کامیار بهرنگ
ایراناینترنشنال

ایراناینترنشنال
قطع مکرر آب و برق، دیگر یک اختلال موقت نیست؛ به بخشی از نظم روزمره زندگی در ایران بدل شده است. مردم حتی با دبه به دست در صفهای طولانی آب، در گرمای بیبرق تابستان، از ابتداییترین حقوق طبیعی خود محروم میشوند. اما پاسخ حکومت تکراری است: «خشکسالی است، صرفهجویی کنید.»
در ایران، جایی میان نگاههای خاموش و واژههای بلعیدهشده، جامعهای ایستاده است که نفس میکشد، زنده است، و حتی اگر سخن نمیگوید، میبیند، میفهمد، مبارزه میکند، زندگی میکند. این زیست خاموش، اگرچه بیصدا، اما نشانگر نوعی «پایداری فرهنگی» است.
در نگاه علی خامنهای، «وطن» نه یک موجودیت تاریخی و ملی، بلکه سازهای ایدئولوژیک است که تنها در صورت انطباق با اسلام سیاسی، ارزش و اعتبار مییابد. این نگاه، در تعارض کامل با تلقی مدرن از وطن بهمثابه سرزمینی مشترک با تاریخ، فرهنگ و حافظهای مستقل از ایدئولوژی حاکم قرار دارد.
در جهانی که تصاویر خشونت و مرگ به روالی روزمره بدل شدهاند و شاید مثل گذشته قلبها را نمیلرزانند، گاهی یک ویدیو مرز میان تماشای منفعل و درگیرشدن عاطفی را از هم میدرد. ویدیو انفجار در میدان تجریش دقیقاً همین کار را کرد.
در زمانی که ایران بار دیگر در میانه تنشهای نظامی و بحرانهای امنیتی قرار گرفته، مردم بیش از هر زمان دیگر درگیر پیامدهایی هستند که نه در شکلگیری آن نقشی داشتهاند و نه لزوماً بهرهای از آن میبرند.
برای سالها، جمهوری اسلامی از طریق سیاست اتمی و روایت دوگانه «مقاومت و مذاکره» صحنهای ساختگی را برای اداره کشور طراحی کرد؛ صحنهای که در آن، حاکمیت با دستاویز «مذاکرات» به بقای خود مشروعیت میبخشید، و مردم نیز، در برابر فشار ها، امید به نجات را از همین مسیر پیگیری میکردند.
برای بیش از دو دهه، جامعه ایران در فضای تعلیقی زندگی کرده که سرنوشت آن به میز مذاکرات اتمی گره خورده است. از مذاکرات سعدآباد تا برجام و نهایتا احیای مبهم توافقها در دهه اخیر، شهروندان ایرانی هر بار با این امید زیستهاند که با امضای یک توافق، گشایشی در زندگی روزمره رخ خواهد داد.
علی خامنهای در دیدار با جمعی از مداحان در روز ۱۳ بهمنماه به صورت تلویحی انتخابات را رفراندوم مشروعیت نظام جمهوری اسلامی دانست و گفت: «هر کس با انتخابات مخالفت کند، با جمهوری اسلامی مخالفت کرده، با اسلام مخالفت کرده».