عمیقی دارد. هرچند که ایسپا تصریح کرده که ۵۹ درصد مردم در سراسر کشور حتی حاضر به شرکت در نظرسنجی نیز نشدهاند.
آیا جمهوری اسلامی میتواند افراد بیشتری را پای صندوق بکشاند؟ این سوالی است که برای پاسخ به آن باید چند هفتهای صبوری کرد. پاسخ صادقانه به این سوال را نه آمارهای رسمی وزارت کشور، که ناظران شهری در روز انتخابات خواهند داد.
در ادامه اعتراضها به روند اعدامها در ایران، چهار حقوقدان ایرانی در نامهای به دفتر مقابله با مواد مخدر و جرم سازمان ملل متحد از این دفتر خواستند تا هر گونه همکاری با جمهوری اسلامی را به توقف فوری اعدامهای مرتبط با مواد مخدر مشروط کند.
حسین رئیسی، طناز کلاهچیان، محمد مقیمی و نیره انصاری چهار امضاکننده نامه تاکید کردند که چنین تصمیمی از سوی سازمان ملل میتواند به کاهش نیمی از اعدامها در ایران منجر شود و زمینه لغو این مجازات و احترام به حق حیات را فراهم کند.
به گفته آنان، دفتر مقابله با مواد مخدر و جرم سازمان ملل متحد سالهاست با جمهوری اسلامی در زمینه مقابله با مواد مخدر همکاری مالی و تجهیزاتی میکند.
این حقوقدانان با اشاره به این همکاری تاکید کردند جمهوری اسلامی بدون توجه به «علل وقوع جرم و راهکارهای پیشگیری از قاچاق مواد مخدر» صرفا مجازات اعدام را در سیاست کیفری خود اعمال میکند.
سازمان حقوق بشر ایران روز دوشنبه ۲۱ خرداد در گزارشی اعلام کرد جمهوری اسلامی در ماه مه امسال دستکم ۶۴ نفر و طی پنج ماه نخست سال جاری میلادی ۲۳۷ تن را در زندانهای مختلف ایران اعدام کرده است.
نیمی از زندانیان هر دو آمار، با اتهامات مربوط به «مواد مخدر» به اعدام محکوم شده بودند.
در نامه چهار حقوقدان ایرانی به سازمان ملل آمده که همکاری دفتر مقابله با مواد مخدر و جرم سازمان ملل منجر به کاهش میزان این جرایم نشده و فقط دستگیری و اعدام افراد بیشتر را در پی داشته است.
امضاکنندگان نامه تاکید کردند که هزینه اعدامها در ایران را مردم کشورهای پایبند به موازین حقوق بشری از طریق حمایتهای مالی از سازمان ملل متحد میپردازند.
این حقوقدانان یادآوری کردند که اعمال گسترده مجازات اعدام در ۴۵ سال گذشته تاثیری در کاهش جرایم مواد مخدر در ایران نداشته است.
به گفته آنان، بیتوجهی به علل وقوع این جرایم و نشان ندادن واکنش در خور جامعه بینالمللی، رشد این اعدامها را در پی داشته است.
به گفته آنها، جمهوری اسلامی نسبت به سه سال پیش با کمترین هزینه، اعدامهای مرتبط با جرایم مواد مخدر را ۱۸ برابر افزایش داده است.
نیره انصاری، محمد مقیمی، طناز کلاهچیان، حسین رئیسی
سازمان عفو بینالملل روز ۱۶ فروردین در گزارشی تحقیقی با عنوان «نگذارید ما را بکشند» از اعدام ۸۵۳ نفر در ایران در سال ۲۰۲۳ خبر داد و آن را در هشت سال گذشته بیسابقه دانست.
بر اساس این گزارش، ۴۸۱ اعدام یعنی بیش از نیمی از مجموع اعدامهای ثبت شده، مربوط به اتهامهایی در زمینه جرایم مواد مخدر بودند.
پس از آن در روز ۲۲ فروردین بیش از ۸۰ نهاد ایرانی و بینالمللی حقوق بشری در بیانیهای از سازمان ملل متحد خواستند برای تحت فشار گذاشتن جمهوری اسلامی در مورد اعدامهای پرشمار مرتبط با مواد مخدر، ادامه همکاریها با تهران را به توقف این اعدامها منوط کند.
سازمان عفو بینالملل روز ۹ خرداد در گزارشی دیگر نوشت در سال ۲۰۲۳ در مجموع هزار و ۱۵۳ مورد اعدام در جهان انجام شد که ۷۴ درصد از آنها در ایران صورت گرفته است.
عفو بینالملل در گزارش خود تاکید کرد که از مجموع اعدامهای ثبت شده در ایران طی این بازه زمانی، دستکم ۵۴۵ مورد اعدام به صورت غیرقانونی برای جرائمی از جمله جرائم مرتبط با مواد مخدر، سرقت و جاسوسی اجرا شد که بر اساس قوانین بینالمللی اصولا نباید منجر به مجازات اعدام شوند.
