در اعتراضات علویان در لاذقیه دستکم سه تن کشته شدند

مقامات محلی اعلام کردند در پی به خشونت کشیده شدن اعتراضات در قلب مناطق علوینشین سوریه در استان لاذقیه، دستکم سه نفر کشته شدند.

مقامات محلی اعلام کردند در پی به خشونت کشیده شدن اعتراضات در قلب مناطق علوینشین سوریه در استان لاذقیه، دستکم سه نفر کشته شدند.
از زمان سقوط حکومت بشار اسد، که خود از اقلیت مسلمان علوی بود، سوریه شاهد چند موج از خشونتهای فرقهای بوده است.
هزاران معترض علوی یکشنبه هفت دی در میدان الازهری شهر لاذقیه تجمع کردند و خواستار استقرار نظام سیاسی غیرمتمرکز در سوریه و آزادی هزاران زندانی علوی شدند.
بهگزارش رویترز، حدود دو ساعت پس از آغاز تجمع، صدای تیراندازی از مکانی نامعلوم شنیده شد. پس از آن نیروهای امنیتی اقدام به شلیک هوایی کردند و تجمع به هرجومرج کشیده شد؛ بهطوری که معترضان مجروحان را با پای پیاده از محل دور میکردند.
در بیانیهای مکتوب از سوی دفتر رسانهای استان لاذقیه که در اختیار خبرنگاران قرار گرفت، اعلام شد در این اعتراضات سه نفر کشته و بیش از ۴۰ نفر زخمی شدهاند. در این بیانیه مشخص نشده است که آیا تمامی تلفات در میدان الازهری رخ داده یا در شهرها و مناطق دیگری که همزمان شاهد اعتراض بودند نیز قربانیانی وجود داشته است.
عاملان ناشناس
خبرگزاری رسمی سوریه، سانا، گزارش داد یکی از نیروهای امنیتی در لاذقیه در اثر تیراندازی «بقایای مسلح رژیم سابق» کشته شده است. این خبرگزاری همچنین اعلام کرد در نزدیکی میدان الازهری، غیرنظامیان و نیروهای امنیتی در پی تیراندازی مهاجمان ناشناس زخمی شدهاند.
تجمع روز یکشنبه به دعوت شیخ غزال غزال، رییس شورای عالی اسلامی علویان، برگزار شده بود.
اعتراضی مشابه در ماه نوامبر تنها حدود یک ساعت دوام آورد و سپس با تجمعی در حمایت از دولت جدید سوریه روبهرو شد. در آن زمان نیروهای امنیتی سوریه برای متفرق کردن هر دو تجمع دست به تیراندازی زدند.

۲۰۲۵ سالی بود که زمین با ما اتمام حجت کرد. دیگر خبری از هشدارهای ملایم دانشمندان در کنفرانسهای شیک نیست؛ حالا بحران اقلیمی راهش را به سفرهها و ریههای ما باز کرده است. انگار طبیعت تاس خود را ریخته و سنگرهای مقاومت ما یکییکی در حال فروپاشیاند.
از نفسهای آخر صخرههای مرجانی در اعماق اقیانوس تا ایستادگی لرزان جنگلهای آمازون، همه نشان میدهند که ما به «نقطه بیبازگشت» رسیدهایم.
سال ۲۰۲۵ سال اعداد نبود؛ سال تماشای فروریختن یخچالی بود که هزاران سال دوام آورده بود و حالا در چند هفته، پیش چشم ما به آب بدل شد.
رویدادهایی چون آتشسوزیهای گسترده در کالیفرنیا و آمازون، سیلهای ویرانگر، خشکسالیهای طولانی و گرمای رکوردشکن، همراه با گزارشهای معتبری مانند گزارش نقاط بازگشتناپذیر جهانی ۲۰۲۵ و گزارش شکاف انتشار گازهای گلخانهای برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد (UNEP)، هزینههای سنگین اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دههها بیتوجهی به هشدارهای علمی را بهوضوح نمایان کردند و ضرورت اقدام فوری و هماهنگ را برجسته ساختند.

تنها در نیمه نخست ۲۰۲۵، برآوردها از ثبت دهها میلیارد دلار خسارت ناشی از آتشسوزیهای کالیفرنیا، طوفانهای آسیای جنوبشرقی و سفیدشدگی مرجانها حکایت دارند.
این خسارتها نشان میدهد تغییر اقلیم دیگر سناریوی فردا نیست و پیامدهای آن امروز در ترازنامه بانکها و سفره خانوارها دیده میشود.
آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل، این وضعیت را «عصر جوشش جهانی» نامید؛ تعبیری که نشان میدهد بحران از سطح پیشبینی علمی عبور کرده و وارد فاز بیثباتی سیستماتیک شده است.

