افت تولید، خرید دولتی گندم در ایران را ۳۵ درصد کاهش داد

رییس بنیاد ملی گندمکاران اعلام کرد میزان خرید تضمینی گندم از سوی دولت جمهوری اسلامی در سال جاری نسبت به سال گذشته ۳۵ درصد کاهش داشته که دلیل این کاهش، افت تولید در سال جاری عنوان شده است.

رییس بنیاد ملی گندمکاران اعلام کرد میزان خرید تضمینی گندم از سوی دولت جمهوری اسلامی در سال جاری نسبت به سال گذشته ۳۵ درصد کاهش داشته که دلیل این کاهش، افت تولید در سال جاری عنوان شده است.
عطاالله هاشمی، پنجشنبه ۱۳ شهریور به خبرگزاری ایسنا گفت که با افت خرید تضمینی ۳۵ درصدی، تاکنون فقط ۷۰۰ هزار تن گندم از کشاورزان خریداری شده است.
رییس بنیاد ملی گندمکاران اضافه کرد که دولت هنوز مطالبات بخشی از گندمکاران را پرداخت نکرده اما: «طبق وعده مسئولان، این مبالغ بهزودی تسویه خواهد شد.»
او با توجه به کاهش تولید گندم در ایران هشدار داد: «وابستگی به واردات گندم میتواند مخاطراتی جدی برای کشور به همراه داشته باشد.»
پیشتر غلامرضا نوری قزلجه، وزیر جهاد کشاورزی در دولت چهاردهم، با اشاره به شرایط «غیر نرمال» شاخصهای کلان اقتصادی ایران، گفت: «از نظر تامین امنیت غذایی در سختترین شرایط قرار داریم.»
پیش از آن نیز وزارت اطلاعات بهطور محرمانه درباره امنیت غذایی هشدار داده بود.
نوری قزلجه نهم شهریور در یک نشست خبری با اشاره به آنچه «بیسابقهترین خشکسالیها» خواند، از فعالان بخش کشاورزی خواست برای تامین امنیت غذایی، کمکحال دولت باشند.

پیامدهای خشکسالی و بحران آب
ایسنا نوشت که چندمین سال متوالی خشکسالی، کاهش بارندگی و بحران کمبود آب، بر میزان تولید محصولات کشاورزی از جمله گندم تاثیر گذاشته و نگرانیها در مورد دستیابی دوباره به سطح خودکفایی را افزایش داده است.
این خبرگزاری به نقل از کارشناسان افزود: «استمرار خشکسالی و فشارهای اقلیمی میتواند برنامههای بلندمدت کشور را در حوزه تولید گندم، با چالش جدی مواجه کند.»
۹ شهریور، قدمعلی بوربور، نایب رییس هیئت مدیره بنیاد ملی گندم، گفت: «امسال بهدلیل کمبود انرژی و مشکلات آبیاری، تولید گندم ۳۵ تا ۴۰ درصد کاهش یافته که این اتفاق در تاریخ کشاورزی ایران کمسابقه است.»
او اضافه کرد: «ادامه این روند، به گرانی لبنیات و گوشت هم منجر خواهد شد.»
یازدهم مرداد نشریه بریتانیایی «ویک» در گزارشی هشدار داد ایران در آستانه ورشکستگی آبی قرار دارد؛ بحرانی که ناشی از خشکسالی، تغییرات اقلیمی و سوء مدیریت مزمن است و به گفته تحلیلگران، ممکن است به نقطه عطفی برای حکومت جمهوری اسلامی بدل شود.
با وجود قطع مکرر آب در شهرهای مختلف کشور، گزارشهای رسمی نشان میدهند ۸۰ تا ۹۰ درصد از منابع آب در ایران، صرف کشاورزی میشود و کشاورزی سنتی همچنان در جریان است.

بلاتکلیفی وضعیت پخشان عزیزی، زندانی سیاسی کرد محکوم به اعدام، نگرانیها درباره سرنوشت او را شدت بخشیده است. درخواست اعاده دادرسی عزیزی بارها رد شده است. حکم اعدام عزیزی که از مردادماه سال گذشته با اتهام «بغی» در زندان به سر میبرد، همچنان متوقف نشده و او در بلاتکلیفی است.