بر اساس گزارش عفو بینالملل، تا امروز ۱۱۲ کشور به طور کامل مجازات اعدام را ملغی کردهاند و در مجموع در ۱۴۴ کشور مجازات اعدام در قانون یا در عمل لغو شده است.
طبق این گزارش در سال ۲۰۲۳ در ۱۶ کشور اعدام اجرا شد که پایینترین تعداد ثبتشده از سوی عفو بینالملل از زمان ثبت این آمارهاست.
یک رسانه داخلی از افزایش تاسیس مدارس غیردولتی در ایران به وسیله مقامات وزارت آموزش و پرورش خبر داد و تاکید کرد کیفیت آموزشی در مدرسههای دولتی کاهش یافته است.
خبرگزاری تسنیم در گزارشی که روز پنجشنبه ۲۴ خرداد منتشر شد، درباره «تعارض منافع مسئولان آموزش و پرورش» از طریق تاسیس مدارس غیردولتی، نوشت که ممنوعیت مدرسهداری مسئولان آموزش و پرورش صرفا در محدوده جغرافیایی تحت مدیریت آنهاست.
این قانون جمهوری اسلامی به این معنی است که مقامات وزارت آموزش و پرورش میتوانند در محدوده جغرافیایی خارج از مدیریت خود، مدارس غیردولتی تاسیس کنند.
تسنیم نوشت چنین امری «نه تنها تعارض منافع موجود در آموزش و پرورش را حل نکرده» بلکه در نوع خود به این تعارض منافع دامن هم زده است.
این خبرگزاری افزود مدارس غیردولتی در وزارت آموزش و پرورش «دامنه نفوذ بسیار نیرومندی دارند» و برخی حامیان آنها، افراد سرشناسی هستند و در شوراهای رسمی و مراجع تصمیمگیری این وزارتخانه حضور دارند.
بر اساس این گزارش، مدیران مدارس غیردولتی برخی مواقع حتی اجازه ورود بازرسان را به مدارس خود نمیدهند.
سال گذشته، روزنامه شرق در گزارشی درباره تعیین سقف ۴۸ میلیون تومان برای شهریه مدارس غیردولتی به نقل از یک کارشناس حوزه آموزش نوشت سقف شهریه در واقع با در نظر گرفتن فوقبرنامه بیش از ۶۵ میلیون تومان است.
سال ۱۳۹۸، قدرتالله علیزاده، عضو وقت شورای سیاستگذاری و نظارت بر مدارس غیردولتی، اعلام کرد بیشتر این مدارس در «شمال شهر تهران» و در محل سکونت مسئولان مستقر شدهاند.
تسنیم نوشت ۸۰ درصد جمعیت ۱۶ میلیونی دانشآموزان ایران در مدارس دولتی عادی تحصیل میکنند و تمرکز امکانات خاص و معلمان توانمند در مدارس غیردولتی، موجب شده کیفیت مدارس دولتی افت کند.
این خبرگزاری دولت را به عدم حمایت از دانشآموزان در مدارس دولتی متهم کرده است.
«رفتار نامناسب با والدین و دانشآموزان در مدارس دولتی»، «دشوارتر شدن ورود به دانشگاهها پس از تحصیل در مدارس دولتی» و «سرمایهگذاری آموزش و پرورش در مدارس خاص» از دیگر مواردی هستند که این گزارش بر آنها تاکید کرده است.
گزارش تسنیم پس از آن منتشر میشود که رضامراد صحرایی، وزیر آموزش و پرورش، در اردیبهشت ماه وعده داد لایحه تقویت مدارس دولتی را به مجلس بفرستد.
موضوع مالکیت بعضی مقامهای جمهوری اسلامی بر این مدارس نیز پیشتر از سوی رسانهها و همچنین برخی مقامهای رسمی مطرح و تایید شده است.
ابراهیم سحرخیز، معاون سابق وزارت آموزش و پرورش، تیر ماه سال ۱۳۹۷ برخی از این مدارس را متعلق به «وزرای آموزش و پرورش، معاونان وزرا و شخصیتهای سیاسی حاضر در مجمع تشخیص مصلحت نظام» عنوان کرد.
او گفت برخی از آنها نیز برای «رد گم کنی» این مدارس را به نام همسرانشان ثبت کردهاند.
در آن زمان، اظهارات طیبه ماهروزاده، همسر غلامعلی حداد عادل، از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام، در یک برنامه تلویزیونی، با واکنش گسترده کاربران در رسانههای اجتماعی مواجه شد.
دبیرستان پسرانه فرهنگ در منطقه سه تهران، اولین واحد از مجموعه مدارس موسسه مهرفرهنگ بود که سال ۱۳۷۱ به وسیله حداد عادل تاسیس شد.
