در روزگاری که واژه آزادی در ایران، زخمی بر زبان مردم است، بنایی در قلب تهران هنوز قامت راست کرده تا یادآور رویایی باشد که نیم قرن پیش بر سنگ نوشته شد. برج آزادی، یا همان شهیاد سابق، بنایی است که از خیال جوانی برآمد و به نماد آرزوی نسلی تبدیل شد.
اکنون، در دانشگاه استنفورد در کالیفرنیا، آن جوان دیروز، حسین امانت، معمار این بنا، جایزه فرهنگی «بیتا» را دریافت کرده است؛ جایزهای که با پشتیبانی بیتا دریاباری، کارآفرین و نیکوکار ایرانیآمریکایی، و در چارچوب برنامههای مرکز مطالعات ایرانشناسی دانشگاه استنفورد به مدیریت دکتر عباس میلانی برگزار میشود.
این جایزه هر سال به هنرمند یا اندیشمندی اهدا میشود که سهمی در زنده نگه داشتن فرهنگ ایرانی و گسترش گفتوگوی آن با جهان داشته است. اما امسال، انتخاب حسین امانت معنایی فراتر یافت: تجلیل از معمار آزادی در سرزمینی که آزادی از مردمش دریغ شده است.
خیال معمار جوان
در سال ۱۳۴۵ مسابقهای ملی برای طراحی نماد ایران نوین برگزار شد. از میان دهها طرح، اثر جوانی ۲۴ ساله از دانشکده هنرهای زیبا برگزیده شد. حسین امانت در طرح خود، تاریخ و آینده را در هم آمیخت: قوسهای ساسانی، ظرافت اسیسمی و منطق هندسی مدرن را در قالبی واحد نشاند.
کار ساخت از آبان ۱۳۴۸ آغاز شد و در مهر ۱۳۵۰ پایان یافت. بنایی از سنگ مرمر قروه، با سازهای از بتن مسلح، که در روز افتتاح «شهیاد آریامهر» نام گرفت و نماد شکوه ایران مدرن بود.
اما با انقلاب ،۱۳۵۷ نامش تغییر کرد و «آزادی» شد؛ در سرزمینی که همان روزها آزادی از آن گرفته شد.
از آن پس، برج آزادی به پارادوکسی زنده بدل شد: نماد آزادی در کشوری بی آزادی.
نمادی که به مردم پیوست
در دهههای بعد، این برج نه فقط از حیث معماری، که از حیث معنا، بازتعریف شد. جمهوری اسلامی کوشید آن را در نمادهای رسمی خود بگنجاند، اما برج از چنگ حکومت گریخت و به مردم پیوست.
میدان آزادی در همه خیزشهای بزرگ معاصر، از جنبش دانشجویی دهه هفتاد تا اعتراضات ۱۳۸۸، دی ماه ۱۳۹۸ و انقلاب «زن، زندگی، آزادی» در ۱۴۰۱ به میدان اعتراض بدل شد.
در کنار همان برجی که به نام آزادی نامیده شد، نیروهای امنیتی بارها بر پیکر جوانانی آتش گشودند که فریاد میزدند: «مرگ بر دیکتاتور»
برج آزادی، امروز بیش از هر زمان، نماد مقاومت است؛ نمادی که یادآور رویایی است که هنوز در دل مردم زنده مانده است.
معمار ایمان و دانش
حسین امانت تنها معمار برج آزادی نیست. او در سالهای مهاجرت، طرح شماری از مراکز مذهبی و فرهنگی جامعه بهایی در جهان را طراحی کرده است؛ از جمله ساختمان مرکزی بیتالعدل اعظم در شهر حیفا در اسرائیل، که عالیترین نهاد اداری و معنوی آیین بهایی است و از شاهکارهای معماری قرن بیستم به شمار میآید.
او همچنین طراح آرامگاه عبدالبها در شهر عکا دراسرائیل است ؛ بنایی که ساخت آن از سال ۲۰۱۹ آغاز شد و قرار است در سال میلادی پیش رو به بهرهبرداری برسد. این بنا به لحاظ معماری، پیوندی میان سادگی شرقی و فرمهای مدرن دارد و امانت آن را «خانه آرامش» توصیف کرده است.
در کنار کارهای معماری، او بنیانگذار یک نهاد غیرانتفاعی آموزش عالی برای بهاییان است؛ نهادی که در واکنش به محرومیت سیستماتیک بهاییان از تحصیل در ایران تاسیس شد تا جوانان محروم بتوانند در خارج از نظام رسمی جمهوری اسلامی، تحصیل کنند و دانش بیاموزند.
