سفر قریبالوقوع ویتکاف به روسیه در آستانه پایان ضربالاجل ترامپ به مسکو

خبرگزاری دولتی تاس روسیه تایید کرد استیو ویتکاف، نماینده ویژه دونالد ترامپ، رییسجمهوری ایالات متحده، بهزودی راهی روسیه خواهد شد.

خبرگزاری دولتی تاس روسیه تایید کرد استیو ویتکاف، نماینده ویژه دونالد ترامپ، رییسجمهوری ایالات متحده، بهزودی راهی روسیه خواهد شد.
تاس به نقل از منابع آگاه، از جمله منابع آمریکایی، نوشت این سفر چهارشنبه ۱۵ مرداد انجام خواهد شد.
در روزهای اخیر، واشینگتن فشارهای خود بر مسکو برای پایان دادن به جنگ اوکراین را افزایش داده است.
پیش از این، ترامپ از سفر ویتکاف به روسیه در یکی از دو تاریخ ۱۵ یا ۱۶ مرداد خبر داد و اعلام کرد اگر روسیه تا ۱۷ مرداد به آتشبس با اوکراین تن ندهد، تحریمهای جدیدی علیه مسکو در نظر گرفته خواهد شد.
او افزود: «تحریمهایی در کار خواهد بود، اما آنها ظاهرا در دور زدن تحریمها مهارت دارند. آنها زرنگ هستند و در دور زدن تحریمها واقعا خوب عمل میکنند. پس باید ببینیم چه میشود.»
روسیه عملیات نظامی خود را علیه اوکراین اسفند ۱۴۰۰ کلید زد و از آن زمان تاکنون، درگیریهای مرگبار میان دو کشور ادامه داشته است. از زمان آغاز جنگ کنونی، روسیه حدود یک پنجم از خاک اوکراین را به تصرف خود درآورده است.
هشدار کرملین نسبت به تشدید لفاظیهای هستهای
دیمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین، ۱۳ مرداد به تصمیم اخیر ترامپ برای استقرار دو زیردریایی اتمی در منطقه واکنش نشان داد و کوشید آن را کماهمیت جلوه دهد.
پسکوف گفت: «بدیهی است که زیردریاییهای آمریکا هماکنون در حالت آمادهباش رزمی هستند. این فرایندی جاری است.»
او افزود: «بهطور کلی، ما تمایلی به ورود به این جنجال نداریم و ترجیح میدهیم از هرگونه اظهار نظر در اینباره خودداری کنیم. البته معتقدیم همه طرفها باید در استفاده از ادبیات هستهای بسیار بسیار محتاط باشند.»
ترامپ ۱۰ مرداد در پیامی در شبکه اجتماعی تروث سوشال نوشت در پی سخنان «بسیار تحریکآمیز» دیمیتری مدودف، معاون شورای امنیت روسیه، دستور استقرار دو زیردریایی اتمی در «مناطق مناسب» را صادر کرده است.
مدودف ۶ مرداد ضمن انتقاد از آنچه «بازی اولتیماتوم با روسیه» خواند، به رییسجمهوری آمریکا هشدار داد: «هر اولتیماتوم جدید، یک تهدید و گامی بهسوی جنگ است؛ نه جنگ میان روسیه و اوکراین، بلکه با کشور خودِ ترامپ.»
او اضافه کرد: «ترامپ باید به خاطر داشته باشد که روسیه نه اسرائیل است و نه ایران.»
نبرد ادامه دارد
سرویس امنیت داخلی اوکراین ۱۳ مرداد اعلام کرد در حمله پهپادی شب گذشته، یک انبار هواپیماهای نظامی روسیه در منطقه کریمه هدف قرار گرفت. کریمه از سال ۲۰۱۴ به دست روسیه اشغال شده است.
این نهاد خبر داد در این عملیات یک جت جنگنده سوخو-۳۰ «بهطور کامل» منهدم شد و سه بمبافکن سوخو-۲۴ نیز خسارت دیدند.
خبرگزاری رویترز نوشت بهطور مستقل قادر به تایید این گزارش نیست.
