شبکه کان: نتانیاهو احتمالا از ترامپ برای حمله به ایران چراغ سبز میخواهد
شبکه کان اسرائیل گزارش داد که بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، احتمالا قصد دارد در دیدار روز دوشنبه با دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا، درخواست «چراغ سبز» برای حمله به ایران را مطرح کند.
شبکه انبیسینیوز هفته گذشته گزارش داده بود که مقامهای اسرائیلی معتقدند جمهوری اسلامی در حال گسترش برنامه موشکهای بالستیک خود است و قصد دارند در دیدار آتی بنیامین نتانیاهو با دونالد ترامپ، گزینههایی را برای پیوستن یا کمک واشینگتن به اسرائیل در حمله احتمالی به ایران، به رییسجمهوری آمریکا ارائه دهند.
انبیسینیوز به نقل از یک منبع آگاه و چهار مقام پیشین آمریکایی نوشت اسرائیل در حال آمادهسازی برای ارائه گزارشی به ترامپ درباره گزینههای حمله دوباره به برنامه هستهای جمهوری اسلامی است.
کان نوشت نتانیاهو صبح یکشنبه برای دیدار با دونالد ترامپ عازم آمریکا خواهد بود و این دیدار قرار است روز دوشنبه در عمارت مارالاگو ترامپ در فلوریدا برگزار شود.
هنوز دو ماه از انتشار خبر ساختوساز در حریم کاخ گلستان و به خطر افتادن این بنای تاریخی نگذشته بود که خبر حفاری وسیع زیر بازار بزرگ تهران منتشر شد.
در توصیف وسعت و حجم این حفاری همین گفته مسئولان شهرداری بس که نزدیک به ۱۰ سال در جریان بوده و سه سرای بزرگ آزادی (دستمالچی)، زیبا و نادری را درگیر کرده است؛ مکانهایی که بهدلیل بههمپیوستگی، نقاط آسیبپذیری مشترک هم دارند.
این حفاری از ورودی بازار کفاشها در امتداد بازار حمامچال شروع شده و به سرای دستمالچی رسیده است. حجم کار به حدی زیاد بوده که حفاران ۱۲ خروجی برای انتقال خاک و نخاله در اطراف این سه سرا ایجاد کردهاند.
مساحت این حفاری پنج هزار فضا را در برگرفته و زیر حدود هزار مغازه پیش رفته است.
با حساب افرادی که در این سراها مشغول به کار هستند و مشتریانی که هر روز رفتوآمد میکنند، اگر این حفاری غیرمجاز و غیراصولی منجر به فروریختن این بازارها شود، جان دستکم ۹ هزار نفر در خطر خواهد بود.
به گفته شهردار منطقه ۱۲، افرادی بهعنوان عامل این حفاریها شناسایی شدهاند و دستگاه قضایی در حال بررسی موضوع است.
فارغ از اقدام دیرهنگام شهرداری در شناسایی چنین تخلف بزرگ و مشهودی، سوال اینجاست که چطور اداره میراث فرهنگی استان تهران متوجه به خطر افتادن بخشهای تاریخی بازار تهران نشده و جلوی آن را نگرفته است؟
مگر این بازار جزو آثار تاریخی و ثبت ملی نیست؟ چگونه وزارت میراث فرهنگی که بازار تهران را در فهرست «میراث در خطر» قرار داده، از به خطر افتادن بخش وسیعی از آن بیخبر بوده است؟
بازاری کهنسالتر از عمر پایتخت
بازار بزرگ تهران بیش از ۴۵۰ سال قدمت دارد. زمانی که شاه طهماسب صفوی قزوین را به پایتختی انتخاب کرده بود، در رفتوآمدهایش برای زیارت حضرت عبدالعظیم به تهران علاقهمند شد و دستور داد حصاری دور این شهر ایجاد کنند.
این حصار پس از ساخت، به نام حصار طهماسبی شهرت یافت و تهران و چهار محلهاش از جمله بازار درون آن قرار گرفت.
با روی کار آمدن قاجار و پایتخت شدن تهران، بازار بزرگ این شهر مورد توجه بیشتری قرار گرفت.
آقامحمدخان قاجار با بازسازی حجرهها، دالانها و کاروانسراها، به رونق بازار کمک شایانی کرد.
