پس از به صدا در آمدن آژیر حمله راکتی در یکی از شهرهای شمال اسرائیل نزدیک مرز لبنان، ویدیوهای منتشر شده در رسانههای اجتماعی حاکی از فعال شدن گنبد آهنین در این منطقه و رهگیری دهها راکت است.
شبکه العربیه از پرتاب ۳۰ راکت طی یک دقیقه از جنوب لبنان به سوی الجلیل اعلی در شمال اسرائیل خبر داد و نوشت که رهگیری این راکتها توسط گنبد آهنین منجر به انفجارهایی در مرز لبنان شد.

عبدالحمید اسماعیلزهی، امام جمعه اهل سنت زاهدان، در خطبههای نماز جمعه ۲۴ فروردین خود گفت باید با زندانیان سیاسی و معترضان گفتوگو شود. او تاکید کرد که در نظام اسلامی، حاکم تنها نمایندگی مردم را انجام میدهد.
مولوی عبدالحمید گفت: «خلیفه مسلمین و امیرالمونین نیز از سوی مردم انتخاب میشود نه از سوی خدا.»
او در صحبتهایش به اعتراضات مردم به سیاستهای جمهوری اسلامی اشاره کرد و گفت مردم دو-سه سال است اعتراض داشتهاند و خواستههایشان را مطرح کردهاند که باید صدایشان شنیده میشد.
امام جمعه اهل سنت زاهدان در خطبههای نماز جمعه ۱۷ فروردین خود با بیان اینکه باید حرف مردم شنیده شود و اصلاحات مورد نظرشان انجام شود، گفته بود وقتی شهروندان اصلاحات میخواستند اصلاحطلبان موفق نشدند و مردم از اصلاحات بریدند.
اسماعیلزهی در بخش دیگری از خطبههای نماز جمعه ۲۴ فروردین خود با اشاره به اینکه اجرای احکام دین نباید با خشونت باشد، گفت در ماه رمضان در ایران و زاهدان افراد زیادی بودند که روزه نگرفتند و نباید با آنان با زور رفتار کرد و باید آنان را به روزه ترغیب کرد.
مولوی عبدالحمید در این باره با اشاره به اینکه کوششهای مدنی را تایید میکند و خشونت را از هیچ طرفی نمیپذیرد، تاکید کرد خشونت، خشونت به بار میآورد.
امام جمعه اهل سنت زاهدان با اشاره به صحبتهای یکی از مقامات جمهوری اسلامی مبنی بر اینکه «با افراد مسلح و خشونتطلب گفتوگو نمیکنیم»، گفت این پرسش مطرح است که: «آیا با کسانی که سلاح ندارند و اعتراض داشتند گفتوگو شده و آیا با زندانیان سیاسی گفتوگو شده است؟»
عبدالحمید بار دیگر در صحبتهایش گفت با خشونت از هر طرفی که باشد مخالف است.
او تاکید کرد خشونت را نه از جانب حکومت و نه از جانب مردم قبول نمیکند و کسانی که نارضایتی دارند را به گفتوگو تشویق میکند.
عبدالحمید اسماعیلزهی روز ۱۷ فروردین نیز به حمله جیشالعدل به مقرهای نظامی جمهوری اسلامی در استان سیستان و بلوچستان اشاره کرد و گفت: «ما همیشه از ناامنی هراس داریم و با خونریزی موافق نیستیم.»
او به هر دو طرف توصیه کرد به جای برخورد و درگیری، «با گفتوگو و نه با گلوله»، مشکلات را حل کنند.
روز پنجشنبه ۱۶ فروردین گروه جیشالعدل به مقرهای نظامی در شهرهای چابهار و راسک حمله کرد.
خبرگزاری تسنیم، وابسته به سپاه پاسداران، روز شنبه ۱۸ فروردین اعلام کرد شمار اعضای کشتهشده سپاه پاسداران و فرماندهی انتظامی (فراجا)، در درگیری با گروه جیشالعدل در چابهار و راسک به ۱۶ تن رسید.
از میان این افراد ۱۲ نفر عضو سپاه پاسداران و چهار نفر دیگر از عوامل انتظامی بودند.
در این حملات ۱۸ عضو جیشالعدل کشته شدند.