منابع نزدیک به خانواده عزیزی به ایراناینترنشنال گفتهاند او و بستگانش تاکید دارند که هیچ عضویتی در گروهها و احزاب سیاسی نداشته و بیم آن میرود که مقامها او را به گروههای سیاسی منتسب کنند.
پخشان عزیزی، مددکار اجتماعی و فعال حقوق زنان، پس از پایان تحصیلات خود در ایران و بازداشت در جریان اعتراضات سال ۱۳۸۸، کشور را ترک کرده بود. او مدتی نیز در سوریه به عنوان مددکار اجتماعی فعالیت داشت. عزیزی پس از بازگشت به ایران در سال ۱۴۰۲ بازداشت و در پی محاکمه به اتهام «بغی» به اعدام محکوم شد.
این پرونده با توجه به رد مکرر درخواستهای اعاده دادرسی و تداوم خطر اجرای حکم، نگرانیهای گستردهای در میان فعالان حقوق بشر و نهادهای مدنی برانگیخته است.

موسسه تحقیقاتی آلما با انتشار تحلیلی به اظهارات اخیر مقامهای جمهوری اسلامی در خصوص بستن تنگه هرمز پرداخت و توانمندیهای نظامی حکومت ایران را برای عملی کردن این تهدید، بررسی کرد.
این اندیشکده اسرائیلی نوشت ارتش جمهوری اسلامی اواخر مردادماه رزمایش دریایی دوروزهای را در آبهای تنگه هرمز، خلیج فارس و اقیانوس هند برگزار کرد.
در این رزمایش موشکهای کروز، موشکهای ضد کشتی «قدیر» و «نصیر» با قابلیت پرتاب از سکوهای زمینی و دریایی، پهپادهای مدل «ابابیل» و سامانههای جنگ الکترونیک به نمایش گذاشته شدند.
همچنین ویدیویی از این رزمایش منتشر شد که بهوسیله یک پهپاد از یک کشتی کانتینربر تصویربرداری شده بود.
موسسه آلما این ویدیو را «هشداری درباره توانایی ایران برای تهدید ترافیک دریایی غیرنظامی در منطقه» توصیف کرد.
به گفته این اندیشکده، برخلاف زرادخانه موشکهای بالستیک و برنامه هستهای جمهوری اسلامی، نیروهای دریایی حکومت ایران در جریان جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل تنها متحمل خسارات محدودی شدند و همچنان قادرند سطحی از تهدید را در منطقه به نمایش بگذارند
در ساختار نظامی جمهوری اسلامی، نیروی دریایی ارتش در کنار نیروی دریایی سپاه پاسداران فعالیت میکند. بر اساس تقسیم وظایف صورتگرفته، نیروی دریایی ارتش در دریای خزر، دریای عمان، اقیانوس هند و عرصههای دورتر حضور دارد، در حالی که نیروی دریایی سپاه پاسداران عمدتا در خلیج فارس و تنگه هرمز مشغول فعالیت است.
با این حال، در سالهای اخیر نیروی دریایی سپاه پاسداران بهطور فزایندهای خارج از آبهای خلیج فارس فعالیت میکند و همکاری میان نیروی دریایی سپاه و ارتش در حوزههای مختلف روند فزایندهای داشته است.

نقش جغرافیای منطقه در توان تهدید جمهوری اسلامی
اندیشکده آلما در ادامه تحلیل خود نوشت موقعیت راهبردی ایران، ویژگیهای جغرافیایی تنگه هرمز و خلیج فارس و تواناییهای نظامی جمهوری اسلامی که طی سالها توسعه یافته، تهران را قادر میسازد تهدیدی ملموس برای آزادی کشتیرانی در منطقه ایجاد کند.
خط ساحلی ایران بیش از سه هزار کیلومتر امتداد دارد و میان خلیج فارس و دریای عمان در غرب و جنوب کشور و همچنین دریای خزر در شمال، تقسیم شده است.
