اکونومیست: حزب‌الله این بار به کمک جمهوری اسلامی نمی‌آید

نشریه اکونومیست در گزارشی با اشاره به درگیری میان اسرائیل و ایران و احتمال مداخله نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی نوشت حزب‌الله لبنان شاید چاره‌ای جز کنار ماندن از این جنگ نداشته باشد، چرا که توان نظامی‌اش محدود شده و تحولات سیاسی داخلی نیز دست‌ و پای این گروه را بسته‌ است.

وقتی نعیم قاسم که رهبری حزب‌الله را پس از حسن نصرالله بر عهده گرفت، ۲۲ خرداد امسال مقابل دوربین تلویزیون نشست، نمادهای پشت سر او از تغییری ظریف اما مهم حکایت داشتند.

در این تصاویر پس‌زمینه، دیگر نه تصویری از روح‌الله خمینی دیده می‌شد و نه پرچم‌های همیشه‌ حاضر جمهوری اسلامی. به‌جای آن‌ها، تنها پرچم زردرنگ حزب‌الله و نماد درخت سدر لبنان در پشت سر قاسم قرار داشت.

اکونومیست در این گزارش نوشت تابستان گذشته، زمانی که اسرائیل بسیاری از فرماندهان ارشد حزب‌الله از جمله نصرالله را کشت، نارضایتی پنهانی در درون این گروه شیعه که هم یک حزب سیاسی و هم یک گروه شبه‌نظامی است، شکل گرفت.

آن زمان جمهوری اسلامی، حامی دیرین حزب‌الله، برای کمک به این گروه وارد عمل نشد؛ چیزی که برخی درون حزب‌الله آن را خیانت تلقی کردند. اما واقعیت این بود که تهران هرگز قصد نداشت جان خود را فدای نیروی نیابتی‌اش کند.

اکونومیست به نقل از مئیر جاودان‌فر، کارشناس امور ایران، نوشت: «ایران از حزب‌الله حمایت کرد تا با اسرائیلی‌ها بجنگد، نه اینکه خودش وارد جنگ شود. اگر غیر از این بود، تمام مدل نیابتی را زیر سوال می‌برد.»

در آن زمان، یکی از منتقدان شیعه حزب‌الله رابطه این گروه با تهران را به رابطه رییس‌جمهوری و محافظانش تشبیه کرد: «این وظیفه محافظ است که از رییس‌جمهوری دفاع کند، نه برعکس.»

این منطق هرگز برای ایدئولوگ‌های بلندپایه حزب‌الله، به‌ویژه نصرالله، مساله‌ساز نبود؛ آن‌ها با ایفای نقش مامور وفادار ایران در خدمت به انقلاب اسلامی مشکلی نداشتند. اما برای پایگاه اجتماعی داخلی حزب، این وضعیت تلخ و آزاردهنده بود.

هلال خشان، استاد علوم سیاسی در دانشگاه آمریکایی بیروت، به اکونومیست گفت: «نیروهای عادی، همان شیعیان معمولی که تلفات سنگینی داده بودند و زیر حملات اسرائیل دوام آورده بودند، ناامید شده بودند. آن‌ها واقعا انتظار داشتند ایران به کمکشان بیاید.»

افول «محور مقاومت»

این نارضایتی و ناامیدی،‌ در ۲۳ خرداد و با حملات هوایی و ویرانگر اسرائیل به مواضع جمهوری اسلامی، دوباره و با شدتی بیشتر بازگشت.

این حمله شباهت تکان‌دهنده‌ای با عملیات‌های پیشین اسرائیل علیه حزب‌الله داشت: استفاده از اطلاعات دقیق، ترور فرماندهان و تضعیف سریع پدافند هوایی.

در پی این حملات، از بیروت، تنها یک پیام تسلیت رسمی برای تهران صادر شد.

با این‌حال، زمانی حزب‌الله به‌عنوان عامل بازدارنده نهایی جمهوری اسلامی شناخته می‌شد؛ نیرویی که می‌توانست مانع حمله اسرائیل به برنامه هسته‌ای تهران شود.

نصرالله به ۱۰۰ هزار نیروی رزمی و زرادخانه‌ای انبوه از موشک‌های خود افتخار می‌کرد، اما امروز، در حالی‌ که فرماندهان بلندپایه سپاه پاسداران یکی پس از دیگری هدف قرار می‌گیرند، حامیان لبنانی‌شان سکوت کرده‌اند.

اکونومیست یادآوری کرد حزب‌الله شاید چاره‌ای جز نظاره‌ صرف و کنار کشیدن خود از مناقشه نداشته باشد. دستگاه‌های اطلاعاتی اسرائیل از آخرین جنگ تمام‌عیار با حزب‌الله در سال ۲۰۰۶، تا عمق ساختار این گروه نفوذ کرده‌اند.

