تهران و نیروهای نیابتی؛ جمهوری اسلامی چگونه به نقطه انکار رسید؟
از بیروت تا بغداد، از صنعا تا غزه، نام ایران سالهاست با گروههای مسلح غیردولتی در منطقه گره خورده است؛ گروههایی که با توجه به حمایت همه جانبه حکومت ایران از آنها، به نظر منتقدان، بازوان نیابتی جمهوری اسلامیاند و از نگاه تهران، «نیروهای مقاومت مستقل».
این گزارش، روایتی از بیش از چهار دهه مواضع رسمی جمهوری اسلامی در واکنش به گزارشهایی است که حکومت ایران را حامی این گروهها میداند. از انکار مطلق در دهه ۱۳۶۰، تا تاکید بر «حمایت معنوی» در دهه ۱۳۹۰ و سرانجام، ادعای «دخالت نداشتن در تصمیمات میدانی» در سالهای پرآشوب ۱۴۰۰.
پس از حمله هفتم اکتبر حماس به اسرائیل، مقامهای رسمی جمهوری اسلامی بارها و بارها هرگونه ارتباط ارگانیک میان گروههای نیابتی با تهران را رد کردند و حمایت از این گروهها را صرفا معنوی توصیف کردند.
این تغییر موضع در حالی است که رهبر جمهوری اسلامی پیش از آغاز جنگ غزه به صراحت گفته بود که ایران به نیروهای مقاومت، از جمله حزبالله لبنان، موشک داده و در آینده نیز خواهد داد.
دوم آذر سال ۱۳۹۳، نعیم قاسم، قائم مقام وقت دبیرکل حزبالله لبنان که پس از کشته شدن حسن نصرالله، دبیرکل این گروه، جانشین او شد، گفته بود جمهوری اسلامی به این سازمان و نیز به حماس و جهاد اسلامی کمک کرده تا توان موشکی خود را در برابر اسرائيل افزایش دهند و از جمله «موشکهای نقطهزن» در اختیار حزبالله قرار داده است.
گروههای مسلح در عراق
دهه ۱۴۰۰ خورشیدی، جنگهای نیابتی گسترده و انکارهای رسمی مکرر
در پی انتشار گزارشهایی مبنی بر آمادگی برخی گروههای مسلح مورد حمایت جمهوری اسلامی در عراق برای خلع سلاح بهدنبال تهدیدهای ایالات متحده، گروه کتائب حزبالله عراق این ادعاها را رد کرد.
در بیانیهای که در تاریخ ۱۸ فروردین ۱۴۰۴ (هفتم آوریل ۲۰۲۵) منتشر شد، این گروه اعلام کرد: «اظهارات منتسب به فرمانده کتائب حزبالله منعکسکننده موضع رسمی ما نیست و نادرست است.»
۱۸ فروردین ۱۴۰۴: اسماعیل بقائی، سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی در نخستین نشست خبری خود در سال جدید تاکید کرد ادعای دخالت ایران در تصمیمگیری گروههای مقاومت بیاساس است.
او گفت: «رسانههای غربی و صهیونیستی در جهت اثبات ادعای دیرینه آنان مبنی بر نیابتی بودن مقاومت در منطقه از سوی ایران فضاسازی میکنند.»
به گفته بقائی، مقاومت «یک جریان مستقل در منطقه» است که «در مقابل تجاوزات آمریکا و اسرائیل» ایستاده است.
۱۲ فروردین ۱۴۰۴: عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، در گفتوگویی اعلام کرد: «موضع جمهوری اسلامی ایران در حمایت از مقاومت کاملا روشن است و به آن ادامه میدهیم.»
او تاکید کرد که گروههای مقاومت «بهصورت مستقل» تصمیمگیری و عمل میکنند.
علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی
اول فروردین ۱۴۰۴: علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، در سخنرانی نوروزی خود گفت: «ملت یمن و مراکز مقاومت در منطقه برای ایستادگی در برابر صهیونیستها انگیزه درونی دارند و جمهوری اسلامی ایران نیز احتیاجی به نایب ندارد.»
اردیبهشت ۱۴۰۳: امیرسعید ایروانی، سفیر و نماینده دائم ایران در سازمان ملل، در نامهای به شورای امنیت سازمان ملل نوشت: «ایران در منطقه نیروهای نیابتی ندارد؛ هیچ فرد، گروه یا ملتی تحت دستور ایران فعالیت نمیکند. علاوه بر این، گروههای مقاومت، نیابتی نیستند. این گروهها، گروههای مشروع و قانونی هستند و تنها به مبارزه با اشغالگری و تجاوز اسرائیل در غزه، دیگر سرزمینهای اشغالی فلسطین و همچنین علیه نیروهای اشغالگر در دیگر کشورهای منطقه میپردازند. بنابراین، تلاش اسرائیل برای برچسبزنی به آنها بهعنوان گروههای نیابتی، تنها برای پنهان کردن و توجیه اقدامات تجاوزکارانه و بیثباتکننده خود در منطقه است.»
۹ بهمن ۱۴۰۲: ناصر کنعانی، سخنگوی وقت وزارت امور خارجه در واکنش به اظهارات جو بایدن، رییسجمهوری وقت آمریکا پس از کشته شدن سه سرباز ارتش این کشور به دست «نیروهای نیابتی تهران» گفت: «جمهوری اسلامی در حمله به پایگاه آمریکا در اردن دخالتی نداشته است.»