ویژگیهای جغرافیایی خلیج فارس و خط ساحلی ایران چالشهای عملیاتی مهمی برای نیروهای دریایی فعال در این منطقه به وجود میآورد. خلیج فارس حدود هزار کیلومتر طول دارد و پهنای آن بین ۶۵ تا ۳۴۰ کیلومتر متغیر است؛ آبهای آن نسبتا کمعمق هستند و بهطور میانگین تنها ۵۰ متر عمق دارند.
ابعاد تنگه هرمز حتی کوچکتر است؛ با طولی حدود ۱۸۰ کیلومتر و پهنایی بین ۳۵ تا ۶۰ کیلومتر. خط ساحلی منطقه همچنین دارای خلیجهای متعدد، زمینهای کوهستانی و جزایر پراکنده فراوان است.
در نتیجه، این مناطق دریایی محدود و کمعمق با فواصل عملیاتی نسبتا کوتاه، «تحت کنترل ساحل» قرار دارند.
افزون بر این، آبهای گرم خلیج فارس و تنگه هرمز با شوری بالا و جریانهای تند شناخته میشوند که این ویژگیها برای برخی شناورها مشکلات عملیاتی ایجاد میکند.
جمهوری اسلامی، جنگ نامتقارن و تاکتیک ازدحام
موسسه تحقیقاتی آلما نوشت که شرایط جغرافیایی همراه با مجموعهای از ملاحظات دیگر، جمهوری اسلامی را بر آن داشته تا بخش مهمی از توان دریایی خود را بر پایه «جنگ نامتقارن» در تنگه هرمز و خلیج فارس ایجاد کند.
این شیوه جنگی در پی آن است که نیروهای بزرگتر و قدرتمندتر را که عموما کُند و سنگین هستند، با اتکا به واحدهای کوچک، پرسرعت و انعطافپذیر و نیز بهرهگیری از شرایط محلی زمین و دریا به چالش بکشد.
یکی از تاکتیکهای محوری که جمهوری اسلامی توسعه داده، «تاکتیک ازدحام» است؛ روشی که در آن تعداد زیادی قایق تندرو یا پهپاد بهطور همزمان برای شکستن توان دفاعی ناوگانهای بزرگ نظامی به کار گرفته میشوند.
هدف از بهکارگیری این شیوه، ایجاد برتری از طریق عنصر غافلگیری و اشباع سامانههای دفاعی دشمن است.
از دیگر روشهای مورد استفاده حکومت ایران میتوان به استفاده از موشکهای ساحل به دریا و مینهای دریایی اشاره کرد؛ ابزارهایی که در محیطهای دریایی محدود و شلوغی مانند تنگه هرمز و خلیج فارس مزیت ایجاد میکنند.
از این رو، در صورتی که تهران تصمیم بگیرد مسیرهای دریایی غیرنظامی و کشتیرانی تجاری در تنگه هرمز را هدف قرار دهد، راههای متعددی برای اخلال در آزادی ناوبری در این منطقه در اختیار دارد؛ از جمله بهرهگیری از سامانههای تسلیحاتی، شناورهای رزمی و نیروهای ویژه.

سفر بازرسان روسی آژانس به ایران در شرایطی انجام شد که مجلس مصوبهای برای محدود کردن همکاری تصویب کرده بود. موضوعی که بار دیگر وابستگی هستهای ایران به روسیه را برجسته کرد. پرسش اساسی این است که چرا تهران مالکیت سوخت مصرفشده در بوشهر را ندارد و مسکو بر بازگرداندن آن اصرار میکند؟
محمد اسلامی، رییس سازمان انرژی اتمی ایران، ۹ شهریور اعلام کرد دو بازرس آژانس بینالمللی انرژی اتمی که برای نظارت بر تعویض سوخت نیروگاه بوشهر به ایران سفر کرده بودند، پس از پایان کار، کشور را ترک کردند.
بارزسان آژانس در شرایطی به ایران سفر کردند که مجلس شورای اسلامی چهارم تیر و یک روز پس از پایان جنگ ۱۲ روزه با اکثریت قاطع به طرحی رای داد که همکاری حکومت ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) را متوقف میکند.
اما چرا ایران برای تعویض سوخت هستهای نیروگاه بوشهر به حضور بازرسان آژانس وابسته است؟ چرا ایران نمیتواند از اورانیومی که تاکنون به بهانههای مختلف غنی کرده، در نیروگاه بوشهر استفاده کند؟
در این گزارش ابعاد گوناگون تامین سوخت نیروگاه اتمی بوشهر بررسی میشود.
