در پی تشدید تنشها پیرامون برنامه هستهای حکومت ایران، دونالد ترامپ، رئیسجمهوری ایالات متحده، با انتشار پیامی در شبکههای اجتماعی بار دیگر بر رویکرد دیپلماتیک دولت خود نسبت به ایران تأکید کرد. او در این پیام نوشت که «تمام دولت من مامور شده است با ایران مذاکره کند» و تأکید کرد که ایران میتواند «کشوری بزرگ» باشد، به شرط آنکه «کاملاً از امید دستیابی به سلاح هستهای دست بردارد.»
این پیام نشان میدهد که با وجود ناامیدی در به نتیجه رسیدن مذاکرات که در روزهای اخیر ابراز کرده است، او هنوز به گزینه مذاکره باور دارد؛ البته به شرط کنار گذاشتن کامل برنامه تسلیحاتی هستهای از سوی تهران.
ترامپ در پایان پیام خود با لحنی رسمی نوشت: «از توجه شما به این موضوع سپاسگزارم»، که نشاندهنده تلاش برای نمایش موضعی مسئولانه و دیپلماتیک در قبال یکی از مهمترین بحرانهای سیاست خارجی آمریکا در سالهای اخیر است.

یک فروند هواپیمای مسافربری ایر ایندیا با ۲۴۱ سرنشین که از احمدآباد هند به مقصد لندن در پرواز بود، دقایقی پس از برخاستن از زمین سقوط کرد. در این حادثه ۲۴۰ سرنشین هواپیما کشته شده و تنها یک نفر زنده ماند.
پرواز ایآی-۱۵۲ هواپیمایی ایر ایندیا، یک بوئینگ ۷۸۷-۸ دریملاینر که ظهر پنجشنبه ۲۲ خرداد فرودگاه احمدآباد را به مقصد فرودگاه گتویک در لندن ترک کرده بود، تنها چند ده ثانیه پس از برخاستن با اعلام «خرابی موتور» دچار وضعیت اضطراری شد و بهسرعت روی خوابگاه پزشکان بیمارستان دولتی شهر سقوط کرد.
انفجار گسترده و آتشسوزی در ساختمان چهارطبقه، جان دستکم بیش از ۲۴۰ مسافر را گرفت؛ مسافرانی که ۱۶۹ نفرشان هندی، ۵۳ نفر بریتانیایی، هفت نفر پرتغالی و یک نفر کانادایی بودند.
در این فاجعه، تنها یک نفر زنده ماند: ویشواش کومار رامِش ۴۰ساله، شهروند بریتانیایی–هندی که با جراحات متعدد اما هوشیار به بیمارستان منتقل شد. او لحظات پس از سقوط را چنین توصیف کرد: «وقتی بلند شدم، اطرافم پر از جنازه بود؛ وحشتزده دویدم تا امدادگران مرا منتقل کردند.»
در خوابگاه پزشکان نیز دهها نفر مجروح یا مفقود شدهاند. در زمان حادثه ۵۰ تا ۶۰ دانشجوی پزشکی در خوابگاه حضور داشتند. دو دانشجو در بخش مراقبتهای ویژه بستری هستند و جستوجوی آتشنشانان در میان آوار ادامه دارد. پلیس گجرات میگوید ۷۰ تا ۸۰ درصد محل تخریبشده پاکسازی شده و عملیات تا یافتن آخرین مفقودان متوقف نخواهد شد.
آژیر قرمز در همه مراکز درمانی احمدآباد به صدا درآمد و ۱۵۰ پزشک و پرستار داوطلب به خط مقدم اعزام شدند. همزمان فرودگاه احمدآباد تمام پروازها را برای سه ساعت تعلیق کرد و سپس با پروتکلهای سختگیرانه از سر گرفت.