او چند سال بعد واحد دخترانه این مدرسه را نیز راهاندازی کرد.
ماهروزاده که عضو شورای عالی آموزش و پرورش ایران است ضمن حمایت از ایده تاسیس مدارس غیرانتفاعی در حوزه علوم انسانی، انگیزه شخصی از تاسیس آن از سوی خانواده خود را «نبود مدارس باکیفیت برای ثبتنام فرزندش» عنوان کرد.
این استاد دانشگاه الزهرا گفت که تاسیس مدارس غیرانتفاعی متعلق به او و همسرش که در رسانهها از آن به عنوان «لاکچری» یاد شده است و اکنون نزدیک به ۱۰۰ شعبه در سراسر کشور دارد، با توصیه علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی و دستور او برای اختصاص اعتبار از سوی دولت صورت گرفته است.
در زمینه وابستگی این مدارس به شخصیتهای سیاسی جمهوری اسلامی، روزنامه فرهیختگان مهر ماه سال ۱۳۹۷ در گزارشی به نامهایی از جمله محمد امامی کاشانی، محمدرضا مهدوی کنی، محمد خاتمی، محسن هاشمی رفسنجانی، غلامعلی حداد عادل، سعید حجاریان، محمدباقر قالیباف و یحیی آلاسحاق به عنوان برخی صاحبان مدرسههای غیرانتفاعی اشاره کرد.
فرهیختگان برخی از این مدارس را منتسب به گروهها و جناحهای سیاسی از جمله «انجمن حجتیه»، «نهضت آزادی» و «راست سنتی» دانست.
محمدباقر قالیباف یکی از محورهای اصلی شعارهای انتخاباتی خود را بر جلوگیری از ورود پناهجویان افغانستانی به ایران و اخراج مهاجران غیرقانونی قرار داده است. هممیهن روز پنجشنبه ۲۴ خرداد از این رویکرد با عنوان برخورد «گازانبری» و مهاجرستیزی «به سبک احزاب راست افراطی اروپا» یاد کرد.
گازانبری اصطلاحی بود که حسن روحانی، رییسجمهوری سابق، در مناظرههای انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۹۲ در توضیح مواجهه قالیباف با واقعه کوی دانشگاه در تیر سال ۷۸ و دستگیر کردن دانشجویان معترض به کار برد.
قالیباف در آن زمان فرمانده نیروی هوایی سپاه پاسداران بود و روحانی، دبیر شورایعالی امنیت ملی.
رییس فعلی مجلس شورای اسلامی که کاندیدای ریاست جمهوری ۱۴۰۳ شده است، اخیرا در بخشی از تبلیغات انتخاباتیاش از موارد پیشبینی شده در برنامه هفتم توسعه برای اختصاص بودجه به مرزهای شرقی و «انسداد کامل» در این زمینه گفت.
قالیباف وعده داد اتباع «غیرمجاز» ساکن ایران را بر اساس این برنامه «بهطور کامل طرد کند».
او «چارهجویی قاطعانه برای حل مساله چند بعدی اتباع بیگانه غیرمجاز» و توجه به ابعاد امنیتی، اقتصادی و اجتماعی آن را از دغدغههای مهم مردم خواند.
بر اساس آمار وزارت کشور و برآورد کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل، بین چهار و نیم تا پنج میلیون افغانستانی در ایران زندگی میکنند که به گفته مقامهای جمهوری اسلامی حضور حدود چهار میلیون نفر از آنان قانونی است.
به عبارت دیگر، برآوردهای وزارت کشور نشان میدهد که بین ۱۱ تا ۲۵ درصد مهاجران ساکن ایران اتباع غیرقانونی هستند.
آرش نصراصفهانی، پژوهشگر اجتماعی، در همین زمینه به هممیهن گفت که گروههایی همیشه سعی داشتهاند افغانستانیهای ساکن ایران را به شکل «یک مساله» جلوه دهند اما از سال گذشته این موضوع شدت گرفته و طیفی از هراس جمعی در جامعه ایجاد شده است.
به گفته او، این هراس بر این پایه شکل گرفته که بخش عظیمی از جمعیت مهاجران افغانستانی ساکن ایران «غیرقانونی» هستند و تهدیدی برای اقتصاد، امنیت و فرهنگ کشور به شمار میروند.
نصراصفهانی اظهارنظر قالیباف در این زمینه را نوعی «فرصتطلبی سیاسی» با استفاده از فضای نارضایتی و ترسی خواند که بر اساس اطلاعات اشتباه در ایران شکل گرفته است.
وزارت مهاجرین طالبان خبر داد که روز سهشنبه ۲۲ خرداد سه هزار و ۴۳۷ مهاجر افغان «به طور اجباری و اختیاری از ایران» به افغانستان بازگشتند.
