فرمانده نظامی آمریکا: نقشه حمله به مراکز اتمی در ایران با ضربالاجل ۶۰ روزه ترامپ آغاز شد
فرمانده عملیات نظامی آمریکا در حمله به تاسیسات هستهای جمهوری اسلامی در جنگ ۱۲ روزه، در گفتوگو با فاکسنیوز تاکید کرد زمانی که دونالد ترامپ خط قرمزی با مهلت ۶۰ روزه برای روشن شدن وضعیت برنامه هستهای تهران ترسیم کرد، بمبافکنهای آمریکایی بلافاصله آماده اجرای نقشه شدند.
شبکه فاکسنیوز در گزارشی اعلام کرد: «به محض آگاهی از این ضربالاجل، برنامهریزی برای تعیین گزینههای حمله آغاز شد تا در پایان مهلت مقرر، به ترامپ ارائه شوند.»
به گفته این فرمانده نظامی، عملیات فراتر از یک موج حمله طراحی شده بود و عوامل برای سناریوهای گستردهتر نیز آماده بودند: «هیچکس نمیخواهد ایران به سلاح هستهای دست یابد. این عملیات درباره بازگرداندن و تقویت بازدارندگی در برابر رژیمی بود که همه میدانند با این توانمندی، ثبات منطقه و جهان را بر هم خواهد زد.»
دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا، اعلام کرد با حملات آمریکا، برنامه هستهای حکومت ایران «بهطور کامل نابود شده است».
واکنش تلافیجویانه جمهوری اسلامی علیه نیروهای نظامی آمریکا محدود بود.
تهران حملهای به یک پایگاه هوایی آمریکا در قطر انجام داد اما پیشاپیش هر دو طرف را مطلع کرد و در این ضدحمله، کسی آسیب ندید.
یکی از فرماندهان ارتش آمریکا در عملیات حمله بمبافکنهای بی-۲ پیش از این جزییات جدیدی از این حمله ارائه کرد و به فاکسنیوز گفت که در مجموع چهار هزار نفر این حمله را پشتیبانی و اجرا کردند.
در جریان جنگ ۱۲ روزه اسرائیل و جمهوری اسلامی، هفت فروند بمبافکن بی-۲ در عملیات «چکش نیمهشب» علیه تاسیسات اتمی جمهوری اسلامی از پایگاه وایتمن آمریکا به سمت ایران به پرواز درآمدند.
فاکسنیوز دوشنبه ۲۴ شهریور در گزارشی از پایگاه هوایی وایتمن، توانست با سرهنگ جاش ویتالا، از فرماندهان ارتش آمریکا و همکارانش درباره این که چگونه این هفت بمبافکن، نخستین استفاده رزمی از بمبهای سنگرشکن ۳۰ هزار پوندی آمریکا را علیه سایتهای هستهای ایران انجام دادند، گفتوگو کند.
ویتالا و همکاران او شرح دادند که چهار هزار نفر بهصورت محرمانه کار کردند تا این هفت بمبافکن رادارگریز را به ماموریتی ۳۰ ساعته به درون حریم هوایی ایران بفرستند.
این هواپیماها پیشتر در واکنش به حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، مواضع طالبان در افغانستان را هدف قرار دادند و مسیر را برای ورود نیروهای آمریکایی به این کشور هموار کردند. آن عملیات بیش از ۴۴ ساعت طول کشید اما به گفته ویتالا، ماموریت ایران، «طولانیترین ماموریت بزرگ بمباران هوایی با بی-۲ در تاریخ» به شمار میرود.
همچنین نخستین بار بود که بمب نفوذگر عظیمالجثه ۳۰ هزار پوندی ایالات متحده در جریان یک نبرد به کار رفت.
این نیروهای ارتش آمریکا این حمله را «اجرایی بینقص» نامیدند و روایتهایی از فشار کار، آموزش و هماهنگی لازم برای اجرای آن ارائه دادند.
رسانههای ایران از مرگ شش نفر در منطقه گلشاد پردیس اهواز بهدلیل انفجار ناشی از «نشت گاز» در یک مجتمع مسکونی چهار واحدی خبر دادند.
بابک ربیعی، سرپرست سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری اهواز اعلام کرد صبح چهارشنبه ۲۶ شهریور انفجاری در یک ساختمان رخ داد و شدت آن به حدی بود که چهار واحد مسکونی آن بهطور کامل تخریب شدند.
ربیعی گفت: «بررسیهای اولیه حاکی از آن است که نشت گاز علت وقوع این انفجار بوده اما تیمهای کارشناسی در حال بررسی جزییات و علت دقیق حادثه هستند.»
