کودکی زیر دار قالی؛ روایت سفرنامهها از کودکان کار در عصر قاجار
پژوهشی تازه بر اساس سفرنامههای اروپایی نشان میدهد در عصر قاجار، هزاران کودک در کارگاههای تاریک و خانههای اعیان به کار گرفته میشدند؛ کودکانی با دستمزد ناچیز و بدون آموزش و سرگرمی که بار اقتصاد فرسوده و طبقاتی آن دوره را بر دوش میکشیدند.
این پژوهش که در آخرین شماره مجله «مطالعات ایرانی» دانشگاه باهنر کرمان منتشر شد، تصویری روشن از وضعیت فراموششده کودکان کار در دوره قاجار ارائه میکند؛ گروهی که در روایتهای رسمی تاریخ ایران تقریبا نادیده گرفته شدهاند.
فائزه شجاعینیا، دانشجوی دکتری تاریخ دانشگاه الزهرا و فرهاد دشتکینیا، دانشیار تاریخ دانشگاه باهنر، این مطالعه را با هدف بازخوانی جایگاه اجتماعی و اقتصادی کودکان کار در ساختار طبقاتی عصر قاجار و بررسی نقش آنان در چرخه تولید و خدمات انجام دادند.
کودکان در دو دنیای نابرابر
بر اساس یافتههای این تحقیق، کودکان در آن دوره در دو عرصه اصلی صنایع دستی و مشاغل خدماتی به کار گرفته میشدند. در هر دو عرصه، فقر، حقوق ناچیز و کار طاقت فرسا چهره مشترک زندگی آنان بود.
خانوادههای فرودست زیر فشار قحطیهای پیاپی و بحرانهای اقتصادی ناچار بودند کودکان خود را راهی بازار کار کنند.
سفرنامهنویسانی که از ایران قاجار دیدن کردند، بارها به حضور پررنگ کودکان در فعالیتهای اقتصاد آن مقطع زمانی پرداختهاند؛ موضوعی که در منابع فارسی آن دوره کمتر بازتاب یافته است.
همدان، حدود سال ۱۳۰۰ خورشیدی
کودکان زیر سقف کارگاههای تاریک
بخش مهمی از یافتهها به کارگاههای قالیبافی، شالبافی و صنایع نساجی اختصاص دارد.
در کارگاههای قالیبافی مناطقی چون اراک، کرمان و خراسان، کودکان ۵ تا ۷ ساله در کنار بزرگسالان روی دارهای بلند مینشستند، ساعتهای طولانی کار میکردند و در فضایی پر از گرد و غبار و هوای بسته، روزانه تنها چند قران دستمزد میگرفتند.
در صنعت شالبافی کرمان که محصول آن به اروپا راه یافت، نیروی کار اصلی کودکان بودند.
آنان از سپیده صبح تا پس از غروب در اتاقهای نمور و بدون نور کافی کار میکردند و بهدلیل سوء تغذیه و بیماریهای تنفسی، بسیاری پیش از رسیدن به بزرگسالی از پا میافتادند.
سفرنامهها همچنین از حضور گسترده کودکان در کارگاههای ابریشم و بافت پشم خبر میدهند. انگشتان ظریف و سرعت عمل آنان بهانهای بود تا کارفرمایان کودکان فقیر را «کارگر مناسب» بدانند؛ تعبیری که خشونت نهادی در مناسبات کار آن دوره را آشکار میکند.
کودکانی در خدمت شکوه اشراف
سفرنامهها همچنین از حضور گسترده کودکان در خانههای شاه و شاهزادگان خبر میدهند. در آن زمان، هرچه تعداد «غلامان و ندیمههای خردسال» در خانهای بیشتر بود، نشانه منزلت بالاتر صاحبخانه محسوب میشد.
این کودکان کارهایی چون پذیرایی، نگهبانی، خدمترسانی و همراهی زنان خانه را انجام میدادند و در مقابل، تنها خوراک و سرپناه میگرفتند.
بسیاری از آنان از خانوادههای فقیر به امید زندگی بهتر به خانههای اعیان سپرده میشدند، اما در عمل از هرگونه اختیار و آینده محروم میماندند.
حتی زمانی که ارباب هزینه لباس یا ازدواجشان را پرداخت میکرد، رابطه قدرت دستخوش تغییر نمیشد و «کودکخدمتکار» همچنان در جایگاه پایین باقی میماند.
کودکی حذفشده از متن تاریخ
مرور دهها سفرنامه فرنگیان خلأ جدی تاریخنگاری کودکی در ایران آن زمان را برجسته میکند.
کودکان کار در عصر قاجار در شرایط سخت، با دستمزد ناچیز، بدون حمایت حقوقی، و با خطر بیماری و مرگ زودرس زندگی میکردند و از آموزش رسمی، تفریح و تجربه معمول کودکی بیبهره بودند.
پژوهشگران تاکید میکنند که با آغاز دوره پهلوی اول و شکلگیری نهادهای آموزشی و قوانین جدید، معنای کودکی بهتدریج دگرگون شد. هرچند این تغییرات در عمل فراگیر نشد، اما نشان داد دولت مدرن در حال بازتعریف جایگاه کودک در جامعه است.
بر اساس این پژوهش، بازخوانی سفرنامههای فرنگیان یادآور مسیری است که جامعه ایرانی در فهم حقوق کودکان و ارزش دوران کودکی طی کرده است.
بازگشت به این روایتهای تاریخی میتواند زمینهای برای درک عمیقتر از چگونگی شکلگیری مفهوم «کودکی» در ایران معاصر فراهم کند.