کنعانی سپس تاکید کرد که گروههای نیابتی ایران یا آنچه او «گروههای مقاومت در منطقه» نامید، در «تصمیمات و اقدامات خود از جمهوری اسلامی ایران دستور نمیگیرند.»
جو بایدن، رییسجمهوری سابق آمریکا
دی ۱۴۰۲: علی خامنهای در دیدار با مداحان و شاعران گفت: «جمهوری اسلامی نیروی نیابتی ندارد. یمن، حزبالله، حماس و جهاد میجنگند و ما از آنها حمایت میکنیم.»
او گفت: «یمن، حزبالله، حماس و جهاد میجنگند چون با ایمان هستند و عقیده و قدرت ایمان، آنها را به میدان مقاومت آورده است، نه اینکه نیابتی از سمت ما داشته باشند.»
۳۰ آبان ۱۴۰۲: حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه وقت جمهوری اسلامی که در سقوط بالگرد کشته شد، در بحبوحه جنگ غزه و گمانهزنیها درباره نقش ایران، در حاشیه سفر خود به سوئیس تاکید کرد که تهران هیچ اطلاعی از طرح عملیات حماس نداشته است.
او در گفتوگو با شبکههای خارجی (از جمله سیبیاس) گفت: «ما در جریان این تصمیم و اقدام حماس نبودیم. این یک تصمیم کاملا فلسطینی بود.»
امیرعبداللهیان در پاسخ به پرسشی درباره هماهنگی قبلی حماس با تهران برای حمله هفتم اکتبر، این موضوع را کاملا رد و به «استقلال تصمیمگیری حماس» اشاره کرد.
او همچنین شایعه شرطگذاری تهران برای وارد نشدن به جنگ را تکذیب کرد و حماس را «جنبش آزادیبخش فلسطینی در برابر اشغالگری» خواند.
امیرعبداللهیان، در همان مصاحبه هرگونه وجود جنگ نیابتی یا نمایندگی ایران در منطقه را انکار کرد.
او با اشاره به حملات گروههای موسوم به مقاومت عراق و سوریه به نیروهای آمریکایی «در اعتراض به کشتار غزه»، گفت: «این اقدامات تصمیم خود آن گروهها بوده و ربطی به دستور ایران ندارد. ما به صراحت اعلام کردهایم که ایران هیچ گروه نیابتیای در منطقه ندارد.»
به گفته او، گروههای مقاومت در کشورهای مختلف «بر اساس جمعبندی و مصالح خودشان» اقدام میکنند و مسئولیت اعمالشان نیز با خودشان است نه کشور دیگری.
۲۹ آبان ۱۴۰۲: ناصر کنعانی، سخنگوی وقت وزارت امور خارجه، در نشست هفتگی با خبرنگاران داخلی و خارجی درباره نقش ایران در توقیف «کشتی اسرائیلی» به دست انصارالله یمن گفت: «ما بارها اعلام کردهایم گروههای مقاومت در منطقه نمایندگان کشورها و ملتهای خود هستند و بر اساس منافع کشورها و ملتهای خود تصمیم میگیرند، بررسی میکنند و به صورت خودجوش اقدام میکنند.»
او در پاسخ به سوالی دیگر در مورد اظهارات آمریکا درباره اینکه «تهران به وسیله نیروهای نیابتی خود به دنبال افزایش تنش در منطقه است»، گفت: «برخلاف آمریکا که به همپیمانان خود امر و نهی میکند، جمهوری اسلامی ایران در منطقه نیروهای تحت امر یا نیروهای وکالتی ندارد.»
آبان ۱۴۰۲: ابراهیم رئیسی، رییسجمهوری وقت و رییس دولت سیزدهم که در سقوط بالگرد کشته شد، در موضعگیری خود از جمله در تماس با امانوئل مکرون، رییسجمهوری فرانسه، در گفتگو درباره جنگ غزه، حمایت ایران از فلسطین را «معنوی و رسانهای» توصیف کرد و حضور مستقیم ایران در «جبهه مقاومت» را نفی کرد.
او گفت: «گروههای مقاومت خود صاحب تشخیص و تصمیم هستند.»
آبان ۱۴۰۲: حسین امیرعبداللهیان، وزیر وقت امور خارجه، در ادامه سفرهای دیپلماتیک مرتبط با جنگ حماس و اسرائیل و همچنین در مصاحبههای دیگر بر عدم دخالت مستقیم تهران در اقدامات حماس تاکید کرد.
او در گفتوگویی (۱۹ نوامبر ۲۰۲۳) با شبکه چهار بریتانیا تصریح کرد ایران هیچ نقشی در برنامهریزی حمله حماس نداشته و از جزییات آن غافلگیر شده است.
حمله حماس به اسرائیل
۱۸ مهر ۱۴۰۲: علی خامنهای در پی حمله «طوفان الاقصی» که به دست حماس علیه اسرائیل انجام شد، در مراسم فارغالتحصیلی دانشآموختگان دانشگاههای افسری سپاه پاسداران، به صراحت نقش ایران را در این جنگ انکار و تاکید کرد کسانی که ایران را پشت این عملیات معرفی میکنند «اشتباه میکنند»، چون «ما البته از فلسطین و مبارزات دفاع میکنیم... اما این کار، کار خود فلسطینیهاست.»