اوکراین ۱۱ مرداد نیز از حمله پهپادی به تاسیسات نفتی در داخل خاک روسیه، از جمله یک پالایشگاه بزرگ، یک فرودگاه نظامی ویژه پهپادها و یک کارخانه الکترونیک خبر داده بود.

روزنامه فایننشالتایمز گزارش داد دولت اسرائیل در حال بررسی گسترش عملیات نظامی به مناطق بیشتری از غزه است تا فشار بر حماس برای آزادی گروگانها افزایش یابد. همزمان، بیش از ۱۰۰ روزنامهنگار و عکاس بینالمللی خواهان دسترسی فوری و مستقل به غزه شدند.
فایننشالتایمز دوشنبه ۱۳ مرداد به نقل از یک مقام اسرائیلی نوشت دولت بنیامین نتانیاهو در حال رایزنی با دولت آمریکا برای هماهنگی درباره این طرح است.
هرچند به نظر میرسد گسترش عملیات نظامی در غزه احتمالا محکومیتهای بینالمللی علیه اسرائیل را تشدید خواهد کرد.
به گفته مقامهای حماس، کارزار نظامی اسرائیل در نوار غزه تاکنون بیش از ۶۰ هزار کشته برجای گذاشته است.
در همین حال، تداوم محدودیتهای اسرائیل بر ارسال کمکهای بشردوستانه به غزه با جمعیتی حدود ۲.۱ میلیون نفر، این باریکه را در آستانه «قحطی قریبالوقوع» قرار داده است.
یک مقام اسرائیل در این زمینه به فایننشالتایمز گفت: «این تصور تقویت شده که حماس علاقهای به توافق ندارد و بنابراین نخستوزیر اسرائیل در تلاش برای آزادی گروگانها از طریق تصمیمگیری نظامی است.»
او افزود این تصمیم «با ورود کمکهای بشردوستانه به مناطق خارج از میدانهای درگیری و در صورت امکان، به مناطقی خارج از کنترل حماس» همراه خواهد بود.
گیدون سعار، وزیر امور خارجه اسرائیل، هم ۱۳ مرداد تاکید کرد: «میخواهیم جنگ در غزه را تمام کنیم، اما نه با شروط حماس.»
مذاکرات برای برقراری آتشبس ۶۰ روزه در غزه ماه گذشته پس از آن شکست خورد که آمریکا و اسرائیل مذاکرهکنندگان خود را از دوحه فراخواندند و حماس را متهم کردند که خواستار افزایش دامنه عقبنشینی نظامی اسرائیل از غزه و آزادی تعداد بیشتری از زندانیان فلسطینی شده است.
حماس بارها تاکید کرده خواهان تضمینهایی برای پایان کامل جنگ در چارچوب هرگونه توافق است.
هنوز تصمیم رسمی اتخاذ نشده است
یک مقام اسرائیلی دیگر به فایننشالتایمز گفت هنوز تصمیم رسمی درباره گام بعدی اتخاذ نشده و کابینه امنیتی نتانیاهو قرار است سهشنبه ۱۴ مرداد تشکیل جلسه دهد.
او تاکید کرد مواضع اخیر اسرائیل و ایالات متحده با هدف افزایش فشار بر حماس برای بازگشت به میز مذاکره صورت گرفته است.
مقامهای اسرائیلی و آمریکایی هفته گذشته اعلام کردند دیگر بهدنبال آتشبس موقت نیستند، بلکه خواستار توافقی کامل برای آزادی تمام گروگانها و خلع سلاح حماس هستند.
از زمان فروپاشی مذاکرات، دولت نتانیاهو گزینه گسترش عملیات نظامی به شهر غزه و مناطق مرکزی این باریکه را بررسی کرده است؛ مناطقی که بیشتر جمعیت این سرزمین بهطور اجباری به آن منتقل شدهاند.
در حال حاضر ارتش اسرائیل حدود ۷۵ درصد غزه را تحت کنترل دارد که بیشتر آن ویران شده است.
به گفته فایننشالتایمز، گسترش عملیات به مراکز جمعیتی باقیمانده احتمالا تلفات سنگینی میان غیرنظامیان بههمراه خواهد داشت و صدها هزار نفر دیگر را وادار به آوارگی دوباره خواهد کرد.