در جریان بیش از یک سال نبرد که پس از حمله هفتم اکتبر حماس به اسرائیل (۱۵ مهر ۱۴۰۲) آغاز شد، ارتش اسرائیل توان رزمی و نظامی حزب‌الله را تقریبا به‌طور کامل نابود کرد.

سقوط حکومت بشار اسد در سوریه در آذر ۱۴۰۳ نیز تلاش‌های حزب‌الله برای بازسازی را به بن‌بست کشانده است.

امروز زرادخانه موشکی حزب‌الله تهی شده و هزاران نیروی آن که پس از آتش‌بس با اسرائیل در آذر سال گذشته به عراق گریخته‌اند، همچنان بدون سلاح و سرگردان مانده‌اند.

خشان در همین زمینه به اکونومیست گفت: «حزب‌الله دیگر یک نیروی رزمی نیست. آن‌ها به اردکی لنگ تبدیل شده‌اند که حتی توان دفاع از خودشان را هم ندارند.»

با این‌حال، محدودیت‌ها فقط نظامی نیستند و سیاست داخلی لبنان نیز دست‌ و پای حزب‌الله را بسته است.

پس از دو سال بن‌بست سیاسی و تشکیل دولت‌های موقت در لبنان، دی سال گذشته ژوزف عون، فرمانده پیشین ارتش، به ریاست‌جمهوری رسید.

عون مصمم است که اقتدار دولت مرکزی را ولو به قیمت مهار گروه‌هایی مانند حزب‌الله، به کشور بازگرداند.

رهبران باقی‌مانده حزب‌الله به‌خوبی می‌دانند که کشاندن لبنان به جنگی دیگر، ممکن است کشور را به سوی درگیری داخلی سوق دهد.

با وجود پیروزی در انتخابات اخیر شوراهای محلی، حتی در میان پایگاه اجتماعی حزب‌الله هم نشانه‌هایی از نارضایتی دیده می‌شود.

بسیاری همچنان از حزب‌الله خشمگین‌اند که بدون حمایت جدی از جوامع شیعه، لبنان را پس از حملات هفتم اکتبر وارد جنگ حماس با اسرائیل کرد و در نتیجه آن، خانه‌های بسیاری از شیعیان زیر آوار رفت.

نفوذ حزب‌الله بر نهادهای دولتی نیز رو به کاهش است. نیروهای این گروه از پست‌های حساس در فرودگاه کنار گذاشته شده‌اند و ارتش در حال بازپس‌گیری کنترل مناطقی در جنوب لبنان است که پیش‌تر در اختیار حزب‌الله بود.

جاده فرودگاه بیروت که تا چند ماه پیش پر بود از تصویرهای نصرالله و قاسم سلیمانی، حالا با بیلبوردهایی پوشیده شده که از آغاز «عصری نو» برای لبنان خبر می‌دهند.

شروع یک درگیری دیگر، چه داخلی و چه خارجی، می‌تواند بیش‌ از پیش حزب‌الله را تضعیف کند.

اکونومیست تاکید کرد در معنایی گسترده‌تر، شبکه‌ نیروهای نیابتی و شبه‌نظامی که با نام «محور مقاومت» شناخته می‌شد، از هم پاشیده است.

حزب‌الله که برای سال‌ها «نگین» این محور به شمار می‌رفت، دیگر تمایلی به جنگ ندارد.

به گفته یک تحلیل‌گر، بدون حزب‌الله «محور مقاومت» عملا وجود خارجی نخواهد داشت.

برخی ناظران آغاز روند فروپاشی این محور را به کشته شدن سلیمانی در حمله پهپادی آمریکا به بغداد در سال ۱۳۹۸ نسبت می‌دهند.

حمله خونبار اسرائیل به غزه توان تهاجمی حماس را به‌شدت تضعیف کرده و برخی گروه‌های قدرتمندتر عراقی نیز اکنون بیشتر به انتخابات پارلمانی پایان سال فکر می‌کنند تا به جنگ با اسرائیل.

پس از سلیمانی، نیروی پیونددهنده‌ای که این شبکه سایه‌وار جمهوری اسلامی را منسجم نگه می‌داشت، از میان رفته است.

جاودان‌فر در همین زمینه گفت: «موفقیت تنها در ساختن این شبکه نبود، بلکه مدیریت آن هم اهمیت فراوانی داشت و این کفشی بود که اسماعیل قاآنی، جانشین سلیمانی، هیچ‌گاه نتوانست آن را به پا کند.»

حزب‌الله که زمانی سرسخت‌ترین نیروی نیابتی جمهوری اسلامی بود، اکنون بیش از همیشه شبیه به یک حزب سیاسی لبنانی عمل می‌کند: «زخمی، محتاط و نظاره‌گر از حاشیه.»