تحلیل

تعادل ساختار سنی در ایران چگونه به هم خورده است؟

نعیمه دوستدار
نعیمه دوستدار

روزنامه‌نگار و تحلیل‌گر اجتماعی

ایران دیگر جوان نیست؛ با میانگین سنی ۳۴ سال، کاهش نرخ تولد و افزایش امید به زندگی، کشور وارد دوره‌ای تازه از سالمندی شده است و زنگ خطر برای اقتصاد، صندوق‌های بازنشستگی و آینده بازار کار به صدا درآمده است.

جمعیت ایران طی دهه‌های گذشته افزایشی چشمگیر یافت اما سرعت رشد آن در حال کاهش است.

طبق داده‌های رسمی مرکز آمار ایران، جمعیت کشور پیش از سال ۱۴۰۴ به بیش از ۸۶ میلیون نفر رسیده است. تخمین‌های سازمان ملل متحد نیز جمعیت کشور را در میانه این سال حدود ۹۲ میلیون نفر برآورد کرده‌اند.

جمعیت ایران در سال ۱۳۹۵ حدود ۸۰ میلیون نفر بود. بنابراین طی کمتر از یک دهه، بیش از ۱۰ میلیون نفر به این جمعیت افزوده شده است. با این حال، نرخ رشد سالانه جمعیت به زیر یک درصد کاهش یافته است که کاهشی چشمگیر نسبت به رشد بالای جمعیت ایران در اواخر قرن بیستم محسوب می‌شود.

پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهند رشد جمعیت ایران در آینده ادامه خواهد داشت و تا حدود سال ۲۰۵۰ میلادی جمعیت کشور در سطحی نزدیک به ۱۰۰ میلیون نفر تثبیت خواهد شد.

ساختار سنی جمعیت

نمایه سنی جمعیت ایران از حالت جوان به سمت یک ساختار میانسال و سالمند در حال حرکت است. سال گذشته، تنها حدود ۲۳ درصد از جمعیت ایران را کودکان زیر ۱۵ سال تشکیل می‌دادند در حالی که نزدیک به ۷۰ درصد افراد در سن اشتغال (۱۵ تا ۶۴ سال) هستند و تقریبا هفت درصد را سالمندان بالای ۶۵ سال تشکیل می‌دهند.

تنها یک دهه پیش، ایران هنوز جامعه‌ای بسیار جوان تلقی می‌شد. در سال ۱۳۹۱، نیمی از جمعیت ایران زیر ۳۵ سال داشتند. امروز، به دلیل کاهش نرخ زاد و ولد و افزایش امید به زندگی، میانگین سنی جمعیت به حدود ۳۴ سال رسیده است.

این تغییر در ساختار سنی به وضوح در هرم سنی ایران دیده می‌شود. دیگر خبری از پایه عریض و رأس باریک نیست. در عوض، هرم سنی به شکلی استوانه‌ای نزدیک می‌شود، با پایه‌ای باریک (نرخ تولد پایین) و پهنای میانی گسترده (جمعیت در سنین میانسالی).

این گذار جمعیتی موجب شده است تا ایران از مزایای پنجره جمعیتی یعنی سهم بالای افراد در سن کار بهره‌مند شود اما در عین حال خبر از افزایش سریع جمعیت سالمند در دهه‌های آینده می‌دهد.

عکس از مهدی جانی‌پور
عکس از مهدی جانی‌پور

کاهش نرخ باروری و افزایش امید به زندگی

ایران یکی از چشمگیرترین کاهش‌های نرخ باروری در تاریخ معاصر را تجربه کرده است.

در دهه ۱۳۶۰، میانگین فرزندان هر زن حدود شش تا هفت نفر بود اما امروز این رقم به کمتر از سطح جایگزینی رسیده است. وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی اعلام کرده طی چهار سال اخیر، تعداد موالید حدود ۲۵ درصد کاهش یافته که نگران‌کننده است.

دقیق‌تر این‌که نرخ باروری در سال ۱۳۴۰ حدود ۷.۳ بوده و تا سال ۱۴۰۰ تا حدود ۱.۷ کاهش یافته است.

این کاهش شدید، نتیجه برنامه‌ریزی گسترده تنظیم خانواده در دهه ۷۰ شمسی و بهبود وضعیت آموزش زنان بود. در حال حاضر، نرخ باروری کل حدود ۱.۶ تا ۱.۷ فرزند به ازای هر زن است که بسیار پایین‌تر از سطح ۲.۱ لازم برای ثبات جمعیتی است.

در عین حال، امید به زندگی در ایران افزایش پیدا کرده است. در حال حاضر، امید به زندگی حدود ۷۵ سال است (تقریبا ۷۴ سال برای مردان و ۷۷ سال برای زنان).

این شاخص نسبت به دهه‌های گذشته به‌شدت بهبود یافته است. به عنوان مثال، امید به زندگی برای زنان ایرانی در دهه ۱۳۶۰ تنها حدود ۵۴ سال بود، در حالی که امروز به حدود ۷۸ سال رسیده است.

این ترکیب از باروری پایین و طول عمر بالاتر، ساختار سنی ایران را به‌سمت سالمندی سوق داده است.

در سراشیبی پیر شدن

تمام شاخص‌ها نشان‌دهنده روند سریع سالمندی در ایران هستند. سهم سالمندان (۶۵ سال به بالا) از جمعیت در سال ۱۳۹۵ حدود پنج درصد بود اما در سال ۱۴۰۳ به هفت درصد افزایش یافته است.

پیش‌بینی‌ها حاکی از آن است که تا ۲۵ سال آینده، حدود ۲۰ درصد از جمعیت ایران را افراد ۶۵ سال به بالا تشکیل خواهند داد که معادل بیش از ۲۰ میلیون نفر خواهد بود.

