نعیمه دوستدار
روزنامهنگار و تحلیلگر اجتماعی

روزنامهنگار و تحلیلگر اجتماعی
با گسترش طرحهای دسترسی محدود به اینترنت در ایران، اینترنت طبقاتی از یک ایده حاشیهای به واقعیتی نگرانکننده تبدیل شده است. در حالیکه مقامات رسمی آن را انکار میکنند، شواهد از اجرای عملی تفکیک دسترسی برای گروههای خاص خبر میدهند.
در پی آتشبس در جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل، جمهوری اسلامی از همسرایی سرود «ای ایران» گرفته تا خواندن اشعار سیمین بهبهانی به نمادهای ملی بازگشت. اما این بازگشت، مصادرهای نمادین و ابزاری است و در تضاد با تاریخی از سانسور و حذف همان میراث فرهنگی.
در سایه بحرانهای اقتصادی و سیاستهای تبعیضآمیز جمهوری اسلامی، مهاجرستیزی علیه افغانستانیها در ایران به پدیدهای نگرانکننده بدل شده است؛ اما این تنفر اجتماعی، نتیجه فرهنگ مردم نیست، بلکه بازتاب سالها بهرهکشی، بیحقوقسازی و تبلیغات رسمی است.
تجربه جنگ ۱۲ روزه نشان داد که جمهوری اسلامی بهرغم تمام شکستهای نظامی، همچنان توانایی بقا دارد. این بنبست تاریخی، اکنون چنان فراگیر شده که به بحرانی معنایی برای مردم بدل شده است: وقتی هیچکدام از راههای کلاسیک تغییر کار نمیکند، چه باید کرد؟
با شدتگرفتن درگیریهای نظامی میان جمهوری اسلامی و دولت اسرائیل، جامعه ایران بار دیگر با موجی از موضعگیریهای متضاد و شکافهای سیاسی مواجه شده است.
زنکشی در ایران محصول تعامل گفتمان رسمی، قوانین تبعیضآمیز و ناکارآمدی نهادهای دولتی است؛ اینکه چگونه سیاستهای رسمی از حجاب اجباری، قانونهای قیمومیتی و با استفاده از رسانههای مرد محور، قتل زنان را نه استثنا که قاعدهای مشروع میسازند.
وقتی یک ورزشکار که در مسابقات خارجی نماد غرور ملی و دیپلماسی دولتی است متهم به ارتکاب خشونت جنسی میشود، واکنش دولتها چه باید باشد؟
ایران دیگر جوان نیست؛ با میانگین سنی ۳۴ سال، کاهش نرخ تولد و افزایش امید به زندگی، کشور وارد دورهای تازه از سالمندی شده است و زنگ خطر برای اقتصاد، صندوقهای بازنشستگی و آینده بازار کار به صدا درآمده است.
افزایش چشمگیر مصرف سیگار در میان دختران نوجوان ایرانی در تضاد با روند جهانی کاهش دخانیات است. در حالی که در کشورهای غربی جوانان به سوی سبک زندگی سالم میروند، در ایران این رفتار ناسالم به پرسشی جدی درباره جنسیت، بدن و اعتراض خاموش تبدیل شده است.
در روزگاری که سفرههای مردم ایران کوچکتر شده، بیکاری و ناامنی شغلی پابرجاست و نرخ مهاجرت به شکل نگرانکنندهای افزایش یافته، حکومت تصمیم گرفته چاره بحران جمعیتی را نه در اصلاحات اجتماعی یا اقتصادی، بلکه در نصب بنرهایی بجوید که به شکلی عاطفی، پیشگیری از بارداری را مذمت میکنند.
مرگ ابراهیم رئیسی از پرحاشیهترین وقایع سیاسی جمهوری اسلامی ایران در دهههای اخیر بود. این اتفاق نه تنها شوکی بزرگ به ساختار قدرت وارد کرد، بلکه مسیر تحولات داخلی و منطقهای حکومت ایران را نیز بهطور محسوسی تغییر داد.
از اواخر فروردین ۱۴۰۴، تحول در اجرای سیاست حجاب اجباری لایههای تازهای از ترس، ابهام و بیاعتمادی را به جامعه تحمیل کرد: ارسال پیامک درباره تخلف ادعایی زنان از قانون حجاب که در مواردی برای مردان خانواده فرستاده شده است.
انفجار بندرعباس را نمیتوان صرفا یک حادثه صنعتی دانست. این رویداد، بحرانی عمیقتر از ابعاد انسانی و اقتصادی دارد؛ بحرانی که ضعفهای ساختاری جمهوری اسلامی در مدیریت، پاسخگویی، شفافیت و تامین امنیت شهروندان را عیان کرده است.
در حالی که حکومت تلاش میکند آیینهای ملی چون سیزدهبهدر را با تغییر نام و محدودسازی شادی عمومی از معنا تهی کند، ایرانیان بار دیگر با حضور گسترده در طبیعت، موسیقی، رقص و دورهمیهای خانوادگی نشان دادند که هویت فرهنگی و حق شاد زیستن را واگذار نخواهند کرد.
علی خامنهای، رهبر جمهوریاسلامی در یکی از مهمترین سخنرانیهای سیاسی خود در روز عید فطر، همزمان با هشدار به دشمنان خارجی، زبان تهدید را به سمت داخل نیز نشانه گرفت.
آزار جنسی تجربه مشترک میلیونها زن در جهان است که با فرمان سکوت جامعه بر آن سرپوش گذاشته میشود اما با همت و شجاعت زنانی که قدم پیش گذاشتند تا تجربههایشان را در رسانههای اجتماعی روایت کنند، اکنون این سکوت شکسته شده است.
ارسال پیام به پدران زنان، با تاکید بر «تذکر به دخترشان»، یکی از جدیدترین روشهای کنترل حجاب اجباری در ایران است که بهطور گسترده در اصفهان اجرا میشود.
در نیمه اول بهمنماه، دستکم هفت زن در ایران قربانی زنکشی شدند. قانونی که به قاتلان مصونیت میدهد، حکومتی که خشونت را ترویج میکند و زنانی که سبک زندگی خود را تغییر دادهاند، زنکشی را از یک تراژدی خانوادگی به یک موضوع سیاسی بدل کرده است.
سلوان مومیکا، پناهنده عراقی، در سوئد کشته شد. او که با سوزاندن قرآن شهرت یافته بود، باعث بحرانهای دیپلماتیک و تهدیدهای امنیتی شد اما قتلش کاستیها و حتی ناکارآمدی نظام سیاسی-حقوقی این کشور را آشکار کرد.
محمدجواد ظریف در اجلاس داووس مدعی شد «نظام» دیگر به زنانی که حجاب ندارند سخت نمیگیرد. او مثل همیشه تلاش کرد چهرهای پذیرفتنی از جمهوری اسلامی به دنیا ارائه کند. چهرهای که نسبتی با واقعیت ندارد.
کتک زدن، پتو پیچ کردن، شوکر و گاز فلفل، فحاشی، لمس بدن و آزار جنسی. این مجموعهای از رفتار ماموران جمهوری اسلامی است در برخورد با زنانی که در یک سال و نیم گذشته حجاب اجباری را کنار گذاشتهاند.
قرنهاست کلمات و تعاریف در مورد زنان به شکلی کلیشهای، پر تبعیض و توهینآمیز به کار گرفته میشوند. برای مقابله با این زبان تحقیرآمیز، نوعی از مبارزه زنان در شبکههای اجتماعی به کارگیری رتوریک تقابلی و بازپسگیری معناست. هشتگ «ما سلیطهایم» از همین دست است.