۱۰۰ روزنامهنگار خواستار دسترسی «فوری و بدون نظارت» رسانهها به غزه شدند
بیش از ۱۰۰ روزنامهنگار، عکاس و خبرنگار بینالمللی با امضای طوماری خواستار «دسترسی فوری، مستقل و بدون نظارت رسانههای خارجی به نوار غزه» شدند.
این طومار به امضای شماری از چهرههای برجسته رسانهای که برای سازمانهای خبری بینالمللی کار میکنند، رسیده است.
از جمله این افراد میتوان به کریستین امانپور و کلاریسا وارد، خبرنگاران سیانان، دن مککالین، عکاس برجسته جنگ، الکس کرافورد، خبرنگار ویژه اسکاینیوز و مهدی حسن، مجری سرشناس، اشاره کرد.
این اقدام بخشی از کارزاری با عنوان «آزادی برای گزارشگری» است که از سوی آندره لیون، عکاس برنده جوایز بینالمللی، راهاندازی شده است.
اسرائیل و حماس از آغاز جنگ در غزه تاکنون به خبرنگاران خارجی اجازه ندادهاند بهصورت مستقل از این باریکه و نبردهای جاری گزارش تهیه کنند.
امضاکنندگان این بیانیه هشدار دادند اگر «طرفهای درگیر» به این درخواست بیاعتنا باشند، از روزنامهنگارانی که بخواهند «به هر شیوه مشروعی، مستقلانه، گروهی یا با هماهنگی نهادهای بشردوستانه یا جامعه مدنی» وارد غزه شوند، حمایت خواهد شد.

نشریه پزشکی لنست هشدار داد تولید پلاستیک از سال ۱۹۵۰ تاکنون بیش از ۲۰۰ برابر افزایش یافته و در هر مرحله، از استخراج تا دفع، سلامت انسان را تهدید میکند.
روزنامه گاردین دوشنبه ۱۳ مرداد با استناد به یافتههای مطالعه جدید نشریه لنست نوشت جهان با «بحران پلاستیک» روبهروست؛ بحرانی فزاینده، کمتر شناختهشده و جدی که سلامت انسان و محیط زیست را بهطور همزمان تهدید میکند.
پیامدهای بهداشتی این بحران هر ساله دستکم ۱.۵ تریلیون دلار خسارت به همراه دارد.
عامل اصلی این وضعیت، رشد شتابان تولید جهانی پلاستیک است که از سال ۱۹۵۰ تاکنون بیش از ۲۰۰ برابر شده و پیشبینی میشود تا سال ۲۰۶۰ به بیش از یک میلیارد تُن در سال برسد.
اکنون هشت میلیارد تن پلاستیک سراسر کره زمین را آلوده کرده است.
این گزارش پیش از ششمین و احتمالا آخرین دور مذاکرات میان کشورها برای توافق بر سر «پیمان جهانی پلاستیک» منتشر شد.
این مذاکرات با اختلاف نظر جدی میان دو گروه از کشورها همراه است: گروهی که خواستار اعمال محدودیت بر تولید پلاستیک هستند و در مقابل، کشورهای نفتمحوری مانند عربستان سعودی که با چنین محدودیتهایی مخالفت میکنند.
کشورهای نفتی و صنایع تولید پلاستیک استدلال میکنند که تمرکز اقدامات جهانی باید بر بهبود بازیافت پلاستیک باشد، نه بر کاهش میزان تولید آن.
با این حال، برخلاف موادی مانند کاغذ، شیشه، فولاد و آلومینیوم، پلاستیکهای پیچیده بهدلیل ساختار شیمیایی خاص خود بهسادگی قابل بازیافت نیستند.
در حال حاضر، کمتر از ۱۰ درصد از پلاستیکهای تولیدشده در جهان بازیافت میشوند.
پلاستیک و تهدید مداوم برای سلامت و محیط زیست
بر اساس یافتههای مطالعه لنست، پلاستیک در تمام مراحل چرخه عمر خود - از تولید و مصرف گرفته تا دفع - تهدیدی جدی برای سلامت انسان و محیط زیست به شمار میرود.
