سیگار، بدن و اعتراض خاموش زنانه؛ سیگار میکشم پس هستم

افزایش چشمگیر مصرف سیگار در میان دختران نوجوان ایرانی در تضاد با روند جهانی کاهش دخانیات است. در حالی که در کشورهای غربی جوانان به سوی سبک زندگی سالم میروند، در ایران این رفتار ناسالم به پرسشی جدی درباره جنسیت، بدن و اعتراض خاموش تبدیل شده است.
بر اساس دادههای رسمی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، مصرف سیگار در میان دختران ۱۳ تا ۱۵ ساله از ۰.۹ درصد در سال ۱۳۸۶ به ۲.۱ درصد در سال ۱۳۹۵ رسیده است که نشاندهنده افزایش ۱۳۳ درصدی در این گروه سنی و در این بازه زمانی ۱۰ ساله است.
در گروه سنی ۱۸ تا ۲۴ سال، مصرف روزانه سیگار در زنان از ۰.۱ درصد در سال ۱۳۹۵ به ۰.۲۹ درصد در سال ۱۴۰۰ افزایش یافته است که به معنای رشد ۱۹۰ درصدی است.
این آمارها نشان میدهند نه تنها سن شروع مصرف دخانیات کاهش یافته، بلکه سهم دختران در میان مصرفکنندگان سیگار نیز رو به افزایش است.
آیا افزایش سیگار کشیدن در میان دختران صرفا ناشی از دسترسی آسانتر به دخانیات است یا بازتابی از فشارهای ساختاری، تبعیض جنسیتی و تلاش برای بازتعریف هویت زنانه در بستری محدودکنندهتر؟
برای پاسخ به این پرسش، باید این پدیده را در چارچوب نظریههای جامعهشناسی بدن، فشار اجتماعی و فمینیسم رادیکال و پساساختارگرا تحلیل کرد.
بدن زنانه و نظم پدرسالارانه؛ سیگار بهمثابه کنش اعتراضی
در بافت فرهنگی ایران، بدن زن همواره موضوعی سیاسی بوده است؛ از کنترل پوشش و حرکت گرفته تا تعیین حدود و هنجارهای رفتاری.
نظریهپردازانی چون میشل فوکو و پییر بوردیو نشان میدهند که بدن انسان محملی است برای اعمال قدرت، انضباط و در عین حال مقاومت. در چنین بستری، سیگار کشیدن - بهویژه در ملاءعام - برای دختران ایرانی معنایی فراتر از یک «عادت ناسالم» دارد.
در نگاه نخست، این رفتار ممکن است نشانهای از الگوگیری از فرهنگ جهانی یا رسانهای تلقی شود اما در سطحی عمیقتر، میتوان آن را کنشی نمادین در برابر نظم پدرسالارانه، چارچوبهای کنترلگرای اجتماعی و نابرابریهای جنسیتی دانست. کنشی که با وجود خطرات جسمی، حامل نوعی معنا و بیان است.