فتحعلیشاه در حوالی همین بازار، مسجد جامع را ساخت و بر اهمیت آن افزود. محمدشاه قاجار بازار بینالحرمین را به این بازار بزرگ اضافه کرد و باز هم وسعتش را افزایش داد.
در دوره ناصرالدین شاه، ورودی اصلی با نام بازار بزرگ ساخته شد و بخشهای جدیدی مانند بازار امیر، سرای امیر و بازار کفاشها به آن افزوده شد. در سال ۱۳۵۶ این بازار با شماره ۱۵۴۰ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.
سوال اینجاست که چطور نزدیک به ۱۰ سال در چنین مساحت بزرگی خاکبرداری و حفاری انجام گرفته، اما هیچ سازمان و اداره ذیربطی متوجه آن نشده است؟
شهردار منطقه ۱۲ تهران در مصاحبه با ایسنا گفت این اقدامات از فروردینماه امسال شناسایی شد و از آن هنگام تقریبا متوقف شد.
به گفته او، این تخلفات احتمالا از اواسط دهه ۹۰ آغاز شده و تا پایان سال گذشته بهنوعی ادامه داشته است.
یک کارشناس میراث فرهنگی در تهران در مصاحبه با ایراناینترنشنال گفت: «اگر پنج هزار فضا هر کدام ۱۰ تا ۱۲ متر مساحت داشته باشد، میشود ۵۰ تا ۶۰ هزار متر مربع. یعنی چیزی حدود ۱۲۵ هزار تا ۱۵۰ هزار تن خاک تولید شده و بین ۲۱ هزار تا ۲۵ هزار کامیون برای انتقال آن لازم بوده است.»
این در حالی است که تردد خودرو در مجموعه بازار تقریبا امکانپذیر نیست و در نتیجه، رفتوآمد کامیونها و ماشینآلات سنگین و خارج کردن حجم بالای نخاله و خاک بدون جلب توجه عملا امکان ندارد.
یک کارشناس معماری و شهرسازی که در زمینه مرمت آثار تاریخی در ایران فعالیت میکند، به ایراناینترنشنال گفت حفاری زیر حجرههای بازار اتفاق تازهای نیست.
او افزود: «از قدیم، صاحبان حجرهها زیر حجرهها را خالی میکردند؛ به این صورت که وسط حجره یک سوراخ حفر میکردند و زیر حجره را به شکل یک انباری خالی میکردند. گاهی هم از انباری، یک یا دو حجره را به هم وصل میکردند.»
او که نخواست نامش در گزارش ذکر شود، ادامه داد: «ظاهرا صاحبان حجرهها با چرب کردن سبیل مسئولان شهرداری این اقدام را بهصورت غیرقانونی انجام دادهاند و مقاومت بنا را از بین بردهاند.»
او معتقد است مسئولان و ماموران اداره میراث فرهنگی از لحاظ قانونی نمیتوانند وارد ملک خصوصی شوند و به همین دلیل، به موضوع پی نبردهاند.
در سوی دیگر، یک کارشناس میراث فرهنگی در تهران اداره میراث فرهنگی را به کوتاهی در این موضوع متهم کرد و گفت این سازمان امکان رسیدگی به حفاری در بازار تهران را داشته است.
او که نخواست هویتش افشا شود، به ایراناینترنشنال گفت: «عملا در این اتفاق، تبانی ذینفعان در بازار به همراه فساد سیستماتیک در شهرداری تهران و میراث فرهنگی تهران و ترک فعل نظارت و حفاظت از یک مجموعه ارزشمند تاریخی اتفاق افتاده و یکی از ارزشمندترین مجموعههای تجاری پایتخت را در معرض تخریب و فروپاشی قرار داده است.»
او درباره جایگاه وزارت میراث فرهنگی در زمینه حفاظت از آثار تاریخی افزود: «در بناهای ثبتی، یگان حفاظت میراث میتواند برای بررسی و نظارت ورود کند و اگر راهش ندادند، میتواند حکم قضایی برای ورود بگیرد. در اصل، یگان حفاظت میراث فرهنگی خودش ضابط قضایی محسوب میشود.»
به گفته او، همانگونه که پلیس ساختمان شهرداری تهران بر همه نقاط نظارت میکند، در بازار نیز وظیفه نظارت بر عهده شهرداری بوده است.