پسماند سوخت هستهای به چه کار میآید؟
سوخت مصرفشده هستهای که معمولا بهعنوان «پسماند» شناخته میشود، در واقع ترکیبی از مواد ارزشمند و خطرناکی همچون اورانیوم باقیمانده، پلوتونیوم، ایزوتوپهای مفید و زبالههای با عمر طولانی است.
حدود ۹۶ درصد سوخت مصرفشده در نیروگاههای هستهای، همچنان اورانیوم است که میتواند دوباره غنیسازی شود.
پلوتونیوم برای تولید سوخت «موکس» (MOX مخلوط اکسید اورانیوم و پلوتونیوم) در نیروگاهها استفاده میشود و همچنین قابلیت استفاده در بمبهای اتمی را دارد؛ از همین رو تولید و بهکارگیری موکس بهشدت تحت نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی است تا از انحراف آن به مصارف نظامی جلوگیری شود.
سزیم-۱۳۷ و استرانسیوم-۹۰ که از آنها به عنوان ایزوتوپهای مفید یاد میشود، در پزشکی و صنعت کاربرد دارند (مثلا منابع سزیم-۱۳۷ برای رادیوگرافی و درمان سرطان و استرانسیوم-۹۰ برای ژنراتورهای حرارتی).
و در نهایت به جز آنچه گفته شد، باقیمانده «زبالههای بلندعمر» نام دارند که نیازمند ذخیرهسازی ایمن هزاران سالهاند.
در کشورهای پیشرفته مانند فرانسه و ژاپن، سوخت مصرفشده بازفرآوری میشود تا پلوتونیوم و اورانیوم بازیابی شده و دوباره در چرخه انرژی استفاده شوند.
اما در بسیاری کشورها، بهویژه آنهایی که تازه وارد عرصه هستهای شدهاند، این فناوری وجود ندارد و پسماند صرفا در انبارهای موقت ذخیره میشود.
سیاست روسیه در صادرات سوخت هستهای
روسیه برای بسیاری از کشورهایی که تازه وارد چرخه انرژی هستهای میشوند، سیاست «اجاره و بازگرداندن سوخت» را اعمال میکند.
این الگو دو کارکرد اساسی دارد: اول کنترل عدم اشاعه که شامل جلوگیری از دسترسی مشتریان به پلوتونیوم و فناوری بازفرآوری آن است و دوم، حفظ وابستگی فنی و سیاسی کشور میزبان که همواره نیازمند سوخت روسیه خواهد بود و بدون همکاری مسکو قادر به ادامه کار نیروگاه نیست.
نمونههای مشابه این سیاست را میتوان در پروژه نیروگاه «آککویُو» ترکیه، «روپور» بنگلادش و «آستراوِتس» بلاروس دید. در همه این موارد، طرفهای قرارداد با روسیه متعهد شدهاند سوخت مصرفشده را بازگردانند.

کشورهای دریافتکننده سوخت روسیه
روسیه امروز بزرگترین صادرکننده خدمات چرخه سوخت است و کشورهای متعددی از شرق اروپا تا آسیا به آن وابستهاند.
برای نمونه در قراردادهای ایران، بلاروس، بنگلادش و ترکیه با روسیه، بازگرداندن کامل سوخت شرط اصلی است.
در ارمنستان، سوخت مصرفشده عمدتا در محل ذخیره میشود. در هند و چین، سوخت اولیه از روسیه تامین میشود اما مدیریت پسماند در داخل انجام میگیرد.
در اروپای شرقی (اسلواکی، بلغارستان، چک و مجارستان)، در گذشته بخشی از پسماند به روسیه بازگردانده میشد اما اکنون بیشتر کشورها خود انبارهای موقت و برنامه دفن نهایی دارند.
این تنوع نشان میدهد که سیاست بازگشت سوخت در درجه نخست برای کشورهایی اجرا میشود که فاقد تجربه یا مورد نگرانیهای اشاعهای هستند.