۱۷ مهر ۱۴۰۲: نمایندگی دائم ایران در سازمان ملل متحد در بیانیه رسمی خود در نیویورک که یک روز پس از آغاز جنگ غزه، صادر شد، دخالت ایران در عملیات حماس را رد کرد.
در این بیانیه آمده بود: «ایران در واکنش فلسطین دخالتی ندارد زیرا این اقدامات تنها توسط خود فلسطینیها تعیین میشود.»
این بیانیه تصریح کرد تصمیمات اخیر مقاومت فلسطین «پاسخی کاملا مشروع» به اشغالگری اسرائیل بوده و ایران صرفا در کنار آرمان فلسطین ایستاده است، «بدون دخالت در تصمیمگیریهای میدانی فلسطینیان».
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۰: سعید خطیبزاده، سخنگوی وقت وزارت امور خارجه در نشست خبری هفتگی خود در تهران در واکنش به موضع آمریکا درباره توقیف یک محموله تسلیحاتی ایران به مقصد یمن برای حوثیها، این موضوع را رد کرد.
خطیبزاده گفت: «گزارشها مبنی بر توقیف یک کشتی حامل تسلیحات نظامی ... متعلق به ایران که به سوی یمن میرود را تایید نمیکنیم. ایران تنها حضور دیپلماتیک در یمن دارد.»
دهه ۱۳۹۰ خورشیدی، از تکذیب حضور نظامی تا پذیرش حمایت مستشاری
شهریور ۱۳۹۸: حمله به تاسیسات نفتی آرامکو عربستان سعودی روی داد. عربستان سعودی و آمریکا گفتند شواهدی از دخالت ایران دارند.
حسن روحانی، رییسجمهوری وقت، در نشست خبری در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک در سوم مهر ۱۳۹۸ گفت: «این حمله کار نیروهای یمنی بوده است.»
این اظهارات در پاسخ به مواضع ریاض و واشینگتن درباره نقش مستقیم تهران در حمله به تاسیسات نفتی آرامکو بیان شد.
محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه وقت هم تاکید کرد که ایران در این حمله نقشی نداشته است.
محمدجواد ظریف
۲۳ آذر ۱۳۹۶: نیکی هیلی، سفیر آمریکا در سازمان ملل، با نمایش بقایای موشک شلیکشده به فرودگاه ریاض گفت که ایران قطعنامههای شورای امنیت را نقض کرده است.
در مقابل، نمایندگی ایران در سازمان ملل این اقدام را «مضحک و تحریکآمیز» خواند.
۱۳۹۴: با آغاز عملیات ائتلاف به رهبری عربستان سعودی در یمن، گفته شد جمهوری اسلامی ایران در ارسال موشک، پهپاد و آموزش نظامی به جنبش انصارالله (حوثیها) دخالت دارد.
ظریف، وزیر امور خارجه وقت، برای رد نقش ایران در یمن، طرحی چهار مادهای برای حل بحران پیشنهاد داد. او همچنین در توییتی نوشت: «مایک پمپئو پس از شکست در فشار حداکثری علیه ایران، اکنون به فریبکاری حداکثری متوسل شده است.»
قاسم سلیمانی، فرمانده کشتهشده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
۱۳۹۰ تا ۱۳۹۸؛ حضور در سوریه: با آغاز اعتراضات در سوریه و سپس جنگ داخلی در این کشور، جمهوری اسلامی نیروهایی نظامی و شبهنظامی را در قالب گروههایی مانند فاطمیون و زینبیون به سوریه فرستاد.
در سال ۱۳۹۵، حسین دهقان، وزیر دفاع وقت گفت: «ما هیچ نیرویی در حلب نداریم و ارتش سوریه مسئول برقراری امنیت است. اگر لازم باشد ما به نیروهای ارتش مشورت نظامی میدهیم.»
همزمان، قاسم سلیمانی، فرمانده وقت نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نقش مهمی در حضور نظامی ایران در سوریه داشت.
او از حدود سال ۱۳۹۰، با آغاز جنگ داخلی سوریه، به عنوان هماهنگکننده اصلی حمایتهای نظامی حکومت ایران از دولت بشار اسد عمل کرد.
در سال ۱۳۹۴، سلیمانی به مسکو سفر کرد تا با مقامات روسیه درباره هماهنگیهای نظامی در سوریه گفتوگو کند. این دیدار منجر به افزایش همکاریهای نظامی بین تهران و مسکو در حمایت از دولت دمشق شد.
همچنین، گزارشهایی وجود دارد که سلیمانی شخصا عملیاتهایی را در سوریه رهبری کرده است.
برای مثال، در سال ۹۴ او در استان لاذقیه حضور داشت و با نیروهای ایرانی و حزبالله لبنان دیدار و هماهنگیهایی انجام داد.
پیش از آن و در سال ۱۳۹۰، حسین امیرعبداللهیان، معاون وقت وزیر امور خارجه اعلام کرد: «ما هرگونه حضور و فعالیت نظامیان ایرانی در سوریه را تکذیب میکنیم.»