فیلیپ لندریگان، متخصص اطفال و اپیدمیولوژی در کالج بوستون و نویسنده اصلی گزارش، گفت: «ما اطلاعات زیادی درباره دامنه و شدت تاثیرات زیست محیطی و سلامتی آلودگی پلاستیک داریم.»
او تاکید کرد این تاثیرات عمدتا جمعیتهای آسیبپذیر، بهویژه نوزادان و کودکان، را تحت فشار قرار میدهد.
بیش از ۹۸ درصد پلاستیکهای مورد استفاده در جهان از منابع فسیلی نظیر نفت، گاز و زغالسنگ تولید میشوند.
فرایند پرانرژی ساخت این مواد سالانه حدود دو میلیارد تُن دیاکسید کربن وارد جو میکند؛ رقمی که از مجموع انتشار گازهای گلخانهای روسیه، چهارمین آلاینده بزرگ جهان، نیز فراتر میرود.
در ساخت پلاستیکها از بیش از ۱۶ هزار نوع ماده شیمیایی استفاده میشود؛ موادی که بسیاری از آنها با مشکلات سلامت انسان در تمام مراحل زندگی مرتبط هستند.
با این حال، اطلاعات شفاف و کافی درباره میزان و نوع این مواد در محصولات پلاستیکی در دسترس نیست.
گزارش لنست حاکی از آن است که جنینها، نوزادان و کودکان بیش از دیگر گروههای سنی در برابر خطرات ناشی از مواد شیمیایی موجود در پلاستیک آسیبپذیر هستند.
مواجهه با این ترکیبات میتواند خطراتی چون سقط جنین، تولد زودرس، ناهنجاریهای مادرزادی، اختلال در رشد ریه، ابتلا به سرطانهای دوران کودکی و مشکلات باروری در بزرگسالی را افزایش دهد.
اگرچه پلاستیک در ظاهر مادهای ارزان بهنظر میرسد، اما با توجه به پیامدهای بهداشتی آن، هزینهای سنگین به جامعه تحمیل میکند. تنها سه نوع از مواد شیمیایی موجود در پلاستیکها سالانه معادل ۱.۵ تریلیون دلار خسارت به سلامت جامعه در ۳۸ کشور برجا میگذارند.

اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی، اعلام کرد هر طرحی که بتواند «حق غنیسازی در ایران» را تامین کند، در مذاکرات هستهای قابل بررسی خواهد بود.
بقایی دوشنبه ۱۳ مرداد در نشست خبری هفتگی خود به طرح «مناره» ارائهشده از سوی محمدجواد ظریف، وزیر خارجه دولت حسن روحانی، واکنش نشان داد و گفت خود او بهتر میتواند درباره جزییات طرحش توضیح دهد.
او افزود راهاندازی «کنسرسیوم» موضوع جدیدی نیست و از سالها پیش و در جریان مذاکرات، این ایده بهعنوان یکی از ابتکارها مطرح بوده، اما تهران هیچگاه وارد جزییات اجرایی آن نشده است.
سخنگوی وزارت خارجه تاکید کرد در کشوری که موضوع هستهای و مسائل مرتبط با آن نزدیک به دو دهه در دستور کار رسمی سیاست خارجی قرار داشته، تلاش افرادی مانند ظریف برای بیان دیدگاهها و ارائه پیشنهادهایشان «امری طبیعی» است.
پیش از جنگ ۱۲ روزه، پنج دور مذاکرات هستهای میان تهران و واشینگتن برگزار شد، اما با تاکید مقامهای جمهوری اسلامی بر ادامه غنیسازی در خاک ایران، گفتوگوها به بنبست رسید.
علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، هفتم مرداد در سخنرانی خود به مناسبت چهلم کشتهشدگان جنگ اخیر، بهصورت تلویحی بر ادامه غنیسازی در خاک ایران تاکید کرد و گفت ملت ایران «دین و دانش» خود را رها نمیکند.
بقایی در ادامه اظهارات خود گفت: «ما همواره تاکید کردهایم موضوع غنیسازی در ایران، بهعنوان بخشی لاینفک از حقوق جمهوری اسلامی در چارچوب معاهده منع اشاعه، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.»