علت سانحه و روند تحقیقات
آخرین پیام خلبان به برج مراقبت، تنها عبارت «خرابی موتور»، بوده است که میتواند نخستین سرنخ رسمی درباره علت حادثه است. وزارت هوانوردی هند میگوید کمیسیونی مرکب از دفتر بررسی سوانح هوایی هند، هیات ملی ایمنی حملونقل آمریکا، نمایندگان بوئینگ و جنرال الکتریک فورا تحقیقات میدانی را آغاز کردهاند؛ روندی که بنا به اعلام مقامها «چند ماه» طول خواهد کشید.
بوئینگ ۷۸۷-۸ دریملاینر که از پیشرفتهترین هواپیماهای مسافربری حال حاضر جهان است و تاکنون سابقه سقوط مرگبار نداشته است. این هواپیما مجهز به دو موتور GEnx-1B ساخت جنرال الکتریک بود؛ شرکت سازنده موتور با تشکیل «تیم واکنش اضطراری» وعده داده هر یافتهای را بیدرنگ در اختیار بازرسان قرار دهد.
سقوط این دریملاینر باعث شد سهام بوئینگ و جنرال الکتریک در پیشگشایش والاستریت نزدیک به پنج درصد افت کند.
گروه صنعتی تاتا ــ مالک ایر ایندیا از سال ۲۰۲۲ ــ نیز مرکز اضطراری ۲۴ ساعته تشکیل داده و تمام هزینههای درمان مجروحان و انتقال پیکر قربانیان را بر عهده گرفته است.
واکنشهای داخلی و بینالمللی
نارندرا مودی، نخستوزیر هند، حادثه را «فراتر از وصف» توصیف کرد و نوشت: «فاجعه احمدآباد ما را شوکه و اندوهگین کرده است. این حادثه فراتر از آن است که بتوان با واژهها توصیفش کرد. در این ساعت غمانگیز، ذهنم با تمام کسانی است که تحت تاثیر این واقعه قرار گرفتهاند. با وزرا و مقامهای مسئول در تماس هستم تا کمکهای لازم به آسیبدیدگان ارائه شود.»
در صحنه جهانی، امانوئل مکرون، رییسجمهوری فرانسه، جورجا ملونی، نخستوزیر ایتالیا، اورسولا فون در لاین، رییس کمیسیون اروپا و ولودیمیر زلنسکی، رییسجمهوری اوکراین با پیامهای جداگانه در شبکههای اجتماعی با خانواده قربانیان ابراز همدردی کردند و بر حمایت از تحقیقات مستقل تاکید گذاشتند.

در بریتانیا، چارلز سوم، با انتشار بیانیهای اعلام کرده که «عمیقا شوکه» شده است. او از تلاش نیروهای امدادی قدردانی کرد؛ دیوید لَمی، وزیر امور خارجه بریتانیا نیز به تشکیل «تیم بحران» در لندن و دهلی برای کمک به شهروندان بریتانیایی اشاره کرد.
پاپ لئو چهاردهم نیز در تلگرامی به بازماندگان تسلیت گفت و برای امدادگران دعا کرد.
در آمریکا، شان دافی، وزیر حملونقل، اعلام کرد واشینگتن «هیچ توصیه ایمنی را بدون اقدام عملی رها نخواهد کرد» و تیمی از هیئت ایمنی حملونقل آمریکا برای همکاری با بازرسان هندی پنجشنبه راهی احمدآباد میشود.
سقوط دریملاینر ایر ایندیا در احمدآباد، که تنها یک بازمانده برجا گذاشت، نهتنها بازماندگان و صنعت هوانوردی هند را عزادار کرده، بلکه بار دیگر پرسشهایی جدی درباره ایمنی ناوگانهای مدرن و نظارت بر خطوط هوایی خصوصیشده پیش روی افکار عمومی و نهادهای ناظر قرار داده است.

مجلس نمایندگان آمریکا به کاهش ۹.۴ میلیارد دلار بودجه شرکت رسانههای عمومی (سیپیبی)، نهادی که منابع مالی رادیو ملی و هزاران ایستگاه رادیو و تلویزیون عمومی در سراسر ایالات متحده را تامین میکند رای داد.