دهه ۱۳۸۰ خورشیدی، تولد «محور شرارت»
۹ بهمن ۱۳۸۰: جورج بوش، رییسجمهوری وقت ایالات متحده، ایران را در کنار عراق و کره شمالی، عضو «محور شرارت» معرفی کرد و به حمایت تهران از حزبالله و حماس اشاره کرد.
محمد خاتمی، رییسجمهوری وقت، این اتهام را «توهین به ملت ایران» دانست.
جورج بوش
دهه ۱۳۷۰ خورشیدی، پیگردهای بینالمللی و انکار رسمی
پنجم تیر ۱۳۷۵: در انفجار برجهای الخبر عربستان سعودی که منجر به کشته شدن ۱۹ نظامی آمریکایی شد، ایالات متحده گروه حزبالله حجاز را مقصر دانست و ایران را به تامین مالی و آموزش آن متهم کرد.
سالها بعد، مجله نیویورکر گزارشی از نقش مستقیم حکومت ایران در این انفجار منتشر کرد.
حمیدرضا آصفی، سخنگوی وقت وزارت امور خارجه در واکنش گفت: «این گزارش بیاساس است و هدف آن تخریب روابط روبهرشد تهران و ریاض است.»
۲۷ تیر ۱۳۷۳: پس از بمبگذاری در مرکز آمیا (مرکز یهودیان بوئنوسآیرس) با ۸۵ کشته، ایران و حزبالله به عنوان متهم معرفی شدند.
خوان خوزه گالئانو، قاضی پرونده، حکم جلب شماری از مقامهای جمهوری اسلامی از جمله احمد وحیدی، فرمانده وقت سپاه قدس و علیاکبر ولایتی، وزیر وقت امور خارجه را صادر کرد. ایران در پاسخ هرگونه دخالت در این ماجرا را انکار کرد.
بمبگذاری آمیا
دهه ۱۳۶۰ خورشیدی، حمایتهای اولیه و واکنشهای جهانی
۱۳۶۲: دو عملیات انتحاری علیه سفارت آمریکا و مقر تفنگداران دریایی در بیروت که به کشته شدن صدها نفر انجامید، به دست حزبالله انجام شد.
ایالات متحده، ایران را مسئول طراحی این حملات دانست. تهران این اتهامات را رد کرد.
۱۳۶۱: پس از حمله اسرائیل به لبنان، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با همکاری روحانیون شیعه لبنانی، هسته اولیه حزبالله را بنیان گذاشت. ایالات متحده و اسرائیل، ایران را متهم به پشتیبانی تسلیحاتی و آموزش این گروه کردند.
در بررسی تاریخی مواضع جمهوری اسلامی ایران در قبال گروههای نیابتی، روندی قابل مشاهده است: از نپذیرفتن نقش نظامی در دهههای ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ تا تاکید بر «حمایت مستشاری» در دهه ۱۳۹۰ و کمکرسانی تسلیحاتی و پذیرش صریح «حمایت سیاسی و رسانهای» در دهه ۱۴۰۰ و باز انکار این ماجرا و تاکید بر استقلال گروهها.
تهران میگوید میان «مقاومت مشروع» و «تروریسم» تمایز قائل است و خود را «حامی ملتهای مظلوم» معرفی میکند. با این حال، اسناد بینالمللی، گزارشهای اطلاعاتی و اظهارات رهبران برخی گروههای نیابتی، خلاف این موضع رسمی را نشان میدهند.
انکارهای مکرر ایران نهتنها در عرصه دیپلماتیک به یک استراتژی بدل شده، بلکه در تحلیل ناظران بینالمللی، بخشی از سیاست «ابهامسازی استراتژیک» در مدیریت جنگهای نیابتی به شمار میرود.
پیت هگست، وزیر دفاع ایالات متحده، در جریان سفر به پاناما اعلام کرد که آمریکا کانال پاناما را از زیر نفوذ چین بیرون خواهد کشید و اجازه نخواهد داد که این کشور کانال پاناما را به یک سلاح تبدیل کند.
هگست سهشنبه، ۱۹ فروردین، پس از مذاکره با مقامات دولت پاناما، قول داد که همکاریهای امنیتی با نیروهای این کشور را تعمیق ببخشد.
او تاکید کرد که چین اجازه نخواهد یافت با سوءاستفاده از روابط تجاری شرکتهای چینی، از این مسیر استراتژیک برای جاسوسی بهره ببرد.
هگست در سخنرانی خود در اسکلهای که با کمک آمریکا در شهر پاناما بازسازی شده بود، گفت: «ما با هم کانال پاناما را از زیر نفوذ چین بیرون خواهیم کشید.»
هگست افزود: «چین این کانال را نساخته است. چین این کانال را اداره نمیکند و هرگز اجازه نخواهیم داد که چین این کانال را به سلاح تبدیل کند. همراه با پاناما، که رهبری این مسیر را بر عهده دارد، ما کانال را امن نگه خواهیم داشت و آن را در دسترس همه کشورها قرار خواهیم داد.»