بهدنبال پایان جنگ ۱۲ روزه و اعلام آتشبس میان جمهوری اسلامی و اسرائیل در چهار تیر، موج آتشسوزیها، انفجارها و صداهای مهیب در شهرهای مختلف ایران آغاز شد و دستکم تا یک ماه و نیم به شکل مستمر ادامه داشت.
مسئولان جمهوری اسلامی «نشت گاز»، «نقص فنی» یا «پاکسازی مهمات جنگی» را دلیل این رخدادها اعلام کردند.
بر اساس گزارشها، قربانیان انفجار در اهواز دو کودک دو ساله، یک کودک سه ساله، یک مرد ۲۰ ساله، یک مرد ۲۵ ساله و یک زن ۵۵ ساله هستند.
به گفته مقامهای امداد و نجات شهر اهواز، این حادثه ۱۱ مصدوم داشت که هشت نفر از آنان به صورت سرپایی درمان شدند و یک نفر با سوختگی به بیمارستان منتقل شد.
علیرضا حلاج، معاون شهردار اهواز، اعلام کرد یک نفر از کشتهشدگان و دو نفر از مجروحان مربوط به خانه ویلایی مجاور بودند.
او گفت آواربرداری مجتمع مسکونی حادثهدیده ناشی از انفجار گاز به پایان رسیده و سه نفر در جریان عملیات آواربرداری از زیر آوار خارج شدند.
بررسیهای ایراناینترنشنال نشان میدهد از سوم تیر تا ۲۰ مرداد، دستکم ۵۰ انفجار و آتشسوزی بحثبرانگیز در ۱۹ استان کشور رخ داده است.
وقوع این انفجارها پس از آتشبس با اسرائیل، احتمال مربوط بودن برخی از آنها با مرگ مشکوک چهرههای امنیتی و نظامی و تردیدها درباره علت واقعی بروز آنها را افزایش داده است.
از میان تمام اماکنی که در این مدت انفجار یا آتشسوزی در آنها مورد تردید قرار گرفته است، حدود ۳۰ درصد کاربری تجاری، ۲۴ درصد کاربری مسکونی، ۱۶ درصد کاربری صنعتی، ۱۴ درصد کاربری نظامی، ۱۰ درصد کاربریهای عمومی و شش درصد نیز کاربری نامعلوم داشتند.
کنسرت سیروان خسروی، خواننده نامدار ایرانی، در محوطهای که زمانی کاخ شاه در تهران بود، به نمادی از میراث جنبش «زن، زندگی، آزادی» بدل شده است.
ویدیوهایی که در شبکههای اجتماعی منتشر شده، نشان میدهد زنان در میان تماشاگران نهتنها حجاب اجباری را کنار گذاشتهاند، بلکه با لباسهایی آشکارا غربی و بدون هیچ پوششی بر سر، آزادانه میرقصند.
این صحنهها در مکانی رقم میخورد که روزگاری به سلطنت ایران تعلق داشت و اکنون زیر نگاه هرچند محتاطانه اما رو به تساهل جمهوری اسلامی دیده میشود.
کنسرتروها آزادانه آواز میخوانند و میرقصند؛ کارهایی که همچنان بر اساس قانون کیفری جمهوری اسلامی «جرم» محسوب میشود و تا چند سال پیش با مجازاتهای سخت مواجه بود.
این تصاویر تضادی آشکار با دو سال قبل دارد؛ زمانی که چند زن در کنسرتی دیگر از سیروان خسروی بهدلیل آنچه مقامها «بدحجابی» نامیدند، بازداشت شدند.
مهسا (ژینا) امینی در بازداشت گشت ارشاد جان باخت؛ رخدادی که جرقه جنبش «زن، زندگی، آزادی» را زد. جنبشی که با خشونت مرگبار سرکوب شد اما بهنظر میرسد در نهایت بخشی از تمایلات سرکوبگرانه تهران را تعدیل کرده است.
اردیبهشتماه، شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی، اجرای «طرح حجاب و عفاف» را متوقف کرد. طرحی که بیم آن میرفت اجرای آن در شرایط فشارهای فزاینده ژئوپلیتیک و اقتصادی، تنشهای داخلی را شعلهورتر کند.
کنسرت و بقای حکومت
بهمن بابازاده، روزنامهنگار آزاد حوزه موسیقی، کنسرت سیروان خسروی را نشانهای از تغییری عمیقتر دانسته است.
او در شبکههای اجتماعی نوشت که حاکمیت و جمهوری اسلامی درس خود را گرفتهاند و از خیلی چیزها عبور کردهاند: «از حماقت لغو کنسرتها رد شده[اند].»
بابازاده ادامه داد که حاکمیت «یاد گرفته» و برای بقای خود پیش رفته است.