او اضافه کرد تهران هر طرحی را که قادر باشد «این مولفه مهم را تامین و تضمین کند»، قابل بررسی میداند.
در روزهای اخیر گمانهزنیها درباره سرنوشت ذخایر اورانیوم غنیشده حکومت ایران و همچنین احتمال فعالسازی مکانیسم ماشه از سوی آلمان، فرانسه و بریتانیا، موسوم به تروئیکای اروپایی، بالا گرفته است.
مناره چیست و آیا میتواند جانشین کنسرسیوم منطقهای شود؟
ظریف و محسن بهاروند، سفیر سابق جمهوری اسلامی در بریتانیا، ۹ مرداد در یادداشت مشترکی در روزنامه گاردین، طرحی تازه برای «همکاری هستهای صلحآمیز در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا و کاهش تنشها در منطقه» پیشنهاد کردند.
آنها نام این طرح را «مناره» گذاشتند که مخفف عبارت انگلیسی معادل «مرکز تحقیق، توسعه و پیشرفت هستهای در خاورمیانه» است.
به گفته آنها، مناره نهادی منطقهای با امکان عضویت تمام «کشورهای واجد شرایط خاورمیانه و شمال آفریقا» خواهد بود. شرط عضویت هم رد توسعه یا استقرار سلاح هستهای و تعهد به راستیآزمایی متقابل در زمینه پایبندی به این اصل عنوان شده است.
مناره در ازای این تعهد، به اعضا کمک خواهد کرد تا از «فناوری صلحآمیز هستهای» در حوزههایی چون تولید انرژی، پزشکی، کشاورزی و پژوهش علمی بهرهمند شوند.
بر اساس این یادداشت، دفتر مرکزی مناره در یکی از کشورهای عضو مستقر میشود و دفاتر منطقهای و احتمالا تاسیسات مشترک غنیسازی در دیگر کشورها راهاندازی خواهند شد.
همچنین هیات امنایی متشکل از نمایندگان ملی وظیفه نظارت بر فعالیت اعضا را بر عهده خواهند داشت و ناظران بینالمللی از سازمان ملل، شورای امنیت و آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز دعوت خواهند شد.
ظریف و بهاروند خواهان حمایت کشورها از این طرح شدند و تاکید کردند یک نشست منطقهای تحت نظارت سازمان ملل و با حمایت قدرتهای جهانی میتواند پایهگذار این ابتکار باشد.
در جریان مذاکرات پیشین تهران و واشینگتن، چندین بار موضوع تاسیس «کنسرسیوم منطقهای غنیسازی اورانیوم» مطرح شد.
پیشتر در ۱۴ خرداد، پایگاه خبری آکسیوس به نقل از یک مقام ارشد جمهوری اسلامی گزارش داد تهران آماده است چارچوب یک توافق هستهای با آمریکا را بر پایه این ایده بنا کند، مشروط بر آنکه چنین کنسرسیومی در داخل خاک ایران مستقر باشد.
دونالد ترامپ، رییسجمهوری ایالات متحده، ۹ مرداد بار دیگر اعلام کرد برنامه هستهای حکومت ایران در پی حمله هوایی آمریکا در اول تیر نابود شده است.
او در عین حال هشدار داد جمهوری اسلامی ممکن است فعالیتهای هستهای خود را در سایتهای جدید از سر بگیرد.

۱۹ مقام ارشد امنیتی پیشین اسرائیل با انتشار ویدیویی مشترک، خواستار پایان جنگ در غزه شدند و استدلال کردند اسرائیل در این کارزار بیش از آنکه به پیروزی رسیده باشد، متحمل زیان شده است. همزمان، بیش از ۶۰۰ مقام امنیتی پیشین اسرائیل در بیانیهای جداگانه، درخواست مشابهی را مطرح کردند.
۱۹ مقام سابق اسرائیلی در بیانیه تصویری خود که دوشنبه ۱۳ مرداد منتشر شد، هشدار دادند جنگ غزه به «دلایل سیاسی» ادامه پیدا کرده است، نه بر اساس «محاسبات و تصمیمات راهبردی نظامی».