همچنین تخمین زده می‌شود تا سال ۲۰۵۰ حدود ۳۱ درصد جمعیت ایران بیش از ۶۰ سال داشته باشند.

این تغییر به معنای رشد چهار برابری جمعیت سالمند از سال ۱۳۹۵ تاکنون است.

ایران یکی از سریع‌ترین روندهای سالمندی را در جهان دارد، به‌طوری که از نظر سرعت سالمند شدن، پس از کره جنوبی در جایگاه دوم قرار گرفته است. این روند، پیامدهای عمیقی برای اقتصاد، نظام سلامت، بازار کار و ساختار اجتماعی کشور خواهد داشت.

بازار کار و اقتصاد

در حال حاضر، نسبت بالای جمعیت در سن کار به جمعیت وابسته (کودکان و سالمندان) باعث شده است ایران از «سود جمعیتی» برخوردار باشد اما با ادامه کاهش نرخ زاد و ولد، ورود نیروی جوان به بازار کار کاهش یافته است. این به معنای پیر شدن نیروی کار و در نهایت کاهش اندازه آن در دهه‌های آینده است که این روند می‌تواند موجب کمبود نیروی کار و کاهش رشد اقتصادی شود؛ مگر آن‌که بهره‌وری افزایش یابد.

از سوی دیگر، نرخ مشارکت اقتصادی زنان در ایران پایین است. افزایش مشارکت زنان و استفاده بهینه از سرمایه انسانی تحصیل‌کرده می‌تواند بخشی از اثرات سالمندی را جبران کند.

پژوهش‌ها نشان داده‌اند اصلاحات اقتصادی، افزایش بهره‌وری و جذب بیشتر زنان به بازار کار، راهی کارآمدتر از افزایش نرخ تولد برای حفظ پویایی اقتصادی کشور است.

با این حال چشم‌اندازی از تسهیل ورود زنان به بازار کار دیده نمی‌شود.

نظام سلامت و مراقبت از سالمندان

با افزایش جمعیت سالمند، فشار بر نظام سلامت ایران افزایش خواهد یافت. بیماری‌های مزمن، وابستگی بیشتر به خدمات پزشکی، نیاز به مراقبت‌های بلندمدت و درمان‌های گران‌قیمت از جمله پیامدهای سالمندی هستند. در حال حاضر، زنان ایرانی تا آستانه ۸۰ سالگی زندگی می‌کنند اما بسیاری با بیماری‌های مزمن یا ناتوانی مواجه‌اند.

دولت برنامه‌هایی برای «سالمندی فعال» در نظر گرفته است؛ از جمله هفته ملی سالمندان و طرح‌های پیشگیرانه برای سلامت میانسالان. با این حال نیاز به زیرساخت‌های گسترده‌تر در حوزه سالمندان مانند خانه‌های سالمندان، پزشکان تخصصی، بیمه‌های درمانی و آموزش مراقبان به‌طور فزاینده‌ای احساس می‌شود.

بازنشستگی و تأمین اجتماعی

یکی از آثار فوری سالمندی جمعیت، فشار بر صندوق‌های بازنشستگی است. افراد سالمند مدت بیشتری حقوق بازنشستگی دریافت می‌کنند در حالی که تعداد شاغلان جوان که حق بیمه پرداخت می‌کنند رو به کاهش است. این وضعیت تعادل مالی صندوق‌ها را به‌ هم می‌زند.

در سال ۱۴۰۲، قانون‌گذاران جمهوری اسلامی با اصلاح قوانین بازنشستگی، سن بازنشستگی مردان را از ۶۰ به ۶۲ سال افزایش دادند و شرط سابقه کار را نیز بالا بردند. اکنون برای دریافت بازنشستگی کامل، فردی که در ۳۰ سالگی وارد بازار کار شده، ممکن است تا ۷۲ سالگی کار کند. این اصلاحات با واکنش منفی در جامعه روبه‌رو شد اما دولت آن را برای نجات صندوق‌های بازنشستگی ضروری می‌داند.

سیاست‌های جمعیتی و چشم‌انداز آینده

ایران طی سال‌های اخیر سیاست‌های جمعیتی خود را به‌شدت تغییر داده و از کنترل جمعیت به سیاست‌های افزایش زاد و ولد روی آورده است.

علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، بارها خانواده‌ها را به فرزندآوری بیشتر تشویق کرده و از آن به‌عنوان مساله‌ای حیاتی برای کشور یاد کرده است.

برای تأمین خواسته‌های او، دسترسی به روش‌های جلوگیری از بارداری محدود شده و خدمات تنظیم خانواده کم‌رنگ شده‌اند. همچنین وام ازدواج، مرخصی زایمان طولانی‌تر و مشوق‌های مالی برای فرزندآوری بیشتر اعمال شده‌اند. با این حال، این سیاست‌ها نتوانسته‌اند نرخ باروری را افزایش دهند.

گرانی، بیکاری، مسکن گران و ناامنی اقتصادی باعث شده بسیاری از جوانان تمایل یا توان فرزندآوری نداشته باشند. همچنین تحصیلات و اشتغال زنان به تأخیر ازدواج و کاهش تعداد فرزندان منجر شده است.

کارشناسان می‌گویند باید به جای تمرکز صرف بر افزایش نرخ تولد، از فرصت‌های موجود مانند سرمایه انسانی تحصیل‌کرده، افزایش بهره‌وری و مشارکت زنان در اقتصاد بهره گرفت.

همچنین اصلاح نظام بازنشستگی، تقویت بیمه‌ها، توسعه خدمات اجتماعی و طراحی شهری مناسب سالمندان از الزامات ورود به عصر سالمندی است.