بیش از ۴۰ درصد از ترافیک کانتینری ایالات متحده، به ارزش تقریبی ۲۷۰ میلیارد دلار در سال، از کانال پاناما عبور میکند که این مقدار بیش از دو سوم کشتیهای عبوری روزانه از دومین آبراه بیناقیانوسی پررفتوآمد جهان را تشکیل میدهد. انتظار میرود هگست در ادامه نخستین روز کامل سفر کمسابقه خود به پاناما، کشوری که همچنان نگران تهدیدات ترامپ برای بازپسگیری کانال است، از نزدیک از کانال پاناما بازدید کند.
در حالی که هگست بر حذف نفوذ چین تاکید کرد، ترامپ سخنان کلیتری بیان کرده و حتی استفاده از نیروی نظامی برای بازپسگیری کانال را نیز منتفی ندانسته است.
هگست نخستین وزیر دفاع آمریکا طی دهههای اخیر است که به پاناما سفر میکند. این سفر در حالی صورت میگیرد که گزارشها حاکی از آن است که دولت ترامپ از ارتش آمریکا خواسته است گزینههایی برای تضمین دسترسی به کانال تهیه کند؛ کانالی که بیش از یک قرن پیش بهدست ایالات متحده ساخته و در سال ۱۹۹۹ به پاناما واگذار شد. ترامپ بارها از این واگذاری بهعنوان «معاملهای بد» برای آمریکا یاد کرده است.
هگست در بدو ورود از سوی فرانک آبرگو، وزیر امنیت عمومی پاناما، مورد استقبال قرار گرفت و سپس پشت درهای بسته با خوزه رائول مولینو، رییسجمهوری پاناما، و سایر مقامات این کشور دیدار کرد.
با توجه به لفاظیهای تند ترامپ، اهمیت سفر هگست بسیار بالا ارزیابی میشود.
رایان برگ، مدیر برنامه قاره آمریکا در مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی، گفت: «در مجموع، این موضوع در زمینه دیپلماسی عمومی برای آمریکا در پاناما چندان موفقیتآمیز نبوده است.»
با این حال، مقامات فعلی و پیشین آمریکا و کارشناسان میگویند ایالات متحده در مقابله با نفوذ چین، در مولینو شریکی مایل به همکاری یافته است.
مولینو در ماه فوریه اعلام کرد که پاناما بهطور رسمی از ابتکار کمربند و جاده چین خارج میشود. او همچنین در سرکوب مهاجران غیرقانونی مطابق خواستههای ترامپ عمل کرده است.
مولینو پذیرش پروازهای بازگرداندن مهاجران غیرپانامایی را پذیرفته و برای مهار مهاجرت از آمریکای جنوبی، که از جنگلهای خطرناک دارین پاناما عبور میکنند، تلاش کرده است.
هگست در سخنان خود مولینو را ستود و گفت دولت او تهدید چین را بهخوبی درک کرده است.
او همچنین تاکید کرد که پاناما رهبری حفظ امنیت کانال را بر عهده خواهد داشت. این سخن، اشارهای ظریف به حساسیتهای ملی پاناما محسوب میشود.
هگست که کهنهسرباز ارتش آمریکا و مجری پیشین شبکه فاکسنیوز است، بهشدت از دستور کار امنیتی ترامپ با تمرکز بر جنوب از جمله با اعزام نیروهای آمریکایی به مرز مکزیک و ارائه هواپیماهای نظامی برای پروازهای بازگرداندن مهاجران حمایت کرده است.
روزنامه جروزالم پست در گزارشی درباره دیدار اخیر دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو به نقل از منبعی آگاه نوشت که ترامپ در این گفتوگوها تاکید کرده جمهوری اسلامی نباید به سلاح هستهای دست یابد و گفته است: «تاسیسات هستهای نظامی، نه؛ برنامه هستهای غیرنظامی، بله.»
بر اساس این گزارش، حتی اگر جمهوری اسلامی ناچار شود برنامه هستهای کنونی خود از جمله سانتریفیوژها، را بهطور کامل برچیند، همچنان اجازه خواهد داشت یک برنامه هستهای غیرنظامی برای تولید برق، مانند نیروگاه بوشهر، را حفظ کند.
منابع اسرائیلی به جروزالم پست گفتهاند احتمال اینکه جمهوری اسلامی با توافقی بر پایه مدل لیبی موافقت کند، «بسیار پایین» است. این منابع همچنین افزودهاند که برداشت آنها این است که تهدیدهای ترامپ جدی است و در صورت شکست مذاکرات، او احتمالا از ابزار نظامی برای مقابله با برنامه هستهای جمهوری اسلامی استفاده خواهد کرد.
کارولین لیویت، سخنگوی کاخ سفید، روز سهشنبه ۱۹ فروردینماه، در واکنش به اظهارات مقامهای جمهوری اسلامی مبنی بر «غیرمستقیم» بودن مذاکرات با ایالات متحده، اعلام کرد که گفتوگوها «بهصورت مستقیم» انجام خواهد شد.
او از ارائه جزئیات بیشتر درباره محتوای مذاکرات یا نحوه برگزاری آن خودداری کرد و گفت: «نمیخواهم از ترامپ پیشی بگیرم. او گفته که روز شنبه مذاکرات مستقیمی با ایران خواهد داشت. از این تریبون، به دلایل امنیتی، وارد جزئیات نمیشوم.»