بنابراین، به نظر میرسد نیروهای نظارتی شهرداری از ماجرا بیاطلاع نبودهاند، اما چشم خود را بر آن بستهاند. اکنون باید روشن شود که آیا ذینفعانی در میان بودهاند، فسادی رخ داده یا این اقدام بهنحوی برای شهرداری ایجاد درآمد کرده است یا خیر.
کوتاهی اداره میراث فرهنگی در شناسایی تخلف
این کارشناس میراث فرهنگی در ادامه تاکید کرد حفاظت از بناهای ثبتشده از جمله بازار، جزو وظایف نظارتی اداره میراث فرهنگی است.
به گفته این کارشناس، امکان ندارد چنین حجم گستردهای از خاکبرداری و حفاری انجام شده باشد و اداره میراث فرهنگی از آن بیاطلاع مانده باشد.
او اضافه کرد: «حتی اگر فرض کنیم که در جریان نبوده، از آنچه که در روی زمین بازار اتفاق میافتاده باید متوجه میشدند. تَرَکها و خَمِشهایی که ایجاد شده، ناپایداریهایی که در سازه بازار به چشم هر بازدیدکنندهای میافتد.»
او ادامه داد: «قاعدتا نیروهای یگان حفاظت استان تهران برای اینکه چیزی از چشمشان مخفی نماند، باید دائما آنجا تردد میکردند. حتی اگر مطلع از حفاری نبودند، باید بنایی که در حال تغییرات فیزیکی و سازهای است این حساسیت را ایجاد میکرد که حتما دارد یک اتفاقی میافتد و باید بررسی شود.»
آسیبهای موجود در سازه بازار مربوط به امروز و دیروز نیست، اما هیچ واکنش یا اقدامی از سوی میراث فرهنگی استان تهران مبنی بر شناسایی و برخورد با چنین تخلفی صورت نگرفته است.
این کارشناس میراث فرهنگی با اشاره به خارج شدن بخشهایی از بازار از ثبت ملی گفت: «مالکین برخی از بخشهای بازار مثل سرای دلگشا یا یکی دو نقطه دیگر، با اقداماتی مثل ساختوساز در این سرا، آن را از ثبت میراث فرهنگی خارج کردند و در آن پاساژ جدید ساختند.»
او افزود: «به نظر میرسد مسئولان شهرداری با این رویکرد به موضوع نگاه میکنند که حالا که دیگر این اتفاق افتاده، به آن مشروعیت بدهند، سازه را استحکامبخشی کنند و حالا که ملکی اضافه شده، جریمه اضافه زیربنا و دیگر جریمهها را بگیرند. اگر هم فروریخت، برای ساختوساز مجوز بدهند و مجتمع تجاری جدید بسازند.»
به گفته این کارشناس، «ظاهرا یک زمینه ذهنی وجود دارد که اعلام کنند این موضوع غیرقابل برگشت است و اگر هم بنا فروریخت، بازسازی میکنند. نکته خطرناک اینجاست که این ماجرا احتمالا با علم بر اینکه ممکن است این بنا بریزد و وقتی فروریخت، میشود در آن ساخت و ساز جدید کرد، پیش رفته است».
به نظر میرسد این حفاری غیرمجاز یک کلانپروژه درازمدت تخریب برای ساختوساز کلان بوده است و دست کم عناصری در شهرداری روی این موضوع حساب کرده بودند.
اما اینکه چرا این موضوع پس از ۱۰ سال اکنون فاش شده، به نظر میرسد ناشی از جابهجایی نیروها، گروهها و باندهای مختلف در شهرداری باشد و یک ناهماهنگی هرچند کوچک به لو رفتن ماجرا انجامیده است.
کافی است به فاصله زمانی میان نخستین اطلاعرسانی و اخبار اخیر نگاهی بیندازیم و از خود بپرسیم اگر شهرداری منطقه ۱۲ از حدود یک سال پیش در جریان این موضوع بوده، چرا برای اقدام در برابر آن با چنین تاخیری عمل کرده است.
همزمان با ادامه تلاشهای سوئد برای مهار شبکههای جنایتکار سازمانیافته، پلیس این کشور تایید کرد روا مجید، رهبر باند تبهکاری «فاکستروت»، در ایران مخفی شده است.