دستاوردها و ناکامیهای «کاپ۳۰»
کنفرانس تغییرات اقلیمی سازمان ملل (کاپ۳۰) که در نوامبر ۲۰۲۵ در بلم برزیل برگزار شد، بیش از هر چیز تلاشی بود برای پاسخ دادن به یک پرسش قدیمی: آیا میتوان گذار اقلیمی را پیش برد، بیآنکه هزینههای آن یکسره بر دوش کارگران، جوامع محلی و کشورهای آسیبپذیر بیفتد؟
تمرکز کنفرانس بر مفهوم «گذار عادلانه» از همین دغدغه میآمد و تصویب «مکانیسم اقدام بلم» را میتوان مهمترین دستاورد نمادین آن دانست.
این سازوکار قرار است از جوامع وابسته به سوختهای فسیلی در مسیر گذار به اقتصاد کمکربن حمایت کند و شکاف اجتماعی این انتقال را کاهش دهد.

در کنار آن، راهاندازی «صندوق جنگلهای گرمسیری پایدار» (Tropical Forests Forever Facility یا TFFF) با بیش از ۵.۵ میلیارد دلار تعهد اولیه، نشانهای از تلاش برای عبور از وعدههای کوتاهمدت و حرکت بهسوی تامین مالی پایدار حفاظت از جنگلها بود؛ بهویژه با تاکید بر سهم مستقیم جوامع بومی و محلی.
با این حال، این ابتکارها بیش از آنکه نشاندهنده تغییر مسیر بنیادین باشند، یادآور این واقعیتاند که پیشرفت در حکمرانی اقلیم همچنان تکهتکه و محتاطانه پیش میرود.
مساله اصلی «کاپ۳۰» اما جایی دیگر بود. کنفرانس نتوانست بر سر تعهد الزامآور برای خروج تدریجی از سوختهای فسیلی به اجماع برسد و همچنان از ارائه نقشه راهی روشن برای توقف جنگلزدایی طفره رفت.
غیبت رسمی ایالات متحده، تنشهای ژئوپولیتیک و مقاومت کشورهای بزرگ تولیدکننده نفت فضای مذاکرات را به سمتی برد که دستاوردهای اجتماعی اعلامشده نتوانستند شکاف عمیق میان اهداف مورد نظر و مسیر واقعی کاهش انتشار را پر کنند.
در نهایت، «کاپ۳۰» بار دیگر نشان داد جامعه جهانی در گفتار به فوریت بحران باور دارد، اما در عمل هنوز حاضر نیست هزینههای سیاسی تصمیمهای سخت را بپردازد؛ تعللی که تحقق هدف محدودسازی گرمایش به ۱.۵ درجه را بیش از پیش دشوار میکند.
تنوع زیستی؛ بحرانی آرام اما برگشتناپذیر
در کنار تغییر اقلیم، بحران تنوع زیستی در سال ۲۰۲۵ ادامه یافت، بیآنکه همواره در کانون توجه افکار عمومی قرار گیرد.
سفیدشدگی گسترده مرجانها، همراه با کاهش جمعیت گونههای دریایی و تخریب زیستگاههای خشکی، نشانههایی از فشار فعالیت انسانی بر سامانههای طبیعی هستند.
اهمیت این بحران در آن است که برخلاف بسیاری از پیامدهای اقلیمی، از دست رفتن تنوع زیستی اغلب غیرقابل بازگشت است و میتواند به فروپاشی اکوسیستمها منجر شود.
برای نمونه، فروپاشی صخرههای مرجانی نهتنها تنوع زیستی، بلکه معیشت صدها میلیون نفر در زنجیرههای شیلاتی را تهدید میکند.

بحران آب؛ نقطه تلاقی اقلیم و حکمرانی
مساله آب همزمان در سفره مردم، کشاورزی و سیاست خارجی بازتاب یافت.
خشکسالیهای طولانیمدت، افت شدید منابع آب زیرزمینی و ذوب شتابان یخچالها، که به گزارش سازمان ملل بیش از دو میلیارد نفر را تهدید میکند، حاکی از آن است که تغییر اقلیم نهتنها چرخه آب را مختل کرده، بلکه ضعفهای مزمن در مدیریت و حکمرانی منابع آب را بهشدت افزایش داده است.
پژوهشهای معتبر هشدار میدهند این بحران میتواند به منبعی عمده برای تنشهای اجتماعی، مهاجرتهای انبوه و بیثباتی سیاسی تبدیل شود، بهویژه در مناطقی که آب به عامل امنیت ملی بدل شده است.

