واکنشها به درگذشت بهرام بیضایی؛ قلبی که برای ایران میتپید، خاموش شد

درگذشت بهرام بیضایی، نمایشنامهنویس، کارگردان و پژوهشگر برجسته ایرانی، موجی از واکنشها را در میان هنرمندان، سینماگران و شخصیتهای سیاسی برانگیخته است.

درگذشت بهرام بیضایی، نمایشنامهنویس، کارگردان و پژوهشگر برجسته ایرانی، موجی از واکنشها را در میان هنرمندان، سینماگران و شخصیتهای سیاسی برانگیخته است.
در پیامها و یادداشتهای منتشرشده، از بیضایی بهعنوان یکی از ستونهای هویت فرهنگی ایران یاد شده است؛ هنرمندی که بخش بزرگی از عمر خود را در تبعید گذراند اما پیوندش با تاریخ، اسطوره و زبان فارسی گسسته نشد.
اصغر فرهادی: «ایرانیتر از بهرام بیضایی نشناختهام»
اصغر فرهادی، کارگردان سرشناس سینمای ایران، در یادداشتی کوتاه اما احساسی، از بیضایی بهعنوان آموزگار بزرگ خود یاد کرد و نوشت: «حقیقتاً ایرانیتر از بهرام بیضایی در این روزگار نشناختهام.»
او با اشاره به درگذشت بیضایی در غربت، این رخداد را «تلخ» توصیف کرد و افزود که عشق بیدریغ او به فرهنگ ایران، الهامبخش نسلهای پس از خود بوده است.
شاهزاده رضا پهلوی: «فقدانی بزرگ برای فرهنگ و هنر ایران»
شاهزاده رضا پهلوی نیز در پیامی، درگذشت بیضایی را «فقدانی بزرگ برای فرهنگ و هنر کشور» دانست. او با اشاره به نگاه بیضایی به هنر بهعنوان «مسئولیتی ملی»، تاکید کرد که این هنرمند عمر خود را وقف بازآفرینی اسطوره و تاریخ ایران کرد و آثاری ماندگار بر جای گذاشت که نقشی مهم در پاسداشت هویت ایرانی دارند. شاهزاده رضا پهلوی در پایان، این ضایعه را به خانواده، دوستان و جامعه هنری ایران تسلیت گفت و یاد و نام بیضایی را ماندگار توصیف کرد.
جعفر پناهی: «بیضایی زبان و باورش را واگذار نکرد»
جعفر پناهی، فیلمساز برجسته ایرانی، در یادداشتی روایتمحور، از بیضایی بهعنوان هنرمندی یاد کرد که «راه آسان را انتخاب نکرد».
پناهی نوشت بیضایی سالها حذف، سکوت تحمیلی و دوری را تحمل کرد، اما هرگز از زبان و باور خود عقب ننشست و بسیاری از سینماگران، مستقیم یا غیرمستقیم، از او آموختند «چگونه در برابر فراموشی بایستند».
او با روایت دیداری ناتمام در سانفرانسیسکو و آخرین تماس تلفنی با بیضایی، این صدا را «صدای یک عصر کامل» توصیف کرد؛ عصری که به گفته او، سینمای ایران با آن «فکر کرد و قد کشید». پناهی تاکید کرد که سینمای ایران نهتنها بهخاطر آثار، بلکه بهسبب «شرافتی که بیضایی به اندیشه و هنر بخشید» به او بدهکار است.
واکنشهای دیگر
صدها کاربر در شبکههای اجتماعی نیز با انتشار تصاویر و جملاتی از سخنرانیهای او و دیالوگهای آثارش، یاد این هنرمند ایراندوست را گرامی داشتند.
محور مشترک بسیاری از مطالب منتشر شده درباره بیضایی، ایراندوستی و تلاش او برای حفظ فرهنگ و ادبیات ایران بود.