امانت بارها گفته است: «آموزش، همان آزادی درونی است. وقتی آزادی از انسان گرفته میشود، باید آن را با دانش بازسازی کرد.»
استنفورد؛ جایی برای زنده نگه داشت فرهنگ ایران
در آن سوی جهان، در دانشگاه استنفورد، مراسم اهدای جایزه «بیتا» با حضور هنرمندان، دانشگاهیان و ایرانیان مقیم آمریکا برگزار شد. دکتر عباس میلانی، مدیر مرکز مطالعات ایرانشناسی، در سخنرانی خود گفت: «اگر تهران شهری بیچهره میماند، برج شهیاد به آن چهره بخشید. امانت با سنگ، هویت ساخت و با قوسهایش تاریخ را به آینده رساند.»
بیتا دریاباری، حامی اصلی این جایزه، نیز تاکید کرد که هدف او از حمایت از این رویداد، پاسداری از میراث فرهنگی و معنوی ایران است.
او گفت: «ما در خارج از کشور وظیفه داریم از حافظان فرهنگی خود تقدیرکنیم.»
حسین امانت در میان تشویق حاضران، جایزه را دریافت کرد و با صدایی آرام اما استوار گفت: «برج شهیاد از آرزوی من برای پیوند سنت و مدرنیته زاده شد. میخواستم نشان دهم که ایران میتواند ایرانی بماند و جهانی شود. اما امروز، بیش از همیشه، میدانم که آزادی، تنها با ساخت بنا ممکن نیست؛ باید آن را زندگی کرد.»
میراثی که از وطن جدا نشد
پس از انقلاب، حسین امانت به کانادا مهاجرت کرد. اما هیچ یک از فاصلهها نتوانستند او را از وطن جدا کنند. آثارش در ایران، همچنان برپا هستند؛ از دانشکده مدیریت دانشگاه تهران تا سازمان میراث فرهنگی، همه با همان امضای معمار جوانی که در دهه چهل باور داشت سنگ هم میتواند سخن بگوید.
در غربت، او هرگز از ساخت باز نایستاد. اما برج آزادی برای او همان است که حافظ برای شعر فارسی بود: یک اثر، اما جهانی.
برجی که هنوز نگاه میکند
در پایان مراسم استنفورد، تصویر برج آزادی بر پرده افتاد. نور آن تالار را پر کرد و صدای موسیقی ایرانی در فضا پیچید. در آن لحظه، گویی میان تهران و سانفرانسیسکو پلی نامرئی کشیده شد؛ پلی از سنگ و اندیشه، از خاطره و امید.
برج آزادی هنوز ایستاده است؛ اما نه برای نظامی که کوشید نامش را مصادره کند، بلکه برای مردمی که در پای آن، آزادی را فریاد زدهاند.
این برج، اکنون سندی است بر ایستادگی ایرانیان؛ سندی بر این حقیقت ساده اما پرهزینه: آزادی را نمیتوان مصادره کرد حتی اگر نامش را بر برجی بگذارند و معنایش را از مردم بگیرند.
آلبوم تازه تیلور سوئیفت با نام «زندگی یک دختر نمایش» از جمعه تاکنون ۳۰۴ هزار نسخه در بریتانیا فروخته و رکورد بزرگترین فروش آغازین سال ۲۰۲۵ را ثبت کرده است.
آلبوم تازه تیلور سوئیفت با نام «زندگی یک دختر نمایش» از جمعه تاکنون ۳۰۴ هزار نسخه در بریتانیا فروخته و رکورد بزرگترین فروش آغازین سال ۲۰۲۵ را ثبت کرده است.
بهگزارش بیبیسی جهانی، این میزان فروش از آمار هفته نخست دو آلبوم قبلی او بیشتر است: «دپارتمان شاعران رنجکشیده» در سال ۲۰۲۴ با ۲۷۰ هزار نسخه و «نیمهشبها» در سال ۲۰۲۲ با ۲۰۴ هزار نسخه.
با احتساب تنها سه روز فروش، این آلبوم بزرگترین فروش آغازین بریتانیا را از زمان انتشار آلبوم «تقسیم» اد شیرن در سال ۲۰۱۷ با ۶۷۲ هزار نسخه بهدست آورده است.