دفن زبالههای هستهای
ذخیرهسازی پسماندهای هستهای بهدلیل شدت پرتوزایی و ماندگاری طولانی آنها، نیازمند چند مرحله اساسی است.
در گام نخست، سوخت مصرفشده بهمدت چند سال در استخرهای خنککننده در محل نیروگاه نگهداری میشود. این کار هم گرمای زیاد پسماند را کاهش میدهد و هم شدت پرتوها را تا سطحی قابل کنترل، پایین میآورد.
در این مرحله، آب نقش محافظ تابش و خنککننده را ایفا میکند.

پس از آن، زبالهها به محفظههای خشک و مقاوم منتقل میشوند. این محفظهها معمولا از فولاد و بتن ساخته میشوند و میتوانند تشعشع را مهار کنند.
روشهایی مثل شیشهایسازی (Vitrification) یا تبدیل به سرامیک نیز به کار میرود تا مواد پرتوزا در قالبی پایدار محصور شوند. این مرحله ذخیرهسازی موقت است و در محوطه نیروگاه یا نزدیک آن انجام میشود.
در نهایت، راهکار بلندمدت و دائمی برای پسماندهای پرسطح و بلندعمر، دفن عمیق آنهاست.
این روش شامل انتقال زبالهها در محفظههای مقاوم به اعماق چند صد متر تا یک کیلومتر زیر زمین، در لایههای سنگی پایدار و دور از جریان آبهای زیرزمینی است.
چنین تاسیساتی مانند پروژه «اونکالو» در فنلاند، با هدف تضمین ایمنی برای دهها هزار سال طراحی میشوند و همراه با نظارت بینالمللی و سیستمهای پایش محیطی، مانع هرگونه نشت یا خطر زیستمحیطی میشوند.
چرخه سوخت و خودکفایی کشورها
از حدود ۳۰ کشوری که نیروگاه هستهای دارند، تنها نزدیک به ۱۰ کشور میتوانند تمام چرخه سوخت (از معدنکاری تا غنیسازی و تولید مجتمع سوخت) را انجام دهند.
این کشورها شامل آلمان، ایالات متحده، برزیل، بریتانیا، چین، روسیه، ژاپن، فرانسه، هلند (در قالب کنسرسیوم یورنکو) و تا حدی ایران و هند هستند.
یورنکو (Urenco) یک کنسرسیوم بینالمللی غنیسازی اورانیوم است که در سال ۱۹۷۰ از سوی آلمان، بریتانیا و هلند تاسیس شد. این گروه در مجموع حدود یکسوم ظرفیت غنیسازی جهان را در اختیار دارد و دومین تأمینکننده بزرگ پس از روسیه به شمار میرود.
برخی کشورها مانند رومانی، کانادا، هند و تا حدی کره جنوبی اصلا به غنیسازی نیاز ندارند چون راکتورهای «کندو» با اورانیوم طبیعی کار میکنند.
این رآکتورها با آب سنگین (D₂O) خنک و تعدیل میشوند. آب سنگین نسبت به آب سبک (H₂O) نوترونهای کمتری جذب میکند و همین ویژگی اجازه میدهد واکنش زنجیرهای حتی با اورانیوم طبیعی (که فقط حدود ۰/۷ درصد اورانیوم-۲۳۵ دارد) ادامه پیدا کند.
این مزیت، وابستگی آنها را به فناوری پیچیده و پرهزینه غنیسازی کاهش میدهد.
پیامدهای امنیتی و سیاسی قرارداد با روسیه
سیاست روسیه در بازگرداندن سوخت مصرفشده را میتوان در سه سطح فنی، سیاسی و بینالمللی تحلیل کرد.
در سطح فنی این سیاستها مانع جدی در برابر دستیابی کشورها به پلوتونیوم است و در سطح سیاسی وابستگی راهبردی کشورها به روسیه را تضمین میکند چرا که بدون همکاری مسکو، نیروگاهها نمیتوانند به کار ادامه دهند.
در سطح بینالمللی، قراردادهای روسیه در واقع پاسخی است به نگرانیهای غرب و البته تلاشی است برای تقویت تصویر مسکو بهعنوان بازیگر مسئول در حوزه گسترش سلاحهای هستهای.