در میان امضاکنندگان این بیانیه روسای پیشین ستاد کل ارتش، موساد، شینبت (سازمان اطلاعات و امنیت)، پلیس و نهادهای اطلاعاتی اسرائیل به چشم میخورند؛ از جمله ایهود باراک، نخستوزیر پیشین، موشه یعلون و دن خلوتص، دو رییس پیشین ستاد کل ارتش و یورام کوهن، رییس سابق شینبت.
راوی ویدیو در ابتدای آن گفت هر یک از این ۱۹ نفر در جلسات کابینه حضور داشتهاند، در حلقههای تصمیمگیری حساس فعالیت کردهاند، در فرآیندهای بسیار ظریف و امنیتی نقش داشتهاند و مجموعا بیش از هزار سال تجربه در حوزه امنیت ملی و دیپلماسی دارند.
امضاکنندگان این بیانیه گفتند جنگ غزه مدتها پیش میتوانست پایان یابد و از دولت خواستند با یک آتشبس دائم و توافق جامع برای آزادی گروگانها، جنگ را متوقف و همه گروگانهای باقیمانده را بهطور کامل آزاد کند.
در روزهای اخیر و در پی اقدام حماس و جهاد اسلامی در انتشار تصاویر دو گروگان اسرائیلی، فشارها بر بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر این کشور، شدت گرفته است.
امی آیالون، رییس پیشین شینبت، جنگ غزه را «در ابتدا عادلانه و برای دفاع از خود» خواند و در عین حال گفت وقتی اسرائیل به همه اهداف نظامی خود دست یافت و به پیروزی درخشانی در برابر دشمنانش رسید، این جنگ دیگر عادلانه نبود.
به گفته او، این نبرد اکنون اسرائیل را به سمت از دست دادن «امنیت و هویتش» سوق داده است.
عاموس مالکا، رییس پیشین اطلاعات نظامی، نیز گفت اسرائیل بیش از یک سال است از نقطهای که میتوانست با موفقیت عملیاتی به جنگ پایان دهد، عبور کرده است.
نداو آرگامان، رییس پیشین شینبت و تامیر پاردو، رییس سابق موساد، هم وضعیت کنونی اسرائیل را «در آستانه شکست» توصیف کردند.
موشه یعلون و یورام کوهن دولت نتانیاهو را متشکل از «تندروها» و «اقلیتی حاکم بر سیاست» خواندند که اسرائیل را به «مسیری غیرعقلانی» کشانده است.
این مقامات امنیتی پیشین از جانشینان کنونی خود خواستند که در برابر ادامه جنگ موضعگیری کنند.
همچنین بیش از ۶۰۰ مقام امنیتی پیشین اسرائیل، از جمله روسای سابق دستگاههای اطلاعاتی، در نامهای از دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا، خواستند به دولت اسرائیل برای پایان جنگ در غزه فشار وارد کند.

کاترین شکدم، پژوهشگر یهودی بریتانیایی-فرانسوی، در یادداشتی نوشت جمهوری اسلامی با بهرهگیری از راهبرد تفرقهافکنی، در پی تضعیف وحدت و همبستگی میان گروههای مختلف در ایران است.
شکدم که اکنون بهعنوان تحلیلگر سیاسی و سخنگوی یک نهاد حامی اسرائیل با نام «ما به اسرائیل ایمان داریم» فعالیت میکند، دوشنبه ۱۳ مرداد در روزنامه جروزالم پست نوشت جمهوری اسلامی تنها به فریب دادن مردم خود قانع نیست و جاهطلبیهایش تا مجذوب ساختن غرب با روایتی از مظلومنمایی نیز امتداد یافته است.
او هشدار داد حکومت ایران «کیمیاگری کهنِ تبدیل مظلومنمایی به ابزاری برای امپراتوریسازی» را به کمال رسانده است.
در ادامه بخشهایی از این یادداشت را میخوانید.
نمیتوان در برابر مهارتی که با آن همزمان نقاب مظلومیت بر چهره میزند و داس سرکوب را به حرکت درمیآورد، شگفتزده نشد. این مظلومیت نه بهعنوان وضعیتی تاسفبار، بلکه همچون گرزی درخشان است؛ سلاحی صیقلخورده برای بریدن، خلع سلاح کردن و خاموش ساختن.