سوئیفت در مسیر تبدیل شدن به دارنده پرفروشترین آلبوم سال نیز قرار دارد. در حال حاضر عنوان پرفروشترین آلبوم سال در بریتانیا متعلق به سابرینا کارپنتر است که در قطعه عنوان آلبوم جدید سوئیفت نیز حضور دارد. آلبوم «شورت اِن سوییت» از کارپنتر از ابتدای سال تاکنون ۴۴۴ هزار نسخه فروخته است.
نشریه بیلبورد هم شنبه ۱۲ مهر گزارش داد آلبوم «زندگی یک دختر نمایش» در آمریکا نیز با فروشی درخشان آغاز شده است.
این آلبوم تنها در روز نخست انتشار خود در سوم اکتبر، ۲/۷ میلیون نسخه (شامل نسخههای فیزیکی و دیجیتال) فروخته است.
این رقم بزرگترین هفته فروش در کارنامه سوئیفت و دومین هفته پرفروش تاریخ موسیقی در دوران مدرن بهشمار میرود؛ پس از رکورد آلبوم «۲۵» اثر ادل که در سال ۲۰۱۵ در هفته نخست خود ۳/۳۷۸ میلیون نسخه فروخت.
سازمان عفو بینالملل اعلام کرد دهها نفر در ایران، از جمله محمدجواد وفاییثانی، پس از «محاکمههای بهشدت ناعادلانه» و محکومیتهای سیاسی از سوی دادگاههای انقلاب در معرض خطر اعدام قرار دارند.
این سازمان در رسانه اجتماعی ایکس با هشتگ «نه به اعدام» نوشت مقامهای جمهوری اسلامی «باید اکنون همه اعدامها را متوقف کنند.»
بابک پاکنیا، وکیل محمدجواد وفاییثانی، از معترضان آبان ۹۸، پیشتر خبر داد حکم اعدام او با وجود «ایرادات فراوان» در شعبه نهم دیوان عالی کشور تایید شده است.
محمد شریقی مقدم، دبیرکل خانه پرستار ایران، اعلام کرد حرفه پرستاری در کشور در وضعیت بحرانی قرار گرفته و در حالی که نظام سلامت با کمبود شدید نیرو روبهرو است، بیش از ۶۰ هزار پرستار در ایران بیکارند و ظرفیت دانشکدههای پرستاری هم سال به سال افزایش مییابد.
شریفیمقدم، دوشنبه ۱۴ مهرماه، در گفتوگو با سایت دیدهبان ایران تاکید کرد که شرایط دشوار کاری، فشارهای روانی و نابرابری مزدی باعث شده بسیاری از پرستاران از این شغل دلزده شوند و به دنبال راهی برای خروج از بیمارستانها باشند.
دبیرکل خانه پرستار با اشاره به تغییر مسیر شغلی پرستاران و رهایی از شغلهای فرساینده، پرخطر و کمدرآمد، گفت: «امروز دیگر پرستاران برای خروج از این حرفه به سمت یک شغل خاص نمیروند، بلکه هر راهی که بتوانند برای خلاص شدن از شرایط سخت پرستاری پیدا کنند، انتخاب میکنند.»
او اضافه کرد: «ما پرستارانی داشتهایم که وارد بازار آزاد شدهاند، به سمت کارهای بیمهای یا تاییدات پزشکی رفتهاند و حتی در حوزههایی مثل کاشت ناخن مشغول به کار شدهاند. پرستارانی هم بودهاند که به مشاغلی مثل کار کردن در شهرداری یا رانندگی در تاکسیهای اینترنتی روی آوردهاند.»
پیش از این در هشتم شهریور، عباس عبادی، معاون پرستاری وزارت بهداشت، اعلام کرده بود که ۵۷۰ پرستار در سال ۱۴۰۴ از ایران مهاجرت کردهاند که این موضوع خسارتهای اقتصادی و اجتماعی فراوانی به همراه دارد.
او با اشاره به کمبود پرستار در نظام سلامت ایران گفت در حال حاضر به ۱۰۰ هزار پرستار نیاز داریم.
مهاجرت، انتخاب نخست پرستاران
شریفیمقدم در بخش دیگری از گفتوگو به مهاجرت بخش قابلتوجهی از پرستاران اشاره کرد و گفت: «این دسته معمولا کسانی هستند که سالها در این حرفه کار کردهاند، تجربه و مهارت دارند و با مدرک کارشناسی یا کارشناسی ارشد پرستاری به کشورهای دیگر میروند. تفاوت درآمد در داخل و خارج کشور بسیار چشمگیر است.»
