تحلیل

سفیدشویی خمینی؛ پروژه شکست خورده نظام

مراد ویسی
مراد ویسی

تحلیل‌گر ارشد در ایران‌اینترنشنال

هر ساله با فرا رسیدن ۱۳ خرداد، سالروز مرگ روح‌الله خمینی، جمهوری اسلامی تلاش می‌کند تا با برگزاری مراسم‌ و پخش برنامه‌هایی، چهره‌ای تحریف‌شده و غیرواقعی از او ارائه دهد.

در حالی که بخشی از مردم این ایام را به عنوان «ارتحال هالیدی» صرف سفر و تفریح می‌کنند، دستگاه حکومتی سعی دارد چهره‌ای عارف، زاهد، آزاداندیش و مثبت از خمینی ارائه دهد.این تلاش‌ها، در واقع بخشی از یک پروژه سازمان‌یافته‌ی حکومتی برای سفید شویی چهره خمینی و تحریف تاریخ معاصر ایران است؛ پروژه‌ای که با هدف فریب افکار عمومی، به‌ویژه نسلی که خمینی و سال‌های حکومت او را تجربه نکرده، دنبال می‌شود.

اما واقعیت این است که کارنامه ده ساله‌ی زمامداری خمینی چنان آکنده از خشونت، سرکوب، جنایت، و ویرانی کشور است که به هیچ وجه قابل تطهیر نیست. او با نگاهی واپس‌گرا و افکاری به‌شدت ارتجاعی، پایه‌گذار سبکی از حکومت شد که در آن حقوق اساسی انسان‌ها نادیده گرفته شد و نظامی سرکوبگر و استبدادی شکل گرفت. از تحمیل حجاب اجباری گرفته تا کنترل سبک زندگی مردم، همه ریشه در نگاه فقهی و بسته‌ی خمینی دارد که هیچ نسبتی با زندگی مدرن و کرامت انسانی نداشت و ندارد.

یکی از موارد بارز تحریف تاریخ، تلاش برای انکار نقش خمینی در فاجعه سینما رکس آبادان است؛ فاجعه‌ای که صدها نفر در آن جان باختند و در ابتدا به حکومت پهلوی نسبت داده شد، اما شواهد بعدی نقش پیروان خمینی را در آن روشن‌تر کرد. اگر این جنایت توسط حکومت پهلوی انجام شده بود، بی‌تردید تا امروز هر ساله به عنوان ابزار تبلیغاتی علیه شاه از آن یاد می‌شد، اما چون عاملانش وابستگان به خمینی بودند، در جمهوری اسلامی با سکوت و سانسور عمدی روبرو شده است.

فاجعه بزرگ‌تری که نمی‌توان از آن گذشت، کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ است؛ جنایتی که با دستور مستقیم خمینی انجام شد و در عرض چند هفته، هزاران زندانی بی‌دفاع قربانی آن شدند. حسینعلی منتظری، قائم‌مقام وقت خمینی، در دیداری با اعضای هیأت اعدام از جمله ابراهیم رئیسی، آنان را به‌صراحت "بزرگ‌ترین جنایتکاران تاریخ" خواند. آمر اصلی این جنایت خود خمینی بود.

تمام آنچه امروز به عنوان فاجعه حکمرانی جمهوری اسلامی می‌شناسیم، ریشه در همان طرز تفکر و سیاست‌های خمینی دارد. جمهوری اسلامی با شعارهایی چون عدالت، آزادی، و استقلال سر کار آمد، اما نتیجه آن چیزی جز سانسور، استبداد، فقر، و سرکوب نبود. وعده‌هایی نظیر "آب و برق مجانی" امروز به مضحکه‌ای برای مردم تبدیل شده‌اند، مردمی که اکنون حتی از دسترسی پایدار به آب و برق محروم‌اند.

ادامه جنگ ایران و عراق پس از آزادی خرمشهر، یکی دیگر از تصمیمات فاجعه‌بار خمینی و مسئولان و فرماندهان تحت امر او بود. در حالی که امکان پایان دادن به جنگ وجود داشت، اصرار خمینی و فرماندهان سپاه بر ادامه آن، منجر به مرگ ده‌ها هزار انسان و ویرانی وسیع کشور شد. پذیرش قطعنامه ۵۹۸، تنها زمانی صورت گرفت که خمینی دریافت ادامه جنگ دیگر امکان‌پذیر نیست؛ جمله معروف او که گفت «جام زهر را نوشیدم» نماد این عقب‌نشینی دیرهنگام است.

از اعدام دسته‌جمعی فرماندهان ارتش در اوایل انقلاب به دستور مستقیم خمینی و نقش صادق خلخالی در آن گرفته، تا تحریک ارتش عراق به قیام و دادن بهانه به صدام برای حمله به ایران، همه این‌ها گواهی‌ است بر اینکه خمینی نه تنها پایه‌گذار یک حکومت ناکارآمد و سرکوبگر بود، بلکه با تصمیمات ناپخته خود، ضربات جبران‌ناپذیری به ایران وارد کرد.

اگر امروز مردم ایران از وضعیت اسفبار معیشتی، فرهنگی و اجتماعی رنج می‌برند؛ اگر کرامت انسانی در این کشور لگدمال شده و جوانان ایرانی چشم‌انداز روشنی برای آینده خود نمی‌بینند، ریشه آن را باید در همان انقلابی جستجو کرد که به رهبری خمینی شکل گرفت و مسیری را آغاز کرد که به جمهوری اسلامی کنونی انجامید.

تمام کسانی که طی ۴۷ سال گذشته در این نظام قدرت داشته‌اند – چه اصلاح‌طلب و چه اصول‌گرا – در این وضعیت سهم داشته‌اند. امروز بسیاری از آن‌ها از مسئولیت شانه خالی می‌کنند و چهره‌ای از خمینی ترسیم می‌کنند که در واقعیت وجود نداشته است این در حالی است که مردم ایران دیگر به دلیل وجود فضای مجازی و دسترسی به اطلاعات، آگاهی بیشتری نسبت به گذشته و حال دارند و می‌دانند چه کسانی عامل اصلی وضعیت کنونی کشور هستند.

هرچقدر هم که نظام تلاش کند چهره‌ای متفاوت از خمینی به مردم نشان دهد، حقیقت تاریخ قابل پنهان‌سازی نیست. مردم ایران جمهوری اسلامی را با خمینی می‌شناسند و قضاوتشان درباره این نظام، همان قضاوتی‌ست که نسبت به خمینی دارند. جمهوری اسلامی از نظر اکثریت مردم، یک تجربه شکست‌خورده، تلخ، و خونین بوده است و دیگر نمی‌توان آن را با روایت‌های ساختگی تطهیر کرد.

مردم امروز حق دارند برخلاف تبلیغات سازمان‌یافته حکومت بپرسند اگر خمینی و پیروانش بی‌تقصیر بوده‌اند، پس چه کسی این کشور را به این نقطه رسانده؟ این میراث خمینی و خامنه‌ای و کل ساختار جمهوری اسلامی است که ایران را به اینجا رسانده است. زمان آن رسیده که مسئولان جمهوری اسلامی مسئولیت بپذیرند، کنار بروند، و بگذارند مردم درباره آینده کشورشان تصمیم بگیرند.