سه سال پیش از خیزش «زن، زندگی، آزادی»، هرچند به نظر میرسد جمهوریاسلامی جان سالم به در برده اما مقاومت و ایستادگی زنان ایرانی همچنان ادامه دارد و جامعه و زندگی آنان را به شکلی غیرقابل بازگشت، دگرگون کرده است.
پس از سرکوب اعتراضات، حکومت طرحهای تازهای برای «اجرای حجاب» معرفی و پیاده کرد و با نصب دوربینهای نظارتی برای شناسایی زنان فاقد حجاب اجباری فشار بر آنان را افزایش داد.
این قوانین همچنان وجود دارد، اما پافشاری زنان و مردانی که از آنان حمایت میکنند، باعث شده، تا حد زیادی غیرقابل اجرا شوند.
شینا، هنرمند ۳۴ ساله ساکن تهران، به ایران اینترنشنال گفت: «وقتی به سه سال پیش نگاه میکنم، زمانی که به نظر میرسید حکومت کاملا مسلط بر اوضاع است، از شجاعت کسانی شگفتزده میشوم که میدانستند ممکن است بازداشت شوند، هدف گلوله قرار بگیرند و جانشان را از دست بدهند، بینایی خود را از دست بدهند یا تا پایان عمر روی ویلچر بنشینند، اما باز هم به خیابان آمدند.»
او با یادآوری اعتراضات ۱۴۰۱ و خشونت بیسابقه حکومت علیه معترضان، تاکید کرد که هزینه بسیار سنگین بود: «مردم سرانجام به خانههایشان برگشتند، اما هیچکس تردید ندارد که تغییرات پس از آن ارزشش را داشت. کسانی که معترض بودند دوباره اعتراض خواهند کرد و بسیاری که آن زمان در خانه ماندند، اگر دستاوردهای زنان به خطر بیفتد، اینبار به خیابان خواهند آمد.»
گزارش شاهدان و انبوهی از ویدیوهای منتشرشده در شبکههای اجتماعی نشان میدهد حتی در شهرهای مذهبی چون قم و مشهد، در سه سال گذشته و پس از جانباختن مهسا ژینا امینی در بازداشت گشت ارشاد در شهریور ۱۴۰۱، ظاهر زنان و پوشش آنها دگرگون شده است.
اعتراضات سراسری پس از آن به شگلی خونین و با خشونت مرگبار سرکوب شد.
اتهام مهسا، طبق روایت مقامها، تنها دیده شدن چند تار مو از زیر روسریاش بود، در حالی که او مانتوی مشکی بلند و شلوار پوشیده بود.
در آن زمان، گشتهای ارشاد حضوری روزانه در میدانها، ایستگاههای مترو و مراکز خرید داشتند و هزاران زن را متوقف و بازداشت یا خودروهایشان را توقیف میکردند.
امروز اما حضور زنان فاقد حجاب اجباری در فروشگاهها، بانکها، رستورانها و واگنهای مترو صحنهای عادی شده است.
افزون بر این دستاوردها، زنان هر روز مرزهای تازهای را میآزمایند.
طاها، مرد ۵۵ ساله ساکن تهران، به ایران اینترنشنال گفت: «برای زنان هیچ بازگشتی وجود ندارد. غول از چراغ بیرون آمده و دیگر نمیشود آن را به چراغ بازگرداند.»
او به تغییراتی فراتر از پوشش اشاره کرد: «دههها موتورسواری برای زنان تابو بود. حالا نگاه کنید چند زن با وجود ممنوعیت صدور گواهینامه، موتورسواری می کنند. درست مثل زنانی که در برابر اجبار حجاب ایستادند، آنها هر روز بیشتر میشوند و سرانجام حکومت را مجبور به عقبنشینی خواهند کرد.»
خواندن و رقصیدن در ملاعام، که زمانی غیرقابل تصور بود، امروز بهویژه در میان جوانان بیشتر دیده میشود. زنان ویدئوهایی از اجراهای خود را در شبکههای اجتماعی منتشر میکنند. هر حرکت، بخشی از دههها کنترل اجباری را میفرساید؛ همانطور که انتشار تصاویر بیحجاب روزی چنین کرد.
زنان تنها نیستند
بسیاری از مردان ایرانی آشکارا از خواست زنان برای حق کنترل بر پوشش و ظاهر و زندگی خود حمایت میکنند.
علیرضا، پدر یک دختر و پسر نوجوان، به ایران اینترنشنال گفت: «دخترم آرزو دارد ژیمناست یا بالرین شود، روی صحنه اجرا کند و در مسابقات بینالمللی شرکت کند. دختران دیگر هم همین رویاها را دارند.»
او ادامه داد: «زنان نسل من مجبور به تسلیم شدند و رویاهایشان از دست رفت، اما جوانان امروز تسلیم نخواهند شد. آنها میدانند هنوز راه درازی در پیش است و به حمایت ما نیاز دارند.»
طاها نیز گفت همبستگی مردان با زنان برای پیشرفت حیاتی است: «دیدن زنانی که از مرزها عبور میکنند، فوقالعاده و الهامبخش است. ما باید به هر شکلی که میتوانیم از آنها حمایت کنیم تا دختران، همسران و دوستانمان نتوانند دوباره به نقشهای تحمیلی بازگردانده شوند.»
او تاکید کرد: «آنچه زنان ایرانی با سالها پایداری و فداکاری به دست آوردهاند، درسی برای همه بوده است.»