در پی تشدید سیاستهای مهاجرتی دولت ترامپ، شهر های دالاس و آستین در ایالت تگزاس نیز صحنه اعتراضات شد.
به گزارش فاکس، شامگاه دوشنبه ۱۹ خرداد، دهها نفر در پل «مارگارت هانت هیل» دالاس تجمع کردند و با در دست داشتن پرچم و پلاکارد، علیه اقدامات اداره مهاجرت و گمرک آمریکا شعار دادند.
همچنین "صدها معترض در مرکز شهر آستین نیز به خیابانها آمدند تا با معترضان در لسآنجلس ابراز همبستگی کنند. فعالان خواستار پایان دادن به سرکوب مهاجران غیرقانونی از سوی دولت ترامپ هستند."
این اعتراضات در ادامه موجی از ناآرامیها در لسآنجلس برگزار شد که طی آن، گارد ملی برای سرکوب معترضان وارد عمل شد. هرچند اعتراضات دالاس و آستین مسالمتآمیز گزارش شده، اما نگرانیها درباره گسترش درگیری و سرکوب مشابه در دیگر شهرها رو به افزایش است.

علی سقائیان، دیپلمات پیشین جمهوری اسلامی، گفت تیم مذاکرهکنندگان حکومت ایران «دست برتر» را در گفتوگوها با مقامهای آمریکایی دارد و «با دیپلماتهای حرفهای خودش است که به دنبال کسب منافع پیش میرود.»
او با اشاره به سفر دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا، به عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی گفت ترامپ «برای به دست آوردن منافع مالی» جمهوری اسلامی را تهدید میکند.
سفیر پیشین جمهوری اسلامی در برزیل گفت: «ترامپ در سفر منطقهای خود به کشورهای حاشیه خلیج فارس نشان داد که در رابطه با مساله حل مشکل ایران، از اهرم تهدید استفاده کرده و بیشتر برای به دست آوردن منافع مالی این گزینه را به کار گرفته.»
سقائیان افزود رییسجمهور آمریکا «قطعا باید متوجه شده باشد کمتر نتیجهای در این رابطه به دست نخواهد آورد.»
علی سقائیان، دیپلمات پیشین جمهوری اسلامی، با اشاره به سفر دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا، به عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی گفت او «برای به دست آوردن منافع مالی» جمهوری اسلامی را تهدید میکند.
سفیر پیشین جمهوری اسلامی در برزیل گفت: «ترامپ در سفر منطقهای خود به کشورهای حاشیه خلیج فارس نشان داد که در رابطه با مساله حل مشکل ایران، از اهرم تهدید استفاده کرده و بیشتر برای به دست آوردن منافع مالی این گزینه را به کار گرفته.»
سقائیان افزود رییسجمهور آمریکا «قطعا باید متوجه شده باشد کمتر نتیجهای در این رابطه به دست نخواهد آورد.»
به گفته او، تیم مذاکرهکنندگان حکومت ایران «دست برتر» را در گفتوگوها با مقامهای آمریکایی دارد و «با دیپلماتهای حرفهای خودش است که به دنبال کسب منافع پیش میرود.»


در حالی که مقامهای جمهوری اسلامی اعلام کردهاند که در حال نهاییسازی پاسخ رسمی خود به پیشنهاد توافق هستهای آمریکا هستند، یک مقام ارشد کاخ سفید گفت با وجود این مخالفت رسمی، تهران سیگنالهایی از تمایل به ادامه مذاکرات مخابره کرده است.
این مقام که نامش فاش نشده به اکسیوس گفت: «ما یک پیشنهاد بسیار سختگیرانه برای ایرانیها فرستادهایم و انتظار پاسخ سختی هم داریم.»
ترامپ روز دوشنبه گفت که ایرانیها «مذاکرهکنندگان خوبی» هستند، اما «گاهی بیش از حد سخت میگیرند» و ادامه داد: «ما در تلاش برای رسیدن به توافقی هستیم که از ویرانی و مرگ جلوگیری کند. امیدوارم به آن برسیم، اما شاید هم نشود. بهزودی خواهیم فهمید.»
کاخ سفید اعلام کرده که ضربالاجل اصلی ترامپ برای دستیابی به توافق تا روز پنجشنبه جاری به پایان میرسد، اما هر دو طرف مایلند گفتوگوها را ادامه دهند.