او ادامه داد: «پرستاری که در ایران حدود ۲۰۰ دلار دریافت میکند، همان کار را در خارج از کشور با درآمد چهار تا شش هزار دلاری انجام میدهد. بنابراین مهاجرت نخستین انتخاب بسیاری از پرستاران است.»
دبیرکل خانه پرستار درباره گروههای دیگری از پرستاران گفت عدهای از پرستاران به کارهایی مثل پرستاری در منزل، فروش تجهیزات پزشکی یا تدریس بهداشت در مدارس و برخی دیگر به مشاغل کاملا غیرمرتبط مانند خرید و فروش تخممرغ روی آوردهاند.
او درباره انگیزه اصلی این خروجها تاکید کرد: «بیتردید عامل اصلی، مسائل مالی است. پرستار وقتی میبیند در بیمارستان حقوق ناچیزی دریافت میکند، طبیعی است که به دنبال شغلی با درآمد بالاتر برود.از سوی دیگر، حرفه پرستاری یکی از سختترین و فرسایندهترین مشاغل است. فشار روانی و جسمی بسیار بالاست و محیط بیمارستان همواره آکنده از غم و رنج بیماران است.»
شریفیمقدم، ۱۰ مرداد نیز گفته بود با وجود تعداد زیادی فارغالتحصیل بیکار پرستاری، استقبال از آگهی استخدام رسمی در شهرهای بزرگ بسیار کم است و متفاضی برای استخدام ۱۰ تا ۱۲ هزار پرستار هنوز پیدا نشده است.
عباس عبادی، معاون پرستاری وزارت بهداشت نیز مردادماه گفته بود: «سال گذشته هزار و ۹۰۰ نفر ار پرستاران بازنشست شدند و نزدیک به دو هزار و ۱۵۰ نفر هم بنا به دلایل مختلف یا استعفا کردند یا ترک شغل کردند یا مرخصیهای طولانی مدتی گرفتند.»
بر اساس شاخصهای نظام سلامت، یا باید به ازای هر هزار شهروند باید سه نیروی پرستار در کادر درمانی کشور وجود داشته باشد، یا برای هر تخت بیمارستانی دو پرستار فعال جذب شوند.
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، در گفتوگویی تازه هشدار داد که جمهوری اسلامی «در حال ساخت موشکهای بالستیک با برد ۸ هزار کیلومتر» است. موشکهایی که به گفته او با اندکی توسعه خاک آمریکا را در تیررس اهداف هستهای تهران قرار خواهند داد.
نتانیاهو در گفتوگویی مفصل با بن شاپیرو، تحلیلگر سیاسی و روزنامهنگار محافظهکار آمریکایی، بر نقش کشورش در مهار جمهوری اسلامی طی دو سال گذشته و «عقب راندن تهدید هستهای کسانی که شعار مرگ بر آمریکا میدهند» تاکید کرد.
او در پاسخ به دو پرسش شاپیرو که بر موضوعاتی غیر از ایران متمرکز بود، به همکاری اسرائیل با آمریکا علیه جمهوری اسلامی پرداخت و تاکید کرد که با وجود «عقب راندن» جمهوری اسلامی، «در هم شکستن محور ایران در منطقه» و «نابودی بیشترِ نیروهای نیابتی آنها» خطر برنامه هستهای و موشکهای بالستیک جمهوری اسلامی هنوز وجود دارد.
وقتی شاپیرو از او خواست برای آمریکاییها توضیح دهد که چرا اتحادی مستحکم میان آمریکا و اسرائیل باید برای آنها مهم باشد، گفت که اگر جمهوری اسلامی بُرد موشکهای بالستیک خود را تنها ۳ هزار کیلومتر دیگر توسعه دهد، میتواند شهرهای نیویورک، واشینگتن، بوستون و میامی را هدف قرار دهد.
او درباره حملات به تاسیسات هستهای ایران به همراه آمریکا گفت: «ما در ائتلاف علیه ایران تقسیم وظایف درستی داشتیم و توانستیم ایران را که میتوانست از هر شهر آمریکایی باجخواهی کند، خنثی کنیم.»
نخستوزیر اسرائیل همچنین گفت: «در حال حاضر آزادی و امنیت جهان به قدرت ایالات متحده بستگی دارد.»