ایران؛ نمونهای فشرده از بحران جهانی
در سال ۲۰۲۵، ایران به آینه تمامنمای بحرانهای جهانی بدل شد. بحران آب به سطح ژئوپولیتیک رسید و افت شدید سد دوستی، مشهد را به جیرهبندی کشاند.
این وضعیت حتی در اظهارات مقامهای رسمی نیز بازتاب یافت. مسعود پزشکیان، رییس دولت جمهوری اسلامی، گفت: «واقعیت این است که ما با ناترازیهای بسیار بدی مواجه هستیم. ناترازی گاز، برق، انرژی و آب، پول و محیط زیست داریم و همه آن در حدی هستند که ممکن است به بحران تبدیل شوند.»
او همچنین هشدار داد: «اگر باران نیاید، تهران را باید خالی کنند.»
این اعترافی نشان میدهد بحران محیط زیست از سطح هشدار کارشناسی عبور کرده و وارد ادبیات رسمی حکمرانی شده است، هرچند هنوز به سیاستگذاری موثر بینجامیده است.

مه قهوهای آلودگی در کلانشهرهایی مانند تهران و اصفهان دیگر نه یک پدیده گذرا، بلکه به دردی مزمن و ساختاری بدل شده است.
در این میان، سوخت بیکیفیت، ناوگان فرسوده و مازوتسوزی همچنان قربانی میگیرند و در میان این دود و دم، تنها چیزی که بهخوبی خاک میخورد، «قانون هوای پاک» است.
در اواخر پاییز، جنوب کشور از فارس تا بوشهر و هرمزگان بارشهایی فراتر از نرمال را تجربه کرد و بار دیگر سیلاب از شهر و روستا عبور کرد.
این تکرار تلخ نشان میدهد تا زمانی که نقشههای خطر مبنای بازطراحی زیرساختها و کالبد شهر قرار نگیرد، هر باران تند میتواند به یک تراژدی تمامعیار تبدیل شود.

جمعبندی؛ محیط زیست بهمثابه انتخاب سیاسی
سال ۲۰۲۵ بیش از هر زمان دیگری ثابت کرد بحران محیط زیست نه صرفا مسالهای علمی، بلکه بازتابی از انتخابهای سیاسی و اقتصادی است.
علم سالهاست مسیرها و مخاطرات را با دقت نشان داده است؛ آنچه امروز بحران را تداوم میبخشد نه نادانی، بلکه انتخاب آگاهانه تعویق و اقدامهای نصفهنیمه است.
اما هزینههای این انتخاب بهطور نابرابر و با نقض عدالت محیط زیستی بر دوش جوامع فرودست و آسیبپذیر گذاشته میشود.

پنجره فرصت برای مهار بدترین پیامدها هنوز کاملا بسته نشده، اما بهسرعت در حال بسته شدن است.
آینده محیط زیست نه نتیجه اجتنابناپذیر نیروهای طبیعی، بلکه حاصل تصمیمهای امروز ماست؛ تصمیمهایی که اگر به تعویق بیفتند، فردا دیگر امکان انتخاب را از ما خواهند گرفت.

اقدامات دولت دونالد ترامپ از ابتدای سال جاری در افزایش فشارها و تحریمها علیه جمهوری اسلامی بهمنظور «متوقف کردن» صادرات نفت ایران تا حد زیادی ناموفق بوده؛ هرچند این سیاست هزینههای دور زدن تحریمها را برای تهران بهشدت افزایش داده است.
دولت ترامپ وعده کاهش صادرات نفت ایران به ۱۰۰ هزار بشکه در روز را داده بود، اما دادههای شرکت اطلاعات انرژی «کپلر» که در اختیار ایراناینترنشنال قرار گرفته، نشان میدهد حجم محمولههای نفتی ایران که در سال ۲۰۲۵ در بنادر چین تخلیه شده، تنها ۸ درصد نسبت به سال قبل کاهش یافته است.
در سال جاری میلادی، بهطور متوسط روزانه ۱.۳۶ میلیون بشکه نفت خام و میعانات گازی ایران به پالایشگاههای چین رسیده است.
البته جمهوری اسلامی در سال ۲۰۲۴ روزانه حدود ۵۶ هزار بشکه نفت به سوریه صادر میکرد که این صادرات پس از سقوط حکومت بشار اسد متوقف شد.
در مجموع، میتوان گفت سیاست دولت ترامپ برای فروپاشی شدید صادرات نفت ایران با شکست مواجه شده است.
نفت خام و میعانات گازی تقریبا ۴۰ درصد از کل صادرات ایران را تشکیل میدهند که ارزش عادی آن (بدون در نظر گرفتن هزینههای دور زدن تحریمها) در سال جاری حدود ۳۳ میلیارد دلار برآورد میشود؛ رقمی معادل نزدیک به ۱۰ درصد تولید ناخالص داخلی ایران.