در بحث قتل الهه حسیننژاد از همان ابتدا، روایتها بوی انسجام نمیدادند. نه اعترافات متهم جور درمیآمد، نه روایت رسمی با شواهد.جلوتر هم که رفتیم، تصویر شفافتری شکل نگرفت؛ برعکس، ابهامات بیشتر شد.
این قتل، فقط قتل یک دختر جوان نیست. تکهای از پازلی بزرگتر است که تصویر جامعهای را نشان میدهد که امنیتش شکسته، نظمش معیوب شده و روایتهای رسمیاش بییشتر از همیشه، ترک برداشته.
آنچه گفته شد
پلیس خیلی زود گفت انگیزه قتل، سرقت تلفن همراه بوده. اما به گفته خود متهم، گوشی برای قاتل ارزش بالایی نداشت؛ او گفت گوشی را از ماشین به بیرون پرت کرده. چند روز بعد، خبرگزاریهای نزدیک به نهادهای امنیتی اعلام کردند طلاهای الهه به سرقت نرفته. متهم هم در ویدیو بازجوییاش بارها الهه را «بیحیا» خطاب میکند.
اینها، سناریوی «سرقت منجر به قتل» را از اعتبار انداخته. اگر بحث فقط سرقت بود، چرا این همه خشم؟ چرا این حجم از خشونت؟ چرا ضربات خصمانه و پی در پی چاقو؟ و چرا لحن تحقیرآمیز درباره مقتول؟
قاتل درباره مقتول با «احساساتی غیر قابل درک» حرف می زند. انگار در همان مسیر تهران به اسلامشهر عاشقش شده و ۸۵۰ متر مانده به خانه اش از او متنفر می شود و او را می کشد. این، بیشتر شبیه «جنایت از سر نفرت» است. جنایتی که در آن، قربانی پیش از کشته شدن، داوری و مجازات شده.
قصورهای پنهان ولی آشنا
اولین بار نیست که با چنین پروندهای مواجهیم: قاتلی با پیشینه خشونت، سابقهدار، در جامعه رها شده. همسر سابقش گفته بارها تهدیدش کرده، تعقیبش کرده، پرخاشگری داشته، که ناچار به فرار شدند.
فردی با این سابقه چرا هیچوقت زیر نظر روانپزشک نرفته؟ چرا اورژانس اجتماعی، دادگاه، یا پلیس، او را وارد روند درمان نکرده؟ آیا این انتظاری غیر قابل تصور از سیستم جمهوری اسلامی است؛ ولی چطور می شود که چنین فردی مجوز فعالیت در«اسنپ» گرفته؟ این فقط یک خلاء نیست. این زنجیره ای از اهمال است که پایانش، جنازه دختری جوان در بیابان است.
سکوت مشکوک ترسناک است
یکی از نکات غیرقابلچشمپوشی، دفن شتابزده الهه بود. هنوز گزارش نهایی پزشکی قانونی نیامده بود که جسد به خاک سپرده شد. چرا؟ چه کسی تصمیم گرفت پرونده را قبل از روشنشدن ببندد؟
در کنار این، فشارهای امنیتی شروع شد و خانواده از مصاحبه منع. مراسم تشییع در سکوت برگزار شد. همزمان، رسانههای حکومتی به خانه خانواده رفتند، مصاحبه کردند و روایت مورد نظر خود را منتشر کردند.
اگر چیزی برای پنهانکردن نیست، چرا اینهمه کنترل؟ چرا این جنایت و خبر رسانی درباره آن باید اینقدر کنترل می شد و این همه شبهه به وجود می آمد؟ چه چیزی را مردم نباید می فهمیدند؟ اگر جنایت سیاسی نیست چرا آنقدر سیاسی بازی؟
پرسشهای بیپاسخ
نتیجه بررسی روانپزشکی متهم اعلام نشده و مشخص نیست که او واقعاً دچار اختلال روانی است یا زیر فشار افکار عمومی قرار گرفته و ادعای جنون میکند تا از قصاص فرار کند.
در همه جای دنیا، میتوان در تاکسی دوربین گذاشت، اگر به مسافر اطلاع داده شود که در خودرو دوربین در حال فیلمبرداری است.
در اوج هیاهوی این پرونده، کارزاری در فضای مجازی به راه افتاد برای نصب دوربین و شنود در تاکسیهای اینترنتی. ظاهراً با نیت حفظ امنیت زنان. اما این کمپین مشکوک، نه معلوم بود از سوی چه کسی طراحی شده، نه پیشینهای از بانیاش پیدا شد. بعضی معتقدند هدف از آن، تغییر زمین بازی بود: از مطالبه عدالت برای الهه، به مطالبه کنترل بیشتر. از دادخواهی، به شنود.
پایان یک انسان؛ فقط پایان زندگی نیست
قتل الهه حسیننژاد، فقط پایان زندگی یک زن جوان نبود. آغازِ مجموعهای از پرسشها بود: چرا روایت رسمی، بهجای شفافسازی، مدام عوض شد؟ چرا خانواده قربانی باید در سکوت عزاداری کنند؟ چرا قاتل، با آن پیشینه، رها بود؟ چرا سلامت روان او هنوز روشن نشده؟ چرا پلیس، که برای ردیابی مخالفان حکومت از دوربین و شنود استفاده میکند، برای نجات جان یک دختر، کاری نکرد؟ آیا باقی عاشقان ولایت و مداحان ولایتی می توانند همین قدر قاتل باشند؟ چرا تعلیمات جمهوری اسلامی اینقدر روی قاتل موثر بوده؟
الهه حسیننژاد را فقط یک چاقو نکشت؛ نظامی او را کشت که زن بودن را گناه میداند، صدای زن را وقاحت، و استقلال زن را تهدید. این صرفاً یک جنایت خیابانی نبود، بلکه اجرای نانوشتهی حکمی بود علیه سبک زندگی زنانی که نظم مردسالارِ حکومتی را به چالش میکشند.
وقتی قاتل، پست عاشقانه برای رهبر جمهوری اسلامی میگذارد و مقتول، از «زن، زندگی، آزادی» حمایت می کند، نمیتوان این جنایت را جدا از زمینه سیاسی آن تحلیل کرد.
الهه آینهای بود از رنج جمعی زنانی که سالهاست در سایه تهدید، تحقیر و خشونت زیستهاند. اگر امروز درباره الهه سکوت کنیم، فردا نوبت یکی دیگر است؛ و این چرخه خشونت، تنها زمانی میشکند که حقیقت را ببینیم، بازگو کنیم، و نگذاریم فراموش شود.
«برنامه» و پرسشی از دل جامعه
در تازهترین قسمت «برنامه با کامبیز حسینی»، به این ماجرا پرداختیم. فهیمه خضر حیدری، روزنامهنگار، مهمان برنامه بود و مخاطبان از سراسر جهان نظرات خود در این زمینه را با ما در میان گذاشتند. پرسش ما این بود: از مهسا امینی تا الهه حسین نژاد؛ آیا زن بودن در جمهوری اسلامی جرم است؟