به طبقهبندی انسانها در جمهوری اسلامی نگاه کنید؛ این حکومت انسانها را بر پایه قومیت، مذهب یا گرایش جنسی جدا میسازد. هر ویژگی هویتی را بیرون میکشد، به نمایش میگذارد و سپس آن را چون تیغی برای پاره کردن تار و پود جامعه بهکار میگیرد؛ کُرد در برابر آذری، سنی در برابر شیعه، زن در برابر مرد.
این حکومت بهخوبی دریافته که برای تضعیف یک ملت، نخست باید پیوندهای وحدت آن را گسست و مردم را به قبیلههایی متخاصم تقلیل داد.
وقتی همه بندهای ملت بودن از هم گسسته شود، چه میماند؟ تنها ایدئولوژی؛ اما نه یک ایدئولوژی پویا و زندگیبخش، بلکه جزماندیشی خشک و بیروح، همچون یک نقاشی تکرنگ که بر پیکره تمدنی رنگارنگ کشیده شده باشد.
ملاها حکومتی بنا کردهاند که نهتنها اطاعت، بلکه همدستی میطلبد؛ یک اتاق پژواک بیپایان که در آن از شهروندان انتظار میرود شعارهای روز را تکرار کنند و چشم بر خشونتی ببندند که ستونهای آن را نگه میدارد.
ایدئولوژی که روزی ابزاری در خدمت دولت بود، اکنون خود به بتی بدل شده که در هر محراب، قربانی میطلبد: از حقیقت، از فردیت و از عشق.
تبلیغات جمهوری اسلامی چگونه عمل میکند؟
با این حال، حکومت ایران تنها به فریب مردم خود قانع نیست و جاهطلبیهایش فراتر از مرزهایش میرود. تهران با جذابیتی نرم و فریبکارانه، همچون یک شیاد حرفهای، غرب را با روایتی از مظلومیت چنان مجذوب کرده که حتی روشنفکرترین ذهنها نیز فریب آن را خوردهاند.
روشنفکران غربی که در احساس گناه پسااستعماری غوطهورند، ایران را نه یک زندان تئوکراتیک، بلکه شهیدی «بد فهمیده شده» میپندارند؛ ملتی شریف که قربانی زورگویی امپریالیستها شده است. تهران حتما از تماشای این نمایش مضحک خندهاش میگیرد! آنکه هم زندانبان است و هم زندانی، هم ستمگر است و هم ستمدیده، بیتردید استاد تبلیغات است.
جمهوری اسلامی دهههاست این بازی را با شکیبایی عنکبوتی که تار میتند، پیش میبرد. هر تار با دقت تنیده میشود: یک سخنرانی در اینجا، یک مانور دیپلماتیک در آنجا، یک صحنهسازی حسابشده برای برانگیختن خشم و جلب توجه رسانههای جهانی.
در این میان، غرب هر بار فریب میخورد؛ ژست میگیریم، بیانیه صادر میکنیم، تحریم اعلام میکنیم، اما پشت این کلمات سختگیرانه، ارادهای برای رویارویی با پوسیدگی بنیادین وجود ندارد.
دانشجویان ما شاید غمانگیزترین قربانیان این نمایش باشند. از کلاسهای درس دانشگاه کمبریج تا پردیسهای کالیفرنیا، از جا برمیخیزند و خود را پاسداران عدالت، حامیان مظلومان میخوانند. اما عدالت چه کسی؟ مظلومیت چه کسی را بازگو میکنند؟ دقیقا همان روایتهایی که تهران با وسواس پرورانده است.
انگار جمهوری اسلامی در میان جوانان غرب عروسکی سخنگو یافته؛ جملاتی در دهانشان میگذارد که ظاهری شریف دارند، اما تنها برای پنهان کردن بیرحمی طراحی شدهاند.
چگونه و چرا این فریب کارگر افتاد؟
چگونه چنین شد؟ چگونه وارثان عقلانیت عصر روشنگری و اندیشه لیبرال، چنین تمامعیار فریب خوردند؟ بخشی از پاسخ در خودپسندی اخلاقی ما نهفته است. ما عاشق آنیم که خود را درستکار بدانیم؛ عاشق صحنهسازیهای قهرمانانهایم که در آن مشت بر میز میکوبیم و با تبهکاران تاریخی فرضی درمیافتیم.