چرا ایران نمیتواند سوخت نیروگاه بوشهر را تعویض کند؟
پروژه ساخت نیروگاه بوشهر در دهه ۱۹۷۰ از سوی آلمان غربی آغاز شد اما پس از انقلاب ۱۳۵۷ و جنگ ایران و عراق، نیمهکاره ماند.
از اوایل دهه ۱۹۹۰ ایران با روسیه برای تکمیل نیروگاه به توافق رسید.
یکی از بندهای کلیدی قرارداد ۲۰۰۵ میان تهران و مسکو این بود که سوخت تازه از سوی شرکت روسی «تولید سوخت هستهای» (TVEL) تامین شود و تمام سوخت مصرفشده نیز به روسیه بازگردد.
دیدهبان محیطزیستی «بلونا» دو سال پیش از آن در سال ۲۰۰۳ در گزارشی نوشت قرارداد میان روسیه و ایران «بازگرداندن تضمینی سوخت مصرفشده» را شامل میشود تا هرگونه بازفرآوری ایرانی برای تولید پلوتونیوم منتفی شود.
دلیل این شرط روشن بود: سوخت مصرفشده حاوی پلوتونیوم است که در صورت جداسازی شیمیایی میتواند در بمب اتمی استفاده شود.
ایالات متحده و کشورهای اروپایی بارها هشدار داده بودند که نگهداری این سوخت در ایران میتواند مسیر دوم برنامه تسلیحاتی را باز کند؛ مسیری که در نهایت به ساخت بمب پلوتونیومی منجر میشود.
در نتیجه، جمهوری اسلامی پذیرفت که هیچگاه این سوخت را بازفرآوری نکند و تمام آن را تحت نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی به روسیه بفرستد.
ایران و گزینه پلوتونیوم
پرسش کلیدی این است: آیا ایران به دنبال بمب پلوتونیومی بوده یا هست؟
آژانس بینالمللی انرژی اتمی در گزارش سال ۲۰۰۳ تایید کرد که ایران اوایل دهه ۱۹۹۰ آزمایشهایی در مقیاس آزمایشگاهی برای جداسازی مقدار کمی پلوتونیوم انجام داده است.
این فعالیتها در مرکز تحقیقات هستهای تهران صورت گرفت و شامل تابش حدود هفت کیلوگرم دیاکسید اورانیوم بود که از این میزان، سه کیلوگرم برای استخراج پلوتونیوم به کار رفت.

پلوتونیوم جداشده در آزمایشگاه جابر بن حیان نگهداری شد و باقیمانده سوختهای تابششده در اختیار آژانس قرار گرفت.
آژانس در همان گزارش اعلام کرد که ایران این فعالیتها را در سال ۲۰۰۳ آشکار و تحت پادمان قرار داد.
بازرسان بینالمللی تمام مواد مربوط، از جمله پلوتونیوم جداشده را دریافت و ثبت کردند.
پس از سال ۲۰۰۳، اصلیترین مسیر بالقوه پلوتونیوم در برنامه ایران، رآکتور آبسنگین ۴۰ مگاواتحرارتی (MW_th) اراک بود.
این رآکتور با سوخت اورانیوم طبیعی میتوانست برای تولید پلوتونیوم قابل توجه مناسب باشد؛ اگر در طرح اولیه تکمیل میشد.
کارشناسان غربی برآورد کردند طرح اولیه اراک اگر چند سال به کار گرفته میشد، میتوانست سالانه حدود هشت تا ۱۰ کیلوگرم پلوتونیوم در سوخت مصرفشده تولید کند. مقداری که برای یک تا دو سلاح هستهای کافی است.
این موضوع در اواسط دهه ۲۰۰۰ نگرانیهایی ایجاد کرد که ایران ممکن است به دنبال ظرفیت بمب پلوتونیومی بهعنوان یک گزینه جایگزین باشد.
هر چند بدون تاسیسات بازفرآوری، پلوتونیوم تولیدی رآکتور اراک به راحتی قابل استفاده در سلاح نبود؛ ایران در توافق برجام ۲۰۱۵ پذیرفت طراحی رآکتور آب سنگین اراک را تغییر دهد تا خروجی پلوتونیوم بسیار کاهش یابد. پس مجبور شد قلب رآکتور اراک را با بتن پر کند.