زیان دوگانه ایران
ناکامی ترامپ در تحقق وعده توقف صادرات نفت ایران به معنای پیروزی جمهوری اسلامی نیست.
پیش از تحریمهای دولت قبلی ترامپ در سال ۲۰۱۸، ایران روزانه ۲.۵ میلیون بشکه نفت صادر میکرد؛ رقمی که در سال ۲۰۲۰ به حدود ۴۰۰ هزار بشکه سقوط کرد.
با روی کار آمدن دولت جو بایدن، صادرات نفت ایران هر سال افزایش یافت و در سال ۲۰۲۴ به حدود ۱.۵۵ میلیون بشکه در روز رسید.
با آغاز به کار دولت جدید ترامپ، نهتنها روند احیای صادرات نفت ایران متوقف شد، بلکه رو به افول گذاشت و معکوس شد.
نکته کلیدی دیگر، افزایش هزینههای دور زدن تحریمهاست. در ابتدای سال جاری، جمهوری اسلامی به پالایشگاههای چینی ۲ تا ۳ دلار به ازای هر بشکه تخفیف میداد، اما بر اساس برآوردهای کپلر، این رقم اکنون به ۱۱ دلار رسیده است.
دادههای کپلر همچنین نشان میدهد حجم نفت شناور ایران طی یک سال گذشته بیش از دو برابر شده و به حدود ۱۵۲ میلیون بشکه رسیده است.
در شرایط عادی، هزینه روزانه اجاره نفتکشها برای نگهداری چنین حجمی از نفت در دریا تقریبا ۸ میلیون دلار است. البته اجاره کشتیها از ناوگان موسوم به «سایه» که برای قاچاق نفت ایران، روسیه و ونزوئلا استفاده میشود، چندین برابر این رقم هزینه دارد.
حتی شرکت ردیابی نفتکش «وورتکسا» حجم نفت شناور ایران را ۲۰۰ میلیون بشکه برآورد کرده است.

به زبان ساده، سالانه حدود ۵ تا ۶ میلیارد دلار از درآمد نفتی ایران صرف نگهداری نفت در دریا و در نزدیکی آبهای چین میشود تا در صورت بروز اختلال در بارگیری نفت، تحویل به پالایشگاههای چینی ادامه یابد.
تا اینجا، حدود ۱۵ درصد از ارزش نفت ایران از طریق تخفیف به پالایشگاههای چینی و ۲۰ درصد از طریق هزینههای ذخیرهسازی شناور از بین میرود، اما این تنها بخشی از اتلاف درآمد نفتی ایران است.
بخش عمدهای از نفت ایران پیش از رسیدن به مشتریان چینی، باید از مسیر انتقال کشتی به کشتی، تغییر اسناد و تغییر نام تجاری نفت عبور کند؛ فرآیندی که به دست دلالان نفتی صورت میگیرد.
بخشی از درآمد نفت ایران نیز به این واسطهها، جعلکنندگان اسناد، شبکههای گسترده شرکتهای صوری و موارد مشابه اختصاص مییابد.
البته مشکلات جمهوری اسلامی در دسترسی به درآمدهای نفتی به اینجا ختم نمیشود. بخشی از درآمد نفت ایران در قالب تهاتر با کالاهای چینی و بخشی دیگر در ازای خدمات چینی تسویه میشود.
روزنامه والاستریت ژورنال در ماه اکتبر گزارش داد سالانه ۸.۴ میلیارد دلار از درآمد صادرات نفت ایران به چین از طریق تهاتر با خدمات چینی تسویه میشود.
اما سال ۲۰۲۶ برای جمهوری اسلامی سال سختتری خواهد بود.
بر اساس دادههای شرکتهای ردیابی نفتکشها، ایالات متحده در سال ۲۰۲۴ تنها ۳۸ درصد از نفتکشهای دخیل در دور زدن تحریمهای نفتی ایران را تحریم کرده بود؛ اما در سال ۲۰۲۵ این رقم از ۷۰ درصد فراتر رفته است.
اقدام آمریکا در توقیف چند نفتکش تحریمشده در سواحل ونزوئلا که برای ایران نیز نفت حمل میکردند، مشکلات تازهای برای جمهوری اسلامی ایجاد خواهد کرد.
طبق برآوردهای «تانکر ترکرز»، شرکت ردیابی نفتکشها، حدود ۱۴۷۰ نفتکش ناوگان سایه در سال ۲۰۲۵ فعال بودهاند که ۴۰ درصد آنها در خدمت صادرات نفت ایران بودهاند؛ سهمی تقریبا مشابه برای روسیه ثبت شده و بخش باقیمانده عمدتا به ونزوئلا و دو کشور دیگر اختصاص داشته است.
از این رو، دستکم از نظر لجستیکی، قاچاق نفت تحریمشده در سال ۲۰۲۶ برای جمهوری اسلامی بهمراتب دشوارتر خواهد شد.