حساب کاربری فلات ایران درباره او نوشت: «قلبی که برای ایران میتپید، خاموش شد.»
کاربری دیگر، او را «نجاتدهنده حافظه فرهنگی ایران» توصیف کرد.
بیضایی ۸۷ ساله در سالروز تولدش در آمریکا درگذشت. او شهریور ۱۳۸۹ بهدلیل فشارهای فزاینده، اعمال محدودیت و سانسور ایران را ترک کرد و به دانشگاه استنفورد رفت.
عباس میلانی، ایرانشناس و مدیر برنامه مطالعات ایران در دانشگاه استنفورد، در پیامی در ایکس، بیضایی را «فخر ادب پارسی» خواند و نوشت: «تا واپسین لحظات حیات پربارش به فکر تکمیل داش آکل به روایت مرجان بود و زندگی و زمان را تنها برای هنر و فرهنگ میخواست.»
او افزود: «در ۱۵ سالی که بخت همکاریاش را داشتم، میدیدم چگونه در برابر هر ایراندوستی فروتن بود و در برابر هر ناخویشتنشناسِ ایرانستیز، سرکش.»
حسین رونقی، فعال سیاسی، بیضایی را مردی توصیف کرد که «ایران در رگهایش جاری بود» و آزادی را نه در کلام، که با ایستادگی در برابر سانسور، ارتجاع و استبداد معنا کرد.
بیضایی فروردین سال گذشته در واکنش به صحبتهای رییس سازمان سینمایی و درخواست برای بازگشتش به ایران گفته بود دست خودش را میشکند و اجازه نمیدهد او را سانسورچی خودش کنند.
این جملات بخشی از نامه اعتراضی ۳۰ سال پیش بیضایی به وزارت ارشاد جمهوری اسلامی در پی توقیف یکی از آثارش بود.
دهها کاربر این جمله او را در ایکس و اینستاگرام بازنشر و ایستادگیاش در برابر سانسور را ستایش کردند.
حامد اسماعیلیون، از خانوادههای دادخواه هواپیمای اوکراینی، نوشت همانقدر که اندوه از دست دادن بیضایی اندازهزدنی نیست، خشم از دشمنان فرهنگ، کتاب و آزادی هم عمیق و بیاندازه است.
او افزود: «آنها با سانسور و بازجویی و سرکوب از کار کردن او جلوگیری کردند، رجالههایی که یکی از یگانهترین چهرههای هنر سرزمین ایران را از آفریدن بازداشتند تا ناگزیر شود سالهای واپسین را دور از سرزمینش کار و زندگی کند.»
مهدی یراحی، ترانهسرا، خواننده و زندانی سیاسی پیشین، نیز با انتشار تصویری از بیضایی نوشت: «حقیقت بیش از جلادانش عمر میکند.»
کاربران زیادی به بازنشر جملاتی از آثار او، به ویژه «مرگ یزدگرد»، پرداختند.
این جملات از این اثر از سوی یک کاربر در ایکس منتشر شد: «اندوه را پایانی است... مردمان باز میگردند، ویرانهها ساخته میشود و ساختهها از مردمان پُر...بمان و نیکبخت شو.»
کاربری دیگر این بخش از مرگ یزدگرد را بازنشر کرد: «این شوخی نامردان است که امید میدهند و سپس باز پس میگیرند و بر نومیدشدگان از ته دل میخندند.»
انتخاب بخشهایی از مصاحبهها و سخنرانیهای سالهای اخیر بیضایی درباره مقاومت، حفظ فرهنگ ایرانی و مقابله با سانسور، از دیگر بخشهای پرتکرار مطالب منتشر شده در ایکس است.
بسیاری این جمله معروف بیضایی در سال ۱۳۹۶ را یادآوری کردند که گفته بود: «ما با آنچه میسازیم ایرانی هستیم، نه با آنچه که فقط از دست میدهیم؛ یعنی زبان، خاطره، فرهنگ و هویت.»