در برجام، ایران همچنین پذیرفت رآکتور اراک را با همکاری چین و غرب بازطراحی کند تا تولید پلوتونیوم آن بهشدت کاهش یابد.
در مجموع غرب تا امروز با مجموعه این اقدامات، توانسته مسیر دستیابی یا استفاده تسلیحاتی از پلوتونیوم را برای جمهوری اسلامی - نه فقط از نظر سیاسی و حقوقی بلکه حتی از نظر فنی - مسدود کند. اتفاقی که تهران را مجبور کرده تمام آرزوهای هستهای خود را به غنیسازی اورانیوم در سطوح نامتعارف معطوف کند.

رسانههای داخلی ایران چهارشنبه ۱۲ شهریور گزارش دادند که علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی، در تماس تلفنی با جاناتان پاول، مشاور امنیت ملی نخستوزیر بریتانیا، درباره «فعال شدن مذاکرات هستهای و حلوفصل مکانیسم اسنپبک» گفتوگو کرده است.
به گفته این منابع، دو طرف توافق کردند رایزنیها برای ساماندهی مسائل هستهای از طریق مذاکره ادامه یابد.
روزنامههای داخلی همزمان نوشتند که این تماس در شرایطی انجام شده که تهران بر دریافت «تضمین امنیتی» پیش از آغاز دور تازه مذاکرات تاکید دارد. مجید تختروانچی، معاون وزیر امور خارجه، در گفتوگویی با یک رسانه ترکیهای تصریح کرد: «پیش از شروع دور جدید گفتوگوها با ایالات متحده باید مطمئن شویم دیگر با حملات مشابه مواجه نخواهیم شد.»
او با اشاره به حملات اخیر اسرائیل و آمریکا گفت این اقدامات «خیانت به دیپلماسی» بوده است. تختروانچی افزود: «ما نمیخواهیم همان نمایش دوباره اجرا شود. ایالات متحده باید ما را متقاعد کند که این بار چنین کاری نخواهد کرد.»
به نوشته ایسنا، معاون وزیر امور خارجه در توضیح مذاکرات اخیر با تروئیکای اروپایی گفت نشست در سطح معاونان وزیر برگزار شده و موضوعات فنی هستهای و لغو تحریمها در دستور کار بوده است.
او تاکید کرد: «غنیسازی بخش جداییناپذیر هر توافقی است و غنیسازی صفر برای ما غیرقابل قبول است.» تختروانچی گفت: «برنامه هستهای ما صلحآمیز است و آمادهایم جامعه بینالمللی را متقاعد کنیم که این روند ادامه خواهد داشت.»
رسانههای داخلی همچنین نقل کردند که او درباره خسارات حملات اخیر به تاسیسات هستهای ایران سخن گفته و تاکید کرده ارزیابی دقیق بر عهده سازمان انرژی اتمی است، اما میزان آسیب «جدی» بوده است. در عین حال، او تاکید کرده ایران توان دفاعی کافی دارد و «دشمن میداند پاسخ ایران ساده نخواهد بود.»
در بخش دیگری از سخنانش، تختروانچی با اشاره به شرایط غزه گفت اسرائیل به «نسلکشی» ادامه میدهد و آمریکا در شورای امنیت از این کشور حمایت میکند. او افزود: «اسرائیل احساس آزادی عمل نامحدودی دارد و کودکان فلسطینی را از غذا و دارو محروم میکند. این اقدامات باید توسط جامعه بینالمللی محکوم شود.»
به گزارش انتخاب، معاون وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی تاکید کرده است که مذاکرات با سه کشور اروپایی ادامه خواهد داشت، اما زمان و مکان دور بعدی هنوز مشخص نشده است. او ترکیه را «مکان ترجیحی» برای این گفتوگوها دانست و از نقش این کشور در میزبانی مذاکرات قدردانی کرد.