روز جمعه ۲۴ فروردین، نیروهای نظامی و سرکوبگر همچون هفتههای گذشته همزمان با برگزاری نماز جمعه زاهدان در خیابانهای این شهر حضور گستردهای داشتند.
رسانه حالوش که خبرهای استان سیستان و بلوچستان را پوشش میدهد، با انتشار ویدیویی در کانال تلگرام خود نوشت گروهی از نیروهای سرکوبگر از سپاه سلمان، از کمربندی به داخل شهر و سمت مسجد مکی اعزام شدند.
در ماههای گذشته، شهروندان زاهدانی پس از یک سال اعتراض و تجمع خیابانی پیوسته، به توصیه مولوی عبدالحمید راهپیمایی سکوت برگزار کردند.
جمعههای اعتراضی زاهدانیها از هشتم مهر سال ۱۴۰۱ و پس از وقایع جمعه خونین این شهر آغاز شد.
در جریان جمعه خونین زاهدان، ماموران نظامی و امنیتی با گلولههای جنگی به سمت شهروندان و نمازگزاران شلیک کردند و بیش از ۱۰۰ نفر را کشته و دهها تن دیگر را نابینا، قطع نخاع و مجروح کردند.
وزارت خزانهداری آمریکا تحریمهایی را علیه سخنگوی حماس و مقامهای واحد پهپادی این گروه اعمال کرد.
این وزارتخانه در بیانیهای اعلام کرد که اتحادیه اروپا نیز بهطور همزمان تحریمهایی را علیه حماس اعمال میکند.
یکی از اهداف تحریمهای آمریکا، خذیفه سمیر عبدالله کحلوت معروف به «ابو عبیده» است که از ۲۰۰۷ تاکنون سخنگوی گردانهای عزالدین قسام، شاخه نظامی حماس در غزه بوده است.
یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل با مایکل کوریلا، رییس سنتکام در پایگاه هوایی هاتزر دیدار کرد تا درباره «آمادگی برای حمله جمهوری اسلامی به اسرائیل» و احتمال تشدید تنشهای منطقهای گفتوگو کنند.
گالانت پس از این دیدار در بیانیهای گفت: «دشمنان ما فکر میکنند که میتوانند اسرائیل و آمریکا را از هم جدا کنند، اما برعکس؛ آنها ما را به هم نزدیک و روابطمان را تقویت میکنند. ما شانه به شانه هم ایستادهایم.»

او یادآور شد: «من مطمئنم که جهان، چهره واقعی ایران را در تحریک حملات تروریستی در سراسر خاورمیانه میبیند.»
به گفته گالانت، جمهوری اسلامی از حماس، حزبالله و نیروهای نیابتی خود همواره حمایت مالی کرده و اکنون دست به تهدید دولت اسرائیل زده است.
وزیر دفاع اسرائیل بار دیگر تاکید کرد که کشورش «با همکاری نزدیک با شرکایش» آماده دفاع از خود در زمین و هواست و گفت: «میدانیم که چگونه پاسخ دهیم.»
فرمانده ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا (سنتکام) روز پنجشنبه وارد اسرائیل شد.
رسانهها خبر دادند سفر کوریلا به اسرائیل برای گفتوگو در مورد تهدید جمهوری اسلامی به حمله تلافیجویانه انجام شده است.
لوفتهانزا به ایراناینترنشنال گفت این شرکت فعلا از آسمان ایران استفاده نمیکند.
سخنگوی این شرکت هواپیمایی آلمانی روز جمعه از تمدید تعلیق پروازهای هواپیماهای این شرکت به تهران به مدت پنج روز دیگر و تا ۳۰ فروردین خبر داد.
شرکت هواپیمایی آلمانی لوفتهانزا روز چهارشنبه اعلام کرد پروازهای خود به تهران و از تهران را به دلیل وضعیت خاورمیانه متوقف کرده است.
سخنگوی شرکت هواپیمایی لوفتهانزا افزود: «ما دائما وضعیت خاورمیانه را زیر نظر داریم و در تماس نزدیک با مقامات هستیم. ایمنی مهمانان و خدمه ما اولویت اصلی لوفتهانزا است.»