پس وقتی تهران زمزمههایی از ظلم غربی در گوشمان میخواند، گوش میسپاریم. سر تکان میدهیم. یادداشت برمیداریم. ساختارهایی پیچیده برای سرزنشگری میسازیم و به راحتی فراموش میکنیم که ستمگر واقعی در این داستان نه «غرب» انتزاعی، بلکه رژیمی است که مردم خود را به زندان میاندازد، شاعران را شلاق میزند و زنان را سنگسار میکند.
این روش کار جمهوری اسلامی است: تفرقه بینداز، سردرگم کن، وارونه جلوه بده.
رهبران حکومت ایران بسیار بهتر از ما دریافتهاند که میدان نبرد قرن بیستویکم نه دشتهای بیابانی، بلکه ذهن انسانهاست. آنها جنگ را نه صرفا با تانک و هواپیما - که آنها را نیز دارند - بلکه با روایتها، با داستانها، با ترکیبی فریبنده از رنج و شکوه به پیش میبرند؛ ترکیبی که حتی فرهیختهترین انسانها را به همدستانی نادان بدل میسازد.
آنها بهدنبال تصرف سرزمین نیستند، بلکه خیال را فتح میکنند؛ در پی استعمار واژگان اخلاقی جهاناند.
در همین حال، درون ایران، مردم با رنجهایی زندگی میکنند که حتی درکشان دشوار است: فشار اقتصادی روزمره، تشدیدشده با فساد و سوءمدیریت، تهدید دائمی بازداشت یا سرنوشتی بدتر برای کسانی که زبان میگشایند؛ فضای خفقانآور ایدئولوژیک که از کلاس درس تا اتاق خواب را فراگرفته است.
اما صدای این رنجها هم در هیاهوی تبلیغات رژیم و هم در همصدایی ناآگاهانه برخی روشنفکران خوشنیت اما گمراه غربی گم میشود؛ آنان که استبداد را با مقاومت و قساوت را با شجاعت اشتباه میگیرند.
جمهوری اسلامی از این سردرگمی تغذیه میکند. میداند تا زمانی که جهان در جدال میان شرق و غرب، میان دانشجویان معترض و دولتهای بهاصطلاح جنگطلب باقی بماند، سلطهاش ادامه خواهد یافت. این رژیم همچون تردستیکار ماهریست که وقتی ما مشغول بحث بر سر ترفندش هستیم، جادوی واقعی را در جایی دیگر و دور از چشم اجرا میکند.
ما درباره تحریمها بحث میکنیم، درگیر پیچوخم دیپلماسی میشویم و در همین حین، تهران گامبهگام بنیانهای ملی بودن را از هم میگشاید و ایران را به ظرفی توخالی بدل میکند که تنها بخارهای ایدئولوژی در آن موج میزند.
تراژدی اینجاست: مردم ایران، رژیم ایران نیستند. آنان نه همان آخوندهایی هستند که بهدروغ به نامشان سخن میگویند و نه همان پاسدارانی که با گلوله و باتون سکوت را تحمیل میکنند. آنان مردمیاند سرافراز، گوناگون و زیبا؛ وارثان یکی از کهنترین تمدنهای جهان که در قفسی آهنین گرفتار آمدهاند. غرب، در اشتیاق خود برای عادل جلوه کردن، بارها این تمایز بنیادین را از یاد برده است.
پس باید نقابها، روایتها و افسانههای دمدستی را کنار زد. باید جمهوری اسلامی را آن گونه که هست دید: نه قربانی، بلکه شکارچی؛ نه چراغ راه مقاومت، بلکه کارخانه دروغ.
باید شجاعت آن را داشت تا کسانی را که چه از سر سادهدلی و چه از سر غرور، روایات این حکومت را بهجای حقیقت بازگو میکنند، به چالش کشید. در غیر این صورت، خود در زهر و توهمی شریک میشویم که نهتنها ایران، بلکه شفافیت اخلاقی جهان را آهسته آهسته میفرساید.