رسانههای داخلی در تحلیلهای خود نوشتند که بریتانیا بر «راهحل دیپلماتیک» و ادامه گفتوگوها تاکید دارد، در حالیکه تهران به دنبال تضمین برای جلوگیری از حملات آینده است. به نوشته این رسانهها، مواضع دو طرف همچنان فاصله زیادی دارد؛ تهران بر حق غنیسازی و لغو تحریمها پافشاری میکند و غرب خواستار شفافیت و محدودیت بیشتر است.
با وجود این اختلافات، رسانههای داخلی گزارش دادند که مقامهای حکومت ایران همچنان بر «امکانپذیری دستیابی به توافق از طریق دیپلماسی» تاکید میکنند، به شرط آنکه طرفهای غربی به تعهدات خود پایبند باشند و تضمین دهند روند مذاکرات با اقدامات نظامی مختل نخواهد شد.

عبدالمطهر محمدخانی، سخنگوی شهرداری تهران، درباره لغو کنسرت همایون شجریان گفت شهرداری حامی رویدادهای فرهنگی است اما برگزاری کنسرتها نیازمند برنامهریزی و زیرساخت از سوی وزارت ارشاد بهعنوان متولی اصلی است و نقش شهرداری صرفا پشتیبانی است.
همایون شجریان چهارشنبه ۱۲ شهریور از لغو کنسرت برنامهریزیشده خود در میدان آزادی خبر داد و در صفحه اینستاگرامش نوشت که تاکنون وسایل گروه موسیقی او اجازه ورود به میدان آزادی نیافته است. او نوشت این کنسرت انجام نخواهد شد.
علیرضا زاکانی، شهردار تهران چهارشنبه وعده داد که کنسرت شجریان را در ورزشگاه آزادی برگزار خواهد.
زاکانی گفت: «در جلسه امروز هیات دولت تاکید کردم که اقدام ارزشمند جناب آقای شجریان، هنرمند گرانقدر کشورمان، برای شادی مردم و میهن ستودنی است.ایشان برای نشاط ملت هزینه دادهاند. جمعبندی هیات دولت، برگزاری کنسرت در ورزشگاه آزادی بود و شهرداری تهران هم با تمام ظرفیت پای کار این رویداد و شادی مردم عزیز است.»
مطهری: در اسلام غنا مجاز نیست
علی مطهری، نماینده پیشین مجلس نیز در واکنش به خبر برگزاری کنسرت شجریان گفت: «آنچه که در اسلام اجازه داده نشده است، موسیقی غنایی است، یعنی موسیقیای که افکار و دلها را به سمت مسائل جنسی سوق میدهد و موجب خفت و سبکی عقل میشود.»
اعلام برگزاری این کنسرت با حمایت حکومت که «رایگان» عنوان شده، در رسانههای اجتماعی با واکنشهای مثبت و منفی گسترده مواجه شده است.
امید معماریان، روزنامهنگار، در گفتوگو با ایراناینترنشنال درباره لغو کنسرت رایگان همایون شجریان گفت این رویداد بیانگر شکاف عمیق میان مردم و حکومت است: «جمهوری اسلامی از هنرمندان برای عادیسازی وضعیت سوءاستفاده میکند اما مردم در هر شرایطی فاصله خود را نشان میدهند.»
به گفته معماریان اصل موضوع به «فریبکاری حکومت» برمیگردد؛ جایی که تلاش میکند از چهرههای فرهنگی برای خرید اعتبار و پنهانسازی مشکلات استفاده کند.
او افزود: «کسانی که مخالف این کنسرت بودند، نگران سوءاستفاده حکومت از این فضا هستند و موافقان نیز معتقدند مردم در شرایط سخت کنونی نیاز به شادی و تنفس دارند.»
معماریان با تاکید بر این که «اساسا بعید بود حکومت چنین ریسکی کند» افزود: «خود برگزاری چنین کنسرتی هم میتوانست فرصتی برای مردم باشد تا با پوشش، شعار یا رفتارشان فاصله خود با حکومت را نشان دهند.»
علیرضا رحیمی، معاون امور جوانان وزارت ورزش و جوانان، برگزاری کنسرت خیابانی همایون شجریان را «فرصتی برای همدلی و اتحاد ملی» خواند.
رحیمی در حساب ایکس خود نوشت: «جوانان حق دارند شادی کنند و حال خوب داشته باشند.»