این شرکت و شرکت هواپیمایی اتریش، تنها شرکتهای هواپیمایی غربی هستند که پروازهای بینالمللی به تهران را انجام میدهند. بیشتر پروازهای بینالمللی از تهران توسط خطوط هوایی ترکیه و کشورهای خاورمیانه انجام میشود.
حامد اسماعیلیون شامگاه چهارشنبه با اشاره به اینکه جمهوری اسلامی مانند شب شلیک به هواپیمای اوکراینی در دی ۱۳۹۸ هیچ هشداری به خطوط هوایی نداده است، غیرنظامیان را «بیپناهترین اهداف جمهوری اسلامی و سپاه» خواند و از مردم خواست پروازهای داخلی و خارجی خود و عزیزانشان را لغو کنند.

«شب، داخلی، دیوار» ساخته وحید جلیلوند، درباره گناه و عقوبت است و شاید هم فیلمی است شخصی.
آخرین پک سیگارش را وقتی دود میکند که نه امکان رهایی است و نه توان زنده ماندن. بیهوا، با خشم و بیچشم، راه نفس را سد میکند و دستهاش را قفل یکدیگر و با فریادهایی از سر بیهوایی، انتظار مرگ میکشد. افسوس اما که مرگش نیز مانند زندگیاش نمیپاید. این نخستین لحظههای شب/ داخلی/ دیوار است. علی (نوید محمدزاده)، در آستانه کوری است. چشمهاش درست نمیبیند و هیچ کاری از او ساخته نیست بهجز سرگردانی میان دیوارهای سخت خانهاش؛ خانهای که به زندان میماند و اهالیاش به زندانبان.
در همان دقیقههای نخست نشانههایی از زندانی بودنش وجود دارد؛ نشانههایی از پی بردن توهمات علی: زمانهای تودرتویی که همانند ذهن او درهم ریخته است. یا رفتار اهالی ساختمان -حتی پزشک- که رفتاری است با یک گناهکار: او هیچکجای این خانه تنها نیست؛ او را میپایند: نامههاش را میخوانند، بازجوییاش میکنند، جای کبودی روی بدنش ناشی از شکنجه است، یا نمای آشکاری که او را از تصویر دوربین مداربسته میبینیم - کسی دارد کنترلش میکند. و باز آشکارتر، طراحی خانهای که به سلول شبیهتر است تا خانه؛ سرتاسر دیوار. انگار روایت برمبنای یک دوگانه پیش میرود: آنچه علی میپندارد و واقعیتی که از خلال خیالپردازیهای علی، خود را نشان میدهد.
«شب، داخلی، دیوار» درباره گناه و عقوبت است. عقوبت تمرد و ضدیت با دستگاه حکومت - زندانی و شکنجه شدن- از یک سوی، و از سوی دیگر، مکافات جنایتها که خود علی پیش از رویگردانی و اعتراض مسبب آن بوده است! در واقع علی یک «لباسشخصی» بوده - اسلحهای بر کمر و هندزفری در گوش - برای نشنیدن فریاد مردمان بیگناه! اکنون اما این هندزفری و آن نوای آرامبخشی که میشنیده - که نمادی است از غفلت و بیقیدی او- دست از سرش برنمیدارد. او پیش از نابینایی و دستگیریاش هرچند بدل به قهرمان میشود ولی انگار کافی نیست برایش. چند نفر را باید از مرگ نجات داد که با تعداد کشتهها برابر شود؟
از این روی، مرتب توی زندان، قهرمانبازی درمیآورد - در خیال. مرتب زن فراری را نجات میدهد. مأموران میریزند، دستبندش میزنند، بیخ دیوارش میکشانند و شکنجهاش میدهند اما او در توهماتش زن را آزاد مییابد و همین آرامش میکند. و اینبار فریادهای نجاتیافتگان را بی هندزفری میشنود - فریادهایی از سرِ آزادی. انگار نباید دست به خودکشی بزند - وقتی هر روز میتواند در خیال، یکی را از کام مرگ و طعمه هراس برهاند.