یافتههای یک پژوهش تازه نشان میدهد برخی افراد بیش از دیگران تحت تاثیر نشانههای دیداری و شنیداری محیط اطراف خود قرار میگیرند و همین مساله میتواند آنها را در چرخهای از تصمیمهای پرخطر یا زیانبار گرفتار کند.
بر اساس پژوهشی که از سوی انجمن علوم اعصاب آمریکا منتشر شد، مغز انسان بهطور مداوم اطلاعاتی مانند تصاویر، صداها و فضاهای آشنا را با پیامدهای بعدی آنها پیوند میدهد.
این فرآیند که «یادگیری تداعیگر» نام دارد، به افراد کمک میکند بر پایه تجربههای قبلی، سریعتر تصمیم بگیرند و از خطر دوری کنند.
با این حال، پژوهشگران میگویند این سیستم در همه افراد به یک شکل عمل نمیکند.
این تحقیق توضیح میدهد که چگونه سازوکارهای طبیعی یادگیری در مغز، در بعضی افراد بهجای کمک به تصمیمگیری بهتر، به تداوم انتخابهای نامطلوب منجر میشود.

نقش نشانهها در تصمیمگیری نادرست
به گفته جوزپه دی پلگرینو، سرپرست این مطالعه از دانشگاه بولونیا، افراد از نظر میزان اتکا به نشانههای محیطی برای تصمیمگیری تفاوت چشمگیری با یکدیگر دارند.
برخی افراد هنگام تصمیمگیری بهشدت به تصاویر و صداهای اطراف خود وابستهاند، در حالی که گروهی دیگر انعطافپذیری بیشتری دارند و کمتر تحت تاثیر این محرکها قرار میگیرند.
به گفته پژوهشگران، مشکل زمانی بروز میکند که معنای این نشانهها دستخوش تغییر میشود.
برای نمونه، اگر یک محیط یا صدای آشنا که پیشتر با پاداش همراه بوده، بهتدریج به پیامدهای پرخطر یا نامطلوب منجر شود، مغز همه افراد نمیتواند این تغییر را بهدرستی ثبت کند.
در افرادی که حساسیت بالایی به نشانهها دارند، مغز در «بهروزرسانی» این آموختهها ناتوان میماند و همچنان بر اساس الگوهای قدیمی واکنش نشان میدهد.
در نتیجه این افراد، حتی پس از تجربه شکست یا زیان، همان انتخابهای قبلی را تکرار میکنند.
پیوند نشانهها با اعتیاد و اضطراب
در این شرایط، نشانههای محیطی بهجای آنکه راهنمایی مفید باشند، به عامل اصلی هدایت رفتار تبدیل میشوند و ترک عادتهای زیانبار را دشوارتر میکنند.
این یافتهها میتواند به درک بهتر الگوهای رفتاری در اعتیاد، اختلالات وسواسی و اضطراب کمک کند.
تیم تحقیقاتی قصد دارد این نوع الگوی یادگیری را در میان افراد دارای اختلالات بالینی مورد بررسی قرار دهد.
هدف آنها یافتن پاسخ روشنتری برای این پرسش است که آیا حساسیت بیش از حد به نشانههای محیطی میتواند یکی از دلایل اصلی تداوم الگوی تصمیمگیریهای پرخطر در این گروهها باشد.