درگیری میان معترضان و پلیس در شهر بلمنا در ایرلند شمالی به خشونت کشیده شد. این اعتراضات پس از حضور دو نوجوان ۱۴ ساله در دادگاه به اتهام تلاش برای تجاوز جنسی به یک دختر نوجوان آغاز شد. این رویداد خشم عمومی، بهویژه در شبکههای اجتماعی، را برانگیخته بود.
شامگاه دوشنبه، حدود دو هزار و ۵۰۰ نفر در منطقه هریویل شهر بلمنا گرد آمدند تا همبستگی خود را با قربانی این تجاوز جنسی اعلام کنند.
با تاریک شدن هوا، اعتراضات مسالمتآمیز اولیه به خشونت کشیده شد و گروههایی از جوانان نقابدار با پرتاب کوکتل مولوتوف، آجر و رنگ با ماموران پلیس درگیر شدند.
تصاویر منتشرشده در شبکههای اجتماعی نشان میداد که برخی خودروهای پلیس و ساختمانهای مسکونی در آتش سوختهاند و پنجرههای چند خانه شکسته شدهاند.
پلیس ایرلند شمالی در بیانیهای اعلام کرد که تعدادی از اموال عمومی و خودروهای پلیس آسیب دیدهاند و برای حفظ امنیت عمومی، حضور نیروهای ویژه تا صبح سهشنبه در منطقه ادامه خواهد داشت.
سخنگوی پلیس همچنین تاکید کرد که «افراد نقابدار و مجهز به دستکش» با پرتاب سنگ و آتشزنه باعث افزایش سطح درگیری شدهاند و از مردم خواست از حضور در اطراف خیابان کلوناوون خودداری کنند.

در ساعات ابتدایی دوشنبه، دو پسر نوجوان که متهم به تلاش برای تجاوز دهانی به یک دختر نوجوان بودند، در دادگاه منطقهای کولرین حضور یافتند و اتهامات را رد کردند. روند دادرسی با استفاده از مترجم رومانیایی برای هر دو متهم انجام شد؛ مسئلهای که واکنشهایی از سوی برخی از کاربران شبکههای اجتماعی را برانگیخت و به گمان برخی از تحلیلگران، احساسات ضدخارجی را نیز در تشدید تنشها دخیل کرد.
حدود ساعت ۱۰:۳۰ شب، نیروهای پلیس ضد شورش با خودروهای زرهی وارد مرکز شهر شدند تا اوضاع را تحت کنترل بگیرند. در همان زمان، آتشنشانان نیز با تلاش فراوان سعی در مهار آتش سطلهای زباله داشتند که شعلههای آن به ساختمانهای اطراف سرایت کرده بود.

یکی از اعضای شورای شهر از حزب اتحادگرای آلاینس، در پیامی در شبکههای اجتماعی با خطاب قرار دادن معترضان نوشت: «درخواست من از مردم این است که فورا به خشونت پایان دهند. هیچ توجیهی برای آشوب وجود ندارد. امنیت جامعه باید اولویت همه ما باشد.»
در ادامه درگیریها، حدود ساعت ۱۲:۳۰ بامداد، خانهای در خیابان لارن هدف حمله قرار گرفت و پس از شکستن پنجرهها، به آتش کشیده شد. ماموران پلیس به سرعت وارد خانه شدند تا ساکنان را از محل خارج کنند؛ در حالی که تماشاگران نقابپوش از صحنه فیلمبرداری و آن را در پلتفرمهایی نظیر تیکتاک منتشر میکردند.
بر اساس گزارش وبسایت «بلفاستلایو»، درگیریها تا ساعات پایانی شب بهصورت پراکنده ادامه داشت و فضای شهر به شدت ملتهب باقی ماند. پلیس اعلام کرده است که تا صبح سهشنبه در منطقه حضور گسترده خواهد داشت تا از بروز درگیریهای بیشتر جلوگیری شود.