در عین حال، روایتِ دوگانه اثر نیز برمدار تکرار، تقارن و شبیهسازی حرکت میکند: دوتاییها (صحنهها/ موقعیتهای قرینه) همان کارکردی را دارد که ذهن آشفته علی در شبیهسازی و انکار واقعیت: در صحنهای به علی اسلحهای داده میشود؛ برای دستگیری زن فراری. این موقعیت شبیهسازی همان روزی است که علی اسلحه به دست میگیرد برای محافظت از خود در برابر اعتراضکنندگان کارخانه. یا صحنهای که زن در ماشین دچار صرع میشود؛ صحنهای که مدام با علی است و نمیتواند از سر بیرونش کند. مساله این تکرارها و تقارنها این است: گذشته و خاطرات دست از سر ما برنمیدارد. چهبسا انکارش بهمراتب خطیرتر است تا پذیرش آن. وقتی انکارش میکنی، شاید جای خودش را در پررنگترین خاطرهات باز کند، و شاید دیگر اجازه لحظهای فراموشیاش را به تو ندهد. و مجبورت کند «شب» را «داخل دیوار» خاطرات به صبح برسانی و دوباره همان چرخه تکرار.
«شب، داخلی، دیوار» قصد دارد تجربه سرگردانی در یک سلول را با فردی که حتی نمیتواند چیزی ببیند، به تماشاگرش انتقال دهد. این نه یک قهرمانبازی، نه یک گریز که یک ناگزیری است در ماندن، ندیدن و انتظار مرگ کشیدن. فیلمی است که عامدانه - بیخون و خشونت- قصد شکنجه تماشاگر را دارد. چرا که قهرمانی از این ویرانشدهتر که هر دم زندگیاش تحت نظارت است، در مکانی که دوربین -همانند نامش- بهجز «دیوار» در نماهای «داخلی» چیزی نمیگیرد! برای نمونه: صحنههای گفتوگو بهسادگی طراحی شده - بیهیچ میانهای با جلوهگریهای بصری. این گفتوگوها هرچهقدر که بهطول بینجامد باز با سادگی در رفتوبرگشتهای میان دونفری که صحبت میکنند، باقی میماند. در واقع، شیوه ساده دکوپاژ قصد همگرایی با «تکرار» و «تقارن» روایت دارد. نماها تکرارشونده است، حرکتهای دوربین تکرارشونده است، صحبتها و موقعیتها تکرار میشود مدام. آنجا که باید چیزی دیده شود، وضوح دوربین به سطح دیداری چشمهای علی تنزل مییابد، و آنجا که مسالهای فهمیده شده (فهمانده شده)، چندباره نشانش میدهد. مصداقش فصل واپسین:
علی روی مبل خوابیده. صدایی خارج از قاب شنیده میشود که او را بیدار میکند. این نما حدود یک دقیقه زمان میگیرد؛ نمایی که میشد بهراحتی با برش زدن به عامل صدا، کوتاهش کرد و به داستان، تداوم بخشید ولی پیداست چنین قصدی وجود ندارد. پس از یک دقیقه نمای ثابت بر چهره خوابآلود علی و سر و صدای بیرون از کادر، تصویر برش میخورد به نقطه دید علی. در واقع نهتنها پس از یک دقیقه سکون و ابهام، کات نمیزند به عامل صدا بلکه نمای بعدی، عملا چیزی برای نشان دادن ندارد و آنچه را علی میبیند (نمیبیند)، تماشاگر میبیند - که یعنی هیچچیزی نمیبیند.
و این، راهبرد شب، داخلی، دیوار است - میخواهد عذابمان دهد، میخواهد تو را شریک این زندان کند، و شریک این گناه! ما چرا؟ گناه ما چه بوده مگر؟ شاید قصد دارد بیقیدی قهرمانش را تعمیم جامعهای دهد که معضل اصلیاش بیخیالی است! شاید میخواهد بالاخره یکجا، کیفر این خواب بیخیالی و بیحواسی پس داده شود. شاید در فرم، چنین انتقادی به تماشاگرش دارد! شاید هم فیلمی است شخصی - کاملا شخصی- که فیلمسازش را واداشته فیلمی بسازد درباره فردی که پیشتر خودی بود و اکنون دارد تقاص همان دورانش را پس میدهد. کسی چه میداند!