شورای امنیت سازمان ملل متحد پس از به رسمیت شناخته شدن سومالیلند توسط اسرائیل، جلسه اضطراری تشکیل جلسه میدهد.این نشست به درخواست سومالی قرار است بعدازظهر دوشنبه هشتم دی در نیویورک برگزار شود.
در همین ارتباط، دنی دانون، سفیر اسرائیل در سازمان ملل، گفت سومالی به دنبال «به چالش کشیدن تصمیمات حاکمیتی» است و افزود اسرائیل «مسئولانه و با احتیاط عمل خواهد کرد، در حالی که از بحثهای سیاسی که به دنبال به چالش کشیدن تصمیمات حاکمیتی هستند، هراس نخواهد داشت.»
او گفت: «ما به همکاری با هر طرف که به ثبات منطقهای کمک کند، ادامه خواهیم داد.»
در این میان، اعلام شده است که شورای اتحادیه عرب یکشنبه هفتم دی نشستی اضطراری را در قاهره، مقر دبیرخانه کل ای نهاد، برای بررسی «خطرات» به رسمیت شناختن سومالیلند بهعنوان یک دولت مستقل از سوی اسرائیل برگزار خواهد کرد.
به گزارش رسانههای اسرائیلی، سومالیلند ممکن است در آینده پذیرای پناهجویان فلسطینی از غزه شود.
نشست قاهره در پاسخ به درخواست نماینده دائم سومالی در اتحادیه عرب و در چارچوب اقدام مشترک کشورهای عربی برای مقابله با تصمیم بیسابقه اسرائیل برگزار خواهد شد.
پیشتر مصر جمعه پنجم دی اعلام کرده بود که وزیران امور خارجه سومالی، مصر، ترکیه و جیبوتی در بیانیه مشترکی به رسمیت شناختن سومالیلند توسط اسرائیل را محکوم کردهاند.
در این بیانیه بر حمایت کامل این چهار کشور از وحدت، حاکمیت و تمامیت ارضی سومالی تاکید شده است.
وزارت امور خارجه سوریه نیز شنبه ششم دی به رسمیت شناختن سومالیلند توسط اسرائیل را محکوم کرد.
در همین حال، حسن شیخ محمود، رییسجمهوری سومالی، در بیانیهای که شنبه در شبکه اجتماعی ایکس منتشر کرد، به رسمیت شناخته شدن سومالیلند را به عنوان «تجاوز غیرقانونی» و اقدامی «خلاف قوانین بینالمللی»، محکوم کرد.
او نوشت: «دخالت در امور داخلی سومالی خلاف قوانین حقوقی و دیپلماتیک است» و افزود مردم سومالی از هم جدا نشدنی هستند.
پیشتر دولت سومالی اقدام اسرائیل را «تعرضی آشکار» به حاکمیت و تمامیت ارضی خود دانسته و نسبت به پیامدهای آن بر ثبات منطقه شاخ آفریقا و دریای سرخ هشدار داده بود.
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، جمعه پنجم دی اعلام کرد که این کشور بهطور رسمی «جمهوری سومالیلند» را بهعنوان کشوری مستقل و دارای حاکمیت به رسمیت شناخته و با عبدالرحمن محمد عبدالله، رییسجمهوری سومالیلند، در این زمینه یک اعلامیه مشترک امضا کرده است.
نتانیاهو گفت که این اعلامیه «در راستای روح توافقنامههای ابراهیم» که به ابتکار دونالد ترامپ، رییسجمهوری ایالات متحده، طراحی شده، امضا شده است.