نظریه فشار اجتماعی؛ وقتی بدن میدان تخلیه اضطراب است
بر اساس نظریه فشار اجتماعی (Strain Theory) رابرت مرتن، «کنشهای منحرفانه» زمانی رخ میدهند که افراد تحت فشار قرار دارند اما امکان دستیابی مشروع به اهداف اجتماعی یا تخلیه روانی سالم ندارند.
در جامعهای که دختران جوان با محدودیتهای جنسیتی، تبعیض در فرصتها، فشارهای خانواده و مدرسه و کمبود فضاهای ابراز فردیت مواجه هستند، سیگار میتواند نوعی استراتژی فرار یا تخلیه اضطراب تلقی شود.
در گفتوگوهای میدانی با دختران جوان بارها چنین جملاتی شنیده میشود: «سیگار تنها چیزیه که انتخابش دست خودمه»، «باهاش آروم میگیرم؛ هیچکس نمیپرسه چرا ناراحتی، ولی اگه سیگار بکشی حداقل یکی نگاهت میکنه».
این جملات نشان میدهند که در غیاب فضای سالم گفتوگو و بیان احساس، حتی یک کنش ناسالم هم میتواند کارکردی روانی یا اجتماعی پیدا کند، به ویژه که سیگار کشیدن در چنین فرهنگی میتواند به معنای استقلال، تعلق به فرهنگ پیشرو و نشانهای از زنانگی مدرن باشد؛ هرچند جهان مدرن از آن عبور کرده است.
بازخوانی بدن زنانه در فمینیسم غربی؛ بدن بهمثابه سرمایه نه میدان تخریب
در نقطه مقابل، جنبشهای فمینیستی غربی طی دهههای اخیر تلاش کردهاند بدن زنانه را از کنترل مردانه رها کرده و به میدان انتخابهای آگاهانه، خودمراقبتی و کنشگری سالم تبدیل کنند. در نتیجه، زنان بسیاری در غرب امروز بدن خود را بهجای ابزاری برای جلب توجه یا اعتراض خاموش، به ابزاری برای توانمندسازی، سلامت و لذت سالم بدل کردهاند.
کاهش چشمگیر مصرف سیگار در میان دختران نوجوان در کشورهایی چون سوئد، آلمان، فرانسه و کانادا، نتیجه همین تغییر گفتمان است.
طبق آمار سازمان جهانی بهداشت (WHO)، مصرف دخانیات در میان نوجوانان ۱۵ تا ۱۹ ساله در سوئد از حدود ۲۰ درصد در سال ۲۰۰۰ به کمتر از ۱۰ درصد در سال ۲۰۲۰ کاهش یافته است.
علاوه بر سیاستگذاریهای سلامتمحور، کمپینهای اجتماعی بزرگی در این کشورها در حال فعالیتاند. برای مثال، کمپین "Smoke-Free Sweden 2025" تلاش میکند با مشارکت دولت، مدارس، باشگاهها و نهادهای مدنی، جامعهای بدون دخانیات در سوئد بسازد.
در بریتانیا نیز کمپین «Quit for Youth» با استفاده از رسانههای اجتماعی، آموزش تصویری و مشاوره رایگان، تلاش دارد عادت سیگار کشیدن در نوجوانان را به صفر برساند.
این جنبشها با ترویج سبک زندگی سالم، نقش مهمی در کاهش مصرف دخانیات در میان جوانان ایفا کردهاند.

مقایسه تطبیقی؛ دو جهان متفاوت، دو معنای متفاوت از سیگار
در ایران، زنان همچنان با فشارهای جنسیتی بالا، نابرابریهای حقوقی و عرفی و فضای اجتماعی بسته مواجهاند. در چنین فضایی، سیگار کشیدن میتواند نماد اعتراض، تخلیه فشار یا حتی ابراز هویت تلقی شود. این در حالی است که در بسیاری از کشورهای غربی، زنان از حقوق برابر رسمی و فضای اجتماعی بازتری برخوردارند و امکان کنشگری مدنی برایشان فراهمتر است.
در ایران، گفتمان فمینیستی هنوز در حاشیه است و دسترسی آن به حوزه عمومی با محدودیت مواجه است. در مقابل، در کشورهای غربی، فمینیسم فراگیرتر است و توانسته بر سیاست سلامت، آموزش، رسانه و فرهنگ عمومی اثرگذار باشد. در نتیجه، بدن زن در ایران هنوز میدان سرکوب و واکنش است اما در غرب بیشتر عرصه توانمندسازی و خودمراقبتی بهشمار میرود.
همچنین در غرب، رویکرد رسانهای و آموزشی به دخانیات، گسترده، علمی و همراه با کارزارهای عمومی مستمر است اما در ایران، چنین آموزشهایی اغلب کلیشهای، محدود یا حتی سانسورشدهاند.
از این روست که افزایش مصرف سیگار در میان دختران ایرانی را باید جدی گرفت اما نه فقط بهعنوان یک بحران بهداشتی. این پدیده حامل نشانههایی از وضعیت اجتماعی-جنسیتی ایران است: بحران در گفتوگو، فقر فضاهای فردی و اجتماعی برای زنان، دسترسی نداشتن به روشهای سالم مدیریت اضطراب و فاصله زیاد بین نسلی.
در حالی که دختران جوان در غرب با ابزارهای نوین فمینیستی و فرهنگی بدن خود را توانمند میسازند، همتایانشان در ایران گاه با کنشهایی مانند سیگار کشیدن، در حال فریاد اعتراضاند. فریادی که اگر شنیده نشود، خود را به شکلهای دیگر و گاه پرخطرتر تکرار خواهد کرد.
◼️
بیشتر بخوانید: چربی بدن بیشتر، میراث نیاکان سیگاریمان برای ما