او همچنین به کنسرت گروه «بُمرانی» در شیراز اشاره کرد و آن را «آغاز حرکتی بزرگ برای تغییرات ساختاری» خواند و یادآوری کرد که: «شاد بودن حق مردم است.»
اما تنها چند روز بعد، مقامها اعلام کردند که گروه بمرانی از اجرا در شیراز و کل استان فارس منع شده است.
خبرگزاری مهر گزارش داد مقامهای استانی این گروه را به «رفتار هنجارشکنانه» در همان اجرا متهم کردهاند.
این اتفاق بار دیگر نشان داد که این روزنههای فرهنگی تا چه حد شکننده و در معرض بازگشت ناگهانی محدودیتها هستند.
پیشرفتی در کار است؟
با این حال، همه این تحولات را بهمثابه پیشرفت واقعی نمیبینند.
مرسده شاهینکار، از بازماندگان جنبش «زن، زندگی، آزادی» که سه سال پیش با شلیک نیروهای امنیتی یک چشم خود را از دست داد، معتقد است این نوع آزادیها در واقع «آزادیهای کنترلشده» هستند؛ آزادیهایی که با هدف فروکش کردن خشم عمومی و جلوگیری از خیزش دوباره اعطا میشوند.
او میگوید اگرچه اعتراضات، تغییرات اجتماعی انکارناپذیری ایجاد کرده اما حکومت این تغییرات را تنها بهعنوان راهبردی برای بقا مدیریت میکند.
با این حال، در آستانه سالگرد کشته شدن مهسا امینی، تصاویر جوانان ایرانی در کنسرتها - بیحجاب، در حال آواز خواندن و خندیدن در کنار یکدیگر - نیرویی آرام و پرمعنا با خود دارد.
برای بسیاری، این تصاویر یادآور آن است که میراث او همچنان زنده است.
رسانههای وابسته به جمهوری اسلامی گزارش دادند که بابک شهبازی، زندانی سیاسی در زندان قزلحصار کرج اعدام شده است.
خبرگزاری میزان، رسانه قوه قضاییه جمهوری اسلامی گزارش داد که حکم اعدام شهبازی صبح چهارشنبه ۲۶ شهریور با اتهام «افساد فیالارض از طریق محاربه و جاسوسی برای اسرائیل» اجرا شده است.
سعید دهقان، وکیل و مدیر پروژه تاریخ شفاهی حقوق بشر ایران، اعدام شهبازی در سالگرد قتل حکومتی مهسا امینی را «عمدیترین نوع قتل» توصیف کرد و یادآور شد که پیشتر نیز در روز تولد کیان پیرفلک، حکم اعدام مجاهد کورکور اجرا شده بود.
به گفته دهقان، این انتخابهای زمانی نشان میدهد حکومت از اعدامها بهعنوان ابزاری برای پیامرسانی سیاسی استفاده میکند.
مرتضی کاظمیان، عضو تحریریه ایراناینترنشنال درباره اجرای حکم اعدام شهبازی گفت: «نظام قضایی جمهوری اسلامی نهتنها حداقلهای دادرسی عادلانه را رعایت نمیکند، بلکه بهعنوان نظامی دینمحور، مبانی فقهی مرتبط با قتل و اعدام را نیز نادیده میگیرد.»
کیهان برادر بابک شهبازی نیز پس از اعدام او در شبکه ایکس با اشاره به خیزش مهسا ژینا امینی و نام کشتهشدگان سرکوب حکومتی در جریان آن نوشت: «آرزوی قلبی بابک مبارزه علیه ظلم و شهادت در این راه بود همانطور که در سال ۱۴۰۱.»
همزمان سازمان حقوق بشر ایران ضمن محکومیت شدید اعدام شهبازی خواستار واکنش مناسب جامعه مدنی ایران و جامعه جهانی به این اقدام جنایتکارانه شد.
ایراناینترنشنال سهشنبه ۲۵ شهریور گزارش داد که شهبازی به سلول انفرادی زندان قزلحصار منتقل شده و با توجه به رد سومین درخواست اعاده دادرسیاش در دیوان عالی کشور، خطر اجرای قریبالوقوع حکم اعدام وجود دارد.
در این گزارش آمده بود استدلال دیوان عالی کشور برای رد، «نبود اصل رای شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب و رای شعبه ۳۹ دیوان عالی کشور» در ضمیمه اعاده دادرسی بوده است.
یک منبع مطلع از وضعیت پرونده شهبازی با بیان اینکه در پروندههای سیاسی، احکام صادر شده معمولا به وکیل ابلاغ نمیشود، به ایراناینترنشنال گفت روال جاافتاده این است که وکیل از روی پرونده رونویسی کند و با مهر و امضا، انطباق متن با اصل را تایید کند اما دیوان برای رد اعاده دادرسی حکم رونویسی شده را رد و به نبود اصل حکم استناد کرده است.