مجلس نمایندگان آمریکا روز پنجشنبه ۲۲ خرداد با وجود تصویب قبلی بودجه توسط کنگره، به قطع بودجه این نهاد رأی مثبت داد. این تصمیم در چارچوب اجرای برنامه «دوج» (اداره کارآمدسازی دولت) در دوران مدیریت ایلان ماسک اتخاذ شد. نهادی که پس از کنارهگیری ماسک از دولت، برخی رسانهها گمانهزنی کردند که در رسیدن به اهدافش ناکام بوده و با شکست روبهرو شده است.
جمهوریخواهان هزینههای این نهاد را «اسراف و غیرضروری» دانستند، در حالی که دموکراتها هشدار میدهند این کاهش بودجه، اعتبار جهانی ایالات متحده را تضعیف خواهد کرد.
اسفند ۱۴۰۳ نیز، دولت آمریکا بر اساس فرمان اجرایی ترامپ، کارکنان رسانههای تحت پوشش خود، از جمله «صدای آمریکا»، را تا اطلاع بعدی به مرخصی اجباری با حقوق فرستاد. دولت ترامپ همچنین از قطع بودجه رادیو آزادی/رادیو اروپای آزاد خبر داد. با وجود حکم یک قاضی فدرال علیه تصمیم دولت، این تعطیلی در نهایت ادامه یافت.
هاکیم جفریز، رهبر دموکراتها در مجلس نمایندگان، درباره قطع بودجه سیپیبی گفت: «قساوت، هدف اصلی این طرح است.»
خبرگزاری آسوشیتدپرس گزارش کرد دولت ترامپ از ابزاری نادر اما قانونی استفاده کرده که به رئیسجمهوری اجازه میدهد از کنگره بخواهد بودجههایی را که قبلا تصویب شدهاند، لغو کند. یکی از مزایای این سازوکار برای دولت ترامپ این است که چنین درخواستی در سنا نیاز به اکثریت ساده ۵۱ رای دارد، نه ۶۰ رای که معمولا برای لوایح مالی لازم است. بنابراین در صورت انسجام جمهوریخواهان، این طرح حتی بدون حمایت دموکراتها قابل تصویب خواهد بود. مصوبات مجلس نمایندگان برای نهایی شدن نیاز به تصویب سنا دارد.
در ۹ خرداد، ایلان ماسک پس از پایان مهلت قانونیاش به عنوان کارمند ویژه دولت، از کاخ سفید خداحافظی کرد و ریاستش بر اداره کارآمدسازی دولت (دوج) نیز به پایان رسید. خبرگزاری رویترز در گزارشی درباره این موضوع نوشت که ماسک «در نهایت نتوانست صرفهجویی بزرگی را که در ابتدا وعده داده بود، محقق کند.»
اکنون به گفته کاخ سفید، یک بسته بازپسگیری بودجه شامل ۲۱ مورد آماده شده که این نخستین مورد از سلسله پیشنهادهای بازپسگیری بودجه است و در صورت همراهی کنگره، موارد بیشتری نیز ارائه خواهد شد.

ناصر امانی، عضو شورای شهر تهران، درباره برنامههای مذهبی جمهوری اسلامی گفت برخی به دنبال «تخریب» آن هستند و میگویند «اگر مردم در فلان برنامه با جمعیت بالا شرکت کردند، ناشی از وجود یک ایستگاه صلواتی در این مراسم بود که در آن آبمیوه یا کیک و ساندیس توزیع میشد.»
عضو شورای شهر تهران، درباره برنامههای مذهبی جمهوری اسلامی گفت برخی به دنبال «تخریب» آن هستند و افزود نباید «عکس یک خانمی را بگذاریم که یک دیس در دست گرفته است و قاچهای هندوانه به مردم تعارف میکند. نباید مناسبت ارزشمند غدیر را به تبلیغاتی آلوده کنیم.»