لیویت در پاسخ به پرسشی درباره تفاوت اقدامات دولت فعلی آمریکا با دولت قبلی در جلوگیری از تامین مالی فعالیتهای تروریستی جمهوری اسلامی گفت: «ترامپ تحریمهای فلجکنندهای را بار دیگر علیه حکومت ایران اعمال کرده و بهصراحت به ایران گفته است که باید بین دو راه یکی را انتخاب کند: یا توافقی با آمریکا انجام دهند و وارد مذاکره شوند، یا روزگارشان سیاه خواهد شد.»
او همچنین به سخنان روز دوشنبه دونالد ترامپ اشاره کرد و افزود: «همانطور که او گفت، اگر ایران تصمیم نگیرد مسیر دیپلماسی و توافق را ادامه دهد — مسیری که به باور ما در حال حرکت به سوی آن هستند — با پیامدهای بسیار جدی مواجه خواهد شد.»
انتشار گزارشها درباره مذاکرات میان جمهوری اسلامی و آمریکا با واکنشهای گستردهای مواجه شده است. شماری از مخاطبان ایراناینترنشنال با ارسال پیامهایی عقبنشینی رهبر جمهوری اسلامی از مواضع پیشین خود مبنی بر مذاکره نکردن با آمریکا را نشانهای از به خفت افتادن علی خامنهای دانستند.
ایراناینترنشنال پس از انتشار گزارشها درباره مذاکره میان ایران و آمریکا سهشنبه ۱۹ فروردین از مخاطبان خود پرسید چرا علی خامنهای، با آنکه گفته بود مذاکره با آمریکا «عاقلانه، هوشمندانه و شرافتمندانه» نیست، از موضع خود عقبنشینی کرده و حاضر به مذاکره با ترامپ شده است؟
یکی از شهروندان با ارسال ویدیویی به ایراناینترنشنال، درباره صحبتهای ترامپ درباره شروع مذاکره مستقیم با جمهوری اسلامی، خطاب به خامنهای گفت: «یادت هست که میگفتی مذاکره با آمریکا شرافتمندانه نیست؟ حالا فهمیدی بیشرف هستی؟»
شماری از مخاطبان ایراناینترنشنال در پاسخ تاکید کردهاند که عقبنشینی خامنهای و موافقت او با مذاکره با آمریکا ناشی از ترس او از عواقب مذاکره نکردن با ترامپ و سرنگون شدن جمهوری اسلامی است.
برخی دیگر از مخاطبان ایراناینترنشنال با ارسال ویدیوها و پیامهای صوتی از دروغگو بودن خامنهای و سران جمهوری اسلامی گفتهاند.
یکی از شهروندان گفت: «چرا این همه درباره مذاکره غیرمستقیم دروغ گفتند؟ خب حالا بگویند غلط کردیم.»
شهروندی دیگر با ارسال پیام صوتی به ایراناینترنشنال خطاب به خامنهای گفت: «به مخالفان و معترضان اتهام همکاری با دولتهای متخاصم میزدی و حالا با همان به قول شما متخاصم مذاکره میکنی؟»
یکی از مخاطبان نیز گفت: «جمهوری اسلامی و خامنهای چارهای جز نشستن پای میز مذاکره با آمریکا ندارند. یا سرنوشتشان شبیه به قذافی و صدام میشود یا اینکه همچنان با بدبختی بر ایران حکومت میکنند.»
شهروند دیگری در پیام ارسالی خود خطاب به خامنهای گفت: «خامنهای، تو آدم ترسویی هستی که خون بیش از ۸۰ میلیون نفر جمعیت ایران را در شیشه کردهای. الآن با شکستی که خوردی و عقبنشینی که کردی هواداران تو هم متوجه شدهاند چقدر آدم ترسویی هستی.»
یکی از شهروندان نیز با ارسال پیام صوتی به ایراناینترنشنال گفت: «خامنهای کلمات را جور دیگری معنی میکند. شرافت هم برای او معنی دیگری دارد.»
این شهروند در ادامه گفت: «خامنهای کمکم برای بوسیدن دستهای نتانیاهو هم میرود.»
مخاطب دیگری در این باره گفت: «خامنهای به این دلیل که از جنگ میترسد به مذاکره راضی شده است. چون میداند اگر جنگ شود مجبور است تفنگ به دست همین جوانهای ایرانی بدهد. خود خامنهای بهتر از همه میداند که اگر اسلحه به دست این جوانها برسد، آن را سمت آمریکا و اسرائیل نمیگیرند و سمت خودش نشانه میگیرند.»
یک شهروند نیز گفت: «خامنهای مترادف است با نظام. چون حفظ نظام از اوجب واجبات است بنابراین او برای حفظ خودش تکتک بسیجیهایش را هم جلوی پای خودش قربانی میکند.»
شهروندی دیگری با ارسال پیامی صوتی میگوید: «علی خامنهای میگفت نه مذاکره میکنیم و نه جنگ میشود، امروز به نقطهای رسیده که هم راضی به مذاکره مستقیم شد، هم به توافق نخواهد رسید و هم باید برود، این ذلت است.»
این مخاطب در ادامه گفت: «خامنهای در سن ۸۰ سالگی در آخرین روزهای زندگی بعد از ۴۵ سال حکومت دیکتاتوری به خفت افتاده است. امروز جام زهر را نوشید.»
دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا، دوشنبه ۱۸ فروردین در دیدار با بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، اعلام کرد مذاکرات با ایران به صورت مستقیم و در سطح بسیار بالا آغاز شده است.
در مقابل، عباس عراقچی، وزیر امور خارجه دولت پزشکیان در گفتوگو با صداوسیمای جمهوری اسلامی درباره شکل مذاکره با آمریکا گفت: «اینکه آمریکا بخواهد از طریق فشار و تهدید ارادهاش را تحمیل کند، مذاکره نیست، دیکتهکردن است. بهنظر ما شیوه غیرمستقیم بهتر میتواند یک مذاکره موثر و نتیجهبخش را تضمین کند.»
فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت چهاردهم نیز بر «غیر مستقیم» بودن مذاکره با آمریکا تاکید کرد و گفت: «باید فرایندش آغاز شود تا ببینیم مسیر چگونه پیش میرود. اما شکل مذاکره غیر مستقیم است و همینطور در سطح عالی دنبال میشود.»
در این شرایط با وجود اینکه مقامهای جمهوری اسلامی گفتهاند حاضر به گفتوگوی مستقیم با آمریکاییها نیستند و به ترامپ اعتماد ندارند، به نظر میرسد تهدیدهای رییسجمهوری آمریکا باعث شده در نهایت پای میز مذاکره بیایند.
وبسایت آکسیوس در گزارشی تحلیلی به تفاوتهای عمدهای که بین دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا، و غولهای دنیای فناوری که برای حمایت از او و شکل دادن به دستور کار اقتصادیاش وارد میدان شدهاند، پرداخته است.
بهنوشته آکسیوس، تقابل این دو چشمانداز به روشنی توضیح میدهد که چرا بر سر استراتژی تعرفهای، شدیدترین درگیریهای آشکار و پنهان در درون ائتلاف ترامپ بروز کرده است.
چشمانداز دنیای فناوری
غولهای دنیای فناوری میگویند ما اکنون در آغاز «عصر هوش مصنوعی» قرار داریم؛ عصری که با فناوری چندان قدرتمندی به پیش رانده میشود که بازارها، صنایع و حتی ملتها را دگرگون خواهد کرد.
ایالات متحده در این عرصه از مزیتی قاطع و اولیه برخوردار است؛ مزیتی که میتواند به رنسانسی در تولید و طبقه متوسط منجر شود. شرکتهای تولیدکننده تراشه، داده، مواد معدنی و انرژی در آمریکا (و صنایع مرتبط با آنها) رشد خواهند کرد و به شکوفایی خواهند رسید. اگر در این رقابت شکست بخوریم، دیگر هیچ چیز اهمیتی نخواهد داشت.
چشمانداز ترامپ
ترامپ اما معتقد است که آمریکا در سراشیبی سقوطی تند، و شاید مرگبار، قرار دارد.
به باور او، کشور «غارت شده، به یغما رفته و مورد تجاوز و تاراج قرار گرفته» است. نجات آمریکا مستلزم اعمال قدرتی خشن و بیملاحظه برای پاک کردن کسریهای تجاری و بازگرداندن آمریکایی شبیه به دهه ۱۹۵۰ میلادی است. به باور ترامپ، هوش مصنوعی نمیتواند این کار را انجام دهد، ولی تعرفهها میتوانند.
او اذعان دارد که این مسیر دردناک خواهد بود. اما در پی آن، ساختمانهای بزرگ، کارخانههای تازه و مشاغل پردرآمد برای میلیونها آمریکایی به وجود خواهد آمد. برخی از این مشاغل، به حوزه هوش مصنوعی مرتبط خواهند بود؛ اما بسیاری دیگر همچون کارگر خط تولید، لولهکش یا برقکار، مشاغل سنتی خواهند بود.
استیو بنن، که در دوره نخست ترامپ از مقامات کاخ سفید بود و اکنون یکی از پادکسترهای پرنفوذ جریان «ماگا» (MAGA عظمت را به آمریکا بازگردانیم) به شمار میرود، به آکسیوس گفت که او غولهای فناوری را «جهانیگرایان خودشیفتهای میداند که ثروت و قدرت خود را در اولویت قرار میدهند.»
به گفته بنن و دیگر ملیگرایان پوپولیست، «اولویت با کشور و شهروندان آمریکاست.»
ایلان ماسک نیز در آخر هفته، در پیامی در شبکه اجتماعی خود، ایکس، به پیتر ناوارو، مشاور تجاری ترامپ و از پیشگامان رویکرد پوپولیستی، تاخت و نوشت: «او که تا به حال هیچ چیزی نساخته!» ماسک بعدا این پست را حذف کرد.
ناوارو هم در پاسخ، روز دوشنبه در سیانبیسی گفت: «ماسک تولیدکننده خودرو نیست. او در بسیاری موارد فقط مونتاژکننده خودرو است.»