نتانیاهو در ادامه اسرائیل را خط مقدم رویارویی با تهدیدهای بالقوه علیه ایالات متحده عنوان کرد و افزود: «اسرائیل در همکاری نزدیک با آمریکا، بی اینکه جنگ جهانی سوم در بگیرد، هزاران سرباز آمریکایی کشته یا به تهران اعزام شوند، دشمنانی را شکست داده که دشمنان شما هم بودهاند. این یکی از دلایل اهمیت اتحاد ما و شماست.»
پایان جنگ غزه و آینده حماس
نخستوزیر اسرائیل در بخش دیگری از مصاحبه گفت که به پایان جنگ نزدیک شدهاند، سپس تاکید کرد: «پایان تنها زمانی معنا دارد که گروگانها آزاد شوند و حکومت حماس بهطور کامل برچیده شود.»
او افزود: «پایان جنگ به معنای توقف عملیات نیست، بلکه تضمین این است که غزه دیگر هرگز تهدیدی علیه اسرائیل یا صلح منطقه نباشد.» نتانیاهو تأکید کرد که آزادی گروگانها و «خاتمه کامل حاکمیت حماس» پیششرطهای اصلیاند و تنها پس از آن میتوان به گسترش توافق ابراهیم و برقراری صلحی گستردهتر با کشورهای عربی و اسلامی امیدوار بود.
او همچنین گفت: «اگر غزه از وجود حماس پاکسازی شود، صلح در منطقه و حتی فراتر از خاورمیانه دستیافتنی خواهد شد.»
نتانیاهو همچنین به نقش اسرائیل در اتحاد با آمریکا پرداخت و گفت: «شعار اول آمریکا طبیعی است، اما اول آمریکا به معنای تنها ماندن آمریکا نیست. حتی ابرقدرتها هم به متحد نیاز دارند.»
او اسرائیل را متحدی برای ایالات متحده توصیف کرد که بدون درخواست از آمریکا برای اعزام نیروی زمینی، همواره از خود دفاع کرده و همزمان فناوریهای حیاتی مانند «گنبد آهنین»، موشکهای «ارو» و سامانه ضدتانک «تروفی» را با واشینگتن شریک شده است. او با نقل قول از ژنرال جورج کیگن، یکی از فرماندهان اطلاعاتی نیروی هوایی ایالات متحده در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، مدعی شد اطلاعات امنیتی اسرائیل بارها جان شهروندان آمریکایی را نجات داده است.
نتانیاهو به نقل قولی مشهور از ژنرال جورج کیگن اشاره داشت که اطلاعات دریافتی آمریکا از اسرائیل را «معادل کار پنج سازمان سیا» توصیف کرده بود. این جمله در اصل بهطور مشخص درباره اطلاعات اسرائیل درباره نیروی هوایی شوروی و فناوریهای دفاع هوایی بیان شده بود.
نتانیاهو همچنین بر مسیر خودکفایی نظامی اسرائیل تأکید کرد و آن را مشابه تجربه اقتصادی این کشور دانست: «ما متحدی هستیم که هم از خود دفاع میکنیم و هم محصولات فناوری و اطلاعاتیمان را در اختیار آمریکا میگذاریم. این اتحاد به سود هر دو طرف است.»
گفتوگوی شاپیرو با نتانیاهو دوشنبه شب به وقت شرق آمریکا در کانال پرمخاطب این روزنامهنگار در یوتیوب انتشار یافت و در شش ساعت نخست، بیش از ۴۸ هزار بار دیده شد.
شاپیرو بنیانگذار و سردبیر وبسایت دِیلیوایر است و برنامههای رادیویی و پادکستهای پرشنوندهای دارد. او که به سرعت در استدلال، استفاده از دادهها و سبک جدلی در مصاحبهها و همینطور ارائه دیدگاههای تند و صریح در حوزه سیاست، فرهنگ و رسانه مشهور است، یکی از چهرههای پرنفوذ جریان راست در آمریکا به شمار میآید.
رییس اتاق اصناف تهران با انتقاد از «سکوت مسئولان» در برابر گرانی کالاها گفت که تا ۷۰ درصد تولید و تامین کالا و کالاهای اساسی و معیشت مردم، «هیچ ربطی به اتفاقات بینالمللی ندارد».