او اضافه کرد: «مردم ما به اندازه کافی، انگیزهای قوی برای حضور در جشن عید غدیر دارند. نباید این حضور پرشور را با زدن بنری با عنوان «شربتخانه بزرگ ایران» آلوده کنیم.»
این عضو شورای شهر گفت: «الان عدهای هستند که به دنبال سوژه میگردند تا برنامههای فرهنگی–مذهبی ما را تخریب کنند و مثلا بگویند اگر مردم در فلان برنامه با جمعیت بالا شرکت کردند، ناشی از وجود یک ایستگاه صلواتی در این مراسم بود که در آن آبمیوه یا کیک و ساندیس توزیع میشد.»

برای سالها، جمهوری اسلامی از طریق سیاست اتمی و روایت دوگانه «مقاومت و مذاکره» صحنهای ساختگی را برای اداره کشور طراحی کرد؛ صحنهای که در آن، حاکمیت با دستاویز «مذاکرات» به بقای خود مشروعیت میبخشید، و مردم نیز، در برابر فشار ها، امید به نجات را از همین مسیر پیگیری میکردند.
استقبال از محمدجواد ظریف بعد از امضای توافق برجام نمادی از همین امید نجاتبخش بود، امیدی که ۱۰ سال بعد به بیتفاوتی اجتماعی بدل شده است.
این مهندسی امید، بخشی از تلهگذاری سیاسی و روانی حکومت بود. اما جامعه ایران، پس از تجربههای پیدرپی بینتیجه، به یک دگرگونی بنیادی در نگاه خود نسبت به این «امکان نجات از بالا» رسیده است.
امروز، برجام نه نماد حل بحران، بلکه نماد ادامه بحران و تکرار وابستگی به ساختاری ارتجاعی تلقی میشود. جامعه دیگر در بازی مذاکرات، بازیگر نیست. مردم، نه معترض به توقف مذاکرات، بلکه منتقد بهاصل و ریشه آن شدهاند؛ آنها با عبور از جناحبندیهای سیاسی درون نظام در هر اعتراضی ریشه را این گروه و آن شخص نمیدانند بلکه مستقیم اصل و موجودیت نظام را هدف قرار میدهند.
اینجاست که دیگر حنای «مقاومت و مذاکره» جمهوری اسلامی رنگ میبازد و جامعه به سمت قهر اجتماعی میرود.
قهر، نه انفعال؛ بلکه بازسازی اقتدار اخلاقی
از دیدگاه برخی جامعهشناسان، قهر اجتماعی نهتنها نشانه ضعف یا انفعال نیست، بلکه شکل متعالی کنارهگیری از فساد و بیاخلاقی قدرت است. افرادی مانند فیلیپ رایف، جامعهشناس یهودی آمریکایی، تاکید داشتند که در جوامع مدرن، هنگامی که ساختار قدرت دچار فروپاشی اخلاقی میشود، جامعه با کنارهگیری آرام اما ریشهای، اقتدار معنوی خود را از نو تعریف میکند.
این قهر و کنارهگیری همزمان که اقتدار و مشروعیت نظام حاکم را زیر سوال میبرد زمینههای شکلگیری «ناجنبشهایی» را فراهم میکند که در بزنگاههای تاریخی نمادی بیرونی پیدا کرده، به عرصه خیابان میآید.
همین منطق را میتوان در قهر انتخاباتی جامعه ایران نیز مشاهده کرد. عدم مشارکت نه از سر بیتفاوتی، بلکه نشانهای از درک اخلاقی جدید مردم نسبت به ساختار سیاسی است؛ درکی که مشروعیت را نه در صندوق رأی کنترلشده، بلکه در رفتار اجتماعی محسوس خود در زیست مستقل از حاکمیت تعریف میکند.