بر پایه اطلاعات موجود، حکم اعدام شهبازی در تاریخ ۱۶ اردیبهشت از سوی دادگاه انقلاب تهران صادر شد و در کمتر از چهار ماه، مراحل تایید حکم، سه بار رد درخواست اعاده دادرسی و آمادهسازی برای اجرا طی شده است.
شهبازی دیماه ۱۴۰۲ بازداشت و پس از تحمل ماهها حبس در انفرادی با حکم ابوالقاسم صلواتی، رییس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به اتهام «افساد فیالارض از طریق جاسوسی برای اسرائیل» به اعدام محکوم شد.
این حکم ۱۰ تیر از سوی شعبه ۳۹ دیوان عالی کشور تایید شد و قاسم مزینانی، رییس شعبه ۹ دیوان عالی کشور سومین درخواست اعاده دادرسی شهبازی را در ۲۵ شهریور، دومین درخواست او را در ۲۹ مرداد و اولین درخواستش را ۱۴ مرداد رد کرده بود.
اعدام شهبازی دهمین مورد از اعدامهایی است که از ابتدای سال میلادی جاری با اتهام «جاسوسی برای اسرائیل» اجرا شدهاند.
پیش از او، در بازه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ تاکنون، محسن لنگرنشین، پدرام مدنی، اسماعیل فکری، مجید مسیبی، محمدامین مهدویشایسته، ادریس آلی، آزاد شجاعی، رسول احمد رسول و روزبه وادی به اتهامهای مشابه اعدام شدهاند.
در حال حاضر حدود ۷۰ زندانی در زندانهای سراسر ایران با اتهامات سیاسی در خطر تایید یا اجرای حکم اعدام و بیش از ۱۰۰ تن نیز با اتهامات مشابه در خطر صدور حکم مرگ قرار دارند.
نسرین ستوده، وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر در پیامی به گردهمایی انجمن «زن، زندگی، آزادی» در آلمان با یادآوری سالگرد کشتهشدن مهسا (ژینا) امینی، او را نماد قربانی شدن زنان در برابر استبداد دانست.
او تاکید کرد که خشونت علیه زنان در ایران سالهاست به بخشی از زندگی روزمره بدل شده و زنان هم در خیابانها و هم در خانهها در معرض سرکوب و تبعیض قرار دارند. ستوده پیوند میان استبداد سیاسی و تضییع حقوق زنان را ناگسستنی خواند.
او با مقایسه وضعیت زنان در ایران، افغانستان و عربستان، استبداد خاورمیانه را محصول فرهنگ مردسالار دانست و تاکید کرد تنها با غلبه بر این فرهنگ میتوان استبداد را شکست داد. ستوده گفت این نظام نهتنها به زنان، بلکه به زندگی و آزادی مردان نیز آسیب رسانده و همین باعث حضور و مشارکت گسترده مردان در جنبش مهسا شده است.
به گفته او، زنان ایرانی هر روز با برداشتن حجاب اجباری در خیابانها، ادارات و مکانهای عمومی قانون را به چالش میکشند و آگاهانه خطر «مجرم شناختهشدن» را میپذیرند. ستوده تأکید کرد که حضور این زنان در همه عرصههای اجتماعی نشان میدهد مبارزه برای انتخاب آزاد پوشش به بخشی جداییناپذیر از زندگی روزمره مردم تبدیل شده است.
وزارت خارجه جمهوری اسلامی بیانیه وزارت امور خارجه آمریکادر سومین سالگرد جانباختن مهسا ژینا امینی را محکوم، و آن را «مصداق روشن مداخلهجویی ستیزهجویانه و مجرمانه» عنوان کرد.
در این بیانیه با بیان اینکه «نژادپرستی و تبعیض نژادی بخشی از فرهنگ حکمرانی و سیاسی» آمریکاست، آمده این کشور «صلاحیت اظهار نظر در مورد مفاهیم والای حقوق بشر را ندارد.»
وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی افزود: «مردم آگاه و بصیر ایران ادعاهای حقوق بشری سیاستمداران آمریکایی را در پرتو عملکرد مزورانه و مجرمانه آنها در اقصینقاط جهان بهویژه در منطقه غرب آسیا مورد داوری قرار میدهند.»
پیشتر، وزارت امور خارجه آمریکا با انتشار یادداشتی، تاکید کرد که نام مهسا هرگز فراموش نخواهد شد و قتل او، همراه با بسیاری دیگر، کیفرخواستی قاطع درباره جنایات جمهوری اسلامی علیه بشریت است.