رییس سازمان راهداری گفته است: «رسانههای معاند تصویر اغراقآمیزی از مشکلات رانندگان کامیون ارائه میدهند و این طرحِ مشکل است و اعتصاب نیست.»
همزمان، اتحادیه کامیونداران و رانندگان در بیانیهای اعلام کرده اعتصابات به ۱۳۵ شهر در سراسر کشور گسترش یافته است.
در این شرایط چرا جمهوری اسلامی مجبور است در برابر کامیونداران کوتاه بیاید؟
گزارش ایراناینترنشنال در این رابطه را ببینید.
همزمان با هفتمین روز اعتصاب کامیونداران در ایران، کاربران در رسانههای اجتماعی با هشتگ «اعتصاب» از این صنف و اعتراضات آنها حمایت کردند.
عادله بورنگ، عضو تحریریه ایراناینترنشنال در این خصوص گزارش میدهد.
انجمن فرهنگیان هرسین با صدور بیانیهای در حمایت از اعتصاب سراسری کامیونداران، ضمن به رسمیت شناختن مطالبات آنها، اقدام جمهوری اسلامی در سرکوب آنها را محکوم کرد.
این انجمن فرهنگیان در بیانیه خود جانبداری سایر مردمان تحتستم از خواستهای کامیونداران را کنشی عقلانی و انسانی توصیف کرد و نوشت: «بهکارگیری ابزار خشونت از سوی حاکمان در برخورد با این قشر ستمدیده را محکوم میکند.»
در بخشی از این بیانیه آمده است: «چنگال ستمگری اینبار چنان گلوی رانندگان زحمتکش را فشرده که راهی جز کنش عقلانی اعتصاب باقی نگذارده است. اما پاسخ حکمرانان همان سرکوب و خشونت همیشگی است که علیه معلمان، پرستاران، بازنشستگان و دیگر مردم نیز به کار گرفته شده است.»

نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی همزمان با هفتمین روز اعتصاب کامیونداران، چندین راننده خودروهای سنگین را در استان کرمانشاه دستگیر کردند.
اتحادیه تشکلهای کامیونداران و رانندگان سراسر ایران خبر داد ششم خرداد ۱۱ تن از رانندگان خودروهای سنگین در استان کرمانشاه به دست نیروهای امنیتی دستگیر شدهاند.
گزارشهای رسیده حاکی از آن است که شهاب دارابی، راننده کامیون و بلاگر اهل اسلامآباد غرب، ششم خرداد بهدلیل حمایت از اعتصابات کامیونداران بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل شد.
اتحادیه کامیونداران با انتشار بیانیهای ضمن تایید این خبر اعلام کرد ماموران وزارت اطلاعات با یورش به خانه دارابی، او را مقابل خانوادهاش با خشونت و ضرب و جرح بازداشت کردند.
دارابی پیش از بازداشت در ویدیویی علام کرد دو صفحهاش در شبکههای اجتماعی بهدلیل حمایت از اعتصاب رانندگان خودروهای سنگین از دسترس خارج شده است.
از سوی دیگر، ویدیوهای منتشر شده نشان میدهد لحظاتی پس از بازداشت دارابی، مادر او بیتابی کرده و فریاد میزند.
فاطمه و محمدحسین سپهری، زندانیان سیاسی و از امضاکنندگان نامه استعفای خامنهای، از اعتصاب سراسری کامیونداران اعلام حمایت کردند.
آنها در متنی نوشتند که این اعتصاب «تنها فریاد یک صنف نیست، پژواک رنج مردمی است که دههاست زیر بار ستم، فساد،گرانی تبعیض و سرکوب له شدهاند.»
این دو زندانی سیاسی افزودند: «ما معتقدیم زمان آن فرا رسیده است که اعتصابات از قالب صنفی فراتر رود و به جنبشی سراسری و مردمی تبدیل شود.»

کامیونداران ایرانی در اعتصاب بهسر میبرند. بنا بر اعلام «اتحادیه تشکلهای کامیونداران و رانندگان»، این اعتصاب در بیش از ۱۳۰ شهر کشور، از بندرعباس و تهران گرفته تا اهواز، سنندج، تبریز، شیراز، زاهدان، مشهد و اصفهان گسترش یافته است.
برخلاف آنچه شاید از بیرون به نظر بیاید، این فقط یک اعتراض صنفی نیست؛ بلکه همگرایی نارضایتیهای چندلایه از سوی کامیونداران، نانوایان و کشاورزانی است که ناگزیر از زیستن در وضعیت نابسامانی هستند که جمهوری اسلامی برایشان فراهم کرده است.
امروز، سه قشری که ستون فقرات اقتصادی ایران را تشکیل میدهند، ناراضیاند. این نارضایتی محدود به مشکلات صنفی نیست، بلکه ریشه در ناکارآمدی ساختاری، فساد سیستماتیک و بیکفایتی حاکمیتی دارد که توان پاسخگویی به ابتداییترین نیازهای جامعه را ندارد.
دنیا به حرکتش ادامه داد و جمهوری اسلامی از جایی به بعد دیگر نتوانست. شاید حقههایش دیگر تمام شد؛ شاید آنقدر درطول عمرش بحران تولید کرد که دیگر بحرانهای روزمرهاش برای مردم«خاطره» شد.
جمهوری اسلامی چوپان دروغگو شد. از همانجایی خورد که دوم دبستان در کتاب فارسی ابتدایی برای دانش آموزان تبلیغات می کرد. کسی دیگر به او اعتماد ندارد. حتی کارمندان حراست! آنچه امروز در جادهها، نانواییها و مزارع میگذرد، نشان از بحرانی فراتر از مشکلات روزمره دارد: بحران اعتماد عمومی به سیستم حکمرانی.