جامعه علیه مفهومسازی جعلی قدرت
در فضای رسمی جمهوری اسلامی، مفاهیمی چون «مقاومت»، «مردمسالاری دینی»، «اقتصاد مقاومتی»، «امنیت ملی» یا «مذاکره برای رفع تحریم» نه ابزار درک وضعیت، بلکه ابزار سرپوشگذاری بر اقتدار معیوب حکومت بودهاند.
این همان چیزی است که آرنولد گهلن، جامعهشناس محافظهکار آلمانی، آن را «ساختارهای توجیهگر قدرت» مینامد. به باور او، نظامهای اقتدارگرا با تولید مفاهیم خاص خود، تلاش میکنند واقعیت را بازتعریف کنند.

این باز تعریفی در نگاهی دیگر ایجاد یک پوسته عامه پسند برای ادبیات اقتدارگرایانه نظامهایی همچون جمهوری اسلامی است. نمونههای دیگر آن را میتوان در «مبارزه با امپریالیسم جهانی» دید که در جوامع کمونیستی مفاهیم را به شکلی دیگر به جامعه تحمیل می کرد. در آلمان نازی هم نهادی به اسم «وزارت روشنگری عمومی و تبلیغات رایش» دقیقا همین کارکرد را داشت و مفاهیمی همچون «ریز انسان» و «دشمنان مردم» یک پوسته نامگذاری ابداعی برای اجرای پروژه کشتار نژادی (یهودیان، اسلاوها، کولیها و...) هیتلری بود.
اما جامعه ایران، در یک چرخش معرفتی-شناختی خاموش، این مفاهیم را بیاثر کرده است. امروز زبان مردم، با زبان حکومت تفاوت دارد؛ آنها دیگر واژگان رسمی را بازتولید نمیکنند، بلکه در فضاهای عمومی و مجازی، زبانی بدیل، مستقل و اغلب طنزآمیز پدید آوردهاند.
این زبان، نشانه فروپاشی ساختار معنایی قدرت است؛ نخستین گام در گذار از اقتدار رسمی به اقتدار اجتماعی.
نمود کامل آن را میتوان در «زن زندگی آزادی» دید نسلی که تماما تربیت شده کامل نظام آموزشی جمهوری اسلامی بود توانست مفاهیمی را وارد عرصه اجتماعی کند که موجب شگفتی بسیاری شد.
از دل همین تحول اجتماعی است که تغییر خاموش جامعه شکل گرفته و مسیر خود را به شکلهای گوناگون به حاکمیت تحمیل کرده است.
مقاومت تحریفشده؛ تحریم بهمثابه فرصت نظام، و تهدید جامعه
رهبر جمهوری اسلامی بارها در سخنرانیهای خود، نهتنها تحریمها را خطری جدی برای کشور ندانسته، بلکه آنها را فرصتی برای رشد درونی و استقامت ملی معرفی کرده است. در یکی از سخنرانیها صریح او آمده است: «اقتصاد مقاومتی برای این کشور ضروری است؛ تحریم باشد هم لازم است، تحریم نباشد هم لازم است... اگر اقتصاد مقاومتی محقق شود، از تحریم دیگر نمیترسیم.» (خامنهای، دیدار با مردم تبریز، ۲۹ بهمن ۱۳۹۸)
در جای دیگری نیز گفته است: «اگر جریان تحریف شکست بخورد، جریان تحریم هم شکست خواهد خورد؛ زیرا عرصه، عرصه جنگ ارادههاست.» (خامنهای، دیدار مجازی با دانشجویان، مرداد ۱۳۹۹)
در این روایت رسمی، جامعه بهجای آنکه قربانی تحریم معرفی شود، به میدان جنگ ارادهها فراخوانده میشود؛ و ناکامی اقتصادی، نه نتیجه انسداد و فساد ساختاری، بلکه نتیجه «تحریف ذهنی» یا ضعف درونی و ادراکی مردم دانسته میشود.