اوایل مهر سال گذشته برخی رسانهها در ایران درباره «شدت گرفتن کارزار افغانستیزی» هشدار دادند. این هشدار پس از اعتراض جمعی از شهروندان ایرانی به حضور مهاجران افغان در خیابانهای شهر اقبالیه در استان قزوین و حمله به خانههای آنان منتشر شد.
برخی رسانهها این موج افغانستیزی را «پروژه امنیتی» و منشا آن را چهرههای وابسته به جمهوری اسلامی و در راستای سفیدشویی و رفع مسئولیت از دولت در مورد مشکلات مختلف مانند فقر، گرانی و تورم خواندند.
هممیهن در گزارش خود «سودای نشستن بر کرسی ریاستجمهوری» را چراغ راه سالهای اخیر قالیباف خواند و گفت او بار دیگر ترجیح داده برای رسیدن به این هدف به «برخوردهای گازانبری» روی بیاورد؛ رویکردی که ویژگی آن «بهره نبردن از مشورت متخصصان و پیش کشیدن موضوعی بدون پیوستهای حقوقی، اجتماعی، اقتصادی و امنیتی» است.
هممیهن در ادامه گزارش یادآوری کرد که قالیباف در چهار سال گذشته در مجلس «فرصت قانونگذاری درباره اتباع غیرمجاز» را داشت و این پرسش را مطرح کرد که: «اگر برنامهای وجود دارد، چرا تاکنون استفاده و به اجرا گذاشته نشده است؟»
این گزارش تبلیغ قالیباف را در این زمینه از نوع «مهاجرستیزی یا نفرتپراکنی شیوه راست افراطی در اروپا» توصیف کرد و گفت او در عین حال اصرار دارد خود را از جریانات راست افراطی متمایز نشان دهد و پس از اعتراضات سراسری سال ۱۴۰۱ گفته بود به «حکمرانی نو» نیاز داریم.
پیش از این بیش از ۵۴۰ هنرمند، وکیل، پزشک، روزنامهنگار و فعال مدنی و اجتماعی خواستار توقف آزار مهاجران افغانستانی در ایران شدند.
آنها شکلگیری و هدایت جریانهایی را که برای حل مساله مهاجران و پناهندگان بر طبل خشونت، نفرتپراکنی و تبعیض میکوبند، «عقبگرد فاجعهبار جامعه ایران» خواندند.
موجی از جریان ضدمهاجر علیه افغانهای ساکن ایران از روزهای پایانی شهریور سال گذشته آغاز شد که تا امروز کم و بیش ادامه دارد.
تلاش قالیبافیها برای کنارهگیری جلیلی
تبلیغات قالیباف و تیمش برای موفقیت او در انتخابات ریاستجمهوری در جبهههای دیگر ادامه دارد. از جمله آنها، حمایت پروفسور مجید سمیعی را جلب کردهاند.
سمیعی، قالیباف را «فردی واقعا سازنده» خوانده که حتی در روزهای جمعه در ساعت شش صبح، از پروژه بازدید میکند.
این جراح مغز و اعصاب گفت: «در ارثیه ماندگاری که از خود برای مردم ایران به یادگار میگذارم، قالیباف سهم و نقش داشته است.»
نام مجید سمیعی در پرونده فساد خانوادگی قالیباف مطرح شده و در سالهای گذشته نیز درمان چند تن از مقامهای حکومتی در کلینیک او در آلمان جنجالهایی به دنبال داشته است.
پیشتر جمعی از پزشکان، فعالان مدنی و سیاسی در اعتراض به سفر حسینعلی نیری، عضو کمیته اعدام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ (هیات مرگ) به آلمان و معالجه او در کلینیک سمیعی، تجمع اعتراضی برگزار کردند.
فشار حامیان قالیباف به جلیلی برای کنارهگیری از انتخابات ریاستجمهوری از دیگر خبرهای مرتبط در این زمینه است.
روزنامه سازندگی در گزارش صفحه اول خود نوشت که «قالیبافیها از جلیلی خواستهاند در انتخابات بهنفع قالیباف کنارهگیری کند» اما جلیلیها پاسخ دادهاند: «شما رییس یک قوه هستید، پس شما به نفع جلیلی کنارهگیری کنید.»
محمدباقر قالیباف در انتخابات سال ۱۳۸۴ در میان هفت نفر، چهارم و در سال ۱۳۹۲ پس از روحانی، دوم شد.
او در سال ۱۳۹۶ نیز نامزد ریاستجمهوری بود اما در نهایت به نفع ابراهیم رئیسی کنار کشید.
انتخابات ریاستجمهوری دوره چهاردهم برای انتخاب رییس دولت نهم، در تاریخ هشتم تیر ماه امسال برگزار میشود.