تصویر کلی
آکسیوس در ادامه گزارش خود نوشت اگر میخواهید بفهمید این فرآیند چگونه در حال شکل گرفتن است، ببینید چه کسانی حرف میزنند و چه کسانی سکوت کردهاند. کسانی که اکنون درباره تعرفهها هشدار میدهند، هم نوآوران دنیای فناوریاند (مانند ایلان ماسک و رید هافمن) و هم غولهای سرمایهگذاری در صندوقهای پوشش ریسک (مانند بیل اکمن و استن دراکنمیلر). آنها بهخوبی میدانند که تقریبا هیچ چیز را نمیتوان به این سرعت و با این هزینه پایین در آمریکا تولید کرد؛ بهویژه اجزای حیاتی فناوری را. آنها میگویند که نه مواد لازم را در اختیار داریم و نه نیروی کار کافی را. آنها میخواهند ترامپ به جای وضع تعرفههای سنگین، با تکیه بر ویژگی غیرقابل پیشبینی بودنش، معاملات معدنی هوشمندانه و مشوقهای هدفمند وضع کند.
برد گرستنر، بنیانگذار و مدیرعامل شرکت سرمایهگذاری فناوری «آلتیمتر کپیتال»، دوشنبه در توییتی نوشت: «تعرفههای در حد سلاح هستهای، چیزی نیست که مردم به آن رای داده باشند. این کار اقتصاد آمریکا را نابود خواهد کرد، نه اینکه دوباره ما را به عظمت برساند. مدیران عامل شرکتها از ترامپ حامی کسبوکارها حمایت میکنند؛ همان ترامپی که وعده تعرفههای هوشمندانه، متقابل و هدفمند را داده بود که زمین بازی جهانی را هموار کند.»
جو لانزدیل، سرمایهگذار فناوری و حامی ترامپ نیز در شبکه اجتماعی ایکس نوشت که راههایی وجود دارد که «تعرفهها را بتوان بهتر اجرا کرد.»
بلاژی سرینیواسان، از چهرههای سرشناس دنیای رمزارزها، نیز پس از اعلام «روز آزادی» ترامپ، یعنی دوم آوریل که تعرفهها اعلام و اجرا شد، خطاب به ۱.۱ میلیون دنبالکننده خود در شبکه ایکس نوشت: «این کار، مثل بمباران همه زنجیرههای تامین است که به نوعی به آمریکا متصلاند، با این توهم که ۴۵ سال روند صنعتیزدایی را میتوان با تعرفههای ۴۵ درصدی در یک روز جبران کرد.»
در سوی مقابل، مؤمنان واقعی به شعار «اول آمریکا» همچون بنن قرار دارند که نسبت به غولهای فناوری، با دیده تردید، و حتی تحقیر، مینگرند.
بننیها تعرفهها را انتقامی عادلانه از جهانی میدانند که طبقه کارگر آمریکا را قربانی کرده است و عمیقا باور دارند در پی اعمال این تعرفهها مشاغلی پردرآمد در آمریکا بهوجود خواهد آمد. به اعتقاد آنها، هوش مصنوعی هم میتواند همچون توافقهای تجاری گذشته، به ضرر کارگران آمریکایی تمام شود؛ بنابراین چشمانداز آنها بازسازی گستردهتر اقتصاد است. از دید آنها، تعرفهها راهی هوشمندانه، هرچند دردناک، برای بازتنظیم اوضاع است. آنها معتقدند در نهایت، شرکتها مجبور خواهند شد در آمریکا بسازند، به آمریکا بروند و در آنجا بمانند.
استیو بنن، پس از آنکه دولت اعلام کرد ترامپ مذاکرات سطح بالای تعرفهای با ژاپن را آغاز کرده، در پیامکی به آکسیوس نوشت: «چین را منزوی کنید ... بگذارید اکنون عصر طلایی جدیدی آغاز شود.»
پشت پرده
آکسیوس در ادامه گزارش خود تاکید کرده که ائتلاف پایگاه «ماگا» ترامپ با آنچه این وبسایت آن را «مجتمع صنعتی بروبچههای فناوری» خوانده که شامل مدیران عامل فناوری، سرمایهگذاران، کارمندان و پادکسترهای این حوزه میشود، از همان ابتدا پیوندی نهچندان مستحکم بود.
ترامپ ۷۸ ساله پایگاه اولیه خود را بر ترکیبی از نارضایتیها و نوستالژی بنا کرد، و وعده داد که آمریکا را به شکوه گذشته بازگرداند. البته ترامپ و دنیای فناوری یک وجه اشتراک دارند: حرکت سریع، شکستن قواعد و رویکردی تهاجمی. اما بیشتر مدیران عامل شرکتهای فناوری چشم به آیندهای دوختهاند که در آن رشد بیشتر و تسلط بر هوش مصنوعی حرف اول را میزند. به گفته مشاوران ترامپ، او زمان چندانی صرف فناوری نمیکند.
نبرد بر سر تعرفهها در حال محک زدن میزان پایداری و سازگاری اتحاد ترامپ و جامعه فناوری است. در نهایت، شرکتهای بزرگ فناوری ضربه سختی خوردهاند: تنها در سه روز معاملاتی گذشته، هفت غول برتر فناوری (Magnificent 7) بیش از یک تریلیون دلار از ارزش خود را از دست دادهاند. البته آنها تاب تحمل چنین ضررهایی را دارند. اما مسئله اصلی، اجزای حیاتی فناوری است؛ مثل تلفنهای همراه از ویتنام یا تراشهها از تایوان، که دیگر صرفا گزینههایی لوکس و مجلل محسوب نمیشوند.