در این شکل از خود-گفتمانسازی خامنهای، تحریم بخشی از نتیجه سیاستهای ویرانگر جمهوری اسلامی بر مردم ایران نیست بلکه به بخشی از فرصت حاکمیت بدل میشود.
در این مسیر خامنهای مردم را به اقتصادی دعوت میکند که اجزای فاسد آن در دست نیروهای رانتخوار نزدیک به دفتر اوست اما هزینه آن از جیب مردم تامین میشود. «اقتصاد مقاومتی» دقیقا نماد کامل شکست جمهوری اسلامی برای تحمیل گفتمان خود به جامعه است.
قهر، مهاجرت، امتناع: پاسخ مردم به تحمیل مقاومت
آنچه در سالهای اخیر از سوی مردم ایران دیده شده، نه جنگ ارادهها، بلکه خروج تدریجی از صحنه تحمیلی است. رفتار اجتماعی مردم نشان میدهد که روایت رسمی «مقاومت» عملاً خریداری ندارد. مردم، نه برای شکست تحریم، بلکه برای نجات فردی از ویرانی تحریم، اقدام کردهاند.
مهاجرت میلیونی نخبگان، تعطیلی هزاران کسبوکار کوچک، اعتصابهای کارگری و صنفی، خروج طبقه متوسط از سرمایهگذاری داخلی، و امتناع گسترده از شرکت در آنچه انتخابات نامیده میشود، همه نشانههایی از فروپاشی اعتماد عمومی به امکان بهبود در چارچوب گفتمان مقاومت رسمی است.
شکست چندباره اصرار خامنهای بر ورود نقدینگی به چرخه اقتصادی حکومت نمود دیگری از این قهر است که برای جمهوری اسلامی همچون یک بمب ساعتی و برای یک حکومت ملی پس از سرنگونی نظام به یک فرصت طلایی بدل شده است.
مردم ایران، با کنشهای منفرد اما همزمان، عملاً بهجای مشارکت در مقاومت نظاممحور، مسیر نجات فردی را برگزیدهاند. آنها در حال مقاومت هستند، اما نه به شکلی که حکومت میخواهد. این رویای مشترک برای «بیرونرفتن از میدان»، بهجای «در میدان ماندن» است که شکاف معنایی مقاومت را عیان میکند.
مسیرهای موازی، بیتقاطع
جامعه ایران و نظام جمهوری اسلامی اکنون در دو مسیر موازی و بیتقاطع حرکت میکنند. نظام همچنان تلاش دارد با زبان امنیت، رسانه دولتی، و مناسک ایدئولوژیک، میدان را پر نگه دارد؛ اما مردم دیگر در آن میدان نیستند.
الی ویزل، نویسنده و بازمانده هولوکاست، در یکی از سخنرانیهای خود گفته بود: «خطرناکترین لحظه برای یک نظام، نه لحظه خشم مردم، بلکه لحظه سکوت آنان است؛ سکوتی که نشان میدهد دیگر رابطهای وجود ندارد.»
امروز، جامعه ایران در همین نقطه ایستاده است. نه با انفجار، بلکه با کنارهگیری، نه با تخریب، بلکه با ساختن مسیر موازی و نه با امید به نظام، بلکه با ایمان به خود.
و این، همان لحظهای است که مشروعیت قدرت، بیصدا و بیپایان، فروپاشیده است.

رسانههای داخلی بر پایه اطلاعاتی که یک اپلیکیشن خدماتی در اختیار آنان قرار داده، از افزایش ۷۳ درصدی مهاجرت مستاجران از تهران بهدلیل افزایش هزینههای زندگی خبر دادند.
روزنامههای پنجشنبه ۲۲ خرداد با استناد به اطلاعات اپلیکیشن خدماتی «آچاره» گزارش دادند کوچ خانوادهها از مناطق مختلف تهران به حومه پایتخت ۷۳ درصد بیشتر شده است.