پلیس سوئد شنبه ششم دی اعلام کرد مجید اکنون در ایران پنهان شده؛ کشوری که استکهلم با آن توافقی برای استرداد مجرمان ندارد و همین مساله روند پیگرد قضایی را با پیچیدگیهای جدی مواجه کرده است.
به گفته مقامهای پلیس سوئد، با گسترش فرامرزی فعالیت باندهای تبهکار، عملیات تعقیب و بازداشت رهبران این شبکهها به خارج از مرزهای سوئد کشیده شده است.
پلیس سوئد افزود این سیاست در ماههای اخیر به بازداشت و استرداد چند چهره کلیدی جرائم سازمانیافته انجامیده، اما «مهمترین هدف همچنان دستنیافتنی باقی مانده است».
ایراناینترنشنال اردیبهشتماه در گزارشی اختصاصی خبر داد مجید در ایران به سر میبرد و با نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همکاری میکند.
یک منبع نزدیک به سپاه پاسداران در آن زمان به ایراناینترنشنال گفت او برای اجرای عملیات علیه سفارتهای اسرائیل در کپنهاگ و استکهلم، در دو مقطع مبالغی از سفارت جمهوری اسلامی در دانمارک دریافت کرده است.
«ایران به مکان امنی برای سران باندهای جنایتکار تبدیل شده»
گونار استرومر، وزیر دادگستری سوئد، ششم دی درباره امکان آغاز گفتوگوهای قضایی با تهران برای استرداد رهبر باند فاکستروت گفت رسیدن به توافق با حکومت ایران در این زمینه «بسیار دشوار» است.
استرومر افزود «اختلافات عمیق سیاسی» میان جمهوری اسلامی و سوئد، ایران را به محل امنی برای پنهان شدن سران باندهای جنایتکار تبدیل کرده است.
او تاکید کرد دولت سوئد از پیگیری پرونده این افراد حتی در کشورهایی مانند ایران دست نکشیده است.
خرداد ۱۴۰۳، سرویس امنیتی سوئد (سپو) و موساد اعلام کردند جمهوری اسلامی از شبکههای جنایتکار در سوئد و دیگر کشورهای اروپایی برای حمله به سفارتخانهها و شهروندان اسرائیل استفاده میکند.
بر پایه اعلام سپو، این فعالیتها در درجه نخست ایرانیان مخالف جمهوری اسلامی در خارج از کشور را هدف قرار داده، اما به منافع کشورهای دیگر مانند اسرائیل نیز کشیده شده است.
مجید که به «روباه کُرد» معروف است، در کرمانشاه به دنیا آمد؛ جایی که والدینش پس از جنگ صدام حسین علیه کردها در اقلیم کردستان عراق به آنجا گریخته بودند. این خانواده در نهایت به سوئد مهاجرت کرد.
او بیش از دو دهه بعد، یک گروه تبهکاری را در سوئد پایهگذاری کرد که کارش قاچاق مواد مخدر، خرید و فروش سلاح و پولشویی بود.
بریتانیا فروردینماه مجید و شبکه فاکستروت را بهدلیل مشارکت در فعالیتهای خصمانه با پشتیبانی جمهوری اسلامی تحریم کرد.
وزارت خزانهداری آمریکا نیز اسفند ۱۴۰۳ این شبکه را به اتهام قاچاق مواد مخدر و نقشآفرینی در عملیات علیه اهداف اسرائیلی در فهرست تحریمها قرار داد.
گروه ایرانشناسی دانشگاه استنفورد با انتشار بیانیهای نوشت که بهرام بیضایی، نویسنده و کارگردان برجسته تئاتر و سینما در روز تولد هشتاد و هفتسالگی خود، پنجم دیماه، درگذشت؛ روزی که به احترام زادروز او و اکبر رادی، روز نمایشنامهنویس نامگذاری شده است.
در بیانیه، از بیضایی بهعنوان «فخر ادب و هنر ایران» و استاد و همکار برجسته این گروه در ۱۵ سال گذشته یاد شده و تاکید شده است که او پنج سال پس از تلاش «حماسی و درخشان» برای تکمیل متن «داشآکل بهگفته مرجان» درگذشت.