به این ترتیب، اسرائیل نخستین کشور عضو سازمان ملل متحد به شمار میرود که سومالیلند را به رسمیت شناخته است.سومالیلند در شمال شاخ آفریقا قرار دارد و در سال ۱۹۹۱ پس از فروپاشی دولت مرکزی سومالی، بهطور یکجانبه اعلام استقلال کرد. سومالیلند تاکنون از سوی جامعه بینالمللی بهعنوان یک کشور مستقل به رسمیت شناخته نشده است و از نظر حقوق بینالملل همچنان بخشی از سومالی محسوب میشود.
در این حال، ترامپ به روزنامه نیویورکپست گفت آماده به رسمیت شناختن سومالیلند نیست و این موضوع را بررسی میکند.
او در پاسخ به پرسشی درباره پیشنهاد رییسجمهوری سومالیلند مبنیبر ارائه امکانات به آمریکا برای احداث یک پایگاه نظامی در ساحل دریای سرخ گفت: «این موضوع را بررسی میکنیم. من چیزهای زیادی را بررسی میکنم و همیشه تصمیمهای بزرگی میگیرم که در نهایت هم درست از آب درمیآیند.»
به گزارش خبرگزاری فرانسه، گروه تروریستی الشباب پس از اقدام اسرائیل در بهرسمیتشناختن سومالیلند بهعنوان یک دولت مستقل، اسرائیل را تهدید کرد و این تصمیم را نشانهای از «توسعهطلبی» در سرزمینهای سومالی دانست.
الشباب که در سومالی فعال است و با شبکه القاعده ارتباط دارد، شنبه در بیانیهای اعلام کرد هرگونه تلاش اسرائیل «برای ادعا یا استفاده از بخشهایی از سومالیلند» را نخواهد پذیرفت و در برابر آن خواهد جنگید. این گروه، بهرسمیتشناختن سومالیلند از سوی اسرائیل را نشانه تصمیم این کشور برای گسترش نفوذ خود در مناطق شمالغربی سومالی توصیف کرد و مدعی شد این اقدام در حمایت از آنچه «اداره مرتد» مینامد، انجام شده است.
در همین حال، روزنامه اورشلیمپست شنبه در تحلیلی در مورد به رسمیت شناختن سومالیلند به اهمیت تنگه بابالمندب اشاره کرد که گلوگاه اقتصادی برای کشتیرانی از مدیترانه به اقیانوس هند است و افزود به همین دلیل، این منطقه در سطح جهانی به عنوان یک منطقه تجاری بسیار مهم در نظر گرفته میشود.
اورشلیمپست نوشت: «برخی ممکن است این اقدام را آغاز دوره جدیدی از رقابت بینالمللی در این بخش از آفریقا بدانند و بسیاری از کشورها در حال حاضر درگیر این موضوع هستند.»
این روزنامه برای مثال، به «دخالت ترکیه در سومالی و سودان» اشاره کرد و نوشت که امارات متحده عربی نیز در بندری در سومالیلند سرمایهگذاری کرده است و قدرتهای اروپایی در جیبوتی پایگاه و نیروی نظامی دارند.
اورشلیم پست ضمن اشاره به حملات حوثیهای یمن، گروه نیابتی جمهوری اسلامی، به کشتیهای تجاری در منطقه اضافه کرد که بسیاری از کشورهای این منطقه ضعیف هستند یا مانند سودان با درگیریهای داخلی مواجه هستند.
این روزنامه، اقدام اخیر اسرائیل را در مقایسه با شرایط موجود در منطقه و حضور کشورهایی مانند فرانسه، ایالات متحده، ترکیه، ایران، و امارات متحده عربی و عربستان سعودی اینگونه تحلیل کرد که «ماهیهای بزرگتری برای سرخ کردن وجود دارد.»