بر اساس دادههای روابط عمومی «آچاره» که یکی از خدمات آن اسبابکشی است، میزان جابهجایی از تهران به حومه، از جمله مناطقی مانند پردیس، بومهن، پاکدشت و باقرشهر، از سال ۱۴۰۲ تا ۱۴۰۳ حدود ۷۳ درصد افزایش داشته است.
بررسی دادههای آچاره در سال ۱۴۰۳ نشان میدهد ۱۱.۵ درصد از اسبابکشیهایی که به حومه تهران انجام شده، از منطقه چهار بوده است؛ منطقهای در شرق پایتخت با محلههایی مانند تهرانپارس، حکیمیه، نارمک و هروی.
در ردههای بعدی، مناطق پنج، سه و دوی تهران دیده میشوند که بهترتیب پنج، چهار و ۳.۵ درصد از کل اسبابکشیها به حومه را به خود اختصاص دادهاند.
نکته قابل توجه این است که این مناطق جزو محلههای نسبتا برخوردار تهران نظیر پونک، شهرک غرب، دروس و ونک محسوب میشوند، و حالا برخی ساکنان آنها هم ناچار به ترک شهر شدهاند.
فقر مسکن در ایران دو برابر میانگین جهانی
هرچند این آمار بر پایه یک پژوهش علمی فراگیر تهیه نشده و صرفا از دادههای یک اپلیکیشن به دست آمده که میزان استفاده عمومی از آن مشخص نیست، اما دادههای رسمی نیز تا حدودی این موضوع را تایید میکنند.
بر اساس دادههای مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، فقر مسکن در ایران از ۳۲ درصد در سال ۱۳۹۰ به حدود ۵۵ درصد در سال ۱۴۰۰ افزایش یافته است؛ در حالی که میانگین این شاخص در سطح جهانی حدود ۲۰ درصد گزارش شده است.
یکی از چالشهای جدی پیشروی جمهوری اسلامی، بحران فزاینده حاشیهنشینی است؛ پدیدهای که میتواند زنگ خطر اعتراضاتی مشابه کوی طلاب مشهد و اسلامشهر تهران را دوباره به صدا درآورد.

الگوی جدید حاشیهنشینی
دفتر مطالعات اجتماعی مرکز پژوهشهای مجلس در آذر سال ۱۴۰۱ گزارشی با عنوان «حاشیهنشینی در ایران، رویکردها، سیاستها و اقدامات» منتشر کرد.
در این گزارش آمده است که در سال ۱۴۰۰، دستکم شش میلیون و ۱۸۷ هزار نفر در سراسر کشور در زمره حاشیهنشینان یا ساکنان سکونتگاههای غیررسمی قرار داشتهاند.
حاشیهنشینی و مهاجرت به حاشیه شهرها در ایران مانند بسیاری از نقاط دیگر جهان رایج بود، اما عموما جمعیت حاشیهنشین را مهاجران از روستاها و شهرهای کوچک تشکیل میدادند.
در دور دوم ریاست جمهوری حسن روحانی و بین سالهای ۱۳۹۷ تا ۱۴۰۰، اتفاقی بیسابقه به وقوع پیوست و بهدلیل تورم فزاینده مسکن، آمارها از افزایش مهاجرت ساکنان مناطق شهری به حاشیه شهرها حکایت داشت.
پیشتر احمد وحیدی، وزیر کشور در دولت ابراهیم رئیسی، نیز مهاجرت ساکنان شهرها به مناطق حاشیهای را تایید کرده بود.
در فروردین ۱۴۰۲، بیتالله ستاریان، عضو هیات علمی دانشگاه تهران، گفت بهدلیل فشار شدید در بازار مسکن شهرهای بزرگ، بسیاری از شهروندان قادر به ادامه سکونت در محل فعلی خود نیستند و ناچار به نقل مکان به فضاهای کوچکتر یا مناطق حاشیهای میشوند.
او همچنین هشدار داد در برخی موارد، این روند به افزایش سکونت در مناطق غیررسمی منجر میشود.