در ادامه این بیانیه آمده است که بیضایی بارها گفته بود موطن و مسلک او «عالم فرهنگ» است و با وجود آنچه «تنگنظریها علیه او و خانوادهاش» خوانده شده، هرگز از پاسداشت و برجستهکردن میراث فرهنگی ایران دست نکشید.
در بخش دیگری از این پیام، از مژده شمسایی، همسر بیضایی، قدردانی شده و آمده است که بدون «همدلی و همراهی» او، زندگی بیضایی در سالهای اخیر «چهرهای دیگر» میداشت.
بهرام بیضایی، کارگردان و نمایشنامهنویس سرشناس ایرانی، در ۸۷ سالگی درگذشت.
مژده شمسایی، همسر بیضایی، شنبه ششم دی خبر درگذشت این هنرمند را در شبکههای اجتماعی اعلام کرد.
شمسایی با انتشار تصویری از بیضایی و یادداشتی در صفحه فیسبوک خود نوشت: «زمین زیر پایم سست است وقتی او بر آن راه نمیرود. هوا برایم تنگ است وقتی او در کنارم نفس نمیکشد.»
گروه ایرانشناسی دانشگاه استنفورد نیز که در ۱۵ سال اخیر با بیضایی همکاری میکرد، در پیامی نوشت او درست در روز تولدش که به احترام زادروز او و درگذشت اکبر رادی، روز نمایشنامهنویس نامیده شده، درگذشت.
در این پیام آمده است بیضایی عشقی عظیم به ایران داشت و باوجود تنگنظریها علیه او و خانوادهاش لحظهای از «برکشیدن و پاس داشتن میراث فرهنگی ایران» دست نکشید.
بیضایی شهریور ۱۳۸۹ بهدلیل فشارهای فزاینده، اعمال محدودیت و سانسور ناچار به توقف فعالیتهایش در ایران شد و به دعوت عباس میلانی، مورخ، ایرانشناس و مدیر برنامه مطالعات ایران در دانشگاه استنفورد، به این مرکز آموزشی رفت.
در یک دهه گذشته بسیاری از دوستداران بیضایی آرزو و درخواست بازگشت او به کشور را مطرح کرده بودند.
بیضایی سال ۱۴۰۰ در سخنانی به بخشی از دستاوردهای حضورش در دانشگاه استنفورد، اجرای چندین نمایش خود مانند «گزارش ارداویراف»، «طربنامه» و «جانا و بلادور»، و برگزاری چند کارگاه بازیگری پرداخت.
او به فهرستی از فیلمهایی اشاره کرد که امکان و اجازه ساختشان را در ایران نیافت و گفت: «اگر این ۱۰ سال در کشورم بودم، حاصلم چه بود و چه در دست داشتم؟ آیا لطفا اجازه میدادند فیلم مقصد را بسازم، چنان که میخواهم؟... یا فیلمهای آرزوییام طومار شیخ شرزین، اشغال و البته داستان باورنکردنی.»
بیضایی فروردین سال گذشته نیز در واکنش به صحبتهای رییس سازمان سینمایی و درخواست برای بازگشتش به ایران گفته بود دست خودش را میشکند و اجازه نمیدهد او را سانسورچی خودش کنند.
این جملات بخشی از نامه اعتراضی ۳۰ سال پیش بیضایی به وزارت ارشاد جمهوری اسلامی در پی توقیف یکی از آثارش بود.
او کارگردانی فیلمها و نمایشهای مطرحی چون «مرگ یزدگرد»، «غریبه و مه» و «باشو غریبه کوچک» را در کارنامه داشت.
اواسط شهریور امسال فیلم «باشو غریبه کوچک» که محصول سال ۱۳۶۴ است، جایزه بهترین فیلم ترمیمشده را در بخش فیلمهای کلاسیک جشنواره فیلم ونیز به خود اختصاص داد.
دانشگاه استنفورد اعلام کرد بهزودی جلسهای برای بزرگداشت زندگی و آثار این هنرمند ایراندوست و ایرانشناس برگزار خواهد کرد.
مسعود پزشکیان، رییس دولت جمهوری اسلامی، در مصاحبه با وبسایت علی خامنهای، تصویری بحرانی از وضعیت اقتصادی و انرژی کشور ترسیم کرد و از «جنگی تمامعیار» با آمریکا، اروپا و اسرائیل سخن گفت.