حمیدرضا رستگار دوشنبه ۱۴ مهر در گفتوگو با خبرگزاری ایلنا تاکید کرد این اتفاقات «تنها روی ۳۰ درصد کالاها» میتواند برخی مواقع «مهم یا متوسط یا حتی بیاهمیت باشد».
او گفت: «به طور مثال، اینکه دلار در واردات کالای لوکس موثر است یا خیر، روی زندگی قشر متوسط جامعه تاثیری ندارد. هرچند تنها درصد کوچکی از جامعه ما بهدلیل توانمندی اقتصادی از کالاهای لوکس استفاده میکنند.»
سخنان رستگار در ارتباط با دلیل افزایش قیمت کالاها در بازار و نیز بحثهای مربوط به تاثیر فعالسازی مکانیسم ماشه بر قیمتها، ابراز شد.
پیش از این (هشتم مهر) و همزمان با انتشار گزارشهایی در رسانههای ایران در مورد تاثیر روانی فعالسازی مکانیسم ماشه بر اقتصاد کشور، مسعود پزشکیان، رییس جمهوری اسلامی ایران، ایالات متحده را متهم کرد که «با اجرای مکانیسم ماشه در پی تشدید فشار بر ملت و ایجاد نارضایتی داخلی» است.
بریتانیا، فرانسه و آلمان، ششم شهریور روند ۳۰ روزه بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل علیه ایران را آغاز کردند. جمهوری اسلامی این اقدام را محکوم کرد.
رستگار در بخشی از مصاحبه خود با ایلنا در مورد دلیل افزایش قیمت کالاها در بازار گفت: «این اتفاقی که افتاده، بیشتر یک جنگ رسانهای و روانی است که مردم را به سمتی بردهاند که نگران باشند چه اتفاقی خواهد افتاد و فعالسازی مکانیسم ماشه، کجا را هدف گرفته است؟»
او افزود: «یکی از مسائل مهم این است که مسئولان کشور مساله مکانیسم ماشه را نمیشکافند و بازگو نمیکنند که این موضوع چقدر میتواند روی جریانات اقتصادی اثر بگذارد و چقدر تاکنون اثر گذاشته است.»
رستگار همچنین با اشاره به اهمیت جلوگیری از افزایش تورم گفت: «کسانی که سیاستگذاری پولی و بانکی و مالی میکنند باید جلوی تورم کاذب را بگیرند.»
افزایش قیمتها و کاهش چشمگیر فروش کالاهای اساسی
در روزها و هفتههای اخیر، گزارشهای زیادی در مورد افزایش بیرویه قیمتها در ایران منتشر شده است.
روزنامه هممیهن دوشنبه ۱۴ مهر نوشت: «همزمان با افزایش قیمت کالاهای اساسی، میزان فروش گوشت، مرغ، ماهی، حبوبات، تخممرغ و محصولات لبنی نسبت به یک سال گذشته در تهران کاهش چشمگیری داشته است و بسیاری از مشتریان درخواست خرید برنج و حبوبات در حجمهایی بسیار کم و بهاندازه تهیه یک وعده غذایی را دارند.»
بر اساس این گزارش، برخی از قصابیها هم در محلات جنوب تهران بهدلیل افزایش قیمت گوشت، فروش آن را متوقف کردهاند و در مواردی «با درخواست خرید ضایعات مرغ» روبهرو شدهاند.
هممیهن نوشت: «دادههای وزارت بهداشت نشان میدهد از سال ۱۳۸۵ تا سال ۱۴۰۲، مصرف گوشت قرمز در دهکهای پایین درآمدی به میزان ۴۰ درصد کاهش پیدا کرد و مصرف نان بهعنوان منبعی ارزانتر برای تامین کالری، بهطور عمدهای افزایش پیدا کرد.»
این در شرایطی است که طی ماههای اخیر با مجوز دولت پزشکیان، قیمت نان افزایش چشمگیری پیدا کرده است.
در این ارتباط، فعالان و تشکلهای کارگری و صنفی از بیتفاوتی حکومت در قبال این موضوع انتقاد کرده و گفتهاند این روند به زیان خانوادههای کارگران و سایر مزدبگیران است.
در حال حاضر، پایه دستمزد یک کارگر مشمول قانون کار حدود ۱۱ میلیون تومان در ماه است و این در شرایطی است که حتی تشکلهای کارگری تحت حمایت حکومت، هزینه معیشت ماهانه در شهرهای بزرگ را حدود ۵۰ میلیون تومان برآورد کردهاند.