در حالی که تنش میان جمهوری اسلامی و آمریکا همچنان یکی از محورهای اصلی بحران در منطقه است، محمد شیاع السودانی اعلام کرده بغداد میکوشد از روابط همزمان خود با تهران و واشینگتن برای میانجیگری و باز کردن مسیر گفتوگو میان دو طرف استفاده کند.
تلاشی که به گفته نخستوزیر عراق، با هدف کاهش تنش و تقویت ثبات منطقهای دنبال میشود.
سودانی در گفتوگو با شبکه المیادین، وابسته به حزبالله لبنان، تاکید کرد جایگاه ویژه عراق در تعامل با هر دو طرف، این کشور را در موقعیتی قرار داده است که بتواند میزبان یا تسهیلکننده گفتوگوهای احتمالی میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا باشد. او گفت مقامهای دولت آمریکا با اصل گفتوگو با طرف ایرانی در بغداد موافقت کردهاند و عراق همچنان در حال پیگیری این مسیر دیپلماتیک است.
توصیه بغداد به واشینگتن: مذاکره با احترام، نه با تهدید
سودانی در بخش دیگری از سخنان خود تصریح کرد دولت عراق به واشینگتن توصیه کرده است در قبال تهران از زبان تهدید فاصله بگیرد. به گفته او، مذاکرات تنها در فضایی مبتنی بر احترام و اعتماد متقابل میتواند به نتیجه برسد و «گفتوگو زیر سایه فشار و تهدید نظامی معنا ندارد».
او همچنین اعلام کرد بغداد از رفع تحریمهای اقتصادی علیه ایران حمایت میکند و این اقدام را گامی مثبت برای احیای مسیر دیپلماسی میان تهران و واشینگتن میداند؛ موضعی که به گفته نخستوزیر عراق، میتواند به کاهش تنشهای منطقهای کمک کند.
در روزهای اخیر، گمانهزنیها درباره سرنوشت گروههای نیابتی جمهوری اسلامی در عراق و همچنین چشمانداز روابط بغداد-تهران در سایه فشارهای فزاینده آمریکا و اسرائیل افزایش یافته است.
انحلال گروههای نیابتی جمهوری اسلامی یکی از شروط سهگانه دولت دونالد ترامپ برای آغاز مجدد مذاکرات واشینگتن و تهران است.
روزنامه الشرق الاوسط ۳۰ آذر به نقل از منابع آگاه گزارش داد دولت عراق طی دو هفته گذشته دو هشدار جدی درباره احتمال حمله گسترده اسرائیل به مواضع گروههای شبهنظامی متحد جمهوری اسلامی در این کشور دریافت کرده است.
روابط بغداد و تهران؛ نزدیک اما مستقل
نخستوزیر عراق در عین تاکید بر نقش میانجیگرانه بغداد، کوشید بر استقلال تصمیمگیری دولت خود تاکید کند. او روابط عراق و ایران را «مثبت و مستحکم» توصیف کرد و گفت این رابطه بر پایه اشتراکات دینی، فرهنگی و اجتماعی و نیز همکاری دو کشور در مبارزه با داعش شکل گرفته است.
سودانی در عین حال تصریح کرد که در دوران مسئولیت خود «هیچگونه دستور، مداخله یا اعمال نفوذی» از سوی ایران در امور داخلی عراق مشاهده نکرده و تاکید کرد که سیاست خارجی بغداد بر اساس منافع ملی عراق تعریف میشود، نه خواست بازیگران خارجی.
این اظهارات در حالی بیان شده که پنجم دی ماه، محمدکاظم آلصادق، سفیر جمهوری اسلامی در عراق، در مصاحبهای تلویزیونی اعلام کرد در صورت دریافت درخواست رسمی، حکومت ایران آماده حفاظت از «نظام سیاسی عراق در برابر سقوط» است.
او بر تقویت روابط دوجانبه تهران-بغداد تاکید کرد و گفت: «ما به خواستههای دولت عراق احترام میگذاریم و به گونهای تعامل میکنیم که حقوق مقاومت حفظ شود.»
«محور مقاومت» عنوانی است که مقامها و رسانههای جمهوری اسلامی از آن برای گروههای مسلح مورد حمایت تهران در منطقه، نظیر حماس، جهاد اسلامی، حزبالله، حشد شعبی و حوثیهای یمن، استفاده میکنند.
عراق؛ از میدان تقابل به پل گفتوگو
اظهارات نخستوزیر عراق نشان میدهد دولت او در تلاش است تصویری تازه از نقش بغداد در معادلات منطقهای ارائه دهد؛ نقشی که، در نگاه تحلیلگران، به جای تبدیل شدن به «میدان رقابت قدرتها»، بر ایفای نقش پل ارتباطی و میانجی متمرکز است. به گفته سودانی، عراق پس از سالها درگیری و بیثباتی، میخواهد بخشی از راهحل بحرانهای منطقه باشد، نه بخشی از مساله.
معترضان یکشنبه شعار میدادند: «ما فدرالیسم میخواهیم» و «ملت سوریه یکی است».
سلمان منصور، یکی از معترضان، به رویترز گفت: «ما برای مطالبه کرامتمان و حق زندگی آمدهایم. ما خواهان فدرالیسم سیاسی هستیم، درست مثل کشورهای بزرگ مانند آمریکا، آلمان و امارات متحده عربی.»
او افزود: « بعد از آنکه در سرزمینهای خودمان کشته شدیم، آمدهایم حق زندگیمان را مطالبه کنیم.»
در ماه مارس، یک شورش ناکام وفاداران اسد موجی از کشتارهای تلافیجویانه نیروهای وابسته به دولت را در پی داشت. در جریان آن درگیریها بیش از هزار تن از علویان کشته شدند.
هفته گذشته نیز در پی انفجار بمب در یک مسجد علویان در شهر نزدیک حمص، هشت نفر جان خود را از دست دادند.
اعتراضات تازه، بار دیگر شکنندگی اوضاع امنیتی و سیاسی سوریه پس از تغییر قدرت و ادامه تنشهای فرقهای در کشور را نمایان کرده است.