پزشکیان در مصاحبهای که شنبه ششم دی منتشر شد، گفت جمهوری اسلامی از نظر اقتصادی، نظامی، سیاسی، امنیتی و تبلیغاتی تحت فشار است و آمریکا، اسرائیل و اروپا نمیخواهند «ایران سر پا بایستد».
او این وضعیت را «پیچیدهتر و سختتر» از جنگ هشت ساله ایران و عراق دانست؛ جنگی که به گفته پزشکیان، در آن «همهچیز معلوم بود»، اما اکنون فشارها از «همه جهات» و همزمان بر معیشت، سیاست، فرهنگ و امنیت وارد میشود.
در روزهای اخیر، گمانهزنیها درباره سرنوشت برنامههای هستهای و موشکی جمهوری اسلامی و واکنش احتمالی آمریکا، اسرائیل و تروئیکای اروپایی به آنها بالا گرفته است.
خامنهای ششم دی در پیامی گفت آنچه موجب خشم رهبران کشورهای غربی از جمهوری اسلامی شده، نه پرونده هستهای، بلکه طرح «یک نظم اسلامی ملی و بینالمللی» از سوی حکومت ایران است.
جمهوری اسلامی در جنگ ۱۲ روزه، علاوه بر از دست دادن بسیاری از فرماندهان عالیرتبه، متحمل خسارات سنگینی در زیرساختهای هستهای، نظامی و امنیتی خود شد.
تقابل و رویارویی جمهوری اسلامی با غرب و سیاست خارجی خامنهای در طول دستکم سه دهه گذشته، برای شهروندان هزینههای گزافی به همراه داشته و تحریمها بخش قابل توجهی از اقتصاد کشور را فلج کرده است.
در ادامه مصاحبه، پزشکیان با اشاره به بحرانهای موجود در ایران، بخشی از آنها را قدیمی خواند و گفت زمانی که دولت را تحویل گرفت، کشور با «۲۰ هزار مگاوات کسری انرژی» روبهرو بود که «در طول سالها ایجاد شده بود».
او افزود در طول یک سال فعالیت دولتش، این کسری نهتنها کاهش نیافت، بلکه به «حدود ۳۰ هزار مگاوات» رسید.
به گفته پزشکیان، دولت برای مواجهه با بحران کمبود سوخت، سیاست «کاهش یا کنترل هزینه و مصرف» را در پیش گرفت و ماینرهای استخراج رمزارز را جمعآوری کرد.
در سالهای اخیر، گزارشهایی درباره استفاده نهادهای دولتی و حکومتی از ماینرهای غیرمجاز منتشر شده است.
سال ۱۴۰۰، مقامهای وقت وزارت نیرو و شرکت توانیر در جریان بحران انرژی که به قطع اعلامنشده برق، خاموشیهای گسترده، نارضایتی و در مواردی اعتراض مردم انجامید، مراکز «غیرمجاز» استخراج رمزارز را یکی از دلایل بحران معرفی کردند.
پزشکیان در بخشی دیگر از مصاحبه خود، به تشکیل نهادی برای «بهینهسازی و مدیریت مصرف بنزین و گازوئیل» اشاره کرد و گفت این سازمان اکنون برنامههای خاص خود را دنبال میکند.
او از تصمیم دولت برای افزایش قیمت سوخت دفاع کرد و ادامه داد: «ما آن تابو را شکاندیم که نمیشود به قیمت بنزین دست زد.»
پزشکیان افزود فعلا دولت در سایر حوزهها «مداخلهای» انجام نداده، اما در حال آمادهسازی بسترهایی مانند حملونقل عمومی و قطارهای حومهای است تا در آینده امکان تغییر قیمتهای بینشهری فراهم شود.
در پی چندنرخی شدن و افزایش قیمت بنزین از ۲۲ آذر، شماری از شهروندان در پیامهایی به ایراناینترنشنال گفتند این تصمیم باعث بالا رفتن هزینههای زندگی و گرانی کالاهای اساسی شده و بسیاری از خانوادهها را به زیر خط فقر کشانده است.
همزمان با وخامت اوضاع اقتصادی در ایران، تورم نقطه به نقطه در آذرماه به ۵۲.۶ درصد رسید که از افزایشی ۳.۲ درصدی نسبت به آبانماه حکایت دارد.